روز میلاد فردوسی و وفات نیما
هادی حمیدی - کارشناس فرهنگی
تقویم تاریخ امروز برایم جالب بود
روز میلاد حکیم شاهنامه سرا و رحلت جانگداز سراینده «آی آدمها» برای دوست داران شعر نو.
غمی همیشگی همراهم بوده و هست که چرا در شعاع 5 کیلومتری من آدمهایی نفس می کشند که حکیم توس و ادیب یوش را بهتر از من می شناسند و شعرهایش را می فهمند ولی من نه…
ای کاش در طول هفته و ماههای گذرا وقتی برای پاسخ به این عطش ادبی روحی خود قرار می دادیم…و لااقل تورقی. طلبه های ما بسیار کم و شایدم هرگز و معاذالله! دستشان به شاهنامه نرفته و جز رستم و سهراب چیزی از این اثر گرانسنگ نمی دانند و از نیما و بدعت های شعریش!! جز داروگ و آی آدمهایش نشنیده اند البته همه اینها به قبل از ورود حوزه علمیه برمی گردد وگرنه حوزه را با این مفاخر ادبی چه کار!!
واما بعد؛
فردوسی شاعر اندیشه و اجتماع و مدافع و نگاهبان مرزهای فرهنگ و زبان است، و نیما با تفکر و ژرف کاویش در شعر و ادب از شاعرانی است که برای نخستین بار شعر را از اسارت کاخها و مجالس بیدردان جاهطلب و مدیحهسرایان آزمند و ناظمان تفنن طلب به شالیزارها و محیطهای کار و تلاش «شب پا» ها کشانده، و به عبارت دیگر فردوسی و نیما، اندیشمند در قلمرو جهانبینی، و شاعر در قلمرو هنرند،فردوسی پدر شعر حماسی ایران، با هوشیاری تاریخی، از ائتلاف هنر خواص و هنر عوام در برههای حساس از تاریخ تکامل اجتماع، هنرمندانه سود جست؛ و با قدرت بیان و نَفَس گرم حماسی که داشت، به شیوهای نو از تلفیق این دو هنر، با صرف عمر و جوانی، به خلق شاهنامه، اثری آن چنان استوار، که نه تنها خود، بلکه هویت و فرهنگ و زبان فارسی را از گزند باد و باران حوادث محفوظ بدارد، توفیق یافت.
نیما، پدر شعر نو فارسی، پرورش یافته جوّ فرهنگی و اجتماعی بعد از جنبش مشروطه، با بهرهمندی از فرهنگ و ادب محیط اجتماعی و با استفاده از میراث معنوی و راهگشاییهای پیشکسوتان نواندیش و با تأثیرپذیری از شعرای رمانتیک، سمبولیست و رئالیست فرانسوی، قدم در راهی تازه گذاشت، و خود، منادی راهی نو در شکل و محتوای شعر گردید؛ و با تمام تلخیها که چشید و بیاعتنائیها و طعنها که دید و شنید، بزرگ منشانه پایداری ورزید و سرانجام، پیروزمندانه، پرچم شعر نو را به دست نسل هنر دوست و تازگی آفرین داد. (سایه روشن شعر- استاد علی اکبر ترابی - ص 121)