اطلاعیه مراسم زیارت عاشورا
اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه
اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه
اگه گنه کاری بگو یا جواد الائمه
اگه دوسش داری بگو یا جواد الائمه
کار من همین گداییِ کار تو گره گشاییِ
اسم تو براش مقدسِ هر کسی امام رضاییِ
کرم تو آبروی رو سیاها حرم تو سر پناه بی پناها
آقام آقام یا جواد الائمه….
اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه
اگه گنه کاری بگو یا جواد الائمه
اگه دوسش داری بگو یا جواد الائمه
یا جوادالائمه
کار من همین گداییِ کار تو گره گشاییِ
اسم تو براش مقدسِ هر کسی امام رضاییِ
کرم تو آبروی رو سیاها حرم تو سر پناه بی پناها
بمیرم آقا از غمت یا جواد الائمه
چه غریبونه است ماتمت یا جواد الائمه
قاتل تو بود محرمت یا جواد الائمه
هر نفس برا تو مشکلِ روبه روت خنده ی قاتلِ
ای امون صدای ناله هات گم شده میون هلهله
فدای تو ای غریب توی خونه بدن تو رو زمین نیمه جونه
آقام آقام یا جواد الائمه….
اگه گرفتاری بگو یا جواد الائمه
اگه گنه کاری بگو یا جواد الائمه
اگه دوسش داری بگو یا جواد الائمه
یا جوادالائمه
کار من همین گداییِ کار تو گره گشاییِ
اسم تو براش مقدسِ هر کسی امام رضاییِ
کرم تو آبروی رو سیاها حرم تو سر پناه بی پناها
آقام آقام یا جواد الائمه….
جونی نمونده تو تنت یا جواد الائمه
اگه تو غربت کشتنت یا جواد الائمه
نشده غارت پیرهنت یا جواد الائمه
کربلا ولی امون نبود کربلا به غیر خون نبود
جدتون سه روز به روی خاک کربلا یه سایه بون نبود
سر حسین از تن پاکش جدا شد
تن حسین بین خاک و خون رها شد
حسین….
پیوندجلال علوی جمال فاطمی
ویژه سالروز پیوند آسمانی امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه سلام الله علیها
حضرت رضا از پدران بزرگوارش، از اميرالمؤمنين على (عليه السلام) روايت كند كه پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) به من فرمود:
اى على ! عده اى از بزرگان قريش مرا در مورد فاطمه سرزنش كرده گفتند: ما فاطمه را از تو خواستگارى كرديم و موافقت ننمودى و او را به على دادى ؟
به آنان گفتم : به خدا سوگند، من از پيش خودم خوددارى نكردم و به نظر شخصى خودم او را به همسرى با على درنياوردم ، بلكه خداوند با ازدواج شما مخالفت و با ازدواج على موافقت فرمود. جبرئيل بر من نازل شده و گفت :
اى محمد! همانا خداوند مى فرمايد: اگر على را نمى آفريدم ، براى دخترت فاطمه همتا و همسرى در روى زمين وجود نداشت ، از آدم گرفته تا پايين تر از او(1)
فاطمه (س)، امانتى نزد امام علی (ع)
شبى كه صديقه طاهره ، فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را براى زفاف به جانب منزل على (عليه السلام) مى بردند، رسول اكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) در پيش روى و جبرئيل در سمت راست و ميكائيل در سمت چپ و هفتاد هزار فرشته در پشت سر حركت مى كردند و خداى بزرگ را تسبيح و تقديس مى نمودند.
رسول گرامى (صلى الله عليه و آله و سلم ) حضرت على (عليه السلام) را فرا خواند و فاطمه زهرا(سلام الله عليها) را نيز فرمان داد تا پيش او برود. آن گاه دست فاطمه (سلام الله عليها) را گرفت و در دست على (عليه السلام) نهاد و فرمود:
خدا دختر رسولش را بر تو مبارك فرمايد. اى على ! اين فاطمه امانت من نزد توست . اى على ! اين فاطمه بهترين همسرى است كه مى توانستى انتخاب كنى .و اى فاطمه ! اين على برترين شوهرى است كه امكان داشت نصيب تو گردد.
