بوسه بر دار
میثم با شجاعت تمام و بدون ترس و وحشت،در مقابل ابن زیاد ایستاد و یک بار دیگر، ایستادگی و استواری حق در مقابل باطل را به نمایش گذاشت. عبیداللّه از میثم پرسید: خدایت کجاست؟ فرمود: در کمین ستمگران است و تو یکی از آنها هستی.
مناظره میثم با ابن زیاد
پس از دستگیری میثم تمار، او را نزد عبیداللّه بن زیاد، والی کوفه بردند. میثم با شجاعت تمام و بدون ترس و وحشت،در مقابل ابن زیاد ایستاد و یک بار دیگر، ایستادگی و استواری حق در مقابل باطل را به نمایش گذاشت. عبیداللّه از میثم پرسید: خدایت کجاست؟ فرمود: در کمین ستمگران است و تو یکی از آنها هستی. ابن زیاد میثم را تحت فشار قرار داد تا از مولای متقیان امیرمؤمنان بیزاری جوید، ولی میثم زیر بار خواسته او نرفته، تمام شکنجه ها را تحمل کرد؛ ولی کوچک ترین جسارتی به مولا و مقتدای خود نکرد. ابن زیاد پرسید: شنیده ام که علی کیفیت مرگ تو را گفته است؟ میثم جواب داد: آری، حضرت به من فرمود: تو را شخص پست و مزدور و پسر زن بدکاره ای دستگیر می کند و دست و پا و زبانت را می بُرد. ابن زیاد با شنیدن این حرف ها خشمگین شد و دستور داد دست و پای میثم را قطع کرده، ولی زبانش را نبرند تا به گمان ناقص او، دروغ امام علی علیه السلام آشکار شود. سپس دستور داد که او را با همان حال بر دار زنند.
خطبه بر دار
میثم تمار که با دست ها و پاهای بریده، بر بالای دار بود، فرصت را غنیمت شمرده و نهایت عشق و ارادت خود را به مولا و مقتدای خویش و خشم و کینه خود را به دشمنان اهل بیت به نمایش گذاشت. او با همان حالت شروع به سخنرانی کرد و با صدای بلند مردم را مورد خطاب قرار داده و فرمود: «ای مردم، هر کس می خواهد احادیث یادگاری از سرچشمه زلال علوم اسلامی، علی بن ابی طالب بشنود، به سوی من بشتابد که به خدا سوگند از آنچه از امروز تا روز قیامت انجام خواهد شد، به شما خبر خواهم داد و هر فتنه و آشوبی که تا روز قیامت بر پا خواهد شد، با شما در میان می گذارم». مردم زیادی گرد او جمع شده و به سخنان او گوش دادند. وقتی این خبر به دار الاماره رسید، ابن زیاد دستور داد افساری بر دهان او بزنند. میثم، با همان حال، به افشاگری های خود بر ضد دستگاه ظالم بنی امیه ادامه داد تا اینکه به دستور ابن زیاد، زبانش را قطع کردند و با این حرکت، حقانیت و درستی گفتار امیرمؤمنان به اثبات رسید.
پرواز تا ملکوت
شهادت، شایسته مردان بزرگی است که خود را برای آن افتخار بزرگ آماده کرده اند و خداوند هم تاج پرافتخار شهادت را بر سر آنها می گذارد و در روضه رضوان مهمانشان می کند. میثم تمار، یار همیشگی امیرمؤمنان، به مدت دو روز، با دست و پاها و زبان بریده بر فراز دار بود و در نزدیکی غروب روز دوم، خونی از گلوی او فرو ریخت و محاسن شریفش را رنگین کرد. در روز سوم، یکی از مزدوران ابن زیاد نزد چوبه دار رفت و با نیزه شکم او را درید. در این هنگام، بانگ تکبیر از میثم بلند شد و جان به جان آفرین تسلیم کرد. میثم تمار در روز ۲۲ ذیحجه سال ۶۰ قمری، ده روز قبل از ورود امام حسین علیه السلام به سرزمین پربلای کربلا، در شهر کوفه به شهادت رسید.
