حوزه انقلابی؛ مستقل و پشتیبان علمی نظام
حوزه انقلابی، حوزه ای معتقد به مبانی فکری انقلاب، اهل اقدام و عمل، پاسخگو و مسؤول در قبال نیازهای نظام و حساس در برابر نفوذ و انحراف است.
اشاره: انقلابی بودن و انقلابی ماندن را باید بیت الغزل فرمایشات رهبر معظم انقلاب در سالیان اخیر دانست. ایشان طی چند سال گذشته بارها در دیدارهای مختلف با گروه های حوزوی، بر لزوم حفظ و تقویت روحیه انقلابی در بین طلاب و روحانیان تاکید داشته اند.
رهبر معظم انقلاب 24 اسفندماه 94 برای نخستین بار در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم از کلید واژه «حوزه انقلابی» استفاده کردند و هشدار صریح و دلسوزانه ای را نسبت به برخی انگیزه ها برای انقلاب زدایی از حوزه های علمیه مطرح کردند، هشداری که البته پیش از آن نیز با عبارات دیگری خطرش را گوشزد کرده بودند.
از آن روز تاکنون حدود چهار سال می گذرد و اکنون که در آستانه سالگرد این دیدار مهم و تاریخی هستیم اگر نگاهی به اقدامات و فعالیت های انجام شده در حوزه و مراکز و نهادهای حوزوی بیندازیم به طومار بلندبالایی از نشست ها، همایش ها و نیز اقدامات مشابه می رسیم که یک روی سکه آن لبیک حوزه و دغدغه مندی متولیان نسبت به این مطالبه و هشدار رهبری است، اما برخی روی دیگر سکه را تجاوب نمادین و لسانی و برخورد شعاری با موضوع می دانند، که البته نقد و ارزیابی این عملکرد مقصود و هدف این نوشتار نیست.
در این گزارش برآنیم تا به دغدغه ها و سؤالات مهمی بپردازیم، از شاخصه های طلبه تراز انقلاب اسلامی تا تبیین رابطه متقابل حوزه و حاکمیت، از آفات و آسیب هایی که ممکن است حرکت انقلابی را در حوزه های علمیه تهدید کند تا تبیین راهکارهایی برای صیانت و پاسداری از هویت طلبه و حوزه انقلابی.
برای درک بیشتر موضوع حوزه انقلابی و هشدار صریح رهبر معظم انقلاب، ابتدا باید شاخصه ها و معیارهای حوزه انقلابی را به درستی فهم کنیم؛ موانع، چالش ها و آسیب ها را مورد واکاوی قرار دهیم و در مرحله دیگر و مهم تر راهکارهای رسیدن به نقطه مطلوب در انقلابی گری را ترسیم کنیم.
ماهیت حوزه انقلابی در کلام امام، رهبری و بزرگان
در تعریف ماهیت حوزه انقلابی، اگر نگاهی به فرمایشات حضرت امام(ره)، رهبر معظم انقلاب و مراجع تقلید و علما بیندازیم، می توان حوزه انقلابی را حوزه ای با شاخصه هایی همچون «استکبار ستیز، حامی مظلوم، عدالت خواه، اهل مجاهدت در مسیر حق و ارزش ها، مردم دار و اهل فروتنی در برابر مردم، پایبند به اصول و ارزش ها، زاویه دار با سرمایه داران زالو صفت، متکی بر عقلانیت و سرسخت در برابر تحجر» توصیف کرد.
در نگاه امام، رهبری و بزرگان، حوزه انقلابی، حوزه ای معتقد به فقه سنتی و اجتهاد جواهری و پاسخگو به نیازها است که نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را در اختیار دارد، به مبانی فکری انقلاب و پاسداری از این شجره طیبه و ولایت فقیه معتقد و ملتزم است، اهل اقدام و عمل و حضور به موقع در صحنه ها و عرصه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است، خود را نسبت به نظام اسلامی و نیازهای آن مسؤول می داند، پیچیدگی های زمان را درک می کند، در برابر نفوذ به شدت حساس است؛ اما در عین حال اهل تعامل و پرچمدار وحدت و تقریب مذاهب اسلامی است.
شاخصه های روحانی و طلبه تراز انقلاب
بر همین اساس اگر بخواهیم شاخص های روحانی و طلبه تراز انقلاب را از کلام امام و بزرگان استخراج کنیم به لیست بلند بالایی برمی خوریم که عصاره آن را می توان این گونه تجمیع کرد:
ـ عالم و برخوردار از فضل علمی و اخلاقی
ـ با تقوا و بصیر
ـ خردمند و با حکمت
ـ مسؤولیت پذیر و زمان شناس
ـ برخودار از روحیه جذب حداکثری بویژه در مواجهه نسل جوان
ـ ساده زیست و با عزت نفس
ـ مردمی و دارای روحیه خدمت
ـ دارای روحیه کار دسته جمعی
ـ صبور و شکیبا در برابر مشکلات و ناملایمات
ـ با نشاط و امید و با برنامه و تاثیرگذار در جامعه
ـ اهل توکل و توسل و برخوردار از روحیه انس با قرآن و توسل به اهل بیت(ع)
و پایبند به شؤون طلبگی
در اندیشه امامین انقلاب اسلامی، نقش حوزه های علمیه و روحانیت در امتداد خط مقدس ولایت و امامت ترسیم می شود و بر همین اساس در طول تاریخ حوزه های علمیه در میدان ها و عرصه های مختلف حضور پیدا کرده و ایفاگر رسالت تاریخی و هویت ساز خود بوده اند.
