از حکم تدریس مباحث ربا تا نوشتن پایان نامه برای دیگران
حضرت آیت الله العظمی امام خامنه ای مدظله العالی رهبرمعظم انقلاب، به استفتائاتی پیرامون «احکام تحصیل» پاسخ گفتند که تقدیم حضور علاقمندان می گردد.
* احکام تحصیل
- سستی و تنبلی
س۲. سستی و تنبلی در تحصیل علم و تلف کردن وقت چه حکمی دارد؟ آیا حرام است؟
ج. تضییع وقت به بطالت و بیکاری دارای اشکال است و دانشجو تا وقتی که از مزایای مخصوص دانشجویی استفاده می کند باید از برنامه های درسی مخصوص دانشجویان متابعت کند و الا استفاده از آن مزایا از قبیل شهریه و کمک هزینه و غیره برای او جایز نیست.
- تدریس مباحث ربا
س۳. در خلال بعضی از دروس دانشکده اقتصاد، استاد به بحث در مورد بعضی از مسائل مربوط به قرض ربوی و مقایسه راههای تحصیل ربا در تجارت و صنعت و غیر آن می پردازد، تدریس این درس و اجرت گرفتن در برابر آن چه حکمی دارد؟
ج. مجرّد تدریس و بررسیِ مسائل قرض ربوی، حرام نیست.
- تحصیل فلسفه
س۴. آیا تدریس و تحصیل فلسفه در حوزه های علمیه دینیّه جایز است؟
ج. یادگیری و تحصیل فلسفه برای کسی که اطمینان دارد که باعث تزلزل در اعتقادات دینی اش نمی شود اشکال ندارد و بلکه در بعضی از موارد واجب است.
- مطالعه کتب ضاله
س۵. آگاه شدن از کتابهای گمراه کننده و کتابهای ادیان دیگر برای شناخت دین و عقاید آنها به قصد افزایش معرفت و اطلاعات چه حکمی دارد؟
ج. حکم به جواز خواندن این کتب فقط بهخاطر شناخت و افزایش اطلاعات، مشکل است، البته خواندن آنها برای کسی که قدرت شناخت و تشخیص مطالب باطل را دارد به قصد ابطال و ردّ آنها جایز است به شرطی که به خود مطمئن باشد که از حق منحرف نمی شود.
- تنبیه
س۷. معلّمی دانش آموزی را در کلاس در برابر دانش آموزان دیگر به شدّت تنبیه کرده است آیا آن دانش آموز حق مقابله به مثل را دارد یا خیر؟
ج. دانش آموز حق مقابله و پاسخگویی بهگونه ای که شایسته مقام استاد و معلّم نباشد ندارد و براو واجب است که حرمت معلم را حفظ نموده و نظم کلاس را رعایت کند و می تواند از راههای قانونی اقدام نماید، همانگونه که بر معلّم هم واجب است احترام دانش آموز را در برابر همکلاسیهایش حفظ کرده و آداب تعلیم اسلامی را رعایت نماید.
- نهی از منکر دانشجویان
س۸. آیا جایز است دانشجویان یکی از مراکز آموزشی گزارشهایی از منکراتی را که مشاهده می کنند به مسئولین فرهنگی ارائه دهند تا از ارتکاب آنها جلوگیری شود؟
ج. اگر گزارشها راجع به امور علنی باشد و عنوان تجسّس و غیبت بر آنها صدق نکند، اشکال ندارد و بلکه در صورتی که جزء مقدمات نهی از منکر باشد واجب است.
- فیش غذای باطل شده
س۱۰. اگر اعتبار فیش های غذا که به دانشجویان دانشگاهها داده می شود، در صورت عدم دریافت غذا در روز معیّن، بدون برگرداندن پول آن باطل شود، آیا جایز است فیش های باطل را به جای فیش های معتبر برای دریافت غذا ارائه بدهیم؟ و غذایی که به این طریق گرفته می شود چه حکمی دارد؟
ج. استفاده از فیش هایی که از اعتبار ساقط شده اند برای دریافت غذا جایز نیست و غذایی که با آنها گرفته می شود غصب است و تصرّف در آن حرام و موجب ضمان قیمت آن است.
- توزیع فیش غذای دانشجویان بین کارمندان
س۱۱. در دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی امکاناتی مانند غذا و لوازم مورد نیاز دانشگاهی به دانشجویان داده می شود که توسط وزارت بازرگانی و مؤسسات دیگر به دانشجویان مشغول به تحصیل در آن دانشگاه اختصاص یافته است، آیا توزیع آنها بین سایر کارمندان مشغول به کار در دانشگاه نیز جایز است؟
ج. توزیع نیازمندیهای مورد مصرف و مختص به دانشجویان مشغول به تحصیل در دانشگاه بین سایر اشخاصی که در آنجا کار می کنند، جایز نیست.
