ضرورت پشتیبانی از جبهه مقاومت و شیوههای آن
معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزشهای غیرحضوری حوزههای علمیه خواهران در راستای ارائه سلسله جلسات جهاد تبیین و با هدف ارتقای سطح بینش سیاسی کادر، اساتید، دانش آموختگان، مبلغین و طلاب محترم حوزههای علمیه خواهران، در زمینه وقایع جاری غرب آسیا، بهویژه لبنان و جبهه مقاومت، روز شنبه 12/8/1403 اقدام به برگزاری نشست سیاسی بصیرتافزایی با موضوع “بازخوانی حوادث لبنان و ضرورت پشتیبانی از جبهه مقاومت” نمود
حجت الاسلام و المسلمین جناب آقای دکتر رهدار (دکترای علوم سیاسی ـ عضو هیئت علمی دانشگاه باقر العلوم (علیه السلام)) در این نشست طی سخنانی به تبیین و تشریح ابعاد مختلف سیاسی اجتماعی لبنان خصوصا حزب الله و حوادث پس از شهادت سیدحسن نصرالله پرداختند.
پژوهشگر برجسته حوزه، به سفرهای خویش به لبنان و تجربه حضور میدانی در این کشور طی ماههای اخیر همچنین ارتباط بسیار سخت با نیروهای حزب الله به دلیل شرایط جنگی و امنیتی بهوجود آمده، اشاره کردند و افزودند: شروع رسمی جنگ و درگیری در لبنان، از انفجار پیجرها آغاز شد که متاسفانه سبب شهادت و مجروحیت تعداد زیادی از نیروهای حزب الله و جبهه مقاومت گردید؛ گرچه با این حرکت تروریستی باند جنایتکار، ضربه بسیار سختی به نیروهای مقاومت وارد آمد؛ لکن به سبب روحیه و اراده شکستناپذیر حماسهسازان جبهه مقاومت همچنین حمایتهای مادی ومعنوی ایران، مواضع و سخنان حکیمانه رهبر معظم انقلاب (مدظله العالی)، آسیبهای وارد شده ترمیم و در حال حاضر حزب الله در نبردهای زمینی دست برتری دارد.
حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای رهدار ضمن بیان وضعیت لبنان به ویژه منطقه ضاحیه که در مواجهه مستقیم با رژیم صهیونیستی قرار دارد و تا کنون متحمل حجم زیادی از تخریب بواسطه انفجارها و حملات هوایی رژیم غاصب شده است، اظهار داشتند: سلحشوران جبهه مقاومت و حزب الله لبنان پس از شهادت سید حسن نصرالله و فرماندهان اصلی آن با عزمی استوار، اقدام به بازسازی و استحکام ساختار خود نمودند و اولویت فعالیتهای خویش را بر سه ماموریت اصلی متمرکز کردند؛ حضور فعال و حماسهساز در میدان رزم، آواربرداری مناطق خسارتدیده، رسیدگی و ساماندهی به امور آوارگان لبنان.
عضو هیات علمی دانشگاه باقرالعلوم به نقش امپریالسیم خبری و رسانههای دشمنان در مسمومسازی فضای فکری سیاسی در بین مردم لبنان و القاء شبهات علیه جمهوری اسلامی ایران اشاره کردند و افزودند: بخش اعظمی از تلاشهای رسانهای دشمنان خارجی، پس از اقامه نمازجمعه نصر توسط مقام معظم رهبری (مدظله العالی)، سفرهای مسئولان کشوری به لبنان، همچنین عملیات وعده صادق2 از بین رفته و بیاثر شد.
استاد حوزه ضمن تبیین ضرورت حمایت از جبهه مقاومت به شیوههای پشتیبانی از این جبهه پرداختند و افزودند: در شرایط کنونی، اهداء کمک های نقدی و غیرنقدی، نقشآفرینی در عرصه فضای مجازی همچنین پشتیبانی معنوی از بهترین راههای حمایت از نیروهای مقاومت میباشد.
