در قرآن و احادیث تعبیر «ولایت» در مورد امام علی(ع) چگونه به کار رفته است؟
از جمله عناوين شكوهمندی كه در روايات و بويژه در احاديث تفسيری درباره علی(ع) به كار رفته است، عنوان «ولی» است. ترديدی نيست كه در ادبيات عرب ، استعمال مادّه «وَلَی» در معنای سرپرست، زعيم و پيشوا، بسی شايع بوده است، كه به اين نكته در تحليل حديث غدير ، اشاره خواهيم كرد.
در سخنان و آموزه های پيامبر خدا، عنوان «ولی» و «ولايت»، برای علی(ع) بسيار به كار رفته و اين سخنان شكوهمند و تنبّه آور، در موارد و مواضع بسياری بيان شده است كه نخستين آنها، مجمع كوچك، امّا سرنوشت سازِ خويشاوندان پيامبر(ص) بود كه از آن ياد كرديم.[۱]
به طور مثال، اين تعبير پيامبر(ص) كه : «ای علی! پس از من، تو ولی مردم هستی. هر كس كه از تو اطاعت كند، از من اطاعت كرده و هر كس كه نافرمانی ات كند، مرا نافرمانی كرده است»،[۲]بسيار تكرار شده و منابع حديثی اهل سنّت، از آن آكنده است، كه بخش قابل توجّهی از آنها را در ذيل عنوان «احاديث ولايت» آورده ايم.[۳]
اين تعبيرات، بويژه وقتی با قيد «پس از من» همراه اند، هيچ ترديدی باقی نمی گذارند كه پيامبر خدا، جريان سياسی پس از خود را پيش بينی نموده و زعامت سياسی پس از خود را نشان داده است.
جلوه ولايت در آيات قرآن
چنان كه اشاره كرديم، اين عنوان والا بر اساس روايات بسيار، در آيات الهی نيز برای علی(ع) رقم خورده است. از جمله اين آيات، آيه : «إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللَّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ ءَامَنُواْ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَوةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَوةَ وَهُمْ رَ كِعُونَ ؛[۴]ولی شما، تنها خداست و پيامبر او و كسانی كه ايمان آورده اند و نماز می خوانند و در حال ركوع، صدقه می دهند» است كه هيچ ترديدی در شأن نزول و انطباق قطعی آن بر علی(ع) نيست ؛ چون او بود كه در ركوع نمازش، به مستمندی «انگشتر» داد.
بسياری از مفسّران و محدّثان، اين واقعه را گزارش كرده و با صراحت، مصداق آن را علی(ع) دانسته اند.[۵]گو اين كه برخی از مفسّران، چون تلألؤ حق را برنتابيدند، به توجيه ها و شبهه های شگفتی پناه جسته اند، تا مگر حق را وارونه سازند. از جمله گفته اند : واژه «كسانی» جمع است و نمی توان آن را بر علی كه يك نفر است، انطباق داد. امّا آنان فراموش كرده اند كه در ادبيات عرب، اين گونه استعمال ها بسيار شايع است (كه برای تحليل، يا انگيزه های ديگر، واژه جمع را به جای مفرد به كار می برند). قرآن را بنگريد كه فرموده است:
«يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَتَّخِذُواْ عَدُوِّی وَ عَدُوَّكُمْ أَوْلِيَآءَ تُلْقُونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَ قَدْ كَفَرُواْ بِمَا جَآءَكُم مِّنَ الْحَقِّ يُخْرِجُونَ الرَّسُولَ وَ إِيَّاكُمْ أَن تُؤْمِنُواْ بِاللَّهِ رَبِّكُمْ إِن كُنتُمْ خَرَجْتُمْ جِهَـدًا فِی سَبِيلِی وَ ابْتِغَآءَ مَرْضَاتِی تُسِرُّونَ إِلَيْهِم بِالْمَوَدَّةِ وَ أَنَا أَعْلَمُ بِمَآ أَخْفَيْتُمْ وَ مَآ أَعْلَنتُمْ وَ مَن يَفْعَلْهُ مِنكُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَوَآءَ السَّبِيلِ .[۶]ای مؤمنان! اگر برای جهاد در راه من و طلب خشنودی من بيرون آمده ايد، دشمن من و دشمن خودتان را دوست مگيريد كه به آنها مهربانی كنيد، در حالی كه آنان به دين حقّی كه برای شما آمده است، كفر ورزيدند و پيامبر و شما را به خاطر ايمان شما به پروردگارتان آواره كردند. با آنان سَر و سِرّ دوستانه داريد و من به آنچه پنهان می داريد و آنچه آشكار می داريد، آگاه ترم و هر كس از شما چنين كند ، بی گمان از راه راست، گم راه می گردد» .
