سالروز تبعيد دسته جمعي علماي بزرگ شيعه از عراق به ايران
تبعيد دسته جمعي علماي بزرگ شيعه از عتبات عالياتِ عراق به ايران (1302 ق)
✍️ پس از پايان جنگ جهاني اول و تسلط انگلستان بر امور كشور عراق، علماي نجف طي فتواهايي، حضور آنان را محكوم كرده و عليه انتخابات فرمايشي عراق كه تحت نظر انگليس بود، احكامي صادر كردند. اين عمل آنان با خشم مقامات انگليسي مواجه شد از اينرو با اصرار استعمارگران، حاكمان عراق دستور تبعيد علماي بين النهرين به ايران را صادر كردند.
? آيات عظام سيد ابوالحسن اصفهاني، ميرزا حسين ناييني، و سي تن ديگر از بزرگان ديني، از جمله علماي تبعيد شده بودند.
? اين تبعيد، واكنش شديد علماي ايران را در برداشت و تجمعات اعتراضآميزي در تهران و شهرستانها بر پا گرديد. پس از مدتي علماي تبعيدي وارد قم شده و مورد استقبال گرم مردم و روحانيون قرار گرفتند. دولت ايران به اين هتك حرمت نسبت به فقها اعتراض كرد و از دولت عراق خواست به هر نحو ممكن، از آنان اعاده حيثيت شود.
? درنتيجه، حكومت عراق، نمايندگان ويژهاي را به تهران فرستاد تا درباره بازگشت آقايان مراجع، مذاكره كنند وقرار شد هر كدام كه مايل بودند بدون قيد و شرط به عراق برگردند. سرانجام اين بازگشت به وضع آبرومندي انجام گرفت
علامه امینی و داستان شفایافتن زن سنی ...!
یک جوان سنی(اهل سنت) آمد پیش علامه امینی و گفت:
مادرم دارد می میرد!
علامه گفت:
من که طبیب نیستم!
جوان گفت:
پس چه شد آن همه کرامات اهل بیت شما …؟؟؟
علامه امینی با شنیدن این حرف،
تکه کاغذی برداشت و چیزی داخل آن نوشت و آن را بست.
سپس آن را به جوان داد و گفت این را بگیر و ببر روی پیشانی مادرت بگزار…
ان شالله که خوب می شوند…
اما به هیچ وجه داخل آن را نگاه نکن.
جوان کاغذ را گرفت و رفت…
چند ساعت بعد دیدند جمعیت زیادی دارند می آیند…
علامه پرسید چه خبر شده است؟
شاگردان گفتند: آن جوان به همراه مادر و طایفه اش دارند می آیند
گویا مادرش شفا یافته است…
سپس آن زن داستان را چنین تعریف کرد:
زن گفت:
من درحال مرگ بودم و فرشتگان آماده ی انتقال من به آن دنیا بودند…
ناگهان مرد نورانی بزرگواری ( با وقار و شکوه غیرقابل وصفی) تشریف آوردند و به ملائک دستور دادند که من را رها کنند…
و فرمودند: به آبروی علامه امینی ، او را شفا دادیم…
سپس اطرافیان اصرار کردند و از علامه پرسیدند که:
در آن کاغذ چه نوشته بودید؟
علامه گفت: چیز خاصی ننوشتم . باز کنید نگاه کنید..
کاغذ را باز کردند و دیدند علامه فقط این 3 جمله را نوشته بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
از عبدالحسین امینی
به مولایش امیرالمومنین(علیه السلام)
اگر امینی آبرویی پیش شما دارد، این مادر را شفا دهید
والسلام…
واقعا عجب ماهی هست ذی الحجه..
عجب ماه باعظمتی است ذی الحجه
حضرت موسی (علی نبینا وآله و علیه السلام) به طور می رود
حضرت فاطمه سلام الله علیها، به خانه امیرالمومنین علی سلام الله علیه می رود
حضرت ابراهیم با فرزندش اسماعیل به قربانگاه می روند
پیامبراسلام حضرت محمدصلی الله علیه واله با مولاامیرالمومنین علی علیه السلام به غدیر می روند
و سیدالشهدا امام حسین سلام الله علیه با همه هستیش به کربلا می روند
سی سال سلامم بوی نفت میداد...
