تقویم تاریخ-اشاره ای کوتاه به مهمترین رویدادهای امروز
12 دی 1397 خورشیدی برابر با 25 ربیع الثانی 1440 هجری و 2 ژانویه 2019 میلادی
*رحلت عالم رباني آيت اللَّه “ملامحمد باقر فشاركي” ( 1275شمسی)
*ارتحال استاد اخلاق حضرت آیتالله مجتبی تهرانی( 1391شمسی)
*اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی برجسته شیعی عربستانی توسط رژیم آل سعود (2016 میلادی)
آيت اللَّه ملامحمدباقر فشاركي
این عالم ربانی در حدود سال 1207ش (1244ق) در اصفهان به دنيا آمد. وي پس از طي دروس حوزوي، به مدارج بالاي علمي دست يافت و به وعظ و ارشاد و تدريس و تاليف همت گماشت. شهرت آيت اللَّه فشاركي به غير ازمراتب علمي، از دو جنبه بوده است: اول به وسيله منبر و ارشاد مردم با بيانات جذاب و رسا كه آداب زندگي و اخلاق را مطرح ميكرد. دوم احيا و شب زنده داري شب هاي جمعه و خواندن دعاي كميل در مسجد مصلاي تخت فولاد اصفهان به هنگام سحر مي باشد به طوري كه اين سنت پس از سالها از درگذشت او، توسط ديگران ادامه يافت. همچنين وي داراي محفل درسي پر رونقي بوده كه شاگردان وي را بالغ بر يكصد نفر ذكر كرده اند. از اين عالم رباني كتب متعددي بر جاي مانده كه آدابُ الشريعه، ذخيرةُالمعاد و حاشيه بر شرح لمعه از آن جمله است. ملامحمدباقر فشاركي سرانجام در دوازدهم دي ماه 1275ش برابر با بيست و ششم رجب 1314ق در 68 سالگي بدرود حيات گفت و در اصفهان به خاك سپرده شد.
ارتحال آیتالله مجتبی تهرانی از اساتید بزرگ اخلاق (1391ش)
آیتالله مجتبی تهرانی در سال ۱۳۱۶ ه.ش در خانوادهای از اهل علم، معرفت و شهادت در تهران به دنیا آمد. پدر ایشان مرحوم آیت الله میرزا عبدالعلی تهرانی،از شاگردان مرحوم حاجشیخ عبدالکریم حائری یزدی، فقیهی مجاهد و عارفی سترگ بود که در زمان تاریک حکومت پهلوی اوّل، با همراهی و رفاقت مرحوم آیتالله شاهآبادی بزرگ، به اقامة جماعت در مسجد جامع بازار تهران مشغول بود و در امر تربیت نفوس مستعدّ و راهنمایی سالکان الی الله تعالی اهتمام ویژه داشت. وی طبق رسم تمامی خاندانهای علم و معرفت، تحصیل در علوم دینی و اشتغال به علوم حوزوی را از دوران کودکی آغاز نمود و در امر تحصیل علوم، جدّیت فوقالعادهای داشت. ایشان با هدایت و ارشاد والد بزرگوار خود، برای مدّت چهار سال به مشهد مقدّس مهاجرت کرد و در سایه الطاف حضرت علیبن موسی الرّضا(علیه السلام)مشغول به گذراندن سطح گردید و از محضر اساتید برجستهای چون ادیب نیشابوری بهره برد. سپس به قم مهاجرت کرد تا در حوزه نوپای آن دیار، که به تازگی تمامی اهل علمِ جهان تشیّع را بهسوی خود جذب میکرد، حضور یابد و سطوح عالی دروس حوزوی را نیز به اتمام برساند. این عالم وارسته با جدّیت و پشتکار بسیار، دروس سطح را به سرعت تمام کرد و در سنین نوجوانی به محضر علمی بزرگانی چون امام خمینی، مرحوم آیتالله العظمی بروجردی،آیتاللهالعظمی گلپایگانی و مرحوم علّامه طباطبایی راه یافت. در جدّیت و پشتکار معظّمله همین نکته کافی است که به فرمودة خودشان، در زمانی که مشغول به