جملات برگزیده درباره «۲۲ بهمن و دهه فجر»
در آستانه فرارسیدن «۲۲ بهمن» سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR جملات برگزیده از رهبرمعظم انقلاب حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي را درباره «دهه فجر و ۲۲ بهمن» منتشر کرد:
بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت. ۱۳۶۸/۱۱/۰۴
هر گاه و هر جا که از پیروزی ۲۲ بهمن یادی و نامی آورده می شود، چهره ی شهید و نقش خونین شهادت، در برابر چشم ها پدیدار می گردد. ۱۳۶۸/۱۱/۱۹
دههی فجر، در حقیقت مقطع رهایی ملت ایران و آن بخشی از تاریخ ماست که گذشته را از آینده جدا کرده است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دههی فجر، آن آیینهیی است که خورشید اسلام در آن درخشید و به ما منعکس شد. اگر این آیینه نبود، باز هم مثل همان دورههای تاریک و قرون خالیه، بایستی ما مینشستیم و اسمی از اسلام میآوردیم. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
برگزاری دههی فجر، باید مثل برگزاری جشن نیمهی شعبان باشد. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
خاطرهی امام، بیش از همیشه، در دههی فجر و بیستودوی بهمن است. حتّی بیشتر از مراسم سالگرد رحلت امام، این بزرگداشت نشاندهندهی شخصیت آن بزرگوار است. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
دهه فجر در حقیقت ولادت امامت در این کشور است؛ به همان معنایی که خود امام و اسلام برای ما ترسیم کردهاند. ۱۳۶۹/۱۰/۱۱
۲۲ بهمن در حیات تاریخی و ملی کشور و هدایت سرنوشت ملت ایران به سوی حق و صلاح نقش بزرگی داشته است. ۱۳۷۸/۱۱/۰۶
در طلیعهی روزهای درخشان فجر از همه چیز شایستهتر تکریم شهیدان و خضوع در برابر روح فداکار آنهاست. ۱۳۷۹/۱۱/۱۲
دشمنان سعی میکنند انقلاب را از یاد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، انقلاب را به یاد مردم میآورد. سعی میکنند امام را از یاد مردم ببرند؛ اما دهه فجر، تجسّم اراده و عظمت امام بزرگوار ماست. ۱۳۸۰/۱۱/۰۳
حادثه بیستودوم بهمن و پیروزی انقلاب، پایان تحقیر ملت ایران بود. ۱۳۸۰/۱۱/۲۱
اگر انقلاب اسلامی و امام بزرگوار ما نبود و اگر اسلام پرچمدار انقلاب و تحوّل در این کشور نبود، هیچ امیدی وجود نداشت که سلطه جهنّمىِ تحقیرآمیز امریکا و حکومت دیکتاتورىِ قسىّالقلب پهلوی از این مملکت برکنده شود. ۱۳۸۱/۰۳/۱۴
راهپیمایی بیستودوم بهمن در جهان یک پدیده بینظیر است؛ هیچ کشوری در هیچ مراسمی چنین اجتماعی را در شهرهای بزرگ و کوچک به خود نمیبیند و به یاد ندارد؛ این مخصوص شماست. ۱۳۸۲/۱۱/۲۴
راهپیمایی بیستودوم بهمن مظهر اقتدار ملی است؛ نشاندهندهی عزم عمومی ملت ایران است؛ مظهر همان چیزی است که هر دشمنی را در هر حد و اندازهیی از اقتدار نظامی و تواناییهای تبلیغاتی و سیاسی، مرعوب میکند. ۱۳۸۳/۱۱/۱۹
ملت ایران هر سال با حرکت خود در بیستودوم بهمن، دشمن را در جای خود متوقف و وادار به عقبنشینی کرده. ۱۳۸۳/۱۱/۱۹
روز ۲۲ بهمن و راهپیمائی ۲۲ بهمن مظهر اقتدار ملی است؛ مظهر اقتدار ملت ایران است؛ مظهر حضور مردمی و اراده و عزم ملی ملت ایران است که مرد و زن و پیر و جوان، در همهی شرائط به خیابانها میآیند و خودشان را در سرتاسر کشور در مقابل چشم بینندگان قرار میدهند؛ این خیلی باعظمت است. ۱۳۸۶/۱۱/۱۹
نماهنگ/ جشن مردمی انقلاب
رهبرمعظم انقلاب: در ایام سالگرد پیروزی انقلاب، سر در هر خانهای #پرچم_ایران بزنید و آذینبندی کنید.