یکی از بزرگان میگفت: ما یک گاریچی در محلمان بود، که نفت می برد و به او عمو نفتی می گفتند.
یک روز مرا دید و گفت:
سلام. ببخشید خانه تان را گازکشی کرده اید!؟
گفتم: بله!
گفت: فهمیدم. چون سلام هایت تغییر کرده است!
من تعجب کردم، گفتم: یعنی چه!؟
گفت:
قبل از اینکه خانه ات گازکشی شود، خوب مرا تحویل می گرفتی، حالم را می پرسیدی. همه اهل محل همینطور بودند. هرکس خانه اش گازکشی میشود، دیگر سلام علیک او تغییر میکند…
از اون لحظه، فهمیدم سی سال سلامم بوی نفت میداد. عوض اینکه بوی انسانیت و اخلاقیات بدهد.
سی سال او را با اخلاق خوب تحويل گرفتم. خیال میکردم اخلاقم خوب است. ولی حالا که خانه را گازکشی کردم ناخودآگاه فکر کردم نیازی نیست به او سلام کنم.
ــــــــــــــــ
از رسول خدا (صلی الله علیه واله) روایت است کسی که به دو نفر از مسلمانان بخاطر ثروت یا مقامی که یکی از آن دو دارد و دیگری ندارد، دو جور سلام بکند، نصف ایمانش بر باد رفته است.
فضائل و اعمال روز دحوالارض
دحوالارض به روز ۲۵ ذی القعده اطلاق می شود . در چنین روزی خداوند زمین را از زیر کعبه گسترش داد. در این روز روزه و غسل مستحب است و مخصوصا روزه که ثوابش معادل ثواب شصت سال عبادت است.
* چیستی دحوالارض و اعمال این روز
بیست و پنجم ذی القعده روزی است که دحوالارض اتفاق افتاد ه و به همین خاطر این روز و شبش از ایام و لیالی شریفه است که خداوند رحمت خود را در این روز و شب شامل حال بندگانش می کند و بر اساس روایات اسلامی به قیام و عبادت در آن اجر و ثواب فراوانی تعلق می گیرد. و روز دحوالارض یکی از روزهایی است که در تمام سال به فضیلت روزه ممتاز است.
“دحو” از لحاظ لغوی به معنای، بسط دادن و گستراندن است. [۱] و دحو الارض یعنی گستراندن زمین و کشیدن زمین، و نیز به چیزی که گسترده و همچنین کشیده شود (دحو الشیء) گفته می شود. یعنی گسترده شد. [۲]
آیه قرآن که می فرماید: و الارض بعد ذلک دحها [۳] اشاره به این معنی دارد.
یعنی «و زمین را بعد از آن (برای انتفاع بشر و سایر مخلوقات) بگسترانید».
ما غیر از طلبهها کسی نداریم!
? در تشرفی که آیتالله سیدمحمدحسن الهی طباطبایی (برادر علامه طباطبائی) به محضر حضرت بقیةالله (عجل الله تعالی فرجه) داشتند، حضرت به ایشان فرمودند: اگر مشکل و گرفتاری داشتید خدا را قسم بدهید به #ریزه_خواران_سفره_ما.
▫️ آیتالله الهی طباطبائی فرمودند: با وجودی که منظور حضرت را فهمیدم اما میخواستم از لسان شریف خودشان بشنوم!
سؤال کردم: آقا جان! ریزه خواران سفره شما چه کسانی هستند؟
حضرت فرمودند: همین طلبهها.
سؤال کردم: آقا جان! شما از آنها راضی هستید؟ حضرت سکوت کردند و بعد از تأملی
فرمودند:
ما کسی را غیر از آنها نداریم!
? کتاب “پای درس علما"/ محمدتقی صرفیپور، ص ۶۵۷