شرح نکات کلیدی در جزء ششم قرآن کریم
خطری که بیش از ترک عبادت آخرت انسان را تهدید می کند
وَ مَن یَسْتَنكِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَ یَسْتَكْبرِ فَسَیَحْشرُُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا(172) فَأَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَ یَزِیدُهُم مِّن فَضْلِهِ وَ أَمَّا الَّذِینَ اسْتَنكَفُواْ وَ اسْتَكْبرَواْ فَیُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا … (173)
قرآن کریم می فرماید: كسانى كه از عبادت و بندگى پروردگار امتناع ورزند و این امتناع از تكبر و خودبینى آنها سرچشمه بگیرد، خداوند همه آنها را در روز رستاخیز حاضر خواهد ساخت و به هر كدام كیفر مناسب خواهد داد. در آن روز به آنها كه داراى ایمان و عمل صالح بودهاند پاداششان را به طور كامل خواهد داد و از فضل و رحمت خود بر آن خواهد افزود؛ ولی کسانی را كه از بندگى خدا امتناع ورزیدند و راه تكبر را پیش گرفتند به عذاب دردناكى گرفتار خواهد كرد.(1)
استنكاف یعنى امتناع و انزجار از چیزى. این حالت در مورد عبادت و بندگى خدا، گاهى ریشه در جهل و نادانى دارد و گاهى به خاطر تكبر و خودبینى و سركشى است.
علامه طباطبایی(ره) می فرماید: استنكاف به تنهایى باعث سخط الهى نمىشود، زیرا استنكاف دو جور ممكن است باشد، یكى از نادانى و استضعاف و دیگرى از استكبار، آن استنكافى باعث خشم و غضب الهى مىشود كه برخاسته از روح استكبار باشد.(2)
قانون قرآن این است: اگر كسى نسبت به آنچه که باید ایمان بیاورد، كفر بورزد و راه مؤمنان را رها كرده و در راه كافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره زیانكاران خواهد بود
کفر، تمام اعمال و عبادات گذشته انسان را نابود می کند
وَ مَن یَكْفُرْ بِالْایمَانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ وَ هُوَ فىِ الاَخِرَةِ مِنَ الخْاسِرِینَ(5- مائده)
قانون قرآن این است: اگر كسى نسبت به آنچه که باید ایمان بیاورد، كفر بورزد و راه مؤمنان را رها كرده و در راه كافران قرار گیرد، اعمال او بر باد می رود و در آخرت در زمره زیانكاران خواهد بود.
«كفر به ایمان» یعنی آدمى به آنچه كه مىداند حق است عمل نكند؛ مانند اینكه می داند اسلام حق است ولی مشركین را دوست بدارد و با آنان اختلاط کند و نیز مانند کسی که می داند نماز و روزه و زكات و حج، جزء دین و از ارکان آنند ولی با این حال آنها را ترک کرده و به آنها عمل نکند.(3)
فرق بین کافر و فاسق
نکته دیگر اینکه «كفر به ایمان» در مورد كسى صادق است كه همواره عمل به مقتضاى ایمان خود را ترك كند و همیشه و به طور دائم بر خلاف علم خود عمل نماید از این رو كسى كه در زندگیش گاهی حق را مىپوشاند و بر خلاف علم و ایمانش عمل مىكند به چنین كسى نمىگویند به ایمانش كفر ورزیده؛ بلكه مىگویند او مرتكب فسقى شده است.(4)
در هیچ شرایطی ظلم نکنید
یَأَ ایهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِینَ لِلَّهِ شهَُدَاءَ بِالْقِسْطِ وَ لَا یَجْرِمَنَّكُمْ شَنََآنُ قَوْمٍ عَلىَ أَلَّا تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَ اتَّقُواْ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ (8- مائده)
این آیه می گوید: اى اهل ایمان! براى خدا قیام كنید و شهادت عادلانه دهید. دشمنى گروهى نباید سبب شود كه عدالت را رعایت ننمایید. عدالت ورزید كه آن به تقوا نزدیكتر است و از خدا پروا داشته باشید زیرا كه خداوند به آنچه انجام مىدهید، آگاه است.