حجت الاسلام و المسلمین دکتر رهدار در بخش دیگری از سخنانشان، جهاد تبیین را مهمترین وظیفه و ماموریت طلاب حوزههای علمیه خواهران دانستند و اظهار داشتند: باید همه طلاب شرایط جنگ در لبنان و نقش جبهه مقاومت و حزب الله لبنان را در میان دوستان و آشنایان تشریح نمایند و در عرصه جهاد تبیین کنشگری داشته باشند.
حجت الاسلام والمسلمین رهدار در پایان این نشست که به صورت برخط و تعاملی برگزار شده بود، به سوالات شرکتکنندگان پاسخ دادند.
سید مجاهدی که دلش برای خیابانهای قم تنگ شده بود
شهید صفیالدین به زبان فارسی آمیخته با عربی از دلتنگیهایش برای قم و حوزه گفت و گفت که دلش برای خیابانهای قم و اطراف حرم و البته چهارمردان تنگ شده است …
خبرگزاری حوزه روایتی از دیدار جمعی از اساتید و فضلای حوزه علمیه قم با حجتالاسلام والمسلمین شهید سید هاشم صفیالدین را که در بهمن ۱۳۸۹ در بیروت برگزار شده بود منتشر میکند. متن یادداشت مرتضی سعیدی نجفی که در این سفر جهت پوشش خبری حضور داشته به این شرح است:
برای دیدار با سید هاشم صفیالدین از قبل برخی هماهنگی های امنیتی انجام شده است. دیدار در یکی از ساختمانهای حزبالله در ضاحیه است. مهمانان که نماز مغرب را در مکان دیگری اقامه کردهاند به یکی از مناطق تاریک و خلوت جنوب بیروت میرسند. شیخ حسن بغدادی که هماهنگیها را انجام داده تاکید می کند سریعا وارد ساختمان شویم. در یکی از طبقات سیدهاشم در انتظار این گروه از مهمانان خاص است؛ اساتید و فضلای حوزه علمیه قم که به همت معاونت بینالملل برای سفری علمی – تبلغی عازم سوریه و لبنان شده اند.
قبل از ورورد به جلسه همه موبایلها جمع آوری میشود و چندبار تاکید می کنند هیچ وسیلهای داخل اتاق جلسه برده نشود. طبیعتا دوربین عکاسی که قبلا چک شده مستثنی است.
در اتاق تصاویری از رهبر معظم انقلاب، سید عباس موسوی و شیخ راغب حرب به چشم می خورد.
سید هاشم ابتدا با این عبارت به همه خوشآمد میگوید: اهلا و سهلا بکم فی بلدکم لبنان! به شما در کشور خودتان لبنان خوشآمد میگویم.
سخنانش را با اهمیت معارف اهلبیت آغاز میکند و میگوید آنچه امام خمینی با انقلاب ایران انجام داد این بود که گنجها و معارف اهلبیت را میان مردم آورد. می گوید امروز صدای تشیع در جهان شنیده میشود و مردم از ما معارف اهلبیت را میخواهند و این به خاطر جهاد علما است.
در کلماتش عشق به امام و رهبری موج میزند و از امام خمینی به “فقیه قائد و عارف” و از رهبر انقلاب به “سماحة القائد و قائدنا” تعبیر میکند. سید هاشم گفت: لولا توجیهات سماحة القائد المسدد لَما واصلنا. اگر هدایت های رهبریِ استوار نبود نمیتوانستیم به راه ادامه دهیم.
ادامه می دهد امروز تمام افتخار ما هویت طلبگی ما است مانند رهبر انقلاب.
فضای فتنه را یکسال بود پشت سرگذاشته بودیم اما هنوز سخنان تاریخی رهبر انقلاب در خطبه نماز جمعه خرداد ۸۸ در ذهنش بود. گفت در آن خطبه همه ما گریه کردیم.
سید هاشم قدرت اصلی حزبالله را ایمان دانست و گفت: ما امروز موشکهای [….] را داریم ولی قدرت ما ایمان الهی و این است که از چیزی نمیترسیم.
حرف به سمت قم و حوزه می رود. سید هاشم که مدتی در ایران هم بوده است می گوید: انشاءالله نور قم، جهان را دربرخواهد گرفت.