رسالتی که با پیروزی انقلاب اسلامی و ارائه الگوی حاکمیت اسلام بر مبنای ولایت فقیه، حساس تر و سنگین تر از سایر دوره های نقش آفرینی روحانیت شده و حوزویان بایستی با حضور فعالانه در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و تبلیغی هم برای صیانت از کیان اعتقادات شیعه و هم پاسخگویی به شبهات و نیز مواجهه با افکار و اندیشه های مخرب و انحرافی برای هدایت و ارشاد جامعه مطابق آیه “نفر” که تبیین گر رسالت حوزه و مبنای شکل گیری حوزه های علمیه است اقدام کنند.
تحقق این مهم البته نیازمند الزامات و ملاحظات متعددی است که توجه بیشتر و جدی تری را می طلبد؛ نگاهی به سیر تاریخی حوزه های علمیه از مرحله آغازین که به برپایی و شکل گیری حلقات درس در محضر ائمه اطهار(ع) برمی گردد تا مرحله سامان یابی و نضج در عصر امامین صادقین(ع) و تا دوران معاصر و شگل گیری حوزه های علمیه نجف، لبنان، عراق و ایران، نشان می دهد که مسؤولیت حساس و سترگ حفظ معارف اهل بیت(ع) و پاسداری از مکتب را تنها و تنها روحانیت به دوش کشیده است.
پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری حضرت امام خمینی(ره) و با پیشگامی و نقش آفرینی فعال مرجعیت و روحانیت، رسالت حوزه های علمیه و بویژه حوزه علمیه قم را نیز دچار تغییر کرد و حوزه وارد مرحله جدیدی از حیات طیبه خود شد؛ حرکتی که منشا اصلی آن هجرت آیت الله حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی به قم و نقش آفرینی فعال او و همراهانش بود.
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی از سویی حوزویان را وادار ساخت تا هم برای تامین محتوایی و پشتیبانی تئوریک از این مولود با برکت، مبانی علمی لازم را در اختیار داشته باشند و نیز با توجه به گسترش مرزهای علوم اسلامی به مباحث نوپدید بپردازند و خود را برای مجاهدت همه جانبه به منظور پاسخگویی به نیازهای روز افزون آماده سازند.
حفظ و تقویت هویت انقلابی روحانیت، امری ظریف، حساس، مهم و نیازمند مراقبت و تدبر هم از سوی سیاست گذاران و تصمیم گیران و هم از سوی بدنه حوزه و طلاب است است؛ برای بررسی این اصل اساسی، باید ماموریت های حوزه و روحانیت را در عصر کنونی و در معیار اقامه اجتماعی دین در عرصه ملی و بین المللی سنجید.
با لحاظ این اصل مهم است که می توان انقلابی گری را درست تحلیل و فهم کرد و از آن به عنوان عاملی هویت ساز برای حوزه یاد نمود، البته باید توجه داشت که انقلابی گری تنها در ساحت کنش ها و رفتارهای هیجانی و احساسی و مشارکت سیاسی اجتماعی روحانیت در حکومت و دولت اسلامی خلاصه نمی شود و حوزه باید خود را برای مسؤولیت پذیری در اقامه اجتماعی اسلام آماده کند.
دیدگاه مراجع و علما درباره حوزه انقلابی و مؤلفه های آن
با شکل گیری انقلاب اسلامی، فرصت تجربه رویکرد حکومتی به فقه نیز ایجاد شد و بیش از هر زمانی فرصت برای نقش آفرینی علمای دین در امور اجتماعی و سیاسی فراهم شده است و اگر حوزه و روحانیت به درستی قدر این نعمت و موهبت را بدانند و خودشان را برای پاسخگویی به نیازهای جامعه اسلامی و جهان اسلام آماده سازند به یقین زمینه تعالی حوزه و حاکمیت نیز فراهم خواهد شد؛ فرصت و ظرفیتی فوق العاده ای که مورد اذعان و تصریح مراجع و علمای شاخص حوزه نیز قرار دارد.
بُن مایه اصلی حوزه انقلابی پاسخگویی علمی به نیازهای جامعه است
حضرت آیت الله مکارم شیرازی که همواره دغدغه اعتلا و سربلندی حوزه های علمیه و نظام اسلامی را داشته و در طول عمر با برکت خود آثار گرانبها و ارزشمندی در موضوعات مختلف تالیف کرده است در سالیان اخیر موضوع درس خارج فقه خود را نیز به مسائل جدید اختصاص داده و در سال تحصیلی جدید نیز در مسجد اعظم قم ابعاد مختلف امر به معروف و نهی از منکر را برای شاگردانش تبیین می کند.
این مرجع تقلید حوزه های علمیه را خاستگاه انقلاب و اساس آن را ارائه تولیدات علمی به منظور پاسخگویی به نیازهای جامعه می داند و می گوید: «در زمان مرحوم حضرت آیت الله بروجردی حوزه علمیه قم حداکثر حدود چهار هزار طلبه داشت، اما بعد از پیروزی انقلاب تعداد طلبه ها به دهها هزار نفر رسیده و آمار تولیدات علمی حوزه نیز روز به روز در حال افزایش است و این روند حرکت پویا و زنده حوزه ها را نشان می دهد».