“شنئان” به معنای بغض و کینه ایست که همراه فاصله گرفتن باشد.(5) آیه مورد بحث در مورد شهادت دادن به ناحق علیه كسى است که در آن، شاهد به دلیل بغضى كه نسبت به مشهود علیه دارد سعی می کند تا با ضایع کردن حق او، انتقام خود را از او بگیرد.
آیه در صدد آن است که مومنین را از چنین ظلمی در شهادت باز دارد ظلمی که ممکن است در اثر وجود سابقه دشمنی بین آنها در شهادت صورت پذیرد. از این رو شهادت را مقید به قسط كرد و فرمود: باید كه شهادت شما به قسط و به حق باشد و در شهادت دادن کینه ها و غرضهاى شخصى را دخالت ندهید.(6) آنگاه به دلیل اهمیت موضوع بار دیگر روى مساله عدالت تكیه كرده و مىفرماید: عدالت بورزید كه به پرهیزگارى نزدیكتر است و از آنجا كه عدالت مهمترین ركن تقوا و پرهیزگارى است به عنوان تاكید اضافه مىكند: از خدا پروا داشته باشد؛ زیرا خداوند از تمام اعمال شما آگاه است.(7)
منظور از «محارب» كسى است که با تهدید اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز كند؛ اعم از اینكه به صورت دزدان سرگردنه در بیرون شهرها چنین كارى كند و یا در داخل شهر؛ مانند افراد چاقوكشى كه حمله به جان و مال و نوامیس مردم مىكنند
حکم محارب در قرآن
إِنَّمَا جَزَؤُاْ الَّذِینَ یحُارِبُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ یَسْعَوْنَ فىِ الْأَرْضِ فَسَادًا أَن یُقَتَّلُواْ أَوْ یُصَلَّبُواْ أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَ أَرْجُلُهُم مِّنْ خِلَافٍ أَوْ یُنفَوْاْ مِنَ الْأَرْضِ ذَالِكَ لَهُمْ خِزْىٌ فىِ الدُّنْیَا وَ لَهُمْ فىِ الاَخِرَةِ عَذَابٌ عَظِیمٌ(33)
این آیه، جزاى افراد متجاوزى را كه اسلحه به روى مسلمانان مىكشند و با تهدید به مرگ و حتى كشتن، اموالشان را به غارت مىبرند با شدت هر چه تمامتر بیان مىكند و مىگوید: كیفر كسانى كه با خدا و پیامبر(ص) به جنگ بر مىخیزند و در روى زمین دست به فساد مىزنند این است كه یكى از این چهار مجازات در مورد آنها اجراء شود: نخست اینكه كشته شوند؛ دیگر اینكه به دار آویخته شوند؛ سوم اینكه دست و پاى آنها به طور مخالف (دست راست با پاى چپ) بریده شود و چهارم اینكه از سرزمینى كه در آن زندگى می کنند تبعید شوند. مگر كسانى كه پیش از دسترسى به آنها توبه و بازگشت كنند كه مشمول عفو خداوند خواهند شد.(8)
چند نکته:
1.منظور از «محارب» كسى است که با تهدید اسلحه به جان یا مال مردم تجاوز كند؛ اعم از اینكه به صورت دزدان سرگردنه در بیرون شهرها چنین كارى كند و یا در داخل شهر؛ مانند افراد چاقوكشى كه حمله به جان و مال و نوامیس مردم مىكنند.
2. منظور از قطع دست و پا، همان مقدارى است كه در مورد سرقت بیان گردیده؛ یعنى تنها بریدن چهار انگشت از دست یا پا مىباشد.
3. مجازاتهاى چهارگانه فوق، متناسب با چگونگى جرم و جنایتى است كه انجام گرفته و به تشخیص دادگاه عدل اسلامی در مورد محارب اعمال می شود.
4. ناگفته پیدا است شدت عمل فوق العادهاى كه اسلام در مورد محاربان به خرج داده براى حف0خونهاى بىگناهان و جلوگیرى از حملات و تجاوزهاى افراد قلدر و زورمند و جانى و چاقوكش و آدمكش به جان و مال و نوامیس مردم بىگناه است.
