منبر دو دقيقه اي/ موضوع: نكوهش سخن چيني
حكايتي كوتاه شخصي نزد حکیمی آمد و گفت: مقدمه و تبيين موضوع: بطوركلي يکی از زشت ترین و بزرگترین آفت زبان ، نمامی و سخن چینی است. نمامی يعني انسان مطلبی را بین دو نفر بازگو کند که بخاطر بیان آن مطلب دوستی دو نفر یا دو خانواده به دشمنی تبدیل شود.در نمامی گاهی فردی غیبت کسی را از کس دیگر می شنود و بعد از آن همان غیبت را به گوش غیبت شونده می رساند که در این صورت اگر بدون کم و کاست و مطابق با واقع هر آنچه شنیده است را بازگو کند در این صورت تنها مرتکب یک گناه نمامی شده است و گاهی مخالف با واقع سخنانی می گوید که در این صورت مرتکب دو گناه شده است یکی خود نمامی دوم تهمت و افتراء . این عمل ناپسند - که در بیشتر موارد، مصداقی از غیبت است - در اسلام از گناهان بزرگ شمرده شده و در قرآن کریم نیز به شدت مورد نکوهش قرار گرفته است، پیامدهاى دنیوی و اخروی نامطلوبى مانند: دشمنى و تفرقه، دشمنی با خدا، پذیرفتهنشدن دعا و عذاب قبر نیز از آثار سخنچینی است. درمحضر قرآن خداوند متعال از سخن چین به عنوان زنیم یعنی کسی که اصل و نسب روشنی ندارد، نام می برد و این دلیل بر عظمت این گناه است و در نکوهش سخن چینی می فرماید: «وَیْلٌ لِکُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ»؛ وای بر هر عیب جوی سخن چین. (سوره همزه، ۱) همچنين در آيه دیگر می فرماید: «هَمّازٍ مَشّاءٍ بِنَمیمٍ»؛ از کسانی که بسیار عیب جو و سخن چین هستند پیروی مکن. (سوره قلم، ۱۱) از نگاه روايات
امام على عليه السلام : شخص سعايت كننده، نسبت به كسى كه پيش او سعايت مى كند دروغگوست و نسبت به كسى كه از او سعايت مى كند ستمگر..(غرر الحكم : ۱۸۳۳) و در روايتي از امام صادق عليه السلام آمده است كه حضرت فرمودند: إنّ مِن أكبَرِ السِّحرِ النَّميمَةَ ؛ يُفَرَّقُ بها بَينَ المُتَحابَّينِ ، و يُجلَبُ العَداوَةُ علَى المُتَصافِيَينِ ، و يُسفَكُ بها الدِّماءُ ، و يُهدَمُ بها الدُّورُ ، و يُكشَفُ بها السُّتورُ ، و النَّمّامُ أشَرُّ مَن وَطئَ علَى الأرضِ بقَدَمٍ . از بزرگترين جادو، سخن چينى است، [زيرا ]با سخن چينى ميان دوستان جدايى افكنده مى شود، ياران يكدل را با هم دشمن مى كند، به واسطه آن خون ها ريخته مى شود، خانه ها ويران مى گردد و پرده ها دريده مى شود. آدم سخن چين بدترين كسى است كه روى زمين گام برمى دارد. (ميزان الحكمه جلد دوازدهم محمّد محمّدی ری شهری صفحه416 ) راه درمان سخنچینی |
منابع: قرآن كريم، غررالحكم، ميزان الحكمه، اخلاق در قرآن |
منبر دو دقيقه اي ؛ موضوع: کبر و غرور
يك داستان مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود: «حداکثر ارتفاع سه متر» پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره. اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید: «برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی میآورد.» مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راهحل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی و نيل به سعادت مي شود. |
خداوند متعال میفرماید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ. [لقمان/18)] و روى خود را از مردم (به تکبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد». |
امام صادق (علیه السلام) هم میفرماید: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. داخل بهشت نمیشود، كسی كه در قلبش ذرهای از كبر و غرور باشد».[وسائل الشیعه، ج15، ص 375.] همچنین امام کاظم(علیه السلام)مےفرمایند: زراعت درزمین هموار می روید، نه برسنگ سخت! و چنین است که حکمت در دلهای متواضع جای می گیرد نه در دل های متکبر. خداوند متعال ،تواضع را وسیله عقل، و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. تحف العقول،ص۳۹۶ |