برنده «اغتشاش ها» کیست؟
«برنده قطعی اعتراض ها در شهرهای ایران، بنده هســتم.» فرض کنید، این جمله را همین امروز یا در همین دو سه روز، محمدبن سلمان ولیعهد سعودی بزند. همانی که چندهفته پیش به خیال خام خود وعده داده بــود که «به زودی نبرد را به داخل مرزهای ایران می کشانیم!» همین چند روز پیش انیمیشنی متوهمانه توسط سعودی ها ساخته شــد که به چندین زبان دنیا نیز منتشــر شد. بر اساس این تصاویر انیمیشنی، عربستان با موشک های موسوم به «بادهای شرق» نیروگاه هسته ای بوشهر و پایگاه های هوایی ایران را هدف قرار می دهد و سپس نیروهای عربستانی در عملیاتی هلی برن وارد خاک ایران می شوند و ســپس از آنجا تهران را تصرف می کنند. ناوهای ســعودی نیز به راحتی شــناورهای سپاه را غرق می کنند، بدون آنکه نیــروی دریایی ایران حتی یک گلوله شلیک کند! بر اساس این ویدیو، محمد بن سلمان ولیعهد سعودی، شخصاً عملیات علیه ایران را فرماندهی کرده و در یکی از سکانس های این فیلم تخیلــی، تصویــری از او در اتاق اصلی عملیات نشان داده می شود. در سکانسی دیگر نیز سرلشکر قاسم سلیمانی فرمانده شاخص ایرانی به دست نیروهای سعودی اسیر می شود. در نگاه اول، همه به این سطح از توهم می خندند، اما در واقعیت آن ها درباره ایران این چنین فکر احمقانه ای دارند. دلیل این تفکر احمقانه ســعودی ها درباره مردم ایران را در مشــاوران آن ها باید جست وجو کرد. گروهک مجاهدیــن خلق در کنار دســته ای از ســلطنت طلبان عصر قجری که سی سال پیش، صدام را نیز به این توهم رسانده بودند که می تواند تهران را ســه روزه فتح کند؛ حالا در همایش های پیدا و همنشینی های پنهانشان، گرای نارضایتی معیشتی مردم ایران را به ســعودی ها داده اند تا از این کلاه برای خود نمدی ســاخته و دلارهای نفتی را به جیب خود سرازیر کنند. به طور مثال، ترکی الفیصل رئیس پیشــین دستگاه اطلاعاتی عربستان یکی از کسانی است که آشکارا با گروهک منافقین در ارتباط و سخنران گردهمایی های آن ها نیز شده است. همچنین گزارش های متعددی از سوی رســانه های بین المللی درباره تأمین مالی بخشــی از هزینه های گروهک منافقین توسط سعودی ها منتشر شده اســت. به نظر می رسد، ســعودی ها تلاش می کنند، گروهک منافقین را همچون داعش در فضای ایران فعال کنند. از ســوی دیگر، ســعودی ها هم که قافیه برتری منطقه ای را در ســوریه، عراق، لبنان، قطر، اقلیم کردســتان و… به ایران باخته بودند و میلیاردها دلار ســرمایه گذاری آن ها دود شده بود، حالا به پروپاگاندای منافقین و سلطنت طلبان دل خوش کرده اند تا شــاید آن ها بتوانند با موج ســواری بر مطالبات مردم و با اســتفاده از اهرم شــبکه های اجتماعی، اتفاقی را به سود آن ها رقم بزنند. بر اســاس ارزیابی های منتشر شــده از وضعیت توییتــر، بیشــترین کاربرانی که اکنــون درباره اغتشــاش های تهران و چند شــهر دیگر فعال هستند، ساکن عربستان بوده اند. کشورهایی مانند انگلیس، فرانسه و آلمان که تجمع منافقین است، در کنار اسرائیل، آمریکا و برخی کشورهای عربی و حتــی آفریقانی منطقه نیــز در پله های بعدی بیشــترین فعالیت علیه ایران هستند. اما آیا منِ خبرنگار معترض به وضع معیشتی ام یا آن کارگر حقوق نگرفته کارخانه نیمه تعطیل یا آن سپرده گذار کاسپین، پدیده و… حواسش هست که گرگ هایی نشسته اند تا در میانه خاورمیانه پرآشوب، نیت شوم خــود را اجرا و ناامنی را نیز وارد ایران کنند؟ چه کســی از تبدیل «اعتراض» به «اغتشاش» و ایجاد ناامنی در فضای جامعه سود می برد؟ مردمی که دغدغه های اقتصادی دارند یا بیگانه ای که به فکر بهره برداری خود است؟
یادداشت روز ،روزنامه قدس
مطالبه به حق مردم
استناد میکنیم به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی که بارها و بارها به موضوع اقتصاد پرداخته و آن را یک مساله مهم دانستهاند که دولتمردان و همه مسئولین باید به آن اهتمام ورزند.
ایشان سال گذشته در تاریخ ۲۷ بهمنماه و در دیدار مردم آذربایجان شرقی که هر ساله به مناسبت حماسه ۲۹ بهمنماه مردم آذربایجان برگزار میشود، فرمودند؛ « این حضور مردمی در ۲۲ بهمن را به حساب گلایه نداشتن آنها از فعالیتهای ما مسئولین به حساب نیاورید. مردم گلهمندند، مردم با تبعیض میانهای ندارند، هرجا تبعیض ببینند، احساس ناراحتی میکنند. هرجا کمکاری ببینند همینجور، هر جا بیاعتنایی به مشکلات ببینند همین جور، هر جا پیش نرفتن کارها را ببینند همین جور، مردم گلهمندند. ۲۲ بهمن حساب خودش را دارد، ایستادگی مردم در مقابل دشمنِ کمین کرده برای بلعیدن ایران یک حرف است که این در ۲۲ بهمن ظاهر شد، اما توقعات آنها از ما مسئولین یک حرف دیگر است. مسئولین باید جدی بگیرند. مسئله بیکاری مهم است، مساله رکود مهم است، مساله گرانی مهم است، اینها مسائلی است که وجود دارد.»
رهبر معظم انقلاب سالها پیش درباره جنگ اقتصادی علیه ایران سخن گفتند و از همان زمان نسبت به وقوع چنین جنگی از سوی دشمنان هشدار دادند، سخنان ایشان در جمع مردم آذربایجان در سال گذشته نشان میدهد که مسئولین نسبت به مسائل اقتصادی بیتوجه یا کمتوجه بودهاند، اگر عملکرد اقتصادی مسئولین چه دولت، چه مجلس و چه قوه قضاییه در این زمینه مناسب میبود، ایشان آنگونه انتقادات تند از وضعیت اقتصادی کشور نمیکردند.
اینکه گفته شود مردم حق اعتراض و گلایه ندارند، واکنشی غیرمنطقی است، چراکه اعتراض مردم به مدیریت مسئولینی است که در حوزه کاری خود نتوانستهاند عملکرد مناسبی داشته باشند و اکنون زمان پاسخگویی آنها به مردم و نظام اسلامی است، چه آنهایی که در گذشته مسئول بودند و چه آنهایی که اکنون مسئول هستند، باید در قبال مسئولیت خود پاسخ دهند.
درست است که در میان اعتراضات به حق مردم نسبت به مشکلات اقتصادی افرادی پیدا میشوند تا از آن فضا بهرههای سیاسی خود را ببرند و قطعاً هدف آنها ایجاد آشوب و اغتشاش آن هم با سوءاستفاده از اعتراضات مردمی است که علیرغم گلایهمندی، به آرمانهای انقلاب پایبند است، اما نمیتوان اعتراضات انجام شده از سوی مردم را تنها بهانهای برای اعتراض دانست، مردم را باید از آنهایی که سوءاستفاده میکنند جدا کرد، مطالبه و اعتراض آنها سیاسی نیست، نمیتوان آنها را ضد انقلاب، آشوبگر و فتنهانگیز دانست، اگر طی سالهای گذشته به مطالبات مردم، مسائل اقتصادی و معیشتی آنها بیشتر توجه شده بود، اکنون شاهد اعتراضاتی از سوی آنها نبودیم که برخی عوامل فتنه هم در میان آنها حاضر شوند و یا از دور بر آتش آن بدمند تا گستردهتر شود.
اتفاقات در این مقطع که سیاستهای اقتصادی دولت باعث ایجاد نارضایتیهایی شده است، زمانی برای در کنار مردم بودن است، نه اینکه با سخنان و رفتارهایی باعث شد تا رنگ و بوی اعتراضات از سوی دشمنان تغییر کند و تبدیل به یک فتنهای دیگر شود.