این حرف را هنوز با تن صدایش در خاطر دارم که به زبان فارسی آمیخته با عربی از دلتنگی هایش برای قم و حوزه گفت و گفت که دلش برای خیابانهای قم و اطراف حرم و البته چهارمردان تنگ شده است …
اواسط جلسه ناگهان شیخ حسن بغدادی به سمتام میآید. به آرامی و با فارسی شکسته در گوشم میگوید همه چیزهایی که گفته شد ننویسی!
سید هاشم از همه چیز گفت؛ از برنامهها و توان نظامی حزبالله ، از علاقه به رهبر انقلاب، از جایگاه مهم حزبالله در منطقه، فعالیت های سیاسی و حوزوی و …
طبعا دیدار با شخصیتی چون سید هاشم که شیخ حسن بغدادی ابتدای جلسه او را نفر دوم حزبالله معرفی کرد برای مهمانان مغتنم بود و سئوالات مختلفی هم از او پرسیده شد. اما در میان جوابها یک جمله برجستهتر بود: مبنای فکری حزبالله تلاش برای بسترسازی ظهور است.
جلسه بیشتر از معمول طول کشیده و هم او احتمالا برنامههای دیگری داشت و هم مهمانان باید عازم محل استراحت میشدند تا صبح فردا به دیدار سید جعفر مرتضی عاملی مورخ شهیر لبنانی بروند.
نیروهای حفاظتی دم در ایستادهاند. تاکید میکنند همه با هم خارج نشوید. چند نفر چند نفر به سمت ماشینها میرویم و خاطره شیرین دیدار با مردی که علم و عمل، شجاعت و درایت را آمیخته بود در ذهنمان به یادگار میماند.
در غزه علم زمین نمیماند
شهروند| عصر پنجشنبه حوالی ساعت 16:00به وقت غزه بود که منابع منطقهای به نقل از رسانههای اسرائیلی مدعی شهادت یحیی رئیس دفتر سیاسی حماس و فرمانده نظامی این نیروی مقاومت در غزه شدند. مطابق اخبار اولیه سنوار در تونلی حوالی منطقه تل السلطان رفح واقع در جنوب باریکه غزه با همراهی دو تن دیگر از نیروهای حماس توجه نیروهای ارتش تروریست اسرائیل را جلب میکنند و با شلیک از سوی آنان مجبور به پناه بردن به ساختمانی در همان حوالی میشوند. پس از آن با شلیک گلوله تانک بهسوی این ساختمان، سنوار دچار مجروحیت شده و با پرتاب نارنجک بهسوی اشغالگران آنان را وادار به عقب نشینی میکند اما با ادامه حملات تانکها و بر اثر شدت آوار ساختمان و خونریزی ناشی از جراحت، به شهادت می رسد. انتشار ویدئویی منسوب به سنوار در لحظات آخر در ساختمان مورد اشاره و تصویر منسوب به پیکر وی و شباهت زیاد آن با سنوار، گمانه شهادت او را قریب به یقین کرد. در نهایت ساعت 15روز جمعه خلیل الحیه از اعضای ارشد حماس رسما در یک سخنرانی تلویزیونی شهادت سنوار را تأیید کرد. صهیونیستها با انتشار ویدئویی از انتقال پیکر شهید سنوار به اراضی اشغالی خبر دادند که بهگفته تحلیلگران، احتمالا برای فشار بر حماس در مذاکرات مورد استفاده قرار خواهد گرفت.
