رشتهای بر گردنم افکنده دوست...
اگرچند کتاب باشد که بزرگان عرفان و اسلام دلشان میخواست که کاش نویسنده آن اثر ماندگار و ارزشمند بودند «تفسیر المیزان» علامه طباطبایی حتماً یکی از آنهاست. کتابی که خیلیها آرزو داشتند در نوشتن سطری از آن سهیم باشند. حالا علامه خودش با دست و زبان خودش نهتنها این کتاب که تمامکارهای علمی و کتابهایش را نصف، نصف با یک بانو سهیم شده؛ با همسرش. بانویی که از اقوام او و بزرگزادگان تبریز بوده است. زندگی مرفه و خوبی در خانه پدری و حتی مدتی در خانه همسر تجربه کرده اما برای اینکه همسرش از معارف و دانش دور نماند به سکونت در اتاقی در قم رضایت داده است. اتاقی که با یک پرده از وسط نصف شده بود. یکطرف اتاق مادر و فرزندانش زندگی میکردند و طرف دیگر کلاس درس و بحث علامه طباطبایی و شاگردانش برپا میشد.
بهترین روایتها درباره این بانو که زودتر از همسرش از دنیا رفت و داغی بزرگ بر دل این عالم بزرگ شیعه ماند را دخترشان و همسر شهید مطهری خوب مرور میکنند. مهندس «عبد الباقی طباطبایی»، پسرشان هم خاطره جالبی از دلدادگی، مهر و صفای بین مادر و پدرش میگوید که مربوط به مهاجرت از تبریز؛ خانه وزندگی خوب و مرفه به قم وزندگی در یک اتاق است. سفری که نزدیک سال نو رقم خورد: «وقتی به مادرم گفتم که مادر جان شب عید وقت مسافرت نیست و خواستم گله کنم که چرا از تبریز با این امکانات قرار است برویم قم گفت: رشتهای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هر جا که خاطرخواه اوست/ رشته بر گردن نه از بیمهری است/ رشته عشق است و بر گردن نکوست…»
چهل سال هم کاروانم رفت
مرد آذریزبان خم شد و درِ گوش بانویی که لحظههای احتضار را می گذراند، جملهای گفت و پرسید: «جمیله خانم منی حلال الیئیسن؟» به زبان آذری یعنی جمیله خانم من را حلال میکنی؟ زن بااینکه نای حرف زند نداشت اما برای آنکه سؤال همسرش را که نگران، چشم دوخته بود به لبهای او بیپاسخ نگذارد به هر زحمتی شده سری تکان داد که یعنی بله آقا! بعد چشمهای مردی که خیلیها به او لقب فیلسوف معاصر دادهاند، پر از اشک شد. ازیکطرف خوشحال بود همسرش از او راضی بوده و از طرفی چشمانش خیس بود که دیداربهقیامت افتاده. اینها وصف علامه «محمدتقی جعفری» است مردی که سختترین و پیچیدهترین مفاهیم فلسفه و عرفان را با سادهترین و شیرینترین روایتها همهفهم میکرد تا هم آن دانشجوی فلسفه بهره ببرد هم پیرمرد سبزیفروش محله بتواند یک پله به خدا نزدیکتر شود.
شخصیت مذهبی و علمی او روشن است و مهمانان بسیاری از چهارگوشه دنیا برای دیدار با او نوبت میگرفتند و مشتاق بودند تا حرفهایش را بشنوند. از بین خاطرات فرزند علامه درباره رابطه پدر و مادرش شاید بتوان این خاطره را در یک جمله کوتاه چکاند و خلاصه کرد؛ «صمیمیت تا پای مرگ…» جمیله خانم همسر علامه یا همان فیلسوف معاصر به گفته پسرش سواد چندانی نداشته اما همینکه میدیده همسرش مردی است که خیلیها به کارهای علمی، عرفانی و فلسفه او دلخوش کردهاند و حاصل تحقیق و تألیفهایش چراغ راه خیلیها شده خودش را ملزم میدانست شرایط خانه را طوری مدیریت و اداره کند که وقت این مرد بزرگ برای خواندن، نوشتن و تدریس باز باشد. بچهها اگر مشکلی و احتیاجی داشتند خودش رفع میکرد و همین سبب میشد علامه فداکاریهایش را ببیند و هرچه میگذشت جمیله خانم در چشمش بزرگتر و عزیزتر میشد. وداع و بدرقه فیلسوف معاصر با همسرش فقط جدایی مردی از همسرش نیست. همینکه از حفظ دعای عدلیه را خوانده دهانش را پیش گوش همسرش برده و آن سؤال را پرسیده یعنی مردی به این بزرگی دغدغهاش این بوده که همسرش، شریک زندگیاش از او راضی است؟ وقتی شام غریبان همسرش از او خواسته بودند سخنرانی کند حتی اگر شده کوتاه، گفته بود: «این زن در زندگی دغدغهای برای من ایجاد نکرد و چهل سال با من هم کاروانی کرد. ما هرروز مهمانان بسیاری داشتیم ولی این خانم لحظهای شکایت نکرد و من از او در پیشگاه خدا طلب عفو میکنم.»
