عاملان بمبگذاري در دفتر حزب
زماني كه تواناييهاي فني سازمان در نظر گرفته ميشود، اين مسئله روشن ميشود كه سازمان هيچ عمليات مشابهي در اين سطح و حجم و پيچيدگي فني انجام نداده است. در واقع، توان فني و عملياتي سازمان به اين اندازه نبود كه بتواند يك بمب كوچك و به اندازه يك كيف دستي، اما با قدرت انفجاري بسيار بالا طراحي كند.
بدون شك، بزرگترين ضربه ضدانقلاب به نظام اسلامي را ميتوان حادثه انفجار دفتر حزب جمهوري اسلامي دانست كه در آن 72 نفر از چهرههاي مؤثر در انقلاب اسلامي به شهادت رسيدند كه در رأس آنان شهيد بزرگوار آيتالله محمدحسين بهشتي قرار داشت.
اين حادثه شش روز پس از عزل بنيصدر از رياستجمهوري صورت گرفت. سه روز پيش از وقوع اين حادثه، محمدجواد قديري، عضو كادر مركزي سازمان مجاهدين خلق و طراح اصلي انفجار مسجد ابوذر كه در آن آيتالله خامنهاي، امام جمعه وقت تهران مورد سوءقصد قرار گرفت، به دوستان خود با اطمينان خبر داده بود «روز هفتم تير» كار يكسره خواهد شد.
درباره چگونگي عملياتي شدن اين اقدام تروريستي و اينكه منافقين چگونه توانستند اين اقدام را به ثمر برسانند؟ بحثهاي گوناگوني مطرح شده است. پيش از انفجار حزب جمهوري اسلامي هيچ گزارشي مبني بر توانايي سازمان منافقين در ساخت بمبهاي كوچك و قوي وجود نداشت. بيشتر عملياتهاي ترور آنها چه پيش از انقلاب و چه پس از آن به وسيله سلاح گرم، نارنجك دستي و بمبهاي دستساز بود. با بررسيهاي دقيقتر حادثه تروريستي هفتم تير مشخص ميشود بمب استفاده شده با آنكه حجيم نبوده، اما قدرت تخريبي بالايي داشته و سقف كل سالن را پايين آورده است. از سوي ديگر، زماني كه تواناييهاي فني سازمان در نظر گرفته ميشود، اين مسئله روشن ميشود كه سازمان هيچ عمليات مشابهي در اين سطح و حجم و پيچيدگي فني انجام نداده است. در واقع، توان فني و عملياتي سازمان به اين اندازه نبود كه بتواند يك بمب كوچك و به اندازه يك كيف دستي، اما با قدرت انفجاري بسيار بالا طراحي كند.
غول آهنی گلوبال هاوک
گرانترین پرنده جاسوسی بدون سرنشین پنتاگون که صفرهایش را با کامیون باید حمل کرد! مجهز به قویترین رصدها! و دوربینها و لنزها! آری! همچین غولی را سپاه زد! مرز این آبادی؛ چه زمینی، چه دریایی و چه هوایی، ناموس سپاه است و متجاوز، فوق و مافوق هر تجهیزاتی هم که باشد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همان سپاه سوم خرداد است که سیلی را دقیق میزند! دقیق وسط هدف! سر این خاک، شوخی ندارد سپاه با کسی
گلوبال هاوک! عجیبترین دستپخت شیطان برای گرفتن آمار انسان! فوق تکنولوژی! مافوق عدد و رقم! رادارگریز! خارج از دسترس! دور از نگاه سامانهها! دور از دیدگاه پدافندها! مخفی از منظر موشکها! فرّار! قلدر! دارای این توان که حالاحالاها پرواز کند و محتاج سوختگیری مجدد نباشد! نزدیک ۳۰ ساعت! ۶ ساعت بیشتر از یک شبانهروز! گرانترین پرنده جاسوسی بدون سرنشین پنتاگون که صفرهایش را با کامیون باید حمل کرد! مجهز به قویترین رصدها! و دوربینها و لنزها! آری! همچین غولی را سپاه زد! مرز این آبادی؛ چه زمینی، چه دریایی و چه هوایی، ناموس سپاه است و متجاوز، فوق و مافوق هر تجهیزاتی هم که باشد، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی همان سپاه سوم خرداد است که سیلی را دقیق میزند! دقیق وسط هدف! سر این خاک، شوخی ندارد سپاه با کسی، ولو متجاوز، دردانه آهنی خرس گندههای اتاق بیضی باشد! حالا کشف شناسنامه «سامانه پدافندی سوم خرداد» برای رسانههای دنیا، جالبتر از اعداد و ارقام پهپاد کذایی شده؛ شلیک به مغز پنتاگون بود گمانم، آنچه سیام خرداد ۹۸ توسط سپاه انجام شد! غول آهنی سوپرمدرن تجاوز به مرز ما کرد و کتکش را هم سروقت خورد! جوری که ترامپ اصلا نمیداند چه بگوید! و چه بکند! برداشته گفته: «اشتباهی بوده! یکی اشتباهی زده!» نخیر! اولا کاملا درست بوده! ثانیا همه سپاه پشتش بوده، نه فقط یک سپاهی! ثالثا همه ملت پشتش بوده! نگاه کنید! این منفعلانهترین آمریکای تاریخ است! تماشا کنید! این مقتدرترین سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است! و بلاشک، فردا سپاه از امروز هم قویتر است! باید هم نتیجه جلسه سران کاخ سفید با امرای پنتاگون، بینتیجه باشد! هیهات! این مرز پرگهر با وجود درّ قابلی چون شهید طهرانیمقدم، هرگز مکان مناسبی