آيه، طبق نظر مفسّران، بدون هيچ ترديد، درباره حاطب بن ابی بَلْتَعه است، پس از اين كه نامه ای به سوی قريش فرستاد.[۷]
و نيز فرموده است:
«فَتَرَی الَّذِينَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ يُسَـرِعُونَ فِيهِمْ يَقُولُونَ نَخْشَی أَن تُصِيبَنَا دَآئِرَةٌ .[۸]آن گاه ، بيماردلان را می بينی كه در كار آنان می كوشند و می گويند : بيم آن داريم كه بلايی بر سرمان بيايد» .
كه مراد، عبد اللّه بن اُبَی است و مفسّران، يكسر، همين شأن نزول را آورده اند.[۹]
بدين ترتيب، روشن می شود كه اين نكته گيری برخی از مفسّران، نه از سر تحقيق، بلكه به انگيزه ترديدافكنی در فضيلتی بزرگ است، كه از اين موارد، كم نيست.
آيه، به روشنی، «ولايت» را در اللّه و پيامبر(ص) و علی(ع) منحصر كرده است. پُر واضح است كه اگر ولايت را به معنای «نصرت» و يا «محبّت» بگيريم، اين انحصار، به هيچ روی ، وجهی نخواهد داشت.[۱۰]
در اين جا برآنيم كه تلاش های پيامبر خدا را برای تعيين امامت و روشن ساختن رهبری آينده امّت نشان دهيم. اشاره نمونه وار به آيات، برای آن است كه جايگاه وحی الهی در اين تلاش، روشن گردد و معلوم شود كه پيامبر(ص) با تفسير، تأويل وتبيين اين آيات، روشنگری در جهت تثبيت ولايت را به كمال رسانده است.
[۱]ر . ك : ج ۱ ص ۲۰۱ (ياری پيامبر در تبليغ) .
[۲]الأمالی ، مفيد : ص ۱۱۳.
[۳]ر . ك : ج ۲ ص ۱۱۹ (احاديث ولايت) .
[۴]مائده، آيه ۵۵.
[۵]ر . ك : ج ۲ ص ۱۱۹ (ولايت علی ، ولايت خدا و پيامبر است) .
[۶]ممتحنه ، آيه ۱ .
[۷]تفسير الطبری : ج ۱۴ جزء ۲۸ ص ۵۸ ، التبيان : ج۹ ص۵۷۶ .
[۸]مائده ، آيه ۵۲ .
[۹]تفسير الطبری : ج ۴ جزء ۶ ص ۲۷۸ ، الوسيط فی تفسير القرآن المجيد : ج ۲ ص ۱۹۷ .
[۱۰]ر . ك : ج ۲ ص ۱۱۹ (ولايت علی ، ولايت خدا و پيامبر است) ، برای اطلاع بيشتر رجوع شود به الميزان فی تفسير القرآن : ج ۶ ص ۸ به بعد ، الكشّاف : ج ۱ ص ۳۴۷ .