- تقلب
س۱۲. آیا تقلب در امتحانات گناه است؟
ج. به طور کلی تقلب جایز نیست و باید از آن توبه و استغفار شود.
- نوشتن پایاننامه برای دیگری
س۱۳. نوشتن پایان نامه برای فرد دیگر چه حکمی دارد؟
ج. به طور کلی کیفیت تألیف پایان نامه تابع قوانین و مقررات مربوطه است؛ اگر طبق قانون، پایان نامه باید توسط خود دانشجو تألیف شود، واگذاری آن به دیگری جایز نیست، همچنان که تألیف آن برای دیگری خواه برای کسب درآمد از آن و خواه مجانی، جایز نیست.
عزت نفس کودکان را بالا ببريد!
عزت نفس بالا، کودک را در مقابل مشكلهايي که در زندگي با آنها روبرو خواهد شد، مصون ميكند. کودکاني که درمورد خودشان نظر مثبتي دارند، در مواجهه با تعارضها و مقاومت در برابر فشارهاي منفي بهتر عمل ميکنند.
* عزت نفس کودکان را بالا ببريد!
عزت نفس بالا، کودک را در مقابل مشكلهايي که در زندگي با آنها روبرو خواهد شد، مصون ميكند. کودکاني که درمورد خودشان نظر مثبتي دارند، در مواجهه با تعارضها و مقاومت در برابر فشارهاي منفي بهتر عمل ميکنند. اين کودکان به آساني به خنده ميافتند، از زندگي لذت ميبرند و واقعگرا و معمولاً خوشبين هستند. بر عکس کودکان با عزت نفس پايين در مقابل مشكلات زندگي دچار اضطراب و نااميدي ميشوند. اين کودکان درباره خودشان نظر مثبتي ندارند و براي يافتن راهحل مسايل، مشکل پيدا ميكنند. اگر افکار مبني بر سرزنش خود مانند «من خوب نيستم» يا «نميتوانم کاري را درست انجام دهم» ذهن کودک را تسخير کند، دچار انفعال، انزوا و افسردگي خواهد شد. پاسخ فوري چنين کودکي هنگام مواجهه با چالشي جديد «من نميتوانم» است.
والدين ميتوانند با عمل به اين توصيهها به ايجاد عزتنفس سالم در کودکانشان کمک کنند:
• مراقب چيزهايي که ميگوييد باشيد: کودکان به کلمات والدين بسيار حساساند. به ياد داشته باشيد آنها را نه فقط به خاطر کارهايي که به خوبي انجام دادهاند، بلکه براي تلاشي كه انجام دادهاند، تحسين کنيد.
• سرمشق مثبتي براي فرزندانتان باشيد: اگر هميشه خودتان را سرزنش ميکنيد، بدبين هستيد و درباره تواناييها و محدوديتهايتان برداشتي واقعي نداريد، کودک شما نيز رفتار شما را بازتاب خواهد داد. اگر عزت نفس خود را تقويت کنيد، فرزندتان الگوي خوبي خواهد داشت.
• باورهاي غيرمنطقي کودک را شناسايي و تصحيح کنيد: اين باورها ممکن است درباره کمال، جذابيت، توانايي يا ساير خصوصيات باشد. کمک به کودکان براي اينکه معيارهاي دقيقتري براي ارزيابي خودشان داشته باشند، به آنها کمک ميکند «خودپنداره» سالمي پيدا کنند. ممكن است برداشت نادرست نسبت به خود در کودک ريشه بگيرد و به واقعيتي تبديل شود. مثلاً کودکي كه در مدرسه تلاش ميکند، اما در رياضيات مشکل دارد، ممکن است به خودش بگويد: «نمره رياضيات من خوب نيست، من دانشآموز بدي هستم.» اين باور نهتنها تعميمي نادرست است، بلکه باوري است که کودک را به شکست ميکشاند. کودکتان را تشويق کنيد موفقيت را در پرتو واقعيت ببيند. ميتوانيد به او بگوييد: «تو دانشآموز خوبي هستي. تلاشت را در مدرسه ميکني. رياضيات هم يکي از درسهاست که لازم است وقت بيشتري برايش بگذاري. باهم رويش کار ميکنيم.»
