زندگی مجاهدانه
مقدمه
یکی از بهترین عطیههای خداوند به بندگان خود در این عالم، «شهادت» است؛ چنانچه پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)در توصیهای به «معاذ بن جبل» فرمود: «أَشْرَفَ الْمَوْتِ الشَّهَادَةُ؛[1] با شرافتترین مرگ، شهادت است.»
به همین دلیل است که ما شهداء را برندگان واقعیِ زندگی دنیا میدانیم؛ چرا که بالاترین مدال عالم، یعنی شهادت را به دست آوردند.[2] این مدال، کرامتی است که خداوند متعال فقط به اولیاء خودش عطا میکند.[3]
همۀ انسانها به مقام والای «شهید» و «شهادت» نائل نمیشوند. و برای رسیدن به آن، شرایط و ضوابطی مقرر شده است. در طول دوران دفاع مقدس با اینکه برخی جوانان، معصوم نبودند، اما سعادت رسیدن به مقام «شهید» را پیدا کردند، تنها به خاطر رعایت یک رمز و یک مسئله بود که آیۀ شریفۀ زیر به آن اشاره کرده است:
[مِنَ الْمُؤْمِنينَ رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ فَمِنْهُمْ مَنْ قَضى نَحْبَهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ يَنْتَظِرُ وَ ما بَدَّلُوا تَبْديلاً[؛[4] «از ميان مؤمنان مردانىاند كه به آنچه با خدا عهد بستند، صادقانه وفا كردند. برخى از آنان به شهادت رسيدند و برخى از آنها در [همين] انتظارند و [هرگز عقيدۀ خود را] تبديل نكردند.»
این آیۀ شریفه، «شهادت» را در گرو «زندگی مجاهدانه» قرار داده است! یعنی مردمی که آرزوی شهادت در راه خدا میکنند، بدانند که شهادت مزد زندگی مجاهدان است؛ مزد زندگی همراه با تنبلی نیست؛ همراه با عافیتطلبی نیست؛ همراه با گناه و معصیت نیست؛ همراه با ظلم نیست؛ مزد زندگی مجاهدانه است.
اقسام جهاد در راه خدا
ممکن است برای برخی افراد این سؤال پیش آید که «چگونه ممکن است به زندگی مجاهدانه دست یابیم؛ در حالی که باب جهاد بسته شده است؟»
در پاسخ به این سؤال باید گفت: «جهاد فی سبیل الله» سه نوع است:
1. «جهاد اصغر»؛ جهاد اصغر همان جهاد با دشمن است که در قالب «جهاد نظامی» انجام میشود. این نوع از جهاد برای همۀ افراد و در همۀ زمانها و مکانها ممکن نیست؛ به طور مثال در طول دوران هشت سالۀ دفاع مقدس، باب این جهاد در کشور ایران اسلامی، باز بود و یک عده خاصی در یک زمان خاص جهادگرانه وارد عرصۀ مقاومت و مبارزه شدند.
در این نوع از جهاد، افرادی که وارد این عرصه میشوند، جان و مال و نفس خود را به خداوند میفروشند و در مقابل آن، اجر اخروی و سعادت ابدی را دریافت میکنند[5]؛ چنانکه قرآن کریم در این باره میفرماید:
]إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقْتُلُونَ وَ يُقْتَلُونَ وَعْداً عَلَيْهِ حَقًّا فِي التَّوْراةِ وَ الْإِنْجيلِ وَ الْقُرْآنِ وَ مَنْ أَوْفى بِعَهْدِهِ مِنَ اللَّهِ فَاسْتَبْشِرُوا بِبَيْعِكُمُ الَّذي بايَعْتُمْ بِهِ وَ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ[؛[6] «در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است؛ همان كسانى كه در راه خدا مىجنگند و مىكُشند و كشته مىشوند. [اين] به عنوان وعده حقّى در تورات و انجيل و قرآن بر عهده اوست. و چه كسى از خدا به عهد خويش وفادارتر است؟ پس به اين معاملهاى كه با او كردهايد شادمان باشيد، و اين همان كاميابى بزرگ است.»
