راه های درمان تکبر
♦️پرهیز از نشستن در صدر مجلس، ♦️توقع سلام و احترام نداشتن از
دیگران،
♦️ پیشقدم شدن در سلام،
♦️ هم نشینی با ضعفا و محرومان، ♦️رفت وآمد با فقرا و طبقات مستضعف،
♦️عبادت و بندگی و سجدههای طولانی،
♦️ دیگری را در مجالس و مهمانیها و ورود و خروج به محفل برخود مقدم داشتن،
♦️تأکید بر گفتن فراوانِ «نمی دانم» وقتی سؤالی میکنند و نمی داند و…، در زدودن روحیۀ تکبر و افزایش تواضع، مفید است.
?به گفتۀ خواجه عبدالله انصاری:
??عیب است، بزرگ برکشیدن خود را
??ازجملۀ خلق، برگزیدن خود را
??از مردمک دیده بباید آموخت ??دیدن همه کس را و ندیدن خود را [۱]
———-
[۱]: . یحیی برقعی، چکیدۀ اندیشه ها، ج۲، ص۹۱.
جلوگیری از خشم یکی از موارد تقواست
رهبرمعظم انقلاب اسلامی مدظله العالی:
?«در جمع مؤمنین، در بین افرادی که مأمور به رفتار مسلمانی با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند.
تصمیمگیری با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است… جلوگیری از این خشم، خشمی که موجب انحراف میشود، موجب خطای در فکر و عمل میشود، یکی از موارد تقواست؛ «و کظم الغیظ». ۱۳۸۹/۰۵/۲۷
برای ارتباط گیری بهتر با مردم، چه کار باید بکنم؟
✅پرسش:
برای ارتباط گیری بهتر با مردم، چه کار باید بکنم؟
پاسخ:
برای پاسخ به این سؤال توجه به نکات و توصیه های زیر ضروری است:
1- ارتباطات هنر و قابل آموختن است.
2- موانع و عایق های ارتباط گاهی ریشه در کمرویی شدبد، افسردگی و اضطراب اجتماعی است که باید از روان شناس حضوری هم برای درمان کمک گرفت.
3- همانندسازی با الگوهای موفق نقش مهمی در تنظیم رفتار و یادگیری مهارت های ارتباطی دارد. طبق برنامه مکتوب رفتاری را در نظر بگیرید و هر روز مقدار پیشرفت خود را ثبت کنید. مثلا شیوه حرکت دادن دست ها، شیوه نگاه، لبخند زدن، نوع ایستادن،
4- از تکنیک تجسم ذهنی کمک بگیرید. هر روز در وقت مشخصی تجسم کنید که با دیگران گفتگو می کنید و از پس آن ارتباط به خوبی بر می آیید.
5- گاهی ما گرفتار پیش گویی خود تحقق بخش می شویم یعنی به طور ناهشیار رفتار خود را بر اساس باورهای منفی از پیش تعیین شده تنظیم می کنیم. در مثل می گویند آدم از چیزی که می ترسه به سرش میاد.
برای مقابله با این مشکل باید از جملات مقابله ای مثبت و تجسم ذهنی مثبت کمک بگیریم. مانند: من از پس این مشکل بر خواهم آمد. اسب تندرو هم گاهی زمین می خورد بنابراین ناامید نیستم.
?معرفی منبع
- کتاب روش های بازکردن سر صحبت و دوستابی اثر دان گابور
- کتاب آیین دوست یابی نوشته دیل کارنگی را مطالعه کنید.
- کتاب صوتی قدرت بیان اثر برایان تریسی را بشنوید
-فایل های آموزشی دکتر حسینیان و دکتر زند درباره فن بیان را ببینید.
? مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی
نیکی کردن، توفیق و هدیه الهی ست
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
اَلمَعروُفُ هَدِیَّهٌ مِنَ اللهِ اِلی عَبدِهِ، وَ لَیسَ کُلُّ مَن یُحِبُّ اَن یَصنَعَ المَعرُوفَ اِلی النّاسِ یَصنَعُهُ وَ لا کُلُّ مَن رَغِبَ فیهِ یَقدِرُ عَلَیه؛
نیکی (به مردم) هدیه ای از سوی خداوند به بنده اش است و چنان نیست که هر که دوست دارد به مردم نیکی کند، آن را انجام دهد، و چنان نیست که هر کس علاقه به کار نیک داشته باشد، بر آن قادر شود.
تحف العقول، ص۳۶۳
شرح کوتاه حدیث:
همیشه امکان و فرصت کار خیر برای ما فراهم نیست.
پس، باید فرصت های خیر را غنیمت شمرد و پیش از بروز موانع یا مانع تراشی های شیطان و یا غلبه ی نفس، کار نیک کرد و ثواب برد.
کسی که توفیق خدمتگزاری به بندگان خدا را پیدا می کند، از موهبت الهی برخوردار است؛ زیرا همه ی انسانها این توفیق را ندارند و همیشه مهیا نیست و همه جا فراهم نمی شود.