پروردگارا! نيكى هاى خود را در آن دو، و بر آن دو، براى آن دو، در دو فرزندشان قرار بده
پروردگارا! اين دو محبوب ترين مخلوق تو در نزد من مى باشند،
پس خدايا آن دو را دوست بدار و از سوى خود بر آنان نگهبانى بگمار
من آن دو را به تو مى سپارم و فرزندان آنان را نيز از شر شيطان رانده شده در پناه تو قرار مى دهم .
آن گاه رسول مكرم (صلى الله عليه و آله و سلم ) آب خواست ، جرعه اى بر گرفت و به دهان برد و مضمضه كرد و بعد آن جرعه را از دهان به داخل كاسه اى بيرون ريخت و آن گاه آن آب را بر سر و سينه و بين دو كتف فاطمه (سلام الله عليها) افكنده و على (عليه السلام) را نيز صدا كرد و همين عمل را با او هم انجام داد.(2)
❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆❄❅❆
پی نوشتها :
(1)بحارالانوار، ج 43، ص 154.
(2) فاطمه زهرا(سلام الله عليها) از ولادت تا شهادت ، ص 170 و 171.
منبع: ۳۶۰ داستان از فضايل مصائب و كرامات فاطمه زهرا (س)،عباس عزيزى-ضیاالصالحین
تحلیل کمی و کیفی فرمایشات رهبرانقلاب مدظله العالی
بیانات سالیانه رهبر معظم انقلاب اسلامي حضرت آيت الله العظمي
امام خامنه اي مدظله العالي در مراسم سالگرد رحلت حضرت امام (ره) شامل مهم ترين نظرات ايشان درباره شناخت حضرت امام خمیني (ره) و راه و هدف ايشان است. با توجه به اهمیت مباحث مطرح شده در فرمايشات مقام معظم رهبري مدظله العالي ، با انجام تحليل محتواي كمي و كيفي فرمايشات ايشان در سي وچهارمين مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام خميني(رحمهالله)، محور بیانات، جملات منتخب، مفاهیم پر بسامد و … استخراج و به پیوست جهت هرگونه بهره برداري تقديم حضور مي گردد.
دوام توفیقات جناب عالي را از درگاه ايزد متعال مسئلت دارم
چند حدیث از پیامبر(صلی الله علیه وآله) در مورد اخلاق نیک
در این بخش مجموعهای از احادیث پیامبر در مورد اخلاق را گردآوری کرده ایم.
پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) همیشه پیروانشان را به حسن سلوک و رفتار نیک و خلق پسندیده و اخلاق حمیده - محبت و مهر ورزی نه تنها با انسانها بلکه با همه جانداران توصیه وسفارش میکردند. در میان ویژگیهای آخرین رسول خدا حضرت محمد (ص)، هیچ چیزی مهمتر از اخلاق آن حضرت نیست. و از خود پیامبر (صلی الله علیه واله) هم روایت شده است که “إنّما بعثت لأتمّم مکارم الأخلاق: من تنها برانگیخته شده ام تا اخلاق بزرگوارانه را به کمال رسانم.
صِلَةُ الرَّحِمِ وَ حُسْنُ الْجِوَارِ یَعْمُرَانِ الدِّیَارَ وَ یَزِیدَانِ فِی الْأَعْمَار
صله رحم و خوش همسایگى، شهرها را آباد و عمرها را زیاد مى کند.