بیست و دوم بهمن، عید حقیقی ملت ما
امام، راه آزاد زیستن، کامل شدن، ساختن زندگی به شکلی که مورد رضای خدا و دستور اسلام است، سازندگی حقیقی زندگی و عدم سازش با قدرتهای ضداسلامی را به ما نشان داد. اینها، برای ما درسهای بیست و دوم بهمن است.
بیست و دوم بهمن، عید حقیقی برای ملت ماست. بیست و دوم بهمن، برای ملت ما در حکم عید فطری است که ملت در آن، از یک دوران روزهی سخت خارج شد؛ دورانی که محرومیت از تغذیهی معنوی و مادّی را بر ملت ما تحمیل کرده بودند. بیست و دوم بهمن، در حکم عید قربان است؛ زیرا در آن روز و به آن مناسبت بود که ملت ما اسماعیلهای خودش را قربانی کرد.
بیست و دوم بهمن، در حکم عید غدیر است؛ زیرا در آن روز بود که نعمت ولایت، اتمام نعمت و تکمیل نعمت الهی، برای ملت ایران صورت عملی و تحقق خارجی گرفت.(۱)
مسؤولان برگزار کنندهی دههی فجر، باید تا آنجا که در وسعشان است، با برنامههای خوب و متنوع و پُرمغز و پُرمعنا، مردم را با حقیقت این دهه آشنا کنند.۱۳۶۸/۱۱/۰۴
بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم
یومالله ۲۲ بهمن
قرآن
۱ ) سوره مبارکه المائدة آیه ۳
حُرِّمَت عَلَيكُمُ المَيتَةُ وَالدَّمُ وَلَحمُ الخِنزيرِ وَما أُهِلَّ لِغَيرِ اللَّهِ بِهِ وَالمُنخَنِقَةُ وَالمَوقوذَةُ وَالمُتَرَدِّيَةُ وَالنَّطيحَةُ وَما أَكَلَ السَّبُعُ إِلّا ما ذَكَّيتُم وَما ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَن تَستَقسِموا بِالأَزلامِ ۚ ذٰلِكُم فِسقٌ ۗ اليَومَ يَئِسَ الَّذينَ كَفَروا مِن دينِكُم فَلا تَخشَوهُم وَاخشَونِ ۚ اليَومَ أَكمَلتُ لَكُم دينَكُم وَأَتمَمتُ عَلَيكُم نِعمَتي وَرَضيتُ لَكُمُ الإِسلامَ دينًا ۚ فَمَنِ اضطُرَّ في مَخمَصَةٍ غَيرَ مُتَجانِفٍ لِإِثمٍ ۙ فَإِنَّ اللَّهَ غَفورٌ رَحيمٌ
ترجمه:
گوشت مردار، و خون، و گوشت خوک، و حیواناتی که به غیر نام خدا ذبح شوند، و حیوانات خفهشده، و به زجر کشته شده، و آنها که بر اثر پرتشدن از بلندی بمیرند، و آنها که به ضرب شاخ حیوان دیگری مرده باشند، و باقیمانده صید حیوان درنده -مگر آنکه (بموقع به آن حیوان برسید، و) آن را سرببرید- و حیواناتی که روی بتها (یا در برابر آنها) ذبح میشوند، (همه) بر شما حرام شده است؛ و (همچنین) قسمت کردن گوشت حیوان به وسیله چوبههای تیر مخصوص بخت آزمایی؛ تمام این اعمال، فسق و گناه است -امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند؛ بنابر این، از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم؛ و نعمت خود را بر شما تمام نمودم؛ و اسلام را به عنوان آیین (جاودان) شما پذیرفتم- امّا آنها که در حال گرسنگی، دستشان به غذای دیگری نرسد، و متمایل به گناه نباشند، (مانعی ندارد که از گوشتهای ممنوع بخورند؛) خداوند، آمرزنده و مهربان است.
