بسته فرهنگی تربیتی-ویژه سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها
سلام علیکم ضمن عرض تسلیت به مناسبت سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها، بسته فرهنگی تربیتی به پیوست تقدیم می گردد
محتویات بسته:
- صوت سخنرانی آیت الله ناصری دام عزه
- متن سخنرانی حجه الاسلام والمسلمین قرائتی
- فایل صوتی مرثیه سرایی
- فایل pdf کتاب باموضوعات:
- و کجاست مثل خدیجه ؟! …
- ویژگی های معنوی حضرت خدیجه ( سلام الله علیها )
- روضه های شب و روز رحلت حضرت خدیجه سلام الله علیها
چگونه سال خوبی را با خانواده آغاز کنیم
خانه ای مثل بهشت با تصمیم های زیبا و رویایی
اگر هر یک از اعضا خانواده و جامعه پیش از آنکه به دنبال عیوب دیگران باشند، فرصت و دقایقی را برای فکر کردن و اندیشیدن در عیوب و کاستی های خود قرار می دادند و تمام تلاش و همت خود را در رفع آن نواقص صرف می کرد، به طور قطع و یقین زیبایی های زندگی بهتر و زیباتر روی خوش خود را در زندگی نمایان می کرد.
گاهی اوقات برای تغییر و انقلاب در زندگی تنها یک بهانه کافی است تا اینکه انسان روش زندگی خود را تغییر داده و مسیر متفاوتی را برای سعادت و خوشبختی خود برگزیند. یکی از بهانه های تغییر و اصلاح زندگی می تواند تغییر و دگرگونی فصل های سال باشد. خارج شدن از فصل زمستان و وارد شدن در انقلاب و رویش طبیعت یکی از بهترین بهانه ها برای شروع یک زندگی متفاوت است، بخصوص زمانی که فصلی همچون بهار در فرهنگ و اندیشه ایرانی از چنان جایگاه و اهمیتی برخوردار است که سرآغاز یک سال نو و جدید به شمار می آید. ضرب المثل ایرانی در این خصوص درس ها و پیام های فراوانی را با خود به همراه دارد. «سالی که نکوست از بهارش پیداست» این ضرب المثل برای بسیاری حاوی شروع یک زندگی و رویش دوباره است.
آغاز تحول و دگرگونی از خود
کم نیستند خانواده ها و افرادی که با و جود تمام کاستی ها و نواقصی که دارند، هیچگونه خطا و اشتباهی را در وجود خود نمی بینند. گویی علت ویرانی و از هم پاشیدن خانواده و زندگی آنها، وجود نواقص و عیوب دیگران است که زندگی را بسیار زشت و نازیبا کرده است؛ اگر در علت و چرایی بسیاری از این فروپاشی خانواده ها و طلاق ها دقت شود، می توان به این علت عمده پی برد. این در حالی است که اگر هر یک از اعضا خانواده و جامعه پیش از آنکه به دنبال عیوب دیگران باشند فرصت و دقایقی را برای فکر کردن و اندیشیدن در عیوب و کاستی ها خود قرار می دادند و تمام تلاش و همت خود را در رفع آن نواقص صرف می کردند، به طور قطع و یقین زیبایی های زندگی بهتر و زیباتر روی خوش خود را در زندگی نمایان می کرد.
در فرهنگ قرآن کریم نیز قبل از آنکه سفارش و تأکید به اصلاح و تربیت خانواده شود، به این مطلب تأکید می شود که قبل از آنکه به فکر اصلاح دیگران باشیم خود را اصلاح نماییم و از خود شروع کنیم. «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَکُمْ وَأَهْلِیکُمْ نَارًا؛[1] ای کسانی که ایمان آوردهاید خود و خانواده خویش را از آتشی که هیزم آن انسانها و سنگهاست نگه دارید.» در منابع روایی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله) این چنین نکته ی طلایی به یادگار مانده است: «طوبى لِمَن مَنَعَهُ عَیبُهُ عَن عُیوبِ المُؤمِنینَ مِن إخوانِه؛[2] خوشا به حال آن کس که عیب خودش، او را از پرداختن به عیبهاى برادران مؤمنش باز دارد.»
در سال جدید چه خوب است با تقویت چشم مثبت بین و زیبا بین، پیش از آنکه تلخی های زندگی را با خود مرور نماییم، به دنبال کشف و مشاهده و خلق زیبایی های نو در زندگی باشیم.
چطور بچهها رو با امام زمان آشنا کنیم؟
از کودکتون بخواید برای سلامتی و ظهور امام زمان دعا کنه تا امام هم اون رو تو کارهاش کمک کنه.?
نذارید شخصیتی باورناپذیر یا ترسناک از امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) تو ذهن کودک شکل بگیره. ?
اجازه بدید کودکان درباره احساسشون به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)صحبت کنن. ?
