خداوند این افراد را حقیر میکند
امام صادق علیه السلام در یکی از فرمایشات نورانی خود مؤمنان را از تحقیر مؤمن فقیر نهی کردند.
متن روایت را از کتاب مشکاةالانوار اثر شیخ علی بن حسن طبرسی
قَالَ الصَّادِقُ (علیه السلام) مَنْ حَقَّرَ مُؤْمِناً لِقِلَّةِ مَالِهِ حَقَّرَهُ اللَّهُ فَلَمْ يَزَلْ عِنْدَ اللَّهِ مَحْقُوراً حَتَّى يَتُوبَ مِمَّا صَنَعَ.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: هرکس مؤمنی را به خاطر دارایی اندک او تحقیر کند، خداوند نیز او را حقیر می شمارد و همچنان نزد خداوند حقیر خواهد بود تا اینکه توبه کند.
مشکاة الانوار، ص59
مجموعه نمایشگاهی-حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
وقت مطالبه آرمانها
اول. جامعهی زنده و رو به حرکت، با “چالش” مواجه است. در حرکت است که چالشها به سراغ انسان میآید. انسانی که در پای قلهی کوه ایستاده و از همان پایین، صرفا به قله نگاه میکند که با مسئله و چالشی مواجه نیست. در مسیر رفتن به سمت قله است که چالشها به سراغ انسان میآید. چند صباحی از شکلگیری جامعهی نبوی نگذشته بود که “جنگ بدر” بر آن تحمیل شد و پس از آن هم جنگها و چالشها پشت سر هم. انقلاب اسلامی هم همینطور، ایران تازه از منجلاب زمان پهلوی نجات پیدا کرده و عزت یافته بود که درگیر آشوبهای ساختهشده توسط گروهکهای معاند داخلی شد. پس از آن، جنگ سخت نظامی با رژیم بعث آغاز شد و در عین حال، تحریمهای اقتصادی که بعدتر ابعاد بیشتر و گستردهتری نیز به خود گرفت، از سوی دشمنان بر جامعهی ایران تحمیل شد. این اما پایان ماجرا نبود و تا به امروز نیز، این چالشها همچنان ادامه دارد.
دوم. میگویند “چالشها"، فینفسه مسئلهای مذموم نیستند، چگونگی مواجهه با آن است که میتواند آن چالش را تبدیل به “تهدید” یا یک “فرصت” برای شتاب بیشتر به سمت مقصد کند. در ماجرای جنگ احزاب، عدهای از مسلمانان، به محض دیدن تهدید دشمن و آرایش جبههی آن، به وحشت افتادند و تصور کردند که کار تمام است. «یعنی یأس و ناامیدی و خودکمبینی در مقابل دشمن و یک گرایش قلبی پنهان به دشمن در آنها وجود داشت.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲) عدهای دیگر از مسلمانان اما نه تنها نترسیدند بلکه گفتند «هذا ما وَعَدَنَا اللهُ وَ رَسُولُهُ وَ صَدَقَ اللهُ وَ رَسولُه… همانی که پیغمبر به ما گفته بود، همانی که خدا گفته بود، همان اتّفاق افتاده؛ یعنی آمدن دشمن و حملهی دشمن، به جای اینکه روحیهی اینها را تضعیف کند، ما زادَهُم اِلّآ ایمانًا وَ تَسلیمًا، ایمانشان را تقویت کرد؛ تسلیمشان در مقابل خدا را تقویت کرد؛ عزم و جزم آنها را نسبت به مواجهه و مقابله تقویت کرد.»(۱۳۹۵/۰۴/۱۲) همینها هم بودند که از دل این چالش، یک فرصت استثنائی برای جامعهی نبوی خلق کردند بهطوریکه بعد از آن، کفار و مشرکان، جرأت رویارویی با مسلمانان را نداشتند.
در ایران، و در سالهای اخیر نیز اگرچه تحریمها در ظاهر بهعنوان یک چالش تهدیدزا محسوب میشد، اما ریچارد نفیو در کتاب “هنر تحریمها” نشان داده است که ایرانیها در مقطعی، این چالش را تبدیل به یک فرصت برای خود کردند. او چنین مینویسد: “ایرانیها از فرصت ایجادشده از تحریمهای بینالمللی برای ایجاد یک برنامهی اصلاحاتی و آزادسازی اقتصاد و مصون کردن آن در برابر تحریمهای خارجی استفاده کردند و درست در همان زمان، ایران تلاش میکرد انسجام درونی را از طریق دعوت مردم به اقتصاد مقاومتی و پایان دادن به آثار تحریمها از طریق دور زدن آنها افزایش دهد. همچنین اقداماتی نیز برای تلافی تحریمها انجام داد نظیر ممانعت از پرواز برخی از شرکتهای هواپیمایی اروپایی به ایران… تحریمها همچنین کمک کردند اقتصاد ایران در مسیر مثبتی قرار بگیرد. برای مثال تلاش آمریکا برای کاهش صادرات نفت خام در سال ۲۰۱۲ و ۲۰۱۳ را در نظر بگیرید… اعمال فشار تحریمها در این حوزه میتوانست به توسعهی بخشهای غیرنفتی ایران بیانجامد، خصوصا بخش سیمان. “
سوم. وظیفهی نیروهای مؤمن و انقلابی در برابر وضعیت امروز جامعهی ایران چیست؟ چه طرح و برنامهای پیش روی این نیروها قرار دارد؟ چه کارها و اقداماتی باید انجام دهند؟ چگونه میتوان شرایط موجود را به جای تهدید، تبدیل به یک فرصت استثنائی برای جبههی انقلاب کرد؟
یک کار این است که نیروهای انقلابی، دست روی دست بگذارند و نظارهگر وضع موجود باشند و بگویند «هیچ فایدهای ندارد، نشده، پیشرفت نکردیم و نمیتوانیم بکنیم»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷)، یا مأیوس و ناامید شوند و بگویند « «آقا نمیشود، فایده ندارد، همهچیز بههم ریخته است.»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷) یک کار دیگر اما این است با عزم راسخ و روحیهی امیدوارانه، برای ساخت “آیندهی مطلوب"، کار و تلاش و فعالیت مضاعف کنند. «ما یک اتوبان را بهصورت یک بنبست تصویر نکنیم. جلوی ما اتوبان است و میتوانیم حرکت کنیم؛ بخصوص با امکاناتی که کشور دارد… نیروهای جوان… نقش لوکوموتیو را [دارند] که وقتی حرکت کردند، بهطور طبیعی به دنبال خودشان قطار را حرکت میدهند»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷)
چهارم. در روزهایی که آمریکا خلاف همهی آداب و قواعد حقوقی بینالمللی از برجام خارج شده و ایدهی اصلی غربگرایان برای حل مشکلات کشور نیز با بنبست مواجه شده، نیروهای مؤمن و انقلابی باید فضای افکار عمومی را برای مطالبهی «آرمانهای انقلاب اسلامی» آماده و مهیا کنند. اگر «لشگر نیروهای مؤمن و انقلابی»، به جای انزوا و ناامیدی، وارد میدان شده و مطالبهی آرمانها و تکرار آن را بر سر دست بگیرند، آنگاه است که میتوان از شرایط موجود، فرصتی استثنائی برای انقلاب اسلامی بهوجود آورد. این همان مطالبهای است که رهبر انقلاب در دیدار امسال خود با دانشجویان، صراحتا آن را اعلام کردند: «ما امروز در جامعهمان نیاز مبرم داریم به اینکه آرمانها را مدام تکرار کنیم، مدام بگوییم، مدام روی آن کار کنیم، مدام مطالبه کنیم… مطالبهگری آرمانها از آن چیزهایی است که از آن نباید دست برداشت. اگر چنانچه این حجم عظیم و وسیع تهاجم به افکار عمومی از سوی ضدّ انقلاب با این مطالبهگریها مواجه نشود، قطعاً ویرانگری خواهد کرد. یادآوری آرمانها، مطرح کردن آرمانها، خواستن آرمانها، طلبکاری نسبت به تحقّق این آرمانها یک سدّی است در مقابل تخریب افکار عمومی و فضاهای نخبگانی و فضاهای مدیریتی… اینجا یک لشکری از جوانهای مؤمن و انقلابی لازم است که وارد میدان بشوند، مطالبه کنند آرمانها را و خودشان کمک کنند به تحقّق این آرمانها.»(۱۳۹۷/۰۳/۰۷)
منبع: مجله خط شماره 141
اگر شما باشید خیال من آرامتر است
اگر شما باشید خیال من آرامتر است
بهشتی به خدمت امام خمینی(ره) که در بیمارستان بستری است، میرسد و برنامهاش را مبنی بر اینکه دیگر نمیخواهد کار حکومتی انجام دهد برای امام توضیح میدهد. امام در پاسخ میگوید: «اگر شما باشید خیال من راحتتر است.» شهید بهشتی میگوید: «اگر اجازه بدهید چند نفر را معرفی میکنم که شما با آنها هم خیالتان راحت باشد». امام تصمیمش را گرفته «اما اگر شما باشید قلب من آرام می گیرد.» دیگر چه میتوانست بگوید؟ گفت: «اگر شما تکلیف میکنید، قبول میکنم.» و امام فرمودند: «تکلیف میکنم.» (برگرفته از کتاب «سیدمحمد حسین بهشتی»، افسانه وفا)
تا این حد دقت!
مدرسه رفاه که بودیم، هرکس ماشینش خراب میشد برای تعمیر به مسئول سرویس مدرسه مراجعه میکرد. یک بار دکتر ماشینش را برای تعمیر آورد، یک یادداشت بلند بالا به آن ضمیمه کرده بود که مثلا در سرعت 75 کیلومتری جلوی سمت راست ماشین فلان صدا را داد و یا اینکه قبلا در هر صد کیلومتر، مصرف بنزین ماشین اینقدر بود و حالا تغییر کردهاست و امثال این. یک گزارش کارکرد خیلی دقیق و مو به مو.
زندگی سادهتر، مبارزه بیشتر
همیشه میگفت شما هر چه قدر ساده زندگی کنید، بیشتر میتوانید مبارزه کنید. اعتقادش هم این بود که آنهایی که نتوانستند ساده زندگی کنند، نتوانستهاند مبارزه هم بکنند برای همین همیشه از سالهای اول ازدواج، سالهایی که با حقوق معلمی روزگار میگذراندیم، به عنوان بهترین و شیرینترین دوران زندگیش یاد میکرد.
فقط نان و آب
از غذای زندان نمیخورد. از بیرون خبر آورده بودند که شاید مسموم باشد. غذایش فقط نان و آب بود. گفتم: «آخه شما چهطوری نون و آب میخوری؟ دیگه داره حالم از اینکه میبینم نون و آب میخورید، بد میشه». گفت: «اگر کسی بیرون زندان نان و آب خوردن را تمرین کرده و به آن عادت کرده باشد، اینجا هم برایش کار سختی نیست».
تا این حد حرفهای
ساعت جلسات 2 تا 4 بعد از ظهر بود. دکتر 10 دقیقه زودتر در دفتر سیاسی حزب حاضر میشد تا روی چند صندلی که کنار هم میچید، اندکی استراحت کند. مقید بود که حتما لباسش را در آورد تا چروک نشود. همین 10 دقیقه کل زمان استراحت روزانه دکتر بود.
