رضایتمندی انسان به مقدّرات الهی
رضایت و رضایت مندی انسان به مقدّرات الهی از جمله موضوعات و مسائل اخلاق اجتماعی است که در زندگی بشر تاثیرگذار است. زمانی که انسان به داده های خداوند، به حکم و به قانون خداوند راضی باشد، به آن سهمی که خداوند از سختی ها، خوبی ها، آسانی ها و آرامش ها، در همه بخش های زندگی انسان قرار داده راضی باشد؛ روند زندگی نیز همراه با آرامش و اطمینان خواهد بود؛ ولی اگر ناراضی به مقدّرات الهی باشد روند زندگی ناخوشایند می شود.
عن الباقر(ع): أحقّ الله أن یسلَّم لما قضی الله(تعالی) و من رضی بالقضاء اتی علیه القضاء و عظّم الله اجره و من سخط القضاء و أحبط الله اجره.[1]
هر کس که خدای متعال را بشناسد از همه سزاوار تر است به این که راضی به قضای الهی باشد، بداند حکمت الهی را، احاطه علم الهی به جمیع مسائل انسان را، محبت پروردگار به مؤمنین را، که در روایات بسیاری این معنا ذکر شده است، از همه شایسته تر است به اینکه به قضای الهی راضی باشد؛ چون می داند آنچه پیش می آید خیر، و در جهت صلاح اوست، هرچند خود او آن صلاح را تشخیص ندهد و نداند، بعد می فرماید: و رضی باقضاء اتی علیه القضا و عظّم الله اجره، وقتی قصای الهی نازل می شود، مشکلی یا مصیبتی برای انسان پیش می آید.
اگر انسان به قضای الهی راضی و تسلیم باشد قضا می آید و او مأجور است، امّا کسی که خشمگین از قضای الهی است، همان خادثه و قضا و حکم لا یتخلّف الهی بر سر او می آید، در حالی که اجری هم پیش خداوند ندارد، توجه به خداوند متعال در اعمال روزانه همینطور است.
انسان کارهایی را که انجام می دهد، اگر جنانچه با توجه به امر و نهی الهی و با انطباق با بعضی از عناوینی که مورد رضا و طلب پروردگار است، انجام بدهد، از همان حادثه اجر هم می برد. فرض بفرمائید اگر روز جمعه این انسان داخل استخر برود، اگر قصد قربت کرد می شود غسل جمعه، امّا اگر قصد قربت نکرد، تمیز می شود، همان معنا پیش می آید، امّا آن اجر را نمی برد.
پس همین پاکیزگی را انسان می تواند دو گونه انجام بدهد، یکی به عنوان خود پاکیزگی که به جز پاکیزگی چیزی گیرش نمی آید، ولی یک وقت می گوید خداوند این پاکیزگی را از من خواسته است، امر به غسل جمعه کرده است، نیت الهی می کند همان تمیزی هست، اجر هم می برد.
پی نوشت:
[1] الشافی، صفحه 496.
حوزه نت
#صهبای_رشد-مطیع خدا باشیم
لذت معنوی
شهید مرتضی مطهری:
كه ما يك سلسله لذت هاي معنوي داريم كه معنويت ما را بالا مي برد.
براي كسيكه اهل نماز شب باشد، جزو صادقين و صابرين و مستغفرين باشد، نماز شب لذت و بهجت دارد.
لهذا كساني كه چنين توفيقاتي داشته اند و ما چنين اشخاصي را ديده ايم، به لذت هاي مادي اي كه ما دل بسته ايم هيچ اعتنا ندارند. چه مانعي دارد كه من ذكر خيري از پدر بزرگوار خودم بكنم.
از وقتي كه يادم مي آيد (حداقل از چهل پيش) من مي ديدم كه اين مرد شريف هيچ وقت نمي گذاشت و نمي گذارد كه وقت خوابش از سه ساعت از شب گذشته تأخير بيفتد.
شام را سر شب مي خورد و سه ساعت از شب گذشته مي خوابيد و حداقل دو ساعت به طلوع صبح مانده و شبهاي جمعه از سه ساعت به طلوع صبح مانده بيدار مي شود و حداقل قرآني كه تلاوت مي كند يك جز است و با چه فراغت و آرامشي نماز شب مي خواند. حالا تقريبا صد سال از عمرش مي گذرد و هيچ وقت من نمي بينم كه يك خواب ناآرامي داشته باشيد، و همان لذت معنويست كه اين چنين نگهش داشته، يك شب نيست كه پدر مادرش را دعا نكند. يك نامادري داشته كه به او خيلي ارادتمند است و مي گويد: خيلي به من محبت كرده است شبي نيست كه او را دعا نكند. يك شب نيست كه تمام خويشاوندان و ذي حقان و بستگان دور و نزديكش را ياد نكند. اينها دل را زنده مي كند.
آدمي اگر بخواهد از چنين لذتي بهره مند شود، ناچار از لذتهاي مادي تخفيف مي دهد تا به آن لذت عميق الهي برسد..
حق و باطل، ص 170 به نقل از سجاده عشق در فضيلت نماز شب، محمد مهدي عليقلي