حجتی برای خوب بودن
شهادت رئیسی، شهادت آل هاشم، شهادت امیرعبداللهیان، شهادت رحمتی و دیگر عزیزان واقعه اخیر در کنار همه حسرتهای بزرگی که داشت، عبرتهای بزرگی هم داشت. یادتان هست که میگفتند و شاید همین الان هم با پررویی و وقاحت بگویند که مردم از نظام قهر کردهاند، مردم دیگر روحانیان را قبول ندارند، مسئولان نظام، به خصوص بالاییها همه اهل اختلاس و دزدیاند، فساد در سیستم نهادینه شده است و مواردی از ایندست؟
این واقعیت بدون رتوش البته به معنای این نیست که مردم گلایه و شکایت ندارند، به معنای این نیست که دولت و حاکمیت بینقص و بیاشکالاند، به معنای این نیست که عناصر ضعیف و کممایه در میان اینهمه دولتمرد و مسئول و مدیر وجود ندارند، خیر! حتماً همه این انتقادات صحیح و وارد است. اما یک واقعیت را نمیتوان انکار کرد که اراده خدمت، تلاش برای بهسازی امور و بهروزی مردم و بهخصوص طبقات محرومتر و اصلاح ناکارآمدیها و روشهای غلط حتماً در بین مسئولان بالا و مدیران عالی نظام وجود دارد.
در همین رابطه، این واقعه یک نکته و عبرت و یک پیام بسیار بزرگ دیگر هم داشت که شاید در غوغای شهادت این عزیزان به خوبی تبیین نشده است. با همه سختیها و ناملایمات، در میان همه فحشها و دشنامها، در بحبوحه همه تخریبها و سرزنشها و دروغهای بزرگ و کوچک، راه برای خوب بودن، خوب زیستن و خوب مردن باز است. باز هم میتوان بیتوجه به همه اینها و همه طعنهها و حاشیهها کار کرد و جمعة استراحت نداشت و تقوا و اخلاص داشت و از نماز شب و زیارت و عبادت کوتاه نیامد و خستگی نشناخت و لبخند زد و امیدوار بود و برای آینده بهتر کار و خدمت کرد. در این راه و در این مسیر، «سید ابراهیم رئیسی» قطعاً یکی از بهترین «حجت»های این خوببودن و خوبرفتن برای همه مسئولان و برای همه مایی است که فکر میکنیم نمیشود و نمیتوانیم….
سرمقاله در روزنامه جوان به قلم تقی دژاکام