حضرت آیت الله مکارم شیرازی بُن مایه اصلی حوزه انقلابی در شرایط کنونی، پاسخگویی علمی به نیازهای حاکمیت می داند و تاکید می کند: «حوزه ها همیشه در انقلاب خوش درخشیده اند و اکنون نیز باید ضمن پاسخگویی به شبهات و نیازها، خود را برای نقش آفرینی فعال تر آماده کنند».
او مقدمه این کار عظیم و مهم را تحول دقیق، سنجیده و صحیح کتب درسی ذکر و تاکید می کند: «باید این کار مهم بدور از هر گونه سطحی نگری و با حفظ تراث ارزشمند و سنت های کهن و ریشه دار حوزه اتفاق بیفتد. اهمیت حوزه نباید بر کسی پوشیده باشد؛ امام و رهبر معظم انقلاب فرزند حوزه علمیه هستند».
پدید آورنده انقلاب حوزه است و نگهبان آن هم باید روحانیت باشد
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی از جمله مراجعی است که جان مایه سخنان او دغدغه حفظ ارزش های دینی و انقلابی است؛ او گرچه شاید با صراحت دیگران در این عرصه وارد نشود اما قرائن “ابلغ من التصریح” او حجت را بر همگان تمام می کند.
«رسالت روحانیت در شرایط کنونی بسیار مهم، حساس و سنگین است؛ روحانیت باید بر همه امور اشراف داشته باشند چراکه مساله اسلام و اهل بیت(ع) است و مهم این است که ما از این خط خارج نشویم؛ مردم به انقلاب اسلامی امید داشته و دارند و باید ببینند که روز به روز بر رونق اسلام افزوده می شود».
«روحانیان باید در مقام جبران کمبودها باشند و دل به مردم بدهند؛ آنها باید تذکرات لازم را ارائه دهند و هرکجا نصیحتی لازم است بگویند. پدید آورنده این انقلاب روحانیت بوده و نگهبان آن نیز باید روحانیت باشند؛ امیدواریم خداوند حوزه و نظام را از شر دشمنان دخلی و خارجی و بد اندیشان حفظ کند».
استقلال حوزه به معنای کناره گیری از نظام نیست
حضرت آيت الله نوري همداني که همواره به اتخاذ مواضع صریح، شفاف و انقلابی شهره است، بارها در دیدارها و سخنرانی های خود به تبیین ابعاد مختلف حوزه انقلابی پرداخته است. از نگاه این مرجع تقلید دشمن شناسی، بصیرت، استکبار ستیزی، حضور در صحنه، پاسخگویی به شبهات و دفاع همه جانبه از ولایت فقیه و آرمان های والای حضرت امام از مصادیق و شاخصه های مهمی است که می توان حوزه انقلابی را با آن سنجید.
او البته به نکته ای دقیق و ظریف اشاره می کند و هشدار می دهد که حوزه نباید وارد جناح بازی های سیاسی شود؛ تذکری که نشان دهنده عمق درک ملاحظات خاص انقلاب و حوزه های علمیه است. حضرت آیت الله نوری همدانی گرچه حفظ استقلال حوزه های علمیه از دولت را امری لازم برمی شمرد اما در عین حال تذکر می دهد که نباید بین استقلال حوزه و کناره گیری از مسائل نظام خلط کرد. «استقلال در حوزههای علمیه بدین معنا نیست که از نظام کنارهگیری کنیم، مقصود این است که حوزه نباید دولتی باشد، اما حراست و پاسداری از معیارها و شاخصهای نظام و انقلاب وظیفه ما بوده و هست. مردم به حوزههای علمیه توجه کردند و انقلاب را به وجود آوردند و امروز حوزه باید از این اصل پاسداری کند و انقلابی بماند.
بايسته هاي حوزه انقلابي از نگاه آيت الله سبحاني
حضرت آيت الله سبحاني از دیگر مراجعی است که نکاتی خواندنی درباره حوزه انقلابی بیان می کند. از نگاه حضرت آیت الله که مباحث اصولی و کلامی اش هر روز طلاب علوم دینی را سیراب می کند، حوزه علمیه مهد انقلاب و حضرت امام بنیانگذار انقلاب فرزند حوزه است.
او بایسته هایی را برای انقلابی ماندن حوزه بیان می کند و می گوید: «نخستين بايسته اين است که حوزه بتواند به معناي واقعي کلمه فقيه تربيت کند. بلاد ما در زمينه فقيه با کمبود شديد مواجه است. قدرت علمي حوزه هم در اصول و هم در فروع بايد محفوظ باشد و البته پيشرفت کند، فقاهت، مرجعيت و معنويت را بايد تقويت کرد».
تبليغ مکتب اهل بيت(ع) در خارج از کشور رسالت دیگر حوزه انقلابی از نگاه حضرت آیت الله سبحانی است، وظیفه ای که او تحقق آن را در گروه توجه به زبان عربی می داند و تاکید می کند که “عربی” باید زبان دوم حوزه های علمیه باشد.
