عمامه گذاری استثنایی
سید جمال الدین اسدآبادی در خصوص معمم شدن خود چنین می گوید: «در ابتدای سال 1266 ه . ق همراه پدرم از قزوین به تهران رفتم و در محله سنگلج، در خانه سلیمان خانِ صاحب اختیار که پدرم را می شناخت و اهل اسدآباد و حاکم سابق آنجا بود، منزل کردیم. روز بعد، از چند نفر پرسیدیم که امروز عالم و مجتهد معروف تهران کیست؟ آقای سید صادق همدانی را معرفی کردند.
فردای همان روز در غیاب پدرم به مدرسه ایشان رفتم. دیدم طلاب دورادور آقا را گرفته اند و آقا مشغول تدریس است. سلام کردم و جلوی درب حجره نشستم. یکی از کتب مهم عربی را در دست داشت و مسئله مشکلی را از آن شرح و معنا می کرد؛ لیکن بطور مختصر و مبهم!
پس از اتمام درس، گفتم: جناب آقا! این مسئله را دوباره تکرار فرمایید که استفاده حاصل شود؛ چه از این بیانات مختصر، فایده کامل حاصل نشد! آقا نظر تند و غضب آلودی از روی تحقیر به جانب من کرد. گفتم: دانستن علم به بزرگی و کوچکی نیست و همان مسئله را بلاتأمل به قدر دو ورق خواندم و ترجمه کردم.
آقا این طور که دیدند، فورا برخاسته، به جانب من آمدند و من هم برخاسته، آماده شدم و تصور کردم که قصد زدن مرا دارد! چون به من رسید، پیشانی مرا بوسید، دستم را گرفته، پهلوی خود نشانید. بسیار اظهار ملاطفت کرده، از حال و موطنم جویا شدند. خودم را معرفی کردم. به فوریت فرستادند پدرم را آوردند و یک دست لباس اندازه من خواستند. پس از ملاقات و به جا آوردن رسوم ظاهری، تفصیل را از اول تا آخر برای پدرم نقل کردند و لباسی را که خواسته بودند، مرا به پوشیدن آن امر کردند و به دست خود عمامه بستند و به سرم نهادند و من تا آن روز که چهارده سالم بود، عمامه نگذاشته و با کلاه بودم.{شرح حال و آثار سید جمال الدین، لطف الله جمالی، دارالفکر، سال 1349 ش، ص 29 و 30}
لوح معارف ثقلین-160
ما همه بیغیرتیم آینه درکربلاست
کیست درین انجمن محرم عشق غیور
ما همه بیغیرتیم آینه درکربلاست
گزیده ای از سخنرانی آیت الله عاملی زیدعزه در برنامه سمت خدا
محورها:
فرق عبرة با دمعة چیست؟
عشق به امام حسین علیه السلام چگونه است؟
کدام اشک برای سیدالشهدا علیه السلام باعث سرد شدن آتش جهنم می شود
لباس تنگ لباس ذلت است
گوهری به نام خوش اخلاقی
انکم لن تسعوا الناس باموالکم، فسَعوهم باخلاقکم.۱
ابن اثیر در شرح این حدیث گفته که مراد این است که مال شما نمیرسد که به دیگران بدهید، پس در مصاحبت با آنان، اخلاقتان را شامل حال آنان کنید.۲
در روایت دیگری از امام صادق علیه السلام آمده است که پس از واجبات، هیچ عملی نزد خدا محبوبتر از خُلق توسعه یافتهای که مردم را در بر بگیرد، نیست.۳ البته معلوم است که مراد از اخلاق، اخلاق خوب است، نه اخلاق بد؛ همان طور که در بحث مال نیز مراد از وسعت مال، سود رساندن به وسیله مال است، نه آسیب زدن. این بدان معناست که گاه افراد مال وسیع دارند و به دیگران نفع میرسانند. گاه ممکن است کسی مال فراوان نداشته باشد، اما میتواند خُلقِ خوشِ وسیعی داشته باشد که دیگران را در بر بگیرد و آنان را از خوشخُلقی خود بهرهمند سازد. پس حُسن خلق یعنی یک اخلاقِ خوبِ توسعه یافته که خوبیِ آن به دیگران میرسد و