برای ماجراجویی هیچ متجاوزی نیست، ولو پهپاد گلوبال هاوک! ثبت این حماسه در واپسین ساعات خرداد ۹۸ ثابت کرد که خرداد ایرانی، بیش از حادثه، حماسه دارد! حالا دیگر «سوم خرداد» برای ما فقط تجلی یک روز حماسی نیست، بلکه سمبل سامانه عزت و غیرت هر ایرانی باشرفی است! عالی خواباند مچ گلوبال هاوک را سوم خرداد! بنگرید! این سوم خرداد گام دوم انقلاب است! سوم خرداد چله دوم! سوم خرداد ۶۱ در حالی رزمندگان ما موفق به فتح خرمشهر شدند که بعضا حتی برای تهیه سیمخاردار هم مشکل جدی داشتیم! این را از یکی از بیسیمچیهای «الی بیتالمقدس» شنیدم: «بچههای محور ما کلا ۳ تا بیسیم داشتند که یکیاش از همان اول هم خراب بود! دومی ۳ روز پس از ۱۰ اردیبهشت از کار افتاد و سومی هم خدایی فقط با سلام و صلوات کار میکرد! تا این حد دستمان تنگ بود! بودند بچههایی که پوتین بهشان نرسید و با همان کفش و کتانی که در تهران پایشان کرده بودند، تا خرمشهر آمدند! گاهی باید دعادعا میکردیم اسلحه به تمام نفرات برسد! اسلحه و حتی لباس رزم مناسب! واقعا آه در بساط نداشتیم!» آری! آه در بساط نداشتیم لیکن «الله» چرا! «و کفی بالله حسیبا»! دستاورد نهضت انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی، بالاتر از فتح خرمشهر، در فتح انسان است! آنجا که رزمنده ما در کوران آن نبرد نابرابر، آن جمله حقیقتا ماندگار را در تاریخ ثبت میکند: «کسی میتواند از سیمخاردار دشمن عبور کند که در سیمخاردار نفس خود گیر نکرده باشد»! بهبه از این نگاه که ما برای تهیه سیمخاردار مشکل داشتیم اما رزمنده ما در فکر عبور از سیمخاردار نفس بود، آن هم وسط جنگ! یعنی جهاد همزمان با شیطان درونی و بیرونی! واضح است آن سوم خردادیها به این سوم خرداد میرسند! واضح است آن روز بدل به یک سامانه تاریخی میشود! حالا قریب ۴۰ سال بعد از ۳ خرداد ۶۱ و باز هم در ماه خرداد، حماسه دیگری! و سیلی به غولآهنی متجاوز! و چه برقآسا! این اما همان سپاه است! همان سپاه قدیمی که امتحان خود را در خرداد ۶۱ بخوبی پس داد! آن روز با دستان خالی و امروز با دستان پر! و بهرغم همه تحریمها! حتی تحریم سیمخاردار! فراموش نکنیم که در این سالیان، بیشترین تحریمها متمرکز بر قوای نظامی ما بوده اما ایمان به خدا و اتکا به خودباوری، همیشه جواب میدهد؛ چه خرداد ۶۱ باشد که دستت خالی بود و چه خرداد ۹۸ که ماشاءالله این همه مجهزی! پهپاد یانکیها هرچه میخواهد گران باشد؛ تجاوز کند به مرز ایران عزیز، سیلی حیدری میخورد! کاش دولتمردان ما در وادی اقتصاد، همانگونه عمل کنند که رزمندگان ما در سنگر امنیت! کاش سامانه اقتصادمان هم متکی به خدا بود! و متکی به خودباوری بود! تجربه ۲ سوم خرداد؛ یکی سوم خرداد ۶۱ و دیگری سامانه سوم خرداد، پیش چشم ماست! دشمن آنجایی شکست میخورد که اتکای ما، بعد از خداوند منان، به جوانان خودمان باشد، نه جیب اجنبی! دولت باید سوم خرداد را الگو قرار دهد! در تحریم هم که باشی، اگر غافل از همت و انگیزه و ایمان و پشتکار نباشی، باز هم قادری به اهدافت برسی! مثل سپاه! این مرز پر گهر، ناموس سپاه است و سپاه، فقط پاسدار انقلاب اسلامی نیست! پاسدار وجب به وجب خاک ایران و قطره به قطره آبهای این سرزمین است! دلم میخواهد بنویسم: اللهاکبر! این سیلی در تراز چهلمین سال انقلاب بود! حالا برگرد سطور اول و این متن را با ویرایش موشکی بخوان! دادم خون مطهر شهدای عرصه موشکی، ویرایشش کنند! پس دوباره بخوان! گلوبال هاوک! چه اسم ترسناکی اما نه برای سپاه سوم خرداد! چه شناسنامه وحشتناکی اما نه برای فرزندان غیور ملت ایران! عجیبترین دستپخت شیطان، در پنجه قدرتمند انسان…
منبع: سرمقاله روزنامه وطن امروز به قلم حسین قدیانی- 1 تیر97
معارف ثقلین- 31
نمی از یم سی سال رهبری
نتیجه سی سال رهبری آیتالله خامنهای مدظله العالي چه بوده است؟؛ پرسشی کوتاه، اما خیلی مهم که پاسخش بدون تردید نمیتواند کوتاه باشد و باید کتابها برای آن نوشت. خلاصهکردن چند جلد کتابی که شایسته پاسخ به چنین پرسشی باشد، در یادداشتی مطبوعاتی نه شدنی است و نه شایسته؛ اما از باب «آب دریا را اگر نتوان کشید / هم بهقدر تشنگی باید چشید»، چند سطری در این باب نگارش میکنم تا براساس تعلیم قرآن کریم در سوره الضحی «وَ اَمّا بِنِعمَت ربِّکَ فَحدِّث»، سهمی ناچیز در شکرگزاری این نعمت بزرگ داشته باشم.
