ماجرای شلّاق خوردن رهبر انقلاب

پایم را به تخت بستند شلاقهایی با ضخامتهای مختلف به سقف آویخته بودند که ضخامت آنها یک انگشت، دو انگشت و یا بیشتر بود. یکی از آنها شلاقی برداشت و شروع کرد به زدن به پاهایم، آنقدر زد که خسته شد، فرد دیگری #شلاق را گرفت او هم زد و زد و خسته شد، نفر سوم شروع کرد به زدن و به همین ترتیب.
? هر کدام از آنها فرصتی برای استراحت داشتند بجز من که نگذاشتند حتی اندکی استراحت کنم. در آن حال که قابل توصیف نیست من از خباثت برخی از آنها به شگفتی میآمدم، وظیفه آنها بود که شلاق را بالا ببرند و به من بزنند و همچنین وظیفه داشتند مرا آنقدر بزنند تا در برابر آنها از پا درآیم بنابراین طبیعی بود که پشت سر هم بزنند، اما یکی از آنها خباثت خاصی از خود نشان میداد: #شلاق را به دست میگرفت #تسمه آن را با دست دیگر از پشت سرش خوب می کشید و بعد ضربه را میزد تا بیشتر دلش خنک شود. در حین شلاق زدن یکی از آنها بالای سرم می آمد و از من میخواست از فلان کس یا از نهضت اسلامی بیزاری بجویم من اظهار مخالفت میکردم و آنها به زدن ادامه میدادند تا اینکه #از_هوش_رفتم در خلال این تجربه عملی تلخ دریافتم که ضربه زدن به کف پا از #سخت_ترین_شکنجه_ها است چون پیش از آنکه شخص بیهوش شود ضربات میتواند ساعتها ادامه یابد ضمنا تاثیر وحشتناکی بر روی اعصاب دارد، شنیده بودم که این شکنجهگران دورههای شکنجه را زیر نظر کارشناسان اسرائیلی گذرانده اند و لذا در اعتراف گرفتن حرفهای هستند و در کار خود مهارت دارند.
? خون دلی که لعل شد، فصل ۱۲
ایران، طالبان و احمد مسعود
رفتار مردم افغانستان در مقابل طالبان نشان می دهد مردم افغانستان از جنگ خسته اند و تاب ایستادن در مقابل اسلام طالبانی با روحیه پشتونوالی را ندارند، لذا به نظر می رسد ورود ایران به جنگ در افغانستان و کمک به احمد مسعود، حتی به مصلحت مردم افغانستان نیست.

طالبان در کمتر از ده روز از قندهار به کابل رسید. هیچ گروه و حزبی در مقابل طالبان نایستاد و کابل با پنج میلیون جمعیت در کمتر از دو ساعت به تصرف طالبان درآمد. اکنون تنها فردی که در مقابل طالبان ایستاده است، احمد مسعود در دره پنجشیر است؛ لذا بسیاری از افراد در دوگانه حق طلبی و مصلحت اندیشی مانده اند که کدام را ترجیح دهند. به همین علت نکاتی تقدیم می گردد:
۱. ایران در دوران گذشته، از طالبان زخم های فراوانی خورده است؛ لذا هیچ کس در ایران علاقه ای به سرکار آمدن طالبان ندارد، اما در دوره جدید برخی رفتارهای طالبان هم تغییر کرده است.
قطعا این تغییر رفتار، تاکتیکی است، اما نمی توان آن را نادیده گرفت. باید بر این تاکتیک تاکید کرد و مطالبات مردم افغانستان را از این روزنه دنبال کرد و به یک روش همیشگی تبدیل کرد.
۲. حق طلبی ایران اقتضا می کند به احمد مسعود کمک کند، اما این سوال مطرح است که آیا از پنجشیر به سلامت بیرون می آید؟ آیا این حق طلبی باعث هرج و مرج بیشتر در افغانستان نمی شود؟ آیا آمریکا برای ایران نقشه نکشیده است؟ فضا غبارآلود است و بیم فتنه های فراوان می رود؛ لذا عقل حکم می کند تا احتیاط را شیوه رفتار خود کند.
۳. آمریکا بیست سال با آن همه امکانات و تجهیزات نتوانست کنترل افغانستان را به دست آورد، اگرچه همراهان متعددی هم داشت؛ بنابراین در این موقعیت حساس کنونی، ورود نظامی به افغانستان و کمک به احمد مسعود به هیچ وجه عاقلانه نیست، اما کمک های انسان دوستانه هم نباید فراموش شود. هم به مردم پنجشیر و هم به آوارگان لب مرز. امروز موکب های حسینی باید در مرزهای شرق ایران برپا شود. حسین اکنون آنجا ایستاده است.