زمانی که رهبر معظم انقلاب به مردم حق میدهند که به خاطر بیکاری فرزندانشان گلایهمند باشند، به گرانیها اعتراض داشته باشند و یا به وجود فساد و تبعیض انتقاد کنند، نباید کاری کرد که مسیر اعتراضات به انحراف کشیده شود. مسئولین اکنون باید پاسخگو باشند، مردم پاسخ منطقی و مستدل میخواهند که چرا شرایط اقتصادی اینگونه به وخامت کشیده شده است؟
مردم میخواهند بدانند آن همه وعدههای بزرگ به خاطر توافق هستهای چه شد؟ قرار بر این بود که توافق هستهای مشکلات اقتصادی کشور را حل کند، اما بهتر که نشد، بدتر هم شد. آیا این حق مردم نیست که بداند چرا نسبت به مسائل اقتصادی کشور بیتوجهی شده است و ۴ سال از عمر دولت به موضوعی پرداخته شده که نتیجهای برای کشور نداشته است و چه بسا خسارات زیادی هم وارد کرده است؟
در هر صورت مطالبات و اعتراضات مردم را نباید به سوی انحراف هدایت کرد، باید فتنه و فتنهگر را از مردمی که به حق معترض شرایط اقتصادی هستند جدا کرد. مسئولین به ویژه دولتمردان محترم به بازخوانی سخنان رهبر معظم انقلاب درباره شرایط اقتصادی و جنگ اقتصادی طراحی شده از سوی دشمن بپردازند شاید متوجه اشتباهات خود در عملکردشان بشوند و اقداماتی را انجام دهند که شرایط اقتصادی اندکی رو به بهبودی برود.
اینکه از سوی مسئولین گفته شود دولت کارها و خدمات زیادی کرده است، پاسخ مناسبی برای اعتراضات مردمی نیست. مردم به وضعیت اقتصادی گلهمندند، نه به انقلابی که خود آن را به پیروزی رساندند. آدرس اشتباهی که از سوی برخی عوامل فتنه در داخل و خارج داده میشود، مردم به آن آدرس غلط بیاعتنا هستند. مردم، مسئول مردمی، دلسوز، انقلابی و پای کار میخواهند. خواسته مردم، فعالتر شدن مسئولین در میدان کار و تلاش است که مطالبه بیجایی نیست.
سرمقاله روزنامه سیاست روز-96/10/9
درس ها ،عبرت ها و مهمترین دستاوردهای حماسه 9 دی
وقایع سال 88 در زمره رویدادهای حساس و مهم تاریخ انقلاب اسلامی است، که از یک سو حماسه حضور ملت در انتخابات بی سابقه ریاست جمهوری به تلخی کشیده شد و از سوی دیگر بحران پدید آمده در پی اغتشاشات و ناآرامی های فتنه گران و بخصوص برخی حرمت شکنی ها در روز عاشورا که از ناحیه مخالفان صورت گرفت، خروش میلیونی ملت در 9 دی نقطه پایانی بر این بحران گذاشت. البته می توان گفت تحولات بعد از انتخابات تا حد زیادی می تواند در نوع بازخوانی حوادث این سال یاری رسان باشد .
اکنون بعد از گذشت 8 سال از فتنه 88 ابعاد تازه ای از این رویداد قابل بررسی است. از یک طرف جریان بازنده انتخابات پذیرفته است که در سازوکارها و نهادهای مستقر فعالیت کند و به نوعی عملا به نادرستی سیاست خود در زیر سوال بردن نتیجه انتخابات سال 88 اعتراف کرده است. از سوی دیگر مدیریت بحران رهبر معظم انقلاب در سال های پس از فتنه جلوگیری از دو قطبی شدن فضای سیاسی کشور و بازگرداندن همگان بر مسیر و مدار قانون بوده است که این اگرچه تجربه گران سنگ و پرهزینه ای بود، اما به هر حال در مسیر تداوم و پویایی انقلاب اسلامی حایز اهمیت است.
رهبر انقلاب در تحلیل ابعاد حماسه نه دی می گویند:"فتنهى سال گذشته جلوهاى از توطئهى دشمنان بود؛ فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صددرصد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابلهى با فتنه، خودشان به پا خاستند. نهم دى در سرتاسر کشور مشت محکمى به دهان فتنهگران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طورى که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفتهاند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلى معنا دارد؛ این نشانهى این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانى که خیال می کنند می توانند میان نظام و میان مردم جدائى بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانى که با همهى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشتهاند، در درجهى اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولت هاى مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف می زنند، توطئه می کنند، گاهى شعار می دهند، گاهى اظهارات مزوّرانه می کنند، گاهى صریحاً دشمنى می کنند، گاهى در لفافه می برند؛ اینها همه براى این است که تحلیل درستى از مسائل ایران و شناخت درستى از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیدارى است، ملت هشیارى است.(۸/دی/ ۱۳۸۹).
- رویکرد غرب نسبت به اغتشاشات سال 88
چارچوب گذاری رسانه ها و دولتمردان غربی نسبت به تحولات بعد از انتخابات ایران در سال 88 به نحوی بود که کوشیدند این حرکت را اقدامی بر ضد نظام و در چارچوب دموکراسی خواهی قلمداد کرده و آن را آغازگر سلسله رویدادهایی با عنوان بهار عربی نامگذاری کردند.
حال آنکه ماهیت مردمی انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی نادرستی این شبیه سازی را نشان داد بخصوص که غربی ها بعد از موج اول بیداری اسلامی که به عمد آن را بهار عربی کردند نشان داد که یکی بعد از دیگری دولتمردان غربگرا بر خلاف اراده اول مردم برای اسلام گرایی در این کشورها به قدرت رسیدند که کمتر نشانی از دموکراسی دارند. کودتا در مصر، سرکوب قیام مردم بحرین با حمایت غرب و نیز بازگذاشتن دست عربستان برای سرکوب مردم یمن نشان داد که دموکراسی خواهی غرب سراب و فریبی بیش نیست و تنها منافع و همسویی دولتمردان برای آنان اصل است
-نقض برجام تکرار خصومت امریکا در سال 88
عهد شکنی امریکا در برجام باردیگر دشمنی امریکا و غیر قابل اعتماد بودن این کشور را ثابت کرد. امری که در سال 88 نیز رخ داده بود.
رهبر معظم انقلاب در روز 19 دی ماه در جمع مردم قم فرمودند:«رئیسجمهور آمریکا اندکی قبل از آن قضایا به بنده نامه نوشته بود - نامة دوّم- و کلّی اظهارات موافقانه با بندة حقیر و با نظام جمهوری اسلامی (کرده بود)؛ بنده هم قصد داشتم جواب بدهم و نمیخواستم جواب ندهم؛ بعد که این قضایا اتّفاق افتاد، سریعاً موضعگیری کرد به نفع همان کسانی که علیه نظام، علیه انقلاب، علیه اسم اسلام در جمهوری اسلامی در خیابانهای تهران ظاهر شدند و تمام کارهایی را که مخالفین کردند، مورد تأیید اینها قرار گرفت؛ البتّه بیشتر از این میخواستند بکنند، نتوانستند. حالا هم یک عدّه از مخالفین رئیسجمهور فعلی آمریکا میگویند شما در سال ۸۸ حمایت کامل نکردید از آن کسانی که علیه جمهوری اسلامی بودند؛ ولی چرا، حمایت کردند؛ منتها خب ملّت ایران به موقع حرکت کرد، به موقع وارد صحنه شد، کار درست را انجام داد.»
برخی نشریات و رسانه ها ی امریکا نیز از این حمایت علنی امریکا از اعتراضات که در مغایرت آشکار با روح حاکم بر نامه نگاری اوباما با رهبر انقلاب بوده است سخن گفتند به طور مثالنشریه واشنگتن پست می نویسد:
دولتمردان آمریکا به شدت نگران هستند که پشتیبانی مستقیم و آشکار از جنبش سبز باعث آسیب رسیدن به آن شود. اما اکنون که اوباما بهطور آشکار از این جنبش حمایت کرده و حمایت آشکار وی مورد انتقاد قرار گرفته است، وقت آن رسیده که آمریکا هر کاری که از دستش برمی آید، چه بهطور آشکار و چه پنهان برای این کمک به این جریان انجام دهد. دولت اوباما و دیگر دولتهای غربی باید سیاستهای خود را هم راستا و موازی جریان سبز کنند و حرکات این جریان را به خوبی انعکاس و سیاستهای خود را بر آن بیشتر متمرکز کنند… لازم نیست این کشورهای غربی تعاملات دیپلماتیک خود را با ایران بهطور کامل قطع کنند ولی باید طوری رفتار کنند که حاصلش این شود که ایران یک کشور دیکتاتور متزلزل در حال سقوط است و با رفتارشان این موضوع را القا کنند… دولت اوباما و دیگر دولتهای غربی باید سیاستهای خود را نسبت به ایران بیشتر از هر زمان دیگر به گونه ای متناسب و هماهنگ کنند که نشان دهنده و انعکاس دهنده مرکزیت جریان سبز در نبرد برای آزادی باشد… برای کمک به جریان سبز باز هم کارهای بیشتری میتوان انجام داد. برای مثال باید به روسیه و کشورهای غیرغربی برای محکوم کردن خشونت رژیم ایران فشار آورد و تحریمهای سپاه پاسداران و شبکه گسترده تجاری و مالی آن باید افزایش یابد. اقدام در این مورد نباید با ماهها بحث و چانهزنی در شورای امنیت سازمان ملل متحد به تأخیر بیفتد (9 دی).