2. «جهاد اکبر»؛ جهاد اکبر یعنی «جهاد با نفس»، «مخالفت با هواهای نفسانی» و «خودسازی و سلوک» که برای همه افراد و در همه زمانها و همه مکانها قابل انجام است.
روزی اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله)که از مأموریت نظامی و جهاد اصغر (سریه[7]) بازگشته بودند، خدمت آن حضرت رسیدند؛ ایشان فرمود: «مَرْحَباً بِقَوْمٍ قَضَوُا الْجِهَادَ الْأَصْغَرَ وَ بَقِيَ الْجِهَادُ الْأَكْبَرُ؛ آفرين بر گروهي كه جهاد اصغر را [به نحو احسن] بهجاي آوردند، اما جهاد اكبر باقي مانده است [و حقّش را اداء نكردند].» از آن حضرت سؤال شد: ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله)! جهاد اکبر چیست؟ آن حضرت فرمود: «جِهَادُ النَّفْسِ؛ جهاد با هوای نفس.»[8]
این نوع از جهاد برای زن و مرد، کوچک و بزرگ، شهری و روستایی؛ در همه مکانها و زمانها مقدور است؛ زیرا در همۀ مکانها و زمانها و برای همۀ افراد بشر «بازی نفس» (هواهای نفسانی) وجود دارد؛ پس جهاد با نفس هم در مقابل آن برای همگان وجود دارد؛ هنگام نماز خواندن بازی نفس وجود دارد، هنگام طواف کعبه بازی نفس وجود دارد؛ در لباس احرام بازی نفس وجود دارد؛ در ماه مبارک رمضان هم که دست و بال شیطان بسته است، بازی نفس وجود دارد؛ حتی از این نیز میتوان فراتر رفت و گفت: بعد از ظهور امام زمان ارواحنا له الفداء که ابلیس به دست مبارک آن حضرت کُشته میشود، بازی نفس وجود دارد و ابلیس درون و نفس امّاره همچنان انسان را به لغزشگاهها دعوت میکند.
بنابراین از راه «جهاد اکبر» میتوان «زندگی مجاهدانه» را در دنیای خود ایجاد کرد و به آن نائل شد.
3. «جهاد کبیر»؛ جهاد کبیر هم مانند دیگر جهادها مبارزه با دشمن است اما نه در جنگ نظامی؛ بلکه در میدان زندگی؛ یعنی یک مسلمان در زندگی فردی و اجتماعی خود به سمتی حرکت نکند که دشمنان از او خواستهاند؛ در جهتی قدم بگذارد که مورد رضایت خدا و اهلبیت(علیهم السلام) است نه دشمنان خدا و اهلبیت(علیهم السلام).
قرآن کریم به این قسم از جهاد نیز اشاره کرده و میفرماید:
«فَلا تُطِعِ الْكافِرينَ وَ جاهِدْهُمْ بِهِ جِهاداً كَبيراً؛[9] پس، از كافران اطاعت مكن، و با [الهام گرفتن از] قرآن با آنان به جهادى بزرگ بپرداز.»
