او یک خدمتگزار غدیر بود-4
میثم تمار
برده ی زنی از بنی اسد بود. امام علی علیه السّلام او را خریداری کرد و آزاد نمود ولی آنگاه میثم اسیر و برده ی محبت مولا علی علیه السلام گردید و به کسب علوم نزد مولایش پرداخت.
روایت است حتی ابن عباس هم از تفاسیر میثم بهره ها برد….او به معرفی امام علی علیه السلام بسیار مشتاق بود، و افکار عامه را متوجه حقانیت امام و عظمت امام مینمود و حتی مدتی که از چنگال ابن زیاد فراری بود، در هر فرصت مناسب، مناقب و فضائل علی علیه السلام را بیان میکرد.
عاقبت عمالان پسر خطاکار زیاد او را بر درختی در کوفه بستند و به شکنجه ی جسمی و روحی او پرداختند.لکن میثم لحظه ای از بیان فضائل اهل بیت علیهم السلام دست نکشید تا جانش را در این راه فدا کرد!
آفتاب روز محشر، بیشتر می سوزدش
هر که اینجا درد و داغ عشق، کمتر می کشد
او یک خدمتگزار غدیر بود-3
روایت عمار یاسر – مطلای سره از ناسره
وى فرزند یاسر بن عامر از صحابی پیامبر صلی الله و علیه و آله و سلم بود. پدرش یاسر به انگیزه یافتن برادر گم شده اش به مکه سفر کرد و در آن جا ماندگار شد و با ابوحذیفه مخزومى پیمان ولائى بست. ابوحذیفه یکى از کنیزانش به نام «سمیّه» را به عقد او در آورد و عمّار از وى به دنیا آمد.
عمار با پدر و مادرش تا زمان مرگ مولایشان با وى زیستند و آنگاه که پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله و سلم دعوت خود را علنی نمود از نخستین ایمان آورندگان بودند.
وی نیز به مثابه بلال حبشى، صُهیب رومى و خبّاب بن ارتّ مورد آزار و شکنجه طاقت فرساى قریش بر ریگ های داغ بیابان های حجاز قرار گرفت؛ لکن به توصیه پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم صبر پیشه نمود.وی شخصیتی اندیشمند داشت و دائما این ذکر را زمزمه می نمود که: «به خداى رحمان پناه مى برم از فتنه»!
بنا به روایتى که شیعه و اهل سنّت به صورت متواتر از رسول گرامى اسلام صلى الله علیه و آله و سلم که خدا او را اسوه حسنه معرفى کرده است نقل کرده اند، آن حضرت شخصیّت عمّار را الگو و معیار براى شناخت سره از ناسره و حق از باطل قرار داده است. سرانجام فتنه کارگر افتاد و عمار که وعده ی جنت را از پیامبر رحمت به ودیعه گرفته بود در جنگ صفین، در رکاب امیرالمومنین علیه السلام به شهادت رسید.
او یک خدمتگزار غدیر بود-2
روایت رشید هجری
از یاران با وفای امیرالمومنین علیه السلام بود، استقامتش در ولایت تحسین برانگیز بود و مردم را به چیزی جز دوستی اهل بیت علیهم السلام دعوت نمی کرد.
مولایش از نحوه مرگش برایش گفت، که دست و پایت را می برند و زبانت را از دهان بیرون می کشند. چگونه صبر خواهی کرد؟ گفت: اگر پایان ماجرا بهشت است بیمی ندارم…سال ها گذشت، ابن زیاد دستور داد که دست و پایش را بریدند ولی زبانش را نه. به خیال خود خواست لسان حق را بی اعتبار کند…
ولی رشید هجری به دخترش دستور می دهد مردم را در منزل جمع کند که از فضائل امیرالمومنین علی علیه السلام بگوید…خبر به گوش ابن زیاد می رسد و زبان از دهانش بیرون می کشند. رشید هجری در راه نصرت امامش دست و پا و زبان و هر آنچه داشت از دست داد…
امام علی (علیه السلام) او را رشید البلایا نامید. امام کاظم (علیه السلام) نیز درباره او فرموده است:
یَا إِسْحَاقُ قَدْ کَانَ رُشَیْدٌ الْهَجَرِیُّ یَعْلَمُ عِلْمَ الْمَنَایَا وَ الْبَلَا(مجلسی، بحارالانوار، ۱۴۰۴ق، ج۲۲، ص۱۲۳، ج۴۸، ص۵۴.)
