تاملی بر اتفاقات مشهد
تجمع معیشتی تعدادی از مردم مشهد که با بی تدبیری هایی، مورد سوءاستفاده مخالفان انقلاب قرار گرفت، از دو جهت قابل تحلیل است اول چرایی ماجرا، دوم درس هایی که باید گرفت.
چرایی ماجرا
در چرایی شکل گیری این اتفاق دو سطح از عوامل قابل احصا است سطح اول دلایلی است که صحنه ماجرا را توضیح می دهد و شامل فراخوان، شروع تجمع، پیوستن به حلقه اولیه، نحوه برخورد نیروی انتظامی، گسترش جمعیت و تغییر شکل صحنه (اعم از تغییر شعارها تا تغییر شکل اعتراض) و پایان تجمع و تصویرسازی در فضای مجازی می شود. ورود در این سطح از بحث اهمیت زیادی دارد اما به دلایل مجال اندک، نیاز به شنیدن نگاه های مختلف بحثی است که می توان آن را به فرصتی دیگر موکول کرد اما همین قدر می توان اشاره کرد که عده ای از مردم با نیت مطالبات معیشتی و با شعارهای گرانی تجمع را آغاز کردند و مورد حمایت دیگران قرار گرفتند اما در نهایت پس از اتفاقات کوچک و بزرگی که افتاد، با موج سواری عده ای پیکان اعتراض معیشتی به سمت مخالفت با نظام تغییر جهت داد.
اما سطح دوم عوامل که به بستر و زمینه ها برمی گردد، از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است.
احساس ناامیدی، تبعیض و بی پناهی
مجموعه ای از عواملی که در ادامه ذکر خواهد شد باعث شده است در بخشی از جامعه به ویژه در دو قشر طبقه محروم و طبقه متوسط ضعیف شده، احساسی ایجاد شود که می توان آن را با سه مولفه توضیح داد اول احساس ناامیدی از این که در ظاهر قرار نیست گشایشی در حل مسائل آن ها صورت بگیرد، دوم احساس تبعیضی که می گوید مشکلات موجود فقط مربوط به آن هاست و نه برای «ازما بهتران» و سوم احساس بی پناهی که می گوید ملجأ و پناهگاهی ندارند که حرف آن ها را «بفهمد و پیگیری» کند یا حداقل «بشنود و همدردی» کند. این همان بستری است که اگر در جهت حل آن حرکتی ملموس آغاز نشود یا اگر با درک نشدن آن فراگیر شود باید نگران آینده، تکرار اتفاقاتی مشابه و با توجه به وجود دشمنانی قسم خورده شاهد ناامنی شدید و تبدیل شدن به سوریه ای دیگر بود.
عوامل بسترساز
اما احساس فوق الذکر نتیجه عوامل متعددی است که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1 . واقعیت این است که ناکارآمدی دولت ها، قوای قضاییه و مقننه، نهادها و دستگاه های مختلف در دو حوزه حل مسائل اقتصادی و معیشتی و برطرف کردن آسیب های اجتماعی برای زندگی جاری مردم چالش های اساسی زیاد و بعضا غیرقابل تحملی ایجاد کرده است این چالش البته مربوط به امروز و چند سال اخیر نیست وجود، مشکلات یک بحث است اما مسئله وقتی جدی می شود که امید برای حل مشکلات از بین برود. مشکلات از قبل هم موجود بود و اتفاقا بخش مهمی از مشکلات موجود ریشه در گذشته دارد ولی وعده های جذاب و دور از دسترس دولت یازدهم سطح امید مردم را بالا برد و با گذر زمان و محقق نشدن آن ها و در نهایت نیز اعلام برنامه های دولت در لایحه بودجه که نقطه مقابل آن وعده ها برای جامعه تصویر شد(گرچه بخشی از این تصویر واقعی نیست) به همراه گرانی های اخیر و ترس از گرانی های آینده، باعث شد این برداشت تقویت شود که امیدی به حل مشکلات معیشتی مردم نیست و در نتیجه احساس ناامیدی از تغییر شرایط در بخشی از جامعه تقویت شد.
2 . البته مسئله دیگری هم هست و آن سیاه تر تصویر شدن واقعیت های موجود است. می توان به تفصیل در این باره استدلال کرد که درست است آن چه وجود دارد با آن چه باید باشد فاصله های زیادی دارد اما آن چه در ذهن جامعه تصویر شده است نیز بسیار سیاه تر از آن چیزی است که واقعا وجود دارد. نمی خواهم مثال امنیت و قدرت منطقه ای و شبیه آن را بزنم که مورد تایید اکثر مردم است و بارها گفته و شنیده شده بلکه اجازه دهید به عنوان فقط نمونه مثال هایی بزنم که در ذهن خیلی هم اکنون تصویر کاملا سیاهی از آن ها وجود دارد. به عنوان مثال اول از زلزله کرمانشاه نام می برم و این نکته را یادآوری می کنم که تا به حال چند کلیپ و گزارش از کاستی های زلزله زدگان دیده اید و چند کلیپ و گزارش از کانکس های نصب شده و امکانات توزیع شده در ذهن خود به یاد می آورید آیا به اندازه ای که اقدامات عملی و عینی انجام شده، تصویرسازی صورت گرفته است. به عنوان مثالی دیگر کل افرادی که حقوق های چند ده میلیون تومانی می گرفتند چند نفر بودند و جمع تعداد مسئولان رده بالا و میانی که حقوق هایی کمتر از یک استاد دانشگاه می گیرند با استراحت و آرامشی بسیار کمتر و با مسئولیت و مورد سوال بسیار بیشتر چند برابر آن ها هستند. آیا تصویری که بسیاری از ما از این مسئله داریم مطابق با واقعیت موجود هست؟ به عنوان مثالی دیگر درست است که دستگاه قضایی پراست از اشکالات ساختاری ، عملکردی و رویکردی که هم به واسطه شغل ام از آن ها باخبرم و هم صابون آن به جامه ام خورده است اما چرا روند کلی حرکت دستگاه قضایی مورد توجه قرار نمی گیرد که مثلا عده زیادی قاضیان فاسد و کارچاق کن ها شناسایی شده اند و با آن ها برخورد شده یا دانه درشت ها از همه جریان ها در دوره جدید مورد محاکمه دستگاه قضایی قرار گرفته اند از پسر آیت ا… هاشمی گرفته تا معاونان آقای احمدی نژاد و مه آفرید خسروی و بابک زنجانی. روشن است که منظور توجیه کم کاری ها یا ناکارآمدی دولتی ها و قضایی ها و مجلسی ها و دیگر نهادهای حاکمیتی نیست بلکه منظور این است که تصویر ارائه شده به جامعه سیاه تر از واقعیت موجود است و این تصویر غیردقیق نتیجه چند عامل است:
اول سیاست زدگی جدی جریان های سیاسی که در تقابل های سیاسی خود پاروی حق گذاشته و انصاف را کنار می گذارند. چه در گذشته که اصلاح طلبان نقش اپوزیسیون به خود گرفته بودند و چه حال که اصول گرایان به ویژه طیفی از آنان هدف مقدس شان! شده است تخریب دولت.
دومین دلیل وجود تصویر سیاه تر از واقعیت، سیاه نمایی جریان های ضدانقلابی با استفاده از فضای مجازی و رسانه های ماهواره ای است به گونه ای که یک اتفاق طبیعی که همیشه بوده است چنان ضریبی می گیرد که تعمیم پیدا می کند مثلا تعرض یک فرد به یک کودک چنان بزرگ تصویر می شود که گویی این قبیل اتفاق ها تا کنون نبوده است و در دیگر کشورها اصلا وجود ندارد.
سومین دلیل نیز بر می گردد به دلسوزانی که درک دقیقی از ویژگی های یک نقد منصفانه یا مطالبه هوشمندانه ندارند و از سر اخلاص و انجام وظیفه تصویری سیاه تر از واقعیت به جامعه ارائه می کنند پیشنهاد می کنم یک ماه شبکه های تلویزیونی آمریکا مانند سی ان ان و فاکس نیوز و روزنامه هایی مثل نیویورک تایمز و واشنگتن پست را بررسی کنید و آن ها را با گزارش نماینده رسمی سازمان ملل مبنی بر واقعیت های اسف بار آمریکا از وجود ده ها میلیون فقیر و نابرابری های غیرقابل اجتماعی مقایسه کنید تا مشخص شود میزان و نوع انتقاد در رسانه های ایران چقدر در کشوری مثل آمریکا متفاوت است. برای جلوگیری از سوءبرداشت ها مجبورم یادآوری کنم که کارنامه روزنامه خراسان نشان می دهد که چقدر باور به انتقاد جدی و مطالبه مسائل مردم به دور از سیاست زدگی داریم اما فکر می کنیم هوشمندی و انصاف در نقادی بسیاری از دلسوزان کمتر دیده می شود.