نخستین نتیجه کاربردی زعامت آیتالله خامنهای مدظله العالي را میتوان حفظ آرامش و تداوم انسجام ملی در مقاطع مختلف ازجمله پس از ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران دانست؛ برههای خطیر که مردم ایران و دوستداران انقلاب اسلامی در خارج از ایران نگران تبعات فقدان امام؟ره؟ بودند و دشمن مترصد ضربهزدن و بهرهبرداری از آن شرایط. در چنین شرایط حساسی، نحوه رفتار و شیوه راهبری رهبر نسبتا جوان منتخب خبرگان آنقدر سنجیده و حکیمانه بود که بحران جانشینی امام؟ره؟ حتی درحد واژگان هم عرضاندام نکرد.
دومین اقدام و نتیجه سی سال رهبری آیتالله خامنهای مدظله العالي را میتوان صیانت از انقلاب و حفظ و تداوم آن در مسیر اهداف کلان و با حفظ مبانی و اصول آن، خصوصا دو بُعد جمهوریت و اسلامیت دانست. اهمیت این اقدام زمانی بیشتر روشن میشود که اولا فتنهها، برنامهریزیها و تهدیدات متوجه این مسأله را درست بشناسیم و ثانیا از سرنوشت انقلابهای دیگر و انحراف آنها از اصول و مسیر اولیهشان اطلاع داشته باشیم.
سومین نتیجه رهبری آیتالله خامنهای مدظله العالي، دورکردن کشور از آتش جنگهای خارجی و آشوبهای داخلی و در یک کلام تأمین امنیت کلان کشور بوده است. در مدت این سی سال، حداقل دو مرتبه زمینه درگیرشدن ایران در دو جنگ نظامی فراهم شده بود: نخست، در سال ۱۳۶۹ و بعد از حمله صدام به کویت که جریان موسوم به چپ با سخنرانی، صدور بیانیه و انواع فشارهای دیگر، صدام را «خالدبنولید» خواندند و کشور را به حمایت از صدام و حمله به آمریکا و اسرائیل غاصب دعوت میکردند؛ دوم، در سال ۱۳۷۷ و در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی که شورای عالی امنیت ملی تصویب کرد به طالبانِ بهقدرترسیده در افغانستان حمله کنیم. در هر دو مورد، این آیتالله خامنهای بود که شرایط را مدیریت و کشور را از معرض این جنگها دور نگه داشتند. همچنین، مدیریت منازعات ظاهرا سیاسی و جناحی داخل کشور که در فتنه ۷۸ و ۸۸ تمام خطوط قرمز را درنوردید و به مقابله با نظام تبدیل شد و میرفت تا از ایران کشوری شبیه سوریه بسازد، ذیل همین سرفصل میگنجد.
چهارمین اقدام و نتیجه مهم رهبری سی ساله رهبر حکیم انقلاب اسلامی، گسترش عمق استراتژیک انقلاب اسلامی بوده است. نفوذ معنوی در کشورهای منطقه، بهویژه عراق، افغانستان، پاکستان، هند، سوریه، لبنان و یمن و حتی فراتر از منطقه در آمریکایلاتین و آفریقا موجب شده مفهوم «جبهه مقاومت» واقعیتر از هر زمان شود. محدودشدن قدرت عمل استکبار و نظام سلطه از سویی و گسترش عمق استراتژیک ایران اسلامی از سوی دیگر، ضریب امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را در حد بازدارندگی ارتقا داده است. علاوهبر توانمندیها و داشتههای گوناگون ایران ازجمله توان دفاعی و روحیه شهادتطلبی، همین عمق استراتژیک است که اقتدار ایران عزیز را تقویت و جرأت تعدی به ایران اسلامی را از دشمن سلب کرده و آرامش آنها را بههم زده است.
پنجمین ساحتی که کارآمدی ولیفقیه را نمایان میسازد، پیشرفتهای کشور در عرصههای گوناگون بوده است. با جرأت و بهطورمستند میتوان اثبات کرد پیشرفتها و داشتههای کشور در عرصه فرهنگ و مصادیق آن از شعر و ادبیات، پاسداشت زبان فارسی، تدوین دایرهالمعارف، تهیه سند مهندسی فرهنگی و گسترش کتاب و کتابخوانی گرفته تا عرصه علم و فناوری ازجمله تهیه نقشه جامع علمی، نانوتکنولوژی، هوافضا، هستهای، صنایع دفاعی (بهویژه موشکی) و سلولهای بنیادی مرهون حمایتها، تأکیدها و پیگیریهای مستقیم ایشان بوده و هست. پیشرفت علمی کشور در بیست سال اخیر، بهویژه از زمان طرح «تولید علم» رهبر فرزانه انقلاب
در سال ۷۹، وارد مرحله جدیدی شد و بهعنوان یکی از عوامل تولید قدرت بهطورویژه مدنظر قرار گرفت.