در هر حال، توهین ممنوع
به اتفاق دکتر و محمدرضا- فرزند ارشدش- نزدیک قبرستان قدم میزدیم. میدانستیم که قبر مارکس هم همانجاست. شوخی شوخی گفتم این دو سگ هم دارند میروند سر قبر مارکس، فاتحه بخوانند و به دو تا سگ که داشتند کمی دورتر میرفتند اشاره کردم. دکتر بلافاصله رو به من کرد و گفت: «اگر ما با فکر مارکس مخالف هستیم نباید به او توهین کنیم. ادب در کلام لازم است، چه فرد کافر باشد چه مسلمان».
خدا باید از من دفاع کند
یک روز در مجلس خبرگان به دکتر گفتم شما چرا در مقابل این همه توهین از خودتان دفاع نمیکنید؟ در جواب آیهای خواند و گفت فلانی من نباید از خودم دفاع کنم، بلکه باید آنقدر ایمان خودم را قوی کنم که خداوند از من دفاع کند و جواب اینها را بدهد. چون وعده خدا حق است، من به این وعده اعتقاد دارم، بعد هم افزود دفاع خدا را که نمیتوان با دفاع ما مقایسه کرد.
شعار، همراه با عمل
بالای وضوخانه نوشته بودیم: «النظافه من الایمان» اما کمتر فرصت میکردیم داخل آن را نظافت کنیم. این وضع را دید، فوراً تذکر داد که یا این شعار را بردارید و یا مطابق آن رفتار کنید و نگذارید اینجا کثیف باشد.
احترام به قوانین انسانی طاغوت
«چراغ قرمز اول رو که رد کرد، بهشتی خیلی تحمل کرد که چیزی نگه. دومین چراغ بود که دیگه صداش در اومد. گفت: اگه از این هم بگذری دیگه نمیشه پشت سرت نماز خواند. تکرار گناه صغیره…» طرف با حالت حق به جانبی گفت: «اینها قانون طاغوته باید سرپیچی کرد». بهشتی با ناراحتی دست گذاشت رو داشبورد و محکم گفت: «اینها قوانین انسانیه، عین انسانیت…».
قرضالحسنه به جای پول مفت
فکر کردم اگر بگویم میز تحریر میخواهم، حتما برایم میخرد. پسر بزرگ بودم و عزیز. قیمت میز چندین برابر پول ماهیانهام بود. وقتی شنید که میز را لازم دارم، پول میز را داد و گفت: «این قرضالحسنه است. قسطهایش را هم از پول ماهیانهات کم میکنم. موافقی؟».
پخش نکنید، آبرویمان میرود
با غرور گفتند که باید مناظره کنیم. حتما هم بهشتی باید طرف مناظره ما باشد. هشت نفری نشسته بودند روبهروی بهشتی برای مناظره. آخر جلسه آمده بودند برای خواهش: «خواهش میکنیم پخش نشود، آبرویمان میرود.» بهشتی سفارش کرده بود پخش نشود. هیچ وقت هم به رویشان نیاورد. انگار جلسهای نبوده.
حساس بود…
به قاضی دادگاه نامه زده بود که: «شنیدم وقتی به ماموریت میروی، ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی». قاضی را توبیخ کرده بود حساس بود؛ مخصوصا به رفتار قضات …
شما عبای من هستید
از دیدار امام(ره) برمیگشت. رفته بود توی فکر. امام خواب دیده بود عباش سوخته؛ به بهشتی گفته بود مواظب خودتان باشید. می گفت از امام پرسیدم چرا؟ جواب داده بود: «آقای بهشتی! شما عبای من هستید».
قاری جلسات حزب
با اون قد کوچک و سن کمش میاومد داخل جلسات حزب جمهوری قرآن میخوند. اون روز دیر کرده بود. رئیس جلسه گفته بود تا نیاید شروع نمیکنیم. تا اومد بهشتی به احترامش ایستاد و مثل یه مرد باهاش دست داد. قاری کوچک ذوق زده شده بود.
خاطرات از کتاب های «صد دقیقه تا بهشت»، نوشته مجید تولایی و «نگاهی به زندگی و مبارزات شهید دکتر بهشتی» برگزیده شدهاست.
میزان عنایت اهل بیت(علیهم السلام) به شیعیان
عن أبی الحسن (علیه السلام): مَا مِنْ أَحَدٍ مِنْ شِيعَتِنَا يَمْرَضُ إِلَّا مَرِضْنَا لِمَرَضِهِ
وَ لَا اغْتَمَّ إِلَّا اغْتَمَمْنَا لِغَمِّهِ وَ لَا يَفْرَحُ إِلَّا فَرِحْنَا لِفَرَحِهِ
وَ لَا يَغِيبُ عَنَّا أَحَدٌ مِنْ شِيعَتِنَا أَيْنَ كَانَ فِي شَرْقِ الْأَرْضِ أَوْ غَرْبِهَا.
امام کاظم علیه السلام فرمود: هیچ یک از شیعیان ما نیست که بیمار شود مگر اینکه ما نیز با بیماری او بیمار می شویم و غمگین نمی شود مگر اینکه با غم او اندوهگین می شویم و شاد نمی شود مگر اینکه با شادی او شاد می شویم و حال هیچ کدام از شیعیان ما در شرق یا غرب جهان از چشم ما پنهان نیست.
صفات الشیعه، ص4
چگونه فرزند پروری صحیح داشته باشیم؟ -1
* فرزند پروري
طبق روايات اسلامي کودک در 7 سال اول امير و سيد، در 7 سال دوم مطيع و فرمانبردار و در 7 سال سوم وزير و مشاور است؛ لذا والدين در هر يک از اين مراحل بايد به نکاتي توجه کنند.
مواردي که والدين بايستي در مراحل سيادت (هفت سال اول) فرزندان رعايت کنند.