۴. رفتار مردم افغانستان در مقابل طالبان نشان می دهد مردم افغانستان از جنگ خسته اند و تاب ایستادن در مقابل اسلام طالبانی با روحیه پشتونوالی را ندارند، لذا به نظر می رسد ورود ایران به جنگ در افغانستان و کمک به احمد مسعود، حتی به مصلحت مردم افغانستان نیست.
۵. به نظر می رسد میدان مبارزه در افغانستان تغییر کرده و به جای مبارزه مسلحانه، باید به صورت فرهنگی و سیاسی وارد شد. مثل محکومیت حمله طالبان به پنجشیر از سوی وزارت خارجه ایران یا بیانیه های شورای علمای شیعه افغانستان.
۶. ورود ما به جنگ در افغانستان هیچ توجیه بین المللی و قانونی ندارد؛ لذا همه کسانی که امروزه از احمد مسعود حمایت می کنند، قطعا با ورود ایران برای کمک به وی، به عنوان دخالت خارجی از آن یاد کرده و هجمه سنگین تبلیغات رسانه ای را علیه ایران به راه خواهند انداخت.
۷. باید رسانه ها این مطلب را به وضوح برای مردم توضیح دهند که ما نگران مردم افغانستان هستیم و از بسیاری از عملکردهای طالبان بیزاریم، اما باید در هر حال از جنگ پرهیز کنیم و راههای دیگر را دنبال کنیم.
۸. به همین دلیل در دوگانه حق طلبی و مصلحت اندیشی، باید از ورود به جنگی ناخواسته در افغانستان پرهیز کرد و از راه های قانونی و سیاسی و رسانه ای کار را پیگیری نمود.
۹. در پایان از هر دو طرف دعوا تقاضا داریم اسلحه ها را به زمین گذاشته و به یکدیگر یک فرصت جدید برای تفکر و اصلاح بدهند.
خبرگزاری حوزه، حجت الاسلام والمسلمین مهدی فرمانیان
#حدیث_روز
از كسى كه تو را مى گرياند اما خيرخواه توست پيروى كن
و از كسى كه تو را مى خنداند اما با تو رو راست نيست پيروى مكن
اِتَّبِعْ مَن يُبكيكَ و هُو لكَ ناصِحٌ، و لا تَتَّبِعْ مَن يُضحِكُكُ و هُو لكَ غاشٌّ
امامباقرعلیهالسلام
المحاسنجلد2صفحه440
پيامبر خدا صلى الله عليه و آله:
نشانه خيرخواه، چهار چيز است: به حق قضاوت مى كند؛ از جانب خود، حقّ ديگران را رعايت مى كند؛ براى مردمْ همان چيزى را مى پسندد كه براى خود مى پسندد؛ و به [حقّ ]هيچ كس دست درازى نمى كند
تحف العقول صفحه20
امام على عليه السلام:
كسى كه خيرخواه خويشتن باشد، شايستگى خيرخواه بودن نسبت به ديگران را دارد و كسى كه به خودش خيانت ورزد با ديگران خيانت كارتر است
غررالحكم حدیث 9043 و 9044
امام على عليه السلام:
بايد محبوبترين مردم نزد تو، شخص دلسوز خيرخواه باشد
غررالحكم حدیث7386
امام على عليه السلام:
مجموعه نيكى، در مشورت و گوش سپردن به سخن خيرخواه است
غررالحكم حدیث4769
احکام شرعی | واکسیناسیون عمومی

رهبر معظم انقلاب مدظله العالی به استفتائی پیرامون «واکسیناسیون عمومی» پاسخ گفتند.
* واکسیناسیون عمومی
سؤال: اگر طبق مقررات، زدن واکسن الزامی شود، تکلیف چیست؟
جواب: اگر حکومت اسلامی با ملاحظه مصالح عمومی کشور مقرراتی را اعلام کند، همه باید عمل کنند.
واکنش رهبرانقلاب مدظله العالی نسبت به تحولات افغانستان

شرح حدیث منقوش بر حسینیه امام خمینی(ره) در اولین جلسه هیئت دولت سیزدهم

امام رضا علیهالسلام ۲ مسئله را جزو وظایف اساسی مسئولان حکومت اسلامی معرفی میکنند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، آیتالله سید ابراهیم رئیسی رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت در نخستین روزهای فعالیت دولت سیزدهم و در آستانه هفته دولت، صبح امروز (شنبه) با حضور در حسینیهی امام خمینی(ره) با حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی دیدار کردند.