• عشق خود را ابراز کنيد: محبت به کودک، و تحسين مکرر و صادقانه کودک بدون اغراق، به ايجاد عزتنفس در او کمک ميکند. کودکان ميتوانند دريابند حرفهاي شما از صميم قلب است يا نه.
• بازخورد مثبت و دقيق به کودک بدهيد: جملههايي مانند «تو هميشه ديوانهبازي درميآوري» باعث خواهد شد فرزندتان احساس کند کنترلي بر فوران خشم خود ندارد. جمله بهتر اين است: «تو خيلي از دست برادرت عصباني شدي، اما آفرين که سر او داد نکشيدي.»
• حتماً نقاط قوت فرزندتان را به او يادآوري كنيد. مثلاً اگر توانايي يا استعداد خاصي در موضوعي دارد، حتماً نقاط قوت و استعدادش را تحسين كنيد.
• هرگز نقاط ضعف فرزندتان را به شيوهاي كه باعث آسيب و كاهش اعتماد به نفسش شود، بيان نكنيد. سعي كنيد نقاط ضعف او را بشناسيد و در جهت اصلاح آن قدم برداريد.
• درست است كه هر كس ضعفها و ناتوانيهايي دارد، اما به فرزندتان كمك كنيد تا به ارزش وجودي خود پي ببرد و در حفظ و نگهداري آن تلاش كند. شناخت ارزش وجودي مؤثرترين گام در افزايش اعتمادبهنفس است.
منبع: هفته نامه افق حوزه
حجه الاسلام ماندگاری/یا همدل و همفکر انتخاب کنید یا همدل و همفکر بسازید
هیچ برههای از زندگی مشترک از تفاوت و اختلاف سلیقه در بخش های مختلف در امان نیست. کمتر زوجی را میتوان پیدا کرد که ازنظر اعتقادی و مذهبی صددرصد شبیه یکدیگر باشند و هیچ گونه تضاد فکری در این زمینه نداشته باشند. این مهم، باید پیش از ازدواج مورد بررسی قرار گیرد و پس از زندگی مشترک این نگاه های مختلف نباید بهانه ای برای سرد شدن روابط بین همسران قرار گیرد بلکه آنها می توانند با مدیریت صحیح نگاه های عقیدتی و مذهبی خود تفاوت سلیقه بین شان را حل کنند.
در فلسفهٔ ازدواج هدف از آن ابتدا تکامل تعریفشده است. گرچه این تکامل در ابعاد مختلف مورد توجه است اما مهمترین آن در مباحث اعتقادی است. زمانی یک زوج میتوانند در کنار یکدیگر نقش مکمل را ایفا کنند که نسبت به یکدیگر برتریهایی داشته باشند و به سبب این برتریها باعث رشد همسرشان شوند؛ گاهی این برتریها ازلحاظ مذهبی است که یکی از زوجین نسبت به دیگری از اعتقادات بالاتری برخوردار است.
روانشناسان و مشاوران خانواده تشابه مذهبی را یکی از مهمترین معیارهای ازدواج میدانند و معتقدند عقاید دینی بخش مهمی از فرهنگ و ذهنیت یک فرد را تشکیل میدهد که از شیوهٔ زندگی تا تربیت فرزند و نوع روابط تحت تاثیر آن قرار میگیرد؛ ما هم منکر این مسئله نیستیم و تناسب اعتقادی را یک اصل جدی و مهم در انتخاب همسر میدانیم اما گاهی میبینیم برخی افراد با کوچکترین اختلافات مذهبی از همسرشان دلسرد میشوند و تدین را برای خودشان بهگونهای تعریف میکنند که خودشان در آن جایگاه قرار می گیرند و هرکسی را که مانند آنها فکر نکند معتقد به شمار نمیآورند؛ به هر ترتیب در موارد زیادی شاهد اختلافات زوجین به دلیل تفاوتهای مذهبی هستیم.
خانواده نیاز به سه نوع اتحاد دارد: 1- همفکری 2- همدلی 3- همراهی.
اگر اهلبیت ما با غیرفرهنگ خودشان ازدواج کردند همسرشان را با فرهنگ خودشان هماهنگ ساختند. امام عسگری(ع) با یک غیرمسلمان و غیر عرب ازدواج میکنند اما از او نرجس خاتون میسازد یا امام حسین (ع) با یک خانم ایرانی ازدواج میکنند که شهربانو مادر زینالعابدین(ع) می شوند. بنابراین ما میتوانیم باکسی که فرهنگ اش با ما یکی نیست، دل اش با ما یکی نیست و طبیعتاً راه اش هم با مایکی نیست ازدواج کنیم به شرطی که بتوانیم او را به این سه اتحاد برسانیم.