و چهارمین عامل نیز سیاه نمایی فرصت طلبانی است که برای منافع شخصی و سیاسی دست روی نقاط ضعف می گذارند تا برای خود محبوبیت ایجاد کنند چه مسئولان حاضری که به جای ارائه برنامه و گزارش نقش منتقد را بازی می کنند و چه مسئولان سابقی که اپوزیسیون می شوند که مهم ترین مصداق اخیر این دسته انقلابی نما آقای احمدی نژاد است که به جای این که پاسخ دهد چند درصد در مشکلات موجود نقش داشته است، منفعت طلبانه و صرفا برای جمع کردن سرمایه اجتماعی و به دلیل این که دستگاه قضایی وارد خط قرمز او و بررسی فسادهای مالی برخی از اعضای کابینه اش شده است، با ترکیب راست و دروغ، سیاه نماتر از ضدانقلاب جامعه را به سمت ناامیدی سوق می دهد.
3 . دو مشکل قبل یعنی ناکارآمدی های طولانی مدت به همراه وجود تصویری سیاه تر از واقعیت وقتی با سه مسئله اول بروز فسادهای مالی پی در پی، دوم رفتار اشرافی گری و دور از مردم برخی مسئولان و سوم رفتار متکبرانه عده ای شکم سیر و آن دسته از سلبریتی های بی درد روبه رو می شوند باعث ایجاد احساس تبعیض می شود و این احساس تبعیض است که شرایط را بسیار سخت و غیرقابل تحمل می کند.
4 . برای کسی که امیدش به حل مشکلات کم رنگ شده است و احساس تبعیض روحش را می آزارد، هنوز راهی وجود دارد و آن زمانی است که ببیند پناهی وجود دارد که او می تواند حرفش را بزند تا «فهمیده و پیگیری» شود و حتی اگر پاسخ گویی واقعی صورت نگرفت حداقل دردش «شنیده» و با او «همدردی» شود در این صورت نیز همچنان شرایط قابل تحمل می شود. بخشی از مشکل موجود این است که اگر مردم پاسخ گویی مسئولان را نمی بینند بخشی از مردم پناهی برای شنیده شدن حرف های شان پیدا نمی کنند و احساس می کنند کسی نیست مطالبه آنان را پیگیری کند. البته فضای انتقادی رسانه های داخلی بخشی از این کارکرد را دارد به همین دلیل نیز مشکلات ذکر شده در بندهای قبل به مرحله انفجار نرسیده است اما واقعیت این است که پاسخ گونبودن مسئولان به رسانه ها، پیگیری و مطالبه ناکافی مسائل مردم توسط دیگر تریبون داران موثر ممکن است اندک اندک این کارکرد را کم اثر کند.
چه باید کرد؟
گرچه توصیف ماجرا تکلیف درس ها و چه باید کردها را روشن کرد اما شمارش آن ها می تواند مفید باشد:
1 . مسئولان کشور در همه قوا، دستگاه ها و سازمان ها باید با تعیین اولویت بندی دقیق، بر حل مسائل اقتصادی به ویژه طبقات محروم و متوسط ضعیف شده تمرکز کنند. مردم صبور ایران توقع حل همه مشکلات شان را ندارند، کافی است حرکت به سمت برطرف شدن آن ها دیده شود که این امری کاملا دست یافتنی است ذکر یک مثال را که مشخص شود شعار داده نمی شود لازم می دانم: تنهاجلوگیری از واردات بی رویه و قاچاقی که از گمرکات کشور صورت می گیرد با توجه به این که زیرساخت های فنی آن ایجاد شده است و فقط نیاز به تصمیم و اندکی پیگیری جدی توسط دست های پاک دارد، ظرف چندماه به نتیجه می رسد و در فرصتی کوتاه چرخ بسیاری از واحدهای تولیدی را به حرکت در می آورد و برای دستگاه های مختلف اعم از قضایی و حاکمیتی می توان از این قبیل مثال ها زد که عزمی جزم و نگاهی جهادی لازم دارد.
2 . جریان های سیاسی و رسانه ها باید سیاست زدگی را در رفتار و عملکرد خود کنار بگذارند و با نگاهی ملی رفتار خود را شکل دهند همان طور که رهبر انقلاب گفتند نقد و نقدپذیری واجب است چون با نقد و نقدپذیری است که اصلاح صورت می گیرد و با نقد است که جلوی احساس بی پناهی برای مردم گرفته می شود اما نقد باید منصفانه و هوشمندانه باشد تا هم تبدیل به سیاه نمایی نشود و هم مورد سوءاستفاده لطمه زنندگان به منافع مردم قرار نگیرد.
3 . مسئولانی که اکنون در مصدر قرار دارند نیز باید نقد پذیر باشند و نشانه نقدپذیری پاسخ گویی است. انبوه نقدهایی که اکنون در رسانه ها صورت می گیرد اگر جدی گرفته شود، به گونه ای که آن مسئله حل یا توضیح آن ارائه شود، آن گاه همه این انتقادها تبدیل به یک فرصت بی بدیل می شود اما اگر مردم شاهد باشند مسئول به جای پاسخ گویی، به سکوت و بی عملی روی می آورد یا حتی خود را در نقش منتقد قرار می دهد، کاسه صبرشان لبریز می شود.
4 . نمی توان امید داشت فرصت طلبانی که مسئول بودند یا هستند، بر طبل سیاه نمایی نکوبند اما می توان انتظار داشت حامیان آن ها در صورت ادامه این مسیر آن ها را به طور علنی طرد کنند. چنین افرادی که برای کسب سرمایه اجتماعی انتخاباتی و غیر انتخاباتی و برای منافع فردی خود، مصلحت میلیون ها ایرانی را فدا می کنند، از دشمن بدترند و نباید هیچ جایی داشته باشند و هرجایی می روند باید مورد طعن علنی قرار گیرند.
5 . پرچم نقد و مطالبه باید دست دلسوزان انقلاب و مردم قرار داشته باشد تا نه ضدانقلاب و نه انقلابی نما و نه مسئول فرصت طلب نتواند از مشکلات موجود برای اهداف خود بهره برداری کند. علاوه بر رسانه ها، منابر و تریبون های رسمی و منتسب به نظام و چهره های انقلابی عاقل باید دغدغه خود را مطالبات اصلی مردم قرار دهند و با رعایت انصاف و هوشمندی پرچم مطالبه دلسوزانه را به دست بگیرند و پناهی برای مردمی شوند که صدای شان مثل برخی سلبریتی ها و بلندگودارها بلند نیست.
6 . مبارزه جدی، موثر و سیستمی با فاسدان و ساختارهای فسادزا برخورد جدی و حذف مسئولانی که خوی اشرافی گری دارند و تقبیح علنی متکبران شکم سیر و بی دردی آن دسته از سلبریتی های از خود راضی، ضرورتی انکارناپذیر است البته باید مراقب بود این اقدام به گونه ای انجام نشود که بیشتر تصویری سیاه تر از واقعیت موجود ایجاد کند.
7 . هرآن چه ذکر شد به فرض تحقق در نهایت نمی تواند از عملیات دشمن جلوگیری کند. این یک واقعیت است که مردم ایران بعد از حدود چهل سال استقامت بر سر آرمان های خود، هنجارهای ظالمانه حاکم بر دنیا را تغییر داده اند. امروز منافع کشورهایی که با استعمار دیگر کشورها آقای دنیا شده اند، به شدت از استقلال خواهی ملی و آرمان خواهی واقع بینانه و چالش عقلایی مردم ایران لطمه خورده اند. از ابتدای پیروزی انقلاب تلاش های زیادی از جنگ سخت و نرم گرفته تا تحریم و اختلاف افکنی داخلی صورت گرفته است که جلوی این حرکت الگوساز برای دیگر کشورهای دنیا گرفته شود اما تاکنون موفق نشده اند و لطمات جبران ناپذیری نیز از این مسیر خورده اند. امروز آخرین امیدشان این است که از فرصت های ذکر شده در بالا سوءاستفاده کنند و با استفاده از ظرفیت فضای مجازی که پیش از این وجود نداشت، شکست های پیشین خود را جبران کنند. مردم ایران تجربه کشوری مثل سوریه را دیده اند که نتیجه اختلاف داخلی چگونه فرصت به دشمنان این کشور داد که چندین سال امنیت از آن کشور رخت بربندد، ده ها هزار نفر کشته و میلیون ها نفر آواره شوند و همان زندگی جاری را که می توانستند از طریق سازوکارهای مدنی بهترش کنند هم از دست دادند.