در این دیدار، در دیواره حسینیه امام خمینی(ره) حدیثی بهنقل از بیانات امام رضا(ع) از کتاب «الکافی» مرحوم کلینی دیده میشود. محتوای این روایت درباره ثوابی برای آن دسته از بندگانی است که در راستای رفع حوائج مردم میکوشند. متن روایت از این قرار است: «إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.»
این حدیث را اول بار شیخ کلینی در کتاب «الکافی» خود از «معمر بن خلاد» و او از امام رضا علیهالسلام نقل میکند. متن کامل حدیث به این صورت است «سَمِعْتُ أَبَا الْحَسَنِ ع یَقُولُ إِنَّ لِلَّهِ عِبَاداً فِی الْأَرْضِ یَسْعَوْنَ فِی حَوَائِجِ النَّاسِ هُمُ الْآمِنُونَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ مَنْ أَدْخَلَ عَلَى مُؤْمِنٍ سُرُوراً فَرَّحَ اللَّهُ قَلْبَهُ یَوْمَ الْقِیَامَةِ.» یعنی از براى خدا در زمین بندگانى است که براى حوائج مردم کوشش میکنند؛ اینها روز قیامت در اماناند و هر که به مؤمنى شادى برساند، خدا روز قیامت دلش را شاد کند.
این روایت در وهله اول گویای آن است که سعیکنندگان در راستای برآوردن نیازهای مردم، مورد توجه خاص خداوند هستند و خدا نیز آنها را در روز قیامت در سایه امن خود قرار میدهد. درباره فضیلت و ثواب رفع نیاز حاجتمندان، روایات متعدد دیگری در روایات وجود دارد که نشان از اهمیت بالای این امر است. به عنوان نمونه امیرالمؤمنین(ع) برآوردن نیازهای مردم را از نعمتهای الهی برشمرده و فرمود «وَ اعْلَمُوا أَنَّ حَوَائِجَ النَّاسِ إِلَیْکُمْ مِنْ نِعَم اللَّهِ عَلَیْکُمْ فَلَا تَمَلُّوا النِّعَمَ فَتَحُورَ نِقَما.» یعنی بدانید که حوائج مردم به شما نعمتى از نعمتهاى حق بر شماست؛ پس با رویگردانی از آن حوائج، آن نعمت را نقمت نگردانید. (کشف الغمة فی معرفة الأئمة (ط ـ القدیمة)، ج2، ص 30) همچنین نقل است فردی به نام ابوهاشم میگوید از امام عسکرى(ع) شنیدم که میفرمود: «در بهشت درى است که آن را «باب معروف» میگویند و جز اهل معروف کسى از آن وارد نمیشود. إِنَّ فِی الْجَنَّةِ لَبَاباً یُقَالُ لَهُ الْمَعْرُوفُ وَ لَا یَدْخُلُهُ إِلَّا أَهْلُ الْمَعْرُوفِ». ابوهاشم گفت من خداوند را سپاسگزارى کردم و از اینکه براى برآوردن حاجتهاى مردم خود را به تکلّف و مشقت میاندازم، خوشحال شدم. امام(ع) متوجه من شد و فرمود: «بله؛ من از حالات تو اطلاع دارم و کسانى که در دنیا اهل معروف (و برّ و احسان) هستند، اینان در آخرت هم از اهل معروف خواهند بود؛ قَدْ عَلِمْتُ مَا أَنْتَ عَلَیْهِ وَ أَنَّ أَهْلَ الْمَعْرُوفِ فِی الدُّنْیَا هُمْ أَهْلُ الْمَعْرُوفِ فِی الْآخِرَةِ.» (إعلام الورى بأعلام الهدى (ط ـ القدیمة)، ص375)
نکته بعد اینکه این روایت در دو سطح افراد جامعه و مسئولان قابل تفسیر است؛ یعنی هر فردی وظیفه دارد در راستای برآوردن نیاز همنوعان خود گام بردارد. نکته بعد اینکه امام(ع) در واقع دو نکته را به عنوان وظیفه اساسی مسئولان حکومت اسلامی در قبال مردم معرفی میکنند: 1ـ برآوردن نیاز مردم 2ـ برنامهای برای شاد کردن جامعه. پس بر آوردن حوائج مردم به قرینه اینکه خداوند چنین فرد یا گروهی را در قیامت در سایه امن خود قرار میدهد، سبب امنیت مردم میشود و ایجاد بسترهای لازم برای سرور مؤمنین جامعه به اعتبار اینکه خداوند قلب بانیان آن را در قیامت شاد میکند، موجبات شادی و پویایی جامعه را فراهم میآورد.
