آیا جامانده اربعین می تواند امام را از نزدیک زیارت کند؟
حضرت آیت الله جوادی آملی پاسخ می دهد:
گفتمان ناب | آیا جامانده اربعین می تواند امام را از نزدیک زیارت کند؟
حوزه/ اگر زیارت پیامبر و اهل بیت (ع) در تِلو زیارت ذات اقدس الهی است و زیارت خدای سبحان، قُرب و بُعدی ندارد، زیارت این خاندان و امام حسین (ع)هم به برکت توحید، قُرب و بُعدی ندارد؛ ما از نزدیک می توانیم بگوییم: «السلام علیک»، از دور هم می توانیم بگوییم: «السلام علیک».
یکی از برجسته ترین وظایف ما شیعیان، زیارت «اربعین» است
وجود مبارک حضرت امیر (سلام الله علیه) فرمود: «قَد قَامَتِ الصَّلاةُ» یعنی «حَانَ وَقتُ الزِّیارَة»؛ زیارتنامه خدا نماز است؛ بنده اگر بخواهد به حضور پروردگار برسد و خدا را زیارت کند، زیارت خدا نماز است! پس زیارت از زیارت الله شروع می شود که انسان با او گفتگو می کند و حرف خودش را در قنوت و غیر قنوت می تواند با خدا در میان بگذارد، این زیارت خداست.
زیارت انبیای الهی و ائمه معصومین (علیهم السلام) در تِلو همین زیارت الهی معنا پیدا می کند؛ انسان به حضور آنها مشرّف می شود. اینکه از نظر معنا زیارت از قُرب و بُعد یکسان است _ گرچه درجات آن فرق می کند _ برای همین است.
اگر کسی توانست در زیارت اربعین به کربلا مشرّف شود، فوز و فیض بیشتری دارد و اگر آن توفیق نصیب او نشد، زیارتِ از دور، معقول و ممکن است، زیرا آنها در دور و نزدیک حضور دارند.
اگر زیارت پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) در تِلو زیارت ذات اقدس الهی است و زیارت خدای سبحان، قُرب و بُعدی ندارد، زیارت این خاندان هم به برکت توحید، قُرب و بُعدی ندارد؛ ما از نزدیک می توانیم بگوییم: «السلام علیک»، از دور هم می توانیم بگوییم: «السلام علیک».
این «کاف»، «کاف»ی نیست که ما گرفتار ادبیات عرب باشیم؛ آنها می گفتند اگر کسی را می بینی بگو «السلام علیک» و اگر نمی بینی و غایب است بگو «السلام علیه».
فرمودند لازم نیست تو او را ببینی، همین که او تو را می بیند حاضر است! اگر حضور دارد و حضور به حضور مزور است نه اینکه لازم باشد که زائر حاضر باشد، این «کافِ خطاب» معنای خاص خودش را دارد: «السلام علیک».
ما غایب هستیم و نه او؛ ما دور هستیم و نه آن حضرت!
بنابراین این زیارت اربعین و سایر زیارت ها، در هر زمان و زمینی جا دارد، برای اینکه آنها در هر زمان و زمینی به اذن خدای سبحان حاضرند.«جلسه درس اخلاق، ۱۳۹۳/۰۹/۲۰»
غیر شیعه ها هم اسلامشان را از امام حسین (ع) دارند
مرحوم آقامجتبی تهرانی گفته است: حالا بعد از حدود هزار و چهارصد سال می فهمید که حضرت چه کرد. حتّی غیر شیعه ها هم اسلامشان را از امام حسین (ع) دارند. بقای اسلامی که به دست آن ها رسیده است نیز به دلیل قیام امام حسین (ع) بود. این حرکت یک مسئلۀ کوچک نبود.
«نکتۀ مهمّی که باید به آن اشاره کنیم این است که به طور کلّی «تغییر» تدریجی الحصول است. اجمالاً گفته ام که هم صَلاح، تدریجی الحصول است و هم فساد. امّا این گونه نیست که این ها از نظر زمانی، با هم مساوی باشند. صلاح و فساد از نظر سرعت با هم متفاوت اند؛ یعنی فساد سریع تر در جامعه اثر می کند و صلاح، بطیءتر و کندتر است. در جامعه، صلاح دیرتر انجام شده و پیاده می شود؛ یعنی اگر یک جامعه را بخواهی اصلاح کنی، هم از نظر زمانی و هم از نظر کاری، سخت تر است از این که بخواهی همان جامعه را فاسد کنی. فساد، سریع تر حاصل می شود. سرّ آن هم این است که چون فساد با هواهای نفسانی همسو است سریع تر ایجاد می شود. در آن آیه هم خطاب به پیغمبراکرم(ص) داشت که (وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم) (۱) از هواهای نفسانی امّت پیروی نکن که این، سریع پیش می رود چون با هواي نفساني سازگار است. آن سازگار نيست. فساد یک مؤیّد داخلی دارد. البتّه صلاح هم مؤید داخلی دارد، بروز و ظهور مؤید فساد، همین مظاهر دنیوی است که امام علی(ع) نیز به آن اشاره می کند، مسئله این است.