1. ابراز محبت به کودکان
2. دادن آزادي و استقلال به فرزندان (منظور از اين آزادي ها سخت گيري نکردن، تعليم به موقع و متناسب با سن کودک، کمک هاي لازم به کودک در رفع نيازهايش، دادن ابتکار عمل و آزادي به او به خصوص در اموري مثل غذا خوردن، لباس پوشيدن، بازي کردن، شانه زدن مو، مسواک کردن و …. است. وظيفه والدين اينست که کودک را در انجام عمليات آزاد گذاشته و حتي بعضي مواقع تحريض و تشويق کنند که مستقلاً عمل کند ولي هر جا که ناتوان شد و يا اشتباه کرد به او کمک کنند).
3. عدم مبارزه با حس کنجکاوي کودک
4. دادن پاسخ هاي مناسب به سؤالات او
5. تخطئه نکردن کودک در برابر سؤالات بسيار ساده و يا سؤآلات تکراري او
6. ايجاد شخصيت در کودکان و احترام به شخصيت آنان
7. ناديده گرفتن بعضي از اشتباهات آنان
8. احتراز از پرخاشگري و لجاجت در برابر آنان
9. رفع بعضي از نيازهاي آنان
10. پرهيز از محبت ها و حمايت هاي افراطي و بي جا
11. امر و نهي کودکان به موقع با حفظ آبرو و شخصيت آن ها
12. آماده کردن کودکان براي رفتن به دبستان و ….
نظر به اين که قبل از شروع هر کار و فعاليت آماده شدن براي آن کار از اهميت ويژه اي برخوردار است لذا مختصري درباره آمادگي توضيح مي دهيم:
آمادگي: امروزه ثابت شده که قبل از شروع هر فعاليت فرد بايد قبلاً خود را براي آن آماده کرده باشد تا در اجراي آن موفقيت بهتري نصيبش گردد. به عنوان مثال فردي که قادر است از ارتفاع يک متري به راحتي سقوط کند، اگر همين فرد در شب و به هنگام تاريکي پايش در گودالي به عمق 10 سانتيمتر برود آسيب مي بيند. چرا؟
واضح است اين فرد قبل از سقوط و پرش از سکوي يک متري بدن خود را آماده مي کند به عبارت ديگر «گارد» و ژست لازم را مي گيرد همه عضلات و اندام بدن خود را آماده مي کند و پس از آن از يک متري سقوط مي کند و بدون آسيب ديدن در پرش خود موفق مي شود.
امّا به هنگام شب چون بدون آمادگي قبلي در چالة 10 سانتي متري مي افتد پايش آسيب مي بيند و رنجور مي شود. همين طور وقتي که قصد داريم به منزل يکي از آشنايان به مهماني برويم قبل از مهماني رفتن خود را از هر لحاظ بايد آماده کنيم. لباس مناسب مهماني مي پوشيم. وسيله لازم براي رفتن به مهماني را تدارک مي بينيم و اگر قرار باشد هديه اي با خود ببريم، هديه مناسبي تهيه مي کنيم و بعد از فراهم کردن اين مقدمات به مهماني مي رويم. بديهي است اگر مقدمات خوب فراهم شده باشد اين مهماني موجب خوشحالي و انبساط خاطر ميزبان، مهمان و ساير افراد شرکت کننده خواهد شد. ولي اگر بدون آمادگي و تهيه مقدمات به چنين مهماني برويم آن مهماني چيزي جز ناراحتي، خستگي، پشيماني و بالاخره رنج رواني چيزي به بار نمي آورد.
بنابر اين قبل از رفتن به دبستان هم اگر مقدمات رفتن به دبستان خوب فراهم شده باشدو به عبارت ديگر کودک از قبل آماده شده باشد، امکانات لازم فراهم شده باشد. رفتن به مدرسه موفقيت آميز خواهد بود. خوبست والدين قبل از فرستادن کودکان به مدرسه و آغاز تعليم و تربيت رسمي حداقل نکات زير را در نظر داشته باشند.
1ـ فرزند آنان از لحاظ رشد جسمي و رواني به حدي رسيده باشد که بتواند تعليم و تربيت رسمي را پذيرا باشد بنابر اين به والدين توصيه مي شود از بزرگتر گرفتن شناسنامة بچه ها که اصطلاحاً «کَبرَ سن» ناميده مي شود و گذاشتن کودکان قبل از رسيدن به سنّ لازم جداً خودداري نمايند. و همچنين است در مورد رشد رواني و عقلي. (در اين مورد از مشاوران آگاه مي توان کمک گرفت).
2ـ کودکاني که دورة کودکستان و آمادگي را نديده اند و به عبارت ديگر از خانه و خانواده و آغوش مادر جدا نشده اند، نمي توانند رفتن به مدرسه و ساعت ها دوري از محيط خانواده را به خوبي تحمل کنند؛ لذا والدين اين قبيل کودکان بايد قبل از ورود به مدرسه بچه ها را با محيط مدرسه و مقررات آن آشنا کنند و در صورت امکان پا گذاشتن کودکان در دوره هاي آمادگي آنان را براي رفتن به دبستان آماده کنند.
3ـ وابستگي کودک را به والدين و خانه به روش هاي مقتضي کم کنند (مثل بردن کودک به پارک و بازي با کودکان همسن و سال ـ گذراندن ساعتي در منزل اقوام بدون حضور پدر و مادر و غيره)
اصولي که والدين بايد در مرحله اطاعت (هفت سال دوم) مراعات کنند
علاوه بر اصولي که در دوران «سيادت» گفته شد و نکاتي که در بالا مختصراً توضيح داده شده والدين هنگام برخورد با فرزندان خود در «دورة اطاعت» لازم است اصول ديگري را در نظر بگيرند. لذا بعضي از مهم ترين آن ها را فهرست وار خاطر نشان مي کنيم.
