از همه تقاضا می کنم دروغ نگویید؛ توجیه هم نکنید
حضرت آیت الله مظاهری گفتند: من از همۀ شما تقاضا دارم دروغ نگویید، نه به زنتان، نه به بچهتان، نه به رفیقتان و توجیه هم نکنید؛ توریه هم نکنید. مرحوم محقق بزرگ آقا ضیاء عراقی«رحمتاللهعلیه» گفته بودند: توریه دو تا دروغ است. همه باید صاف و با صفا و با صمیمیت و با صداقت باشند.
- حدیث دوازدهم؛ چهار عامل اکمال ایمان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«رَبِّ اشْرَحْ لی صَدْری وَ یَسِّرْ لی أَمْری وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانی یَفْقَهُوا قَوْلی»
بحث این جلسه به شرح روایتی از امام باقر«سلاماللهعلیه» اختصاص دارد. این روایت بسیار ارزنده و آموزنده است. البته در زیارت جامعه میخوانیم: «کَلَامُکُمْ نُورٌ»[۱]؛ و بر این اساس، همۀ کلمات و سخنان اهل بیت«سلاماللهعلیه» نورانی است؛ امّا بعضی از روایات، نورٌ علی نور است. مثل قرآن که همۀ آیاتش فصاحت و بلاغت دارد، امّا فصاحت و بلاغت بعضی از آیات بروز بیشتری دارد و معجزه روی معجزه است.
آرزوهاي خوب براي آدم هاي مردم آزار..
برای آدم هایی که آزارتان می دهند آرزوهای ِخوب کنید!
آری ..
آرزو کنید …آنقدر در خوبی هایِ زندگی غرق شوند و خیر و نیکی در لحظه هایشان جاری باشد ،
که وقتی به خودشان می آیند ،اصلاً دیگر بدی را بلد نباشند ..بیشتر ِ آدمهایی که آزار می دهند ،
شاید یک روزی ، یک جایی ،زخمی خورده اندو مرهمی نیافته اند
و تنها راه ِ گذر از این زخم را ،در آزار دادن ِ دیگران جسته اند ..
با رفتار متقابل ، چنین شخصیتی از خودتان نسازید ..
این یک شعار نیست ،اگر جواب بدی را دستِ کم با سکوت بدهید
و در دلتان آرزوهای ِنیک برای فرد ِمقابل کنید ،
شما خوشبخت ترین انسانید …
وقتی در بسته حرم هم مانع نمازشب بهلول نمی شود
یک سال که شب نیمه شعبان مصادف با ایام زمستان بود و هوای قم به حدی سرد بود که آب در چند ثانیه یخ می بست، همان شب نیمه شعبان رفتم در مجلس جشنی که به مناسبت میلاد …
* نماز شب شیخ محمد تقی بهلول
عالم ربانی مجاهد خستگی ناپذیر حضرت حاج شیخ محمد تقی بهلول می فرمودند:
نماز شب، خیر دنیا و آخرت را دارد؛ وقتی می گوییم بخوانید، دلیل هم داریم که خیر دارد؛ مثلا زمانی که ما در مدرسه فیضیّه با بقیه رفقا درس می خواندیم روزگار ما خیلی به سختی می گذشت.
یک سال که شب نیمه شعبان مصادف با ایام زمستان بود و هوای قم به حدی سرد بود که آب در چند ثانیه یخ می بست، همان شب نیمه شعبان رفتم در مجلس جشنی که به مناسبت میلاد حضرت مهدی(علیه السلام) تشکیل شده بود شرکت کردم و وقتی به مدرسه برگشتم، درب مدرسه بسته بود و درب حرم هم بسته بود و هوا هم که خیلی سرد بود و از طرفی ما هم مقید به خواندن نماز شب بودیم؛ لذا جلوی درب حرم آمدم و در همان جا روی زمین شروع به نماز شب خواندن کردم.
نماز که تمام شد، یک مرد ترک زبان جلو آمد و گفت: حرم کی باز می شود؟ گفتم: یکی دو ساعت دیگر. گفت: دوستانم منتظر من هستند که باید بروم. شما لطف بفرمایید این شمع ها را بگیرید و هر شب جاهایی که از حرم تاریک است از طرف من روشن کنید.
من هم شمع ها را گرفتم و بعد آن شخص به من مقداری پول داد و رفت که وقتی من توجه کردم، دیدم ۵۰۰ تومان است که در آن زمان مبلغ قابل توجهی بود به من داده است که با آن ۵۰۰ تومان خیلی ازمشکلات ما حل شد.