ششمین نقشآفرینی آیتالله خامنهای مدظله العالي را میتوان در ساحت تقویت معنویت جامعه ارزیابی کرد. علاو بر معطوفکردن توجه مستمر مسوولان و اقشار مختلف مردم به مقوله تقوا و معنویت، وقتگذاری، راهنمایی و ایده پردازیهای ایشان در این حوزه به گسترش کمّی و کیفی محافل قرآنی، مداحی و اشعار آیینی، مراسم پرشور محرم، صفر و رمضان، اعتکاف، بهویژه اعتکاف دانشجویی و پیادهروی اربعین منجر شده است. همین مجالس و تقویت همین فعالیتها بوده که اسباب صیانت از جوانان دربرابر امواج سهمگین دعوت به فساد و دنیازدگی را فراهم آورده و همچنان حضور پررنگ جوانان در این مجالس و میدانهای ایثار و شهادت را شاهد هستیم. حال منصفانه و بدون حبوبغض، کارنامه رهبری که با مجموعه اقدامات و تدابیر ایجابی و سلبی خود و با وجود نبود همراهی لازم دیگر مسوولان و حتی کارشکنی برخی از آنها توانسته وحدت و انسجام ملی را حفظ و انقلاب را از انواع انحرافات صیانت کند، کشور را از افتادن
به ورطه جنگ و منازعات داخلی دور نگه دارد، عمق استراتژیک کشور را گسترش دهد، زمینههای پیشرفت کشور را فراهم و معنویت و روحیه ایمانی را حفظ و تقویت کند، چگونه باید ارزیابی کرد؟ آنچه به اجمال و به اشاره گفته شد، غیر از دهها فعالیت و نقشآفرینی ایشان در عرصه آیندهنگری، گفتمانسازی، تحول حوزههای علمیه، راهبری و نظارت بر مسوولان مختلف کشور، دفاع همهجانبه از عزت و استقلال کشور و سیاستگذاریهای کلان و حلوفصل امور جاری کشور است و همه اینها نمی از یم!
منبع: روزنامه صبح نو
صدور انقلاب، تکثیر حججی
تأملی بر جغرافیای فرهنگی جمهوری اسلامی بهبهانه کار کشتیگیر اوکراینی که با تصویر رهبر انقلاب روی سکو رفت |
علیاف: عاشق حججی هستم و دوست دارم من هم همانند او باشم
زمانیکه سیدمرتضی آوینی سردبیر نشریه سوره بود، عکسی در این نشریه چاپ شد که نشان میداد جوانی بوسنیایی با سروشکل جوانی غربی، عینک «ریبن» بهچشم دارد و پیشانیبند اللهاکبر بسته است. آن عکس را آقای رضا برجی، مستندساز ایرانی، در جریان حضور نیروهای ایرانی در بوسنی گرفته بود و چاپشدنش در سوره موجب شد آوینی بهدلیل رعایتنشدن شوونات اسلامی بهوسیله وزارت فرهنگ وقت توبیخ شود که سیدمحمد خاتمی سکاندارش بود. میگفتند این قبیل تصاویر مصداق تهاجم فرهنگی است؛ اما آوینی میگفت این تهاجم فرهنگی ما به غرب است و نشان میدهد ما اللهاکبر را به دنیا صادر کردهایم. آن زمان گفتمان انفعالی در تمام بدنه دولت، بهویژه در سیاست خارجی، حاکم شده بود و سخنگفتن از تهاجم فرهنگی ما به غرب بسیار عجیب و غریب بهنظر میرسید. حالا که حدود 27 سال از آن زمان میگذرد، بازهم خبری منتشر شده که نشاندهنده یکی دیگر از جلوههای نفوذ فرهنگی انقلاب اسلامی در خارج از مرزهای ایران است: المار نورعلیاف، کشتیگیر آذربایجانیالاصل اوکراینی که در مسابقات کشتی کشور اوکراین موفق شده بود مدال طلا کسب کند، با پیراهنی که تصویر رهبر انقلاب بر آن نقش بسته بود، بهروی سکوی دریافت جوایز رفت.