مردم با ایمان ایران نباید فراموش کنند که نقش تاریخی بر عهده دارند هوشیاری و بازی نخوردن های رسانه ای و استقامت در راهی که شروع کرده اند مقدمه تحقق وعده الهی است که اگر در راه باور به این که تدبیرکننده همه امور آن ها خداست (الذین قالو ربنا ا…) استقامت ورزیدند (ثم استقاموا) الطاف و امدادهای پنهان و آشکار الهی نصیب آن ها می شود(تتنزل علیهم الملائکه) و هر مشکل و سختی و ترس و اندوهی از آنان برطرف می شود(ان لا تخافوا و لا تحزنوا) و برای هر مسلمانی این یقین وجود دارد که صادق ترین و قطعی ترین قولی که می توان به آن امید بست، وعده الهی است.
یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم محمد سعید احدیان-96/10/09
4 نکته درباره بیانات تاریخی رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب روز گذشته طی سخنانی تاریخی به مسائلی در کشور اشاره کردند که در روزها و ماه های گذشته مورد سؤال برخی از توده های مردم قرار گرفته بود. در ادامه 4 نکته از رهنمودهای ایشان را مورد بررسی بیشتر قرار می دهیم.
1- رهبر انقلاب دیروز به یکی از طراحی های اصلی دشمن اشاره کردند. طراحی که سال های گذشته و به خصوص این اواخر با آن مواجه شده ایم؛ ایشان مهمترین طراحی جبهه مقابل در مقطع فعلی را «ناامید کردن مردم به آینده» و «گرفتن اعتماد به نفس» آنان از طریق «بزرگنمایی مشکلات و ضعفها و کاستیها» دانستند. «امید» و «اعتماد به نفس» دو سرمایه اصلی و بسیار بزرگ مردم ایران است که آن ها را در طول 4 دهه اخیر از یک کشور وابسته و عقب مانده به یک کشور مستقل و قدرتمند و مسیر پیشرفت تبدیل کرده است. انگشت گذاشتن دشمن روی این دو سرمایه در حقیقت تلاش برای از بین بردن این گنج های باارزش و راهبردی ملت ایران است. این طراحی نیز از طریق «بزرگنمایی» مشکلات و ضعفها و کاستیها در حال انجام است. به بیان دقیق تر، رهبر انقلاب در نگاهی واقع بینانه به عرصه مشکلات کشور «مشکلات و ضعفها و کاستیها» را واقعی می دانند اما هشدار می دهند که «بزرگ نمایی» این مسائل نقشه دشمن برای از بین بردن سرمایه های اصلی ملت ایران یعنی «امید» و «اعتماد به نفس» است. به همین دلیل علاوه بر مردم که باید در مقابل این طراحی، هوشمندانه مراقب دشمن باشند، مسئولان کشور نیز باید تلاش کنند تا با رفع مشکلات مردم به خصوص مشکلات معیشتی راه را بر نقشه دشمن ببندند.
2- رهبر انقلاب در سخنان خود به تلاش های دشمن خارجی برای ناامید کردن مردم اشاره و همنوایی برخی از افراد بی تقوا در داخل با آنان را نیز مذمت کردند. با مطالعه متن اظهارات و کنار هم قرار دادن سخنان ایشان شاید یافتن مخاطب بیانات سخت نباشد.رهبر معظم انقلاب تأکید کردند:«کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند». در روزهای گذشته رئیس جمهور سابق و جریان اطرافیان وی به طرح اتهامات بی اساس نسبت به نهادها و دستگاه های رسمی کشور به خصوص قوه قضاییه پرداختند. تصریحات رهبر انقلاب درباره دستگاه قضایی کشورمان شاید به خوبی ضمیر سخنان معظم له را مشخص تر کند. با وجود این اما یک چهره نزدیک به رئیس جمهور سابق در اظهاراتی عجیب گفت: «این اظهارات به هیچ وجه در برگیرنده دکتر احمدی نژاد و همکاران ایشان نیست»! موضعی که شاید بتوان آن را تحریف معنوی سخنان رهبری دانست. چه آقای احمدی نژاد و چه سایر رؤسای جمهور در کشور، بزرگ ترین مدیر اجرایی در کشور بوده و هستند. ریاست ده ها شورای عالی، مسئول تهیه وتنظیم بودجه سالانه، انتخاب وزرا، ارائه لوایح مختلف به مجلس و…. تنها بخشی از اختیارات گسترده ای است که آقای احمدی نژاد و سایر افرادی که در این منصب نشسته اند برعهده داشته اند. لازمه برقراری یک نظام مردم سالار، فعالیت دستگاه ها و نهادهای نظارتی در کنار قوه مجریه است که البته آن ها نیز مستقیم یا غیرمستقیم منتخب مردم هستند. بر این اساس تعامل با قوا و سایر دستگاه ها، شرط لازم برای اداره کشور است که متأسفانه نمره آقای احمدی نژاد در این زمینه پایین است. کارنامه دولت نهم و دهم باید در مجالی دیگر مورد بررسی قرار بگیرد اما می توان فرافکنی های این روزهای آقای احمدی نژاد، را نوعی فرار روبه جلو برای درمعرض سؤال قرار نگرفتن از عملکرد 2 دوره ای وی در رأس قوه مجریه تلقی کرد. امروز رئیس جمهور و سایر مسئولان گذشته و حال کشور هرکدام باید به اندازه اختیاراتی که داشتند درباره عملکرد خود به مردم توضیح بدهند، نه این که خود آن ها درجایگاه مدعی قرار گیرند.
3- مقام معظم رهبري در فرازی از سخنان خود که کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت به منطق مواضع خود در سال 88 اشاره کردند. این منطق که مواضع ایشان در سال 88 در حقیقت نه در دفاع از یک شخص بلکه دفاع از «اصل انتخابات» بود: «در آن زمان در دفاع از انتخابات ایستادگی کردیم و همانگونه که اعلام کردم و با وجود فشارها، زیر بار ابطال انتخابات نرفتم.» رهبر انقلاب در این سال در برابر جریانی قرار گرفتند که قصد ابطال آرای مردم و زیر سؤال بردن «نهادها و ساختارهای قانونی» کشور را داشتند. اگر فقط یک لحظه، کشوری را در ذهن خود تصور کنیم که در آن هیچ گروه بازنده ای، به نتایج انتخابات تمکین نمی کند، روندهای رسمی کشور را نمی پذیرد و به اعتراضات خیابانی روی می آورد، اهمیت مواضع رهبر انقلاب در آن سال را بهتر متوجه خواهیم شد. ایشان در طول ادوار مختلف انتخابات، نه به منظور دفاع از اشخاص بلکه از «اصل انتخابات» دفاع کرده اند، چه برنده انتخابات آقای خاتمی باشد یا آقای روحانی و آقای احمدی نژاد، چه نتیجه انتخابات روی کار آمدن «مجلس ششم» باشد و چه بر سر کار آمدن «شورای شهر اول تهران».
4- ممکن است که برای برخی این سؤال به وجود آید که چرا رهبر انقلاب از دولت سابق یا دولت فعلی به رغم برخی از کاستی ها حمایت کرده و می کنند. ایشان منطق حمایت خود را مکرر تشریح کرده اند. رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود در سال 94 تصریح کردند: «امروز وظیفه همه آحاد ملّت این است که از مسئولان کشور حمایت کنند و به مسئولان دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه دولت هاست؛ دولت هایی هم که بعداً سرِ کار میآیند همین خصوصیّت را دارند.» سیره عملی ایشان نیز در حمایت از دولت های سازندگی، اصلاحات و سایر دولت ها نشان دهنده پایبندی مستمر به این رویه است.
حماسه مردمی 9دی که در آستانه سالروز آن هستیم نشان داد که مردم ایران با وجود گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب، همچنان به آرمان های انقلاب اسلامی پایبند هستند. معنا و منطق حماسه 9 دی، باطل کننده توهمات و خیالاتی است که فتنه گران برای جدا شدن مردم از ارزش های اسلامی و انقلابی داشته اند. هنوز نیز مردم ایران با وجود آن که از برخی مشکلات و کاستی ها گلایه دارند، خواهان ارزش های اساسی انقلاب مانند ولایت، عدالت، آزادی و استقلال هستند. اگر در 23تیرماه سال 78 و 9دی سال 88 فتنه گران از مردم سیلی خوردند، توطئه گران باید بدانند که مردم همچنان بر ارزش های خود استوار و پایبند هستند.