یحیی سنوار که بود؟ از اسارت تا فرماندهی و شهادت
«یحیی ابراهیم حسن السنوار» ازجمله رهبران بزرگ فلسطینی بود که در سال 1962در اردوگاه پناهندگان غزه واقع در خان یونس متولد شد. وی از از سنین نوجوانی فعالیت علیه اشغالگران را آغاز و در 18سالگی چندین بار بهعلت مبارزات خود دستگیر شد. سنوار در 20سالگی به تحصیل در دانشگاه غزه پرداخت در 1987یعنی 25سالگی به جنبش حماس پیوست و نقش مهمی در شناسایی جاسوسان و نفوذیهای اسرائیل ایفا کرد و بعدها در قالب سرویس «مجد» این برنامه را بهعنوان تشکیلات امنیتی حماس ادامه داد. سنوار در 1988توسط اشغالگران دستگیر و به چهار بار حبس ابد بهمدت 426سال محکوم شد اما در نهایت در سال 2011و همراه با قریب هزار اسیر فلسطینی دیگر با یک نظامی صهیونیست مبادله و پس از 23سال از زندان آزاد شد. او در دوران زندان نیز دست از فعالیت برنداشت و مشهور است که در همین دوران زبان عبری آموخت و در آن تسلط یافت و به نگارش چندین کتاب پرداخت. با آزادی از زندان عضو دفتر سیاسی حماس در غزه شد و از سال 2017بهعنوان رئیس حماس در غزه به فعالیت پرداخت و با شهادت اسماعیل هنیه در حدود دو ماه و نیم قبل بهعنوان جانشین وی و مسئول سیاسی حماس انتخاب شد. نقش آفرینی در نبردهای 51روزه و 11روزه غزه در سالهای 2014و 2021، ارتقای توان موشکی و تسلیحاتی حماس در غزه، تقویت چشمگیر توان رزم حماس با وجود محاصره غزه و تربیت هزاران نیروی عملیاتی ازجمله اقدامات درخشان یحیی سنوار …
عبایی که رهبر معظم انقلاب به شهید بیاضیزاده اهدا کرد
حوزه/ وقتی از حجتالاسلام سعید بیاضیزاده نخستین شهید مدافع حرم استان کرمان خواستند تا عبای اهدایی رهبر معظم انقلاب اسلامی را به خانواده نشان دهد، گفته بود که خود را لایق آن عبا ندانسته و آن را به استادش هدیه داده است.
، حجتالاسلام سعید بیاضیزاده نخستین شهید روحانی مدافع حرم استان کرمان است. او پنجم تیر سال ۱۳۷۳ در روستای حجت آباد از توابع بخش مرکزی شهرستان انار در استان کرمان دیده به جهان گشود.
دوران ابتدایی را در همان روستا گذراند. از ۱۱ سالگی برای گذراندن مقطع راهنمایی به مدرسه نمونه دولتی و خوابگاه در شهرستان انار رفت. وی با روحانیونی که در مدرسه نماز میخواندند درباره ادامه تحصیل صحبت کرد و تصمیم گرفت به حوزه علمیه برود.
اصغر بیاضیزاده پدر این شهید مدافع حرم گفت: وقتی سعید گفت میخواهد برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود، ما که علاقه داشتیم فرزندمان لباس پیامبر بپوشد، قبول کردیم. او پس از گذراندن چند مرحله آزمون، مصاحبه و قبولی در امتحانات، برای ادامه تحصیل به قم رفت. پایه اول را به جای ۶ سال در پنج سال تمام کرد. پایه بعد را هم سه ساله خواند. درس خارج را شروع کرده بود که شهید شد.
وی درباره خصوصیت اخلاقی فرزندش اظهار داشت: پسرم از کودکی منضبط و با اخلاق بود؛ از ۱۰ سالگی دعای توسل و زیارت عاشورا را حفظ بود و به مسجد میرفت. سعید واقعا دوست داشتنی و خوش اخلاق بود به طوری که همه شیفته اخلاق و رفتارش میشدند.
بیاضیزاده با بیان اینکه سعید همیشه از مادر و خواهرانش میخواست؛ پیرو راه حضرت زینب (س) باشند، افزود: او ارادت خاصی به رهبر معظم انقلاب داشت و تاکید میکرد باید به حرفهای حضرت آقا عمل کنیم؛ چرا که ایشان نائب امام زمان (عج) هستند.
پدر این شهید مدافع حرم گفت: سعید یک روز با جمعی از نخبگان برای دیدار مقام معظم رهبری دعوت شد. او که عبای خود را نبرده بود، رهبری به او یک عبا هدیه دادند. وقتی به خانه آمد از او خواستیم عبای اهدایی رهبر را به ما نشان دهد که او گفت «من لیاقت آن عبا را نداشتم و آن را به استادم هدیه کردم».
