درس هايى از امام حسن مجتبى عليه السلام
جنادة بن اميّه می گويد: در واپسين لحظه های بيماری امام حسن مجتبی عليه السلام به محضر آن حضرت رسيدم، در حالی كه در مقابل آن حضرت تشتی كه در آن لخته های خون بود، قرار داشت، عرض كردم، چرا خود را درمان نمی كنيد؟ حضرت فرمود: كار از درمان گذشته است. عرض كردم: ای پسر رسول خدا نصيحتی بفرماييد. فرمود: «اِسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زادَكَ قَبْلَ حُلُولِ اَجَلِكَ وَاعْلَمْ اَنَّكَ تَطْلُبُ الدُّنْيا وَالْمَوْتُ يَطْلُبُكَ وَلا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذی لَمْ يَأْتِ عَلی يَوْمِكَ الَّذی اَنْتَ فيهِ وَاعْلَمْ اَنَّكَ لاتَكْسِبُ مِنَ الْمالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوْتِكَ اِلاَّ كُنْتَ خازِناً لِغَيْرِكَ وَاعْلَمْ اَنَّ فی حَلالِها حِسابٌ وَ فی حَرامِها عِقابٌ وَ فی الشُّبَهاتِ عِتابٌ؛ خود را برای سفر آخرتت آماده كن، و قبل از فرا رسيدن مرگ، زاد و توشه تهيه كن، و بدان كه به راستی تو به دنبال دُنيا هستی در حالی كه مرگ به دنبال توست، و غصّه روزی را كه هنوز نيامده [يعنی فردا] بر روزی كه در آن قرار داری تحميل نكن [بلكه از امروزت استفاده كن] . و بدان كه آنچه بيش از غذای خود از مال كسب می كني، خزانه دار و نگهبان [وارثان و] ديگران هستي. بدان كه به حقيقت در حلال آن حساب و در حرام آن عقاب و در شبهناك آن سرزنش است.»
«فَاَنْزِلِ الدُّنْيا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَةِ خُذْ مِنْها ما يَكْفيكَ، فَاِنْ كانَ ذلِكَ حَلالاً قَدْ زَهِدْتَ فيها وَ اِنْ كانَ حَراماً لَمْ يَكُنْ فيهِ وِزْرٌ، فَاَخَذْتَ كَما اَخَذْتَ مِنَ الْمَيْتَةِ، فَاِنْ كانَ الْعِتابُ فَاِنَّ الْعِتابَ يَسيرٌ؛ پس دنيا را به منزله مرداری قرار بده و به اندازه كفايت [و در حد ضرورت] از آن بگير. پس اگر آن [مال] حلال باشد [با مصرف اندك] زهد ورزيده ای و اگر حرام باشد گناهی بر تو نيست؛ چرا [كه به اندازه ضرورت و در حال اضطرار از آن استفاده برده ای و] از آن برگرفته اي، چنانكه از مردار [در حال اضطرار] بهره می بري. پس اگر [هم] عتابی باشد، بسيار اندك است.»
«وَاعْمَلْ لِدُنْياكَ كَاَنَّكَ تَعيشُ اَبَداً وَاعْمَلْ لآِخِرَتِكْ كَانَّكَ تَمُوتُ غَداً وَ اِذا اَرَدْتَ عِزّاً بِلا عَشيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلا سُلْطانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ اِلی عِزِّ طاعَةِ اللَّه؛ 15) برای دنيايت به گونه ای كار كن كه گويا همواره زنده هستي، و برای آخرتت [نيز] به گونه ای كار كن كه گويا فردا می ميری [و همواره آماده باش] . و اگر می خواهی بدون عشيره و قبيله عزيز باشی و بدون سلطنت [و حكومت داری] هيبت و شكوه داشته باشي، پس از ذلّت معصيت خدا خارج شود [و] به عزّت طاعت الهی [پناه ببر] .»