بله این یک نمونه از خیر دنیا و آخرت نماز شب است.
* نماز شب آیت اللَّه العظمی بهجت (ره)
آیت اللَّه شیخ جواد کربلایی می گوید:
جناب آیت اللَّه بهجت در جدیّت در نماز شب و گریه کردن در نیمه های شب مخصوصاً شب های جمعه کوشا بودند.
یکی از علما و مشاهیر به من فرمودند که: شب جمعه در مدرسه سید در نجف اشرف درنیمه شب بنده شنیدم با صدای حزین و ناله و گریه در حالی که سر به سجده گذاشته بود مکرراً به حق تعالی عرضه می داشت:
«الهی من لی غیرک، أسئله کَشفَ ضُرّی وَ النَّظَرَ فی أمْری». (۱)
۱. برگی از دفتر آفتاب، ص50-خبرگزاری حوزه
حق پا
امام سجاد علیه السلام فرمودند:
حق پاهایت بر تو آن است که؛ از آن به عنوان وسیله ای برای رفتن به طرف حرام استفاده نکنی.
رساله امام سجادعلیه السلام
دستورالعملی ارزنده برای سیر و سلوک
صبر در سلوک معنوی
مسلّم است كه هر كار مهمّی با مشكلات و سختیهایی همراه است؛ بهویژه اینكه اگر آن فعّالیت و مأموریت با امیال و منافع عدّهای مغایرت داشته باشد.
صبر(1)
دستورالعمل مهم و تعیینكنندۀ دیگر در موفّقیت پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم»، شكیبایی و صبر در مواجهه با مشكلات است: «وَاصْبِرْ عَلَی ما یَقُولُون؛ و بر آنچه مىگویند صبر كن».(2)
مسلّم است كه هر كار مهمّی با مشكلات و سختیهایی همراه است؛ بهویژه اینكه اگر آن فعّالیت و مأموریت با امیال و منافع عدّهای مغایرت داشته باشد. بنابراین رسالت پیامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» كه عبارت بود از مقابله با جهالتها و ظلم و ستم ستمگران و فرهنگ طاغوت و سوق دادن جامعه به سوی نیكیها، با دشمنان متعددی مواجه بود. اوّلین عكسالعمل بتپرستان و اشراف و ستمگران، خیل تهمتها و نسبتهای ناروا را به همراه داشت. از اینرو، خداوند برای آمادگی پیامبر، با پیشگویی برخورد آنان، به آن حضرت میفرماید: ای رسول گرامی! این كار، صبر و استقامت لازم دارد.
هر چند صبر در مقابل مشکلات و تحمّل مصائب با تلخی همراه است؛ امّا میوهای شیرین دارد. صبر و استقامت آن حضرت در سیزده سال اوّل بعثت و پشت سر نهادن هشتاد و چهار جنگ در مدینه و موفّقیّت ایشان در فراگیری اسلام را به همراه داشت. زندگی پرفراز و نشیب پیامبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» بیانگر این نكتۀ مهم است كه صبر از عوامل مهم در موفّقیت ایشان به شمار میآید.
به صبر اُمّ الفضائل میگویند. همۀ فضیلتها متوقّف بر صبر و استقامت است. اگر انسان بخواهد مُهذّب شود باید این صبر و استقامت را در سیر و سلوک داشته باشد. اگر کسی بخواهد عالم شود، صبر میخواهد، استقامت در علم میخواهد. اگر کسی بخواهد فضیلتی از فضائل انسانی راه پیدا کند، صبر و استقامت میخواهد. پیدا کردن ملکۀ تقوا متوقّف بر صبر و استقامت است. اگر در خانواده زن و شوهر بخواهند با هم یک زندگی موفّق داشته باشند، و اولاد شایسته تحویل اجتماع دهند، باید صبور باشند.
اسوه هاي اخلاقي/پشتکار برای تحصيل معارف
از قول فرزند علامه امینی نقل شده است :
بعضی ها خیال می کنند کتاب الغدیر به راحتی تألیف شد است.
مرحوم علامه امینی سختی ها متحمل شد که توصیف آن از عهده زبان خارج است.
مقابل خانه ما کتابخانه مرحوم کاشف الغطاء قرار داشت ایشان یک مدرسه ای هم داشتند که در جنب این کتابخانه بود و دارای ده، دروازه حجره بود. کتابهای این کتابخانه از پدرشان شیخ علی کاشف الغطا به ایشان رسیده بود و هیچگونه امکانات رفاهی نداشت.