احادیث امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)رو در قالب نقاشی به کودکان یاد بدید. ?
روزهای خوش ظهور امام رو با موضوعاتی که برای بچهها آشناست، تصویرسازی کنید. ?
مفهوم یاری امام رو با انجام کارهای خوبی مثل احترام به بزرگترها، درس خوندن و کمک به همنوع پیوند بزنید. ?
قصه افرادی که با امام ملاقات داشتند رو تعریف کنید و در آخر بگید چه ویژگیهایی داشتن که تونستند امام رو ملاقات کنن. ?
درباره امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) بیشتر مطالعه کنید تا بتونید به سوالات کودک پاسخ بدید.
? تو روزهای مرتبط با امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)، به بچهها هدیه بدید تا این ایام براشون خاطرهانگیزبشه
کانال خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانه ای
رشتهای بر گردنم افکنده دوست...
اگرچند کتاب باشد که بزرگان عرفان و اسلام دلشان میخواست که کاش نویسنده آن اثر ماندگار و ارزشمند بودند «تفسیر المیزان» علامه طباطبایی حتماً یکی از آنهاست. کتابی که خیلیها آرزو داشتند در نوشتن سطری از آن سهیم باشند. حالا علامه خودش با دست و زبان خودش نهتنها این کتاب که تمامکارهای علمی و کتابهایش را نصف، نصف با یک بانو سهیم شده؛ با همسرش. بانویی که از اقوام او و بزرگزادگان تبریز بوده است. زندگی مرفه و خوبی در خانه پدری و حتی مدتی در خانه همسر تجربه کرده اما برای اینکه همسرش از معارف و دانش دور نماند به سکونت در اتاقی در قم رضایت داده است. اتاقی که با یک پرده از وسط نصف شده بود. یکطرف اتاق مادر و فرزندانش زندگی میکردند و طرف دیگر کلاس درس و بحث علامه طباطبایی و شاگردانش برپا میشد.
بهترین روایتها درباره این بانو که زودتر از همسرش از دنیا رفت و داغی بزرگ بر دل این عالم بزرگ شیعه ماند را دخترشان و همسر شهید مطهری خوب مرور میکنند. مهندس «عبد الباقی طباطبایی»، پسرشان هم خاطره جالبی از دلدادگی، مهر و صفای بین مادر و پدرش میگوید که مربوط به مهاجرت از تبریز؛ خانه وزندگی خوب و مرفه به قم وزندگی در یک اتاق است. سفری که نزدیک سال نو رقم خورد: «وقتی به مادرم گفتم که مادر جان شب عید وقت مسافرت نیست و خواستم گله کنم که چرا از تبریز با این امکانات قرار است برویم قم گفت: رشتهای بر گردنم افکنده دوست/ میکشد هر جا که خاطرخواه اوست/ رشته بر گردن نه از بیمهری است/ رشته عشق است و بر گردن نکوست…»
کار کردن مرد در خانه جهاد است
یکی از چهرههای معروف مذهبی معاصر و البته فقید آیتالله «محیالدین حائری» است. عالمی که ابایی نداشت فیلم و عکسهایش از کار در خانه منتشر شود و دیگران ببینند. از پاک کردن سبزی گرفته تا جارو زدن خانه و بازی با نوهها. رابطه خیلی خوبی با همسرش داشت و وقتی دست اجل بین آنها جدایی انداخت غمش را پنهان نکرد. در یک نشست رسمی و بزرگ خبرنگارها برای پوشش برنامه آمدند. برنامه به پایان رسید و قرار شد با بستههای خوراکی از آنها پذیرایی کنند به هرکدام یک بسته داده شد اما آیتالله حائری آمد، جلو و گفت: «نفری دو بسته به آنها بدهید. یکی برای خودشان یکی هم برای اهلبیتشان. من میدانم بدون اهلبیت به آدم چه میگذرد.» خبرنگارها کمی که پرسوجو کردند، متوجه شدند همسر آیتالله مدتی قبل به رحمت خدا رفته است. همیشه به شاگردانش و در منبرهای سخنرانی به آقایان تأکید میکرد: «مرد باید سختیهای کار همسرش را در خانه ببیند باید خودش را جای او بگذارد. زن که خدمتکار نیست به قول مولایمان امام علی(ع) زن گل است. مرد وقتی در خانه کار کند مثل جهاد است. کمک زنش باشد ظرفها را بشوید، خیاطی کند، بچهداری و جارو کند. تمام اینها عمل به وظایف شرعی است.»