دروس سطح بودند، دو مرتبه تمام وسائلالشیعه را مطالعه کردند تا برای شرکت در درس خارج آماده شوند. ایشان با نبوغ و پشتکاری که از خود نشان دادند، در جوانی به درجة رفیع اجتهاد رسیده و بهزودی توانستند از نزدیکان و خصّیصین حضرت امام قرار گیرند. مقبولیّت علمی ایشان نزد استاد خویش، بهاندازهای بود که حضرت امام به طلبة خوشفکر و جوان خود اجازه داد تا تقریرات و نوشتهجات درس بیعشان را جمعآوری کرده و به صورت یک اثر مستقل منتشر نماید. ایشان در همین ایّام، کتاب مکاسب محرّمة حضرت امام، همچنین دوجلد رسائل اصولی ایشان را تنظیم و منتشر کردند. با آنکه هنوز مدّت زیادی از استفاضة این طلبه فاضل و جوان از محضر زعیم عالم تشیّع، حضرت آیتالله العظمی بروجردی نگذشته بود، این مرجع کمنظیر رحلت کرد و بار هدایت امّت را به دوش خلف صالح خویش چون حضرت امام خمینی(ره) نهاد. حال که امر خطیر مرجعیّت متوجّه حضرت امام شده بود، ایشان شاگرد فاضل خود، یعنی حاجآقا مجتبی تهرانی را مأمور به جمعآوری فتاوا و تنظیم اوّلین نسخه از رسالة عملیه و مناسک حجّ خویش گردانید که در همان ایّام به چاپ رسید و در دسترس مقّلدان قرارگرفت. حضرت استاد برای انجام این امر مهم، ضمن بهره گیری از دستنوشتههای متعدّد استاد خویش، با ایشان همبحث شد و رسالهای دقیق و علمی آماده کرد که بعدها جزو دقیقترین رسالههای منسوب به امام خمینی مطرح گردید. همة این امور در زمانی اتّفاق افتاد که هنوز کمتر از بیست و پنج سال از عمر شریف حضرت استاد میگذشت. ایشان علاوه بر یادگیری فقه و اصول در محضر استاد بیبدیل خود، چندین سال نیز از مشرب اخلاقی و عرفانی آن عارف کامل و عالم ربّانی سیراب گردید و با دیدگاه های اجتماعی و سیاسی امام امّت بهخوبی آشنا شد. این استضائه از خورشید حیاتبخش امام و دیگر اولیای الهی ادامه داشت تا آنکه جرقّههای بیداری اسلامیِ ملّت ایران زده شد و امام خمینی از کشور تبعید گردید. بعد از این واقعة دردناک، حضرت آیتالله تهرانی نیز سه سال بعد، به نجف رفت تا هم سیر معنوی خود را در سایة فیوضات امیرالمؤمنین(ع) و دیگر ائمة هدی تکمیل نماید و هم از تربیت استاد خویش بیبهره نماند. امّا این معیّت زیاد طول نکشید و حضرت امام به ایشان امر کردند که به ایران برگشته و در تهران حضور داشته باشند. لذا ایشان در سال ۱۳۴۹ به زادگاه خود بازگشت و به کارهای مهم و برزمین مانده مشغول گردید. حضرت استاد از زمان بازگشت به تهران، تا پیروزی انقلاب شکوهمند امامت و ولایت در ایران، ضمن اقامة جماعت در مسجد جامع بازار، تدریس سطوح عالی خود را در مدارس علمیة تهران آغاز کردند و تربیت و هدایت جوانان انقلابی را بهدست گرفتند. از جلسات بسیار محرمانه با برخی انقلابیون فعّال گرفته تا جلسات عمومی اخلاق که در برخی مقاطع زمانی بهدلیل ممانعت حکومت جور، تعطیل میشد، همچنین حضور در بازار تهران و هدایت و رهبری مردم کوچه و بازار، از اهمّ فعّالیتهای معظّمله پیش از انقلاب بود. حضور عادّی آیت الله تهرانی در تهران و فعالیّتهای مخفی ایشان