منبع: روزنامه خراسان96/10/07
نهم دی روز محو فتنه و فتنه گران
فتنه 88 که بر اساس نقشه بیگانگان و عناصر داخلی آنان در کشور براه افتاد؛ بعد از حرمت شکنی روز عاشورا و با اعتراض و بیداری توده های ملت ایران در روز نهم دی ماه خاموش گردید. و نهم دی روز به پاخواستن ملت برای حمایت از ارزش های دینی خود، در تاریخ ایران برای همیشه ثبت شد.
فتنه 88 جنگ احزاب (خندق) بود. در جنگ احزاب همه آمده بودند یعنی همه دشمنان آن روز در میدان حضور یافته بودند و همه در آن به این نقطه اشتراک رسیده بودند که با این اسلام نوپا مخالف هستند و با خود گفتند همه جمع میشویم تا کار اسلام نوپا را یکسره کنیم و بعد به مسائل خود برسیم. فتنه 88 ریشهای حداقل 10 -15 ساله داشته یعنی دشمن بعد از ناامید شدن از حمله نظامی و عرصههای دیگر به فکر این فتنه افتاد. تعداد زیادی از کارشناسان برجسته، سازمانهای اطلاعاتی غربی از مدتها قبل به ایران تردد پیدا کرده بودند. این ترددها تحت عنوان مأموریتهای آکادمیک بود. برخی از کاندیدای معلوم الحال و فرقه سبز وی که از 23 خرداد 88 به مناسبت های مختلف در اعتراضاتی فاقد منطق نسبت به نتایج انتخابات، معترض بودند. پس از حوادث تلخی که در روز قدس(روزه خواری و بی احترامی به ماه مبارک رمضان همراه با شعار نه غزه نه لبنان)، 13 آبان(سر دادن شعار مرگ بر روسیه به جای مرگ بر آمریکا) و 16 آذر(اهانت دردناک به تمثال مبارک نایب امام زمان(عج) و احیاگر اسلام حضرت امام خمینی) آفریدند، فاجعه بزرگ و تلخ 6 دی(روزعاشورا) را آفریدند. آنها در این روز عظیم که روز عزای تمام عالم در سوک شهادت مظلومانه حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران باوفای شان است، مرحله بعدی قداست شکنی خود را که در دوره 2 خرداد و پس از آن، به صورت تئوریک در قالب جملاتی چون «عاشورا نتیجه تندروی پیامبر و علی در جنگ بدر بود»؛ «عصمت پیامبر و اهل بیت زیر سوال است»؛ «جایگاه الهی برای اهل بیت، ناشی از تفکر شیعه غالی است»؛ «من حتی امام حسین را هم استیضاح می کنم» و «سوک حسین، مانند سوک سیاوش است» ظاهر نموده بودند، این بارعملا با به آتش کشیدن خیام عزاداری اهل بیت علیهم السلام، جسارت شنیع به پرچم های منقش به نام مبارک حضرت سید الشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل العباس(ع)، حمله به عزاداران و نمازگزاران ظهر عاشورا و سنگ باران و آجرباران کردن آنها، چادر کشیدن از سر زنان محجبه ای که به هیئات عزاداری سید و سالار شهیدان می رفتند و بر زمین کوفتن و زخمی کردن آنها و هلهله و شادی و زدن بوق های ممتد، آن کردند که همگان می دانند.
اینها به زعم خود می خواستند در عاشورا، کار نظام را یکسره کنند و با بلاهت تمام، تصور می کردند مردم ولایتمدار ایران هم راضی به اهانت به امام غریبشان هستند!! آن افراد ضد ارزش های ملت به ولایت فقیه جسارت ها روا داشتند و مذبوحانه به عمود خیمه انقلاب اسلامی با شعارهای شان توهین می کردند.این افراد بعد از ورود با کسانی که بعداً در فتنه نقش داشتند جلسات فراوانی برگزار کردند. در آوریل 2008 مصادف با اردیبهشت 87 مشاور اسبق ریگان و مسئول میز ایران در CIA و مسئول میز ایران در پنتاگون و 2 نفر از ایران نشستی را برگزار کردند. ردپایی از حضور دکتر یزدی هم در این نشست وجود دارد که البته به قطع یقین نمیتوان گفت. در آن نشست طرح احتمال تقلب برای انتخابات ایران مطرح شده بود.ما به سه مقوله برای مبارزه با دشمن نیاز قطعی داریم. ابتدا نقشه راه دشمن و نقشه راه نظام را بشناسیم، پس از آن مقایسه مواضع و عملکردهای بین این دو خط را آگاه باشیم. برای هر فتنهای از این دست به مانند فتنه 88 باید خواص آلوده سنگ بنای آن را بگذارند. ویژگی خواص آلوده این است که شناسنامه سیاه و تابلوی خاکستری دارند.
محمدمحسن سازگارا، پادوی دفتر جورج دبلیو. بوش، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده، پیش از «عاشورای سبز»(!) درباره برنامه های فرقه موسوی می گفت: «روز عاشورا، یک مسیر واحد در هر شهر قرار است اعلام شود، تا همه ما آنجا برویم و جمعیت میلیونی[!] خود را نشان دهیم. همچنین از ظهر عاشورا تا شام غریبان در خیابان ها نشسته و با یک بسیج عمومی دست به تعطیلی[!] عمومی در کشور می زنیم». روز عاشورا که همیشه تعطیل است و جمعیت میلیونی معترضان سبزپوش نیز به هزار نفر هم نمی رسید؛ اینها از نشانه های حماقت ذاتی دشمنان این ملت است که دچار خودبزرگ بینی اند. اما آیا واقعا طراحان این سناریوی کثیف و فجیع، خشم مقدس عزاداران حسینی را نادیده گرفته بودند؟ این حرکات مذبوحانه شکنندگان حرمت امام مظلوم(ع) البته در میان فرقه دستساز انگلستان «وهابیت صهیونیستی»، خوشبینانه_ابلهانه_ با توهم سقوط نظام تصور شد!
روزنامه وهابی «الحیات» عربستان که البته در بیروت منتشر می شود، با ذوق زدگی از اهانت عده ای اراذل و اوباش نوشت: «آشکار است نظام شیعه ایران در حال سرنگونی است و هیچ گزینه ای جز تسلیم در برابر مخالفان، پیش رو ندارد»(!) روزنامه «ریاض» چاپ سعودی نیز به انعکاس اهانت به حضرت سیدالشهدا(ع) در تهران پرداخت و مدعی درگیری میان شیعیان بر سر اعتقادات شد! اما حماسه عظیم و 50 میلیونی «9 دی» تومار این توهمات را با شدت تمام در هم پیچید؛ این روز هم از نظر کمیت و هم از حیث کیفیت، بی شک پرشورترین روز تاریخ جمهوری اسلامی بود. این راهپیمایی، آنچنان عظیم بود که سران فتنه دست و پای خود را گم کردند و با وجود درک اندکشان از معادلات سیاسی، متوجه شدند هرگاه این مردم حس کنند فرد یا جریانی اعتقادات شان را آماج اهانت های خود قرار داده اند، با حضور میلیونی، مهر «باطل شد» بر پیشانی آنها می زنند. 9 دی همه ایرانیان آمدند. آنها آمدند تا باز هم بگویند و فریاد کنند، اهل کوفه نیستند. آمدند به حرامیان ثابت کنند هرگز حاضر نیستند لحظه ای از امام حسین(ع) و رهبر حسینی شان جدا شوند. 9 دی روز تولد مجدد انقلاب بود؛ در این روز انقلاب اسلامی بار دیگر عزت و شکست ناپذیری اش را به رخ کسانی کشید که در خواب های پریشان و بی تعبیرشان، سقوطش را می دیدند!! عشق حسین علیه السلام که در دلهای ملت بصیر ایران موج می زد، در نهم دیماه کاری با توطئه گران و فتنه جویان کرد که هرگز آن را فراموش نخواهند کرد. 9 دی روز تثبیت مجدد انقلابی شد که دلهای مستضعفان و آزادگان دنیا برایش می تپد؛ دلهایی که 8-7 ماه با نگرانی حوادثی را که عده ای پشیمان از انقلاب که سجده شان دیگر به جای آنکه برای خدا باشد، برای کاخ سیاه شیطان بزرگ در واشنگتن بود،آفریدند دنبال می کرد. و در پایان، 9 دی روز زمینه ساز بیداری اسلامی منطقه و واژگونی عمال دست نشانده آمریکا و رژیم صهیونیست شد.