به باور حضرت آیت الله سبحانی، آگاهي به زمان و مقتضيات زمانه، پاسخگویی به شبهات و هجمه همه جانبه به مکتب اهل بیت(ع)، تربیت مدرس و فقیه به منظور پاسخگویی به شبهات از دیگر بايسته های حوزه انقلابي است که البته او پیشنهاد می دهد مرکز مخصوصي در قم جهت پاسخگويي به اين شبهات ايجاد شود.
به برکت انقلاب علوم مهجور، مشهور و دلپذیر شد
حضرت آیت الله جوادی آملی همواره از این که حوزه سرمایه های ارزشمند و نخبه خود را به راحتی از دست می دهد، متاسف است؛ او درباره حوزه انقلابی نکات عالمانه ای بیان می کند؛ توصیه هایی که درس اخلاقی برای همه ارکان حوزه است از سیاست گذار و برنامه ریز تا عموم طلاب و بدنه حوزه.
«اولین وظیفه ما برنامه حوزوی است که آیه محکمه می خواهد، فریضه عادله می خواهد، سنت قائمه می خواهد. حالا چطور بخوانیم؟ این به تزکیه نفس وابسته است. اگر خدای ناکرده یک کسی یک مختصر سواد پیدا کرد سینه را وجب کرد گفت یک وجب سینه و این همه علم؟! این نه به درد دنیای خودش می خورد نه به درد آخرتش. اگر ما چیزی یاد گرفتیم و مردم را به خودمان دعوت کردیم، نه خودمان در راهیم نه دیگری را می توانیم به راه بیاوریم».
«ما یک فقیه و مجتهد داریم و یک دلال؛ نگاه کنید که الآن مشکل ما چیست؟ ما فقه و اصول داریم، فلسفه و کلام داریم؛ شیخ انصاری تولید کرده، فلان فقیه تولید کرده، اگر ما بیاییم حرف های اینها را جابه جا کنیم می شویم دلال فقه، نه مبتکر! هرگز به این بسنده نکنید که حرف دیگران را منتقل کنید این مقدمه کار شماست باید به فکر تولید باشید».
«مهم ترین چیزی که کمر حوزه را می شکند نهال فروشی است؛ اگر کسی استعداد راقی دارد باید بکوشد که فقیه نام آور یا استاد حوزه شود. این حیف است که حوزه را رها کند؛ اگر طلبه ای مستعد است، می تواند مسیر شیخ طوسی، خواجه نصیر، علامه حلی و شیخ انصاری را طی کند».
خبرگزاری رسا
راز اشکهای رهبر انقلاب برای آسمانیشدن حاجقاسم چه بود؟
حاج قاسم معنای استقامت را نه در یک جبهه و وجهه بلکه در مسیری مستمر و طولانی (بیش از ۴۰ سال) و در وجوه مختلف به منصه ظهور رساند و تا پای جان بر عهدی که بسته بود محکم و راسخ ایستاد.
در یادداشتی به قلم «دکتر مصباح الهدی باقری کنی» پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق (ع) آمده است: مفاهیمی است که سالها میخوانیاش یا میشنویاش، اما نمیتوانی خوب درکش کنی، خوب بفهمیاش، خوب اندازهاش بگیری و خوب تطبیقش دهی تا اینکه روزی در مواجههای، انگار برایت پردهها کنار میرود و آن مفهوم را، بالعیان میبینی و با تمام حس و حال درکش میکنی… حال خوبی دارد آن لحظه…
با شهادت حاج قاسم، این گرهگشاییها بارها و بارها متحیرم ساخت. مفاهیمی که سالها فقط میدیدم و میشنیدم و میخواندمشان، و ذهنم در عین قرابت و همسایگی با آنها، نمیتوانست طول و عرض و عمق و ارتفاعشان را درک کند، به ناگاه از پی پرده مستوری بیرون آمدند و با وسعتی تمام رخنمایی کردند.
«ادب» یکی از این مفاهیم بود. همیشه وقتی در روضهها و نوحهها از استواری، صلابت، شجاعت و رشادت حضرت عباس دم میزدند میتوانستیم به ساحت این مفاهیم نزدیک شویم، ولی وقتی به «ادب حضرت» اشاره میکردند و گریز میزدند، میماندیم که آن صلابت و شجاعت چگونه با این «ادب» عجین شده و شخصیتی ناب میسازد. یک جنگاور رشید و شجاع و غیور چگونه «ادب» میکند؟ یا بهتر بپرسم چگونه دلیری میورزد درحالیکه «ادب» میکند؟ این ادب چیست و چه دارد در خود و چه میکند با این «من» انسانی؟
حاج قاسم برای من همه جواب این سوال بود. وقتی او را و سکنات و حرکاتش را میبینم، «ادب» برایم تجسد و تجسم پیدا میکند و معنا میدهد. وقتی او را میبینم انگار همه گمشده خود درخصوص ادب را مییابم. با او، «ادب» دیگر مبهم نیست، تار نیست، عین روز، روشن و ظاهر و حاضر است. وقتی دقیقتر میگردیم، «ادبِ حاج قاسم» در چند نوع و جای، خود را نشان میدهد:
۱- ادب نفْس
حاج قاسم، مهار نفس خود را در اختیار داشت. طوری آن را اسیر خود کرده بود که نایِ طغیان و سرکشی از آن گرفته شده بود. با اینکه هرچه میگذشت بر اعتبار ملی و بینالمللیاش افزوده و شخصیتی بیتا میشد، اما این شهرت، هیچ تغییری بر رفتار و کردار و تعاملات او ایجاد نکرد. نفسش رام رام شده بود و در مشتش بود و اجازه سرکشی پیدا نمیکرد.