آنقدر هست که دیگران را بهرهمند سازد. این بهرهمندی یک بهرهمندی اخلاقی است. این یکی از دلایل مهمی است که بر اساس آن مشخص میشود؛ چرا حسن خلق به بهبود روابط کمک میکند. باید بر روی خُلقِ توسعه یافته تأکید بیشتری کرد. خُلق برخی به گونهای است که خوبی آن به دیگران نمیرسد و آنان را بهرهمند نمیسازد. افراد خوشاخلاق، خُلقِ خوش گستردهای دارند که سایه بر سر دیگران میاندازد و آنان را از لطف خود بهرهمند میسازد. مرحوم مجلسی در شرح یکی از احادیث سعه بیان زیبایی دارد. ایشان توضیح میدهد که مراد این است که اگر شما مالی ندارید که با آن مردم را راضی سازید، پس با اخلاق وسیعتان آنان را راضی سازید.۴ طبیعی است که این خلق توسعه یافته، فضایی وسیع و فرحبخش را در روابط اجتماعی به وجود میآورد. از نیازهای مهم در روابط با دیگران، باز بودن فضای تعامل است. همانگونه که تنگ بودن مکانی، موجب افزایش برخوردهای فیزیکی افراد با یکدیگر میشود، تنگ بودن فضای اخلاقی نیز موجب بروز
۱.. الإمام علیّ علیه السلام: إنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأَموالِکُم، فَسَعوهُم بِطَلاقَةِ الوَجهِ و حُسنِ اللِّقاءِ، فَإِنّی سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلی الله علیه وآله یَقولُ: إنَّکُم لَن تَسَعُوا النّاسَ بِأَموالِکُم فَسَعوهُم بِأَخلاقِکُم (الأمالی (صدوق)، ص۶۲، ح۲۳ و ص۵۳۱، ح۷۱۸؛ ر. ک: کتاب من لا یحضره الفقیه، ج۴، ص۳۹۴، ح۵۸۳۹). عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحَکَمِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ الْحُسَیْنِ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّه علیه السلام یَقُولُ: قَالَ رَسُولُ اللَّه صلی الله علیه وآله : یَا بَنِی عَبْدِ الْمُطَّلِبِ! إِنَّکُمْ لَنْ تَسَعُوا النَّاسَ بِأَمْوَالِکُمْ، فَالْقَوْهُمْ بِطَلَاقَةِ الْوَجْه و حُسْنِ الْبِشْرِ (الکافی، ج۲، ص۱۰۳، ح۱).
۲.. النهایة، ج۵، ص۱۸۴.
۳.. أبو عبد الله علیه السلام: ما یقدم المؤمن علی الله _ عز و جل _ بعمل بعد الفرائض أحب إلی الله تعالی من أن یسع الناس بخلقه (الکافی، ج۲، ص۱۰۰، ح۴).
۴.. روضة المتقین، ج۱۳، ص۹۹.
کلید گنج ها خوش اخلاقی
قال على (علیه السلام):
«فى سَعَةِ الاَْخْلاقِ کُنُوزُ الاَْرْزاقِ»; «اخلاق خوش کلید گنج هاى روزى است»(1).
شرح و تفسیر
هنگامى که به بحث پیرامون صفت «حُسن خُلق» در تفسیر اخلاق در قرآن، جلد 3، صفحه 135 رسیدیم، دامنه این بحث را بسیار گسترده یافتیم و على رغم مطالعات قبلى پیرامون این موضوع، تعبیراتى در قرآن و احادیث یافتیم که در کمتر مسأله اى دیده مى شود!
به عبارت ساده تر، حسن خلق، خوشرویى، ادب، برخورد مناسب با مردم، از اساسى ترین مسایل اسلام است. روایات زیاد با تعبیرات کم نظیر و تأکیدات فراوان نشان مى دهد که پیامبر (صلى الله علیه وآله)اهمیّت بسیار زیادى براى حُسن خُلق قایل بوده است. متأسّفانه در میان گروهى از مسلمانان یا به این مسأله اهمیّت داده نمى شود، یا بر خلاف آن عمل مى شود تا آن جا که بعضى خیال مى کنند که آدم خوب باید عبوس، ترشرو، خشن، خشک و بداخلاق باشد! در حالى که این اشتباه بزرگى است.