قصه های قرآنی و تکنیک های تربیتی و آموزشی
عناصر تشکیل دهنده قصه های قرآنی بسیار ارزشمند و پر محتوی هستند، به طوری که مباحثی همچون تربیت توحیدی و خدا محوری، معاد باوری، تربیت انقلابی، تربیت اخلاقی، تربیت اجتماعی و همچنین تربیت عقلانی را می توان در آنها مشاهده کرد، تربیت انقلابی را می توان در تلاش های مجاهدانه پیامبران الهی برای سرنگون کردن طغیانگران و مستکبرانی همچون نمرود و فرعون ها مشاهده کرد.
قرآن کریم آخرین و یگانه کتاب آسمانی است که برنامه های تربیتی و آموزشی آن ضامن سعادت جامعه بشری است، کتابی که در خود گوهرهای ناب زندگی سعادت بخش را به همراه دارد، و تکنیک های صحیح تربیتی و آموزشی را در پیش روی فرهیختگان و جویندگان هدایت وحیانی قرار می دهد،[1] فقط باید هوشمندانه و مشتاقانه برای فراگیری آموزه های آن قدم برداشت و معارف و زیبا و الهی آن را با قوت دریافت کرد و در زندگی فردی و اجتماعی خود آنها را به کار بست. «وَ کَتَبْنا لَهُ فِی الْأَلْواحِ مِنْ کُلِّ شَیْءٍ مَوْعِظَةً وَ تَفْصیلاً لِکُلِّ شَیْءٍ فَخُذْها بِقُوَّةٍ وَ أْمُرْ قَوْمَکَ یَأْخُذُوا بِأَحْسَنِها؛[2] و براى او در الواح اندرزى از هر موضوعى نوشتیم؛ و بیانى از هر چیز کردیم پس آن را با جدّیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است؛)».
تکنیک های تربیتی و آموزشی قرآن کریم
یکی از سؤالات کاربردی و مهمی که ذهن پژوهشگران علوم تربیتی و مباحث قرآنی را به خود جلب کرده، تکنیک ها و مدهای تربیتی است که قرآن کریم در پیش روی افراد قرار داده است، به عبارتی این کتاب آسمانی و وحیانی با شیوه و راهکارهای بسیار زیبا انسان ها را به سوی خوبی ها و پرهیز از زشتی ها دعوت کرده است، حال جای این سؤال باقی است که مدل های قرآن کریم در این خصوص کدامند؟ در سلسله مقالاتی سعی داریم به این پرسش کاربردی اشاره کنیم.
تکنیک قصه گویی و داستان پردازی
یکی از زیباترین و جذاب ترین راه ها و تکنیک های تربیتی قرآن کریم بهره گیری از اسلوب قصه گویی و داستان پردازی است. راهکار بسیار جذاب و شگفت انگیزی که در تمام رده های سنی و شغلی اثر بخشی حیرت آوری داشته است.«نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ أَحْسَنَ الْقَصَص[3] ما بهترین سرگذشت ها را از طریق این قرآن- که به تو وحى کردیم- بر تو بازگو مى کنیم». ولی قصه و داستان های قرآنی با سایر قصه های رایج اجتماعی متفاوت است، چرا که از حیث ساختار، محتوا، اهداف، اجزاء و نکات تربیتی از چنان غنا و استحکامی برخوردار است که حیرت انسان را برمی انگیزد.