بیاضیزاده درباره انگیزه حجت الاسلام بیاضیزاده برای اعزام به سوریه گفت: سعید وقتی به حوزه میرفت، راوی دفاع مقدس بود و سه سال به عنوان راوی به راهیان نور اعزام شد. به کربلا هم زیاد میرفت، حتی در ماه رمضان سال ۹۴ با رزمندگان عراقی در سامرا یک ماه جبهه بود. او همیشه از شهدا صحبت میکرد و وقتی از عراق بازگشت با ما صحبت کرد و گفت باید به سوریه بروم.
وی افزود: با اینکه میدانستم احتمال شهادت سعید وجود دارد، مخالفت نکردم. چون برادر و پسر برادرم در دروان دفاع مقدس به شهادت رسیدند. خودم هم زمان جنگ به درجه جانبازی نائل شدم، اما مادر سعید نگران بود. وقتی سعید با مادرش درباره امام حسین (ع) و حضرت زینب (س) صحبت کرد و گفت «قصد دارد به وظیفه خود عمل کند» او هم راضی شد که به سوریه برود.
پدر این شهید مدافع حرم گفت: اولین باری که سعید به سوریه رفت، بعد از اتمام ماموریت برای ماموریت دوم هم آنجا ماند و ۴۵ روز بعد به خانه برگشت. در این مدت چند روز در منزل بود. با هم به مشهد رفتیم و بعد به یک اردوی جهادی رفت. بعد از آن هم برای دعای عرفه به کربلا سفر کرد و هنگامی از کربلا بازگشت گفت «میخواهم به سوریه بروم».
بیاضیزاده ۲۶ شهریور سال ۱۳۹۵ برای بار آخر به عنوان روحانی تبلیغی تیپ فاطمیون راهی سوریه شد و در چنین روزی در سال ۹۵ در منطقه حمات سوریه از ناحیه سر مورد اصابت ترکش خمپاره نیروهای تکفیری قرار گرفت و به شهادت رسید. دشمن حتی خودروی آنها را با لودر واژگون کرد تا از شهادت آنها مطمئن شود، اما دو نفر از همراهان او زنده ماندند. پیکر مطهر این شهید پس از برگزاری مراسم تشییع در گلزار شهدای روستای محمد آباد ساقی از توابع شهرستان انار به خاک سپرده شد.
حوزه نیوز
ارزیابی نحوه خبررسانی درباره وضعیت سلامتی سردار قاآنی؛
حملات اخیر اسرائیل به ضاحیه جنوبی لبنان و شایعات گستردهای که درخصوص شهادت سردار قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه و سیدهاشم صفیالدین، از چهرههای برجسته حزبا…، منتشر شد، فضای رسانهای و افکار عمومی را در چند روز گذشته به شدت تحت تأثیر قرار داده است. از همان ساعات ابتدایی این حملات، رسانههای عبری و عربی تلاش کردند با انتشار اخبار تأیید نشده، شرایط جنگی منطقه را پیچیدهتر کنند و افکار عمومی را در هالهای از ابهام فرو ببرند. با وجود این هجمه رسانهای، منابع رسمی جمهوری اسلامی ایران سکوت پیشه کردند و به شایعات پاسخ روشنی ندادند. تا این که پس از گذشت سه روز، سردار ایرج مسجدی، معاون هماهنگکننده نیروی قدس سپاه، در سخنانی اعلام کرد که حال سردار قاآنی خوب است و مشغول فعالیتهای نظامی خود است اما نکتهای که در این میان جای سؤال دارد، صادر نشدن بیانیه رسمی از سوی نهادهای مربوط و تأکید سردار مسجدی بر این که «نیازی به صدور بیانیه نیست» بود. همچنین در برنامه اخیر اجلاس بین المللی همبستگی کودکان و نوجوانان مجری برنامه اعلام کرده بود: «سردار قاآنی ضمن ابلاغ سلام محضر یکایک حاضران در همایش از این که به دلیل جلسهای مهم فرصت حضور نیافتند، عذرخواهی کردند.» این رویکرد رسانه ای مورد انتقاد برخی از فعالان رسانه ای و سیاسی قرار گرفت.