هیلاری کلینتون وزیر امور خارجه وقت امریکا نیز می گوید:
ما نمیخواستیم بین اعتراضهای قانونی و تظاهرات مردم ایران و رهبری قرار گیریم. ما می دانستیم که اگر خیلی زود و شدید ورود کنیم، حکومت ایران سعی می کند از ما برای متحد کردن کشور علیه معترضان استفاده کند. بدین ترتیب ما پشت پرده کار می کردیم. ما کارهای زیادی می کردیم تا بدون اینکه سر راه واقع شویم، واقعاً به معترضان قدرت ببخشیم، ما به حمایت لفظی و پشتیبانی از مخالفان ادامه می دهیم.( گفتوگو با شبکه خبری سیانان، 19 مرداد 88).
- درس ها و عبرت های فتنه سال 88
1- مدیریت بحران رهبر انقلاب و نیز اهمیت حفظ و حراست از جایگاه رهبری بخصوص در وضعیت غبار آلود با روشن شدن بیشتر ابعاد حادثه درسال های بعد مشخص شد و به ثبوت رسید.
2- نهم دی نشان داد که بهترین راهبرد امنیت سازی در جمهوری اسلامی ایران امنیت مردم محور است .حضور میلیونی مردم در نهم دی به بحران 8 ماهه در کشور پایان داد.
3- بحران سال 88 تلاش پنهانی در جهت تضعیف توان دولت و نظام برای تحقق برنامه های اداره کشور بوده است. نگاهی به شاخص های اقتصادی سال های بعد از 88 نشان می دهد که با وجود درامدهای سرشار نفتی تاثیرات منفی بحران سال 88 در اقتصاد کشور نیز قابل توجه بوده است. این امر مورد توجه رهبر انقلاب برای نامگذاری سال 89 به همت مضاعف و کار مضاعف قرار گرفت در واقع زیان ناشی از آثار فتنه سال 88 حتی نیازمند کار و تلاش مضاعف چند ساله داشت.
- مهم ترین دستاوردهای حماسه 9 دی
الف- در عرصه داخلی:
حماسه 9 دی نماد عزّت، استقلال و بصیرت مردمی است که تا پای جان برای حفظ اصول اسلام و آرمانهای انقلاب ایستاده اند و اعلام کردند اگر دشمن در برابر دین آنها بایستد در برابرتمام دنیای آنها خواهند ایستاد.
در ادامه به مهمترین دستاوردهای این حماسه بزرگ پرداخته می شود .
1- افزایش جایگاه مردمی، اقتدار و استحکام نظام
2- تقویت باور به وجود جنگ نرم و فتنه های پیچیده
3- کنار رفتن نقابها از چهره نفاق آلود سران فتنه
4- رفراندوم ملی در دفاع از نظام و رهبری
5- ایجاد اتحاد ملی و انسجام اسلامی در بین ملت
6- موضع گیری اکثر قریب به اتفاق شخصیت ها و جریانات سیاسی علیه فتنه گران
7- شفاف سازی فضای سیاسی و اجتماعی
8- عمق بخشی و بصیرت افزایی
9- غربالگری انقلابیون واقعی از مدعیان دروغین، عافیت طلبان و مصلحت اندیشان
10- منفعل شدن جریان فتنه و افول حیات سیاسی آنها
ب- در عرصه خارجی:
1- آشکار شدن خطر نفوذ دشمن
2- آشکار شدن دشمنی گسترده غرب با نظام و پیوند فتنه با خارج
3- اذعان غرب به اقتدار و قدرت بازدارندگی نظام اسلامی
4- تحرک بخشی به بیداری اسلامی منطقه
5- حمایت ملی از حکومت های مردمی
6- حفظ استقلال سیاسی
7- شکست تئوریهای غربی در کپی برداری از انقلابهای مخملی
8- رسوا کردن سطح و حجم مداخلات خارجی و کمکهای مالی آمریکا و غرب به فتنهگران
9- مطالبه اخراج برخی از اعضای سفارتخانه های فعال در اغتشاشات فتنه
10- آشکار شدن نقش رسانههای غربی با ایجاد شبکههای اجتماعی در کمک به فتنهگران و چالش فعال سازی مجدد آنها
ضمیمه : متن بیانات مقام معظم رهبری ( به ترتیب تاریخ ایراد سخنرانی )
1- “حقیقتى را که درک می کنید، آن را تبیین کنید. کسى انتظار ندارد برخلاف آنچه که می فهمید حرف بزنید. نه، آنچه را که می فهمید، بگویید. البته براى اینکه آنچه می فهمید درست و صواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادثِ فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است،شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم و مظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی بصیرتى به سراغش بیاید، این خیلى دون شأن یک انسان هنرى و یک انسان فرهنگى است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمیشود با شیوه هاى سیاسى - شیوه هاى سیاستگران و سیاستمداران - در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستى گرهگشایى کرد؛ بایستى حقیقت را باز کرد". (بیانات در دیدار با جمعی از شعرا 14/ 6/ 88)
2- “درباره ى اهل جمل، در قضیه ى جنگ جمل - که یکى از آزمایش هاى بسیار دشوار امیرالمؤمنین بود - فرمود: «انّ هؤلاء قد تمالئوا على سخطة امارتى»؛ اینها جمع شدند، دست به یکى کردند براى اینکه نسبت به این حکومتى که به امیرالمؤمنین رسیده است، خشم خود را آشکار کنند. «و سأصبر»؛ فرمود: من صبر خواهم کرد.اما تا کى؟ «ما لماخف على جماعتکم»؛ آن وقتى که ببینم حرکت اینها دارد بین شما مسلمانها شکاف ایجاد می کند، اختلاف ایجاد می کند، برادران را در مقابل هم قرار می دهد، آن وقت وارد عمل خواهم شد و فتنه را علاج خواهم کرد؛ تا آن وقتى که ممکن است، صبر می کنم و با نصیحت رفتار می کنم.
یکى از خصوصیات امیرالمؤمنین در ممشاى سیاسى اش این بود که با دشمنان خود و مخالفان خود با استدلال حرف می زد و استدلال می کرد. در نامه هائى که حتّى به معاویه نوشته است - با اینکه دشمنى بین معاویه و امیرالمؤمنین شدید بود، در عین حال او نامه می نوشت، اهانت می کرد، حرف هاى خلاف می گفت - استدلال می کرد بر اینکه روش تو غلط است. با طلحه و زبیر که آمدند با امیرالمؤمنین بیعت کردند - اینها به عنوانى که می خواهیم عمره برویم، از مدینه خارج شدند، رفتند به طرف مکه. امیرالمؤمنین مراقب بود، از اول هم گفت که اینها قصدشان عمره نیست. رفتند و کارهائى کردند؛ حالا تفاصیلش زیاد است - حضرت اینجور می فرماید: «لقد نقمتما یسیرا و ارجأتما کثیرا»؛ شما یک چیز کوچک را وسیله و مایه ى اختلاف قرار دادید، این همه نقاط مثبت را ندیده گرفتید؛ دم از دشمنى می زنید، دم از مخالفت می زنید. با اینها متواضعانه امیرالمؤمنین حرف میزند، توضیح میدهد؛ می گوید: من دنبال دشمن نمی گردم. این مدارا را دارد. اما آن وقتى که این مدارا اثر نکند، آن وقت جاى قاطعیت علوى است؛ آن جائى است که امیرالمؤمنین نشان می دهد که با کسانى مثل خوارج، آنجور رفتار می کند که خودش فرمود: «انا فقأت عین الفتنة»؛ چشم فتنه را من در آوردم. و کسى دیگر غیر از على نمی توانست - به گفته ى خود آن بزرگوار در نهج البلاغه - این کار را بکند". (خطبه نماز جمعه تهران 20/ 6/ 88)
3- “به نظر من یکی از چیزهائی که فتوحات گوناگون امام را ارزانی آن بزرگوار داشت، همین شجاعت او بود، که فتوحات علمی، فتوحات معنوی، فتوحات سیاسی، فتوحات اجتماعی، این مجذوب شدن دلها به آن بزرگوار را ـ که واقعاً چیز عجیبی بود ـ به وجود آورد. و شجاعت آن بزرگوار این بود که ملاحظهی هیچ چیزی را نمیکرد. بالاخره اهل فتنه مایلند که خشیت خودشان را، خوف از خودشان را در دل نخبگان و خواص، به جای خشیت از خدا بنشانند؛ یعنی مایلند که از آنها ترسیده بشود؛ «الّذین قال لهم النّاس إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم فزادهم ایمانا و قالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». یعنی اینکه دائماً دارند به ما می گویند: آقا! «إن النّاس قد جمعوا لکم فاخشوهم»، جوابش همین است: «فقالوا حسبنا الله و نعم الوکیل». نتیجهاش هم این است: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». نتیجهی این احساس، این درک، این حقیقت روحی و معنوی همین است که: «فانقلبوا بنعمة من الله و فضل لم یمسسهم سوء». بنابراین، بایستی این شجاعت را داشت و لازم شد."(بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/ 7/ 88)
4-"بعضیها در فضای فتنه، این جملهی «کن فی الفتنه کبن اللبون لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب» را بد
می فهمند و خیال می کنند معنایش این است که وقتی فتنه شد و اوضاع مشتبه شد، بکش کنار! اصلاً در این جمله این نیست که: «بکش کنار». این معنایش این است که به هیچوجه فتنهگر نتواند از تو استفاده کند؛ از هیچ راه. «لا ظهر فیرکب و لا ذرع فیحلب»؛ نه بتواند سوار بشود، نه بتواند تو را بدوشد؛ مراقب باید بود.