به بهانه سالروز رحلت صاحب كتاب نفيس تحف العقول عن آل رسول
علامه حسن زاده آملي حفظه الله:
اين قهرمان علمى در جميع علوم مختلف منحصر به فرد بود،هيچكدام از علماى معاصر را عديل ايشان در جامعيّت علوم و احاطه به آنها نديديم.اديبى بارع و صاحب قلمى وزين و رصين و محكم و سنجيده در علوم ادبى فارسى و عربى بود.به زبانهاى فرانسه،عبرى و تركى كاملا مسلط و به انگليسى به اندازۀ رفع احتياج آشنا بود.فقيهى مجتهد و جامع شرايط فقهى در حد كمال بود.فيلسوفى الهى و متبحّر و حكيمى متضلّع در حكمت متعاليه و مشّاء و اشراق بود.در علوم رياضى به خصوص در هيئت كمنظير بود.طبيبى بود كه قانون شيخ الرئيس و شرح اسباب را درس مىگفت و مخترع حاذقى كه با ذهن بلند نگر وقّاد خود برخى آلات رصدى در شناخت قبلۀ بلاد مختلف را اختراع نمود و محدّثى خبير كه از مشايخ حاملان روايت شمرده مىشد و رجالى ماهرى در درايت و تشخيص ثقات از ضعفا بود و مفسّرى متبحّر در تفسير قرآن كريم و علم قرائات بود.و بالجمله،هنگام اشاره به علمايى كه جامع علوم و فنون مختلف بودند مشار بالبنان است و آثار درخشان ايشان بهترين شاهد صدق بر آنچه بر اين قلم رانده شد،مىباشد.(1)
درسی از محضر استاد
علامه حسنزاده در کتاب دروس معرفت نفس میفرمایند:
نكتهاى از پير دانايم جناب استاد علامه شعرانى- جانم به فدايش- حلقه گوش خاطرم است:
در مدرسه مروى تهران حجره داشتم و از آنجا به سه راه سيروس كه اكنون چهار راه سيروس است براى درس به منزل آن حضرت كه دانشگاه دانشپژوهان بوده تشرف مىيافتم. روزى از روزهاى زمستان كه برف سنگين و سهمگين تماشائى آن كوى و برزن را هموار كرده بود كه گوئى شاعر در وصف باريدن آن برف گفته:
در لحاف فلك افتاده شكاف
پنبه مىبارد از اين كهنه لحاف
براى حضور در مجلس درس، دو دل بودم، هم به لحاظ مراعات حال استاد و منزل آن جناب، و هم به لحاظ كسوت و وضع طلبگى خودم كه كوس «عاشقان كوى تو الفقر فخرى» مىزدم بالأخره روى شوق فطرى و ذوق جبلى به راه افتادم و برههاى از زمان بر در سرايش مكث كردم و با انفعال، حلقه بر در زدم چون به حضورش مشرف شدم عذرخواهى كردم كه در چنين سرماى سوزان مزاحم شدم.
فرمودند: از مدرسه تا بدين جا آمدهاى، آيا گدايان روزهاى پيش كه در كنار خيابانها و كوچهها مىنشستند و گدائى مىكردند امروز را تعطيل كردند؟ عرض كردم: بازار كسب و كار آنان در چنين روزهاى سرد، گرم است. فرمودند: گداها دست از كارشان نكشيدند، ما چرا تعطيل كنيم و گدائى نكنيم(2)
(1). كيهان انديشه،ش ۴۵،ص ۸۱.
(2). دروس معرفت نفس، ص: ۲۹۱
چهل نَم از يک يَم
به مناسبت هزارو چهارصدمین سال شهادت امیرمومنان:
از شگفتآورترين رخداد روزگار اين است: بعد از رحلت رسول اکرم(ص) حضرت فاطمه(ع) مردم مدينه را به ياري امير مؤمنان(ع) دعوت کرد، مردم قيام نکردند، بعد از خلافت امير مؤمنان(ع) زني مردم را به کشتن آن حضرت دعوت کرد، قيام عمومي شروع شد ـ العجب ـ.
حضرت آیت الله جوادی آملی در پیامی به مناسبت یک هزار و چهارصدمین سال شهادت امیرالمومنین(ع) به ویژگی های این امام همام پرداخته اند که به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحيم و ايّاه نستعين
چهل نَم از يک يَم
هزار و چهارصد سال قبل امامي ملکوتي به نام امير مؤمنان حضرت علي بن ابيطالب عليه افضل صلوات المصلين شهيدانه به لقاي پروردگار نائل آمد که هويت معصومانه آن امام همام، نه متزمّن بود و نه متمکّن، لذا هماره مظهر معبود خود خواهد بود، هرچند گوينده: «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» غريمي است که حق او ادا نخواهد شد؛ ليکن نمي از يم چشيدن، دمي مغتنم براي تشنگان کوثر ولايت است.
يکم. «لَمْ تَرَهُ الْعُيُونُ بِمُشَاهَدَةِ الْعِيَانِ وَ لَكِنْ رَأَتْهُ الْعُقُولُ بِحَقَائِقِ الْإِيمَانِ» ؛ خدا را فقط با قلبِ متحقق به ايمان ميتوان شناخت نه با حسّ بصر.
دوم. «لَمَّا رَأَيْتُهُ قَدِ اخْتَارَ لِي دِينَ مَلَائِكَتِهِ وَ رُسُلِهِ وَ أَنْبِيَائِهِ عَلِمْتُ أَنَّ الَّذِي أَكْرَمَنِي بِهَذَا لَيْسَ يَنْسَانِي فَأَحْبَبْتُ لِقَاءَهُ» ؛ وقتي که ديدم خدا دين فرشتهها و پيامبران را براي من اختيار نمود، دانستم مرا فراموش نميکند، لذا دوستدار ديدار او شدم.
سوم. «سَلُونِي قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِي» ، «سَلُونِي عَمَّا شِئْتُم»، «سَلُونِي فَإِن عِنْدِي عِلْمَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِين» ، «فَاسْأَلُونِي عَمَّا يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَمَّا كَانَ عَلَى عَهْدِ كُلِّ نَبِيٍّ بَعَثَهُ اللَّهُ» ، «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ كُلَّ رَجُلٍ مِنْكُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِيعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْت ُ وَ لَكِنْ أَخَافُ أَنْ تَكْفُرُوا فِيَّ بِ رَسُولِ اللَّهِ 6» ؛
چهارم. حضرت امير مؤمنان به منزلت نفس حضرت ختمي نبوت6 است. آيه بِهال با عبارت ﴿وَ أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَكُم﴾ مؤيد آن تنزيل و مصحّح: «إِنَّمَا أَنْتَ مِنِّي وَ أَنَا مِنْك» خواهد بود.
پنجم. ولايت امير مؤمنان مايهٴ کمال ايمان و اتمام نعمت الهي است: ﴿الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي﴾.