کافى(ط-الاسلامیه) ج 2، ص 152، ح 146
کرامتی از باب الحوائج
«شيخ مفيد(ره)» از محمد بن حسان از على بن خالد نقل كرده است که:
من در سامراء بودم که گفتند مردى را از شام آورده و زندان انداخته اند چون ادعا كرده كه من پيغمبرم! اين سخن بر من گران آمد و خواستم او را ببينم. با زندانبانان رفاقت كردم تا اجازه دادند پيش او بروم. بر خلاف شايعه اى كه راه انداخته بودند، ديدم آدم وارسته و عاقلى است. گفتم: درباره تو مى گويند كه ادعاى نبوت كرده اى و علت زندان رفتنت همين است؟ گفت: حاشا كه من چنين ادعايى كرده باشم، جريان من از اين قرار است:
من در شام در محلى كه گويند: رأس مبارك امام حسين(ع) را در آن گذاشته بودند مشغول عبادت بودم، ناگاه ديدم شخصى نزد من آمد و به من گفت: برخيز برويم، من برخاسته و با او به راه افتادم، چند قدم نرفته بوديم كه ديدم در مسجد كوفه هستم، فرمود: اين جا را می شناسى؟ گفتم: آرى، مسجد كوفه است، او در آن جا نماز خواند، من هم نماز خواندم، بعد با هم از آن جا بيرون آمديم، مقدارى با او راه رفتم ناگاه ديدم كه در مسجد مدينه هستيم . به رسول خدا (ص) سلام كرد و نماز خواند، من هم با او نماز خواندم، بعد از آن جا خارج شدم، مقدارى راه رفتيم ناگاه ديدم كه در مكه هستيم، كعبه را طواف كرد، من هم طواف كردم. بعد ازآن جا خارج شدم چند قدم نرفته بوديم كه ديدم در جاى خودم كه در شام مشغول عبادت بودم، هستم. آن مرد رفت، من غرق تعجب بودم كه خدايا او چه كسى بود و اين چه كار؟! يك سال از اين جريان گذشت كه ديدم باز همان شخص آمد، من از ديدن او شاد شدم، مرا دعوت كرد كه با او بروم، من با او رفتم، و مانند سال گذشته مرا به كوفه و مدينه و مكه برد و به شام برگردانيد. و چون خواست برود گفتم: تو را قسم می دهم به آن خدايى كه بر اين كار قدرت داده بگو تو كيستى؟! فرمود: من محمد بن على بن موسى بن جعفر هستم.
من اين جريان را به دوستان و آشنايان خبر دادم، قضيه منتشر گرديد تا به گوش محمد بن عبدالملك زيات رسيد. او فرمان داد مرا به زنجير كشيده به اين جا آوردند و اين ادعاى محال را به من نسبت دادند، گفتم: جريان تو را به محمد بن عبدالملك زيات برسانم؟ گفت: برسان.
من نامه اى به محمد بن عبدالملك وزير اعظم معتصم عباسى نوشته، جريان او را باز گفتم، وزير در زير نامه من نوشته بود: احتياج به خلاص كردن ما نيست، به آن كس كه تو را از شام به كوفه و از كوفه به مدينه و از مدينه به مكه برد و باز به شام برگردانيد و همه را در يك شب انجام داد، بگو تا تو را از زندان آزاد كند.
على بن خالد گويد: من از ديدن جواب نامه، از نجات او مأيوس شدم، گفتم: بروم و به او تسلى بدهم و چون به زندان آمدم ديدم مأموران زندان همه غرق در حيرت اند و بى خود به اين طرف و آن طرف مى دوند، گفتم: جريان چيست؟!
گفتند: آن زندانى در زنجير و مدعى نبوت، از ديشب مفقود شده، درها بسته قفلها مهر و موم است، ولى معلوم نيست به آسمان و يا به زير زمين رفته و يا مرغان هوا او را ربوده اند؛ على بن خالد، زيدى مذهب بود، از ديدن اين ماجرا معتقد به امامت گرديد و اعتقادش خوب شد.
منبع: الارشاد مفيد: ص 305. همچنین «مرحوم كلينى» این ماجرا را در كافى: ج 1 ص 492 باب مولد أبى جعفر محمد بن على الثانى(ع) و «علامه مجلسى» آن را در بحارالانوار: ج 50 ص 38 - 40 نقل کرده اند.