فقط مادر می تواند
شما اگر بچهی خودتان را در خانه تربیت نکردید، یا اگر تارهای فوقالعاده ظریف عواطف او را - که از نخهای ابریشم ظریفتر است - با سرانگشتان خودتان باز نکردید تا دچار عقدهی [عاطفی] نشود، هیچ کس دیگر نمیتواند این کار را بکند؛ نه پدرش، و نه به طریق اولی دیگران؛ فقط کار مادر است.
➡️۱۳۹۰/۱۰/۱۴
کتاب من امام جواد (ع) را دوست دارم
مجموعه چهارده جلدی (من اهل بیت را دوست دارم ) بر اساس یکی از بهترین روش ها برای معرفی شخصیت های مذهبی نوشته شده است.
در این روش، تنها به جنبه های تاریخی زندگی این شخصیت ها بسنده نمی شود؛ بلکه در کنار توجه به جنبه های تاریخی، مقام معنوی ، سبک زندگی ،افکار و اندیشه ها و سخنان آنان نیز متناسب با مخاطب کودک ونوجوان مورد توجه قرار می گیرد. قرآن کریم نیز همین روش را برای معرفی انبیا و اولیا به کار می برد.
کتاب های (من اهل بیت را دوست دارم) نوشته ی حجت الاسلام غلامرضا حیدری ابهری است. طرح این اثر حاصل مطالعات قرآنی نویسنده و گشت و گذاری در آثار مذهبی دیگر ادیان است.
✅ مناسب سنین 6 تا 12 سال
کتاب خدایا اجازه
بعضی وقت ها بچه ها این قدر سوال می پرسند که والدین کلافه و سردرگم می شوند. پاسخ درست به سوال های کودکان اهمیت بسیار زیادی دارد چون هم عقاید و هم شخصیت آن را شکل می دهد.
اگه کودک شما هم سوال های زیادی در مورد خدا در ذهن دارد، حتما این کتاب یا مشابه آن را تهیه کنید.
✅ مناسب برای سنین
6 تا 12 سال
?تعداد صفحات: 264
?قطع پالتویی
دختر علامه طباطبایی (ره) از پدر می گوید
ایشان اگرچه وقت زیادی نداشتند، ولی با این حال برنامه شان را طوری تنظیم می کردند که روزی یک ساعت، بعد از ظهرها، در کنار اعضای خانواده باشند. در این مواقع به قدری مهربان و صمیمی بودند که آدم باورش نمی شد ایشان فردی با آن همه کار و مشغله هستند.
کتاب «آن مرد آسمانی» با موضوع «خاطره هائی از زندگی فیلسوف بزرگ قرن، آیت الله علامه طباطبائی (ره)» به قلم مرتضی نظری به رشته تحریر درآمده که بخش هایی از این کتاب را ادامه خواهیم اورد
در کنار خانواده
دختر علامه از کانون خانواده ای می گوید که در آن نور پدری و مهر مادری همه را اعتلا بخشیده اند(۹۸):
«ایشان اگرچه وقت زیادی نداشتند، ولی با این حال برنامه شان را طوری تنظیم می کردند که روزی یک ساعت، بعد از ظهرها، در کنار اعضای خانواده باشند. در این مواقع به قدری مهربان و صمیمی بودند که آدم باورش نمی شد ایشان فردی با آن همه کار و مشغله هستند.»
«رفتارشان با مادرم بسیار احترام آمیز و دوستانه بود، همیشه طوری رفتار می کردند که گویی مشتاق دیدار مادرم هستند. ما هرگز بگومگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و با گذشت بودند که ما گمان می کردیم اینها هرگز با هم اختلافی ندارند (در صورتی که زندگی مشترک، به هر حال، بدون اختلاف نظر نیست) آنها واقعا مانند دو دوست با هم بودند.»
«پدرم همیشه از گذشت و تحمل مادرم تمجید می کرد و می گفت که این زن یازده سال و نیم در نجف تحمل هر سختی را کرده است، ۸ بچه اش را پس از تولد از دست داده و دم نزده بود و در همه این مدت من مشغول درس خواندن بودم و او تنها در خانه. پدرم هرگز از رفتار خوب خود ذکری به میان نمی آوردند و همه خوبی ها را به مادرم نسبت می دادند. خودشان می گفتند که از اول ازدواج همیشه با هم یک رنگ و یک دل بوده ایم.»