9 دستاورد مهم نهم دی ماه 88
حماسه نهم دی ماه و حضور عاشورایی مردم حماسه ساز ولایتمدار ایران اسلامی در راهپیمایی 9 دی ماه 1388 نقطه عطفی در تاریخ انقلاب و برگ زرین دیگری در افتخارات مردو زن ایرانی به حساب می آید. حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمان های انقلاب ایستاده اند و با صدای رسا اعلام کردند که اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابر تمام دنیای آنها خواهند ایستاد.
هر چند تحلیل واقع بینانه و احصاء دستاوردها و ارمغان های این حماسه بزرگ نیازمند فرصت و وسعت بیشتری است، اما در این مختصر به 9 دستاورد مهم حماسه بزرگ نهم دی 88 پرداخته می شود.
خاستگاه عاشورایی و ماهیت معنوی انقلاب اسلامی
1.انقلاب اسلامی انقلابی عاشورایی است، انقلابی برگرفته از مطالبات دینی، شعارهای معنوی و شعورهای متأثر از دینداری و دغدغه های اخلاقی، انقلابی که با الهام از نهضت خونین حسینی و به رهبری مردمی از تبار پاکان، سلاله رسول الله(ص)، بزرگ مرجع عالیقدر، حضرت امام خمینی(ره) آغاز شد و با همان مطالبات، شعارها و شعورها پیروز گشت و استمرار پیدا کرد. حضور حماسی مردم در راهپیمایی 9 دی سال 88 یک بار دیگر خاستگاه عاشورایی و ماهیت معنوی انقلاب را یادآور شد و پس از سی سال به جهانیان و عوامل بی خرد و کم فهم دشمن و فتنه گران داخلی و خارجی ثابت کرد که هنوز هم انقلاب و مردم انقلابی، خون حسین، پیام حسین و مرام را حسین (ع) در بند بند وجود و لحظه لحظه عمر خویش حفظ نموده و هر لحظه که احساس وظیفه کنند با همان شور حسینی به میدان آمده و توطئه دشمن و فتنه فتنه گران را به خودشان بر می گردانند.
عشق به ولایت عشق به خداست
2.ولایت فقیه رکن رکین و عمود خیمه انقلاب است، مردم در طی سال های انقلاب جایگاه رفیع و نقش کلیدی ولی فقیه را در هدایت سکان انقلاب در امواج سهمگین و طوفان های مهیب بارها و بارها تجربه کرده اند، آنان به درستی تضعیف جایگاه ولایت فقیه را تضعیف ولایت معصومین (ع) و اطاعت از ولی امر را اطاعت از خدا، رسول و ائمه (ع) می دانند و بدان پایبندند، عشق به ولایت عشق به خداست و عشق به خدا کلید سعادت دینا و آخرت است. فتنه گران به زعم خود پنداشتند با جوسازی، بی خردی، غوغا سالاری و اتهام تقلب نیست به انتخابات و جسارت به مقام شامخ ولایت به اهداف پلید خود خواهند رسید اما آنچه اتفاق افتاد زلزلة مهیبی بود که در کانون اصلی فتنه گران واقع شد و مردم ولایتمدار در یوم الله 9 دی با بیعت مجدد با رهبر معظم انقلاب حضرت آیت اله خامنه ای (مدظله العالی) و آرمان های امام راحل(ره) گور فتنه و فتنه گران را کندند و آنان را به زباله دانی تاریخ فرستادند. حماسه نهم دی خط بطلانی شد بر پندارهای غلط و خیال های باطل کسانی که تصور می کردند که رهبری از پشتوانه مردمی برخوردار نیست و با همین توهم تمام توان خود را در شکستن خیمه انقلاب بکار بردند. اما زهی خیال باطل، امت حزب الله یک بار دیگر اعلام کرد که همچنان سرباز ولایت بوده و در این راه کوچک ترین تردیدی به خود راه نخواهد داد.
اقتدار و محبوبیت نظام اسلامی
3.حماسه 9 دی تمام محاسبات دشمن را به هم ریخت، دشمن در جریان انتخابات دهم ریاست جمهوری با استفاده از بغض، کینه و بی بصیرتی برخی عوامل داخلی تمام عِدّه و عُده خود را جمع کرد و با عقبه ای بسیار حساب شده و برنامه ریزی شده وارد صحنه شد تا نقشه های شوم خود را عملی کند. اما سیل خروشان مردم آنان را زمین گیر ساخت و اقتدار و محبوبیت نظام اسلامی بار دیگر را به رُخ جهانیان کشید.
نهم دی ضرورت بصیرت مداری و پرهیز از غفلت
4.نهم دی ماه نمایش بصیرت انقلابی مردم بود. بصیرتی که غبارها و نقاب ها را کنار زد و چهره واقعی مدعیان و فتنه گران را نشان داد، چهره کسانی که به خاطر رسیدن به قدرت از هیچ تلاشی حتی ضربه زدن به ریشه های انقلاب و ارکان رکین نظام اسلامی دریغ نکردند. چهره کسانی که سال ها با نقاب انقلاب گری در صفوف مردم نفوذ کرده بودند و ولایتمداری را فقط در شعار و ظاهر و نه در عمل و رفتار از خودشان بروز داده بودند، یقیناً بزرگ ترین پیام حماسه نهم دی ضرورت بصیرت مداری و پرهیز از غفلت بود.
انسجام مجدد نیروهای انقلابی با محوریت ولایت فقیه
5.یکی دیگر از دستاوردهای مهم نهم دی، انسجام، وحدت و یگپارچگی مجدّد مردم بود. به لحاظ شرایط خاص انتخابات دهم و تبلیغات و جوسازی گسترده و سوء تفاهمات ایجاد شده اختلاف، چند دستگی، مشاجرات و نزاع های فردی و اجتماعی صفوف متحد و منسجم مردم را به شدت تهدید می کرد و راهپیمایی نهم دی، نقش بسیار مؤثر و معجزه آسایی در پیوند درباره دل ها و جان ها ایفاء کرد و انسجام مجدد نیروهای انقلابی با محوریت ولایت فقیه و رفع کدورت ها و سوء تفاهامات ناشی از فتنه گری دشمن را به ارمغان آورد.
نهم دی ماه آخرین میخ بر تابوت معاندان
6.ملی گرایی کاذب، اصلاح طلبی دروغین و نفاق لطمه های بسیاری به پیکر انقلاب وارده کرده و استکبار جهانی را به نفوذ و رسوخ در بدنه انقلاب امیدوار کرده بود، اما با عنایت الهی و تدبیر حکیمانه رهبر معظم انقلاب و حضور میلیونی مردم در نهم دی ماه آخرین میخ بر تابوت معاندان، منافقین و فتنه گران زده شد و مرگ قطعی آنان رقم خورد.
بر هوشیاری و بصیرت خواص و نخبگان جامعه
7.حماسه نهم دی پیام مهم دیگری داشت و آن زنگ بیدار باش خواص بود. انتخابات دهم به خوبی این مسئله را نمایان ساخت که سطح بصیرت توده مردم و عوام از بسیاری از خواص بالاتر است، در واقع فریادهای کوبنده مردم در راهپیمایی نهم دی تأکیدی مجدد بود به هشدارهای مستمر رهبر بیدار انقلاب مبنی بر هوشیاری و بصیرت خواص و نخبگان جامعه. رهبر معظم انقلاب بارها و بارها نقش و جایگاه و تکالیف نخبگان و خواص را گوشزد کرده بود. معظم له به خواص توصیه کرده بود که هر حرف، هر اقدامی، هر تحلیلی که به دشمن کمک کند در مسیر خلاف ملت است. ایشان به خواص هشدار داده بودند که خیلی مراقب باشند، مراقب حرف زدن، مراقب موضع گیری کردن و…ولی برخی از خواص در این امتحان مردود شدند و حضور آگاهانه مردم این زنگ خطر را به صدا درآورد.
تجلی غیرت و بصیرت عاشورایی امت حزب الله
8.فتنه 88 با بهره گیری از حمایت آشکار و علنی استکبار جهانی به خصوص آمریکا، انگلیس و رژیم صهیونیستی و تکیه بر امکانات رسانه ای مدرن و گسترده فضای یأس و ناامیدی را در میان انقلابیون و نهضت های مقاومت جهان حاکم کرده و نگرانی ها و دغدغه هایی را دامن زده بود، اما تجلی غیرت و بصیرت عاشورایی امت حزب الله در روز 9 دی تمامی نگرانی ها را برطرف ساخت و یک بار دیگر اقتدار معنوی نظام اسلامی در سطح بین الملل و امید و نشاط دوستداران انقلابی در سطح جهان را به ارمغان آورد.