معارف ثقلين-69
طرح گرافيكي/هرچه بيشتر؛بهتر
فضیلت قرائت و تلاوت قرآن در منزل
در روایت آمده است: خانههایی که در آنها تلاوت قرآن میشود، «تُضِیئُ لأهْلِ السمآءِ کما یضِیئُ النجْمُ [أَلْکوکبُ الدری] لأهْلِ الأرْضِ؛ چنانکه ستاره یا ستاره درخشنده برای اهل زمین میدرخشد، برای آسمانیان میدرخشد».١
در گذشته صدای قرآن از منازل بلند میشد. در حالات اصحاب سیدالشهدا علیهالسلام در شب عاشورا آمده است: «لَهُمْ دَوِی کدَوِی النحْلِ؛ زمزمهای همانند صدای زنبور عسل داشتند».٢
همچنین آمده است که ایشان: «مَا بَینَ راکعٍ وَ ساجِدٍ وَ قائِمٍ وَ قاعِدٍ؛ در حالات مختلف برخی در رکوع و برخی در سجده و برخی ایستاده و بعضی نشسته [به عبادت و راز و نیاز و مناجات و انس با خدا مشغول بودند]».٣
و در خطبه همام در شمار ویژگیهای متقین آمده است: «فَصافونَ أَقْدامَهُمْ یتْلُونَ آیاتِ اللهِ آناءَ اللیلِ و أَطْرافَ النهارِ؛ مرتب به نماز ایستاده و در لحظات شب در آغاز و پایان روز، آیات خدا را تلاوت میکنند».۴
در محضر بهجت، ج۲، ص۲۹۶
١. مشابه: اصول کافی، ج۲، ص۲۱۰؛ منلایحضرهالفقیه، ج۱، ص۴۷۳؛ تهذیب، ج۲، ص۱۲۲؛ وسائلالشیعه، ج۲، ص۱۲۲؛ ج۵، ص۲۹۴؛ ج۸، ص۱۵۸؛ بحارالانوار، ج۸۴، ص۱۵۳؛ ارشادالقلوب، ج۱، ص۹۲؛ اعلامالدین، ص۲۶۲؛ ثوابالاعمال، ص۴۲؛ روضةالواعظین، ج۲، ص۳۲۱؛ المقنعة، ص۱۲۰. متن روایت در همه منابع یاد شده، در مورد خانههایی که در ضمن نماز شب، قرآن تلاوت میشود، است. عین عبارت حدیث مذکور در کافی، ج۲، ص۲۱۰، روایت ۱۳۶۷ به این صورت است: «إِنَّ الْبُیوتَ الَّتی یصَلّی فیها بِاللَّیلِ بِتِلاوَةِ الْقُرْآنِ، تُضیئُ لأهْلِ السَّماءِ کما تُضیئُ نُجُومُ السَّماءِ لأهْلِ أَلأرْضِ».
٢. بحارالانوار، ج۴۴، ص۳۹۳؛ اللهوف، ص۹۱.
٣. همان.
۴. مشابه این سخن از امیرالمؤمنین علیهالسلام درباره ویژگیهای تقواپیشگان و نشانههای مؤمنان نقل شده است، به این صورت: «أَمَّا اللَّیلُ فَصافُّونَ أَقْدامَهُمْ، تالینَ لأجزاءِ الْقُرْآنِ، یرَتِّلُونَه تَرْتیلاً…» ر.ک: وسائلالشیعه، ج۶، ص۱۷۲؛ مستدرکالوسائل، ج۴، ص۲۴۰؛ بحارالانوار، ج۶۴، ص۳۱۵ و ۳۴۱؛ ج۶۵، ص۱۹۴؛ ج۷۵، ص۲۸؛ امالی صدوق، ص۵۷۰؛ تحفالعقول، ص۱۵۹؛ صفاتالشیعة، ص۱۸؛ کتاب سلیم، ص۸۴۹؛ کنزالفوائد، ج۱، ص۹۰؛ نیز ر.ک: بحارالانوار، ج۷۵، ص۷۳؛ اعلامالدین، ص۱۳۸.
پایگاه اطلاع رسانی مرکز تنظیم ونشر آیت الله بهجت رحمه الله علیه