در جنگ صفین ما از آن طرف عمار را داریم که جناب عمار یاسر دائم ـ آثار صفین را نگاه کنید ـ مشغول سخنرانی است؛ این طرف لشکر، آن طرف لشکر، با گروههای مختلف؛ چون آنجا واقعاً فتنه بود دیگر؛ دو گروه مسلمان در مقابل هم قرار گرفتند؛ فتنهی عظیمی بود که عدهای مشتبه بودند. عمار دائم مشغول روشنگری بود؛ این طرف میرفت، آن طرف می رفت، برای گروههای مختلف سخنرانی میکرد ـ که اینها ضبط شده و همه در تاریخ هست ـ از آن طرف هم آن عدهای که «نفر من اصحاب عبد الله بن مسعود …» هستند، در روایت دارد که آمدند خدمت حضرت و گفتند: «یا امیرالمؤمنین ـ یعنی قبول هم داشتند که امیرالمؤمنین است ـ انّا قد شککنا فی هذا القتال»؛ ما شک کردیم. ما را به مرزها بفرست که در این قتال داخل نباشیم! خوب، این کنار کشیدن، خودش همان ذرعی است که یُحلب؛ همان ظهری است که یُرکب! گاهی سکوت کردن، کنار کشیدن، حرف نزدن، خودش کمک بهفتنه است. درفتنه همه بایستی روشنگری کنند؛ همه بایستیبصیرت داشته باشند. امیدواریم انشاءالله خدای متعال ما را و شما را به آنچه می گوئیم، به آنچه نیت داریم، عامل کند؛ موفق کند.” (بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری 2/ 7/ 88)
5- ” یک ملتى که بصیرت دارد، مجموعهى جوانان یک کشور وقتى بصیرت دارند، آگاهانه حرکت میکنند و قدم برمیدارند، همهى تیغ هاى دشمن در مقابل آنها کند میشود. بصیرتاین است.بصیرتوقتى بود، غبارآلودگى فتنه نمیتواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود، انسان ولو با نیت خوب، گاهى در راه بد قدم
میگذارد."(بیانات در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر 15/ 7/ 88)
6- “دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنهى بعد از انتخابات - اولین کارى که شد،تردیدافکنى در کار مسئولین رسمى کشور بود؛ در کار شوراى نگهبان، در کار وزارت کشور. اینتردیدافکنىها خیلى مضر است؛ دشمن این را میخواهد. جوانان بسیجى باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند".(بیانات در دیدار جمع کثیری از بسیجیان کشور 4/ 9/ 88)
7-"در دنیائى که اساس کار دشمنان حقیقت بر فتنهسازى است، اساس کار طرفداران حقیقت بایست بر این باشد که بصیرت را، راهنمائى را، هرچه می توانند، برجستهتر کنند و این شاخص ها را، این مایزها را، این معالمالطریق را بیشتر، واضحتر، روشنتر در مقابل چشم مردم قرار بدهند، که مردم بفهمند، تشخیص بدهند و گمراه نشوند."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
8- “مهمترین برههاى و زمان و مکانى که تبلیغ، آنجا معنا میدهد، جائى است که فتنه وجود داشته باشد. بیشترین زحمت در صدر اسلام و در زمان پیغمبر، زحمات مربوط به منافقین بود. بعد از پیغمبر، در زمان امیرالمؤمنین زحماتى بود که از درگیرى و چالش حکومت اسلامى با افرادى که مدعى اسلام بودند، به وجود مىآمد. بعد هم همین جور؛ در دوران ائمه (علیهمالسّلام) هم همین جور؛ دوران غبارآلودگى فضا. والّا آن وقتى که جنگ بدر هست، کار، دشوار نیست؛ آن وقتى که در میدانهاى نبرد حاضر میشوند، با دشمنانى که مشخص است این دشمن چه میگوید، کار دشوار نیست. آن وقتى مسئله مشکل است که امیرالمؤمنین در مقابل کسانى واقع می شود که اینها مدعى اسلامند و معتقد به اسلام هم هستند؛ اینجور نبود که معتقد به اسلام هم نباشند، از اسلام برگشته باشند؛ نه، معتقدند به اسلام، راه را غلط می روند، هواهاى نفسانى کار دستشان میدهد. این، مشکلترین وضع است که افراد را به شبهه مىاندازد؛"(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
9- “در سطح بینالمللى، امروز دشمنان از همهى ابزارها دارند استفاده میکنند براى مشوب کردن اذهان عمومى آحاد بشر - ملتها - خواصشان و عوامشان؛ تا هر جا دستشان برسد. دارند براى این تلاش میکنند. ادعاى قانونگرائى می کنند، ادعاى حقوق بشر می کنند، ادعاى طرفدارى از مظلوم میکنند. خب، اینها حرف هاى قشنگى است، اینها حرف هاى جاذبهدارى است؛ اما حقیقت چیز دیگرى است. این رئیس جمهور آمریکا - همین چند روز قبل از این – می گوید: ما دنبال این هستیم که دولت هاى قانونشکن پاسخگو باشند. خب، کدام دولت قانونشکن است؟ کدام دولت قانونشکنتر از دولت آمریکاست؟…………….. قانونشکنترین دولت ها، امروز دولت آمریکاست. حقیقت قضیه این است؛ اما زبانى که به کار میبرند، آن چیزى است که گفتم: ما با قانونشکنى مخالفیم! دولتهاى قانونشکن باید پاسخگو باشند! ببینید، فتنه یعنى این. چه چیزى می تواند این توطئهها را، این جریان گندابِ فاسد را از مجموعهى افکار عمومى عالم جمع بکند جز روشنگرى؛ و این ظلمات را بشکند. چه می تواند بشکند، جز چراغ و مشعل بیان حقیقت؟ ببینید چقدر وظیفه، سنگین است."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
10- “در زمینههاى مسائل دینى هم همین جور است. یکى از کارهائى که امروز دسته اى فتنهانگیز در دنیا بجد دنبالش هستند، اختلافات مذهبى در بین مسلمانهاست. چون منطقهاى که مسلمانها در آن زندگى می کنند، منطقهى حساسى است، منطقهى پر فایدهاى است، منطقهى راهبردى است، منطقهى نفت است و آنها به اینجا احتیاج دارند؛ اسلام هم مزاحم است. پس بایستى یک جورى مشکل اسلام را براى خودشان حل کنند. یکى از راههاى خوبى که پیدا کردهاند، ایجاد اختلاف بین مسلمانهاست؛ وسیلهى اختلاف هم تعصبات مذهبى. چه چیزى می تواند در مقابل این، ایستادگى بکند؟ بصیرت، روشنگرى، تبلیغ صحیح، در دام دشمن نیفتادن. این، عرصهى بینالمللى است."(بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
11-"از ابتلائات بزرگ انسانها این است؛ همهمان در معرض خطریم، باید مراقب باشیم. کار خطا را می کنیم، بعد براى اینکه در مقابل وجدانمان، در مقابل سؤال مردم، در مقابل چشم پرسشگران بتوانیم از کار خودمان دفاع کنیم، یک فلسفهاى برایش درست میکنیم؛ یک استدلالى برایش می تراشیم!