1ـ عدم تبعيض در خانواده:
والدين بايد به اثرات سوء تبعيض از لحاظ رواني، عاطفي، اجتماعي و غيره کاملاً آگاه بوده و از اعمال تبعيض اجتناب ورزند.
2ـ هماهنگي در تربيت:
والدين بايد با يکديگر هم آهنگ باشند بدين ترتيب دستوراتي که از طرف مادر صادر مي شود و يا روش هايي که به کار گرفته مي شود از طرف پدر و ساير افراد خانواده بايد تأييد شود و بالعکس.
3ـ همکاري با مدرسه:
والدين بايد با مدرسه همکاري کامل داشته و در اجراي روش هاي تربيتي و آموزشي با معلمان کاملاً هماهنگ باشند. (فرض بر اينست که دربارة اين موضوع در جلسات انجمن اوليا و مربيان در مدارس به حد کافي بحث مي شود.[1])
4ـ وفاي به عهد
والدين بايد وعده هايي که به فرزندان مي دهند وفا کنند و از وعده هايي که امکان انجام آن ها مقدور نيست و يا به صلاح کودک نيست پرهيز کنند. در وفاي به عهد بايد به گونه اي عمل کند که فرزندان حتي احتمال پيمان شکني و خلف وعده در مورد والدين ندهند.
5ـ گفتار نيک
والدين بايد ضمن رعايت محبت به هنگام صحبت با فرزندانشان عفت کلام داشته باشند و به هنگام نافرماني فرزندان از رفتارهاي مستبدانه و زياده روي در ملامت بپرهيزند.
6ـ انتخاب الگو
والدين بايد الگوهاي مناسبي براي فرزندان خود انتخاب کنند ـ الگو بايد شرايط لازم و مربوط به خود داشته باشند ـ و از مقايسه کودک با همسالان به خصوص به قصد ملامت، اهانت، تحقير، تمسخر و …. جداً خودداري کنند.
7ـ آزادي
والدين بايد ضمن اعطاي آزادي به فرزندان مراقب رفتار، گفتار، ابتکارات و …. فرزندان خود باشند. اعطاي آزادي بيان و …. فرزندان را براي اجتماع فردا بهتر آماده مي کند و موجب مي شود تا کودکان بتوانند ابتکارات، خلاقيت ها و بالاخره لياقت خود را بروز دهند.
والدين بايد به بازي و تفريح کودکان مخصوصاً در سن اطاعت به صورت يک نياز حياتي توجه کنند و سعي داشته باشند تا امکانات تفريحات سالم را براي فرزندان خود فراهم کنند.
8ـ دوستي
از آن جا که فعاليت هاي گروهي شخص را براي زندگي بهتر اجتماع آماده مي کند والدين بايد اجازه دهند تا فرزندانشان دوستان مناسبي انتخاب کنند. والدين بايد بر روابط دوستانه فرزندانشان نظارت داشته و راهنماي خوبي براي آنان و دوستانشان باشند.
9ـ مسئوليت
والدين بايد ـ به خصوص در اواخر سن اطاعت ـ مسئوليت هاي مناسبي به فرزندان خود واگذار کنند و از آنان بخواهند مسئوليت هاي خود را به بهترين وجه انجام دهند. البته در مواقع ضروري بايد آنان را ارشاد و راهنمائي کنند.
10ـ اعتنا به رفتار و گفتار فرزندان
والدين بايد با دقت به اعمال رفتار، گفتار و … فرزندان توجّه کنند و عملاً به فعاليت هاي آنان ارج بگذارند تا بدين طريق به شخصيت در حال شکل گرفتن فرزندان احترام قائل شوند و از اعمال و عقايد درست او حمايت کنند.
11ـ دعاي خير
به منظور تقويت روحيه و اعتقادات مذهبي و قدرداني از فرزندان، والدين بايد در فرصت هاي مناسب براي فرزندان خود دعاي خير کنند و از خداي بزرگ مسألت کنند که فرزندانشان را در تمام موارد ياري فرمايد.
برخي از وظايف والدين در مرحلة وزارت (هفت سال سوم)
1ـ جوانان را نسبت به مسائل مذهبي آگاه کنيد و سعي نمائيد که نسبت به اصول و مباني اسلام اعتقاد درست پيدا کنند و احکام ديني عامل و مقتضيات مذهب را محترم بشمارند.
2ـ احساس مسئوليت را در جوانان بيدار و آنان را به قبول و انجام مسئوليت تشويق کنيد.
3ـ جوان را در تعيين و شناخت هويت فرهنگي، مذهبي، ملي و آرماني خود ياري کرده و تشويق کنيد تا هويت فردي و واقعي و هم چنين هويتي که جامعه از او انتظار دارد بشناسند و درک کنند.
4ـ راه هاي صحيح زندگي مسالمت آميز را به او نشان دهيد.
5ـ کنترل و مراقبت کنيم تا جوانان به پوچ گرائي، نژاد پرستي، اعتياد و مفاسد ديگر روي نياورند.
6ـ جوانان را در انتخاب شغل و حرفه اي مناسب با علائق، استعدادها و امکاناتشان تشويق کنيد.
7ـ جوانان را به ورزش و پرورش اندام سوق دهيد.
8ـ اوقات بيکاري و فراغت جوانان را با ورزش، عبادت، گردش، مطالعه و امثال آن پر کنيد.
9ـ مهارت هاي اجتماعي و آداب و رسوم مذهبي و متداول جامعه را به او بياموزيد.
10ـ جوانان را با اصول بهداشت و سلامت جسم و روان آشنا کنيد و موجبات حفظ سلامت جسم و روان او را فراهم کنيد.