«با بچه ها بسیار صمیمی بودند، نه تنها با بچه های خودشان، بلکه حتی با بچه های من. گاهی ساعات بسیار از وقت گرانبهای خود را صرف شنیدن حرفهای ما یا آموختن نقاشی به ما و سرمشق دادن برای تکالیفمان می کردند.»
کار در خانه
علامه مایل نبود در خانه کارهای شخصی او را دیگری انجام دهد، بر سر آوردن رختخواب همیشه مسابقه بود، دخترش می گوید(۹۹):
«پدرم سعی می کرد زودتر از همه این کار را انجام دهد و مادرم هم سعی می کرد پیشدستی کند؛ حتی این اواخر که بیمار بودند و من به خانه شان می رفتم با آن حالت بیماری برای ریختن چای از جای خود بر می خاستند و اگر من می گفتم : چرا به من نگفتید که برایتان چای بیاورم؟
می گفتند» :
«نه، تو مهمانی، سید هم هستی و من نباید به تو دستور بدهم.»
علی اکبر حسنی نقل می کند:
«این حکیم نیکو کردار و خوش خو در خانه بسیار مهربان بود؛ با آن که خادم داشت و فرزندانش آماده ی خدمت بودند، طبق گفته ی آنان، هرگز به کسی نمی گفت چیزی بیاور، حتی نمی گفت فلان کتاب را بیاورید، بلکه خودش کارهای خویش را انجام می داد و پا می شد و کتاب و وسایل لازم را می آورد.»
«حاضر نمی شد کسی دنبال ایشان راه برود یا هرگز نمی گذاشت کسانی اصحاب و ملازم او در بیرون باشند، فرزندش اظهار می کند: حتی این اواخر که به بیماری قلبی و عصبی دچار شده بود روزی به دنبالش رفتم، برگشت و گفت» :
«کجا می روی؟»
«گفتم : مگر به حرم نمی روید؟ فرمود» :
«چرا!»
«گفتم : می خواهم حرم بروم، فرمود» :
«شما که صغیر نیستی خودت حرم برو، لازم نیست با من بیایید!»
«با وجود داشتن خادم همواره باغچه های خانه را خودش بیل می زد و گلکاری می کرد و در تابستان ها و مخصوصا پیش از آمدن به قم، در تبریز و در ملک موروثی خویش، به مدت ده سال زراعت می کرد.
هنگامی که درب خانه را می زدند برایش بیگانه و آشنا یا یک یا صد نفر تفاوت نداشت، خودش معمولا بلند می شد و در را باز می کرد و با روی خوش از مراجعین استقبال می کرد.»
احساسات پاک
نجمة السادات می گوید:
«وقتی به حرم حضرت معصومه (س) می رفتند، عادی ترین جاها را انتخاب می کردند و دوست نداشتند جای خاصی داشته باشند، علاقه زیادی داشتند در میان مردم باشند و مقید به حفظ ظواهر دنیوی نبودند و می گفتند» :
«شخصیت را خدا می دهد و با امور دنیوی هرگز انسان به کسب شخصیت نایل نمی گردد.»
«روح بسیار حساس و متعالی داشت؛ وقتی از خدا صحبت می شد یا در برابر شگفتی های جهان آفرینش قرار می گرفت، آن قدر حالات عجیب از خود نشان می داد که انسان متحیر می شد که واقعا در این مواقع در کدام عالم سیر می کنند. گاهی در خانه مطرح می کردند که» :
«ممکن است انسانی در مواقعی از خدا غافل شود و پروردگار یک تب سخت و خطرناک چهل روزه به او بدهد، برای این که یک بار از ته دل بگوید یا الله و به یاد خدا بیفتد!»