خب، اینها ایجاد فتنه می کند؛ یعنى فضا را فضاى غبارآلود میکند. شعار طرفدارى از قانون می دهند، عمل صریحاً برخلاف قانون انجام می دهند. شعار طرفدارى از امام میدهند، بعد کارى میکنند که در عرصهى طرفداران آنها، یک چنین گناه بزرگى انجام بگیرد؛ به امام اهانت بشود، به عکس امام اهانت بشود. این، کار کمى نیست؛ کار کوچکى نیست. دشمنان از این کار خیلى خوشحال شدند. فقط خوشحالى نیست، تحلیل هم میکنند. بر اساس آن تحلیل، تصمیم میگیرند؛ بر اساس آن تصمیم، عمل می کنند؛ تشویق میشوند علیه مصالح ملى، علیه ملت ایران. اینجا آن چیزى که مشکل را ایجاد می کند، همان فریب، همان غبارآلودگى فضا و همان چیزى است که در بیان امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) هست: «و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولى الشّیطان على اولیائه»؛یک کلمهى حق را با یک کلمهى باطل مخلوط میکنند، حق بر اولیاء حق مشتبه میشود. اینجاست که روشنگرى، شاخص معیّن کردن، مایز معیّن کردن، معنا پیدا می کند". (بیانات در دیدار با جمعی از طلاب و روحانیون 22/ 9/ 88)
12-"در شرائط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام می کند؛ هیچ وقت نمیگذارد مردم از خداى متعال طلبکار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز میخواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه امکاناتمان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم."(بیانات در دیدار مردم قم 19/ 10/ 88)
13-"در شرائطى که دشمن با همهى وجود، با همهى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و می خواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاههاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچگونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب می کند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». بله، یک عدهاى دشمنى می کنند، یک عدهاى خباثت به خرج می دهند، یک عدهاى از خباثتکنندگان پشتیبانى می کنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بىگناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال می شوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر میدارم جوان هاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.” (بیانات در دیدار مردم قم 19/ 10/ 88)
14-"نکتهى دوم - که من مکرر در ماههاى گذشته عرض کردهام - این است که دشمنان ملت از شفاف بودن فضا ناراحتند؛ فضاى شفاف را برنمی تابند؛ فضاى غبارآلود را می خواهند. درفضاى غبارآلود است که می توانند به مقاصد خودشان نزدیک شوند و به حرکت ملت ایران ضربه بزنند. فضاى غبارآلود، همان فتنه است. فتنه معنایش این است که یک عدهاى بیایند با ظاهرِ دوست و باطنِ دشمن وارد میدان شوند، فضا را غبارآلود کنند؛ در این فضاى غبارآلود، دشمنِ صریح بتواند چهرهى خودش را پنهان کند، وارد میدان شود و ضربه بزند. اینى که امیرالمؤمنین فرمود: «انّما بدء وقوع الفتن اهواء تتّبع و احکام تبتدع»، تا آنجائى که می فرماید: «فلو انّ الباطل خلص من مزاج الحقّ لمیخف على المرتادین»؛ اگر باطل، عریان و خالص بیاید، کسانى که دنبال شناختن حق هستند، امر برایشان مشتبه نمی شود؛ می فهمند این باطل است. «و لو انّ الحقّ خلص من مزج الباطل انقطع عنه السن المعاندین»؛ حق هم اگر چنانچه بدون پیرایه بیاید توى میدان، معاند دیگر نمی تواند حق را متهم کند به حق نبودن. بعد می فرماید: «و لیکن یؤخذ من هذا ضغث و من ذاک ضغث فیمزجان»؛ فتنهگر یک تکه حق، یک تکه باطل را می گیرد، اینها را با هم مخلوط می کند، در کنار هم می گذارد؛ «فحینئذ یشتبه الحقّ على اولیائه»؛ آن وقت کسانى که دنبال حقند، آنها هم برایشان امر مشتبه می شود. فتنه این است دیگر.” (بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
15- “وقتى در داخل محیط فتنه، کسانى با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهاى نظام جمهورى اسلامى را نفى می کنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال می برند، وقتى این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگى فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفافسازى نیست. شفافسازى، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگى، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کى به شفافسازى کمک می کند و کى به غبارآلودگى کمک می کند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.” (بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
16- “فتنهگر و دشمن همیشه هست؛ امروز یک دشمن است، فردا یک دشمن دیگر است، پسفردا یک کس دیگر است، یک جور دیگر است. یک ملت وقتى بیدار بود، آگاه بود، عازم بود، ایمان خودش را حفظ کرد، زنده بود، رویش داشت، با همهى این معارضهها با آسانى - که روزبهروز آسانتر هم خواهد شد - ایستادگى می کند، دست و پنجه نرم می کند، بر همهى این معارضهها هم فائق مىآید."(بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی 29/ 10/ 88)
پژوهش خبری صدا وسیما
حساب مردم از فرصت طلبان جداست
در ۳۹ سال گذشته، انقلاب و نظام اسلامی با خطرات، فتنهها و توطئههای بزرگی از سوی جبهه استکبار روبه رو شده است. تمام اراده دشمن در طول چهار دهه گذشته این بوده که از پیشرفت جریان انقلابی و جهادی نظام جلوگیری و در این مسیر از هر ابزاری نیز استفاده کرده است. پس از اینکه در هشت سال جنگ تحمیلی نتوانست به هدف خود دست پیدا کند، کودتاها و توطئههای گوناگونی را در پیش گرفت و تصمیم گرفتند با یک حرکت نرم به مبارزه علیه انقلاب بپردازند. جریان نفاق، بارها ازهر فرصتی استفاده کرد تا نظم موجود در جامعه را با اختلال روبه رو سازد و در سال ۸۸ نیز از ابزار انتخابات برای رسیدن به این هدف خود استفاده کرد. هدف اصلی جریان استکبار در سال ۸۸ این بود که ذهنیت جامعه را به سمت حرکت علیه ولایت فقیه سوق دهد، اما مردم که از نیت جریان منافق آگاه بودند، در نهم دی ماه سال ۸۸غبار حرکت علیه ولایت فقیه را کنار زده و شکست دیگری را برای منافقان و فتنه گران رقم زدند.
بدون تردید، روز نهم دی ماه روز «بصیرت و میثاق امت با ولایت فقیه» است که درسها و عبرتهای آن باید همواره گوشزد و به نسلهای بعدی منتقل گردد. از طرفی، مواضع، تدابیر و سخنان حکیمانه و مقتدرانه رهبر معظم انقلاب از ۲۳ خرداد ۸۸ تا ۹ دی ۸۸توطئه دشمنان را خنثی و چهره جریان نفاق جدید در کشور را، برای مردم آشکار ساخت.
رفتارها، مواضع و شعارهای معترضان و آشوبگران در تظاهرات و راهپیماییهای غیرقانونی و ساختار شکن، مشخص کرد، انتخابات بهانهای بیش برای براندازی نظام نیست و گذشت زمان، اهداف اصلی آشوبگران را برای مردم مشخص کرد.
شعارهای هواداران جریان فتنه در روز قدس، ۱۳ آبان، ۱۶ آذر و بویژه روز عاشورا، چهره واقعی جریان فتنه را آشکار کرد و سبب شد مردم با حضوری حماسی و سرنوشت ساز در روز نهم دی در صحنه دفاع از اسلام، انقلاب، نظام و ولایت، به اغتشاشها پایان داده و فتنه گران را منزوی ساختند، از طرفی خواص و نخبگان نیز باید از حماسه نهم دی و وقایع سال ۸۸درس بگیرند و با هوشیاری مراقب باشند در دام توطئههای بیگانگان نیفتند.
اما در روزهای گذشته دشمن این بار سعی دارد از مسائل اقتصادی و فشار معیشتی مردم سوءاستفاده کند و با بهانه قرار دادن این عامل وارد صحنه شده است. امروز اگرچه مردم در وضعیت معیشتی دشواری قرار دارند و از طرفی بی تدبیری مسئولان اجرایی طی چند سال گذشته و صرفا چشم داشتن به مذاکراتی که برای کشور به منزله باخت بود در ایجاد این فشار معیشتی تأثیرگذار بوده، اما حساب مردم از فرصت طلبان جداست و آنها در حماسه نهم دی ماه امسال با حضور پرشکوه و با صلابت خود پاسخ محکمی به منافقان خواهند داد و این توطئه دشمن را نیز به یأس و شکست تبدیل خواهند کرد
تاملی بر اتفاقات مشهد
تجمع معیشتی تعدادی از مردم مشهد که با بی تدبیری هایی، مورد سوءاستفاده مخالفان انقلاب قرار گرفت، از دو جهت قابل تحلیل است اول چرایی ماجرا، دوم درس هایی که باید گرفت.