انقلاب در مسیر تحولات سیاسی و اجتماعی ایران عامل انقلاب
بر اساس این فرضیه، مخالفت با رژیم شاه را باید در سرشت سیاسی آن جستجو كرد و انقلاب اسلامی را باید در راستای انقلابها و جنبشهای صد ساله اخیر در ایران دید. همه این انقلابها و جنبشها تنها برای تحول در ساختار سیاسی حكومت ایران بوده و در همه این سالها یك حكومت مستبد و مطلق العنان بر مردم حكومت می كرده است و مردم و مخصوصاً قشرهای تحصیل كرده خواهان از بین بردن استبداد بوده و هر گاه اندكی فضای باز سیاسی به وجود آمده، مردم دست به انقلاب زده اند. صادق زیبا كلام می نویسد:
«انقلاب اسلامی واكنشی در قبال فقدان توسعه و ایجاد اصلاحات در ساختار سیاسی ایران از اواخر قرن نوزدهم به این طرف بود. به تعبیری دیگر، انقلاب اسلامی ایران در حقیقت انقلابی بر علیه استبداد و دیكتاتوری حاكم بر ایران بود.» (1)
و نیز می گوید: «نگاهی گذرا و فشرده به تاریخ سلطنت محمد رضا شاه، بالاخص از دهه 1330 (یعنی یك دهه قبل از آنكه سیاست مدرنیزاسیون یا اسلام زدایی به اجرا گذارده شود) ، مبین این واقعیت است كه نارضایتی و مخالفت نسبت به رژیم شاه به نحو جدّی و عمیق در میان مردم ایران وجود داشته است. در تیر ماه سال 1331، مردم مخالفت قاطع خود را با شاه در جریان «قیام سی تیر» نشان دادند. یك سال بعد از آن در جریان كودتای بیست و هشت مرداد سال 1332 شاه كه عملاً به خارج از كشور گریخته بود، صرفاً به اتكاء نیروهای مسلح و با تبانی آمریكا و انگلستان توانست به كشور باز گشته، حاكمیت خود را از سر گیرد. هفت سال بعد از كودتا، علی رغم آنكه در طی این سالها رژیم، مخالفان خود را به شدت سركوب كرده بود، مع ذلك به مجرد آنكه در سال 1339 مختصر فضای باز سیاسی به وجود آمد، دهها هزار نفر از مخالفان رژیم سعی كردند از همان حداقل امكان به وجود آمده استفاده كرده، و در صدد سازماندهی و مبارزه با شاه سابق برآیند. در جریان قیام پانزده خرداد سال 1342، رژیم شاه صرفاً به كمك سركوب نظامی گسترده توانست به حیات خود ادامه دهد.
این تحولات جملگی در برهه ای اتفاق می افتادند كه نه اثری از «مدرنیزاسیون» بود و نه «پشت نمودن به اسلام» یا ظهور «بحران اقتصادی» به عبارت دیگر، هر گاه كه فرصتی پیش می آمد و مردم می توانسته اند نارضایتی خود را از رژیم شاه نشان دهند، تردیدی در ابراز مخالفت نمی كرده اند. مخالفتی هم كه در طی سالهای 57 - 1356 شاهدش هستیم، حلقه ای بود از زنجیر مخالفتهای قبلی.» (2)
در مورد این تحلیل توجه به نكات ذیل ضروری است:
الف. همه قیامها و انقلابهایی كه در صد ساله اخیر در ایران رخ داده است، برای ایجاد تحول در ساختار سیاسی كشور و رهایی از زیر یوغ استبداد نبوده است؛ مثلاً در قضیه دكتر مصدق، قیام ملت به خاطر نفت بود و اینكه نباید منافع ایران به جیب استعمارگران برود. در آنجا سخن از این نبود كه باید رژیم عوض شود یا رژیم در ساختار حكومتی خود تحولی ایجاد كند یا مثلاً در قضیه تنباكو بحث در این بود كه نباید استعمارگران و اجنبیها منافع ایران را به یغما ببرند.
البته بیشتر نهضتها و انقلابها برای تغییر در ساختار سیاسی كشور بوده است، مثل انقلاب مشروطیت كه به هدف تأسیس عدالتخانه و دارالشوری و… پدید آمد.
ب. اكثریت قاطع كسانی كه در انقلاب اسلامی ایران در سال 57 شركت كرده اند، تنها خواستار تحول در ساختار سیاسی و به دنبال آزادی سیاسی نبودند، بلكه مردم در شعارهای خود حكومت اسلامی را می خواستند تا احكام اسلام را پیاده كند. هم امام خمینی رحمه الله به عنوان رهبر انقلاب در سخنرانیها و اطلاعیه ها و نوشته هایش و هم مردم در شعارهایشان، حكومت اسلامی را می خواستند و لذا بعد از پیروزی انقلاب هم همین اكثریت قاطع به جمهوری اسلامی رأی دادند، نه به جمهوری مطلق و یا جمهوری از نوع دیگر.