فتح قله های فرهنگی و علمی جهان
9.دشمن پس از آنکه از مقابله نظامی و اقتصادی با نظام بهره ای نبرد به جنگ نرم روی آورده و مقام معظم رهبری نیز بارها با عناوین مختلف این مهم را یادآور شده و توجه همگان بخصوص مسئول و نخبگان را به ضرورت هوشیاری در برابر جبهه فرهنگی معاند جلب نمود. فتنه 88 نمادی شفاف از سرمایه گذاری فرهنگی استکبار جهانی برای به زانو درآوردن نظام اسلامی با بهره گیری از عناصر داخلی بود. مردم با حضور آگاهانه و هدفمند خود پیام روشن و قاطع خویش را با صدای رسا اعلام نمودند که در جبهه فرهنگی نیز همچون سال های دفاع مقدس، مقتدارنه، آگاهانه و با تجهیز سلاح ایمان، علم و بصیرت با محوریت ولایت فقیه از آرمان ها و اصول اسلام عزیز و انقلاب اسلامی حراست نموده و این مسیر پر افتخار را تا فتح قله های فرهنگی و علمی جهان ادامه خواهند داد.
بیانات ولی فقیه آگاه و شجاع حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای
شایسته است در خاتمه بخشی از فرمایشات حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را درباره این روز حماسی و تاریخی؛ یوم الله 9 دی آورده و مطلب را با این فرمایشات گهربار، متبرک کنیم.
اتمام حجت رهبر معظم انقلاب
در شرایط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خدای متعال حجت را همیشه تمام می کند؛ هیچ وقت نمی گذارد مردم از خدای متعال، طلبکار باشند و بگویند تو حجت را برای ما تمام نکردی، راهنما نفرستادی، ما از این جهت گمراه شدیم. مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خدای متعال هم در این مجاهدت به او کمک میکند. 19 دی مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، 9 دی آحاد مردم کشور(سال 88) از همین قبیل است. حرکت عظیم روز چهارشنبه نهم دی ماه حجت را بر همه تمام کرد. 9 دی با 10 دی فرقی ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت که آن حرکت برخاسته از همان عواملی است که نوزدهم دی قم را تشکیل داد؛ یعنی برخاسته از بصیرت است، از دشمن شناسی است، از وقت شناسی است، از حضور در عرصه مجاهدانه است، روز 9 دی را هم متمایز می کنند. روز 9 دی در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزی شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرائط کنونی که شرائط غبارآلودگی فضاست، این حرکت مردم اهمیت مضاعفی داشت؛ کار بزرگی بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر میکند، دست خدای متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن علی علیه السّلام را می بیند. این کارها کارهائی نیست که با اراده امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهی است؛ همان طور که حضرت امام رحمة الله علیه در یک موقعیت حساسی که من بارها این را نقل کرده ام به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهی را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.[1]
حمایت احمقانه بیگانگان از فتنه گران
اگر آمریکائی ها و انگلیسی ها و صهیونیست ها،(در دوران فتنه) می توانستند نیرو وارد خیابان های تهران بکنند، یقین بدانید می کردند. اگر برای شان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که می خواهند، هدایت کنند، می کردند. منتها می دانستند این کار به ضررشان تمام می شود. تنها کاری که می توانستند بکنند، این بود که در صحنه تبلیغات، در صحنه سیاست جهانی، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤسای جمهور کشورهای مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانی و خرابکارانی را که با آتش زدن می خواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومی دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند. قوی ترین و آخرین ضربه را ملت در روز 9 دی و 22 بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در 22 بهمن، کار عظیمی بود؛ 9 دی هم همین جور. یکپارچگی ملت آشکار شد. همه کسانی که در عرصه سیاسی به هر نامزدیرأی داده بودند، وقتی دیدند دشمن در صحنه است، وقتی فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانی که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است.[2]
9 دی روز فراموش نشدنی
راهپیمائی مردم در 22 بهمن با همه عظمتی که دارد یک کار متعارف است، یک کار روان شده است، شناخته شده است، توقع است که انجام بگیرد و انجام می گیرد؛ 23 تیر در سال 78، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع نبود؛ کار 9 دی ماهِ هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کاری را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. یکی از قله های فراموش نشدنی، 9 دی بود.[3]
روز نهم دی شما دیدید در این کشور چه اتفاقی افتاد و چه حادثه ای پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعی می کنند راهپیمائی های میلیونی را بگویند چند هزار نفر آمده اند- تحقیر کنند، کوچک کنند- اعتراف کردند و گفتند در طول این بیست سال، هیچ حرکت مردمی ای به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانی که سعی در کتمان حقایق درباره جمهوری اسلامی دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتی احساس می کنند دشمن در مقابل نظام اسلامی ایستاده است، می آیند توی میدان. این حرکتِ ایمانی است، این حرکتِ قلبی است؛ این چیزی است که انگیزه خدائی در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده الهی است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دل ها دست خداست. اراده ها مقهور اراده پروردگار است. وقتی حرکت خدائی شد، برای خدا شد، اخلاص در کار بود، خدای متعال اینجور دفاع می کند. لذا می فرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین آمنوا».[4]
بصیرت و هوشیاری مردم
فتنه 88 با حضور مردم در 9 دی تمام شد یعنی 9 دی ایستگاه پایانی فتنه 88 بود اما 9 دی پایان همه فتنهها نیست زیرا درگیری ما با آمریکا ماهوی است و مادامی که با اسلام ناب در حاکمیتی که داریم و آمریکا بر خوی استکباریش تأکید دارد این درگیری ادامه دارد. اصلیترین نقشه راه دشمن براندازی جمهوری اسلامی است این خط را هم همیشه مستقیم مطرح نمیکنند. بلکه در بعضی مواقع با طرح پلکانی جلو میبرند. طرح پلکانی طرحی است که بعد از چند پله به هدف میرسید. حالا که ما این هدف را میدانیم باید نگاهمان به تمام جوانب باشد. لذا هرجا هر کسی را میبینید که با خط استراتژیک آمریکاییها همخوانی دارد باید با احتیاط به او نگاه کنیم. یکی از این راهها نفوذ است. اول باید بدانیم که نقطه حساس کجاست زمانی که نقطه حساس را پیدا کردیم باید بدانیم تاکتیک حریف برای ورود به این نقطه چیست و پس از ورود چه برنامهای را دنبال میکند. برای ورود به این کانونها عوامل نفوذ همرنگ میشوند اینجا است که عامل نفوذ مجبور است ظاهر خودی داشته باشد. در فتنه 88 یک دفعه میبینید همه جریاناتی که با هم اختلاف نظر دارند دور هم جمع میشوند این همان ائتلاف سفید است. این نوع طرحی است که افراد و گروههای که با هم اختلافنظر دارند اگر در یک خط قرار بگیرند هرچه نقاط اتفاق نظر بیشتری داشته باشند دایره ائتلاف کوچکتر میشود. هر گاه دیدید جریاناتی با هم اختلافنظر دارند به یک ائتلاف رسیدند به تابلوی ائتلاف اعتماد نکنید. برای اینکه ببینید هدف اصلی ائتلاف چیست از مواضع آن گروه و ائتلاف مخرج مشترک بگیرید و وقتی میبینید برخی مدعیان اصلاحات، کارگزاران، بهائیان، منافقین، گروههای خارجی و عبدالمالک ریگی با هم ائتلاف میکنند باور نکنید هدف انتخابات است.
پی نوشت ها
[1] مقام معظم رهبری، در دیدار مردم قم/ 19 دیماه 88
[2] بیانات مقام معظم رهبری، اول فروردین 1389
[3] بیانات مقام معظم رهبری، 29 دیماه 88
[4] بیانات مقام معظم، 19 بهمن 88
منبع : پایگاه اطلاع رساني حوزه ,
چرایی و چگونگی گرامیداشت حماسه نهم دیماه
حضور پرشور، انقلابی و میلیونی مردم در نهم دیماه سال 88 که در طول سه دهه تاریخ انقلاب بی نظیر بود یکی از مقاطع بسیار حساس تاریخ انقلاب است؛ چرا که این حماسه نمود یک راهبرد مهم انقلاب اسلامی در مهار فتنه ها بود. 9 دی ماه در تاریخ انقلاب ماندگار شد نه به خاطر مهار فتنه 88 بلکه به خاطر ارائه الگویی آرامش بخش به جامعه در فتنه ها و عملیات های پیچیده جنگ نرم دشمن.