در واقع آنچه در این روایت آمده یکى از فواید دنیوى اخلاق خوش است. تجربه نشان داده کسانى که اخلاق خوشى داشته اند، کار و زندگى آن ها هم رونق داشته است. چهل سال قبل آمارى از رونق کسب و کار برخى از کسبه دیدم که طبق آن آمار، کسبه خوش اخلاق 70% و کسبه بداخلاق 30% موفّق بودند; یعنى سهم خوش اخلافى 40% است! چرا که حسن خلق مردم را به سوى خود مى کشاند و اخلاق بد دافعه دارد.
همه مسلمانان مخصوصاً کسانى که با مردم برخورد بیش ترى دارند باید اخلاقى نیکو داشته باشند، که اخلاق خوش هم جامعه را آباد مى سازد و هم باعث طول عمر مى شود، چنانکه در حدیث آمده است: «اِنَّ الْبِرَّ وَ حُسْنَ الْخُلْقِ یَعْمُرانِ الدّیارَ وَ یَزیدانِ فِى الاَْعْمارِ»(2).
سؤال: چرا حسن خلق باعث وسعت روزى مى شود؟
پاسخ: در مثال فوق مشترى زمانى از یک کاسب جنس مى خرد که به او اعتماد کند. اگر نسبت به کاسب مشکوک و بدبین باشد از او فرار مى کند. بنابراین کاسب باید اعتماد مشترى را جلب کند و یکى از طرق جلب اعتماد برخورد خوب است. مشترى حسن خلق فروشنده را به حساب درستى و امانت و صداقت و اعتماد او مى گذارد.
شخصى نقل مى کرد که براى معالجه به یکى از کشورهاى غربى رفته بودم، پس از پایان معالجه و پذیرایى بسیار شایسته، درخواست صورت حساب کردم، آن ها در کمال ادب و احترام گفتند: در این باره عجله نکنید، شما به سلامت به ایران بازگردید، آن گاه ما صورت حساب را براى شما ارسال مى کنیم و شما هزینه بیمارستان را سر فرصت به شماره حسابى که درون آن نامه است ارسال دارید!
در مقابل، بیمارستان هایى در کشور اسلامى ما وجود دارد که تا پول نگیرند، بیمار را اساساً پذیرش نمى کنند! این کجا و آن کجا؟
متأسّفانه آنچه را حضرت على (علیه السلام)نسبت به آن بیمناک بود ـ سبقت دیگران در عمل به اسلام ـ در برخى از امور تحقّق یافته است!.
1. میزان الحکمة، باب 1114، حدیث 5077، (جلد سوم، صفحه 151).
2. میزان الحکمة، باب 1114، حدیث 5077، (جلد سوم، صفحه 151).
یکصد و ده سرمشق از سخنان حضرت على علیه السلام > - اخلاق و گنج هاى روزى-آیت الله مکارم شیرازی دامت برکاته
سه آرزوی مومن، دریافت صلوات، رحمت و مغفرت در زیارت عاشورا
یکی از موضوعات مهم در زندگی مومن، داشتن همت بلند است؛ در آموزه های دینی در این مورد مطالبی بیان شده است. این موضوع چنان مهم است که خداوند متعال با وجود اینکه تمام کمالات متعالی و عالی را به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم عطا کرده است، اما در عین حال به ایشان دستور می دهد که برای علم بیشتر و کمال علمی بیشتر از خداوند طلب کند. و می فرماید: «… قُلْ رَبِّ زِدْنی عِلْماً»[1] «… بگو پروردگارا علم مرا افزون کن»
پس بلند همتی، خود موضوعی است که استثنا پذیر نیست و همه حتی اول مخلوق عالم، باید برای بدست آوردن آن، بلند همتی کند و مراتب بالاتر را بخواهد.
در غیر معصومین علیهم السلام نیز اینگونه است که هر کسی که زیارت عاشورا می خواند مقاماتی را از خداوند متعال درخواست می کند؛
از جمله مقاماتی که زائر اباعبدالله الحسین علیه السلام، از خدا می خواهد آن است که: «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِی مَقَامِی هَذَا مِمَّنْ تَنَالُهُ مِنْکَ صَلَوَاتٌ وَ رَحْمَةٌ وَ مَغْفِرَةٌ»
خدایا! در این مقام، که مصیبت شهادت امام بر جانم نشسته، مرا جزء کسانی قرار ده که از طرف تو صلوات و رحمت و مغفرت دریافت کردهاند.»