ج. در قیامهای گذشته در صد ساله اخیر، رهبران قیامها دو گونه بوده اند: بعضی فقط سیاسی بوده و انگیزه دینی نداشته اند و بعضی رهبران دینی و سیاسی بوده اند؛ یعنی به دلیل انگیزه های دینی در سیاست دخالت می كرده اند. آنجا كه رهبران مذهبی، رهبری را به عهده داشتند، خواستار رعایت اصول مذهب در كشور بودند. گر چه در مورد خاص هر قیام، رعایت مذهب موجب نفع اقتصادی یا سیاسی بود، ولی آنها آنچه می گفتند، از دین و مذهب بود. و آنجا كه هم رهبری مذهبی و هم رهبری خاص سیاسی با هم یك قیام را به وجود آورده اند؛ مثل نهضت ملی شدن صنعت نفت، باز رهبران مذهبی خواستار پیاده شدن دین بوده اند؛ دینی كه استقلال سیاسی، اقتصادی و… را می خواهد. اگر چه در همان مقطع، رهبر سیاسی فقط خواستار رسیدن به یك هدف سیاسی یا اقتصادی بوده است. جالب اینجاست كه حركتهای پر خروش مردم به دنبال رهبران مذهبی بوده و آنها به تبعیت از رهبر مذهبی خود به خیابانها می ریختند یا در جایی متحصن می شدند و رهبران سیاسی به كمك رهبران مذهبی می توانستند مردم را به قیام وادارند. پس این عامل مذهب و دین بود كه مردم را به سوی قیام و مبارزه می كشانید؛ نه فقط آزادی خواهی یا منافع اقتصادی. مردم نفع اقتصادی یا آزادی سیاسی خود را نیز در چهارچوب دین جستجو می كردند.
د. در خصوص انقلاب اسلامی ایران، قبل از پیروزی انقلاب، رهبران سیاسی، اعتقادی به از بین بردن نظام شاهنشاهی نداشتند و فقط خواهان اجرای قانون اساسی توسط شاه بودند؛ ولی امام خمینی رحمه الله معتقد بود كه شاه باید برود و راضی به ماندن شاه نبود.
اینجاست كه می گوییم: هدف، ایجاد یك حكومت اسلامی بود، نه فقط آزادی سیاسی و اجراء قانون اساسی در جامعه. این انقلاب در راستای تحقق اهداف اسلام ایجاد شد و با انقلابهای گذشته تاریخ كشور ما تفاوتهای بسیار زیادی دارد. این انقلاب می خواهد هم دیكتاتوری و اعمال نظر فرد بر جامعه نباشد و مردم آزادی سیاسی داشته باشند، هم منافع اقتصادی آنها تأمین شود و تحت سلطه بیگانه نباشند و هم دستورات دینی در امور فردی مردم اجرا شود و مردم تربیت الهی بشوند.
پی نوشت:
1) همان، ص 87.
2) همان، ص 10.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 75.
منصفانه با دستاوردهای انقلاب
انقلاب اسلامی علیرغم همه مشکلاتی که از بیرون به آن تزریق میشود و ضعفهایی که از درون باعث بروز مشکلات شده است، پیشرفتهای چشمگیری در زمینههای گوناگون داشته است.
هر آنچه که تاکنون پس از انقلاب به دست آمده بدون حمایت از سوی کشورهای خارجی و در شرایط سخت تحریم و تهدید بوده است، تا پیش از انقلاب اسلامی، رژیم شاه از حمایتهای گسترده آمریکا برخوردار بود، حمایتهای سیاسی، نظامی، اقتصادی آمریکا از رژیم پهلوی بسیار گسترده بود، اما نه در راستای بهبود اوضاع اقتصادی، صنعتی و معیشتی مردم جامعه بلکه برای ثبات در حاکمیت رژیم صورت میگرفت.
آنچه که از سوی بیگانگان در حمایت از شاه انجام میشد در راستای ماندگاری رژیم وابسته او بود تا آمریکا و کشورهای اروپایی بهره لازم را از منابع ایران ببرند، ایران پیش از انقلاب اسلامی، همچون گاو شیردهی بود که از سوی آمریکا و اروپا دوشیده میشد و سرانجام انقلاب اسلامی دست بیگانگان را از کشور کوتاه کرد.
خشم آمریکا و غرب از جمهوری اسلامی ایران به همین خاطر است، سالها است که آنها دیگر نمیتوانند از منابع ایران ارتزاق کنند، به همین خاطر سیاست دشمنی و توطئه را درپیش گرفتهاند.
آیا میتوان تصور کرد که اگر انقلاب نشده بود و همچنان رژیم شاه در ایران حاکم بود، فناوری هستهای در ایران شکل میگرفت و میتوانست در این زمینه پیشرفتهای چشمگیری داشته باشد؟ پیشرفتهایی که از درون و با همت دانشمندان جوان هستهای کشور به دست آمده است.