چرایی ماجرا
در چرایی شکل گیری این اتفاق دو سطح از عوامل قابل احصا است سطح اول دلایلی است که صحنه ماجرا را توضیح می دهد و شامل فراخوان، شروع تجمع، پیوستن به حلقه اولیه، نحوه برخورد نیروی انتظامی، گسترش جمعیت و تغییر شکل صحنه (اعم از تغییر شعارها تا تغییر شکل اعتراض) و پایان تجمع و تصویرسازی در فضای مجازی می شود. ورود در این سطح از بحث اهمیت زیادی دارد اما به دلایل مجال اندک، نیاز به شنیدن نگاه های مختلف بحثی است که می توان آن را به فرصتی دیگر موکول کرد اما همین قدر می توان اشاره کرد که عده ای از مردم با نیت مطالبات معیشتی و با شعارهای گرانی تجمع را آغاز کردند و مورد حمایت دیگران قرار گرفتند اما در نهایت پس از اتفاقات کوچک و بزرگی که افتاد، با موج سواری عده ای پیکان اعتراض معیشتی به سمت مخالفت با نظام تغییر جهت داد.
اما سطح دوم عوامل که به بستر و زمینه ها برمی گردد، از اهمیت بسیار بیشتری برخوردار است.
احساس ناامیدی، تبعیض و بی پناهی
مجموعه ای از عواملی که در ادامه ذکر خواهد شد باعث شده است در بخشی از جامعه به ویژه در دو قشر طبقه محروم و طبقه متوسط ضعیف شده، احساسی ایجاد شود که می توان آن را با سه مولفه توضیح داد اول احساس ناامیدی از این که در ظاهر قرار نیست گشایشی در حل مسائل آن ها صورت بگیرد، دوم احساس تبعیضی که می گوید مشکلات موجود فقط مربوط به آن هاست و نه برای «ازما بهتران» و سوم احساس بی پناهی که می گوید ملجأ و پناهگاهی ندارند که حرف آن ها را «بفهمد و پیگیری» کند یا حداقل «بشنود و همدردی» کند. این همان بستری است که اگر در جهت حل آن حرکتی ملموس آغاز نشود یا اگر با درک نشدن آن فراگیر شود باید نگران آینده، تکرار اتفاقاتی مشابه و با توجه به وجود دشمنانی قسم خورده شاهد ناامنی شدید و تبدیل شدن به سوریه ای دیگر بود.
عوامل بسترساز
اما احساس فوق الذکر نتیجه عوامل متعددی است که مهم ترین آن ها عبارتند از:
1 . واقعیت این است که ناکارآمدی دولت ها، قوای قضاییه و مقننه، نهادها و دستگاه های مختلف در دو حوزه حل مسائل اقتصادی و معیشتی و برطرف کردن آسیب های اجتماعی برای زندگی جاری مردم چالش های اساسی زیاد و بعضا غیرقابل تحملی ایجاد کرده است این چالش البته مربوط به امروز و چند سال اخیر نیست وجود، مشکلات یک بحث است اما مسئله وقتی جدی می شود که امید برای حل مشکلات از بین برود. مشکلات از قبل هم موجود بود و اتفاقا بخش مهمی از مشکلات موجود ریشه در گذشته دارد ولی وعده های جذاب و دور از دسترس دولت یازدهم سطح امید مردم را بالا برد و با گذر زمان و محقق نشدن آن ها و در نهایت نیز اعلام برنامه های دولت در لایحه بودجه که نقطه مقابل آن وعده ها برای جامعه تصویر شد(گرچه بخشی از این تصویر واقعی نیست) به همراه گرانی های اخیر و ترس از گرانی های آینده، باعث شد این برداشت تقویت شود که امیدی به حل مشکلات معیشتی مردم نیست و در نتیجه احساس ناامیدی از تغییر شرایط در بخشی از جامعه تقویت شد.
2 . البته مسئله دیگری هم هست و آن سیاه تر تصویر شدن واقعیت های موجود است. می توان به تفصیل در این باره استدلال کرد که درست است آن چه وجود دارد با آن چه باید باشد فاصله های زیادی دارد اما آن چه در ذهن جامعه تصویر شده است نیز بسیار سیاه تر از آن چیزی است که واقعا وجود دارد. نمی خواهم مثال امنیت و قدرت منطقه ای و شبیه آن را بزنم که مورد تایید اکثر مردم است و بارها گفته و شنیده شده بلکه اجازه دهید به عنوان فقط نمونه مثال هایی بزنم که در ذهن خیلی هم اکنون تصویر کاملا سیاهی از آن ها وجود دارد. به عنوان مثال اول از زلزله کرمانشاه نام می برم و این نکته را یادآوری می کنم که تا به حال چند کلیپ و گزارش از کاستی های زلزله زدگان دیده اید و چند کلیپ و گزارش از کانکس های نصب شده و امکانات توزیع شده در ذهن خود به یاد می آورید آیا به اندازه ای که اقدامات عملی و عینی انجام شده، تصویرسازی صورت گرفته است. به عنوان مثالی دیگر کل افرادی که حقوق های چند ده میلیون تومانی می گرفتند چند نفر بودند و جمع تعداد مسئولان رده بالا و میانی که حقوق هایی کمتر از یک استاد دانشگاه می گیرند با استراحت و آرامشی بسیار کمتر و با مسئولیت و مورد سوال بسیار بیشتر چند برابر آن ها هستند. آیا تصویری که بسیاری از ما از این مسئله داریم مطابق با واقعیت موجود هست؟ به عنوان مثالی دیگر درست است که دستگاه قضایی پراست از اشکالات ساختاری ، عملکردی و رویکردی که هم به واسطه شغل ام از آن ها باخبرم و هم صابون آن به جامه ام خورده است اما چرا روند کلی حرکت دستگاه قضایی مورد توجه قرار نمی گیرد که مثلا عده زیادی قاضیان فاسد و کارچاق کن ها شناسایی شده اند و با آن ها برخورد شده یا دانه درشت ها از همه جریان ها در دوره جدید مورد محاکمه دستگاه قضایی قرار گرفته اند از پسر آیت ا… هاشمی گرفته تا معاونان آقای احمدی نژاد و مه آفرید خسروی و بابک زنجانی. روشن است که منظور توجیه کم کاری ها یا ناکارآمدی دولتی ها و قضایی ها و مجلسی ها و دیگر نهادهای حاکمیتی نیست بلکه منظور این است که تصویر ارائه شده به جامعه سیاه تر از واقعیت موجود است و این تصویر غیردقیق نتیجه چند عامل است:
اول سیاست زدگی جدی جریان های سیاسی که در تقابل های سیاسی خود پاروی حق گذاشته و انصاف را کنار می گذارند. چه در گذشته که اصلاح طلبان نقش اپوزیسیون به خود گرفته بودند و چه حال که اصول گرایان به ویژه طیفی از آنان هدف مقدس شان! شده است تخریب دولت.
دومین دلیل وجود تصویر سیاه تر از واقعیت، سیاه نمایی جریان های ضدانقلابی با استفاده از فضای مجازی و رسانه های ماهواره ای است به گونه ای که یک اتفاق طبیعی که همیشه بوده است چنان ضریبی می گیرد که تعمیم پیدا می کند مثلا تعرض یک فرد به یک کودک چنان بزرگ تصویر می شود که گویی این قبیل اتفاق ها تا کنون نبوده است و در دیگر کشورها اصلا وجود ندارد.
سومین دلیل نیز بر می گردد به دلسوزانی که درک دقیقی از ویژگی های یک نقد منصفانه یا مطالبه هوشمندانه ندارند و از سر اخلاص و انجام وظیفه تصویری سیاه تر از واقعیت به جامعه ارائه می کنند پیشنهاد می کنم یک ماه شبکه های تلویزیونی آمریکا مانند سی ان ان و فاکس نیوز و روزنامه هایی مثل نیویورک تایمز و واشنگتن پست را بررسی کنید و آن ها را با گزارش نماینده رسمی سازمان ملل مبنی بر واقعیت های اسف بار آمریکا از وجود ده ها میلیون فقیر و نابرابری های غیرقابل اجتماعی مقایسه کنید تا مشخص شود میزان و نوع انتقاد در رسانه های ایران چقدر در کشوری مثل آمریکا متفاوت است. برای جلوگیری از سوءبرداشت ها مجبورم یادآوری کنم که کارنامه روزنامه خراسان نشان می دهد که چقدر باور به انتقاد جدی و مطالبه مسائل مردم به دور از سیاست زدگی داریم اما فکر می کنیم هوشمندی و انصاف در نقادی بسیاری از دلسوزان کمتر دیده می شود.