عزادار سید عزیز هستیم
رهبر انقلاب در ابتدای این دیدار با اشاره به حادثه شهادت مجاهد کبیر سیدحسن نصرالله گفتند: ما این روزها عزاداریم و بهخصوص بنده جداً عزادار هستم چرا که حادثه فقدان آقای سیدحسن نصرالله ضایعه کوچکی نیست اما با وجود این عزای عمومی در کشور، دیدار با نخبگان را که از قبل برنامهریزی شده بود، به زمان دیگری موکول نکردیم.
محورهای جنگ روانی رسانههای معاند در روزهای اخیر
عملیات شهادت سید حسن نصرالله نیز به گواه برخی کارشناسان در موقعیت پیشاعملیات، از رخنه امنیتی و به زعم برخی کارشناسان از توانایی تکنولوژیکی بهره برده است. اما آنچه که مطمح نظر این جریده محسوب می شود پیوست رسانهای ماجراست که منجر به اختلال محاسباتی و شناختی در بستر افکارعمومی و بعضا نخبگان و تصمیمگیران میشود.
خبرگزاری حوزه | عملیات نظامی بطور کلی به زعم صاحبنظران و کارشناسان، دارای یک پیوست پیشینی و یک پیوست پسینی است که مکمل جنگ های نوین تلقی میشود. اینطور بیان میکنند که پیش از عملیات نظامی، عملیات اطلاعات و شناسایی اتفاق میافتد و پس از عملیات نظامی نیز یک پیوست رسانهای این جنگ را تکمیل میکند که البته این دو محور در پس و پیش عملیات دارای سهم های متفاوتی هم هستند.
دقت و نفوذ و برد هر عملیاتی به تکمیل این سه محور بستگی دارد که چگونه رقم بخورد. عملیات شهادت سید حسن نصرالله نیز به گواه برخی کارشناسان در موقعیت پیشاعملیات، از رخنه امنیتی و به زعم برخی کارشناسان از توانایی تکنولوژیکی بهره برده است. اما آنچه که مطمح نظر این جریده محسوب می شود پیوست رسانهای ماجراست که منجر به اختلال محاسباتی و شناختی در بستر افکارعمومی و بعضا نخبگان و تصمیمگیران میشود.
۱. خط تضعیف و هراس افکنی:
ترس برادر مرگ است و تولید هراس در ساحت مسئولین یا نخبگان یا افکارعمومی از بارزترین محورهای جنگ روانی است. جریان رسانه های صهیونیستی با اغراق و بزرگنمایی در توانایی های تکنولوژیکی و نظامی و تکرار و القای این عبارت که “حماس و حزب الله دیگر توان بلند شدن ندارند و نفوذ عمیق و آسیب کاری، خط مقدم جبهه را فلج کرده است ” و با کوچکنمایی و سانسور ضربات سنگین جبهه مقاومت بر عمق تلاویو و حیفا و … و بدون اشاره به وضعیت بحرانی سرزمین های اشغالی و حملههای شبانه روزی موشکی و پهبادی از لبنان و عراق و یمن و غزه و دست برتر و چندضلعی مقاومت، سعی بر این دارند که پایگاه مردمی مقاومت را به سمت ناامیدی کشانده و مرکز تصمیم گیری و فرماندهی را به یاس و ضعف و عقب نشینی سوق دهند.
از «سردار دل ها» تا «سید قلب ها»
از شگفتی ها و شرم های عصر حاضر این است که رئیس یک دولت اشغالگر، از سازمان مللی که برای برقراری صلح جهانی تاسیس شده، دستور ترور می دهد و مردمانی از لبنان در شهر و کشور خودشان را می کشند و نامش را می گذارند مبارزه با تروریسم! آنچه امروز در سرزمین های اشغال شده فلسطین و در لبنان می گذرد، ننگ تاریخ است که از بد روزگار مُهر آن، بر پیشانی همه ما که معاصر و ناظر این جنایات هستیم می خورد.