مرحوم امینی از این کتابخانه به لحاظ نزدیکی، خیلی استفاده می کردند. ایشان از صبح می رفتند برای مطالعه و آن چنان غرق در مطالعه می شدند که حتی گذشت زمان را هم فراموش می کردند.
یک بار مدیر کتابخانه هنگام عصر از کتابخانه بیرون می آید و در کتابخانه را قفل می زند. غافل از اینکه علامه امینی داخل کتابخانه است.
آن روز سپری می شود. روز بعد او وقتی به کتابخانه می آید می بیند علامه در حال مطالعه هست.
به ایشان می گوید: شما کِی آمده اید؟
علامه پاسخ می دهد: از دیروز که من را در این کتابخانه زندانی کردی تا الآن در اینجا به سر می برم!
منبع:پايگاه اطلاعرساني رویش اخلاق و تربیت
زمان خوردن صبحانه در توصیه امام صادق(عليه السلام)
امام صادق علیه السلام در حدیثی می فرمایند:
چون نماز صبح را خواندی، پاره نانی بخور تا با آن دهان خویش را خوشبو سازی، حرارت خود را فرو بنشانی، دندانهایت را استوار سازی، لثه ات را استحکام بخشی، روزیِ خویش را به چنگ آوری و خوی خود را نکو سازی.
متن حدیث:
الإمام الصادق علیه السلام:
إذا صَلَّیتَ الفَجرَ فَکُل کِسرَةً تُطَیِّبُ بِها نَکهَتَکَ ، وتُطفِئُ بِها حَرارَتَکَ ، وتُقَوِّمُ بِها أضراسَکَ ، وتَشُدُّ بِها لِثَتَکَ ، وتَجلِبُ بِها رِزقَکَ ، وتُحَسِّنُ بِها خُلُقَکَ.
“دعوات، صفحه 140- بحار الأنوار، جلد 66 ، صفحه 345 دانش نامه احادیث پزشکی،
جلد۲، صفحه 160″
راستگویی از زاویه قال الباقر و قال الصادق (عليهماالسلام)
برداشت های اخلاقی
کتاب «واژه های اخلاقی از اصول کافی» اثری از مرحوم آیت الله علی مشکینی است که در آن، نکاتی زیبا و قابل استفاده پیرامون مباحث مختلف اخلاقی آمده و «حوزه نیوز» منتخبی از این نکات را در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می نماید.* راستگویی و أدای امانت
۱. امام صادق (علیه السلام) فرمود: هر که زبانش راست باشد، کردارش پاک است.
۲. امام باقر (علیه السلام) فرمود: پیش از یاد گرفتن حدیث، راستگویی بیاموزید.
۳. امام صادق (علیه السلام) فرمود: نخستین کسی که شخص راستگو را تصدیق می کند، خداوند است که به راستگویی او واقف است و خودش هم خود را تصدیق می کند و می داند راستگوست.
۴. امام باقر (علیه السلام) فرمود: همانا مرد (پیوسته) راست می گوید، تا آنکه خداوند او را صدیق (بسیار راستگو) محسوب می دارد.
۵. امام صادق (علیه السلام) فرمود: خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نفرمود، جز با راستگویی و ادای امانت نسبت به نیکوکار و بدکردار.
شرح:
مراد این است که هر پیغمبری راستگو و امانت دار بوده و یا آنکه -علاوه بر آن- اگر صاحب شریعت بوده این دو صفت در برنامه شریعت او نیز بوده است.
۶. امام صادق (علیه السلام) فرمود: همانا علی نزد رسول خدا - صلی الله علیه و آله و سلم - به سبب راستگویی و ادای امانت به آن مقام رسید.
۷. امام صادق (علیه السلام) فرمود: به روزه و نماز مردم فریفته مشوید، زیرا انسان به نماز و روزه شیفته می شود، تا آنجا که اگر ترک کند، به هراس می افتد، ولی آنها را به هنگام راستگویی و ادای أمانت بیازمایید.
شرح:
گاهی ترس از نارضایتی و اعتراض مردم یا انگیزه های دنیوی دیگر، موجب می شود که انسان بر نماز و روزه مداومت کند و آنها را ترک ننماید، پس نماز و روزه معیار کامل و همیشگی صلاح و ترس از خدا نیست.
سفارش امام علی(ع) درباره گذشت ساعتها
امیرالمومنین امام علی علیهالسلام فرمودند:
… شما را به یاد مرگ و غفلت نکردن از آن سفارش کنم.
و چگونه از چیزی غفلت کنید که از شما غفلت نکند، و به کسی طمع میورزید که مهلتتان ندهد پس مردگانی که به چشم دیدهاید برای موعظه کافی است.