قیام امام حسین(ع) هم برای این بود که زمینۀ فساد را از جامعه ریشه کن کند تا اسلام باقی بماند. تعبیراتی که امروز راجع به امام حسین(ع) می شود، خیلی کوچک است، حال آنکه امام حسین(ع) اسلام را زنده کرد. اسلام رو به مرگ بود، رو به موت بود. حالا بعد از حدود هزار و چهارصد سال می فهمید که حضرت چه کرد. حتّی غیر شیعه ها هم اسلامشان را از امام حسین (ع) دارند. بقای اسلامی که به دست آن ها رسیده است نیز به دلیل قیام امام حسین (ع) بود. این حرکت یک مسئلۀ کوچک نبود. اینکه گفته می شود: این قیام در تاریخ انبیا و اولیا(ع)، منحصر به فرد است، برای این است. حرکت امام حسین (ع) تک است، چون او علّت مبقیۀ آخرین دین الهی است. او آمد و ایستاد؛ و در یک روز، هر چه را داشت گذاشت؛ برای بقای اسلام و برای لقای خدا بشر واقعاً عاجز است از اینکه درک کند که امام حسین(ع) در این روز چه کشید؛ حتّی از نظر ظاهری نمی توان درک کرد».
سوره مبارکه شوری، آیه ۱۵
عامل گریستن چشمها و ترس دلها
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
بُکاءُ العُیونِ وَ خَشیَةُ القُلوبِ مِن رَحمَةِ اللهِ؛
گریستن چشمها و ترس دلها از رحمت خداست.
جامع الأخبار، ص۹۷
شرح حدیث:
چشم گریان، چشمه ی فیض خداست… .
در احادیث آمده، خشکیدن اشک به خاطر «قساوت» دل است و قساوت دل به خاطر گناهان بسیار(میزان الحکمه، حدیث ۱۶۹۹۹: امام علی علیه السلام می فرماید: «اشک چشم فرو نمی خشکد مگر به دلیل سنگدلی و سنگدلی جز به خاطر گناهان بسیار نیست».).
از این رو، دلی که خدا را بشناسد و به رحمت او امیدوار و از عقوبتش بیمناک باشد، از حالت «خشیت» برخوردار است. این حالت قلبی و درونی، چشم را اشکبار می سازد و بنده را در دل شب به مناجات و دعا و تضرّع به درگاه خدا می کشاند و فیضهای معنوی بسیار، از این رهگذر به بنده مؤمن می رسد، به قول صائب تبریزی:
در سیاهی می توان گل چید از آب حیات گریه را باشد اثر، دامان شبها بیشتر
صاحبان قلبهای خاشع و چشمهای پراشک از خوف خدا، به گنجینه ای دست یافته اند که بسی گرانبهاست و دامان آنان را از گوهرهای رحمت الهی سرشار می سازد.
اما وقتی معصیت زیاد شود و گناه عادی گردد، چشم هم می خشکد و حالت گریه و تضرّع رخت برمی بندد و نه حال دعایی می ماند و نه شوق مناجاتی و نه لذّتی از عبادتی.
عصیان و گناه، پرتگاه دل ماست مسدود به روی عقل، راه دل ماست
خشکیدن اشک گرم از چشمه چشم گویای سقوط پایگاه دل ماست(از جواد محدثی)
یاد کردن از مرگ و قبر و قیامت و دشواریهای عالم پس از مرگ و مواقف هولناک صحرای محشر و حسابرسیِ دقیق خداوند نسبت به اعمال بندگان و به یاد آوردن پرونده سیاه اعمال و طومار بلند گناهان و خطاها، دل را نرم می کند و خشوع و خشیت می آورد.
در سایه ی خشیت از خدا، به چشمه ی اشک گرم برسیم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی.
کتاب «سامراشناسی» روانه بازار نشر شد
کتاب «سامراشناسی(لحظههای حضور در آستان مقدس امامین عسکریین(ع))» اثر محمدجواد مهری منتشر شد.
اثر حاضر، یکی از مجلدات مجموعه شش جلدی، برای آشنایی کاربردی با پنج شهر تاریخی - زیارتی عراق تنظیم شده است و علاوه بر معرفی اماکن تاریخی و زیارتی عتبات عالیات، آداب سفر به عتبه مقدسه، دانستنیهای زیارت، فضیلت شهر، ثواب زیارت، زیارتنامه مربوطه به همراه ترجمه، زندگانی مدفونین در این اماکن، زبانشناسی، نقشه راهنمای آستان های مقدّس و فاصله شهرها با محاسبه کیلومتر را نیز در بر دارد.