دوستی که از مدیران بانک مرکزی بود برایم تعریف میکرد: رفته بودم دفتر رئیسکل. دیدم حاج قاسم آنجا نشسته. وقتی بود که تازه حاج قاسم به شهرت و اعتباری رسیده بود. زود جلو رفتم و دیدم ایشان مثل یک اربابرجوع معمولی منتظر مانده تا اجازه ورود بدهند. زود او را به داخل اتاق رئیس راهنمایی کردم.
رئیسکل در جلسه بود. من از فرصت استفاده کردم و درمورد فیلمی که چند وقت پیش از ایشان بعد از شکست عملیات کربلای چهار دیده بودم صحبت کردم و گفتم: «سردار! شما را دیدم که به واسطه شهادت تعداد زیادی از بچههای لشکر ثارالله چقدر ناراحت بودید و چقدر متضرعانه گریه میکردید و بیتاب بودید و آشفتهحال همرزمان شهیدتان». حاج قاسم نگاهی به من کرد.
فهمیدم از این تعریف و مدح، معذب و ناراحت شده. رو به من گفت: «درود بر همان قاسم سلیمانی، حیف که همه آن حال رفته و چیزی نمانده…» آری، حتی به اندازه دمی و لحظهای اجازه نداد نفسش قلقلک بیاید و کمی حال کند. زود مهاربندش را گرفت و با الفاظی راه خوش آمدن (بیمحتوا و توخالی) را بست.
۲- ادب بندگی
حاج قاسم برای خدا بنده بود؛ عبدالله به معنای اتم و دقیق کلمه. آنهایی که نمازهای حاج قاسم را دیدهاند، آن را پر از خلوص و اخلاص نقل میکنند. هیچ میشد مقابل حق. به رعشه میافتاد، گریه میکرد، زار میزد. انگار خطبه همّام و وصف شب و روز متقین بهتمامه در او حلول کرده بود:
«أَمَّا اللَّیْلُ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ، تَالِینَ لاَجْزَاءِ الْقُرْآنِ یُرَتِّلُونَهَا تَرْتِیلاً. یُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ یَسْتَثِیرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِم…».
اما شبهنگام بر پاى خود (به نماز) مىایستند و آیات قرآن را شمرده و با تدبر مىخوانند، به وسیله آن، جان خویش را محزون مىسازند و داروى درد خود را از آن مىطلبند…
«وَ أَمَّا النَّهَارَ فَحُلَمَاءُ عُلَمَاءُ، أَبْرَارٌ أَتْقِیَاءُ. قَدْ بَرَاهُمُ الْخَوْفُ بَرْیَ الْقِدَاحِ یَنْظُرُ إِلَیْهِمُ النَّاظِرُ فَیَحْسَبُهُمْ مَرْضَى، وَ مَا بِالْقَوْمِ مِنْ مَرَض… لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ، وَ لاَ یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ. فَهُمْ لاَِنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ، وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ…»
به هنگام روز، دانشمندانى بردبار و نیکوکارانى باتقوا هستند، ترس و خوف (در برابر مسئولیتهاى الهى) بدنهاى آنها را همچون چوبههاى تیر، تراشیده و لاغر ساخته است، آن گونه که بینندگان (ناآگاه) آنها را بیمار مىپندارند، درحالىکه هیچ بیمارىای در وجودشان نیست… از اعمال اندک، خشنود نمىشوند و اعمال فراوان خود را زیاد نمىشمارند، بلکه پیوسته خود را (به کوتاهى و قصور) متّهم مىسازند…
حاج قاسم، بنده آب و نان و مقام و رابطه نبود، بنده تعلق نبود، وارسته بود و خودساخته. خود را مقابل خدا حاضر میدید و خدا را ناظر. به درک شهودی این مقام و موضع رسیده بود. بندگی را زینت همه قدرت و شوکت دنیاییاش میدانست و در سختترین موقعها و موقعیتها، آن را از یاد نبرد و همه عزت و جلال را از خدا دانست و از خدا خواست.
بندگی راست و درست، مردمداری را به ارمغان میآورد و حاج قاسم یک مردمدار بود. بندگی او را گوشهگیر و عزلتنشین نکرد بلکه مردمداری و مردمیاری را شعبهای از بندگی حقیقی میدانست. در میان مردم بود و با مردم. هیچ مانعی او را از مردم جدا و دور نکرد. کاملا برای مردم قابل دسترس بود و برای محرومین، در دسترستر.
۳ - ادب سربازی
حاج قاسم در عین اینکه برای نیروهایش یک فرمانده بزرگ و وسط میدان بود، برای فرماندهاش هم یک سرباز تمامعیار بود. مِن و مِن در کارش نبود. در مقابل اوامر فرمانده، انقلت نمیآورد. جلو و عقب نمیانداخت و نمیافتاد. وقتی فرمانده برایش یک مأموریت را ترسیم میکرد، کمتر از چراییاش میپرسید، بیشتر دنبال چگونگی اجرایش بود. این را چه در دوره جنگ و چه بعد از آن در وجود خودش تربیت کرده بود. یقین داشت به اطاعت اولی الامر و آن را ادامه اطاعت خدا و رسول میدانست؛ لذا بیشتر به ثمره تبعیت فکر میکرد و آن را راهگشا میدانست.