اگرچه زوایای بسیار زیادی برای بحث و بررسی و تحلیل حوادث 9 دی وجود دارد ولیکن به اقتضای شرایط سیاسی کشور دو موضوع اهمیت بیشتری دارد، نکته اول چرایی لزوم گرامیداشت حماسه نهم دی ماه و حفظ ماندگاری آن است و دوم چگونگی و ظرافت هایی است که برای این اقدام ضرورت دارد.
الف) چرایی گرامیداشت حماسه 9 دی:
1- حماسه نهم دیماه و تضمین تداوم انقلاب اسلامی: انقلاب اسلامی ایران از سال 57 با مشکلات و بحران های زیادی دست و پنجه نرم کرده است اما می توان سخت ترین مقطع آن را در ایان پس از انتخابات 88 مشاهده نمود. در هیچ کدام از بحران های پیش روی انقلاب، هویت انقلاب اسلامی مورد هجمه قرار نگرفته بود و کوچکترین شکافی در صف ملت برای مقابله با بحران ها نبود ولی در سال 88 بحران و فضای فتنه حاکی از وجود اختلاف در بین بخشی از مردم و حاکمیت بود. از آنجا که بزرگترین سرمایه هر نظامی اعتماد مردم به آنهاست، فتنه 88 را می توان بزرگترین بحران انقلاب اسلامی از سال 57 دانست. اهمیت گرامیداشت حماسه نهم دی ماه به خاطر این است که مردم در روز بصیرت عمق ارتباط خود با نظام و انقلاب را به نمایش گذاشتند و تداوم ایستادگی خود در کنار آرمان های انقلاب را به همه نشان دادند. حماسه نهم دی ماه دشمن را نسبت به رخنه به صفوف ملت ایران ناامید کرد و نا امیدی دشمن تضمینی برای تحکیم و تداوم پایه های انقلاب است.
2- الگویی کارآمد برای مهار فتنه ها: انقلاب اسلامی یک الگوی جدید اداره جامعه را به جهان معرفی کرد که از یک طرف بر پایه دین و معنویت و از طرف دیگر بر خواست و اراده مردم استوار است. این الگوی جامع برای تهدیدات و آسیب های پیش روی نظام نیز سکوت نکرده است. به عنوان نمونه الگوی دفاعی جمهوری اسلامی ایران در دوران جنگ تحمیلی و در حال حاضر مقابله با داعش کارآمدی خود را نشان داده است. این الگو برای دفاع در مقابل تهدیدات نرم و انقلاب های مخملی نیز الگویی کارآمد است که توانمندی خود را در سال 88 نشان داد. بر اساس این الگو تهدید نرم با مقابله مستقیم و سخت مهار نمی شود و باید از قدرت نرم و اقناع افکار عمومی، بصیرت بخشی به جامعه و زدودن غبار فتنه ها بر اینگونه مشکلات فائق آمد. نهم دی ماه در حقیقت تبلور بصیرت ملت و نماد پیروزی حضور ملت در مقابل کسانی یا گروه هایی بود که از غبارآلود بودن فضا ارتزاق می کردند. در حالی که قدرت های مطرح دنیا برای مهار فتنه ها دست به ارعاب و تهدید و همچنین اقدامات اطلاعاتی و امنیتی می زنند جمهوری اسلامی ایران با پشتوانه حضور مردم الگوی جدیدی را مهار فتنه ها به جهانیان عرضه کرد.
3- ناامیدی دشمن از ایجاد فتنه داخلی: از آنجا که حماسه 9 دی در سال 88 آبی بود بر آتش فتنه ای که مهمترین حامیان آن را کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا، رژیم صهیونیستی و انگلیس حضور داشت، گرامیداشت پرشور حماسه نهم دیماه در حقیقت مشت محکمی بر دهان استکبار است تا دیگر به فکر تکرار چنین فتنه هایی نیفتد.
ب) چگونگی گرامیداشت حماسه 9 دی:
1- حماسه نهم دیماه نباید توسط یک جریان مصادره شود. گرامیداشت این حماسه باید از یک طرف نماد استقامت بر سر اصول و تسلیم زیاده خواهی دشمن نشدن باشد و از طرف دیگر وحدت ملی را تقویت کند و خود به عنوان عامل تفرقه تبدیل نشود.
2- حماسه نهم دیماه با این واقعیت تاریخی همراه است که بازی خوردگان و سران فتنه ابتدا توسط مردم محاکمه شدند و مجازات آنها در دادگاه ملی فراموشی و بی توجهی به درخواست های غیرقانونی آنها بود. حصر سران فتنه به معنی مجازات آنها نیست؛ حصر تدبیر کوتاه مدت نظام در مدیریت این بحران بعد از آن اتفاق افتاد که در نهم دیماه مردم پاسخ نهایی را دادند و نباید با حماسه نهم دی ماه گره بخورد. لذا این نکته حائز اهمیت است که ممکن است با تشخیص شورای عالی امنیت ملی، حصر سران فتنه رفع و یا تمدید گردد و این به معنی عدول از اصول و ارزشهایی نیست که حماسه نهم دیماه را آفرید.
3- اگرچه در وقوع حماسه نهم دیماه در سراسر کشور و قبل از آن در هشتم دیماه در گیلان، شور حسینی مردم همراه با شعور انقلابی هر دو نقش داشتند ولی بر ماست که با تعمیق بصیرت انقلابی در این ایام، فتنه های جدید را بشناسیم و در سال 88 توقف نکنیم. فتنه زمانی اتفاق می افتد که کسانی با لباس حق نما و با انگیزه قدرت یابی، جای حق و باطل را عوض کنند و این سناریو تکرار شدنی است. در گرامیداشت حماسه نهم دیماه بر همه خواص و اهل بصیرت فرض است که ماهیت فتنه های جدید را آشکار کنند.
منبع: سایت بصیرت
دین سیاسی، سیاست دینی
مقام معظم رهبری بر این موضوع صحه گذاشتند که باوجود نظام دینی و سیاست دینی، برخی در قالب «دین سیاسی» حرکت میکنند. البته معمولاً درباره تفاوتهای این دو گزاره در حوزه تئوریک بحث میشود اما حقیقت این است زمینه رفتاری ـ اجتماعی آن هم ملموس است. الگوی امام سیاست دینی است. در الگوی امام نه تنها دین و سیاست از دو مخرج و مجرای متفاوت با هم تلاقی نمیکنند بلکه دین زایشگاه سیاست است. سیاست از درون دین تراوش میکند و به همین دلیل به آن سیاست الهی و انقلاب آن را «قیاملله» میگوییم. شاخصه چنین سیاستی آمیختگی آن با اخلاق است. شاخصه حکومت دینداران تبلور اخلاق در مرام و منش آنان است. اصولاً مردم دین را در عرصه تئوریک نمیخواهند بلکه آن را در اخلاق و رفتار حاکمان میپسندند.
سیاست دینی یعنی انطباق همه چیز با اصول و اخلاق اسلامی، اما دین سیاسی یعنی ابزاری شدن دین در راستای منافع یا تحریک اجتماعی و استفاده از عواطف دینی برای دیده شدن خویش. مهمترین شاخصه رفتاری کسانی که دین سیاسی را مدنظر دارند، این است که هنگام پاسخگویی به عملکرد خویش به میان مردم میپرند و پشت آنان سنگر میگیرند تا در قالب حدود الهی پاسخگو نباشند. دینداران سیاستمدار فرصتها را برای خود نمیسازند و هر فرصتی را به هر قیمت نمیخرند. برای مثال شجریان در فتنه 1388 دستش را از خودرو بیرون میکند و با نشان دادن علامت پیروزی، مرگ بر دیکتاتور میگوید، معتقد است 1400 سال است اسلام هنر را نابود کرده است، در آغوش نامحرمان قرار میگیرد و بالعکس. حال به عرصه سیاست برگردیم. سیاست دینی چنین تجویز میکند که چنین فردی نمیتواند محور هنر در سیاست دینی باشد اما دین سیاسی میگوید اکنون موعد انتخابات است نامی از او ببریم تا رأی بیشتری بیاوریم. لذا فلان مسئول در حکومت اسلامی به این دلیل نام او را میبرد تا رأی بیشتری بیاورد و این همان دین سیاسی است. اما در سیاست دینی صداقت و یکرنگی حرف اول را میزند، دین اجازه نمیدهد برای رسیدن یا حفظ قدرت همه چیز را توجیه کنیم و نظام ما هزینههای زیادی برای حفظ جوهره دینی خود تاکنون پرداخته است چون سیاستمداران دینمحور به التقاط روی نمیآورند. عدالت را در عبور از ولی نمیدانند. کسانی که دین را برای خود میخواهند، عواطف دینی مردم را بهگونهای سامان میدهند که خود دیده شوند اما اصول صحیح اسلام سیاسی به ما میگوید مقبولیت اگر با فساد همخانه شود به مشروعیت منجر نمیشود. دین اگر ابزار شد شاخصهای سیاستورزی را به گونهای میچینیم که ریل حرکت خود را در جاده قدرت سامان دهیم. اما سیاست دینی میگوید وقتی تکلیف از شما برداشته شد لازم نیست کاسه از آش داغتر شوید و برای خود رسالت متمایز تعریف کنید.