سفارش به شب و روز عرفه️
که در روایت دارد عبادت در شب عرفه معادل صد و هفتاد سال عبادت است. چه موقعیت خوبی. اون روایتی را که از امام صادق صَلَوَاتُاللَّهِعَلَیهِ است که «مَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ لَمْ يُغْفَرْ إِلَى قَابِلٍ إِلَّا أَنْ يَشْهَدَ عَرَفَةَ». میدونی یعنی چی؟ یعنی اون کسانی را که عقب مانده بودند از ماه رمضان توی ماه رمضون نتونستند کاری بکنند از اون مغفرت ماه مبارک رمضان نتونستند بهره بگیرند این واماندگان عقب ماندگان بهترین فرصتشون عرفه است. خوب دقت کنید چی دارم میگم. بهترین فرصت اونها عرفه است. فرصتی بسیار خوب. شب عرفه روز عرفه از نظر فضیلت. لذا به دوستان میخوام سفارش کنم. تنها نه دعا برای خودتون من نمیرسم که روایاتی را که در باب وارد شده نسبت به دعا در ایام عرفه چه شبش چه روز عرفه به خصوص دوستان رو من سفارش میکنم فردا ظهر به بعد به خودت برسین. خیلی از ما عمرها گذشته است بعد هم روزها میاد. از ظهر به بعد برید سراغ خودتون. چون دارد در عصر عرفه به خصوص البته امشب هم هست فردا به خصوص من اینرو عرض کردم. در باب دعا دارد به اینکه برای غیر خوب دعا کنید. روایت متعدد من دیدم. که اگر دعا کنید برای غیر صد هزار برابر خدا به شما عنایت میکند. هر دعایی که برای دیگری میکنید. ما داریم در اصحاب ائمه عَلَیهِمُالسَّلَامُ یکیش عبدالله بن جندب بود دید در عرفه هر چی دعا کرد دعا کرد برای غیر رفیقش گفت آقا تموم شد آفتاد غروب کرد برای خودت یک چیزی بخواه. گفت از مولام موسی بن جعفر شنیدم به اینکه برای غیر دعا کردن صد هزار برابر بهتره. صد هزار برابر مقبول رو که رها نمیکنم یکی برای خودم که معلوم نیست چی بشه.
اهمیت روز عرفه
حضرت آیت الله جوادی آملی در اهمیت روز عرفه و دعا در این روز تصریح کردند: «روز پُربرکت عرفه را در پیش داریم، روز عید قربان را در پیش داریم، اینها جزء «ایام الله» هستند. دعا همیشه مستجاب است، ولی در آن روزهای مخصوص، ذات اقدس الهی بعضی از زمانها بعضی از زمینها را برای دعا اختصاص داده است. روزه گرفتن در روز نهم ذی حجّه؛ یعنی روز عرفه بسیار فضیلت دارد ولی از بس دعای آن روز پُربرکت است گفتند اگر روزه گرفتن باعث ضعف میشود که انسان در آن دعا درست نمیتواند با خدا راز و نیاز و گفتگو کند، آن روز را روزه نگیرد. اساس آن روز بر دعا کردن است انسان مواظب باشد بعد از ظهر آن روز را به دعا بگذراند.»
عِشقُ اللّه ِ
رسولُ اللّه ِ صلى الله عليه و آله : يَقولُ اللّه ُ عزَّ و جلَّ : إذا كانَ الغالِبُ عَلَى العَبدِ الاشتِغالَ بي جَعَلتُ بُغيَتَهُ و لَذَّتَهُ في ذِكري ، فإذا جَعَلتُ بُغيَتَهُ و لَذَّتَهُ في ذِكري عَشِقَني و عَشِقتُهُ ، فإذا عَشِقَني و عَشِقتُهُ رَفَعتُ الحِجابَ فيما بَيني و بَينَهُ ، و صَيَّرتُ ذلكَ تَغالُبا عَلَيهِ ، لا يَسهو إذا سَها النّاسُ
.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد: هرگاه اشتغالِ به من بر جان بنده غالب آيد، خواهش و لذّت او را در ياد خودم قرار دهم و چون خواهش و لذّتش را در ياد خودم قرار دهم عاشق من گردد و من نيز عاشق او. و چون عاشق يكديگر شديم پرده ميان خود و او را بالا زنم و آن [مشاهده جلال و جمال خود ]را بر جان او مسلّط گردانم، به طورى كه وقتى مردم دچار سهو و اشتباه مى شوند، او دستخوش سهو نمى شود.
۱.كنز العمّال : ۱۸۷۲.