دفن میثم
دستگاه حاکم بنی امیه، برای ایجاد رعب و وحشت در بین مردم، از پایین آوردن جنازه میثم و دفن او جلوگیری می کرد. در همان حال، هفت نفر از خرما فروشان با یکدیگر پیمان بستند که جنازه میثم را شبانه از بالای دار پایین آورده، دفن کنند. چون پاسی از شب گذشت، به نزدیکی دار آمده و تعدادی مأموردولتی یافتند که برای محافظت از جنازه نگهبانی می دادند. خرما فروشان، آتشی روشن کرده و مأموران را با آتش مشغول کردند تا جنازه را پایین آورده، روی تخته ای نهاده و در نزدیکی چشمه ای دفن کردند. چون صبح شد، ابن زیاد سپاهی را برای یافتن جنازه، گسیل داشت که به نتیجه ای نرسید. آرامگاه میثم که در نزدیکی مسجد اعظم کوفه است، زیارتگاه خاص و عام می باشد.
مقام میثم در بهشت
روزی امیرمؤمنان خطاب به میثم فرمود: هنگامی که پست ترین عنصر بنی امیه، تو را به بیزاری از من امر کند، چه می کنی؟ میثم گفت: به خدا سوگند از تو بیزاری نمی جویم. فرمود: در این صورت تو را می کشند و به دار می آویزند. گفت: صبر می کنم که این در راه خدا کم است. حضرت فرمود: در این صورت، در بهشت در کنار من و همرتبه من خواهی بود. امام کاظم علیه السلام نیز میثم تمّار را از حواریون (اصحاب ویژه) حضرت علی علیه السلام شمرده و می فرماید: «در روز قیامت،منادی ندا می کند که حواریون علی بن ابی طالب کجایند؟ چهار نفر بر می خیزند که یکی از آنها، میثم است».
فرزندان
از میثم تمار، شش فرزند به یادگار مانده است که همگی از یاران و خواص امامان معصوم بوده، در حلقه معرفتی و تربیتی آنها، درس صفا و خلوص و عدالت خواهی آموخته اند. فرزندان ایشان عبارت اند از: محمد، که از پدرش میثم نقل روایت می کند و علمای اهل سنت، احادیث او را به جرم محبت بی شائبه اش به خاندان عصمت نمی پذیرند. شعیب که مرحوم شیخ طوسی او را از اصحاب امام صادق علیه السلام شمرده است. صالح، که از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام بوده است. امام باقر علیه السلام ، به صالح می فرمود: «من تو را و پدرت را خیلی دوست می دارم». علی و عمران که شیخ طوسی، گاه او را از اصحاب امام سجاد علیه السلام ، زمانی از اصحاب امام باقر علیه السلام و گاهی از اصحاب امام صادق علیه السلام شمرده است، و حمزه، که روایاتی را از پدرش نقل کرده است.
میثم ازنگاه دیگران
امام خمینی رحمه الله ، در ۲۹ اسفند سال ۱۳۴۱، در مسجد اعظم کوفه، در مورد توطئه های استکبار جهانی بر ضد اسلام و مسئولیت سنگین علماء، سخنرانی کرده و میثم را به عنوان زبان گویای اسلام، معرفی کرده و فرمود:«میثم تمار، این زبان گویای اسلام، تا آنجا گفت و گفت که جلادان معاویه، زبانش را بریدند».
مرحوم علامه مامقانی نیز در مقام میثم می گوید: «عظمت و بزرگی میثم، از بیان کردن بی نیاز است. ایشان عادل ثقه (مورد اطمینان) است؛ بلکه اگر بین عدالت و عصمت مرتبه دیگری وجود داشت، آن مرتبه را برای ایشان قائل می شدیم».
شیخ عباس قمی نیز می فرماید:«میثم، از برگزیدگان اصحاب امام علی علیه السلام بود و حضرت، او را بر اسرار خفیه و اخبار غیبیه مطلع کرده بود. او یکی از زاهدترین افراد زمان خود بود و به علت زهد و عبادت زیاد، پوست بدنش خشکیده بود».
منبع: گلبرگ - بهمن ۱۳۸۳، شماره ۵۹ - بوسه بر دار(شهادت میثم تمار)