دینداران واقعی که وارد سیاست میشوند سامانه اداره کشور را به گونهای نمیچینند که صرفاً استمرار آنان در قدرت را تضمین کند، بلکه مصلحت کشور و انقلاب را در اقدامات پایدار و اساسی میدانند. برای سیاستمداران دینمدار نوع عملکرد در دور اول و دوم ریاست جمهوری فرقی نمیکند، اما کسانی که دین را ابزار استمرار در قدرت میدانند، قیمتها را در دور اول ثابت و در دور دوم (که آینده سیاسی ندارند) متغیر و شوکآلود میکنند. دین سیاسی بیش از حد و ریاکارانه فریاد «وامردما» سر میدهد اما سیاستمداران اسلامی ریاکارانه پرچم مردم را بلند نمیکنند و از اصول دینی برای رضایت مردم عدول نمیکنند، حق را با اکثریت جابهجا نمیکنند، خدا را با مردم اشتباه نمیگیرند و اصراری بر دیده شدن به هر قیمت ندارند. نقدشان برای خدا و گرهگشایی از مردم است و زمان و مکان و مقتضیات زمان سامانه نقادانه آنان را فعال و منفعل نمیکند. عدالت برایشان در زمان معنا و مفهوم نمییابد و خارج از پوسته دین عدالت را نمییابند. استفاده ابزاری از دین باعث شد مردم اروپا مدعیان دین را کنار گذاشتند. اما امام به ما آموخت که اگر سیاست دینی داشته باشیم و سیاست به مثابه حقهبازی نباشد، صداقت برآمده از نفس دینداران، ملت ما را وفادارتر از امت رسولالله در حجاز و ملت امیرالمؤمنین در کوفه مینماید و این امر تجربه شده است. مردمی که در بهمن 57 از امام استقبال کردند در 10 ساله حضور ایشان در حکومت در جنگ و ترور و تحریم بودند اما سیاست دینی امام بود که پس از 10 سال سختی و مشقت چندین برابر استقبال اولیه، در تشییع جنازه وی شرکت کردند و حکومتداری، نه تنها جایگاه امام را تنزل نداد که پر فروغتر کرد. ماندگاران تاریخ دینداران حقیقیاند.
منبع: سرمقاله روزنامه جوان،- 96/10/07
هشدار همهجانبه رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی روز گذشته در سخنانشان گرچه نامی از فرد و شخصی نیاوردند اما گستره و فراگیری سخنان ایشان میتواند شامل حال بسیاری از مخاطبانی باشد که هم مسئولیت دارند و هم ندارند.
حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالي)رهبرانقلاب آنقدر شفاف سخن گفتند که نیازی به نام بردن از فرد یا افرادی که روی سخن ایشان بودند نبود، اشاره و کنایهها، رنگ و بوی طعنه نداشت و مستقیم به فرد یا افرادی بود که به خاطر برخی سیاستها و رفتارها باعث شد تا ایشان هشدار بدهند.
شاید بسیاری در کشور از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی به این نتیجه رسیده باشند که روی سخن ایشان تنها رئیس دولت نهم و دهم بوده است، ما نیز چنین برداشتی را داریم اما او تنها مخاطب سخنان حضرت آیتالله خامنهای(مدظله العالي) نبود، بلکه افراد و شخصیتهای پیش از او که مسئولیت داشتند و حتی آنهایی که هم اکنون هم مسئولیت دارند، مخاطب هستند.
آنجا که رهبر معظم انقلاب به سخنان حضرت امام(ره) اشاره میکنند و از ایشان نقل میکنند که؛ «ملاک حال فعلی افراد است و هیچکس ضمانت درست بودن تا دم مرگ را ندارد»، همان نکته مهم و کلیدی سخنان ایشان در روز گذشته است.
اگر فردی پیش از این رفتار و کردار انقلابی داشت، براساس حال آن زمان محک زده شده بود، اما اکنون اگر حال فعلی او همچون گذشته نیست، تغییر کرده و رفتار و کردار غیرانقلابی و حتی همراهی با صدای دشمن از آن به گوش میرسد، غیر قابل تحمل و غیر قابل اعتماد خواهد بود. مگر آن که با اصلاح رفتار، خلاف آن را ثابت کند.
پس از سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی باید فرصت کوتاهی به چنین افرادی داد تا شاید به اصلاح رویهای که در پیش گرفتهاند اقدام کنند و به خویشتن خویش که نه، به آرمانهای انقلاب، امام(ره)، رهبری و مردم بازگرداند. چنین افرادی هنگامی که در مسند قدرت و دارای پست و مقام بودند، سعی میکردند در چارچوب آرمانهای انقلاب حرکت کنند، هر چند همانها در مقاطعی در مسئولیت، زیانهایی نیز به کشور وارد کردهاند، اما پس از آن که از گردونه قدرت و مسئولیت بیرون رفتند، به گفته رهبر انقلاب مخالف خوان شدند، چرایی این تحول را میتوان در قدرت طلبی جست وجو کرد. بیشک قدرت مزه شیرین و دلچسبی دارد، هر کسی را نمیتوان به قدرت رساند، داشتن ظرفیت لازم برای دستیابی به قدرت و مسئولیت، در هر فرد و شخصی وجود ندارد، به همین خاطر است که برخی از چنین افرادی پس از دوری از قدرت، دلتنگی سراغشان آمده و آنها را وادار به رفتارهای ساختارشکنانه میکند که به مخالف خوانی و همراهی با دشمنان کشیده میشود.
بازخوانی سخنان رهبر معظم انقلاب در خطبههای نماز جمعه ۲۹ خرداد سال ۱۳۸۸ میتواند به سخنان روز گذشته ایشان ارتباط داشته باشد، حضرت آیتالله خامنهای در آن خطبه نماز جمعه فرمودند؛ «نظر آقای رئیسجمهور به نظر بنده نزدیکتر است» در آن زمان رئیسجمهور از خود رفتاری انقلابی و در چارچوب آرمانهای انقلاب بروز داده بود، اما اکنون مصداق سخن حضرت امام(ره) گشته که «ملاک حال فعلی افراد است.» چنین افرادی که زمانی مسئولیت داشتند و به فرموده رهبر انقلاب، «کسانی که امکانات کشور در اختیارشان هست و یا بوده، حق ندارند علیه کشور حرف بزنند» اکنون باید پاسخگوی عملکرد خود در زمان مسئولیت و قدرتی که در دست داشتند، باشند.
شاید بتوان چنین افرادی را انقلابی نما دانست، انقلابی نمایی در تضاد با انقلابیگری و انقلابی ماندن است، اگر افراد در طول خدمت خود همچنان توانستند انقلابی بمانند و پس از آن نیز از آن عدول نکنند، آنگاه است که میتوان بر روی آنها برای آینده نیز حساب باز کرد.
حتی در فتنه ۸۸ نیز افرادی که مسبب آن بودند، مخاطب سخنان رهبر معظم انقلاب هستند. آنهایی که پیش از فتنه مسئولیتهای مهمی را در نظام اسلامی برعهده داشتند، با بیبصیرتی و بیتقوایی خود، شرایطی را برای کشور ایجاد کردند که باعث هزینههای بسیاری برای کشور و مردم شد و هنوز هم تبعات آن ادامه دارد.
شاخص همان است که حضرت امام(ره) فرمودند و حضرت آیتالله خامنهای نیز روز گذشته به آن اشاره کردند، ملاک حال فعلی افراد است، اگرچه شاید در گذشته خدماتی هم داشته باشند.
ورود رهبر معظم انقلاب به موضوعات و مسائلی که چندی است کشور را درگیر خود کرده، شاخصی است برای آن که آن افراد پس از این مواضع خود را تغییر دهند یا بر همان مواضع پافشاری کنند، بستگی به عمق بصیرت، تقوا و انقلابیگری و انقلابی ماندن آنها دارد.
منبع: سرمقاله روزنامه سياست روز-96/10/07