چگونه به استاد خود احترام بگذاریم؟
شکی نیست افرادی که زندگی خود را وقف تعلیم و تعلم کردند و تمام سعی تلاششان این بوده که بتوانند بسیاری را از دنیای نادانی به سوی عالم علم سوق دهند، در اموزه های ما بسیار محترماند تا جایی که خداوند در اولین آیات مصحف شریف، خود را بهعنوان معلم معرفی میکند.
* آیه
ٱلَّذِى عَلَّمَ بِٱلْقَلَمِ*عَلَّمَ ٱلْإِنسانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ 4و5/ علق
همان کسی که بهوسیله قلم تعلیم نمود و به انسان آنچه را نمیدانست یاد داد!
* آینه
حکایت؛ ابوطالب عزیزالدین از ادباء و علماء قرن ششم هجری میگفت: در زمانی که فخر رازی به مرو آمده بود منزلتی بزرگ و آوازهای بلند و ابهتی عظیم داشت به نحویکه به احترام او کسی سخنش را قطع نمیکرد و در مقابل او نفس نمیکشید و من برای استفاده از محضر او به محضرش آمدو شد داشتم. روزی به من گفت: دوست دارم برای من درباره سلسله نسب فرزندان ابوطالب کتابی بنویسی تا آن را بخوانم چون نمیخواهم در این مورد جاهل باشم. گفتم میخواهی به صورت مشجّر انساب ایشان را ترسیم کنم یا به صورت نثر بنویسم؟ گفت: من چیزی میخواهم که آن را حفظ کنم و نوشته مشجّر قابل حفظ کردن نیست، گفتم: سمعاً و طاعةً و رفتم و کتابی را که اسم آن را «الفخری» گذاشتم، نوشتم و برایش بردم. چون آن کتاب را دید از مسند شخصی خودش پائین آمد و بر بوریائی که در آنجا بود، نشست و به من گفت تو بر این مسند بنشین. من نشستن بر آن مسند را در حضور او جسارت دانستم ولی او با نهیبی سخت مرا خطاب ساخت و گفت در جائی که من میگویم، بنشین.
از مهابت او بیاختیار در جائی که گفته بود نشستم و او در مقابل من نشست و آن کتاب را در حضور من قرائت کرد و مواردی را که برایش نامفهوم و پیچیده بود از من سؤال میکرد تا اینکه تمام کتاب را نزد من خواند و سپس به من گفت: اکنون در هرکجا که میخواهی بنشینی، بنشین، که همانا این کتاب علم است و تو در این علم استاد من هستی و من شاگرد تو که در حضورت شاگردی میکنم و استفاده میکنم و از ادب نیست که شاگرد جز روبروی استاد در جای دیگری بنشیند.
پس برخاستم و او در مسند خود نشست و من بر بوریائی که او نشسته بود نشستم.1
جاهل به روز فتنه ره خانه گم كند عالم چراغ جامعه و چشم عالم است
با اقتباس و ویراست از کتاب داستانهایی از علماء
امامزاده کیست و به چند گروه تقسیم می شوند
هر زيارتگاهي، منسوب به امامان عليهم السلام نيست؛ لذا شايسته است شجره نامه و عناوين آنان (صحابي، محدث و غيره) براي زائران و گردشگران معرفي شود.
شناخت دین یکی از وظایفی است که بر عهده هر مسلمانی بوده که این راستا در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی از مباحث دینی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* امامزاده کیست
شناسايي «امامزادگان» و نكوداشت آنان در علم رجال از مباحث مفيد و ضروري است.
واژة «امامزاده» مركب از واژگان: «امام» و «زاده» است.
منظور از امام، پيشوايان دوازده گانة تشيع مي باشد كه بر اساس نص و نصب از سوي خداوند انتخاب شده و تعداد آنها 12 نفر معصوم هستند.[1]
مقصود از «زاده»، فرزندان بي واسطه و با واسطة آن ها مي باشند. البته نام بانوان «بانوان سادات» معمولاً با ضميمة واژگان سيّده, بيبي و خاتون, مورد خطاب و ياد قرار مي گيرد؛ همچون: «سيّدة نفسيه» در شهر قاهره (مصر).
نگاهی بر آثار التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات
ابوحمزه ثمالي مي گويد كه امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافله ها كامل ميگرداند.
تربیت اسلامی از توصیه های بزرگان دین برای مسلمانان است که در شماره های گوناگون، بخش های مختلفی را تقدیم حضور مخاطبان گرامی خواهیم کرد.
* انجام مستحبات و ترک مکروهات
يكي از نقطه هاي آغاز در رسيدن به كمال، التزام به نوافل و مستحبات است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را از آن جهت كه دليل بر بي اعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام دانسته اند.[1]
ـ چند نكته مفيد:
الف. التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:
1. گناهان انسان را محو مي سازد، چنانكه خداوند متعال مي فرمايد:
«وَ أَقِمِ الصََّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ»[2]
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها را از ميان مي برد… .
و در حديث آمده است كه نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بين مي برد.[3] و در بعضي نقلها آمده است كه نماز وِتْر گناهان را از بين مي برد.[4]
2. نواقص و كمبودهايي را كه بر اثر غفلت يا قصور در فرايض و واجبات رخ داده است، جبران ميكند. مثلاً نوافل يوميه ـ خصوصاً نوافل شب ـ نواقص نمازهاي يوميه را مرتفع مي سازد، روزه هاي مستحبّي نواقص روزه هاي ماه رمضان را برطرف مي كند، صدقات مستحبّه كمبودهاي واجبات مالي از قبيل زكات و خمس را رفع مي نمايد و … احتمال دارد كه اعمال مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كليه فرايض و واجبات مؤثر باشد. در اين مورد به چند حديث اشاره مي شود.
از امام باقر ـ عليه السّلام ـ نقل شده است كه فرمود:
« إنَّما جُعِلْتَ النّافلةُ لِيَتُمَّ بها ما يَفْسُد منَ الْفريضةِ.»[5]
نماز نافله براي آن قرار داده شده است كه فساد و نقص فرايض را جبران كند.
و در حديث ديگر آمده است:
«إنَّ تباركَ و تعالي أتمَّ صلوةَ الْفريضةَ بصلوةِ النّافِلةِ.»[6]
خداوند تبارك و تعالي نماز واجب را با نماز نافله كامل كرده است.
ابوحمزه ثمالي مي گويد كه امام ـ عليه السّلام ـ فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافله ها كامل ميگرداند.[7]
3. موجب تقرّب به خداوند سبحان مي شود، چنانكه مي فرمايد:
«تَتَجافي جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ»[8]
مؤمنان حقيقي شبها پهلو از بستر برمي دارند و خداي را با بيم واميد مي خوانند و از آنچه روزيشان كرده ايم انفاق مي كنند. پس هيچ كس نمي داند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشني براي آنها در عالم غيب آماده شده است.
آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام
فواید زیارت معصومان علیهم السلام بر کسی پوشیده نیست، تا آنجا که تاریخ نیز گواه آن است و داستانهای شگفت آن، نشانه هایی از آثار و برکات زیارت معصومان علیهم السلام به شمار می رود. زیارت باعث تقرب روحی زائر با زیارت شونده می شود، و از این رهگذر، زائر، شخصیت الهی خویش را می یابد. یکی دیگر از فواید زیارت، حاجت دهی و شفا بخشی است که در پرتو لطف معصومان، به دست می آید، علاوه بر آن، زیارت، خود مصداق ذکر و یادآوری اهل بیت علیهم السلام و رنجها و مجاهدتهای ایشان در راه اسلام است که باعث تقویت روحیه ظلم ستیزی و صفای باطن در زائر است.
صفحات: 1· 2
به جای اینکه عابد باشی عبد باش …
علامه حسن زاده آملی:
ﺑﻪ ﺟﺎﯼ ﺍﯾﻨﮑﻪ ” ﻋـﺎﺑـﺪ” ﺑﺎﺷﯽ،
” ﻋـَﺒﺪ” ﺑـﺎﺵ !
ﺷـﯿﻄﺎﻥ ﻫﻢ ﻗﺮﯾﺐ ﺑﻪ ۶۰۰۰ ﺳـﺎﻝ ﻋﺒـﺎﺩﺕ ﮐﺮﺩ،
ﻋـﺎﺑـﺪ ﺷﺪ، ﺍﻣﺎ
“ﻋـَﺒـﺪ ” ﻧـﺸﺪ …
ﺗــﺎ ﻋـَﺒـﺪ ﻧـﺸﻮﯼ، ﻋﺒﺎﺩﺗﺖ ﺳـﻮﺩﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺖ ﻧـﺪﺍﺭﺩ؛
ﻋـَﺒﺪ ﺑﻮﺩﻥ ﯾﻌﻨﯽ:
ﺑﺒـﯿﻦ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﭼﻪ ﻣﯽﺧـﻮﺍﻫﺪ، ﻧﻪ ﺩﻟﺖ…
صفحات: 1· 2
طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت
روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول سال 153 هجری و پنج سال بعد از شهادت ششمین فروغ امامت در شهر مدینه حضرت امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. البته شیخ کلینی زمان این ولادت با سعادت را سال 148 هجری ذکر کرده و این خبر را صحیحتر دانسته است.(1)
آن روز که این وجود مبارک بدنیا آمد، نسیمی از نور، زمین را از عطر میلادش روشن ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم مُنورش را گلباران کردند، آسمان شادمان و آیینه بندان و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار در آغوش کشیدن مردی از تبار رسول اکرم(صلی الله علیه واله) پر تپش شده بود و آن روز خجسته نه تنها مدینه، حجاز که جهان اسلام مواج از شفافی عشق شده و آسمان نورافشان گردید. لحظهها بر قدوم این نوزاد کرنش نمودند. از اوج ملکوت تا سطح زمین، از کوه تا دشت، از بالا تا پایین با تابندگی جذّاب مهتاب و درخشش ستارگان، چراغانی شده بود. نور و سرور در حجاز خیره کننده، دلانگیز و دلپذیر بود، روزی که خورشید هشتم بامداد سعادت و ابتهاج را اعلام داشت، فراز ملکوت لبخند میزد. مردمان نیز شکر گزار بودند چرا که مشیّت الهی بر این تعلق گرفته تا بر جهانیان منّت بگذارد و فروغی درخشان را به گیتی بیاورد. شخصیتی مشعشع و مقدس که نمیتوان او را در قالب الفاظ و مفاهیم محدود وصف کرد.
صفحات: 1· 2