5. از جمله پایانی آیه استفاده مىشود كه حتى اجراى حدود و مجازاتهاى اسلامى مانع از كیفرهاى آخرت نخواهد شد.(9)
اصل توسل را به عنوان یکی از آموزه های حقیقی و دستورات جدی قرآن ثابت می کند؛ اما اینکه مصادیق توسل چیست و با چه اموری می توان به خدا نزدیک شد مطلبی است که در آیه وجود ندارد و باید به کمک ادله دیگر تک تک آنها را ثابت کرد؛ مانند آنچه که امیرالمومنین (ع) در خطبه 110 نهج البلاغه می فرماید. مشکل کسانی که شعائر دینی را به تمسخر می گیرند بی عقلی آنهاست
آیه ای که اصل توسل را ثابت می کند
یَأَ ایُّهَا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اتَّقُواْ اللَّهَ وَ ابْتَغُواْ إِلَیْهِ الْوَسِیلَةَ وَ جَاهِدُواْ فىِ سَبِیلِهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ(35)
در این آیه روى سخن به افراد با ایمان است و به آنها سه دستور براى رستگار شدن داده شده: نخست مىگوید: اى كسانى كه ایمان آوردهاید: تقوا و پرهیزگارى پیشه كنید. سپس دستور مىدهد كه وسیلهاى براى تقرب به خدا انتخاب نمائید و سرانجام دستور به جهاد در راه خدا مىدهد.
موضوع مهمى كه در این آیه وجود دارد دستورى است كه در باره انتخاب «وسیله» در این آیه به افراد با ایمان داده شده است. «وسیله» در اصل به معنى تقرب جستن و یا چیزى است كه باعث تقرب به دیگرى از روى علاقه و رغبت مىشود. بنابراین وسیله در آیه فوق معنى بسیار وسیعى دارد و هر كار و هر چیزى را كه باعث نزدیك شدن به پیشگاه مقدس پروردگار شود را شامل مىگردد(10) و اختصاص آن به جهاد و روزه و چند کار خاص که از سوی برخی فرقه های اسلامی مطرح می شود ادعایی است بی دلیل.
نکته دیگر اینکه این آیه، اصل توسل را به عنوان یکی از آموزه های حقیقی و دستورات جدی قرآن ثابت می کند؛ اما اینکه مصادیق توسل چیست و با چه اموری می توان به خدا نزدیک شد مطلبی است که در آیه وجود ندارد و باید به کمک ادله دیگر تک تک آنها را ثابت کرد؛ مانند آنچه که امیرالمومنین (ع) در خطبه 110 نهج البلاغه می فرماید.
مراد از تقوا بعد از ایمان که در آیه آمده است، پرهیز از محرمات الهى و گناهان كبیره است و منظور از سیئات، گناهان صغیره است که خدا وعده گذشت از آنها را به شرط ترک کبائر داده است
مشکل کسانی که شعائر دینی را به تمسخر می گیرند بی عقلی آنهاست
وَ إِذَا نَادَیْتُمْ إِلىَ الصَّلَوةِ اتخََّذُوهَا هُزُوًا وَ لَعِبًا ذَالِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَّا یَعْقِلُونَ(58- مائده)
منظور از «نادیتم؛ ندا می کنید» اذانى است كه در اسلام قبل از هر نماز واجب یومیه تشریع شده است.(11) آیه می فرماید: هنگامى كه شما مسلمانان را به سوى نماز دعوت مىكنید، آن را به باد استهزاء و بازى مىگیرند. سپس علت عمل آنها را چنین بیان مىكند: این به دلیل آن است كه آنها جمعیت نادانى مىباشند و از درك حقایق بدورند؛ زیرا نمىتوانند به این اعمال دینى و عبادتهایى كه عبادت حقیقى اند به دیده تحقیق بنگرند و فواید آن را كه همانا نزدیكى به خداى تعالى و تحصیل سعادت دنیا و آخرت است درك كنند.(12)
تنها راه نجات اهل کتاب
وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْكِتَابِ ءَامَنُواْ وَ اتَّقَوْاْ لَكَفَّرْنَا عَنهُْمْ سَیَِّاتهِِمْ وَ لَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ(65- مائده)