آنان که به گورهاشان برده شدند نه به دلخواه، و در آنجا فرود آمدند نه به اختیار، گویی اصلًا در دنیا نبودهاند و آخرت هماره خانه آنان بوده است.
از خانههاشان که در آن میزیستند به وحشت آمدند و در گورها که از آن وحشت داشتند خانه کردند، و به دنیایی که وانهادند و از دست دادند سرگرم بودند، و آخرتی را که به آن وارد شدند تباه ساختند.
دیگر نه کارهای ناشایسته خود را تغییر توانند داد و نه توان دارند کردارهای شایسته را زیاد کنند.
آنان به دنیا انس گرفته بودند ولی آنها را فریفت، و بدان اعتماد کردند امّا آنها را به خاک مرگ در انداخت.
پس بشتابید و پیش تازید -رحمت خدا بر شما- به سوی خانههاتان که مأمور به آبادی آنید و باید بدان روی آورید و به سوی آن فراخوانده شدهاید.
و نعمتهای الهی را که بر شمایان فرو باریده است با صبر و استقامت بر فرمانبری از او کامل کنید و از نافرمانی او بپرهیزید، که فردا نزدیک است. چه سریع گذرد ساعتها در روز، و روزها در ماه، و ماهها در سال، و سالها در عمر.
متن حدیث:
و من خطبة له علیه السلام: أُوصِیکُمْ- أَیُّهَا النَّاسُ- بِتَقْوَی اللَّهِ وَ کَثْرَةِ حَمْدِهِ عَلَی آلَائِهِ إِلَیْکُمْ وَ نَعْمَائِهِ عَلَیْکُمْ وَ بَلَائِهِ لَدَیْکُمْ فَکَمْ خَصَّکُمْ بِنِعْمَةٍ وَ تَدَارَکَکُمْ بِرَحْمَةٍ أَعْوَرْتُمْ لَهُ فَسَتَرَکُمْ وَ تَعَرَّضْتُمْ لِأَخْذِهِ فَأَمْهَلَکُمْ وَ أُوصِیکُمْ بِذِکْرِ الْمَوْتِ وَ إِقْلَالِ الْغَفْلَةِ عَنْهُ وَ کَیْفَ غَفْلَتُکُمْ عَمَّا لَیْسَ یُغْفِلُکُمْ وَ طَمَعُکُمْ فِیمَنْ لَیْسَ یُمْهِلُکُمْ فَکَفَی وَاعِظاً بِمَوْتَی عَایَنْتُمُوهُمْ حُمِلُوا إِلَی قُبُورِهِمْ غَیْرَ رَاکِبینَ وَ أُنْزِلُوا فِیهَا غَیْرَ نَازِلِینَ کَأَنَّهُمْ لَمْ یَکُونُوا لِلدُّنْیَا عُمَّاراً وَ کَأَنَّ الْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً أَوْحَشُوا مَا کَانُوا یُوطِنُونَ وَ أَوْطَنُوا مَا کَانُوا یُوحِشُونَ وَ اشْتَغَلُوا بِمَا فَارَقُوا وَ أَضَاعُوا مَا إِلَیْهِ انْتَقَلُوا لَا عَنْ قَبِیحٍ یَسْتَطِیعُونَ انْتِقَالًا وَ لَا فِی حَسَنٍ یَسْتَطِیعُونَ ازْدِیَاداً أَنِسُوا بِالدُّنْیَا فَغَرَّتْهُمْ وَ وَثِقُوا بِهَا فَصَرَعَتْهُمْ فَسَابِقُوا- رَحِمَکُمُ اللَّهُ- إِلَی مَنَازِلِکُمُ الَّتِی أُمِرْتُمْ أَنْ تَعْمُرُوهَا وَ الَّتِی رَغِبْتُمْ فِیهَا وَ دُعِیتُمْ إِلَیْهَا وَ اسْتَتِمُّوا نِعَمَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ بِالصَّبْرِ عَلَی طَاعَتِهِ وَ الْمُجَانَبَةِ لِمَعْصِیَتِهِ فَإِنَّ غَداً مِنَ الْیَوْمِ قَرِیبٌ مَا أَسْرَعَ السَّاعَاتِ فِی الْیَوْمِ وَ أَسْرَعَ الْأَیَّامَ فِی الشَّهْرِ وَ أَسْرَعَ الشُّهُورَ فِی السَّنَةِ وَ أَسْرَعَ السِّنِینَ فِی الْعُمُرِ.