مجلد پیش رو با عنوان «سامرا شناسی» نکات کاربردی سفر سامراء و زیارت اماکن آن را برای مخاطب بیان کرده است.
ساختار اثر
این کتاب در هشت گفتار تألیف شده است؛ گفتار اول با عنوان «سامرا شناسی» فضیلت زیارت عسکریین(ع) را شرح میدهد.
«شناختنامه امام هادی(ع)»، «شناختنامه امام عسکری(ع)» و «حرم شناسی» عناوین گفتار دوم تا چهارم از این کتاب هستند.
نویسنده در گفتار پنجم با عنوان «سایر مدفونین حرم مطهر» به اشخاصی همچون حکیمه دختر امام جواد(ع)، سمانه همسر امام جواد(ع)، حُدَیث والده امام عسکری(ع)، نرجس والده امام زمان(عج)، ابوهاشم جعفری، حاج آقا رضا همدانی، میرزا محمدحسین شیرازی و سید حسن کلیددار میپردازد.
گفتار ششم با عنوان «زیارات» زیارت امام هادی(ع)، زیارت امام عسکری(ع)، زیارت نرجس خاتون(ع)، زیارت حکیمه خاتون(ع) و زیارت امام زمان(عج) در سرداب مقدس را به رشته تحریر درآورده است.
هفتمین گفتار مزار سید محمد(ع) و هشتمین و آخرین گفتار «مزار ابراهیم بن مالک اشتر» نام دارند.
علاقه مندان برای تهیه این کتاب می توانند به نشانی اینترنتی مؤسسه بوستان کتاب به آدرس www.bustaneketab.ir مراجعه کنند.
حکمت های حسینی - تو همان روزهایی هستی که سپری می کنی
امام حسین (علیه السلام) فرمودند:
یَا ابنَ آدَمَ! اِنَّما اَنتَ اَیّامٌ، کُلَّما مَضی یَومٌ ذَهَبَ بَعضُک؛
ای فرزند آدم! تو همان روزهایی هستی که سپری می کنی. هر روزی که می گذرد، بخشی از وجود تو از دست می رود.
ارشادالقلوب، ج ۱، ص ۴۰
شرح حدیث:
از سفارشهای مهم فرزانگان و حکیمان، استفاده از فرصت و غنیمت شمردن عمر و توجه دادن به گذشت سریع زمان است.
«سرمایه عمر» بسیار ارزشمند است.
برخی این درّ گرانمایه و گوهر کمیاب را به راحتی از دست می دهند و در آینده، حسرت می خورند و احساس ندامت می کنند که چرا قدر عمر را ندانستند و آن را بیهوده تلف کردند.
امام حسین(علیه السلام) در این حدیث، حقیقت آدمی را همان روزها و فرصتهایی می شمارد که به نام «عُمر» در اختیار دارد و هر روز که می گذرد، بخشی از وجود انسان از دست می رود و همچون شمعی است که به تدریج می سوزد و آب می شود، تا به آخرین شعله برسد و خاموش گردد.
بسیارند کسانی که در آخر عمر، با حسرت و پشیمانی می گویند:
«عمر بگذشت به بی حاصلی و مسخرگی
چه توانی که ز کف دادم مفت؟!
من نفهمیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت
قدرت عهد شباب،
می توانست مرا تا به خدا پیش برد
لیک، بیهوده تلف گشت جوانی، هیهات…».(اسلام و آبی تازه اش باید، نسرین صاحب.)
پند آن حضرت این است که عمر را یک سرمایه بدانیم و گذشت آن را جدی بگیریم و بکوشیم از لحظه لحظه ی آن بهره ببریم.
سعادت اخروی ما، در گرو استفاده درست از عمر دنیوی ماست.
وقتی فرصت از دست رفت، به هیچ قیمتی این آب رفته، به جوی برنمی گردد.
از گنج و گهر عمر، بیشتر مراقبت کنیم.
منبع: حکمت های حسینی (ترجمه و توضیح چهل حدیث از امام حسین علیه السلام)، جواد محدثی
برای مردم، خوب بخواهید
آیت الله فاطمی نیا:
نقل شده است روزی “معروف کرخی” نشسته بود .
عدّهای از جوانان در دجله سوار بر قایق بودند و ساز و آواز سر میدادند.
چند نفر از مقدّسین آمدند به معروف کرخی گفتند: آقا آنها را نفرین کن، چه جوانهای بدی هستند!