در راهنمایی و رهبری مجاهدان انقلابی، آنقدر مفید و مؤثّر بود هنوز هم برکات آن در میان اهالی تهران، باقی و جاری است، که بعد از مدّتها سرّ تأکیدهای حضرت امام مبنی بر مراجعت ایشان به تهران را روشن ساخت. عنایت ویژة حضرت امام به تهران موجب گردید که حضرت استاد، تا امروز در عاصمةجهان تشیّع بماند و نعمتی بیبدیل برای اهل این دیار باشد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و با آغاز ولایت و زعامت حضرت روح الله، همچنین با توجّه به سوابق درخشان و مراودات حضرت استاد با امام امّت، انتظار میرفت که ایشان یکی از مسؤولین نظام اسلامی شده و گوشهای از بار این انقلاب را به دوش بکشند. امّا بنا به فرمودة خودشان، ایشان با دعا به درگاه خدای متعال و توسّل به حضرات معصومین، خود را از قبول مسؤولیتهای آشکار کنار کشیدند و با حضور در صحنة نیروسازی برای انقلاب، همچنان به صورت گمنام و مؤثّر به تربیت نیروهای جوان و کارآمد برای انقلاب اسلامی پرداختند. لذا جلسات درس خارج ایشان مملوّ از طلّاب سطوح عالی بود که برای انجام وظیفه به تهران آمده بودند و از فضای علمی قم فاصله داشتند. این جلسات آنقدر مفید و کمنظیر بود که بسیاری از فضلا را به خود جذب کرد و حسرت دوری از فضای علمی قم را به رضایت و شکرگزاری شرکت در این جلسات علمی تبدیل نمود. از طرفی دیگر، جلسات عمومی اخلاق و معارف اسلامی که قبل از انقلاب نیز برپا بود و از سال ۱۳۵۶ به طور منظّم و هفتگی دائر میگردید، مأمن بینظیری برای بسیجیان مخلص حضرت روحالله و سکّوی پرشی برای دلدادگان و حیاتیافتگان انقلاب اسلامی بود که تازه از زیر یوق جهالت ستمشاهی رهایی یافته و به نور حکومت الهی منوّر گشته بودند و بیصبرانه و مشتاقانه بهدنبال معارف عمیق اسلام بودند.
اعدام شیخ نمر باقر النمر روحانی برجسته شیعی عربستانی توسط رژیم آل سعود ( 2016 م )
تولد و نسب :
آیت الله شیخ نمر باقر النمر در سال 1379 هجری قمری در منطقه العوامیه یکی از شهرهای استان القطیف در منطقه الشرقیه چشم به جهان گشود.
او به یک خانواده والامقام در منطقه منتسب است که در آن روحانیون بی نظیر و برجسته ای همچون آیت الله شیخ محمد بن ناصر آل نمر پرورش یافته اند. خاندان النمر همچنین وعاظ و خطبای منابر حسینی سرشناسی همچون پدربزرگ پدری وی حاج علی بن ناصر آل نمر را تربیت کرده و پرورش داده است.
تحصیلات مقدماتی :
شیخ نمر تحصیلات مقدماتی خود را در همان شهر العوامیه به پایان رساند و در سال 1400 هجری قمری مصادف با 1989 میلادی، برای آشنایی نزدیک تر با انقلاب اسلامی ایران و تحصیلات حوزوی ابتدا به ایران مهاجرت کرد تا در تهران در حوزه علمیه حضرت قائم (عج) حضور پیدا کند که در همان سال توسط آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران تأسیس شده بود.
شیخ نمر پس از 10 سال تحصیل در حوزه علمیه حضرت قائم (عج)، عازم سوریه شد و در حوزه علمیه حضرت زینب (ع) برای ادامه تحصیلات حوزوی و علوم دینی نام نوشت و در حضور اساتید این حوزه به تحصیل پرداخت.