قرآن می گوید: اگر اهل کتاب که اسلام را نپذیرفته اند، ایمان بیاورند و به مانند سایر مسلمانان عقاید آخرین شریعت الهی را پذیرفته و باور کنند و سپس بر اساس آن باورها به دستورات آن نیز عمل کنند مورد عنایت الهی قرار گرفته و با ورود به بهشت، رستگار خواهند شد.(13)
مراد از تقوا بعد از ایمان که در آیه آمده است، پرهیز از محرمات الهى و گناهان كبیره است و منظور از سیئات، گناهان صغیره است که خدا وعده گذشت از آنها را به شرط ترک کبائر داده است.(14)
پی نوشت ها:
(1) نمونه ج4 ص232
(2) المیزان ج5 ص151
(3) المیزان ج5 ص206
(4) همان ص206-207
(5) هو البغض مع الكراهة و التجنّب. التحقیق فی كلمات القرآن الكریم، ج6 ص125
(6) ر.ک: المیزان ج5 ص237
(7) تفسیر نمونه ج4 ص300
(8) آیه 34 سوره مائده (آیه بعدی)
(9) ر.ک به نمونه ج4 ص359-362
(10)نمونه ج4 ص364
(11)المیزان ج6ص28
(12)همان
(13)ر.ک به مجمع البیان ج3 ص343
(14)المیزان ج6 ص
پایگاه اطلاع رسانی هیات رزمندگان اسلام
تهیه و تنظیم معاونت فرهنگی تربیتی
آیات الولایه -سوره احزاب– آیه 6
بسم الله الرحمن الرحیم
النَّبِيُّ أَوْلي بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلي بِبَعْضٍ في کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنينَ وَ الْمُهاجِرينَ إِلاَّ أَنْ تَفْعَلُوا إِلي أَوْلِيائِکُمْ مَعْرُوفاً کانَ ذلِکَ فِي الْکِتابِ مَسْطُوراً
احزاب ایه 6
ترجمه
پیامبر نسبت به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است ( اراده پیامبر درباره تصرف در جان و مال آنها بر اراده خودشان مقدم است ) و همسرانش ( در احترام و تحریم نکاح آنان به منزله ) مادران آنها هستند ، و خویشاوندان ( درباره بردن ارث ) نسبت به یکدیگر در کتاب خداوند ( لوح محفوظ یا قرآن ) از مؤمنان و مهاجران سزاوارترند مگر آنکه بخواهید به دوستانتان نیکی کنید ( که به غیر وارثتان مالی وصیت نمایید ) ، این ( حکم از قدیم زمان ها ) در کتاب ( لوح محفوظ یا قرآن ) نوشته شده است.
شأن نزول:
مفسرین نقل نمودهاند که چون حضرت رسالت صلّى اللّه علیه و آله به غزوه تبوک عزیمت فرمود، همه مسلمانان را به خروج امر نمود بعضى گفتند از پدر و مادر خود اجازه طلب کنیم؛ آیه شریفه نازل شد: «1» النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ: پیغمبر برگزیده سزاوارتر است و اولویت دارد به گروه گرویدگان از نفسهاى ایشان در همه کارهاى دین و دنیا، زیرا هر چه فرماید عنى صلاح بنده و محض فلاح او است به خلاف اوامر نفس انسانى که موجب غوایت و سبب شقاوت است، و لهذا اولویت آن حضرت نسبت به مؤمنین بر طریق اطلاق واقع شده و مقید نشده به بعضى دون بعضى، پس واجب است بر همه مؤمنان، که آن حضرت نزد آنها دوستتر باشد از نفس ایشان و امر او انفذ باشد از امر غیر او و اتمّ باشد از شفقت بر غیر او، و در حدیث صحیح وارد شده که فرمود آن حضرت:
ما من مؤمن الّا انا اولى به فى الدّنیا و الاخرة «2».
و نیز فرمود: و الّذى نفسى بیده لا یؤمننّ عبد حتّى اکون احبّ الیه من نفسه و ابویه و اهله و ولده و النّاس اجمعین. قسم به آن خدائى که جان من در تحت قدرت او است، ایمان نیاورد البته البته هیچ بندهاى و مؤمن نباشد تا آنکه نباشم من دوستتر به او از خود او و پدر و مادر او و اهل و اولاد او و مردم تماما «1».