مردمی بودن رئیسی عزیز
نکته برجسته و مهم در مشی و کارنامه شهید رئیسی، مردمی بودن اوست. صفتی که در مقاطع مختلف مدیریتی این شهید، درخشان و قابل مشاهده بوده و رهبرانقلاب نیز در مقاطع مختلف به آن اشاره کردهاند. ایشان در ارتباط تصویری با همایش سراسری قوه قضائیه در تیرماه سال ۱۳۹۹ در تبیین مصادیق مردمی بودن و اهمیت این موضوع میفرمایند: «یک نکته هم مسئلهی مردمیبودن است که بنده قبلاً هم این را مکرّر گفتهام، حالا هم در گزارش جناب آقای رئیسی مسئلهی مردمیبودن، بود… یکی هم به معنای حضور در بین مردم است که خب الحمدلله من میبینم مسئولین قوّهی قضائیّه - خود جناب آقای رئیسی و بعضی دیگر - راحت بین مردم حضور پیدا میکنند؛ این خیلی خوب است؛ یعنی با مردم مواجه بشوید، در بین مردم حضور پیدا کنید؛ این هم یک نقطه است. بنابراین اینها جهات مختلف و مصادیق مختلف مردمی بودن است.» ۱۳۹۹/۰۴/۰۷
یک سال بعد و درحالی که آقای رئیسی قوه قضائیه را برای حضور در دولت ترک کرده بود، رهبرانقلاب در دیدار رئیس و مسئولان این قوه، مردمی بودن را ویژگی مثبت و بارز ایشان ذکر کرده و بر ادامه آن در دوره ریاست جدید تأکید کردند: «یکی از نقاط قوّت کار جناب آقای رئیسی در قوّهی قضائیّه همین رفتن بین مردم بود. این را ترک نکنید؛ مسئولان محترم قوّه بعد از ایشان این را ترک نکنند. این کارِ بسیار خوب و مهمّی است.» ۱۴۰۰/۰۴/۰۷
اراده شکست ناپذیر
🔹 ظاهر این ﴿كُلُّ امْرِئٍ بِما كَسَبَ رَهینٌ﴾[1] بوی تهدید می دهد؛ قهراً به قرینه سوره مبارکه «مدثر» که در آن سوره آیه ۳۸ دارد ﴿كلُُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ ٭ إِلَّا أَصحَْابَ الْیمِینِ﴾ اینها عام و خاص هستند یا مطلق و مقید هستند باید تقیید بشود ﴿كلُُّ نَفْسِ بِمَا كَسَبَتْ رَهِینَةٌ ٭ إِلَّا أَصحَْابَ الْیمِینِ﴾، ظاهر آن این است اگر ما نبودیم با شواهد دیگر، این را از باب عام و خاص و مطلق و مقید حمل می کردیم به اینکه باید تقیید بشود، چرا؟ برای اینکه «رهین» که فعیل است به معنای «مرهون» است، «مرهون» آن عینِ گرو را می گویند، این مطلب اوّل که «رهین» به معنای «مرهون» است و یعنی گرو.
🔹 مطلب دوم آن است که کسی گرو می دهد که بدهکار باشد، اگر کسی دِینی گرفته بدهکار است این [شخص] باید گرو بدهد.
🔹 مطلب سوم آن است که انسان اگر در برابر ذات اقدس الهی خلاف کرد بدهکار است و چون بدهکار است باید گرو بدهد، گروی الهی هم سخن از زمین و خانه و فرش و امثال آن نیست، خود شخص را #گرو می گیرند! این که می بینید بعضیها می گویند من نمی توانم مواظب زبانم باشم، نمی توانم شب برخیزم و نمی توانم خودم را کنترل کنم این بیچاره راست می گوید، برای این که در #بند هست و بدهکار است. این خطبه نورانی پیغمبر (صلّی الله علیه و آله و سلّم) در آخرین جمعه شعبان فرمود: «أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُم»[2] شما #گناه کردید، یک؛ گناهکار #بدهکار است، دو؛ بدهکار باید #گرو بدهد، سه؛ خدا زمین و فرش قبول نمی کند، چهار؛ #خود_آدم را گرو می گیرد «إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُم»؛ فکّ رهن کنید! بگویید خدایا بد کردم. این نه رو به قبله می خواهد، نه توبه می خواهد، نه آب توبه می خواهد، نه نزد عالم رفتن می خواهد، این یک #اراده_شکست_ناپذیر می خواهد که خدایا آمدم، او هم قبول می کند! مگر چه چیزی می خواهد؟ لازم نیست انسان لفظ آن را بگوید حالا «استغفر الله» گفت یا «أتوب الیه» گفت؛ اما واقعاً بگوید آمدم، این بخشیده می شود، این می شود خدا! فرمود طبق این اصول پنج گانه بدهکار هستی و بدهکار باید گرو بدهد و غیر از خود آدم کسی را گرو نمی گیرند.
[1]. سوره طور، آیه21.
[2]. عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج1، ص296.