ششم. امير مؤمنان6 با خوابيدن در بستر رسول گرامي6 و نزول ﴿وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْري نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ﴾ به کمال ايثار باريافت.
هفتم. امير مؤمنان با اطعام سهمي از افطار مختصر خود و اهل بيت به اسيري که مشرکانه به قصد کشتن مسلمانان آمد و اسير شد جريان حقوق بشر را رقم زد.
هشتم. امير مؤمنان حقمدار بود، چنانکه حق نيز علي محور بود: «يَدُورُ مَعَهُ حَيْثُمَا دَار» ؛ حق فعلي در مدار علي ميگردد، هرچند علي از حق بالذات خلق شده است.
نهم. امير مؤمنان قطب خلافت الهي بود: «إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى» .
دهم. امير مؤمنان در اثر تنهايي و تقيّه، خلافت غير خود را امضا کرد: «لَوْ كَانَ لِي بَعْدَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَمِّي حَمْزَةُ وَ أَخِي جَعْفَرٌ لَمْ أُبَايِعْ كَرْها».
يازدهم. در ميدان جنگ با مرکب ساده جهاد ميکرد و ميگفت: «أَنَا لَا أَفِرُّ مِمَّنْ كَرَّ عَلَيَّ وَ لَا أَكِرُّ عَلَى مَنْ فَرَّ مِنِّي».
دوازدهم. دربِ قلعه خيبر را کند و نيز بت بزرگ هُبَل را از بالاي کعبه به تنهايي به زمين انداخت.
سيزدهم. بيت المال را هر از چندي جاروب ميکرد و در آن نماز شکر اقامه مينمود که حقوق امت را ادا کردم.
چهاردهم. همانند حضرت ختمي نبوت در فتح مکه بعد از پيروزي در جبهههاي حق عليه باطل اعلان عفو عمومي ميکرد مگر در مورد خطر.
پانزدهم. در جنگ با ياغي اموي و باغي نفاق و طاغي کفر که قبلاً آب را به روي علويان بسته بودند، با سلطه بر آب اجازه بستن آن را نداد و فرمود: «كَفَي بِالسَّيْف».
شانزدهم. اصحاب ادب، صحابهٴ فصاحت و ارباب بلاغت جملگي بر آناند که: «کلامُ عليٍّ دُونَ كَلَامِ الْخَالِقِ وَ فَوْقَ کَلامِ الْمَخْلُوقينِ».
هفدهم. دشمنان سياسي، نظامي و مانند آن را سرکوب ميکرد؛ ولي بيآبرو نميکرد؛ تنها دنيا را با سه طلاق از يکسو و پوشيدن جامهاي آن چنان و کفشي اين چنين، بيآبرو کرد: «لَقَدْ رَقَّعْتُ مِدْرَعَتِي هَذِهِ حَتَّى اسْتَحْيَيْتُ مِنْ رَاقِعِهَا» .
هجدهم. مقال اصلي و رسمي امير مؤمنان پرهيز از بيراهه رفتن و راه ديگران را بستن بود: «لَوْ لَا التُّقَى لَكُنْتُ أَدْهَى الْعَرَب».
نوزدهم. تحرّز جدّي از دو صفت در برابر مخالفان حق: «مَا عَلَيَّ مِنْ قِتَالِ مَنْ خَالَفَ الْحَقَّ وَ خَابَطَ الْغَيَّ مِنْ إِدْهَانٍ وَ لَا إِيهَانٍ» . از وهن و دهن پرهيز داشتند.
بيستم. در صيانت بيت المال حريمي خاص داشت که هيچ کسي به آن حرم آشنا نبود. داغ کردن دست برادر خود عقيل در اثر درخواست نابجا بود.
بيست و يکم. فتنهشناسي از يکسو و کور کردن چشم آن از سوي ديگر از خصوصيتهاي آن حضرت بود: «أَنَا فَقَأْتُ عَيْنَ الْفِتْنَةِ» .
بيست و دوم. تثليث طريق عبادت: 1. ترس از دوزخ؛ 2. طمع به بهشت؛ 3. صلاحيت ذاتي معبود و طريق محبت بدون ترس و طمع از ويژگيهاي امير مؤمنان بود.
بيست و سوم. تبيين حقيقت مرگ و اينکه مردن، هجرت از جايي به جاي ديگر است و انس وافر به مرگ داشتن، از ويژگيهاي آن حضرت بود.
بيست و چهارم. همگان ميدانند من لحظهاي دستور خدا و پيامبر را رد نکردم و در هيچ امري نافرماني ننمودم.
بيست و پنجم. از شگفتآورترين رخداد روزگار اين است: بعد از رحلت رسول اکرم6 حضرت فاطمه مردم مدينه را به ياري امير مؤمنان دعوت کرد، مردم قيام نکردند، بعد از خلافت امير مؤمنان زني مردم را به کشتن آن حضرت دعوت کرد، قيام عمومي شروع شد ـ العجب ـ.
بيست و ششم. کلام امير مؤمنان اين است که سر مطهر رسول اکرم6 هنگام رحلت روي سينه من بود و غسل و نماز آن حضرت را به عهده داشتم؛ فرشتگان کمک ميکردند و از گوشم صداي صلوات آنها قطع نميشد.
بيست و هفتم. امير مؤمنان دَرِ مدينه علم و دَرِ مدينه حکمت نبوي6 و به فرموده حضرت ختمي نبوت (ص): «أَقْضَاكُمْ عَلِيٌّ» ، بود.