11ـ در انجام فعاليت هاي اجتماعي و ادارة خانه او را شريک و سهيم کنيد.
12ـ در جواني موجبات ازدواج ـ جوانان را ـ از هر جنسي که باشند ـ فراهم کنيد.
پاورقی:
[1] . اصولا تشکيل انجمن در مدارس براي ايجاد هماهنگي بين اولياء و مربيان است. چان چه اين هماهنگي در تربيت کودکان وجود نداشته باشد زحمات اولياء و مربيان بي ثمر است.
نویسنده: يدالله جهانگرد
منبع: مرکز مطالعات و پاسخگویی به شبهات حوزه علمیه قم
چریک عارفی که عاشق خدمت به محرومان بود
تقویم ها را که بنگریم ، واپسین روز خردادماه مصادف با سالروز عروج چریک عارفی است که بیش از همه دل در گرو آرمان های روح خدا داشت؛ او که حقیقتاً شیفته خمینی کبیر بود، به عنوان قهرمان جبهه ها در مسیر حق طلبی و عدالت خواهی ملت ایران و به طور کلی مستضعفان عالم به اُسوه ای ماندگار تبدیل شد که پس از گذشت 37 سال از شهادتش در دهلاویه همچنان محبوب قلوب چندین نسل است.
درباره زندگی نامه شهید چمران بسیار گفته و شنیده شده و مقالات متعددی نگاشته شده است اما بازنگاهی به عملکرد و گفتارهای درخشان این شهید والامقام در سالروز شهادتش ، بس مغتنم و ارزشمند است.
شهید چمران که با پیروزی انقلاب اسلامی پس از 21 سال هجرت، به وطن باز می گردد، بی هیچ چشمداشت و منیّتی، خود را وقف پیشبرد اهداف والای انقلاب و خدمت به مردم و محرومان می کند و در گام نخست به آموزش و تربیت نخستین گروه از پاسداران انقلاب در منطقه سعد آباد تهران می کند.
چندی بعد نیز در جایگاه مهم معاونت نخست وزیر ، شبانه روز خویشتن را به خطر می اندازد تا سریعتر مسأله کردستان را فیصله بخشد.
عملکرد درخشان و مدیریت شهید چمران در غائله پاوه هیچ گاه از خاطره ها نمی رود، کما این که با هنرمندی ابراهیم حاتمی کیا، بخشی از این مساله در فیلم ارزشمند “چ” به تصویر کشیده شد.
ایشان همچنین پس از بازگشت به تهران از طرف امام امت (ره)، به وزارت دفاع منصوب شد و در ضمن در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی، از سوی مردم پایتخت به نمایندگی انتخاب شد.
شهید چمران بعد از آغاز جنگ ناجوانمردانه صدامیان علیه ملت مظلوم ایران ، گروهی از رزمندگان داوطلب را آموزش داده و سازماندهی کرد و به این طریق ستاد جنگهای نامنظم را در اهواز تشکیل داد.
سرانجام این چریک عاشق و مجاهد خستگی ناپذیر در سی و یکم خردادماه سال 60 منطقه دهلاویه در حین انجام سرکشی به خطوط مقدم بر اثر اصابت ترکش جام شهادت را نوشید و برای همیشه در قاب خاطرات مردم انقلابی ما، جاودانه شد.
او که در قله علمی قرار داشت، اما با این حال جایگاه و ثروت و خوش های دنیایی را کنار گذاشت و در اوج مظلومیت به یاری محرومان لبنانی پرداخت و زمانی هم که به کشور پا گذاشت همچون سربازی صادق و فداکار در مسیر تحقق خواسته های ولی فقیه خویش تلاش می کرد.
چه زیبا این عزیز والامقام را مالک اشتر جنوب لبنان و حمزه کربلای خوزستان لقب داده اند و حقیقت نیز البته جز این نیست ؛ به راستی چه سخت است سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون که به تاسی از امیرمومنان(ع) ، جمع اضداد بود و البته بیش از هر چیز مرد عمل بود تا سخن، هر چند که در کلام نیز یگانه بود.
ادبیات خاص این شهید و دست نوشته هایش به حق گواه می دهد بر این مدعا ، آن جا که فی المثل می نگارد:” خدایا، هنگامی که شیپور جنگ طنین انداز می شود، قلب من شکفته شده به هیجان در می آید زیرا جنگ مرد را از نامرد مشخص می کند”
به اعتقاد نگارنده یکی از توصیه های مهم شهید چمران که برای همیشه ما درس آموز و الهام بخش است این فراز از جملات ایشان است:” می گویند تقوا از تخصص لازم تر است، آ نرا می پذیرم، اما می گویم: آنکس که تخصص ندارد و کاری را می پذیرد، بی تقواست.”
اشکالی که سید جمال خوانساری را عالمی بنام کرد
* آیه
وَأَن لَّيْسَ لِلْإِنسَنِ إِلَّا مَا سَعَی/ و اینکه برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست نجم/39
* آینه
ملامحسن فیض در سفر زیارت بیت اللّه الحرام در شهر اصفهان بر آقا سیّد حسین خوانساری وارد شد. آقا جمال فرزند آقا حسین در مجلس بود. ملامحسن مسئله ای از آقا جمال سؤال کرد، آقا جمال نتوانست درست جواب بدهد. ملامحسن دست بر دست زده و گفت: حیف که درِ خانه آقا سیّد حسین بسته شد.