وی دوره کتاب های اصولی از جمله اصول المظفر، رسائل شیخ انصاری و کفایة آخوند خراسانی را گذراند و در علم فقه نیز اللمعة الدمشقیة نوشته شهید اول، جامع المدارک خوانساری، مکاسب شیخ انصاری و مستمسک العروة الوثقی سید حکیم و دیگر کتاب های فقهی را مطالعه کرد.
شیخ نمر در طول مدت تحصیل علوم حوزوی خود در تهران و سوریه در محضر اساتید مختلفی حضور یافت، از جمله:
- بحث خارج نزد آیت الله سید محمدتقی مدرسی در تهران
- بحث خارج نزد آیت الله سید عباس مدرسی در سوریه
- بحث خارج نزد آیت الله خاقانی در سوریه
- دروس عالیة نزد علامة شیخ صاحب الصادق در تهران
- درس لمعة نزد علامة شیخ وحید افغانی
همچنین اخلاق را نزد آیت الله شیرازی در شهر مقدس قم فراگرفت و به این ترتیب به درجات بسیار بالایی در اجتهاد دست یافت و اجازه تدریس در مراکز علوم دینی و مذهبی را پیدا کرد.
وی از جمله معروف ترین و شایسته ترین مدرسان علوم مذهبی و دینی در حوزه های علمیه به شمار می آید که حتی در حوزه های علمیه ایران و سوریه به تدریس کتاب هایی همچون کتاب اللمعة الدمشقیة و کتاب جامع المدارک و مستمسک عروة الوثقی و الحلقات شهید سید محمدباقر صدر پرداخته است.
شیخ نمر سال ها اداره حوزه علمیه حضرت قائم (عج) در تهران و سوریه را برعهده داشت و تلاش بسیاری برای توسعه و پیشرفت این مراکز انجام داد.پس از بازگشت به عربستان مرکز مذهبی الإمام القائم(عج) را نیز در العوامیه تأسیس کرد که در واقع سنگ بنای مرکز اسلامی در سال 1422 هجری قمری مصادف با 2001 میلادی بود.
او فعالیت ها و طرحهای بیشماری داشت که بر صحنه داخلی و منطقه ای تاثیر بسزایی گذاشت و تاثیرگذاری برخی از آنها از نظر دینی فکری اجتماعی و سیاسی بسیار چشمگیر بوده است.
آیت الله النمر با برپایی نمازهای جمعه و جماعت و شرکت دادن زنان و استفاده از توانایی های آنان در زمینه های دینی و اجتماعی و ایراد سخنرانی های پیام دار و برگزاری سمینارهای دینی و علمی در منطقه و خارج از آن و چاپ و انتشار تحقیقات و مقالات و تاسیس حوزه های علمیه در بیداری و روشنگری افکار عمومی در منطقه عوامیه نقش بسزایی ایفا کرد.
او بارها خواستار بازسازی قبرستان بقیع در مدینه منوره شد و به همین دلیل بارها از سوی پلیس احضار شد و تحت فشار قرار گرفت.
او درسال 1428 در یک اقدام بی سابقه فهرست خواسته های شیعیان عربستان را به امیر منطقه الشرقیه ارائه داد تا آنجا که سعد الفقیه به عنوان یک روحانی سنی مخالف دولت از علمای اهل تسنن عربستان خواست تا از آیت الله النمر نحوه ارائه خواسته های خود را فرابگیرند.
وی در ماه محرم سال 1429 هجری قمری خواستار شکل گیری یک تشکیلات مخالف به نام جبهه الرشیده شد که به گفته وی وظیفه و مسوولیت آن مبارزه با فساد اجتماعی و تبعیض دینی و ظلم وستم سیاسی علیه پیروان اهل بیت علیهم السلام در عربستان بود.