چه بسا، کسانی که بر فرصت های خیر از دست رفته، غصّه می خورند.
چه بسا، از کار افتادگانی که آرزوی سلامت، نشاط و توانایی دارند، تا بتوانند کار خیر و خدمتی انجام دهند، ولی توانایی آن را ندارند و حسرت می خورند.
ای که دستت می رسد، کاری بکن
پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
آنان که از این هدیه ی الهی، یعنی توفیق خدمت و خیررسانی برخوردارند، قدر آن را بدانند و خسته نشوند و بدانند، که مورد عنایت ویژه پروردگارند و اگر از این کار، ملول گردند، خداوند از آنان می گیرد و به دیگران ارزانی می دارد.
پس، نه همه علاقه مندان به نیکوکاری، توفیق می یابند، و نه همه ی مشتاقان، توانایی آن را دارند.
هدیه ی الهی را به دیده ی منّت نهیم و بدین وسیله، آخرت خود را آباد سازیم.
منبع: حکمت های صادقی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام صادق علیه السلام)، جواد محدثی.
#حدیث_روز
چهار پایه سعادت
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
قیل لَهُ: عَلی ماذا بَنَیتَ اَمرَک؟ فَقالَ: عَلی اَربِعَه اشیاءَ: عَلِمتُ اَنَّ عَملی لا یَعمَلُهُ غیری، فَاجتَهَدتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ اللهَ عَزَّوَجَلَّ مُطَّلِعٌ عَلیَّ، فَاستَحیَیتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ رِزقی لا یَأکُلُهُ غیری، فَاطمَأنَنتُ، وَ عَلِمتُ اَنَّ آخِرَ عُمرِیَ المَوتُ، فَاستَعددتُ؛
به امام صادق(علیه السلام) گفتند: کار خود را بر چه پایه ای بنا گذاشتی؟ فرمود: بر چهار چیز: دانستم که کار مرا، جز خود کسی انجام نمی دهد، پس تلاش کردم، دانستم که خداوند متعال بر من آگاه است، پس حیا کردم، دانستم که رزق مرا دیگری نمی خورد، پس اطمینان یافتم، و دانستم که پایان عمر من، مرگ است، پس آماده شدم.
بحارالانوار، ج۷۵، ص۲۲۸
شرح حدیث:
چهار نکته ای که امام صادق(علیه السلام) پایه و اساس زندگی خود را بر آن نهاده است، اصول بندگی و معیارهای سعادت و کامیابی است.
هر انسانی، در گرو اعمال خویش است. در قیامت از انسان نمی پرسند که فرزند کیستی، یا چقدر ثروت داشتی و یا مردم چقدر دوستت داشتند، بلکه می پرسند: «چه عملی داری؟». پس، هر کس باید بار خود را ببنددو و به فکر سعادت اخروی خود باشد.
گناه، حاصل لحظات غفلت انسان از خداست. اگر بنده، خدا را همیشه حاضر، ناظر و آگاه بداند، از او شرم می کند و سراغ معصیت نمی رود. این است، که «حیا» ارزنده ترین گوهر در وجود انسان است.
خداوند، رزّاق است و روزی بندگانش را عهده دار است. حرص و طمع، نتیجه ضعف ایمان به رزاقیّت پروردگار است. پس وقتی رزقِ مقدّر، خواهد رسید، دلیلی برای نگرانی و اضطراب نیست. مؤمن متوکّل، همیشه آرامش روحی دارد.
پایان کار هر کس در دنیا، «مرگ» است و مرگ نیز پایان نیست بلکه شروع مرحله ی جدیدی از حیات مستمرّ انسان است. چون فرصت عمر، محدود و مرگ و کوچ، گریزناپذیر است، پس باید آماده بود، بار سفر را برداشت و ره توشه آخرت را فراهم کرد.
کسی که به یاد مرگ و آخرت باشد، غافل نمی شود.
کسی هم که مرگ را مقدمه ی ورود به آخرت بداند، دست خالی نمی شود.
منبع: حکمت های صادقی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام صادق علیه السلام)، جواد محدثی.
یک نکته:توصیف تقوا
شاگردی از حکیمی پرسید: تقوا را برایم توصیف کنید؟
حکیم گفت: اگر در زمینی که پر از خار و خاشاک بود، مجبور به گذر شدی، چه می کنی؟
شاگرد گفت: پیوسته مواظب هستم و با احتیاط راه می روم تا خود را حفظ کنم.
حکیم گفت: در دنیا نیز چنین کن،
تقوا همین است! از گناهان کوچک و بزرگ پرهیز کن و هیچ گناهی را کوچک مشمار، زیرا کوهها با آن عظمت و بزرگی از سنگهای کوچک درست شده اند…
?امیرمؤ منان على (علیه السلام) :
بدترین گناهان ، آن است كه صاحبش آن را كوچك بشمرد.
?كلمة التقوی، ج2، ص294