کاملاً گوش به فرمان بود و تمام اهتمام را به کار میگرفت تا امر و کار ولی، راه بیفتد. آنقدر این ادب در او ممتاز و راقی بود که هیچوقت ذهن و فکر، ولی را در موضوعات و مشغولیات خود (شخصی و سازمانی) اشغال نمیکرد. در یک کلام کارگزار بود و نه بارگزار…
این گونه بودن، حاج قاسم را به یک «همصحبت» خوب و دلنشین تبدیل کرده بود. «همصحبت» از جانگوش میدهد، با تمام وجود میفهمد، با تمام خلوص اطاعت میکند و با تمام اهتمام به نتیجه میرساند و تازه «فاذا فرغت فانصب» میکند. نیک میدانیم که همصحبتی چه نقش بزرگ و گوهر دردانهای است آنگاه که حضرت امیر (علیهالسلام) در نبود آن، با چاه درددل میکرد. ادب سربازی حاج قاسم را تا مقام همصحبتی بالابرده بود.
۴- ادب رزم
حاج قاسم فرمانده مرکزنشین و زیر کولر نشین و در یک کلام راحتنشین نبود. بیایی بود و برویی نبود. همیشه وسط میدان و در میان نیروهایش بود. در عین جدیت و قاطعیت و حتی عصبیت در حیطه مأموریت، قلبی مهربان داشت و پرعاطفه. نیروهایش او را فقط دوست نمیداشتند، بلکه عاشقش بودند.
از آن طرف، دشمن از هیبت و هیأتش سخت میترسید و میلرزید. جبههای که در او حاج قاسم بود، سنگینی کفهاش خوب به جبهه مقابل میچربید و دشمن را زار و نزار و بیچاره کرده بود. هرچه تعاطف و ملاطفت داشت خرج همرزمانش میکرد و هرچه سختی و شدت داشت، بر سر دشمن فرود میآورد. در عین جدیت و قاطعیت، هرچه نرمخویی و شفقت بود برای همسنگرانش بذل میکرد و هر چه تندخویی و تلخی بود خرج دشمن زبون میکرد. اشداء علی الکفار بود و رحماء بینهم.
در پشت جبهه هم، غالب ظرف مودتش را نثار خانواده شهدای همرزمش میکرد و از اهل و عیال آنها غافل نبود. بچههایشان را پدری میکرد و مادرانشان را پسری… نشست و برخاست با آنها را به صورت تشریفاتی و رفع تکلیفی انجام نمیداد، میرفت محضرشان تا باری را بردارد و غمشان را سبکتر کند و البته خودش هم تسلی بگیرد. آنها که حاج قاسم را خوب میشناسند، میدانند که غم از دست رفتن همرزمان، چقدر او را بیتاب میکرد و مصیبتزده و صاحب عزا. با این همه تلاش میکرد با تفقد و رسیدگی به اهل و عیال شهدا، آنها را پدری کند… و برای همین بود که بچههای شهدا بعد از شهادت او، میگفتند: انگار دوباره یتیم شدهایم.
دوستی تعریف میکرد که یک روز مانده به پایان جنگ غزه (روز بیستویکم جنگ) پیشنهاد آتشبس برای پایان روز بیستودوم، از سوی هر دو طرف جنگ پذیرفته شده بود. وقت نماز مغرب و عشاء شد. صدای هقهق گریه و استغاثه حاج قاسم، سر نماز آن قدر بلند بود که ما را متحیر و مبهوت ساخته بود.
بعد از نماز به خودم جرأت دادم و پرسیدم از چرایی این همه گریه و فغان و استغاثه. فرمانده جواب داد: «در این ۲۴ ساعت آخر جنگ که رژیم صهیونیستی خیالش راحت شده که رسواییاش بیش از این نمیشود، هرچه آتش و بمب و موشک دارد بر سر مردم غزه خصوصاً بچههای بیپناه میریزد و این بچههای بیدفاع و مظلوم و معصوم را به خاک و خون میکشد. از این همه فاجعهای که میخواهد در این ۲۴ ساعت آینده، پیش بیاید ناراحت و مصیبت زدهام و با ندبه و استغاثه، از خدا رفع بلا خواستم.»
۵ - ادب استقامت
حاج قاسم ذیل حقیقت: «إِنَّ الَّذینَ قالوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ استَقاموا تَتَنَزَّلُ عَلَیهِمُ المَلائِکَةُ أَلّا تَخافوا وَلا تَحزَنوا وَأَبشِروا بِالجَنَّةِ الَّتی کُنتُم توعَدونَ… تعریف میشود یعنی در زمره کسانی که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است! سپس استقامت کردند»، خدا هم به آنها بشارت میدهد که: «نترسید و غمگین مباشید، و بشارت باد بر شما به آن بهشتی که به شما وعده داده شده است!…
قالوا ربنا الله، شرط لازم و ثم استقاموا، شرط کافی برای رسیدن به رحمت لایزال الهی و آرامش حقیقی است.