خبرگزاری تسنیم
مردمی ترین رئیس،شهیدرجائی

⭕️ به او گفتند:
چهره ات به ریاست جمهوری نمیخورد!
گفت:
بله میدانم ،اما به درد نوکری مردم میخورد…
{هفته دولت گرامی باد}
نگاهی بر خیانت های شمر بن ذیالجوشن به اهل بیت علیهم السلام
شمر بن ذیالجوشن قبل از واقعه عاشورا در چهار واقعه مهم تاریخی حضور داشت که در تمام آنها به اهل بیت (علیهمالسلام) و شیعیان خیانت کرد و مرتکب جنایت شد و به هیچ وجه نمیتوان او را شیعه و یا فردی متمایل به اهلبیت(علیهمالسلام) به شمار آورد.
همه ساله در ایام سوگواری شهادت سید و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(علیهالسلام) که مسلمان و غیرمسلمان را در سراسر دنیا منقلب و متأثر میکند، عدهای به شبهه پراکنی علیه این نهضت الهی میپردازند تا به خیال خود از شور و شعور مردم بکاهند؛ اما این تلاش مذبوحانه راه به جایی نخواهد برد و تنها به گمراهی بیشتر این افراد منجر خواهد شد، زیرا عزتی را که پروردگار عالم عطا کرده باشد، مورد تعرض احدی واقع نمیشود که خداوند رحمان میفرماید: «یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ کَرِهَ الْکَافِرُونَ [صف/۸] میخواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند و حال آنکه خداوند نور خود را کامل میکند، گر چه کافران ناراحت شوند».
یکی از شبهات بیاساسی که این افراد منحرف به آن دامن میزنند این است که: امام حسین(علیهالسلام) توسط شیعیان خود به شهادت رسید.
این نوشتار به زندگی «شمر بن ذیالجوشن» یکی از جنایتکاران واقعه عاشورا اختصاص دارد؛ ولی از آنجا که کارنامه این شخصیت پلید در وقایع عاشورا بر همگان واضح و روشن است، ما تنها به فعالیتهای او قبل از قیام عاشورا میپردازیم.
شمر بن ذی الجوشن، یکی از جنایتکاران اصلی واقعه کربلا، از تابعین و رؤسای قبیله هوازن از تیره بنی عامر بن صَعْصَعَه و از خاندان ضِباب بن کلاب بود.[۱]
پدر او شرحبیل بن اعور بن عمرو نام داشت و به «ذی الجوشن» معروف بود.[۲] ذوالجوشن دعوت پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) را برای پذیرش اسلام نپذیرفت، ولی پس از فتح مکه، چون مسلمانان بر مشرکان پیروز شدند، اسلام آورد.[۳]
وی پس از تأسیس شهر کوفه در زمان خلیفه دوم در این شهر ساکن شد[۴] و شمر نیز به تبع او در این شهر سکونت گزید و به خاطر جایگاهی که در قبیله خود داشت، رفتهرفته به یکی از شخصیتهای تأثیرگذار در کوفه تبدیل شد که اوج آن را در اعمال جنایتکارانه او در قبال قیام امام حسین(علیهالسلام) شاهد هستیم.
راهکار قرآن و روایات برای تحکیم خانواده

در دنیای مدرن، مفهوم خانواده و روابط خانوادگی، جایگاه اصلی خود را از دست داده و زن و مرد، به صورت قراردادی در زیر یک سقف زندگی میکنند؛ نه انس و عشقی دارند و نه محبت و صفایی. این در حالی است که اسلام، محیط خانه را محل عشق و محبت و ارتباطات عاطفی دانسته و توجه به غرایز جنسی را محدود به محیط خانواده میداند. تمام حقوق و وظایفی که در اسلام آمده است، در حقیقت تبیین دقیق حدود و مرزهاست تا در محیط خانواده، زن و مرد با محبت در کنار هم زندگی شیرینی را تجربه کنند.
مقدمه
گرمی کانون خانواده، دغدغه جهان امروز است. دنیای مدرن، با همه پیشرفتهایش، در مسئله خانواده درمانده است و انسانها با همه تحصیلات عالیه خود، نتوانستند از مشکلات سردی روابط در زندگی رهایی یابند؛ چه بسیار افراد تحصیلکرده که زندگی مدرن آنها، از گرمای زندگی تهی است و چه بسیار افراد عادی که با کمترین امکانات مادی، شیرینترین زندگی را دارند.