مرد حرف و عمل بودن را عکسهایش ثابت کرده بود. همان عکسی که پایین آن به نقل از خودش نوشته بودند که افتخار میکنم در خانه کارکنم و کمک حتی اگر شده یک پرسبزی پاککنم. فیلمهای مختلفی از آیتالله حائری هست که همبازی بازی کودکانه نوههایش شده و طوری با آنها اخت گرفته که انگارنهانگار صاحب این عبا و قبا همان مردی است که حرفهای مذهبی و سیاسیاش تکلیف را بر خیلیها روشن کرده.
راهکار اسلام در تعدیل توقعات فرزندان
توقعات بیشازاندازه و عدم رضایت به داشتهها، محصول عدم توجه به نعمتهای الهی و درنتیجهی عدم وجود روحیه شکرگزاری است؛ زیرا توجه و اشراف به نعمتهایی که خداوند به بنده خود ارزانی داشته است، موجب حمد و شکر خداوند متعال میگردد.
نیازهای کاذب کودکان
نیازهای کاذب کودکان
رشد و پیشرفت صحیح فرزندان، همواره دغدغه والدین بوده است و برطرف کردن نیازهای ضروری و اولیه، ابتداییترین قدم برای حرکت در مسیر تعالی فرزندان است. پدر و مادر نسبت به رفع این نیازها وظیفهدارند هرچند فرزندان نیاز خود بدانها را ابراز نکنند. در کتب روایی شیعه و اهل تسنن، روایات بسیاری با عنوان (حق ولد علی الوالد) وجود دارد که نشاندهنده توجه اسلام به نیازهای فرزندان است. روانشناسان نیز متوجه اهمیت این موضوع شدهاند. در این میان برخی از درخواستها و نیازهای فرزندان درواقع نیاز کاذب بوده و نهتنها پاسخ به آنها ضرورتی ندارد بلکه حتی به تربیت و رشد فرزندان آسیب میزند. بسیاری از والدین نیز معتقدند نباید و نمیتوان همه توقعات فرزندان را برآورده کرد، هرچند برخی به دلایل مختلف به این عقیده پایبند نمیمانند. حال به بررسی این مسئله میپردازیم که آیا در تعالیم دین اسلام راهی برای تعدیل توقعات فرزندان وجود دارد تا درنتیجه به کار بستن آن دستورالعملها، توقعات فرزندان از حد افراطی فاصله بگیرد و به حد نیاز واقعی برسد؟
آبراهام مازلو روانشناس آمریکایی معتقد است انسانها پنج دسته نیاز فطری و اولیه دارند: نیاز جسمی، نیاز به ایمنی، نیاز به روابط اجتماعی، نیاز به تائید و احترام، نیاز به خویشتن یابی[1]
بدیهی است تا زمانی که نیازهای ابتدایی انسان یعنی سلامت روحی و جسمی ارضا نگردد نمیتوان به نیازهای متعالیتر مانند استقلال، مسئولیت یا خود شکوفایی پرداخت.
علاوه بر این نیازهای حیاتی و توقعات معقولی که معمولاً از والدین وجود دارد، فرزندان نیازهایی را احساس میکنند که ناشی از زیادهطلبی و تجملگرایی است. بهطور مثال بهترین و گرانترین لباسها، امکان رفتن به کلاسهای متعدد و …
حال پس از شناخت این نیازهای کاذب، چگونه باید آنها را تعدیل کرد و از بین برد؟
نیازهای واقعی
توقعات بیشازاندازه و عدم رضایت به داشتهها، محصول عدم توجه به نعمتهای الهی و درنتیجهی عدم وجود روحیه شکرگزاری است؛ زیرا توجه و اشراف به نعمتهایی که خداوند به بنده خود ارزانی داشته است، موجب حمد و شکر خداوند متعال میگردد.
بنابراین برای تعدیل انتظار فرزندان از والدین، باید روحیه شکرگزاری را در آنها تقویت کرد و از کارهایی که حس حمد الهی را در فرزندان کمرنگ میکند، اجتناب کرد. در تعالیم دین اسلام علاوه بر تأکید به لزوم تقویت روحیه شکرگزاری، به برخی عوامل کاهنده و افزاینده حس سپاسگزاری نیز اشارهشدهاند.
یکی از عواملی که موجب میشود تا فرزندان از زندگی خود احساس رضایت کنند و با کمبودهای احتمالی موجود، بهگونهای مطلوب کنار بیایند و حس شکرگزاری در آنها تقویت شود، آمدوشد با فقراء و دوری از ثروتمندان و اغنیاء است. فرزندان با مشاهده و مقایسه خود با افرادی که با مشکلات بهمراتب بیشتر، دستوپنجه نرم میکنند درواقع نسبت به شرایطی که در آن هستند احساس رضایتمندی بیشتری میکنند.
در آموزههای دین اسلام در احادیث مختلف به این مطلب اشاره گردیده است.