علامه طباطبائی(ره) جهاد در این آیه را به معنای «جدّ و جهد و بهكار بردن نهايت نيرو در دفع دشمن» تفسیر کرده و ذیل این آیه مینویسد:
«مضمون آیه این است … [ای پیامبر!] حالا كه تو حامل اين رسالت شدهاى، و به سوى همۀ اهل قريهها مبعوث گشتهاى، ديگر جا ندارد كه از كافران اطاعت كنى، … پس بايد در تبليغ رسالت خود و اتمام حجت بر مردم به وسيلۀ قرآن، كه مشتمل بر دعوت حقّه است، نهايت كوشش و جهد خود را مبذول دارى و جهاد كنى با آنان جهادى بس بزرگ.»[10]
حال ما که دنبال «زندگی مجاهدانه» هستیم، باید به این سؤال پاسخ دهیم که «آیا در امور زندگی خود ـ فردی و اجتماعی ـ از دشمنان تبعیّت میکنیم یا در مقابل آنان هستیم؟» به عبارتی دیگر آیا در پوشاک، خوراک، خواب، ازدواج، اقتصاد، سیاست، مدیریت، فرهنگ کار، فرهنگ تفریح و دیگر امورات زندگی خود، دنبالهروی سبک زندگی دینی هستیم یا در پی سبکهای ارائه شده از سوی دشمنان اسلام؟
معنای زندگی مجاهدانه
پس از تبیین مطالب ذکر شده، معنای دقیق «زندگی مجاهدانه» روشن و واضح شد؛ معنای اینکه میگوییم زندگی مجاهدانه داشته باشیم، این است که هم در میدان جهاد اصغر و هم در جهاد اکبر و هم عرصۀ جهاد کبیر؛ به دنبال عملی ساختن آموزههای دینی باشیم.
به عبارت دیگر زندگی یک مسلمان در سه جهاد (جهاد اصغر، جهاد اکبر و جهاد کبیر) و دو مبارزه (مبارزه با دشمن درون و دشمن بیرون) خلاصه میشود و یکی از آن دو مبارزه (مبارزه با دشمن بیرونی) خود به دو قسم تقسیم میشود؛ گاهی در حوزۀ نظامی و عملیاتی است و گاهی در حوزۀ زندگی روزمره است؛ حال یک مؤمن با بهرهگیری از یکی از این سه جهاد، به درجۀ «زندگی مجاهدانه» نائل میشود.
اینکه در روایات عبارت «مَاتَ شَهِیدَاً» در مورد برخی از افراد آمده است[11]، به این خاطر است که آن فرد، زندگی مجاهدانه داشته و خداوند او را در صف شهدا محشور میگرداند.
در دنیای امروز که دشمنان در ماهوارهها، فضاهای مجازی، شبکههای اینترنتی و… دام و سفرۀ گناه پهن کردهاند و به همۀ انحاء، بیدینی و بیایمانی را ترویج میکنند، بایستی زندگی مجاهدانه داشت تا از ورطۀ انحراف و تاریکی خلاص شویم و مصداق این آیۀ شریفه باشیم:
]إِنَّ اللهَ يُحِبُّ الَّذينَ يُقاتِلُونَ في سَبيلِهِ صَفًّا كَأَنَّهُمْ بُنْيانٌ مَرْصُوصٌ[؛[12] «در حقيقت، خدا دوست دارد كسانى را كه در راه او صف در صف، چنانكه گويى بنايى ريخته شده از سُرباند، جهاد مىكنند.»
و نیز آیۀ شریفۀ دیگری که در آن خداوند، خریدار مؤمنین و کسانی است که زندگی مجاهدانه دارند:
]إِنَّ اللهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ[؛[13] «در حقيقت، خدا از مؤمنان، جان و مالشان را به [بهاى] اينكه بهشت براى آنان باشد، خريده است.»
گامهای زندگی مجاهدانه
زندگی مجاهدانه چهار گام دارد؛ یعنی برای نائل شدن به این درجه، چهار گام باید رعایت کرد؛ اما قبل از پرداختن به این چهار گام ذکر یک نکته ضروری است و آن این است: قبل از ورود به گامهای چهارگانۀ زندگی مجاهدانه، بایستی کسب نور کرد؛ و کسب نور تنها از راه «ولایت» است؛ چنانچه قرآن کریم میفرماید:
[اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فيها خالِدُونَ[؛[14] «خداوند سرور كسانى است كه ايمان آوردهاند. آنان را از تاريكيها به سوى روشنايى به در مىبرد. و[لى] كسانى كه كفر ورزيدهاند، سرورانشان [همان عصيانگران] طاغوتند، كه آنان را از روشنايى به سوى تاريكيها به در مىبرند. آنان اهل آتشند كه خود، در آن جاودانند.»
انسانی که در زندگی خود کسب «نور» نکرده؛ هرچند اگر عبادتهای شبانهروز او ترک نشود و هرچند اگر تلاش و کوشش بسیار کند، لکن راه را از بیراهه تشخیص نمیدهد و به ورطۀ تاریکی میرسد.
روزی ذوالقرنین برای به دست آوردن آب زندگانی میرفت، شبهنگام به سرزمینی رسید که چون کسی بر آن راه میرفت، ریگهایش به هم میخورد و صدای دلانگیزی داشت. از همراهانش پرسید: در این چیست؟ حضرت خضر(علیه السلام) که در آن کاروان بود، فرمود: اینها چیزی است که هر کس بردارد، پشیمان میشود و هر کس بر ندارد، پشیمان میشود.
برخی همراهان برداشتند و برخی برنداشتند؛ چون به روشنایی رسیدند، دیدند که سنگها، جواهرات قیمتی است. آنان که برداشته بودند، پشیمان شدند که چرا بیشتر بر نداشتهاند و آنان که برنداشته بودند نیز پشیمان بودند![15]
بنابراین در دل تاریکی و ظلمت دنیا بایستی چشم و گوش انسان مؤمن به کلام امام و نائب امام باشد تا ندامت و پشیمانی به دنبال نداشته باشد.
گام اول: خواستن
گام اول در راه رسیدن به زندگی مجاهدانه این است که انسان بخواهد به این درجه نائل شود؛ و این خواستن او به درجۀ أعلی رسیده باشد؛ گاهی چیزی را «خوب» و «نیکو» میدانیم، ولی این خواست به درجه اعلی نرسیده است که در این صورت، به آن چیز نمیرسیم.
غلام تشنه شناس
در زمانهای گذشته که بردهداری رایج بود، فردی قصد فروش غلامش را داشت. او را به محل بردهفروشی برد و از صفات نیک بردهاش گفت؛ او بزرگترین ویژگی غلامش را «تشنهشناس» بودن ذکر کرد. شخصی این صفت را پسندید و آن برده را خرید و به خانه برد.
در یکی از جلسات مهمانی خود به آشپز غذا گفت غذا را کمی شور تهیه کند و به مهمانان نیز گفت که غلامی «تشنهشناس» خریده و لازم نیست کسی آب بخواهد. غلام به او آب خواهد داد. پس از صرف غذا کنار نشست تا هنر غلامش را به رخ دیگران بکشد.
کمی صبر کردند اما غلام به کسی آب نداد.
یکی از حاضرین درخواست آب کرد، ولی غلام گفت نه تو تشنه نیستی.
دیگری هم درخواست آب کرد، ولی باز غلام تشنگی او را تأیید نکرد.
بالاخره یک نفر بلند شد و خود را به ظرف آب رساند. غلام گفت: «او تشنه است.»
حکایت «انتظار فرج» و «منتظر ظهور امام زمان(علیه السلام)» بودن هم همین است؛ اگر انسان منتظر واقعی باشد، لحظهای آرام و قرار نخواهد داشت و تمام وجودش ذکر «اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْرَ»[16] میشود.
بنابراین اولین گام در رسیدن به «زندگی مجاهدانه» خواستن و عطش داشتن است.
آیۀ شریفۀ ]يَا أَيُّهَا الْعَزيزُ مَسَّنا وَ أَهْلَنَا الضُّرُّ وَ جِئْنا بِبِضاعَةٍ مُزْجاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَ تَصَدَّقْ عَلَيْنا إِنَّ اللَّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقينَ[؛[17]نیز اشاره به همین موضوع دارد؛ این آیه هرچند پیرامون حضرت یوسف(علیه السلام)و فرزندان اسرائیل است، لکن در تفسیر دیگر آن میتوان گفت خطاب به امام زمان(علیه السلام)است که ای عزیز هر دو عالم، یوسف(علیه السلام)عزیز مصر بود تو عزیز همۀ عالمی! از تو میخواهیم به ما که بیچارهایم لطف و عنایتی بفرمائی.
گام دوم: دانستن
گام دوم در راه کسب زندگی مجاهدانه، «دانستن» است؛ یعنی باید برویم در کلاس درس دین، زانو بزنیم فرمول زندگی مجاهدانه را یاد بگیریم که چگونه مجاهدت کنیم؟ چگونه ولایتمدار باشیم؟ چه کارهایی را انجام دهیم؟راه دانستن، «شاگردیکردن» در مکتب دین و اهلبیت(علیهم السلام) است؛ در مکتب تشیّع از شاگردیکردن هیچ ابائی نداریم؛ شاگردیکردن افتخاری است برای شیعیان؛ هرچند اگر صاحب درجه و مقام باشیم.
مقام معظم رهبری(حفظه الله) نیز با اشاره به همین نکته فرمودند:
«ما از شاگردی کردن خجالت نمی کشیم؛ ما شاگردی میکنیم.»[18]
گام سوم: اقدام کردن
بعد از خواستن و دانستن، اقدام کردن است. باید تلاش و کوشش کرد تا اهداف بلند و والای دین در زندگی فردی و اجتماعی محقّق شود.
تلاش کردن «الگو» و «اُسوه» میخواهد؛ تلاش نقشۀ راه میخواهد؛ یکی از این الگوها، قرآن کریم است که دستورالعمل هدایت و سعادت انسان در آن وجود دارد؛ چنانکه میفرماید:
[ذلِكَ الْكِتابُ لا رَيْبَ فيهِ هُدىً لِلْمُتَّقينَ[؛[19] « اين است كتابى كه در [حقانيّت] آن هيچ ترديدى نيست؛ مايۀ هدايت تقواپيشگان است.»
یکی دیگر از الگوهای زندگی انسان، پیامبر(صلی الله علیه و آله)و اهلبیت(علیهم السلام) هستند؛ [لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ[؛[20] «قطعاً براى شما در [اقتدا به] رسول خدا سرمشقى نيكوست: براى آن كس كه به خدا و روز بازپسين اميد دارد.»
الگوی دیگر زندگی ما سیره و رفتار علما و شهداست؛ آنان که در زندگی خود با اقتدا به پیامبر و اهلبیت(علیهم السلام)، به منزلگاه سعادت نائل شدند و به بازماندگان در این دنیا نیز توصیه نمودند که جز این راه، مسیری برای سعادت و خوشبختی وجود ندارد.
گام چهارم: هزینه پرداخت کردن
گام چهارم در راه رسیدن به زندگی مجاهدانه، «هزینه پرداخت کردن» است. انسان مؤمن اگر میخواهد به زندگی مجاهدانه برسد، باید از یک چیزهایی بگذرد، یک کم باید از عافیت هایش بگذرد؛ لذا زندگی مجاهدانه با عافیتطلبی سازگار نیست؛ بلکه با عافیت سوزی همراه است.
در طول تاریخ اسلام بارها و بارها مشاهده میشود که افرادی از زرق و برق دنیا گذشتهاند و خوشی آن را کنار گذاشتهاند تا پرچم دین و ایمان به احتزاز در آید؛ نمونۀ آن پیامبر(صلی الله علیه و آله)و اهلبیت(علیهم السلام) بودند که عافیت دنیا را برای حفظ دین کنار گذاشتند. شهدای اسلام نیز به همین سیرۀ ائمه(علیهم السلام) تأسی کردند و دنیای به ظاهر زیبا را به کناری نهادند و راهیِ عرصۀ مبارزه و شهادت شدند.
عبارت اُخرای «عافیت طلبی»، «دوست داشتن دنیا» است؛ قرآن کریم انسانهایی که تعلّقات دنیوی آنها را از جهاد در راه خدا و زندگی مجاهدانه باز داشته است را خارج از حیطۀ «هدایت شدگان» میداند و میفرماید:
[قُلْ إِنْ كانَ آباؤُكُمْ وَ أَبْناؤُكُمْ وَ إِخْوانُكُمْ وَ أَزْواجُكُمْ وَ عَشيرَتُكُمْ وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ كَسادَها وَ مَساكِنُ تَرْضَوْنَها أَحَبَّ إِلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ جِهادٍ في سَبيلِهِ فَتَرَبَّصُوا حَتَّى يَأْتِيَ اللَّهُ بِأَمْرِهِ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقينَ[؛[21] «بگو: اگر پدران و پسران و برادران و زنان و خاندان شما و اموالى كه گرد آوردهايد و تجارتى كه از كسادش بيمناكيد و سراهايى را كه خوش مىداريد، نزد شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راه وى دوست
داشتنى تر است، پس منتظر باشيد تا خدا فرمانش را [به اجرا در]آورد. و خداوند گروه فاسقان را راهنمايى نمىكند.»
قرآن کریم در آیۀ دیگری «برّ» و «نیکی» را در مقابل «انفال آنچه دوست داریم» قرار داده و میفرماید:
[لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ[؛[22] «هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد.»
پی نوشت ها:
[1]. ارشاد القلوب، دیلمی، نشر شریف رضی، قم، 1412ق، ج1، ص73.
[2]. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)فرمود: «فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ؛ بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است؛ تا آنکه فردی در راه خدا کشته شود که دیگر بالاتر از آن نیکی وجود ندارد.» کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1407، ج2، ص348.
[3]. امام سجاد(علیه السلام)هنگامی که در مجلس عبیدالله بن زیاد تهدید به «قتل» شد، خطاب به آن ملعون فرمود: «أَنَّ الْقَتْلَ لَنَا عَادَةٌ وَ كَرَامَتَنَا الشَّهَادَة؛ کشته شدن عادت ما [اهلبیت(علیهم السلام)] است و شهادت کرامت ماست.» اللهوف علی قتلی الطفوف، سید بن طاووس، انتشارات جهان، تهران، چاپ اول، 1348ش، ص162.
[4]. احزاب / 23.
[5]. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)پیرامون اجر جهادگران (جهاد اصغر) فرمود: «مَنْ خَرَجَ مُرَابِطاً فِي سَبِيلِ اللَّهِ تَعَالَى أَوْ مُجَاهِداً فَلَهُ بِكُلِّ خُطْوَةٍ سَبْعُمِائَةِ أَلْفِ حَسَنَةٍ وَ يُمْحَى عَنْهُ سَبْعُمِائَةِ أَلْفِ سَيِّئَةٍ وَ يُرْفَعُ لَهُ سَبْعُمِائَةِ أَلْفِ دَرَجَةٍ وَ كَانَ فِي ضَمَانِ اللَّهِ تَعَالَى حَتَّى يَتَوَفَّاهُ بِأَيِّ حَتْفٍ كَانَ كَانَ شَهِيداً فَإِنْ رَجَعَ رَجَعَ مَغْفُوراً لَهُ مُسْتَجَاباً دُعَاؤُهُ؛ هر کس برای مرزداری یا جهاد در راه خدا از خانه خارج شود؛ برای او در برابر هر گامی که بر میدارد؛ هفتصد هزار حسنه ثبت میگردد و هفتصد هزار گناه از او زدوده میشود و هفتصد هزار درجه برای او بالا میرود. پیوسته در حراست خدا خواهد بود تا وقتی که از دنیا برود و با هر مرگی که بمیرد شهید از دنیا رفته است و اگر زنده بازگردد؛ آمرزیده بازگشته و دعایش مستجاب خواهد بود.» ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، شیخ صدوق، دارالشریف، قم، چاپ دوم، 1406ق، ص293.
[6]. توبه / 111.