حاج قاسم، استقامت را خوب بلد بود. استقامت، انتخاب سختترین مسیر است. برخی از دوستانش بعد از جنگ، مسیر را شُل آمدند و آرام آرام کنار کشیدند و به انتخابهای اوقات فراغتی مشغول شدند، اما حاج قاسم بر همان مسیر مبارزه و جهاد ماند (الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا) و هرچه جلوتر رفت، اتقان راه و طریقش بیشتر شد (لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا).
مسلم است که استقامت بر مسیر، بسیار بیشتر از انتخاب مسیر ابتلا دارد و سختی. ادب استقامت یعنی خود را در مسیر سختها و سختیها قرار دادن و برگزیدن بالاترین درجه ایثارگریها و فداکاریها (از هر حیث و جهتی) و مهمتر از همه بیمنت و دریغ. حاج قاسم، خود را سپر قرار داده بود تا مردمانش سر راحت بر بالین بگذارند.
بدانیم که انسان اهل این معنا (استقامت)، تمام طلبش این است: «ای همه طوفانها و بورانها،ای همه شداید و غلایظ، بر من فرود آیید که من خریدار شمایم با بالاترین قیمت، که همان جان شیرین است.» جزای این گونه سعی و تلاشی هم، رحمت واسعه الهی است و چه چیز بهتر از این.
حاج قاسم معنای استقامت را نه در یک جبهه و وجهه بلکه در مسیری مستمر و طولانی (بیش از ۴۰ سال) و در وجوه مختلف به منصه ظهور رساند و تا پای جان بر عهدی که بسته بود محکم و راسخ ایستاد و هیچگاه نه کم آورد و نه کمفروشی کرد. شاید این گونه ترور ناجوانمردانه (و به شهادت رساندن حاج قاسم)، خود نوعی عجز عمیق دشمن از به زانو در آوردن سردار در یک میدان رودررو را نمایان میسازد. به بیان دیگر، استقامت بر آرمان و مسیر، مرگ زیباتری را برایش رقم زد.
آری، حاج قاسم این چنین ادب کرد. ادبی از جنس سرداری. ادبی که در هر جا قرار میگرفت او را نمونه میساخت و الگو. این ادب حاصل یک روز و یک شب نبود. مراقبتی دائم و ممارستی همیشگی میطلبید. او خوب فهمیده بود از کجا باید به کجا رسید. او میدانست اگر بنده حقیقی باشد و نفسش را مهار کند، ابواب حکمت و شجاعت و رشادت به رویش باز میشود و طریقش جز به شهادت منتهی نمیشود.
فلذا از راهش وارد شد و دنبال نسخهها و میانبرهای جعلی نبود. این راه آنقدر امن و مطمئن است که بزرگمان، مشی حاج قاسم و حاج قاسم شدن را بسیار فراتر از یک جریان و جریانسازی صرف دانست، او را یک کل جامع دانست و یک مکتب. بدانیم که جریانها میآیند و میروند، اما مکتبها میمانند و میسازند. شهادت حاج قاسم، مکتبش را ماناتر از قبل بیمه کرد. حالا دیگر سعادتمندی و عاقبتبهخیری این مکتب، آن هم پیش چشمان همه آزادگان و آزادیخواهان عالم شاهد و گواه است. ادب حاج قاسم صبغه این مکتب است و خون حاج قاسم، اعتبار آن را امضا کرده است.
حالا شاید بیشتر راز اشکهای آقا را بفهمیم.
منبع: مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع)
باشگاه خبرنگاران جوان،
فیلم| قرائت وصیتنامه سپهبد قاسم سلیمانی توسط فرزندان ایشان
دعوت مراجع تقلید از مردم برای حضور حماسی در راهپیمایی ۲۲ بهمن
آیتالله ناصر مکارم شیرازی از مراجع تقلید در درس خارج فقه خود ضمن دعوت از مردم برای حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات دوم اسفند، گفت: حضور گسترده مردم در این ۲ رویداد مهم باعث یاس دشمنان خواهد شد.
وی تاکید کرد: بنده با صراحت عرض میکنم که به لحاظ اعتقاد شرعی هم حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن را شرعا وظیفه میدانم، چراکه در غیر این صورت نظام و کشور تضعیف میشود و از سویی دیگر دشمن امیدوار و باعث فشار و تحریم بیشتر خواهد شد.
وی اضافه کرد: در شرایطی که دشمن خوابوخیالهایی در سر دارد، همگان باید عاقلانه فکر کنند و با حضور گسترده در راهپیمایی ۲۲ بهمن و انتخابات دوم اسفندماه دشمن را مایوس کنند.
۲۲ بهمن روز تجلی عظمت ملت در برابر صفآرایی دشمنان است
آیتالله حسین نوری همدانی از مراجع تقلید نیز در جلسه درس خارج فقه خود، گفت: عظمت، فکر و فرهنگ ملت ایران در ۲۲ بهمن در برابر دشمنانی که امروز مقابل ما صفآرایی کردند، متجلی میشود.
وی افزود: در ۲۲ بهمن امسال که چهل و یکمین سالگرد تاسیس نظام مهم اسلامی است، مانند هرسال یک راهپیمایی عظیم برگزار خواهد شد.
وی با اشاره به شرکت خود در راهپیمایی ۲۲ بهمن، بیان کرد: بر همه آحاد واجب است که در روز ۲۲ بهمن در راهپیمایی شرکت کنند و با شور و عشق به میدان بیایند و با وحدت و اتحاد، پشتیبانی خود را از نظام اسلامی اعلام کنند و عزمت اسلام را نشان دهند.