بيست و هشتم. اثر ذاتي عمل، مختص عامل است و اثر تَبَعي آن به غير ميرسد: قال: «ما أحسَنت الي احدٍ» فرفع الناس رؤوسهم تعجّباً فقال: ﴿إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَ إِنْ أَسَأْتُمْ فَلَها﴾ ، يعني حرف لام مفيد اختصاص است.
بيست و نهم. سرّ عدم استجابت دعا، اشتغال دل به غير خداست: «لِأَنَّ قُلُوبَكُمْ خَانَتْ بِثَمَانِ خِصَال».
سيام. امير مؤمنان (عليهالسلام) نامهاي براي شيعيان خود نوشت و مرقوم داشت: «فَإِنَّ اللَّهَ يَقُولُ: ﴿وَ إِنَّ مِنْ شِيعَتِهِ لَإِبْراهِيمَ﴾ وَ هُوَ اسْمٌ شَرَّفَهُ اللَّهُ تَعَالَى فِي الْكِتَابِ، وَ أَنْتُمْ شِيعَةُ النَّبِيِّ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ، كَمَا أَنَّ مِنْ شِيعَتِهِ إِبْرَاهِيم، اسْمٌ غَيْرُ مُخْتَصٍّ وَ أَمْرٌ غَيْرُ مُبْتَدَع».
سي و يکم. خردمندْ زمان و زمانهشناس و مالک گفتار و نوشتار و … است: «عَلَى الْعَاقِلِ أَنْ يَكُونَ عَارِفاً بِزَمَانِهِ مُقْبِلًا عَلَى شَأْنِهِ حَافِظاً لِلِسَانِه».
سي و دوم. «وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُه» . امير سخن فرمانرواي سکوت هم خواهد بود. کلام نمادي از فعل است؛ يعني ما فرمانروايان قيام و قعود، اعتراض و اعراض، معارضه و متارکه و بالأخره تمام فعل و ترک ما تحت رهبري ملکوتي ما انجام ميگيرد و معصومانه است.
سي و سوم. «الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِ هَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا».
سي و چهارم. در پاسخ به سؤال: کَيفَ کانَ حُبُّکم لِلرَسُول6، فرمود: «کانَ وَ الله احبّ الينا مِن أموالِنا و أولادِنا وَ أمَّهاتِنا و آبائِنا و مِن الماء البارد علي الظمأ» .
سي و پنجم. يَا كُمَيْلُ نَحْنُ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ وَ الْقُرْآنُ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ وَ قَدْ أَسْمَعَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ6 وَ قَدْ جَمَعَهُمْ فَنَادَى فِيهِمْ … أَنَّ الْقُرْآنَ الثَّقَلُ الْأَكْبَرُ وَ أَنَّ وَصِيِّي هَذَا وَ ابناي وَ مَنْ خَلَفَهُمْ مِنْ أَصْلَابِهِمْ حَامِلًا وَصَايَاهُمْ الثَّقَلُ الْأَصْغَرُ … يَا كُمَيْلُ فَإِذَا كُنَّا كَذَلِكَ فَعَلَامَ تَقَدَّمَنَا مَنْ تَقَدَّم.
سي و ششم. «أُقْسِمُ لَسَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ6 يَقُولُ لِي قَبْلَ وَفَاتِهِ بِسَاعَةٍ مِرَاراً ثَلَاثاً يَا أَبَا الْحَسَنِ أَدِّ [أداء] الْأَمَانَةَ إِلَى الْبَرِّ وَ الْفَاجِرِ فِيمَا جَلَّ وَ قَلَّ حَتَّى الْخَيْطِ وَ الْمِخْيَط» .
سي و هفتم. فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى: ﴿أَكَّالُونَ لِلسُّحْتِ﴾- قَالَ هُوَ الرَّجُلُ الَّذِي يَقْضِي لِأَخِيهِ الْحَاجَةَ- ثُمَّ يَقْبَلُ هَدِيَّتَهُ . نه محتاج هديه دهد و نه قاضي حاجت هديه را قبول کند.
سي و هشتم. اهل برزخ از زمان ميگذرند: «أَيُّ الْجَدِيدَيْنِ ظَعَنُوا فِيهِ كَانَ عَلَيْهِمْ سَرْمَداً».
سي و نهم. «قَوَاعِدُ الْإِسْلَامِ سَبْعَةٌ: فَأَوَّلُهَا الْعَقْلُ وَ عَلَيْهِ بُنِيَ الصَّبْرُ وَ الثَّانِي صَوْنُ الْعِرْضِ وَ صِدْقُ اللَّهْجَةِ وَ الثَّالِثَةُ تِلَاوَةُ الْقُرْآنِ عَلَى جِهَتِهِ وَ الرَّابِعَةُ الْحُبُّ فِي اللَّهِ وَ الْبُغْضُ فِي اللَّهِ وَ الْخَامِسَةُ حَقُّ آلِ مُحَمَّدٍ6 وَ مَعْرِفَةُ وَلَايَتِهِمْ وَ السَّادِسَةُ حَقُّ الْإِخْوَانِ وَ الْمُحَامَاةُ عَلَيْهِمْ وَ السَّابِعَةُ مُجَاوَرَةُ النَّاسِ بِالْحُسْنَى».
چهلم. هاتف غيب در رثاي علي بن ابيطالب، امير مؤمنان اعلان داشت: «الا تهدمت ارکان الهدي و انفصمت العروة الوثقي قتل عليّ المرتضي (عليهالسلام)».