قطعاً و یقیناً آمریکاییها و اروپاییها که خود دارای فناوری هستهای هستند، هیچگاه رژیم شاه را برای رسیدن به این تکنولوژی یاری نمیکردند، سالها یک نیروگاه هستهای در بوشهر قرار بود ساخته شود، اما همین نیروگاه نیز در زمان انقلاب به ثمر رسید.
بسیاری از مردم به خاطر دارند، پیش از انقلاب اسلامی، پزشکانی از کشورهای هند و حتی پاکستان در مراکز درمانی و بیمارستانی کشور حضور داشتند، دلیل این اتفاق کمبود پزشک داخلی در کشور بود، این موضوع باید در یاد آنهایی که در آن دوران زندگی کردهاند باشد، حتی پزشکان هندی پس از انقلاب نیز در ایران بودند تا این که دانشگاههای پزشکی کشور توانستند پزشک مورد نیاز مراکز درمانی و بیمارستانی ایران را تربیت کنند و سالها است که نه تنها از پزشکان هندی و پاکستانی در ایران خبری نیست، بلکه علوم پزشکی ایران در دنیا زبانزد است.
پیش از انقلاب، رژیم شاه درآمد سرشاری از فروش نفت به دست میآورد، در حالی که جمعیت ایران ۳۵ میلیون نفر بود، اما فقر، کمبود امکانات، رسیدگی نکردن به روستاها و دیگر شهرهای کشور، نبود برق، تلفن و گاز در برخی شهرها و روستاهای ایران شرایط زندگی را در آنها بسیار دشوار کرده بود. حتی بسیاری از راههای بین شهری و روستایی نامناسب بود و دسترسی به برخی از آنها به سختی انجام میشد.
چهل سال عمر انقلاب، در مقایسه با دوران پهلوی، با همه مشکلات و سختیها، شکوفایی و پیشرفت را به همراه داشته است، که اگر برخی ضعفها و قصورها در مدیریتها نبود، پیشرفت و ارتقای جایگاه جمهوری اسلامی ایران در بسیاری زمینهها افزایش مییافت، نمیتوان منکر برخی کمکاریها و کارشکنیها بود، این موضوع مسدلهای نیست که بتوان آن را کتمان کرد، اما با وجود این، شاهد پیشرفت در بسیاری زمینهها بودهایم که همین پیشرفتها و پیروزیها است که دشمن را خشمگینتر کرده است.
نگاهی به حوزه نظامی میتواند ابعاد دیگری از موفقیتهای بزرگ ایران را در انقلاب اسلامی نشان دهد. هنگامی که جنگ علیه ایران آغاز شد، پس از گذشت مدتی از آن، کمبودهای نظامی در جبههها آشکار گشت، علیرغم آن کمبودهای شدید، این ایران بود که دشمن را از خاک خود بیرون کرد و پیروز میدان جنگ شد و اکنون شاهد خودکفایی در همه عرصههای نظامی هستیم.
شاخص پیشرفتهای نظامی نیروهای مسلح ایران، موشکی است، موشکهای ایران عاملی برای بازدارندگی مقابل تهدیداتی است که همواره ایران را با خطر جنگ مواجه میکند، امروزه اکثریت مردم ایران از وجود چنین قدرتی حمایت میکنند و خواهان ادامه پیشرفت در این زمینه هستند. برای همین است که دشمنان درپی برچیدن توانمندی موشکی ایران هستند، پیشرفتهای موشکی نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران نیز حاصل تلاش نیروهای داخلی به ویژه شهید تهرانی مقدم است و یک دستاورد بومی است.
دستاوردهای ایران پس از انقلاب اسلامی بسیار فراوان است، بیانصافی است که تنها به نقاط ضعف پرداخته شود و از دستاوردهای بزرگ انقلاب سخنی به میان نیاید، ضعفها وجود دارد، حتی در کشورهای پیشرفته دنیا نیز، مردم جامعه رضایت کامل و حتی نسبی از شرایط زندگی خود ندارند، در حالی که آنها در شرایط سخت و دشوار جمهوری اسلامی ایران قرار نداشتهاند. اما میتوان در همین شرایط نیز با مدیریتهای صحیح، مدیریت انقلابی و جهادی به گونهای عمل کرد که وضعیت اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور بسیار مناسبتر باشد و این امر اتفاق خواهد افتاد.