آیت الله النمر در سال 2011 پس از سرنگونی رژیم های حاکم بر تونس و مصر و با آغاز انقلاب مردم بحرین ممنوعیت رسمی اعمال شده از ماه اوت سال 2008 از سوی مقامات سعودی در مورد ایراد سخنرانی و تدریس را درهم شکست و از تحولات شکل گرفته در طی فرآیند موسوم به بهار عربی سود جست و سخنرانی های خود را با سخن گفتن از آزادی سیاسی با محوریت تغییر سیاسی آغاز کرد.
جوانان القطیف در سایه شرایط سیاسی به وجود آمده در منطقه در آغاز سال 2011 با برپایی چند راهپیمایی خواستار آزادی 9 تن از زندانیان سیاسی شدند که در آن زمان 16 سال از بازداشت آنها سپری شده بود و تحت عنوان زندانیان فراموش شده از آنها نام برده می شد.
با ورود نیروهای اشغالگر سعودی موسوم به سپر جزیره به بحرین دایره اعتراضات و فعالیت های سیاسی در القطیف عربستان رو به گسترش گذاشت.رژیم سعودی نیز در مقابل صدها تن از جوانان را به اتهام ارتباط داشتن با اعتراضات شکل گرفته بازداشت کرد. آیت الله النمر با تمام قدرت از حق توده ها در اظهار نظر و اعتراض به دفاع برخاست.
وقتی منطقه القطیف می خواست چهره خشن به خود بگیرد و نیروهای امنیتی بر اساس یک نقشه از پیش طراحی شده در نظر داشتند حرکت جوانان العوامیه را به شدت سرکوب کنند، آیت الله النمر از جنبش جوانان خواست تا در آن شب تظاهرات برگزار نکنند.
وی بدین ترتیب از کشته شدن جوانان العوامیه جلوگیری کرد و نقشه شوم نیروهای امنیتی سعودی را ناکام گذاشت.وی در سخنرانی تاریخی خود بر لزوم مسالمت آمیز بودن جنبش جوانان منطقه الشرقیه عربستان تاکید کرد.
حوادث اکتبر 2011 که به حوادث العوامیه شهرت یافت، نقش رهبری آیت الله النمر را به اثبات رساند و به روشنی به حکمرانان سعودی نشان داد که او رهبر جنبش مردمی در این منطقه است.
رژیم سعودی بر سرکوب شدید جنبش مردمی در عربستان اصرار و پافشاری کرد و به همین دلیل النمر بر مواضع و رویکرد خود شدت بخشید و به صراحت با سیاست تبعیض آمیز ریاض و سرکوب آزادی بیان و انحصار ثروت و قدرت در عربستان ابراز مخالفت کرد.
نیروهای سعودی در 8 ژوئیه 2012 بر سر راه آیت الله النمر کمین کردند و به سوی خودروی وی اقدام به تیراندازی کردند که در نتیجه آن چهار گلوله به پای راست وی اصابت کرد و به دنبال آن او را که بیهوش شده بود، از محل ارتکاب جرم ربودند و به بیمارستان نظامی در الظهران و سپس به بیمارستان نیروهای امنیتی در ریاض و به دنبال آن زندان الحائر انتقال دادند.
رژیم آل سعود پس از 950 روز به پزشکان اجازه داد چهارمین گلوله را از پای آیت الله النمر خارج کنند.این گلوله که از زمان بازداشت آیت الله نمر درپای وی باقی مانده بود علاوه بر شکنجه و درد سه ساله باعث بیماری های دیگری نیز برای وی شده بود.
سرانجام شیخ نمر در بامداد روز شنبه ۱۲ دی ماه ۱۳۹۴ برابر ۲ ژانویه ۲۰۱۶ اعدام شد.
سایر مناسبت ها:
• رحلت فقيه اصولي آيت اللَّه “فياض زنجاني” (1320 ش)
• آغاز عمليات متوسط محمد رسول اللَّه (1360 ش)
• درگذشت “ابن سيده” دانشمند و اديب(458 ق)