جعفر محمدی - 1) شهادت سید حسن نصرالله، امر غریبی نبود، همان طور که شهادت سلفش سید عباس موسوی نیز، شگفت نبود و شهادت تمام همرزمان آنها در تمام سال های جهاد. کسی که پای در راه مبارزه با صهیونیست ها می گذارد، می داند که از همان گام اول، شهادت، نزدیک ترین همراه اوست، چه رسد به این که عمری را در میدان مبارزه سپری کرده باشد. اصلاً مرگی جز شهادت برای نصرالله زیبنده نبود: شهادتت مبارک “َسید قلب ها” ، ای رسیده به آرزوی دیرین!
2) نصرالله را نه بمب های سنگر شکن که نفوذی های وطن فروش به شهادت رساندند؛ همان گونه که پیشتر گرای قاسم سلیمانی را در عراق دادند و بعدتر مختصات اسماعیل هنیه را در تهران و اینک محل جلسه سری سید را در لبنان.
هم بعد از شهادت سردار قاسم سلیمانی از نقش نفوذی ها نوشتیم و هم بعد از ترور هنیه یادآور شدیم که مهم ترین راه ضربه زدن به اسرائیل، قلع و قمع نفوذی هاست. اکنون نیز همان حکایت باقی است.
3) نصرالله، به معنای واقعی “شیر مرد” بود ؛ در تمام ثلث قرنی که رهبری حزب الله را بر عهده داشت، دم به دم با مرگ زیست و هرگز از آن نترسید. او در تمام سال هایی که شایعه کرده بودند در دمشق یا تهران زندگی می کند، در همان ضاحیه بیروت می زیست و همان جا نیز کنار هموطنانش به شهادت رسید.
وضع زندگی شهدا و ازدواجشان برای جوان امروز الگو است
رهبرانقلاب مدظله العالی:
وضعِ عادیِ زندگیکردن شهدا چهجوری بوده؟ فرض بفرمایید ازدواجشان؛ در این خاطرات شهدا که زندگینامهی شهدا [است] - حالا تا آن مقداری که بنده دیدهام و خواندهام و نگاه کردهام - در چند مورد بحث ازدواج اینها مطرح میشود؛ چگونگی ازدواج اینها، رفتار اینها در گزینش همسر - دنبال چهجور همسری بودند - بعد مراسم ازدواج، بعد نوع رفتار با خانوادهها، اینها همه قلّههای اخلاق اسلامی است. امروز ما گرفتاریم؛ ما امروز به این چیزها احتیاج داریم. امروز جوان ما برای ازدواج، برای گزینش همسر چهجوری فکر میکند و چهجوری باید فکر کند؟ آن الگو را باید در مقابل او نگه داشت؛ اینها الگو هستند، شهدای ما الگو هستند.
بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استانهای کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی ۱۳۹۵/۰۷/۰۵
کتاب های شرح حال شهدا هرکدام باغی از خلقیات نیکو و زیبا هست
رفتار شهیدان چگونه بوده؟ این را پدرمادرها و همسرها میتوانند بگویند؛ اینها الگو میشود. برجستگیهای اخلاقی شهدا چگونه بوده؟ چه برجستگیهای اخلاقیای اینها داشتند؟ سبک زندگی این شهدا چگونه بوده؟ این کتابهای شرح حال شهدا را که انسان میخواند، مثل اینکه وارد یک باغی شده با زیباترین و معطّرترین گلهای متنوّع؛ انواع و اقسام خُلقیّات نیکو، برجسته و زیبا را انسان در این کتابها میبیند که مال این شهیدان است. تحوّلی که در زندگی بعضی از این شهیدان به وجود آمده؛ بعضی از این شهدا، تا اندکی قبل از شهادت، در راه خدا و در راه جهاد نبودند، بعد یک اتّفاقی میافتد، یک تحوّلی در زندگی اینها به وجود میآید، او از آن عقب ــ که ماها جلو داریم راه میرویم ــ میآید از ما جلو میزند میرود به شهادت میرسد؛ همهی اینها درس است.
بیانات در دیدار خانوادههای شهدا ۱۴۰۲/۰۴/۰۴