و چهارمین عامل نیز سیاه نمایی فرصت طلبانی است که برای منافع شخصی و سیاسی دست روی نقاط ضعف می گذارند تا برای خود محبوبیت ایجاد کنند چه مسئولان حاضری که به جای ارائه برنامه و گزارش نقش منتقد را بازی می کنند و چه مسئولان سابقی که اپوزیسیون می شوند که مهم ترین مصداق اخیر این دسته انقلابی نما آقای احمدی نژاد است که به جای این که پاسخ دهد چند درصد در مشکلات موجود نقش داشته است، منفعت طلبانه و صرفا برای جمع کردن سرمایه اجتماعی و به دلیل این که دستگاه قضایی وارد خط قرمز او و بررسی فسادهای مالی برخی از اعضای کابینه اش شده است، با ترکیب راست و دروغ، سیاه نماتر از ضدانقلاب جامعه را به سمت ناامیدی سوق می دهد.
3 . دو مشکل قبل یعنی ناکارآمدی های طولانی مدت به همراه وجود تصویری سیاه تر از واقعیت وقتی با سه مسئله اول بروز فسادهای مالی پی در پی، دوم رفتار اشرافی گری و دور از مردم برخی مسئولان و سوم رفتار متکبرانه عده ای شکم سیر و آن دسته از سلبریتی های بی درد روبه رو می شوند باعث ایجاد احساس تبعیض می شود و این احساس تبعیض است که شرایط را بسیار سخت و غیرقابل تحمل می کند.
4 . برای کسی که امیدش به حل مشکلات کم رنگ شده است و احساس تبعیض روحش را می آزارد، هنوز راهی وجود دارد و آن زمانی است که ببیند پناهی وجود دارد که او می تواند حرفش را بزند تا «فهمیده و پیگیری» شود و حتی اگر پاسخ گویی واقعی صورت نگرفت حداقل دردش «شنیده» و با او «همدردی» شود در این صورت نیز همچنان شرایط قابل تحمل می شود. بخشی از مشکل موجود این است که اگر مردم پاسخ گویی مسئولان را نمی بینند بخشی از مردم پناهی برای شنیده شدن حرف های شان پیدا نمی کنند و احساس می کنند کسی نیست مطالبه آنان را پیگیری کند. البته فضای انتقادی رسانه های داخلی بخشی از این کارکرد را دارد به همین دلیل نیز مشکلات ذکر شده در بندهای قبل به مرحله انفجار نرسیده است اما واقعیت این است که پاسخ گونبودن مسئولان به رسانه ها، پیگیری و مطالبه ناکافی مسائل مردم توسط دیگر تریبون داران موثر ممکن است اندک اندک این کارکرد را کم اثر کند.
چه باید کرد؟
گرچه توصیف ماجرا تکلیف درس ها و چه باید کردها را روشن کرد اما شمارش آن ها می تواند مفید باشد:
1 . مسئولان کشور در همه قوا، دستگاه ها و سازمان ها باید با تعیین اولویت بندی دقیق، بر حل مسائل اقتصادی به ویژه طبقات محروم و متوسط ضعیف شده تمرکز کنند. مردم صبور ایران توقع حل همه مشکلات شان را ندارند، کافی است حرکت به سمت برطرف شدن آن ها دیده شود که این امری کاملا دست یافتنی است ذکر یک مثال را که مشخص شود شعار داده نمی شود لازم می دانم: تنهاجلوگیری از واردات بی رویه و قاچاقی که از گمرکات کشور صورت می گیرد با توجه به این که زیرساخت های فنی آن ایجاد شده است و فقط نیاز به تصمیم و اندکی پیگیری جدی توسط دست های پاک دارد، ظرف چندماه به نتیجه می رسد و در فرصتی کوتاه چرخ بسیاری از واحدهای تولیدی را به حرکت در می آورد و برای دستگاه های مختلف اعم از قضایی و حاکمیتی می توان از این قبیل مثال ها زد که عزمی جزم و نگاهی جهادی لازم دارد.
2 . جریان های سیاسی و رسانه ها باید سیاست زدگی را در رفتار و عملکرد خود کنار بگذارند و با نگاهی ملی رفتار خود را شکل دهند همان طور که رهبر انقلاب گفتند نقد و نقدپذیری واجب است چون با نقد و نقدپذیری است که اصلاح صورت می گیرد و با نقد است که جلوی احساس بی پناهی برای مردم گرفته می شود اما نقد باید منصفانه و هوشمندانه باشد تا هم تبدیل به سیاه نمایی نشود و هم مورد سوءاستفاده لطمه زنندگان به منافع مردم قرار نگیرد.
3 . مسئولانی که اکنون در مصدر قرار دارند نیز باید نقد پذیر باشند و نشانه نقدپذیری پاسخ گویی است. انبوه نقدهایی که اکنون در رسانه ها صورت می گیرد اگر جدی گرفته شود، به گونه ای که آن مسئله حل یا توضیح آن ارائه شود، آن گاه همه این انتقادها تبدیل به یک فرصت بی بدیل می شود اما اگر مردم شاهد باشند مسئول به جای پاسخ گویی، به سکوت و بی عملی روی می آورد یا حتی خود را در نقش منتقد قرار می دهد، کاسه صبرشان لبریز می شود.
4 . نمی توان امید داشت فرصت طلبانی که مسئول بودند یا هستند، بر طبل سیاه نمایی نکوبند اما می توان انتظار داشت حامیان آن ها در صورت ادامه این مسیر آن ها را به طور علنی طرد کنند. چنین افرادی که برای کسب سرمایه اجتماعی انتخاباتی و غیر انتخاباتی و برای منافع فردی خود، مصلحت میلیون ها ایرانی را فدا می کنند، از دشمن بدترند و نباید هیچ جایی داشته باشند و هرجایی می روند باید مورد طعن علنی قرار گیرند.
5 . پرچم نقد و مطالبه باید دست دلسوزان انقلاب و مردم قرار داشته باشد تا نه ضدانقلاب و نه انقلابی نما و نه مسئول فرصت طلب نتواند از مشکلات موجود برای اهداف خود بهره برداری کند. علاوه بر رسانه ها، منابر و تریبون های رسمی و منتسب به نظام و چهره های انقلابی عاقل باید دغدغه خود را مطالبات اصلی مردم قرار دهند و با رعایت انصاف و هوشمندی پرچم مطالبه دلسوزانه را به دست بگیرند و پناهی برای مردمی شوند که صدای شان مثل برخی سلبریتی ها و بلندگودارها بلند نیست.
6 . مبارزه جدی، موثر و سیستمی با فاسدان و ساختارهای فسادزا برخورد جدی و حذف مسئولانی که خوی اشرافی گری دارند و تقبیح علنی متکبران شکم سیر و بی دردی آن دسته از سلبریتی های از خود راضی، ضرورتی انکارناپذیر است البته باید مراقب بود این اقدام به گونه ای انجام نشود که بیشتر تصویری سیاه تر از واقعیت موجود ایجاد کند.
7 . هرآن چه ذکر شد به فرض تحقق در نهایت نمی تواند از عملیات دشمن جلوگیری کند. این یک واقعیت است که مردم ایران بعد از حدود چهل سال استقامت بر سر آرمان های خود، هنجارهای ظالمانه حاکم بر دنیا را تغییر داده اند. امروز منافع کشورهایی که با استعمار دیگر کشورها آقای دنیا شده اند، به شدت از استقلال خواهی ملی و آرمان خواهی واقع بینانه و چالش عقلایی مردم ایران لطمه خورده اند. از ابتدای پیروزی انقلاب تلاش های زیادی از جنگ سخت و نرم گرفته تا تحریم و اختلاف افکنی داخلی صورت گرفته است که جلوی این حرکت الگوساز برای دیگر کشورهای دنیا گرفته شود اما تاکنون موفق نشده اند و لطمات جبران ناپذیری نیز از این مسیر خورده اند. امروز آخرین امیدشان این است که از فرصت های ذکر شده در بالا سوءاستفاده کنند و با استفاده از ظرفیت فضای مجازی که پیش از این وجود نداشت، شکست های پیشین خود را جبران کنند. مردم ایران تجربه کشوری مثل سوریه را دیده اند که نتیجه اختلاف داخلی چگونه فرصت به دشمنان این کشور داد که چندین سال امنیت از آن کشور رخت بربندد، ده ها هزار نفر کشته و میلیون ها نفر آواره شوند و همان زندگی جاری را که می توانستند از طریق سازوکارهای مدنی بهترش کنند هم از دست دادند.