«بسیار حالات عاطفی داشت و از ناراحتی دیگران سخت متأثر می شد، ولی در مشکلات و ناراحتی های خود این گونه نبود و آرام و صبور با دشواری ها و ناراحتی ها برخورد می کرد. از رفتارهای غلط و اهانت و بی احترامی های دیگران هرگز کینه به دل نمی گرفت و عقیده داشت بنده ای خدا نباید کینه توز باشد. وقتی دوستانشان می گفتند، چرا در جواب کسانی که اسائه ی ادب می کنند و یاوه گو هستند، هیچ حرفی نمی زنید؟
ایشان می گفتند» :
«اشکالی ندارد، آدم نباید این چیزها را به دل بگیرد!»
«حتی در ناراحتی ها هم تبسم از لبانش جدا نمی شد و در مواقع از این لحاظ وارث انبیا بود.»
سلوک انسانی
دختر علامه باز می گوید:
«یک بار آشنایی ایشان را در خیابان دیده بود و سلام کرده بود، پدرم به جواب سلام اکتفا کرده و احوالپرسی نکرده بودند. شخصی مزبور ناراحت شده و گله کرده بود که حاج آقا سنگین جواب داده اند. بعدا پدرم برای رفع سوء تفاهم توضیح دادند که هر وقت از خانه بیرون می آیند تا مقصد، نماز نافله می خوانند و ما تا آن هنگام از این موضوع خبر نداشتیم.»
«هنگامی که از دروس های ایشان تمجید می شد، اظهار می کردند که» :
«اینها همه کلام رسول خدا و حرف دین است، من کاره ای نیستم.»
«در جلسات درس اخلاق که محل آن سیار بود، مقید بودند که تنها بروند و اصلا مایل نبودند کسی ایشان را همراهی کند. سال های متمادی که در تهران جلسات اسلام شناسی داشتند، همیشه با اتوبوس رفت و آمد می کردند و علی رغم اصرار افراد حاضر به استفاده از ماشین شخصی نبودند.»
«تواضع بسیار مخصوصا در برابر انسان های زحمتکش داشتند.»
پرهیز از بدگویی
بدگویی دل را سیاه می کند، اما گذر از به رخ کشیدن عیب دیگران، فقط از مردی ساخته است که اسوه فروتنی و نماد بردباری است.
حجت الاسلام موسوی همدانی بیان می کند(۱۰۳):
«از خصوصیات مرحوم علامه طباطبایی بود که که هیچ گاه از کسی بدگویی نمی کردند، در طی ۳۵ سال ارتباط با ایشان، جز بدگویی از دربار و رژیم طاغوت، حتی یک بار هم بدگویی کسی را از ایشان نشنیدم، عیب کار کسی را اظهار نمی کرد!»
پی نوشت ها:
۹۸- زن روز، شماره ی ۸۹۲، ص ۷.
۹۹- زن روز، شماره ی ۸۹۲ (آبان ۱۳۶۱)، ص ۷.
۱۰۰- مکتب اسلام، سال ۲۱، شماره ی ۱۰، ص ۶۴.
۱۰۱- زن روز، شماره ی ۸۹۲، ص ۷.
۱۰۲- زن روز، شماره ی ۸۹۲، ص ۶.
۱۰۳- آیینه ی عرفان، ص ۹.
خبرگزاری حوزه
بچهها از چه سنی پول توجیبی داشته باشند؟
چشم بر هم بگذارید، فرزندانتان بزرگ میشوند و مسئولیت اداره زندگی بر عهده شان قرار میگیرد. مدیریت دخل و خرج زندگی کار آسانی نیست بنابراین از همان کودکی فرصت خوبی دارید تا مدیریت مالی را به فرزندانتان آموزش دهید، اما چطور و از چه زمانی این اتفاق باید بیافتد؟
کودکی فرصت مناسبی برای آموزش مدیریت مالی به بچهها است. با برخی پدر و مادرها که در زمینه تربیت مالی صحبت میکنیم، بچه هایشان در هر سنی که باشند میگویند حالا زود است یا اینکه خودش به مرور یاد میگیرد، در حالیکه این تفکر درستی نیست و کودک از سن و سال مشخصی میتواند مدیریت منابع مالی را آموزش ببیند؛ بنابراین اگر از این دست پدر و مادرهایی هستید که هر زمان فرزندتان پول خواست، برایش فراهم میکنید باید بدانید که راه خوبی را برای آینده فرزندتان انتخاب نکرده اید!
