سلاخی انسانیت در عصر بربریت مدرن
جنایت جدید باند کودک کش صهیونیست در مدرسه تابعین و کشته شدن بیش از 120 نفر که بیشتر آنها کودک بودند به واقع دل انسان را به درد می آورد
براستی این دیگر جنگ نیست، این حتی نسل کشی نیست، این سلاخی یست.
نه فقط سلاخی فلسطینیان که سلاخی انسانیت در عصر بربریت مدرن. تاریخ چگونه قضاوت خواهد کرد؟
بهنظر شهید مطهری قضایایی نظیر فلسطین باید روی منابر به اطلاع مردم رسانده شود. سخنگوی دین، خطبا و اهل منبرند. امام رضا فرمودند: «وَ یخْبِرُهمْ بِما یرِدُ عَلَیهمْ مِنَ الْآفاقِ مِنَ الْاحْوالِ الَّتی فیها الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَةُ» آنچه در نقاط دوردست، آنچه در زیر پرده میگذرد به مردم بگویند. کلام امام رضا جدی است. ما باید بدانیم ماتریالیسم چه فعالیتهایی دارد، صهیونیسم چه فعالیتهایی دارد. اطلاع و آگاهی از اینها و گفتن و بازگو کردن اینها واجب است. باید بدانند بر سر برادران مسلمانشان در شهرهایی که سابقا جزء ایران بود و امروز جزء کشورهای کمونیستی است، چه میگذرد. باید بدانند در ترکستان شرقی بر مسلمانان چه میگذرد. باید بدانند وضع مسلمین در کشمیر چگونه است. آوارگان فلسطینی در چه وضعی هستند و اسرائیل چه خطر بزرگی برای عالم اسلام است. منبر حسین بن علی(ع) اگر اینطور باشد، میتواند حافظ اسلام باشد. فلسفه عزاداری حسین بن علی اینهاست، و الا چه فایدهای به حال حسین بن علی که برایش گریه کنیم؟ او چه احتیاجی دارد به گریه ما و شما؟ حسین بن علی میخواهد نام او و مکتب او زنده باشد، در مکتب او با هر باطلی بجنگیم، با کمونیسم بجنگیم؛ با ظلم، با بیعدالتی، با فساد، با فحشا، با قمار، با مسکرات مبارزه کنیم.
«اشْهدُ انَّک قَدْ اقَمْتَ الصَّلوةَ وَ آتَیتَالزَّکوةَ وَ امَرْتَ بِالْمَعْروفِ وَ نَهیتَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ جاهدْتَ فِی الله حَقَّ جِهادِه»، باز هم مگر ذکر تو و نام تو و یاد تو ما را به حرکت درآورد.
تا جایی که توانستم پای قلم خودم را از متن بیرون کشیدم و همان حرفهای شهید مطهری را با تلخیص و سر و شکلی مرتبتر تقدیم شما کردم.
همراه با جمهوری اسلامی یا در برابر جمهوری اسلامی، با رسانه و بدون رسانه، با دلخوری یا بدون دلخوری از وضع اقتصادی و سیاسی و اجتماعی و فرهنگی خودمان، خسته از زندگی در خاورمیانه و دلبسته به زندگی در جهان متمدن حقوق بشری، فلسطین در برابر وجدان ماست. آغاز این نوشتار با کلام شهید بود و پایان آن هم با کلام همان شهید باشد.
«من وظیفه خودم را عمل کردم. وظیفه من فقط گفتن بود و خدا میداند جز تحت فشار وجدان و وظیفه خودم چیز دیگری نبود.»