مردم با ایمان ایران نباید فراموش کنند که نقش تاریخی بر عهده دارند هوشیاری و بازی نخوردن های رسانه ای و استقامت در راهی که شروع کرده اند مقدمه تحقق وعده الهی است که اگر در راه باور به این که تدبیرکننده همه امور آن ها خداست (الذین قالو ربنا ا…) استقامت ورزیدند (ثم استقاموا) الطاف و امدادهای پنهان و آشکار الهی نصیب آن ها می شود(تتنزل علیهم الملائکه) و هر مشکل و سختی و ترس و اندوهی از آنان برطرف می شود(ان لا تخافوا و لا تحزنوا) و برای هر مسلمانی این یقین وجود دارد که صادق ترین و قطعی ترین قولی که می توان به آن امید بست، وعده الهی است.
یادداشت روز روزنامه خراسان به قلم محمد سعید احدیان-96/10/09
4 نکته درباره بیانات تاریخی رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب روز گذشته طی سخنانی تاریخی به مسائلی در کشور اشاره کردند که در روزها و ماه های گذشته مورد سؤال برخی از توده های مردم قرار گرفته بود. در ادامه 4 نکته از رهنمودهای ایشان را مورد بررسی بیشتر قرار می دهیم.
1- رهبر انقلاب دیروز به یکی از طراحی های اصلی دشمن اشاره کردند. طراحی که سال های گذشته و به خصوص این اواخر با آن مواجه شده ایم؛ ایشان مهمترین طراحی جبهه مقابل در مقطع فعلی را «ناامید کردن مردم به آینده» و «گرفتن اعتماد به نفس» آنان از طریق «بزرگنمایی مشکلات و ضعفها و کاستیها» دانستند. «امید» و «اعتماد به نفس» دو سرمایه اصلی و بسیار بزرگ مردم ایران است که آن ها را در طول 4 دهه اخیر از یک کشور وابسته و عقب مانده به یک کشور مستقل و قدرتمند و مسیر پیشرفت تبدیل کرده است. انگشت گذاشتن دشمن روی این دو سرمایه در حقیقت تلاش برای از بین بردن این گنج های باارزش و راهبردی ملت ایران است. این طراحی نیز از طریق «بزرگنمایی» مشکلات و ضعفها و کاستیها در حال انجام است. به بیان دقیق تر، رهبر انقلاب در نگاهی واقع بینانه به عرصه مشکلات کشور «مشکلات و ضعفها و کاستیها» را واقعی می دانند اما هشدار می دهند که «بزرگ نمایی» این مسائل نقشه دشمن برای از بین بردن سرمایه های اصلی ملت ایران یعنی «امید» و «اعتماد به نفس» است. به همین دلیل علاوه بر مردم که باید در مقابل این طراحی، هوشمندانه مراقب دشمن باشند، مسئولان کشور نیز باید تلاش کنند تا با رفع مشکلات مردم به خصوص مشکلات معیشتی راه را بر نقشه دشمن ببندند.
2- رهبر انقلاب در سخنان خود به تلاش های دشمن خارجی برای ناامید کردن مردم اشاره و همنوایی برخی از افراد بی تقوا در داخل با آنان را نیز مذمت کردند. با مطالعه متن اظهارات و کنار هم قرار دادن سخنان ایشان شاید یافتن مخاطب بیانات سخت نباشد.رهبر معظم انقلاب تأکید کردند:«کسانی که دیروز همه امکانات کشور در اختیار آنها بود و کسانی که امروز همه امکانات مدیریتی کشور را در اختیار دارند، حق ندارند نقش اپوزیسیون بازی کنند». در روزهای گذشته رئیس جمهور سابق و جریان اطرافیان وی به طرح اتهامات بی اساس نسبت به نهادها و دستگاه های رسمی کشور به خصوص قوه قضاییه پرداختند. تصریحات رهبر انقلاب درباره دستگاه قضایی کشورمان شاید به خوبی ضمیر سخنان معظم له را مشخص تر کند. با وجود این اما یک چهره نزدیک به رئیس جمهور سابق در اظهاراتی عجیب گفت: «این اظهارات به هیچ وجه در برگیرنده دکتر احمدی نژاد و همکاران ایشان نیست»! موضعی که شاید بتوان آن را تحریف معنوی سخنان رهبری دانست. چه آقای احمدی نژاد و چه سایر رؤسای جمهور در کشور، بزرگ ترین مدیر اجرایی در کشور بوده و هستند. ریاست ده ها شورای عالی، مسئول تهیه وتنظیم بودجه سالانه، انتخاب وزرا، ارائه لوایح مختلف به مجلس و…. تنها بخشی از اختیارات گسترده ای است که آقای احمدی نژاد و سایر افرادی که در این منصب نشسته اند برعهده داشته اند. لازمه برقراری یک نظام مردم سالار، فعالیت دستگاه ها و نهادهای نظارتی در کنار قوه مجریه است که البته آن ها نیز مستقیم یا غیرمستقیم منتخب مردم هستند. بر این اساس تعامل با قوا و سایر دستگاه ها، شرط لازم برای اداره کشور است که متأسفانه نمره آقای احمدی نژاد در این زمینه پایین است. کارنامه دولت نهم و دهم باید در مجالی دیگر مورد بررسی قرار بگیرد اما می توان فرافکنی های این روزهای آقای احمدی نژاد، را نوعی فرار روبه جلو برای درمعرض سؤال قرار نگرفتن از عملکرد 2 دوره ای وی در رأس قوه مجریه تلقی کرد. امروز رئیس جمهور و سایر مسئولان گذشته و حال کشور هرکدام باید به اندازه اختیاراتی که داشتند درباره عملکرد خود به مردم توضیح بدهند، نه این که خود آن ها درجایگاه مدعی قرار گیرند.
3- مقام معظم رهبري در فرازی از سخنان خود که کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفت به منطق مواضع خود در سال 88 اشاره کردند. این منطق که مواضع ایشان در سال 88 در حقیقت نه در دفاع از یک شخص بلکه دفاع از «اصل انتخابات» بود: «در آن زمان در دفاع از انتخابات ایستادگی کردیم و همانگونه که اعلام کردم و با وجود فشارها، زیر بار ابطال انتخابات نرفتم.» رهبر انقلاب در این سال در برابر جریانی قرار گرفتند که قصد ابطال آرای مردم و زیر سؤال بردن «نهادها و ساختارهای قانونی» کشور را داشتند. اگر فقط یک لحظه، کشوری را در ذهن خود تصور کنیم که در آن هیچ گروه بازنده ای، به نتایج انتخابات تمکین نمی کند، روندهای رسمی کشور را نمی پذیرد و به اعتراضات خیابانی روی می آورد، اهمیت مواضع رهبر انقلاب در آن سال را بهتر متوجه خواهیم شد. ایشان در طول ادوار مختلف انتخابات، نه به منظور دفاع از اشخاص بلکه از «اصل انتخابات» دفاع کرده اند، چه برنده انتخابات آقای خاتمی باشد یا آقای روحانی و آقای احمدی نژاد، چه نتیجه انتخابات روی کار آمدن «مجلس ششم» باشد و چه بر سر کار آمدن «شورای شهر اول تهران».
4- ممکن است که برای برخی این سؤال به وجود آید که چرا رهبر انقلاب از دولت سابق یا دولت فعلی به رغم برخی از کاستی ها حمایت کرده و می کنند. ایشان منطق حمایت خود را مکرر تشریح کرده اند. رهبر انقلاب در سخنرانی نوروزی خود در سال 94 تصریح کردند: «امروز وظیفه همه آحاد ملّت این است که از مسئولان کشور حمایت کنند و به مسئولان دولتی کمک کنند. این مخصوص این دولت نیست، مربوط به همه دولت هاست؛ دولت هایی هم که بعداً سرِ کار میآیند همین خصوصیّت را دارند.» سیره عملی ایشان نیز در حمایت از دولت های سازندگی، اصلاحات و سایر دولت ها نشان دهنده پایبندی مستمر به این رویه است.
حماسه مردمی 9دی که در آستانه سالروز آن هستیم نشان داد که مردم ایران با وجود گذشت چند دهه از پیروزی انقلاب، همچنان به آرمان های انقلاب اسلامی پایبند هستند. معنا و منطق حماسه 9 دی، باطل کننده توهمات و خیالاتی است که فتنه گران برای جدا شدن مردم از ارزش های اسلامی و انقلابی داشته اند. هنوز نیز مردم ایران با وجود آن که از برخی مشکلات و کاستی ها گلایه دارند، خواهان ارزش های اساسی انقلاب مانند ولایت، عدالت، آزادی و استقلال هستند. اگر در 23تیرماه سال 78 و 9دی سال 88 فتنه گران از مردم سیلی خوردند، توطئه گران باید بدانند که مردم همچنان بر ارزش های خود استوار و پایبند هستند.
منبع: روزنامه خراسان96/10/07