حیات دنیوی ما مثل ساختمانسازی است که اگر مهندس ساختمان یک نفر نباشد دچار مشکل میشود لذا شما میتوانید باکسی که بافکر و فرهنگ و جغرافیای شما یکی نیست ازدواج کنید اما باید به اتحاد فکری برسید.
اگر خانواده ازلحاظ فکری، دلی و همراهی یکی نباشند نمیتوانند تا پای جان پای یکدیگر بایستند. زندگی یک تعهد تا آخر عمر است. اگر قرار باشد این تعهد تا آخر عمر ادامه پیدا کند باید همفکری بین اعضا باشد لذا میگوییم یا در انتخاب همسر همفکر، هم دل و همراه انتخاب کنید و یا بتوانید همفکر، همدل و همراه بسازید والا نمیتوانید زندگی خوشبختی داشته باشید.
تنها یک زوج در عالم وجود داشتند که صد درصد هم دل و همراه بودند و آن حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) بودند که هر دو معصوم بودند حتی همسران پیامبر هم با ایشان همراه نبودند اما بعضی از آنها همراه شدند و آنهایی هم که همراه نشدند نتوانستند تا آخر بمانند.
محرم و عاشورا به ما یاد میدهد که یا همدل و همفکر و همراه انتخاب کنیم و یا هم دل و همفکر و همراه بسازیم چراکه قرار است تا آخر مسیر زندگی با یکدیگر باشیم.
حجه الاسلام ماندگاری-نقش خانواده امام حسین (ع) در کربلا
شهید نشدن حضرت زینب (سلام الله علیها) در کربلا
چرا خداوند نخواست که حضرت زینب(س) در روز عاشورا به شهادت برسند؟
هر حادثه تاریخی ماندگار، علاوه بر عامل ایجادکننده آن(علت محدثه)، نیازمند به علتی است که باعث تداوم و جاودانگی آن در طول تاریخ گردد(علت مبقیه).
حادثه عاشورا یک علت و عامل پدیدآورنده داشت و آن جانبازی و شهادت مظلومانه امام حسین(ع) و یاران با وفاری آن حضرت(ع) بود،البته حادثه عاشورا دو چهره داشت یک چهره نورانی و درخشان که در آن تمام کمالات و فضایل انسانی متجلی شد و آن عبارت است از فداکاری و از خودگذشتگی اباعبدالله الحسین(ع) و یاران با وفای ایشان ویک چهره تاریک و پلید داشت که در آن تمام رذالتها و پستیها و زشتیهای دنیا پرستان در آن متبلور و مجسم گردید.
این حادثه تاریخ برای جاودانگی و زنده ماندنش، نیازمند راویان و روایتگرانی بود که خود شاهد عینی این حادثه از نزدیک بودند تا پیامها و رشادتها و اهداف این حادثه را به غائبان و نسلهای بعدی منتقل کنند.
زینب سلام الله علیها با حضرت سجاد علیه السلام این نقش مهم روایتگری و بیدارکردن وجدانهای خفته و غبارگرفته را به نحو احسن ایفاء کردند.
این نقش آفرینی در چند محور بررسی می شود:
1. تبیین و نقل خود رویدادها و حوادث جانگدازی که هر انسان با فطرت و با وجدانی را بیدار و هوشیار می نمود.
2. تبیین اهداف و مقاصدی که امام حسین(ع) با یارانشان به خاطر زنده نگه داشتن آنها به مقام رفیع شهادت نایل شدند.
3. خود حضور فیزیکی و صرف شرکت انسان های غم دیده و مصیبت زده در کاخ عبیدالله و کاخ یزید، خود گواهی عینی بر حقانیت و مظلومیت اهل بیت عصمت علیهم السلام بود که می توانست تأثیر روانی شگرفی در ناظرین داشته باشد.
4. زینب سلام الله علیها نقش پرستار و تسلی دهنده و پناهگاه عاطفی نسبت به یتیمان و کودکان و حتی نسبت به حضرت سجاد علیه السلام را به خوبی ایفاء نمود، اگر این نقش عاطفی و پشتوانه روحی نبود، شاید این حادثه آن طور که باید و شاید تأثیرگذار نمی بود.
بنابراین زینب سلام الله علیها با ایفای این چهار نقش عمده و با سخنرانی های آتشین و علی وار خود، عامل بقاء و استمرار حرکت عاشورا گردید و این از حکمت ها و مصلحت های الهی بود که زینب علیها سلام همراه این کاروان باشد تا بعدا نقش روایتگری آن را به خوبی انجام دهد.
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود