حدیث غربت یک خاک
سکوت غمبار دیوارهای سیاه شهر تا بلندای آسمان خودنمایی و غم حسرت در جفای به حبیب از کوچه های بنی هاشم گذر می کند تا خود را به خیل جمعیت برساند.
صدای ناله و شیون از دور دست ها به گوش می رسد. نمی دانست که چه حادثه تلخ و دهشتناکی در تاریخ ثبت خواهد شد.
آسمان خدا از گرد و غبار، رنگ سیاه به خود گرفته بود. از گرد جفای زمانه به محبوب خدا؛ همه حیرت زده و مویه کنان از پس این حادثه تلخ، باران اشک بر سر و صورت جاری می کنند و انگار این بار باید روضه را به نام «خاک مطهر»بخوانیم؛ خاک مطهر بقیع! که برای ما شیعیان محترم است و این خاک، گنجینهدار فریادی است که قرنها، بغض غربت آن در سینه ما محبوس مانده است.
چه زیبا بر قلم سید شهیدان اهل قلم ،سید مرتضی آوینی این جملات نقش بسته است که «ای تربت مطهر! ای آنکه بر تربت تو، جای جای، نشانه پای حبیب ما و اثر اشکهای غریبانه او باقی است. ای همنوای مولا مهدی! ای کاش ما به جای خاک تو بودیم و هنگامی که آن یار غایب از نظر به زیارت قبور میآمد بر پای او بوسه میزدیم ،گفتی که هر جا دلتان شکست، قبر من آنجاست ، سالهاست که من مزار ناشناس تو را در شکستههای دلم پنهان کردهام،تا مبادا پای غریبهای خلوت محبت ما را بر هم زند و تیر نگاه نامحرمی از ملاقاتهای شبانهمان باخبر شود.خواستم بر مزارت گل بوتههای اشک بکارم اما استخوان در گلو، راه را بر بغض بست و خار در چشم، راه را بر گریستن!»
هشتم شوال با ثبت حدیث غربت شیعه در تقویم تاریخ، واقعه تلخ تخریب حرم اهل بیت علیهم السلام در بقیع به دست فرقه وهابیت را روایت می کند.
فانوس هدایت کشتی نشینان شیعه در عالم را که می خواستند با تخریب گنبد و بارگاه اهل بیت خاموش نمایند اما با انوار قدسی حضرات معصومین این مشعل تا این لحظه پر فروغ تراز گذشته مسیر هدایت را برای بشریت روشن و هموار ساخته است.
تجلی انواراین مشعل هدایت درحدیث( اِنَّ الْحُسین مِصباحُ الْهُدی وَ سَفینَهُ الْنِّجاة) در پیاده روی عظیم اربعین حسینی نمایانگر می شود. آن هنگام که شیعیان عالم با شعار حب الحسین یجمعنا قدم در وادی طوی می گذارند و به مصداق آیه فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ کفش های خود را از پای در می آورند و به شوق بیعت با امام زمان خویش با سیل باران اشک، دل ها را تطهیر کرده و از باب القبله به محضر حضرت اباعبدالله عرض ادب می کنند.
و نتیجه تکریم اربعین، رویش لاله های مدافع حرم در سوریه و مکتب حاج قاسم سلیمانی! این چلچراغ هیچ گاه خاموش نخواهد شد و راه ادامه دارد.
شبستان