“نهج البلاغه، خطبه230″
سوخته دل/مرحوم فخرتهراني
جوان بود و بسیار خوشسیما و شیکپوش. برای خودش کسی بود و رفت و آمدی داشت. با آنکه در یک خانواده روحانی متولد شده بود، ولی میل و اشتیاقش، او را به سوی علوم دنیوی کشیده بود.
هوش بالایی داشت و تحصیل را با جدیت دنبال میکرد. تمام هدفش این بود که بتواند بورسیه اعزام به خارج را دریافت کند و در یکی از کشورهای اروپایی، ادامه تحصیل دهد.
این داستان، به سالهای دور بر میگردد؛ در آن زمان، فقط عده کمی میتوانستند بورسیه تحصیلی بگیرند و به کشورهای اروپایی اعزام شوند؛ لذا بسیاری از جوانها در تلاش بودند تا قرعه، به نام آنها بیفتد. بالاخره نام این جوانِ خوشسیما از قرعه فال بیرون آمد: «فخر تهرانی»!
میگویند روز اعزام، به عللی که فقط خدا میداند، کمی دیر به فرودگاه رسید. هواپیما پرواز کرد و این جوان جویای نام، از پرواز جا ماند. هیچ راهی دیگر وجود نداشت. ناراحت و غمگین، از فرودگاه برگشت. آن همه تلاش و کوشش و تکاپو به هدر رفته بود. یأس و ناامیدی وجودش را پر کرد و شعلههای آرزو، در دلش به خاموشی گرایید.
روزی از روزها، در یکی از خیابانهای تهران و در حالیکه غرق در تفکر بود، با یکی از مقربان درگاه حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف) روبهرو شد:«آشیخ مرتضی زاهد» رحمه الله علیه. بر کسی معلوم نشد که در آن دقایق سرنوشتساز، چه سخنانی بین آشیخ مرتضای زاهد و فخر تهرانی رد و بدل گشت و شیخ، با آن نگاهِ اسرارآمیزش چگونه جوانِ تهرانی را به دام عشق انداخت.اما در همان ملاقات نخست، فخر تهرانی یکباره به انسانی دیگر تبدیل شد. تمام لباسهای شیک و مدّ روز را کنار گذاشت؛ عبایی بر دوش انداخت و حال و هوایی دیگر پیدا کرد. برقِ عشق حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف، در جان فخر تهرانی، آتش انداخت و او را در مدار جذبه آقای عالمیان، حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار داد.
او که سراپا عشق و آتش و عطش شده بود، راهِ پر خوف و خطرِ عشق را به سرعت طی کرد و راه صد ساله را، یک شبه پشت سر گذارد. کار او در عاشقی به جایی رسید که خیلی زود، مورد عنایت حضرت صاحب الامر عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار گرفت و به محضر ایشان، شرفیاب شد.
در خاطرات حضرت آیت الله بهاءالدینی آمده است كه فرموده اند: حاج آقا فخر تهرانی آدم به دردخوری است و سپس ادامه می دهند كه: امسال در مكه معظمه در مجلسی كه امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) تشریف داشتند، اسم افرادی برده شد كه مورد عنایت آقا بودند، از جمله حاج آقا فخر بود.موقعی كه از حاج آقا فخر سوال می شود كه: چه كرده ای كه مورد عنایت حضرت، واقع گشته ای؟جواب می دهد كه: كاری نكرده ام جز این كه مدت هاست خدمتگزار مادر پیر و زمین گیرم شده ام و تمام امور، حتی حمام و دستشویی او را خود به عهده گرفته ام.گمان می كنم، خدمتم به مادر، مرا مورد عنایت آقا قرار داده است.
روزی در اواخر عمر وی، در محفلی که حضرات علماء و از جمله آیة الله حسن زاده نیز شرکت داشتند، ناگاه مرحوم حاج آقا فخر تهرانی با لباسی نامرتب و عبایی که معلوم بود روی زمین کشیده شده، وارد مجلس شد و بر خلاف همیشه، در گوشه ای با حالتی بسیار مضطربانه نشست؛ پس از پایان یافتن مجلس و رفتن حضار و حضرات آقایان، وقتی از حالت اضطراب و ناراحتی اش پرسیدم، او رو به من کرد و با افسوس فراوان گفت: یک عمر آرزوی دیدار حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه الشریف را داشتم، حال که نصیبم شد، اکنون از دوری وصالش آرامش ندارم!
قبر عارف سالک، حاج آقا فخر در قبرستان بقیع در شهر مقدس قم می باشد.