معناى ميهمانى خدا
نخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است ، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است . مگر همه مردم در همه اوقات، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده اند ؟
ميهمانى الهى
دومين ويژگى برجسته اى كه در فضاى اين ماه بافضيلت جلوه گر است ، وجود زمينه ها و ظرفيت هايى است كه براى ميهمانى خداى سبحان فراهم آمده اند ، آن گونه كه پيامبر خدا در توصيف اين ويژگى فرمود :
هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وَ جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ؛
ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت گشته ايد و از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد .
در حقيقت ، اين ويژگى ، ريشه ويژگى اوّل ، بلكه سرچشمه همه ويژگى ها و بركات اين ماه مبارك است . به عبارت ديگر ، مى توان گفت كه ميهمانى الهى در اين مقطع زمانى ، و غذاهاى معنوى ويژه اى كه خداوند براى پذيرايى از ميهمانانش در چنين ضيافتى فراهم ساخته است ، ريشه تحوّلات ژرف معنوى اى است كه در اين ماه بافضيلت ، بر زندگى انسان سايه مى افكنند ، و سفره اى است گسترده براى همگان كه هر كس ، مى تواند از بركات بى شمار آن برخوردار شود .
معناى ميهمانى خدا
نخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است ، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است . مگر همه مردم در همه اوقات ، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده اند ؟
به علاوه ، پايه ميهمانى ، همان خوردنى و آشاميدنى اى است كه ميزبان براى ميهمان فراهم مى كند . پس ، اين چه ضيافتى است كه پرهيز از خوردن و آشاميدن ، نخستين شرط آن است؟
پاسخ اين سؤال ، از تحليل واقع بينانه حقيقت انسان و شناخت بنيادهاى وجودى او به دست مى آيد . انسان از نگاه اسلام ، تركيبى از جسم و جان است . همان گونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خويش نيازمند غذاهاى مادّى است ، هويّت و حقيقت انسانىِ او نيز نيازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است .
روشن است كه خداوند سبحان ، ميهمانى رمضان را براى پذيرايى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدن هاى آنان ، مثل همگان ، در ضيافت هميشگى خدايند ، و به تعبير سعدى شيرازى :
اديم زمين ، سفره عام اوست چه دشمن بر اين خوان يغما ، چه دوست
اين ، در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از اين سفره گسترده ، بيش از ديگران بهره مى برند . نتيجه ، اين كه : ارزش پذيرايى از جسم و تأمين خواسته هاى مادّى ، هرگز به پاى تأمين نيازهاى معنوى نمى رسد ، بخصوص كه قرآن كريم تصريح مى كند : اگر بيم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند ، كافر به بالاترين امكانات مادّى ، نايل مى شد :
« وَ لَوْلاَ أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَ بًا وَ سُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَ لِكَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ » ؛ اگر بيم آن نبود كه مردم [در ، گم راهى] امّتِ واحد شوند ، براى خانه هاى كسانى كه به خداوندْ كافر مى شوند ، سقف هايى از نقره و نردبان هايى قرار مى داديم كه از آن بالا بروند * و براى خانه هايشان درها و تخت هايى كه بر آن تكيه زنند ، قرار مى داديم * و [نيز] انواع زيورها را . همانا همه اينها كالاى زندگى دنيايى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپيشگان است .
ادامه »