داستان نزول سوره «هل أتی»علامه طهرانی
بسم الله الرحمن الرحیم
حکایت شیرین نزول «سوره هَل أتی»
منبع: مطلع انوار، ج13، ص: 228، تالیف علّامه طهرانی قدس سرّه
«در تفسیر مجمع البیان 1 آورده است که خاص و عام روایت نمودهاند که سوره (هَلْ أَتى) از قوله تعالى: (إِنَّ الْأَبْرارَ یَشْرَبُونَ) الى قوله تعالى: (وَ کانَ سَعْیُکُمْ مَشْکُوراً) 2 درباره على و فاطمه و حسن و حسین و کنیز آنها که نامش فضّه بود، نازل شده است.
و مجمل قصّه آنکه: حسنین علیهما السّلام مریض شدند. جدّشان رسول اکرم و وجوه عرب به عیادت آمدند و گفتند به امیرالمؤمنین:” یا أباالحَسَنِ، لَو نَذَرتَ عَلَى وَلَدَیک!” حضرت نذر فرمود که اگر خدا شفا دهد آنان را، سه روز روزه بگیرد؛ و همچنین فاطمه نذر کرد و همچنین فضّه نذر کرد. و آنها خوب شدند و شفا یافتند، درحالىکه از خوراک در نزد آنان هیچ نبود. حضرت امیر سه من جو از یهودى قرض کرد- و در روایت دیگر تا آنکه براى او پشم ببافد- جو را نزد فاطمه آورد. یک منِ آن را آسیا کرد و نان پخت، و هنگامى که نماز مغرب را بجاى آوردند نان را در پیش آنان گذارد که ناگهان مسکینى درب خانه آواز برآورد:
السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! أنا مِسکِینٌ مِن مَساکینِ المُسلِمینَ، أطْعِمُونِى مِمّا تَأکُلُونَ أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوَائِدِ الجَنَّة.
[سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من مسکینى از مساکین مسلمین هستم. از آنچه مىخورید مرا نیز اطعام کنید. خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند. ]
على سهمیه خود را داد و فاطمه داد و فضّه نیز داد، چیزى نخوردند مگر آب؛ و در بعضى از روایات حسنین نیز چیزى نخوردند و دادند. چون روز دوّم شد فاطمه یک من از جو برداشت، آرد و خمیر نموده نان پخت و شبانگاه نزد على گذارد:
فَإذًا یَتیمٌ بِالبابِ یَستَطعِمُ و یَقولُ:” السّلامُ عَلَیکُم یا أهلَ بَیتِ مُحَمّدٍ! أنا یَتیمٌ مِن یَتامَى المُسلِمِینَ أطعِمُونِى أطعَمَکُمُ اللهُ عَلَى مَوائِدِ الجَنَّة.”
[در این هنگام یتیمى مقابل درب منزل آمده و طلب طعام نمود درحالىکه مىگفت:” سلام بر شما اى اهل بیت محمّد، من یتیمى از ایتام مسلمین هستم؛ مرا اطعام کنید! خدا شما را از غذاهاى بهشت اطعام کند!"]
همگى نانهاى خود را بدان یتیم سپردند؛ فلَم یَذوقُوا إلَّا المَاء. [چیزی جز آب نخوردند]
چون روز سوّم فرا رسید بقیّه را حضرت فاطمه علیها السّلام آرد نموده نان پخت؛ هنگام شب اسیرى به پشت در آمد و فریاد برداشت:
أنا أسِیرٌ مِن اسَرَاءِ المُشرِکینَ، السّلامُ عَلَیکُم یَا أهلَ بَیتِ مُحَمَّدٍ! تَأسِرُونَنا و تَشُدُّونَنا و لاتُطعِمُونَنا.
[من اسیرى از اسراء مشرکین هستم. سلام بر شما اى اهل بیت محمّد. شما ما را اسیر مىکنید و ما را در بند مىکنید و غذا نمىدهید؟]
همگى سهام خود را از قرصهاى جو دادند و چیزى جز آب نچشیدند.
چون روز چهارم رسید و نذرهاى خود را ادا کرده بود، حضرت امیرالمؤمنین به خدمت رسول اکرم آمد و با خود حسن و حسین را بردند؛ و در آن دو نور دیده اثر ضعف بود، پس پیغمبر گریه کرد و جبرائیل سوره هل اتى نازل فرمود درباره آنها.
عجبى نیست از نزول این سوره درباره اهلبیت از امیرالمؤمنین و فاطمه و حسنین، عجب از نزول اوست درباره فضّه خادمه؛ زیرا این سوره درباره جمیع آنان نازل شده است. آرى، کسى که در اثر تقوا و تبعیّت از اعمال آنان بهدنبال آن بزرگواران حرکت کند چگونه جزء آنان نگردد؟!
خداوند در قرآن مجید سگ اصحاب کهف را جزء آنان شمرده؛ در جایى که فرماید: (سَیَقُولُونَ ثَلاثَةٌ رابِعُهُمْ کَلْبُهُمْ وَ یَقُولُونَ خَمْسَةٌ سادِسُهُمْ کَلْبُهُمْ رَجْماً بِالْغَیْبِ وَ یَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَ ثامِنُهُمْ کَلْبُهُمْ قُلْ رَبِّی أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما یَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِیلٌ فَلا تُمارِ فِیهِمْ إِلَّا مِراءً ظاهِراً وَ لا تَسْتَفْتِ فِیهِمْ مِنْهُمْ أَحَداً،) 3 چگونه فضّه جزء آن خاندان نگردد، همچنانکه سلمان فارسى جزء آنان شد.»
پی نوشت ها:
(1) تفسیر مجمع البیان، ج 10، ص 209.
(2) سوره انسان (76) آیه 22.
(3) سوره کهف (18) آیه 22.