ای اسحاق، رشید هجری از حوادث و وقایع عالم، حیات و مرگ افراد باخبر بود»
او یک خدمتگزار غدیر بود-1
روایت اصبغ بن نباته
مردم برای عیادت امیرمومنان آمده بودند امام حسن علیه السلام از منزل بیرون آمدند و فرمودند پدرم به قاتلش تا زمان رحلتش امان داده است، شما نیز به منزل خود بروید. همه رفتند ولی اصبغ همچنان ایستاده بود… امام حسن رو به ایشان فرمودند سخن من و پیام پدرم را نشنیدی؟ گفت چرا شنیدم، ولی دوست دارم باز مولایم را ببینم. برایم اجازه ی ورود می گیرید…
امام رفتند و چند لحظه بعد آمدند و اجازه ی ورود دادند… بر بالین بیمار و تب دار امیرالمومنان نشسته بود. دست در دست مبارک ایشان و درخواست شنیدن کلام های ناب از لسان حق داشت… امام یک بار از حال رفتند، وقتی چشم گشودند هنوز اصبغ بر بالینشان بود. فرمودند: هنوز نشسته ای؟ اصبغ پاسخ داد: آری می خواهم حدیثی دیگر بشنوم امام حدیثی دیگر برایش گفت… آخرین حدیث را از زبان امیرمومنان شنید و حضرت چشم از جهان فروبستند…
آری اصبغ خوب نعمت زمان خود را شناخته بود و به ایشان چنگ زده بود. فرصتی را از دست نداد… و بعد از شهادت امیرمومنان ناقل احادیث گهرباری شد که امروز من و شما برای دفاع از حریم حق حرفی برای گفتن داشته باشیم…
داستان آش غدیر/کودکانه
آش غدیر عنوان داستانی ست که در روز عید غدیر برای امیرالمومنین علیه السلام آش نذری آماده میکنند. هر کسی در روز عید غدیر برای دوستان و شیعیان حضرت غذا آماده کند، مثل این است که برای تمام امامان و پیامبران علیهم السلام غذا درست کرده است.
بسم الله الرحمن الرحیم
متن
تقدیم به حضرت محسن بن فاطمه علیه السلام مسافر غدیر که به دنیا آمد و شهید شد آسمان آبی بود. فقط چند ابر سفید گوشهی آسمان دیده میشد. زینب و مادرش توی حیاط بودند زینب داشت با وسایل آشپزی اش بازی می کرد و غذا می پخت مادر هم داشت قرآن می خواند.
فکر تازه ای به ذهن زینب آمده بود رفت پیش مادر و به او گفت مامان ای کاش میشد یک روز امام علی علیه السلام را به خانهمان دعوت کنیم تا من برایشان آش بپزم مادر قرآن را بوسید و گفت: «آفرین دختر گلم چه فکر خوبی!»
زینب که خیلی آش دوست داشت از مادر پرسید: آیا امام علی علیه السلام هم آش دوست دارند مادر گفت: عزیز دلم امام علی علیه السلام همه نعمت های خدا را دوست دارند حالا اگر خواستی آش بپزی اجازه می دهی من هم کمکت کنم؟ چون خیلی دوست دارم در ثواب این کار شریک باشم مگر این کار ثواب دارد؟
بله دخترم! کسی که به نیت حضرت علی علیه السلام کاری انجام بدهد؛ حتماً خدا پاداش و ثواب خوبی به او میدهد زینب دوباره به طرف اسباب بازی هایش رفت اما همچنان به فکر پختن آش برای امام علی علیه السلام بود.
احادیثی با موضوع عید سعید غدیر
* جایگاه عید غدیر در مکتب
1ـ عید خلافت و ولایت
روى زیاد بن محمد قال :
دخلت على ابى عبد الله (علیه السلام) فقلت :
للمسلمین عید غیر یوم الجمعة والفطر والاضحى ؟
قال : نعم ، الیوم الذى نصب فیه رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) امیرالمؤمنین (علیه السلام) . مصباح المتهجد : .736
زیاد بن محمد گوید :
بر امام صادق (علیه السلام) وارد شدم و گفتم : یا مسلمانان عیدى غیر از عید قربان و عید فطر و جمعه دارند ؟ امام (علیه السلام) فرمود :
آرى ، روزى که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) امیرمؤمنان (علیه السلام) را ( به خلافت و ولایت ) منصوب کرد .
2ـ برترین عید امت
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) :
یوم غدیر خم افضل اعیاد امتى و هو الیوم الذى امرنى الله تعالى ذکره فیه بنصب اخى على بن ابى طالب علما لامتى، یهتدون به من بعدى و هو الیوم الذى کمل الله فیه الدین و اتم على امتى فیه النعمة و رضى لهم الاسلام دینا . ( امالى صدوق : 125، ح .8)
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود :
روز غدیر خم برترین عید هاى امت من است و آن روزى است که خداوند بزرگ دستور داد ؛ آن روز برادرم على بن ابى طالب را به عنوان پرچمدار ( و فرمانده ) امتم منصوب کنم ، تا بعد از من مردم توسط او هدیت شوند ، و آن روزى است که خداوند در آن روز دین را تکمیل و نعمت را بر امت من تمام کرد و اسلام را به عنوان دین براى آنان پسندید .