اللهم تقبّل منّا و بلّغ ثواب ذلک إلي من هو عِدل القرآن و هم أهل بيت الوحي (عليهمالسلام) و انصر الإسلام و أهله.
بيستم رمضان المبارک 1440
جوادي آملي
چرا دشمن محكوم به شكست است؟
پاسخی از رهبر انقلاب: چرا دشمن ایران محکوم به شکست است؟
اینها می خواهند ایرانِ جوانِ مؤمنِ انقلابیِ فعّالِ پیشرفته را به عقب برگردانند، به پنجاه سال قبل؛ خب نمی شود دیگر؛ معلوم است که نمی شود! یعنی می خواهند همان وضعیّتی را که اینها در پنجاه سال قبل با این ملّت داشتند، برای این کشور به خیال خودشان پیش بیاورند؛ خب این عقبماندگی ذهنی نیست؟
* جوان مؤمن انقلابی
دشمن ما دچار عقب افتادگی ذهنی است؛ حالا [این را] یکخرده بیشتر عرض خواهم کرد. نه فقط خود این رئیسشان، [بلکه] دستگاه حاکمه شان واقعاً دچار یک عقب افتادگی ذهنی هستند.
اینها می خواهند ایرانِ جوانِ مؤمنِ انقلابیِ فعّالِ پیشرفته را به عقب برگردانند، به پنجاه سال قبل؛ خب نمی شود دیگر؛ معلوم است که نمی شود! یعنی می خواهند همان وضعیّتی را که اینها در پنجاه سال قبل با این ملّت داشتند، برای این کشور به خیال خودشان پیش بیاورند؛ خب این عقبماندگی ذهنی نیست؟ مثل پنجاه سال پیش فکر می کنند؛ نمی توانند درک کنند که چه اتّفاقی اینجا افتاده. اتّفاقات مهمّی در این منطقه افتاده؛ البتّه مهمترینش انقلاب اسلامی و پیدایش نظام جمهوری اسلامی است امّا خب اتّفاقات مهمّ دیگری هم افتاده در اطراف ما؛ اینها را نمی توانند درست درک کنند.
چون نمی توانند درک بکنند، پس محکومند به اینکه شکست بخورند؛ مطمئنّاً محاسبات غلط موجب می شود که آنها شکست بخورند.
بیانات در دیدار نخبگان جوان علمی - ۱۳۹۶/۰۷/۲۶
به عشق آقا امام حسن ع بفرما نان صلواتي..
مقام معظم رهبري حضرت آیتالله خامنهای مدظله العالي: «یک درس رمضان، سخت گرفتن بر خود و انفاق به دیگران است. انسان چقدر لذت میبرد که میبیند در شب ولادت امام مجتبی علیهالسلام بالای سر یک نانوائی تابلو زدهاند که امشب به عشق امام حسن علیهالسلام، نان از این نانوائی صلواتی است.» ۸۶/۰۷/۲۱
اخلاق کریمانه
فَعَلَيكُم بِمِثْلِ هَذِهِ الْأَخْلَاقِ الْكَرِيمَةِ، إِنْ اَطَقْتُمُوهَا
ترجمه و شرح
«بر شما باد که به همانند این اخلاق کریمه آراسته شوید، اگر به تحصیل آن توانمندید».
در پایان این حدیث شریف، امام علیه السلام این صفات برجسته را از اخلاق کریمه میداند و به طور مستقیم از مخاطب خود میخواهد تا بکوشد این اخلاق کریمه را در خود پدید آورد و بدان متلبّس شود. با این حال آن حضرت آگاه است که تحصیل همۀ این کمالات، خارج از توان همگان است. بنابراین، با عبارت «اِن اطقتموها» دشواریِ تحصیل همۀ این کمالات را خاطرنشان میشود و درحقیقت تذکر میدهد که مجاهده و تلاش خستگیناپذیر، شرط دستیابی به این فضایل اخلاقی و رسیدن به شایستگیِ برادری با امام معصوم است و در عین حال با پذیرش احتمال ناتوانی برخی افراد در تحصیل همة آن کمالات، در حقیقت از ناامیدی آنان در تلاش برای تحصیل اخلاق کریمانه جلوگیری کرده است.
فإن لَمْ تُطِيقُوهَا كُلَّهَا فَأَخْذُ الْقَلِيلِ خَيْرُ مِنْ تَرْكِ الْكَثِيرِ
ترجمه و شرح
«پس اگر توان تحصیل همۀ این صفات پسندیده را ندارید، تحصیل مقدار کمی از خوبیها بهتر از ترک همۀ آن است».
شاید این بیان امام حسن مجتبی علیه السلام مبنای قاعدهای اصولی است. گرچه پیشازآن، برای این قاعده مبنای عقلایی نیز میتوان قایل بود. از این قاعده با عبارت «المَیسورُ لایُسقطُ بِالمعسورِ» و نیز با عبارت «مالایُدرَک کُلُهُ لایُترَک کُلُهُ» یاد میشود. عبارت نخست یعنی «به بهانۀ سختی، مقدار ممکن ساقط نمیشود» و عبارت دوم یعنی «آنچه تمامش دستیافتنی نیست، تمامش ترک نمیشود»؛ یعنی به هر مقدار که در دسترس است، باید بدان دست یافت و به بهانۀ دستنایافتنی بودن تمام یک چیز، نباید از بعض آن، که دستیافتنی است، چشم پوشید و صرف نظر کرد.