عرضۀ اعتقادات حضرت عبدالعظیم بر اهل بیت علیهم السلام
عبدالعظیم بن عبداللّه بن علی بن حسن بن زید بن حسن بن علی بن ابی طالب علیهم السلام» مشهور به حضرت عبدالعظیم یا شاه عبدالعظیم، از محدثان بزرگ ابتدای قرن سوم هجری است. برای وی دو کتاب «خطب امیرالمؤمنین علیه السلام» و «الیوم و اللیلة» را بر شمرده اند.
تاریخ ولادت، مدت عمر و سال دقیق رحلت ایشان مشخص نیست. از وی احادیث بسیاری در موضوعات مختلف نقل شده است. در میان حدود 120 روایتی که وی نقل کرده است، مسائل فقهی و تاریخی بسیار نحیفی وجود دارد و موضوعات اعتقادی از فربهی و فراخی بیش تری برخوردار بوده، گویی دغدغه و دل مشغولی اصلی شخصیت وی نیز چنین بوده است.
از میان حجم بسیار روایاتی که از طریق ایشان رسیده است، حدیث «عرضة دین» از دیگران نامدارتر، درخشنده تر و دُردانه تر است. این روایت، چکیده ای از مهم ترین عقاید ضروری شیعی است. تاکنون کسانی در شرح و تفسیر این حدیث، قلم زده اند و از زاویه ها و روزنه های گونا گونی بدان نگریسته اند. البته می توان گمان برد که غالب این شارحان بر اساس مشرب و نوع اندیشة خویش (فیلسوفانه، عارفانه یا تفکیکانه) به این روایت و شرح آن پرداخته اند.
به هر حال اصل روایت چنین است: «عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ قَالَ دَخَلْتُ عَلَى سَيِّدِي عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَلَمَّا بَصُرَ بِي قَالَ لِي مَرْحَباً بِكَ يَا أَبَا الْقَاسِمِ أَنْتَ وَلِيُّنَا حَقّاً قَالَ فَقُلْتُ لَهُ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أَعْرِضَ عَلَيْكَ دِينِي فَإِنْ كَانَ مَرْضِيّاً أَثْبُتُ عَلَيْهِ حَتَّى أَلْقَى اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ هَاتِ يَا أَبَا الْقَاسِمِ قُلْتُ إِنِّي أَقُولُ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَاحِدٌ لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ ءٌ خَارِجٌ مِنَ الْحَدَّيْنِ حَدِّ الْإِبْطَالِ وَ حَدِّ التَّشْبِيهِ وَ إِنَّهُ لَيْسَ بِجِسْمٍ وَ لَا صُورَةٍ وَ لَا عَرَضٍ وَ لَا جَوْهَرٍ بَلْ هُوَ مُجَسِّمُ الْأَجْسَامِ وَ مُصَوِّرُ الصُّوَرِ وَ خَالِقُ الْأَعْرَاضِ وَ الْجَوَاهِرِ وَ رَبُّ كُلِّ شَيْ ءٍ وَ مَالِكُهُ وَ جَاعِلُهُ وَ مُحْدِثُهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ خَاتَمُ النَّبِيِّينَ لَا نَبِيَّ بَعْدَهُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَقُولُ إِنَّ الْإِمَامَ وَ الْخَلِيفَةَ وَ وَلِيَّ الْأَمْرِ بَعْدَهُ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ ثُمَّ الْحَسَنُ ثُمَّ الْحُسَيْنُ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ ثُمَّ مُوسَى بْنُ جَعْفَرٍ ثُمَّ عَلِيُّ بْنُ مُوسَى ثُمَّ مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ ثُمَّ أَنْتَ يَا مَوْلَايَ [ علیهم السلام] فَقَالَ علیه السلام وَ مِنْ بَعْدِي الْحَسَنُ ابْنِي فَكَيْفَ لِلنَّاسِ لِلْخَلَفِ مِنْ بَعْدِهِ قَالَ فَقُلْتُ وَ كَيْفَ ذَلِكَ يَا مَوْلَايَ قَالَ لَا يُرَى شَخْصُهُ وَ لَا يَحِلُّ ذِكْرُهُ بِاسْمِهِ حَتَّى يَخْرُجَ فَيَمْلَأَ الْأَرْضَ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً قَالَ فَقُلْتُ أَقْرَرْتُ وَ أقول [أَقُولُ ] إِنَّ وَلِيَّهُمْ وَلِيُّ اللَّهِ وَ عَدُوَّهُمْ عَدُوُّ اللَّهِ وَ طَاعَتَهُمْ طَاعَةُ اللَّهِ وَ مُبْغِضَهُمْ مُبْغِضُ اللَّهِ وَ مَعْصِيَتَهُمْ مَعْصِيَةُ اللَّهِ وَ أَقُولُ إِنَّ الْمِعْرَاجَ حَقٌّ وَ الْمُسَاءَلَةَ فِي الْقَبْرِ حَقٌّ وَ إِنَّ الْجَنَّةَ حَقٌّ وَ النَّارَ حَقٌّ وَ الصِّرَاطَ حَقٌّ وَ الْمِيزَانَ حَقٌ وَ أَنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ لا رَيْبَ فِيها وَ أَنَّ اللَّهَ يَبْعَثُ مَنْ فِي الْقُبُورِ وَ أَقُولُ إِنَّ الْفَرَائِضَ الْوَاجِبَةَ بَعْدَ الْوَلَايَةِ الصَّلَاةُ وَ الزَّكَاةُ وَ الصَّوْمُ وَ الْحَجُّ وَ الْجِهَادُ وَ الْأَمْرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيُ عَنِ الْمُنْكَرِ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ علیهما السلام يَا أَبَا الْقَاسِمِ هَذَا وَ اللَّهِ دِينُ اللَّهِ الَّذِي ارْتَضَاهُ لِعِبَادِهِ فَاثْبُتْ عَلَيْهِ ثَبَّتَكَ اللَّهُ بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَة؛ عبدالعظیم حسنی می فرماید: بر آقا و مولای خود، علی بن محمّد علیهما السلام وارد شدم، چون نظر آن حضرت بر من افتاد، فرمود: مرحبا به تو ای اباالقاسم! به راستی که تو از دوستان ما هستی. عبدالعظیم عرض کرد: ای پسر پیغمبر! می خواهم عقاید دینی خود را بر شما عرضه بدارم؛ اگر پسندیده باشد، بر آن ثابت باشم تا به لقای خداوند برسم.
امام علیه السلام فرمود: بگو ای ابالقاسم! عرض کردم: من معتقدم که خدا یکی است و مانند او چیزی نیست، و از دو حدّ ابطال و تشبیه بیرون است و جسم، صورت، عرض و جوهر نیست؛ بلکه اوست که اجسام را جسمیّت داده و صورتها را تصویر فرموده و اعراض و جواهر را آفریده است. او خداوند همه چیز و مالک و محدث اشیاء است. معتقدم که محمد صلی الله علیه وآله بنده و فرستادة او و خاتم پیغمبران است، و پس از وی تا روز قیامت پیغمبری نخواهد بود، و امام بعد از رسول صلی الله علیه وآله امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب علیه السلام است، بعد از او حسن، سپس حسین و علی بن الحسین و محمّد بن علی و جعفر بن محمّد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمّد بن علی و سپس شما هستید. امام هادی علیه السلام فرمود: پس از من فرزندم حسن امام است، لیکن مردم دربارة امام بعد از او چه خواهند کرد؟
عرض کردم: ای مولای من! مگر ایشان چگونه است؟ فرمود: امام بعد از فرزندم حسن، شخصش دیده نمی شود و اسمش در زبانها جاری نمی گردد تا خروج کند و زمین را از عدل و داد پر کند، همان طور که از ظلم و ستم پر شده.
عبدالعظیم می گوید: عرض کردم: به این امام غائب هم معتقد شدم و اکنون می گویم: دوست شما دوست خدا و دشمن شما دشمن خداست، طاعت شما طاعت پروردگار و معصیت و نافرمانی از شما موجب معصیت خداست. من عقیده دارم که معراج و پرسش در قبر و هم چنین بهشت و دوزخ و صراط و میزان حق اند، و روز قیامت خواهد آمد و در وجود آن شکی نیست، و خداوند مردگان را زنده خواهد کرد و نیز عقیده دارم که واجبات بعد از اعتقاد به ولایت و امامت عبارتند از: نماز، زکات، روزه، حج، جهاد، امر به معروف و نهی از منکر. در این هنگام حضرت هادی علیه السلام فرمود: ای ابالقاسم! به خدا سوگند اینها دین خداست که برای بندگانش برگزیده است، بر این عقیده ثابت باش و خداوند تو را به همین طریق در زندگی دنیا و آخرت پایدار بدارد.»
منبع: ماهنامه اطلاع رسانی، پژوهشی، آموزشی مبلغان شماره 144.
در سوگ سیدالکریم
دلهای ما در صحنه مبارزات شما حاضر است
مقام معظم رهبری مدظله العالی در پاسخ به نامههای آقایان اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و زیاد نخاله دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، مبارزه با غاصبان فلسطین را مقاومت در برابر ظلم، کفر و استکبار خواندند و تأکید کردند: دلهای ما در صحنه مبارزات شما حاضر و دعای ما برای دوام استمرار پیروزیهای شما، دائم است.
متن پیامهای رهبر انقلاب اسلامی را در ادامه میخوانید.
نامه به اسماعیل هنیه به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر مجاهد جناب آقای اسماعیل هنیه اعزّه الله
سلام علیکم
نامهی جنابعالی را که در آن شرح و تحلیل جهاد اخیر فلسطین را مرقوم داشتهاید، دریافت کردم. مبارزهی شما، مقاومت در برابر ظلم و کفر و استکبار است و چنین مبارزهئی مرضیّ خداوند عزیز قدیر و مصداق: اِن تَنصُروا اللهَ یَنصُرکُم وَ یُثَبِّت اَقدامَکُم است. به حول و قوهی الهی پیروز خواهید شد و ارض مقدّسه را از لوث وجود غاصبان تطهیر خواهید کرد انشاءالله.
برادرتان سیّدعلی خامنهای
دوشنبه ۱۲ شوال ۱۴۴۲
۳ خرداد ۱۴۰۰
نامه به زیاد نخاله به این شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
برادر مجاهد جناب آقای زیاد نخاله وفّقه الله و اَعانهسلام علیکم
نامهی برادرانهی جنابعالی را دریافت کردم. جهاد بزرگ و پیروز شما برادران فلسطینی، چشم دوستدارانتان در سراسر جهان را روشن کرد. دلهای ما در صحنهی مبارزات شما حاضر و دعای ما برای دوام و استمرار پیروزیهای شما، دائم است. وعدهی الهی راست است که فرمود: وَ لَیَنصُرَنَّ اللهُ مَن یَنصُرُه، و شما پیروزی نهائی را خواهید دید انشاءالله و بحوله و قوّته.
برادر شما سیّدعلی خامنهای
دوشنبه ۱۲ شوال ۱۴۴۲
۳ خرداد ۱۴۰۰
مصداق آیه قَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ..
وَقَذَفَ فِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ فَرِيقاً تَقْتُلُونَ وَ تَأْسِرُونَ فَرِيقا؛
و خداوند در دلهايشان هراس افكند؛گروهى را مى كشتيد و گروهى را اسير مى كرديد.»(احزاب:26)
?سالروز #فتح_خرمشهر گرامی باد!
معرفی و ارائه نسخه pdf کتاب انتخابات حماسه سبز حضور
![]() |
انتخابات حماسه سبز حضور [ با استفاده از آیات و روایات و قانون اساسی] |
فصل 1: ارزش انسان و اهميت انتخاب؛ فصل 2: جمهوري اسلامي، حضور مردم؛ فصل3: ملاك هاي انتخاب بهترين؛ فصل: 4: نشانه هاي بهترين انتخاب؛ فصل 5: معيارهاي بهترين در قانون؛ فصل 6: ديدگاه ها درباره انتخاب بهترين؛ فصل 7: سفارش و توصيه ها؛ فصل 8: سخني با داوطلبين؛ فصل 9: آفت ها |
در ادامه نسخه pdf کتاب انتخابات حماسه سبز حضور قابل دریافت می باشد
25 روز تا حماسه ای دیگر..
چرا حتی یک رای مهم است
رای مردم دو معنا دارد یکی اینکه خودشان تعیین کننده اند و دیگری آنکه فلان کس را انتخاب کنند.
تحریم بر کشور بی اثر می شد اگر مدیریت کشور بر توان داخلی تمرکز راهبردی می کرد، تولید را رشد می داد. یعنی مدیریت کشور باید روی اراده مردم حساب می کرد. اما اراده ای که اصلا به او اعتماد ندارد، جریان هر تصمیمی را در کشور دشوار می کند.
آیا دولت باید کاری کند که اراده ها به او اعتماد کند؟ یا اراده ها باید فارغ از مدیران، در صحنه حاضر باشند و دولت را وادار به کار کنند و بر او ناظر باشند؟ هر دو. بله ولی کدام اصل است؟ کدام تعیین کننده است؟ کدام پویا و پایا است؟ کدام خطر انحرافش کمتر است؟ کدام قدرتمند تر است؟
حالا از سوی دیگر به نظر شما دشمن چرا فشار اقتصادی آورد؟ آیا سادیسم سیاسی دارد یا میخواهد چیزی را عوض کند؟ چه چیز را؟ او با فشارهای خود میخواهد روی اراده مردم موثر شود. چرا؟ برای آنکه تغییر اراده مردم تنها پارامتر موثر روی تغییر تصمیمات نظام است. یادتان هست گاه و بیگاه رئیس جمهورمحترم بر روی رفراندوم پافشاری می کرد؟ او میدانست این مهمترین عامل موثر در تصمیمات کلان کشور است. تهاجم فرهنگی هم فشار فرهنگی بر اراده مردم بود. تهاجم نظامی به شهرها و زدن هواپیمای مسافربری در انتهای جنگ هم ریشه در همین تحلیل دشمن داشت. کلا تغییر اراده مردم.
رای مردم دو معنا دارد یکی اینکه خودشان تعیین کننده اند و دیگری آنکه فلان کس را انتخاب کنند. یادتان هست بعد دو خرداد هفتاد و شش رهبرانقلاب فرمودند من از خدا سی ملیون رای میخواستم که به دست آوردم؟ این رای دادن دست نظام را در تصمیم گیری به نفع رفاه و امنیت و مبارزه با دشمن باز میکند و دست دشمن را میبندد. پس اگر محصول بیست سال فشار اقتصادی و بیست سال فشار نظامی و فرهنگی این باشد که مردم کنار بکشند و قهر کنند، نتیجه اش هر چه هست به نفع دشمن و ترغیب کننده او به فشار بیشتر است و دست کل نظام را در هر تصمیمی بیشتر از قبل می بندد و محدودش می کند.
حالا یک فرمول مهم وجود دارد و آن نسبت رای تک تک افراد با «اراده عمومی» که به تعبیر رهبر جانمایه پیشرفت است و آن اینکه ان الله لایغیر ما بقوم حتی یغیروا ما بانفسهم. رشد ولو یک نفر ، اینگونه در آسیب پذیری کشور موثر است. عدم حضور، اینگونه دست خودمان را میبندد و دست دشمن را باز می کند.
خبرگزاری رسا
خرمشهرها در پیش است...
منبرکوتاه: کمک به مردم
یه نفر داشته توی دریا غرق میشده
داد میزده = کمک، کمک … من شنا بلد ..نیستم
یکی دیگه هم داشته رد میشده گفته = منم تنیس بلد نیستم باید داد بزنم??
????
❤️آیه
وَتَعاوَنوا عَلَى البِرِّ وَالتَّقوىٰ ۖ وَلا تَعاوَنوا عَلَى الإِثمِ وَالعُدوانِ ۚ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۖ إِنَّ اللَّهَ شَديدُ العِقابِ (۲/مائده)
در راه نیکی و پرهیزگاری با هم تعاون کنید! و (هرگز) در راه گناه و تعدّی همکاری ننمایید! و از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید که مجازات خدا شدید است!
❤️حدیث
عن أبی محمد الحسن بن علی علیهماالسلام:
خَصْلَتَانِ لَیْسَ فَوْقَهُمَا شَیْءٌ الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ نَفْعُ الْإِخْوَان
امام حسن عسکری علیه السّلام می فرمایند:
دو خصلت است بالا دست ندارد: ایمان به خدا، و نفع رساندن به برادران. [تحف العقول عن آل الرسول ص، ص: ۴۸۹]
و شاید بتوان گفت ،تمام دین در این دو جمله جمع شده است: خدامحوری و انسان دوستی
داستان
آیتاللهالعظمی فاضل لنکرانی:
“من ۵۰ سال است دارم اسلام میخوانم. بگذار خلاصهاش را برایت بگویم. واجباتت را انجام بده. بهجای مستحبات تا میتوانی به کار مردم برس. کار مردم را راه بیانداز.” بعد هم گفتند “اگر قیامت کسی ازت سوال کرد، بگو فاضل گفته بود.”?