در دنیای مدرن، مفهوم خانواده و روابط خانوادگی، جایگاه اصلی خود را از دست داده و زن و مرد، به صورت قراردادی در زیر یک سقف زندگی میکنند؛ نه انس و عشقی دارند و نه محبت و صفایی. این در حالی است که اسلام، محیط خانه را محل عشق و محبت و ارتباطات عاطفی دانسته و توجه به غرایز جنسی را محدود به محیط خانواده میداند. تمام حقوق و وظایفی که در اسلام آمده است، در حقیقت تبیین دقیق حدود و مرزهاست تا در محیط خانواده، زن و مرد با محبت در کنار هم زندگی شیرینی را تجربه کنند.
از نگاه قرآن کریم، زن و شوهر یک روح در دو پیکرند و این مطلب از آیه ۳۵ سوره نساء میآید: «وَ إِنْ خِفْتُمْ شِقاقَ بَیْنِهِما؛ و اگر از شکاف میان آن دو (زن و شوهر) بیم داشتید»؛ زیرا کلمه «شِقاقَ» در جایی به کار میرود که یک چیز به دو قسمت تقسیم شود. با این منطق هر گاه همسری شکایت کند، نباید فوراً پیشنهاد جدایی داد؛ چنانکه وقتی زید با زینب، دخترعمه پیامبر(ص) ازدواج کرد و ناسازگاری میان آنان آغاز شد، زید تصمیم گرفت زینب را طلاق دهد. او بارها نزد پیامبر(ص) آمد، ولی هر بار آن حضرت به او میفرمود: «أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ؛[۱] همسرت را نگاه دار و طلاق نده».
چنانچه در زندگی مشترک به توصیه های اسلام عمل شود، زندگی از استحکام لازم برخوردار خواهد شد. عوامل پایداری زندگی زناشویی از نگاه قرآن و روایات عبارتند از:
١. عفت و پاکدامنی
در لزوم عفت و پاکدامنی و ترک روابط خارج از خانواده، میان زن و مرد فرقی نیست. با اینکه خداوند در قرآن به جزئیات احکام نماز و زکات اشاره نکرده و بیان آنها و بسیاری از مسائل دیگر را به عهده پیامبر اکرم(ص) نهاده است، ولی در بیان مسائل خانوادگی و تربیتی به ریزترین مسائل پرداخته است.
هفت مصیبتِ شام از زبان امام سجاد علیه السلام
زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.

۱. ستمگران در شام اطراف ما را با شمشیرها احاطه کردند و بر ما حمله مینمودند و در میان جمعیت بسیار نگه داشتند و ساز و طبل میزدند.
۲. سرهای شهداء را در میان کجاوههای [۱] زنهای ما قرار دادند. سر پدرم و سر عمویم عباس(علیه السلام) را در برابر چشم عمههایم زینب و ام کلثوم (علیها سلام) نگه داشتند و سر برادرم علی اکبر و پسر عمویم قاسم (علیه السلام) را در برابر چشمان خواهرانم سکینه و فاطمه میآوردند و با سرها بازی میکردند و گاهی سرها به زمین میافتاد و زیر سم چارپایان قرار میگرفت.
۳. زنهای شامی از بالای بامها، آب و آتش بر سر ما می ریختند، آتش به عمامهام افتاد و چون دستهایم را به گردنم بسته بودند نتوانستم آن را خاموش کنم. عمامهام سوخت و آتش به سرم رسید و سرم را نیز سوزاند.
۴. از طلوع خورشید تا نزدیک غروب در کوچه و بازار با ساز و آواز ما را در برابر تماشای مردم در کوچه و بازار گردش دادند و میگفتند: «ای مردم! بکُشید اینها را که در اسلام هیچ گونه احترامی ندارند؟!»
۵. ما را به یک ریسمان بستند و با این حال ما را در خانه یهود و نصاری عبور دادند و به آن ها میگفتند: اینها همان افرادی هستند که پدرانشان، پدران شما را (در خیبر و خندق و …) کشتند و خانههای آنها را ویران کردند و امروز شما انتقام آنها را از اینها بگیرید.
۶. ما را به بازار برده فروشان بردند و خواستند ما را به جای غلام و کنیز بفروشند ولی خداوند این موضوع را برای آن ها مقدور نساخت.
۷. ما را در مکانی جای دادند که سقف نداشت و روزها از گرما و شبها از سرما، آرامش نداشتیم و از تشنگی و گرسنگی و خوف کشته شدن، همواره در وحشت و اضطراب به سر میبردیم…
پی نوشت:
[۱] چیزی چون سبدی بزرگ و سایبانی بر سر آن که بر پشت اشتر نهند و بر آن نشینند.
برگرفته از کتاب تذکرة الشهداء ملاحبیب کاشانی-به نقل از خبرگزاری رسمی حوزه