معروف دستهای خود را بلند کرد و فرمود: خدایا به عزّت خودت قسم میدهم کسانی را که در این دنیا اینقدر خوشحال کردی، در آخرت هم همینطور آنها را خوشحال کن!
آنها به معروف اعتراض کردند : ای معروف! تو یک عارف هستی! چرا چنین میگویی؟ چرا یک عدّه که مشغول گناه هستند را نفرین نکردی و برای آنها دعا کردی؟
معروف کرخی پاسخ داد: وای بر شما که نادان هستید ، من آنها را دعا کردم، اگر قرار شود در آخرت خوشحال باشند ، باید در این دنیا توبه کنند . این دعا یعنی خدا به آنها توبه عنایت کند.
آبروی مردم را نبرید!
آیت الله فاطمی نیا:
در زمان ما هیاتیها، مسجدیها و مقدسها آبرو میبرند
خدمت آیتالله بهاءالدینی رسیدم. گفتم: آقا! راز مقام و رتبه سیدالسکوت (که بزرگان پیش ایشان میرفتند) چه بود؟ آقا دست بالا آورد و اشاره به دهان کرد. خدا شاهدست الان مردم خیلی دست کم گرفتهاند آبروبردن را.
ببینید خدا چند گناه را نمیبخشد:
۱- عمدا نمازنخواندن
۲- به ناحق آدمکشتن
۳- عقوق والدین
۴- آبروبردن
این گناهان این قدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمیشوند. پسر یکی از بزرگان علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف میکرد: «به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی. اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه میگویی؟» میگفت: پدرم سرش را انداخت پایین. بعد سرش را بالا آورد و گفت: «آبروی کسی را نبر!»
الان در زمان ما هیاتیها، مسجدیها و مقدسها آبرو میبرند. عزیز من! اسلام میخواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟ دقت کنید که بعضیها با زبانشان میروند جهنم. روایت داریم که میفرماید اغلب جهنمیها، جهنمیزبان هستند. فکر نکنید همه شراب میخورند و از دیوار مردم بالا میروند. یک مشت مومن مقدس را میآورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیات بودی! مسجد بودی! بله. توی صفوف جماعت مینشینند آبرو میبرند.
امیرالمومنین به حارث همدانی میفرماید: اگر هر چه را میشنوی، بگویی، دروغگو هستی.
مستحب با جایز فرق دارد. مستحب یعنی وقتی انجامش دادی یک چیزی هم گیرت میآید. حالا یکی از مستحبات قاضی که در مسند قضا نشسته این است که اگر متهمی را پیش او آوردند، دید موضوع اتهام از حقوق مردم است، باید ساکت شود شواهد را جمع و حکم کند. اما اگر قضیه از حقوق خدا بود، مستحب است. یعنی مثل نماز نافله میماند که قاضی حرف در دهان متهم بگذارد. مثلا متهمی را بیاورند که این شراب خورده است. قاضی بگوید: کی؟ نه! یک داروهایی هست برای درد دندان که بوی بدی میدهند. این بنده خدا از آنها استفاده کرده است. قاضی باید اینها را بگوید. اگر دین این چیزی بود که در کوچه خیابان میدیدیم، صرف نمیکرد امام حسین در راهش شهید بشود.
بداخلاق شوید، عبادتتان ضایع است
آیت الله فاطمی نیا:
من تعجب میکنم از بعضیها! یک خانم مومن ۲۰ بار به عمره رفته. بار ۲۱ به او میگویند بیا این پول عمره را بده برای یک دختر یتیم. میگوید: «نه من نمیتوانم. دوستان همه دارند میروند عمره. من چطور نروم؟» حالا به این خانم بگو شما این همه عمره رفتی، مساله اخلاق را در خانه رعایت میکنی؟ مگر دین خدا مسخره است؟ هر سال عمره میروی، یک عیب و بدی را از خودت دور نکردی؟ یا آقا. فرقی ندارد. آقا بداخلاق بشود، عبادتش ضایع میشود. خانم بداخلاق بشود، عباداتش ضایع میشود.
شدیدترین گناه
آیت الله فاطمی نیا:
گناهکار چند نوع است. عده ای گناه می کنند، بعد ناراحت و پشیمان می شوند. سوز و گداز دارند. توبه می کنند و هرگز فکر نمی کنند که روزی این توبه را بشکنند؛ اما دوباره می شکنند. دوباره، سه باره، ده باره. در حدیث داریم که این اگر در تمام توبه شکستن ها سوز و گداز واقعی داشته باشد، در نهایت بر شیطان پیروز می شود.
اما اگر نه؛ دفعه اول سوز و گداز داشت، دفعه دوم کمتر، دفعه سوم کمتر و اگر برایش معمولی شد؛ او طعمه شیطان می شود. شدیدترین گناه، گناهی است که صاحب آن، آن را کوچک بشمارد