[7]. به جنگهایى كه پيغمبر اكرم(صلی الله علیه و آله)شخصاً در آن شركت نداشت و يكى از اصحاب را به فرماندهی سپاهيان تعيين مىنمود، «سریّه» میگویند. چهل و هشت سريّه در صدر اسلام انجام شد كه نخستين آن در ماه هفتم بعد از هجرت با سى و هفت نفر سوار، و به فرماندهى حضرت حمزه(علیه السلام)بود. (ر.ک: موسوعۀ التاریخ الإسلامی، محمدهادی یوسفی غروی، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی(ره)، قم، 1382ش، ج2)
[8]. کافی، کلینی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1407ق، ج5، ص12.
[9]. فرقان / 52.
[10]. المیزان فی تفسیر القرآن، محمدحسین طباطبائی، مترجم: موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، قم، چاپ پنجم، 1374ش، ج15، ص315.
[11]. پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله)فرمود: «أَلَا مَنْ مَاتَ عَلَى حُبِّ آلِ مُحَمَّدٍ مَاتَ شَهِيداً؛ آگاه باشید هر کس بمیرد بر دوستی آلمحمد(صلی الله علیه و آله)، شهید مرده باشد.» (کشف الغمّۀ فی معرفۀ الائمۀ، علی بن عیسی اربلی، نشر بنیهاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ش، ج1، ص107)؛ آن حضرت در جای دیگری فرمود: «إِذَا جَاءَ الْمَوْتُ طَالِبَ الْعِلْمِ وَ هُوَ عَلَى هَذِهِ الْحَالِ مَاتَ شَهِيداً؛ هنگامی که مرگ طالب علم فرا رسد و او در این حال باشد ـ در حال مطالبۀ علم ـ شهید مرده باشد.» (منیۀ المرید، شهید ثانی، مکتب الأعلام الإسلامی، قم، چاپ اول، 1409ق، ص122)؛ نبیّ مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله)در حدیث دیگری میفرماید: «مَنْ عَاشَ مُدَارِياً مَاتَ شَهِيدا؛ هر کس با مدارا کردن با دیگران زندگی کند، شهید میمیرد.» (مشکاۀ الأنوار، علی بن حسن طبرسی، المکتبۀ الحیدریۀ، نجف اشرف، چاپ دوم، 1385ق، ص218).
[12]. صف / 4.
[13]. توبه / 11.
[14]. بقره / 257.
[15]. گفتار وعاظ، محمدمهدی تاج لنگرودی، نشر مصباحی، تهران، 1349ش، ج2، ص312.
[16]. بخشی از دعایی که امام صادق(علیه السلام)توصیه کردند تا پس از نماز خوانده شود. (اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ إِنَّ الصَّادِقَ الْأَمِينَ(علیه السلام)قَالَ إِنَّكَ قُلْتَ مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي فِي قَبْضِ رُوحِ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ الْمَوْتَ وَ أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الْفَرَجَ وَ الْعَافِيَةَ وَ النَّصْرَ وَ لَا تَسُؤْنِي فِي نَفْسِي وَ لَا فِي أَحَدٍ مِنْ أَحِبَّتِي إِنْ شِئْتَ أَنْ تُسَمِّيَهُمْ…) ر.ک: مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، محدث نوری، مؤسسه آلالبیت(علیهم السلام)، قم، چاپ اول، 1408ق، ج5، ص77.
[17]. یوسف /88.
[18]. «ما از شاگردی کردن خجالت نمیکشیم؛ ما شاگردی میکنیم، اما حواسمان باید جمع باشد که در ارتباط علمی و در فراگیری و یادگیری علمی، سوراخی و منفذی و دریچهای برای نفوذ امنیّتی پیدا نشود.» بیانات مقام معظم رهبری حضرت آیت الله العظمی خامنهای(حفظه الله) در دیدار با جمعی از اساتید دانشگاهها، 29/03/1395.
[19]. بقره / 2.
[20]. احزاب / 21.
[21]. توبه / 24.
[22]. آلعمران / 92.
منبع : ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان، شماره 207.