طبق گفته متخصصان کودک، بهترین زمان برای آموزش مدیریت مالی بچهها و دادن پول تو جیبی به آنها زمانی است که به مدرسه میروند، چرا که بچهها در این دوره شخصیتشان دارای بعد اجتماعی میشود و با مسائل مالی آشنا میشوند؛ بنابراین دادن پول به آنها برای تامین برخی خریدهای بیرون منزل مثل خرید خوراکیهای مورد نیازشان در زنگهای تفریح یا خرید مداد و دفتر و لوازم تحریر در همین ایام میتواند به کودک آموخته شود و بدین طریق پایههای رفتارهای اقتصادی او درست بنا نهاده شود.
مهمترین نکته این است که در نظر داشته باشید برای تامین پول تو جیبی بچهها نه آنقدر زیاد و نجومی پول بدهید که بچهها به ولخرجی عادت کنند و نه آنقدر کم باشد که جلوی دوستانشان خجالت زده شوند. بهترین و مناسبترین روش، دادن پول توجیبی معقول است که با آموزش تربیتی مصرف پول تو جیبی و ذخیره آن به بهترین نحو میتواند صورت بگیرد. در نظر داشته باشید که پول تو جیبی منبع استقلال و اعتماد به نفس بچهها محسوب میشود، اینکه بچهها چطور پول هایشان را خرج یا ذخیره و همینطور بذل و بخشش کنند، کاملا به نحوه آموزش شما مرتبط است. از طریق آموزش صحیح بچهها یاد میگیرند که چه زمانهایی باید پول هایشان را خرج کنند و چه زمانی به عبارتی روی خواسته شان پا بگذارند و حتی به دیگران کمک کنند.
*چند نکته مهم درباره آموزش «پول تو جیبی» دادن والدین به فرزندان
۱- نخستین نکته به بهترین زمان برای آغاز پول تو جیبی دادن مربوط میشود که همان سنین مدرسه است چرا که بچهها در این سن به خوبی با ارزش پول آشنا هستند و میتوانند مسئولیت پول هایشان را برعهده بگیرند. مثلا اینکه پدر و مادر به بچه شان میگویند که: «ما برای زنگ تفریحت شیر و کیک یا ساندویچ گذاشته ایم، دیگر اینکه دوست داشته باشی پول تو جیبی ات را در مدرسه خرج کنی یا خیر، با خودت است، حتی میتوانی این پول را نگه داری و آخر هفته یک خرید خاص برای خودت داشته باشی یا فلان فیلم و کتاب را برای خودت بخری!»
۲-برخی از والدین به اشتباه پول تو جیبی دادن را یک اهرم فشار یا حتی تشویق برای بچهها قرار میدهند، مثلا به پسرشان میگویند که اگر تکلیف فردایت را انجام دهی پول تو جیبی ات دو برابر میشود یا اگر اتاقت را مرتب نکنی، از پول تو جیبی این هفته خبری نیست. در حالیکه پول تو جیبی نباید اهرم تنبیه و فشار یا تشویق باشد، بلکه تنها یک وسیلهای برای آموزش مدیریت دخل و خرج بچهها برای آینده شان محسوب میشود.
۳-برخی والدین هستند که بی توجه به زمان و مکان پول تو جیبی دادن به بچه هایشان به خاطر شرایط مساعد مالی، مدام بچهها را به لحاظ مالی شارژ میکنند که البته این هم روش اشتباه یاست چرا که کارکرد پول تو جیبی را از بین میبرد و باعث میشود بچهها به این شیوه عادت کرده و اگر یک زمانی پدر یا مادر به لحاظ مالی شرایط نامساعدی داشته باشند، نتوانند آن شرایط را تحمل کنند و به عبارتی شکننده بشوند و در بزرگسالی نیز تن پرور بار بیایند و برای بدست آوردن پول هیچ تلاشی نکنند چرا که تفکرشان این است که یک پدر و مادری هستند که همیشه پول در جیبشان بگذارند!
بنابراین در نظر داشته باشید حتی اگر وضع مالی خوبی هم دارید، نباید مبلغ پول توجیبی را زیاد بگذارید چرا که پول زیاد از سوی بچهها مدیریت صحیح نمیشود و تربیت مالی آنها را نیز به بیراهه میکشاند.
۵-حال پدر و مادر سوال میکنند که چطور این مدیریت مالی را مدام درباره آن صحبت میکنیم باید به بچهها آموزش دهیم؟ پاسخ این است که شما مبلغی مشخص و منطقی برای هر ماه یا هر هفته بچه هایتان در نظر میگیرید و در هیچ شرایط نیز آن را بیشتر نمیکنید، اما در زمینه مصرف آن مداخله نمیکنید که بچهها آن را چطور خرج کنند البته این بدین معنا نیست که بچهها هر خرجی که بخواهند میتوانند، انجام دهند بلکه خریدهایشان باید در راستای نیازها و قوانین خانه باشد، خطوط قرمز را برایشان مشخص کنید مثلا اینکه برای خرید فیلمهای مجاز و کارتنها میبایست از والدین نظر بگیرند با این حال مداخله و اجبار هم خوب نیست مثل اینکه حتما تو باید این ماه با پول تو جیبی ات، فلان خرید را انجام دهی!
۶-بچهها ممکن است از همان هفته اول پول تو جیبی شان را خرج بستنی و خوراکیهای مختلف کنند، اما بعد دستشان خالی شود، در این زمینه صبور باشید تا خودشان راه و چاه دستشان بیاید چرا که بعد از مدتی از این کار پشیمان شده و متوجه میشوند که برای تامین برخی وسایل مورد نیازشان میبایست پول هایشان را ذخیره کنند در این صورت هم یک قلک برایشان در نظر بگیرید که منبع ذخیره مالی شان باشد. حتی میتوانید با نظر مساعد خود فرزندتان یک حساب بانکی برایش افتتاح کنید و دفترچه اش را نیز به دست خودش بدهید.
۷-گاه هم پیش میآید که بچهها برخی مواقع پول هایشان را صرف دوستانشان میکنند مثلا اینکه دختر یا پسرتان به منزل میآید و میگوید که همه پول هایش را خرج یکی از دوستانش که مداد و دفتر نداشته کرده، در این زمینه مشوق او باشید و راهنمایی اش کنید که اگر این درست است شما نیز میتوانید به این خانواده کمک کنید و میبایست در این زمینه مطمئن شود و سپس بذل و بخشش کند، ولی اگر اشتباهی هم مرتکب شد و پول هایش را خرج خوراکی برای دوستانش کرد خودش به مرور متوجه میشود که بدون پول شده و همین آغاز یک درس بزرگ برایش میشود.
۸-صرفه جویی را به بچهها آموزش دهید. با یک برنامه ریزی صحیح به کودکان آموزش صرفه جویی را بیاموزید مثلا اینکه یک دفترچه تهیه کنید و لیست مایحتاجشان را بچهها در آن بنویسند و هزینه هایشان را نیز مشخص کنند. این موارد را به صورت ماهانه برنامه ریزی کرده و تامین کنند و در صورت نیاز شما نیز به آنها کمک کنید، اما مسئله آموزش صرفه جویی برای تامین وسایل مورد نیاز است چرا که نباید پول بیشتر بدون دلیل به بچهها داده شود.
مثلا فرزندتان به خانه میآید و میگوید که جشن تولد دوستش است و باید کادو تهیه کند در این زمینه در گروه خانوادگی صحبت میکنید و اگر نیاز باشد به فرزندتان وامی میدهید و مبلغ آن را ماهیانه از پول تو جیبی اش کسر میکنید. همه این راهکارها به لحاظ ذهنی بر مدیریت مالی بچهها در آینده اثرگذار است و قناعت و دخل و خرج صحیح را به بچهها آموزش میدهد، اما نکته مهم این است که در آموزش مدیریت مالی صحیح بچهها را به سمت مصرف گرایی و نقطه مقابل خساست سوق ندهیم و این مفاهیم را به خوبی به آنها آموزش دهیم.
منبع: فارس