1. عن ابی جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع أَنَّهُ قَالَ لِرَجُلٍ یَا فُلَانُ لَا تُجَالِسِ الْأَغْنِیَاءَ فَإِنَّ الْعَبْدَ یُجَالِسُهُمْ- وَ هُوَ یَرَى أَنَّ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةً- فَمَا یَقُومُ حَتَّى یَرَى أَنْ لَیْسَ لِلَّهِ عَلَیْهِ نِعْمَةٌ.[2]
امام باقر (ع) به مردى فرمود: اى فلانى همنشین مشو با اغنیاء و ثروتمندان زیرا بنده خدا با آنها همنشین شود با این عقیده که خداوند به آن فرد ثروتمند نعمت داده است و از جاى خود برنخیزد جز آنکه معتقد شود خدا به او نعمتی نداده است (چونکه زندگى خود را در برابر توانگران نابود و ناچیز میشمارد).
2. عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ثَلَاثَةٌ مُجَالَسَتُهُمْ تُمِیتُ الْقَلْبَ … لْجُلُوسُ مَعَ الْأَغْنِیَاءِ.[3]
همنشینی با سه گروه دل را میمیراند… نشستن با توانگران.
لازم به ذکر است منظور از اغنیاء و ثروتمندان در این روایات افرادی است که غرق در نعمت هستند و آثاری از حمد و شکر و معنویت در زندگی آنها دیده نمیشود. انسان در ارتباط با این افراد هیچ نکته عبرتآموزی تحصیل نمیکند و فقط حس شکرگزاری در او سرکوب میشود.
3. وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تَمُدُّوا أَطْرَافَکُمْ إِلَى مَا فِی أَیْدِی أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَمَنْ مَدَّ طَرْفَهُ إِلَى ذَلِکَ طَالَ حُزْنُهُ وَ لَمْ یُشْفَ غَیْظُهُ وَ اسْتَصْغَرَ نِعْمَةَ اللَّهِ عِنْدَهُ فَیَقِلُّ شُکْرُهُ لِلَّهِ وَ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فَتَکُونَ لِأَنْعُمِ اللَّهِ شَاکِراً وَ لِمَزِیدِهِ مُسْتَوْجِباً وَ لِجُودِهِ سَاکِباً.[4]
بپرهیزید از چشمداشت به آنچه دنیاداران دارند زیرا هر کس این عمل را انجام دهد، اندوهش بسیار میشود و خشمش فرونکشد و نعمت خدا در نظرش اندک جلوه میکند و شکرش براى خدا کم میشود، همواره به کسى نظر کن که نصیبش از نعمتهای الهى کمتر از تو است تا شکر نعمتهای موجود را بجاى آورى و براى افزایش نعمت خداوند، شایسته باشى و تحت عنایت و امتنان الهی واقع گردی.
4. هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لِحُمْرَانَ بْنِ أَعْیَنَ یَا حُمْرَانُ انْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ دُونَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ هُوَ فَوْقَکَ فِی الْمَقْدُرَةِ فَإِنَّ ذَلِکَ أَقْنَعُ لَکَ بِمَا قُسِمَ لَکَ وَ أَحْرَى أَنْ تَسْتَوْجِبَ الزِّیَادَةَ مِنْ رَبِّکَ[5]
هشام بن سالم مى گوید: از امام صادق علیه السّلام شنیدم که به حمران بن اعین مى فرمود: اى حمران! به کسى بنگر که پایینتر از توست و به کسى منگر که در فوق توست. این شیوه تو را به آنچه روزیت شده، قانع میکند و تو را شایسته نعمت بیشتر از سوی پروردگارت قرار میدهد.
علماء در شرح این روایت میفرمایند: رضایت به نعمتهای الهی و معرفت و شناخت قدر آنها، درواقع شکر و تعظیم خداوند است؛ و شکر الهی موجب زیادت نعمتها میگردد. درحالیکه نظر به کسی که ازلحاظ مادی از وضعیت مناسبتری نسبت به ما برخوردار است، موجب نارضایتی و کفران نعمت و سلب نعمت میگردد.[6]
درنتیجه پیشنهاد میشود برای تعدیل توقعات فرزندان، والدین برنامهای منسجم برای معاشرت و رسیدگی به فقراء با همکاری فرزندان خود داشته باشند تا علاوه بر رشد حس هم دوستی به حس شکرگزاری و درنتیجه آن متعادل شدن توقعات فرزندان دست پیدا کنند.
پینوشت
[1] - رک: آناتومی جامعه ص 41
[2] - وسائل الشیعة، ج12، ص: 36
[3] - الکافی (ط - الإسلامیة)؛ ج2؛ ص 641
[4] - بحار الأنوار (ط - بیروت)؛ ج72؛ ص 367
[5] - الکافی (ط - الإسلامیة)، ج8، ص: 244
[6] - شرح الکافی-الأصول و الروضة (للمولى صالح المازندرانی)، ج12، ص:319
منبع: راسخون