ترببت مدیر
ميپرسم: چرا همه كارها را خودت انجام ميدهي؟
ميگويد: به كار ديگران اعتماد ندارم.
⚪️ميپرسم: چرا اعتماد نداري؟
?ميگويد: هر كاري را به كسي سپردهام، خرابش كرده است.
?بله، كارها بهخوبي و زيبايي پيش ميروند، اگر خود همة آنها را بر عهده بگيريد؛ اما آيا فكر كردهايد در كنار همة كارها، پرورش مدير هم كاري است كارستان؟ تا كاري را به دیگری نسپاريد و مسئوليتي را واگذار نكنيد، مديري خلق نخواهد شد، هرچند ممكن است در لابلاي اين كارهاي گوناگون، يكي دو تا کار هم خراب شوند. آيا به اين نميارزد؟
شهيد بهشتي ميگفت:« به جوان فرصت هشت بار شكست خوردن بدهيد».
پس كارها را به دیگران بسپاريد، هرچند خراب شود؛ و بدانيد:
تا پريشان نشود كار، نگيرد سامان
اگر در حين تبليغ، هر مسئوليتی را به فراخور حال افراد به كسي واگذارید، افزون بر پرورش نيروي زُبده، هسته مركزي ارزشمندي از افراد ساختهايد كه در مواقع دشوار به کمک شما خواهند آمد.تازه، شما از پيله خودرأيي و خودمحوري بيرون ميآييد و موفق ميشويد سليقههاي مختلف را در كارها اِعمال كنيد. براي اداره جلسه قرآن، براي گردش کار كتابخانه محلي، براي تشكيل تيم ورزشي نوجوانان، براي مسئوليت اردوهاي جذاب و براي دهها كار ديگر افرادي بگماريد. آنگاه ببينيد پس از مدتي چه آدمهاي باانگيزهاي دور و برتان را گرفتهاند. شما درچنين شرايطي نشاط را كه لازمه هرکار فرهنگي است، بهخوبي ايجاد و بهدرستي حفظ كردهايد. بهراستي که ایفای مسئوليت، پيران سالخورده را نیز جوان ميكند.
از منافقين درس بگيريد! آنان سمپاتهاي خود را جوري آموزش ميدادند كه توزيع روزنامهاي مهمل را ارزشمندترين كار خويش تلقي ميكردند. آنها در راه باطل خود اينگونه بودند، چرا ما در راه حقمان نباشيم؟