آقا جمال که تا آن وقت اوقات خود را به بطالت و تفریح ضایع میکرد، وقتیکه این حرف را از ملامحسن شنید متأثر شد و از آن روز با جدیّت و کوشش شبانه روزی مشغول خواندن درس شد تا آنکه پس از یک سال ملامحسن از مکه مراجعت کرد و در اصفهان وارد منزل آقا سید حسین شد. باز با آقا جمال مشغول صحبت شد، دید آقا جمال بسیار صاحب فضیلت و علم شده و مسائل را خوب جواب میدهد. گفت: این آقا جمال آن آقا جمال نیست که من پارسال دیدم. بالأخره آقا جمال خوانساری در تلاش و کوشش برای تحصیل علم و در مطالعه به حدّی رسیده بود که شبی برای او شام آوردند در هنگامی که آقا مشغول مطالعه بود، سفره را در کنار او گذارده و رفتند و آقا هیچ ملتفت غذا نشد تا آنکه یکدفعه شنید که اذان صبح میگویند. آقا سر برداشت دید شام حاضر است، گفت چرا دیر آوردید گفتند ما آن را در اول شب آوردیم و شما به قدری غرق در مطالعه بودید که متوجه نشدهاید.1
مکن ز عرصه شکایت که در طریق ادب به راحتی نرسید آن که زحمتی نکشید 2
با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از علماء
حافظ
برتری نماز با استعمال عطر
امام صادق علیه السلام در یکی از روایات نورانی خود برتری نماز همراه با استعمال عطر را تبیین کردند.
عَنِ الصَّادِقِ علیه السلام قَالَ: رَكْعَتَانِ يُصَلِّيهِمَا مُتَعَطِّرٌ أَفْضَلُ مِنْ سَبْعِينَ رَكْعَةً يُصَلِّيهَا غَيْرُ مُتَعَطِّرٍ.
امام صادق(علیه السلام) فرمود: دو رکعت نمازی که انسان با عطر بخواند از هفتاد رکعت نماز بدون عطر برتر است.
وسائل الشیعه، ج4، ص435
ضرورت بهره مندی از فرصتهای ماه مبارک رمضان از دیدگاه مقام معظم رهبری مدظله الشریف
این فرصت [ماه رمضان] را باید برادران عزیز، خواهران عزیز، مسئولین محترم، بخصوص ماها، خیلی مغتنم بشماریم؛ فرصت انابه است، فرصت رجوع به خدای متعال است، فرصت نورانی کردن دل و طراوت دادن به دلها است و فرصت تضرّع است؛ پیش خدای متعال تضرّع کنیم. هرکدام از شماها در هر بخشی که مشغول کار هستید، مطمئنّاً مشکلاتی دارید، کمبودهایی دارید، نیاز دارید به عناصری، به عواملی؛ اینها را از خدا باید بخواهیم. در کنار تلاشِ شما مطمئنّاً دعای شما و تضرّع شما یک امر لازمی است؛ این تضرّع را بایستی ما فراموش نکنیم.
در چند دعا از جمله دعای شریف ابیحمزهی ثمالی [آمده]: وَ لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک،(۱) راه نجات ما تضرّع به نزد پروردگار متعال است. خب تضرّع پیش خدای متعال که مایهی نجات ما است -میگوییم «لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک»- این تضرّع، چطور وسیلهی نجات است؟ انسانهای ضعیف هم گاهی ممکن است تضرّع کنند نزد انسانهای دیگر؛ فرق این [دو] چیست؟ فرق و تفاوت میان تضرّع عندالله و تضرّع عند «بندگان خدا» در چیست؟ مهم این است که به این نکته توجّه کنیم. تضرّع در مقابل بندگان خدا برای این است که شما دل آنکس را که پیش او تضرّع میکنید، نرم کنید؛ [امّا] تضرّع عندالله برای این است که دل خودمان را نرم کنیم؛ دل خودمان را نجات بدهیم از قساوت؛ این مایهی نجات است. اگر دل از حالت قساوت خارج شد و نرم شد، نورانیّت پیدا خواهد کرد. این نورانیّت دل است که راهها را به روی انسان باز میکند، به انسان امید میبخشد، به انسان تلاش میبخشد، انسان را در راههای صحیح و درست هدایت میکند. تقوا وقتی بود، خدای متعال هدایتش را به انسان عنایت میکند. این تقوا ناشی از همان نرمش دل و لطافت دل و نورانیّت دل است؛ اصل قضیّه این است.
در سورهی مبارکهی زمر [آمده]: فَوَیلٌ لِلقسِیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللهِ اُولئِکَ فی ضَللٍ مُبین؛(۲) دلِ سخت، دلِ دچار قساوت، اینجوری است. گمراهی آشکار برای اینها در این آیه ذکر شده. در سورهی مبارکهی مائده دربارهی بنیاسرائیل میفرماید: فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم لَعَنّـهُم وَ جَعَلنا قُلُوبَهُم قاسِیَة؛(۳) مظهر لعنت الهی، قساوت قلب آنها است که بر اثر عمل خود آنها است: فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم؛ معاهدهی خودشان با خدای متعال را فراموش کردند، نقض کردند. اینها چیزهایی است که در جامعهی مؤمن ما باید مورد توجّه باشد؛ بخصوص برای ما مسئولین که هرکدام در یک بخشی، باری بر دوش داریم. در سورهی مبارکهی بقره، باز دربارهی بنیاسرائیل [میفرماید]: ثُمَّ قَسَت قُلوبُکُم مِن بَعدِ ذٰلِکَ فَهِیَ کَالحِجارَةِ اَو اَشَدَّ قَسوَةً وَ اِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنهُ الاَنهار؛(۴) از سنگ سختتر شد دلهایتان؛ این را پیغمبر اکرم از قول پروردگار در مقام مجادله و محاجّهی با یهودیهای مدینه بیان میفرماید و گذشتهی آنها را به یادشان میآورد. همهی اینها برای ما وسیلهی درس و آگاهی و عبرت و موعظه است، باید سعی کنیم. در یک روایتی در کافی شریف است: وَ القاسِی القَلبِ مِنّی بَعید؛(۵) بُعد از خدای متعال، بدترین آفت برای انسان است؛ که انسان از خدای متعال دور بشود و قساوت قلب این خصوصیّت را دارد که انسان را دور میکند. یا در یک روایت دیگر: ما ضُرِبَ عَبدٌ بِعُقوبَةٍ اَعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلب.(۶) (۱۳۹۶/۰۳/۲۲، بیانات در دیدار مسئولان نظام)
ما در روزهای پایانی ماه رمضان هستیم. از این ریاضت یکماهه و لطافت و رقّتی که برای شما بهطور طبیعی بر اثر روزه، بر اثر دعا و عبادت حاصل شده، حدّاکثر استفاده را بکنید. تحکیم رابطهی با پروردگار، کمککننده است، گرهگشا است. خیلی مشکلات در بخشهای گوناگون وجود دارد که باید برطرف بشود با همّت من و شما، با تلاش من و شما؛ ارتباط ما با خدا به ما قدرت میدهد، به ما امید میدهد، به ما دلخوشی میدهد. علاوه بر اینکه همهی این بحثهای دنیایی، مقدّمه است؛ مقدّمه است برای تعالی روحی، برای عروج؛ قدر بدانید ماه رمضان را. این دعای «اَللّهُمَّ اِن لَم تَکُن رَضیتَ عَنّی فی ما مَضیٰ مِن شَهرِ رَمَضان فَمِنَ الانَ فَاَرضَ عَنّی»(7) دعای مهمّی است؛ اگر تاکنون نتوانستهایم رضایت الهی را، خشنودی الهی را به دست بیاوریم، از خدا بخواهیم که از همین لحظه مشمول رضایت الهی بشویم یا مشمول مغفرت الهی بشویم.(۱۳۹۶/۰۳/۳۱؛ بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها)
پی نوشت ها:
1) مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص ۵۸۳ اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص ۶۷ ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی : ج ۹۵ ص ۸۳ ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۱۸۶ (دعای ابوحمزه ثمالی)؛ … وَ لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک …ترجمه:… نیست راه نجات از تو مگر بوسیله تضرع و زاری به سوی تو …
۲) سوره مبارکه الزمر آیه ۲۲. أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدرَهُ لِلإِسلامِ فَهُوَ عَلىٰ نورٍ مِن رَبِّهِ ۚ فَوَيلٌ لِلقاسِيَةِ قُلوبُهُم مِن ذِكرِ اللَّهِ ۚ أُولئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ، ترجمه: آیا کسی که خدا سینهاش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند!
۳) سوره مبارکه المائدة آیه ۱۳. فَبِما نَقضِهِم ميثاقَهُم لَعَنّاهُم وَجَعَلنا قُلوبَهُم قاسِيَةً ۖ يُحَرِّفونَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِهِ ۙ وَنَسوا حَظًّا مِمّا ذُكِّروا بِهِ ۚ وَلا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلىٰ خائِنَةٍ مِنهُم إِلّا قَليلًا مِنهُم ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاصفَح ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُحسِنينَ، ترجمه: ولی بخاطر پیمانشکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف میکنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه میشوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرفنظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست میدارد!
۴) سوره مبارکه البقرة آیه ۷۴. ثُمَّ قَسَت قُلوبُكُم مِن بَعدِ ذٰلِكَ فَهِيَ كَالحِجارَةِ أَو أَشَدُّ قَسوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنهُ الأَنهارُ ۚ وَإِنَّ مِنها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخرُجُ مِنهُ الماءُ ۚ وَإِنَّ مِنها لَما يَهبِطُ مِن خَشيَةِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعمَلونَ، ترجمه: سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سختتر! چرا که پارهای از سنگها میشکافد، و از آن نهرها جاری میشود؛ و پارهای از آنها شکاف برمیدارد، و آب از آن تراوش میکند؛ و پارهای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر میافتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا میتپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.
۵) الكافي، شیخ کلینی ج۲ ص ۳۲۹؛ مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول،مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، ج۱۰ ص ۲۹۳؛ بحار الأنوار،علامه مجلسی ج۷۰ ص ۳۹۸؛ فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى ع يَا مُوسَى لَا تُطَوِّلْ فِي الدُّنْيَا أَمَلَكَ فَيَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ الْقَاسِي الْقَلْبِ مِنِّي بَعِيدٌ. ترجمه: در آنچه خداى عز و جل با موسى عليه السّلام مناجات كرد اين بود كه: اى موسى در دنيا آرزوى خود را دراز مكن كه دلت سخت، و سخت دل از من دور است.
۶)تحف العقول، ابن شعبه حرانى، حسن بن على ص ۲۹۶؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی ج۷۵ ص ۱۷۶؛ إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْكٌ فِي الْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ. ترجمه: خداوند را مجازاتهائى روحى و جسمى است، همچون تنگى در اسباب زندگى، و سستى در عبادت، و هيچ بندهاى به چيزى بدتر از سنگدلى (قساوت قلب) عقوبت نشده است.
7) الإقبال بالأعمال الحسنة، ج۱، ص۳۶۴. إِنْ كُنْتَ رَضِيتَ عَنِّي فِي هذا الشَّهْرِ فَازْدَدْ عَنِّي رِضا، وَ إِنْ لَمْ تَكُنْ رَضِيتَ عَنِّي فَمِنَ الآنِ فَارْضَ عَنِّي يا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين. ترجمه: دعای امام صادق علیهالسلام در دهه آخر ماه رمضان: … اگر در این ماه از من خشنود بودهاى، بر خشنودیات از من بیفزا، و اگر خشنود نبودهاى از هم اکنون از من خشنود شو، اى مهربانترین مهربانان.