حضور در راهپیمایی، وظیفهای همگانی است
آیتالله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید نیز در درس خارج فقه خود با دعوت از آحاد مختلف مردم برای حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن، گفت: در این رویداد مهم به لطف الهی همه ما شرکت کنیم و این را حق و وظیفه خود بدانیم.
وی افزود: همانطور که در راهپیمایی قبل از انقلاب مشخص بود که چه میخواهیم، الآن هم مشخص است که چه میخواهیم؛ شعار ما، محتوای قطعنامههای ما، بیانیه پایانی ما، باید همان شعارها و اصول کلی قبل از انقلاب باشد.
آیتالله جوادی آملی تاکید کرد: ما معرفتشناسی، خداشناسی، خداباوری و دینباوری را باید تقویت کنیم، اینها در راهپیماییهای ما باید باشد.
مردم با حضور در راهپیمایی ۲۲ بهمن بر عزت خود پافشاری میکنند
آیتالله سید محمدعلی علوی گرگانی از مراجع تقلید نیز در پیامی آورده است: ملت شریف ایران، شرایط حساسی را پشت سر میگذارند؛ ازیکطرف نقشههای شوم استکبار و شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی موجب جریحهدار شدن قلب ملت شد و از طرفی در آستانه انتخابات مهم مجلس شورای اسلامی و میاندورهای مجلس خبرگان هستیم.
وی افزوده است: لذا در روز ۲۲ بهمن با حضور آگاهانه خود به دشمنان ملت میفهماند که بهرغم برخی کاستیها و کمتوجهیها بر استقلال و عزت خود پافشاری خواهند نمود و با آرمانهای امام راحل و رهبر معظم انقلاب بیعت مجدد خواهند کرد.
وی اضافه کرده است: امید است مسئولان مملکتی با ارج نهادن به نجابت و ایمان ملت شریف ایران هرچه بیشتر تلاش خود را مضاعف کرده و برای رفع گرانی و نابسامانیهای موجود و مبارزه با فساد و رانتخواری اقدامهای جدیتری داشته باشند و مردم نیز با حضور خود موجب تقویت استقلال شوند.
منبع: خبرگزاري قدس انلاين
ويژه نامه سالگرد پيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي
متن پیام امام خمینی (ره) در روز ۲۲ بهمن ۱۳۵۷
بسم الله الرحمن الرحیم
ملت مسلمان و قهرمان و مبارز ایران ! در این لحظه حساس که به لطف خداوند تعالی مبارزات قهرمانانه شما سدهای استبداد و استعمار را یکی پس از دیگری می شکند و انقلاب اسلامی شما شکوفه ها و میوه های خود را آشکار می سازد، لازم می دانم ضمن اظهار تشکر و قدردانی از یک یک شما برادران و خواهران چند نکته را یادآوری نمایم :
شما در جریان مبارزات گذشته رشد اسلامی و انقلابی خود را آشکار کرده اید و اکنون بیش از پیش لازم است که این رشد را به جهانیان نشان دهید تا جهانیان بدانند مردم مسلمان ایران می توانند بدون قیمومت این و آن، راه سعادت خود را انتخاب نمایند.
لهذا از شما می خواهم که اولا مانع آشوب و هرج و مرج بشوید و نگذارید آشوبگران مغرض به عملیاتی از قبیل غارت، آتش سوزی، مجازات متهمان و از بین بردن آثار علمی و فنی و صنعتی و هنری و اتلاف اموال عمومی و خصوصی دست بزند. دشمن برای خراب کردن چهره نهضت از طریق نفوذ دادن افراد مفسد و مغرض در میان توده مسلمان دست به چنین کارها می زنند تا نهضت ما را ارتجاعی و وحشیانه قلمداد نمایند. من اکیدا اعلام می کنم که هر کس دست به چنین عملیاتی بزند از جامعه انقلابی ملت مطرود و در پیشگاه خداوند متعال مسئول است.
ثانیا توجه داشته باشید که انقلاب ما از نظر پیروزی بر دشمن هنوز به پایان نرسیده است. دشمن از انواع وسایل و دسائس بهره مند است و توطئه ها در کمین ماست. تنها هوشیاری و انضباط انقلابی و اطاعت از فرمانهای رهبری و دولت موقت اسلامی است که همه توطئه ها را نقش بر آب می سازد.
ثالثا افرادی از دشمن که به عنوان اسیر در اختیار شما قرار می گیرند هرگز مورد خشونت و آزار قرار ندهید. همچنان که سنت اسلامی است به اسیران محبت و مهربانی کنید و البته دولت اسلامی به موقع آنها را محاکمه و عدالت را در مورد آنها اجرا خواهد کرد.
از همه شما برادران و خواهران عزیزم می خواهم که با دولت موقت انقلابی اسلامی که وارث یک سلسله خرابی های دولتهای فاسد گذشته است همکاری نمائید تا به حول و قوه الهی هر چه زودتر با همکاری یکدیگر ایران اسلامی آباد و آزاد را مورد غبطه جهانیان بسازیم.
والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته
روح الله الموسوی الخمینی
۲۲ بهمن ۱۳۵۷