خورشید خستهـ
پارههاى جگر از گلوى جگرپاره هستى فرو ریخت و کربلا، همان لحظه در خویش آغاز شد؛ همانجایى که مهربانى بىهمتاى حسنبنعلى علیهالسلام روبهروى یک جفت چشم خیانتکار، پرپر مىزد و سینهاش در اقیانوس زهر، غوطهور بود؛ همانجایى که ذره ذرههاى روح امامت، چون تل خاکستر در تشت فرو مىریخت و زنى دست در دست ابلیس، پشیمانى گاه و بىگاهش را دست به سر مىکرد.
دریغا که سفره اطعام شبانهروزى مدینه، اینک برچیده مىشود و کریم اهل بیت علیهمالسلام چون خورشیدى خسته از خاک، به معراج ابدى مىرود.
آه از بیعتهاى سست!
کفر زمانه، دست از شرارت برنمىداشت و با نقابى از ریا، دست به کار فتنههاى تازه بود.
تفرقه، چنگ به گریبان امت افکند و آنگاه که بیعتهاى سست، به فریب ستمگر زمانه، شکسته شدند، او چارهاى جز این نداشت که لواى صلح را پیش روى جفاى زمانه برافرازد؛ صلحى که زخمهاى بىشمارش، همه بر دل مجتبى علیهالسلام فرود آمد.
چرا نظرات مراجع تقلید در مورد یک مسأله متفاوت است؟
سؤال:
چرا نظرات مراجع تقلید در مورد یک مساله متفاوت است؟ مگر اسلام یکی نیست؟
پاسخ:
اسلام، دینی است شریف که از دو منبع اصلی قرآن و سنت (روایات صحیحه) برداشت می شود. در زمان حیات پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله، زمانی که در فهم صحیح یک حکم شرعی و یا اعتقادی، مشکل و شبهه ای ایجاد می شد، پیامبر اکرم به عنوان منبع متصل به وحی، از حقیقت ماجرا با خبر شده و آن را برای مردمان مشخص و واضح می کردند.
بعد از شهادت پیامبر اکرم، امامان دوازده گانه وظیفه این مهم را برعهده داشتند؛ آنان نیز به عنوان امامان دارای علم غیب، و آگاه به امور دینی، اقدام به پاسخگویی و رفع شبهات و معضلات دینی می بودند. این سلسله ادامه داشت تا زمانی که امام دوازدهم صلوات الله علیه از دید مردمان غایب شدند و دسترسی به ایشان دیگر امکان نداشت.
در این زمان بود که مومنین برای فهم صحیح از دین، دو راه کلی در مقابلشان باز بود؛
اول: اجتهاد از قرآن و روایات
دوم: سوال از علما و راهنمایی گرفتن از متخصصی دین (تقلید)
راه اول به جهت سختی های فراوان و نیاز به تخصص در دین؛ کار ساده و آسانی نبوده و از توان هر شخصی برنخواهد آمد. اما راه دوم، راهی است معمول و ساده که عقلا و شرعا تجویز شده است.
در این بین، علمای متخصص دین، در فهم دین، درجات مختلفی دارند؛ برخی از یک روایت، یک معنای ظاهری برداشت می کنند، برخی دو معنا و برخی چندین معنا در بطن آن. نسبت به قرآن کریم نیز همین مساله صادق است، قرآن کریم معجزه الهی و دارای بطون عمیق می باشد؛ که فهم آن بر هر شخصی ممکن نیست.
علماء اسلام، نسبت به تخصص و علم و آگاهی خود، به فهم و استنباط از ادله شرعیه (قرآن و روایات) پرداخته اند و به علت برخی اختلافات علمی، اختلاف در فتاوا مشهود است.
فرضا ممکن است یک راوی، نزد یک عالم شخص قابل اعتمادی باشد و شخص عالم دیگر، مذموم و غیر قابل اعتماد. و یا عالمی، یک اصل از اصول فقهی را قبول داشته باشد و دیگری خیر. و یا در معنی یک کلمه در علم لغت بین علما، اختلاف باشد. همه این مسائل می تواند به اختلاف در حکم شرعی بیانجامد.
بنابراین در کوتاه سخن می گوییم، اختلافات در احکام فقهی علماء، ریشه در نوع برداشت و مسلمات مقدماتی مراجع تقلید دارد و نه در چندگانگی دین اسلام. یقینا دین اسلام یکی است و حکم شرعی نمی تواند دو صورت باشد؛ ولی به جهت عدم دسترسی ما به منبع یقینی و همچنین نوع برداشت های مختلف و اختلافات علمی، با احکام مختلف روبرو خواهیم شد.
و در این باره باید تذکر داده شود که اختلافات فقهی، همیشگی نیستند و در همگانی نخواهند بود؛ بلکه در چند باب فقهی و در چند مساله قابل شمارش، اختلافاتی بین علماء پیش آمده است.
جستجو گر حدیثی میزان
جهت استفاده از این جستجو گر حدیثی میزان را کلیک نمایید
داستان هایی زیبا از احترام به علمای اسلام
* ارزش علم و دانش در قرآن
يكي از ارزشهاي اسلامي در قرآن، «علم و دانش» است.
« … هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَ الَّذِينَ لا يَعْلَمُونَ …» [1] «آيا دانايان و نادانان با هم برابرند؟».
آيا كساني كه در تحصيل فضايل و آگاهيهاي مفيد و مؤثر در كمال خويش گام بر ميدارند، با گروهي كه از حيات جز خواب و خوراك و… چيزي نميدانند برابرند؟
شكي نيست كه برتري و ارجحيت، همانا از آن كساني است كه در راه تحصيل علم گام بر ميدارند، و ساعتهايي را به تعليم و تعلم سپري ميسازند و از ديار جهالت و لو چند قدم در شبانه روز به سوي عالم علم و نور، هجرت ميكنند:
آن را كه فضل و دانش و تقوا مسلّم است // هر جا قدم نهد قدمش خير مقدم است
در پيشگاه علم مقامي عظيم نيست // از هر مقام و مرتبهاي علم، اعظم است
جاهل اگر چه يافت تقدّم مؤخر است // عالم اگر چه زاد مؤخّر مقدّم است
جاهل به روز فتنه ره خانه گم كند // عالم چراغ جامعه و چشم عالم است
در دين مقدس اسلام و سيره عملي پيامبر و اهل بيت(ع) همواره بر تكريم علما و دانشمندان دين تأكيد شده است. چنانكه امام موسي كاظم ـ عليه السّلام ـ فرمود: «عَظِّمِ الْعالِم لِعِلمِهِ وَدَعْ مُنازَعَتَهُ [2]؛ عالم را به جهت علمش تعظيم و احترام كن و با او منازعه منما.»
امام علي ـ عليه السّلام ـ فرمود: «مَنْ وَقَّرَ عالِماً فَقَدْ وَقَّرَ رَبَّهُ [3]؛ كسي كه به عالمي احترام نمايد، به خدا احترام نموده است.»
پيامبر ـ صلّي الله عليه و آله ـ فرمود: «اَكْرِمُوا الْعُلَماءَ فَاِنَّهُمْ وَرَثَةُ الْأَنْبِياءِ فَمَنْ أَكْرَمَهُمْ فَقَدْ اَكْرَمَ اللهَ وَرَسُولَهُ [4]؛ دانشمندان را گرامي داريد كه آنها وارثان پيامبرانند و هر كه آنان را احترام نمايد، خدا و رسولش را احترام نموده است.»
معارف ثقلین-1
رهنمودهای آیت الله العظمی صافی گلپایگانی برای تحصیل و تدریس علوم حوزوی
* بایسته های تحصیل و تدریس علوم حوزوی از منظر آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
دروس حوزه، از مقدمات گرفته تا سطوح عالی و خارج حوزه، و شیوه تدریس که در همه اینها مرسوم است، این شیوه از تدریس اولاً برای تبیین مسایل فقهی و ثانیاً برای پرورش روحانیون جهت آشنایی به نحوه ورود و خروج در مسایل و چگونگی تتبع در مسایل فقهی است. هدف درس خارج کسب ملکه اجتهاد توسط طلاب است نوشتاری که در ادامه می خوانید رهنمودهای مرجع عالیقدر جهان تشیع حضرت آیت الله صافی گلپایگانی برای رسیدن به عالی ترین مدارج علمی بر اساس شیوه استنباط فقهی و سیره عملی استادشان، حضرت آیت الله العظمی بروجردی(ره)، می باشد.
٭ مبنای قرآنی ضرورت وجود حوزه های علمیه
«گواه بر اصالت اسلامى حوزه هاى علمى و اینکه تأسیس آن یک برنامه قرآنى است که در عصر رسول خدا(ص) اجرا شد در قرآن کریم است که: «وَ ما کانَ الْمُؤْمِنُونَ لِینْفرُوا کافَّةً فَلَوْ لا نَفَرَ مِنْ کُلِّ فِرْقَة مِنْهُمْ طائِفَةٌ لِیتَفَقَّهُوا فِى الدّینِ وَ لِینْذِرُوا قَوْمَهُمْ إذا رجعوا إلَیهِمْ لَعَلَّهُمْ یحْذَرُونَ؛ سزاوار نیست که همه مؤمنان رهسپار (جهاد) شوند. پس چرا از هر گروهى از ایشان دسته اى کوچ نمى کنند تا در دین فقیه شوند و هنگامى که به سوى قوم خویش بازگشتند، آنان را بیم دهند، شاید آنان (از گناه و طغیان) بپرهیزند.» (توبه/122) از این آیه شریفه استفاده مى شود که مسئله تربیت در علوم اسلامى و تحصیل و تعلم و تفقه در دین، به صورت فردى و اجتماعى و همچنین مسئله تبلیغ و انذار، یک مسئله و موضوع مهم اسلامى و در کنار واجبات دیگر، بلکه فى الجمله مقدم بر آنهاست. (1)