پس باید فرمان آن حضرت از تمام فرمانها لازمتر باشد، و لذا صاحب عین المعانى گفته: محبت به آن حضرت سزاوارتر است از خود و غیر خود از اقارب و اجانب «2».
وَ أَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ: و زنان او مادران ایشانند، یعنى نازل منزله ایشان در تعظیم و احترام نه در سایر احکام، زیرا دیدن آنها جایز نبوده و نسبت وراثت نداشتهاند و به جهت احترام ایشان است تحریم نکاح آنان، پس در تحریم و استحقاق تعظیم مانند مادران، و در سواى آن در حکم اجنبیانند.
تنبیه: زنان پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله مادرهاى مؤمنینند در حرمت تزویج و استحقاق تعظیم، مادامى که باقى هستند در اطاعت خدا؛ و لذا در اکمال الدین صدوق روایت نموده: از حضرت قائم عجل اللّه فرجه سؤال شد از معنى طلاقى که تفویض فرمود حضرت رسول به امیر المؤمنین علیهما السّلام. در جواب فرمود: بدرستى که خداوند، عظیم کرد شأن زنان پیغمبر را و مخصوص نمود شرف آنها را به اسم امهات، پس حضرت رسول فرمود اى ابا الحسن، بدرستى که این شرف باقى است براى زوجات من مادامى که باقى باشند بر اطاعت خدا، پس هر یک از ایشان معصیت نمایند خدا را بعد از من به سبب خروج بر تو، طلاق بده تو او را در ازواج بودن و ساقط کن او را از شرف امهات بودن و از شرف مادر مؤمنین بودن «3».
وَ أُولُوا الْأَرْحامِ: و خویشاوندان، بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ: برخى از ایشانسزاوارترند در توارث، فِی کِتابِ اللَّهِ: در لوح محفوظ یا در آنچه نازل شده از قرآن، یعنى آیه موارث یا در این آیه شریفه یا در آنچه حق تعالى مکتوب و مفروض ساخته. و بهر تقدیر ایشان احقّند به میراث، مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ: از ایمان آورندگان یعنى انصار و هجرتکنندگان که پیغمبر میان آنها برادرى داده یا از مؤمنان متؤاخى و مهاجران مکه و مدینه. این بیان «اولوا الارحام» است یعنى اقرباى از این گروه مذکور اولى هستند از جانب مؤمنین و مهاجرین بلکه میراث برند از یکدیگر.
تنبیه: آیه شریفه دلیل است بر آنکه با وجود آباء و اولاد، به برادران و خواهران ارث نمىرسد، زیرا آنها اقربند در طبقه اولى. و همچنین طبقه ثانیه که برادران و خواهرانند، اقربند از طبقه ثالثه که عمومه و خئولهاند، پس اولى به ارث باشند از ثالثه.
إِلَّا أَنْ تَفْعَلُوا: مگر آنکه بکنید، إِلى أَوْلِیائِکُمْ مَعْرُوفاً: بدوستان خود از مؤمنین و مهاجرین نیکوئى، یعنى وصیت کنید بعضى از مال خود را براى هر که دوست دارید، یا در حال حیات چیزى از اموال خود به دوستان ببخشید. مراد وصیت شخص است براى اخوان دینى و نسبى خود در صورتى که زائد بر ثلث نباشد یا زائد بر شرط اجازه ورّاث، کانَ ذلِکَ فِی الْکِتابِ مَسْطُوراً: هست آنچه ذکر شد در این دو آیه از اولویت پیغمبر و توارث ذوى الارحام در قرآن یا در لوح محفوظ نوشته شده و ثابت گشته.
نکته: این جمله مستانفه که در حکم خاتمه آن چیزى است که مذکور شد.
تبصره: آیه شریفه دال است بر ولایت و خلافت حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام بدین تقریر که: بعد از آیه «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ» خدا فرموده: «وَ أُولُوا الْأَرْحامِ بَعْضُهُمْ أَوْلى بِبَعْضٍ فِی کِتابِ اللَّهِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُهاجِرِینَ» پس اولى به ولایت مشروط است بر سه شرط: 1- قرابت، 2- ایمان، 3- هجرت.
در صورتى که «من» بیانیه باشد و یا مشروط است به یک شرط، لکن با دارا بودن دو شرط دیگر به قاعده بودن مفضّل از جنس مفضل علیه، پس در هر صورت شخص اولى به ولایت داراى هر سه صفت باشد از قرابت و ایمان و هجرت. بنابراین تمام امت دعوى خلافت را در حق پنج نفر گفتند: حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام، عباس و خلفاى ثلاث. اما خلفاى ثلاث اگرچه اهل ایمان و مهاجر بودند لکن از اقرباى حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله نبودند. اما عباس اگرچه از اقرباء و اهل ایمان بود ولى مهاجر نبوده بلکه طلیق (آزاد شده) بوده؛ پس امامت و خلافت مخصوص حضرت على علیه السّلام است که داراى هر سه صفت بوده. (جلد 10 - صفحه 409)
بیان دیگر: آیه «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنِینَ» با ملاحظه آیه «أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ» که حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نفس حضرت پیغمبر صلّى اللّه علیه و آله است، و آنچه براى نفس پیغمبر باشد از اولویت بر مؤمنین، باید براى کسى که به منزله نفس اوست باشد، چنانچه تصریح به این فرموده در غدیر خم. فرمود:الست اولى بکم من انفسکم» تمام جمعیت گفتند: بلى یا رسول اللّه پس فرمود:
«من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه» «1». فتأمل و تبصر و تفهم. پایگاهای اطلاع رسانی حوزه نت، تفسیر، تدبر و حرم مقدس امام علی علیه السلام
معاونت فرهنگی تربیتی
مرکزآموزش های غیرحضوری حوزه های علمیه خواهران
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز پنجم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز پنجم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات این بسته:
ترتیل جزء 5 قرآن کریم
شرح نکات کلیدی تفسیری جزء5
تصویر دعای روز5
شرح دعای روز پنجم حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه پنجم با موضوع سخاوت
نسخه pdf کتاب چهل حديث معتبر به انضمام خطبه شعبانيه رسول اكرم صليالله عليه و آله و سلم و خطبه اميرالمومنين عليهالسلام پيرامون روزه و ماه رمضان
آیات الولایه- آیه پنجم -تفسیر آیه 7 سوره مبارکه آل عمران
زمزم احکام، ویژه ماه مبارک رمضان-
و…
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز چهارم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز چهارم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات این بسته:
ترتیل جزء 4 قرآن کریم
شرح نکات کلیدی تفسیری جزء4
تصویر دعای روز4
شرح دعای روز چهارم حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه چهارم با موضوع بخل
نسخه pdf کتاب پندهای اخلاقی به مناسبت ماه مبارک رمضان
آیات الولایه- آیه چهارم-تفسیر آیه 56 سوره زمر
زمزم احکام، ویژه ماه مبارک رمضان-
و…
معنای میهمانی خدا
معناى ميهمانى خدا
نخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است ، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است . مگر همه مردم در همه اوقات، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده اند ؟
ميهمانى الهى
دومين ويژگى برجسته اى كه در فضاى اين ماه بافضيلت جلوه گر است ، وجود زمينه ها و ظرفيت هايى است كه براى ميهمانى خداى سبحان فراهم آمده اند ، آن گونه كه پيامبر خدا در توصيف اين ويژگى فرمود :
هُوَ شَهرٌ دُعيتُم فيهِ إلى ضِيافَةِ اللّهِ ، وَ جُعِلتُم فيهِ مِن أهلِ كَرامَةِ اللّهِ ؛
ماهى است كه در آن به ميهمانى خدا دعوت گشته ايد و از اهل كرامت خدا قرار داده شده ايد .
در حقيقت ، اين ويژگى ، ريشه ويژگى اوّل ، بلكه سرچشمه همه ويژگى ها و بركات اين ماه مبارك است . به عبارت ديگر ، مى توان گفت كه ميهمانى الهى در اين مقطع زمانى ، و غذاهاى معنوى ويژه اى كه خداوند براى پذيرايى از ميهمانانش در چنين ضيافتى فراهم ساخته است ، ريشه تحوّلات ژرف معنوى اى است كه در اين ماه بافضيلت ، بر زندگى انسان سايه مى افكنند ، و سفره اى است گسترده براى همگان كه هر كس ، مى تواند از بركات بى شمار آن برخوردار شود .
معناى ميهمانى خدا
نخستين سؤالى كه درباره دومين ويژگىِ اين ماه مطرح است ، معناى ميهمانى خداى سبحان در اين ماه و ميزبانى او از دوستانش است . مگر همه مردم در همه اوقات ، ميهمانان خدا نيستند كه بر سر سفره الهى فرود آمده اند ؟
به علاوه ، پايه ميهمانى ، همان خوردنى و آشاميدنى اى است كه ميزبان براى ميهمان فراهم مى كند . پس ، اين چه ضيافتى است كه پرهيز از خوردن و آشاميدن ، نخستين شرط آن است؟
پاسخ اين سؤال ، از تحليل واقع بينانه حقيقت انسان و شناخت بنيادهاى وجودى او به دست مى آيد . انسان از نگاه اسلام ، تركيبى از جسم و جان است . همان گونه كه جسم انسان براى تداوم وجود خويش نيازمند غذاهاى مادّى است ، هويّت و حقيقت انسانىِ او نيز نيازمند غذاهاى معنوى از سنخ خود است .
روشن است كه خداوند سبحان ، ميهمانى رمضان را براى پذيرايى از جسم و وجود مادّىِ دوستانش فراهم نساخته است؛ چرا كه بدن هاى آنان ، مثل همگان ، در ضيافت هميشگى خدايند ، و به تعبير سعدى شيرازى :
اديم زمين ، سفره عام اوست چه دشمن بر اين خوان يغما ، چه دوست
اين ، در حالى است كه اغلب دشمنان خدا از اين سفره گسترده ، بيش از ديگران بهره مى برند . نتيجه ، اين كه : ارزش پذيرايى از جسم و تأمين خواسته هاى مادّى ، هرگز به پاى تأمين نيازهاى معنوى نمى رسد ، بخصوص كه قرآن كريم تصريح مى كند : اگر بيم آن نبود كه همه مردم به كفر بگروند ، كافر به بالاترين امكانات مادّى ، نايل مى شد :
« وَ لَوْلاَ أَن يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَ حِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَكْفُرُ بِالرَّحْمَـنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ * وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَ بًا وَ سُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِـئونَ * وَ زُخْرُفًا وَ إِن كُلُّ ذَ لِكَ لَمَّا مَتَـعُ الْحَيَوةِ الدُّنْيَا وَ الْأَخِرَةُ عِندَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ » ؛ اگر بيم آن نبود كه مردم [در ، گم راهى] امّتِ واحد شوند ، براى خانه هاى كسانى كه به خداوندْ كافر مى شوند ، سقف هايى از نقره و نردبان هايى قرار مى داديم كه از آن بالا بروند * و براى خانه هايشان درها و تخت هايى كه بر آن تكيه زنند ، قرار مى داديم * و [نيز] انواع زيورها را . همانا همه اينها كالاى زندگى دنيايى است و سراى آخرت نزد پروردگارت براى تقواپيشگان است .
بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز سوم ماه مبارک رمضان
سلام علیکم با آرزوی بهره مندی از برکات و فیوضات ماه مبارک رمضان، بسته فرهنگی تربیتی- ویژه روز سوم ماه مبارک رمضان به پیوست تقدیم می گردد
محتویات این بسته:
ترتیل جزء 3 قرآن کریم
شرح نکات کلیدی تفسیری جزء3
تصویر دعای روز
شرح دعای روز حضرت ایت الله مجتهدی تهرانی ره
احادیث باموضوع فضیلت ماه مبارک رمضان-حدیث روز
مواعظ رمضانیه؛ مقام معظم رهبری مدظله العالی
درس اخلاق-حضرت ایت الله مظاهری دامت برکاته-جلسه سوم با موضوع خیرخواهی
نسخه pdf کتاب راه بندگی شرحی گذرا بر دعاهای روزانه ی ماه رمضان
آیات الولایه- آیه سوم-تفسیر آیه 12 سوره یس
زمزم احکام، ویژه ماه مبارک رمضان-
و…