ویژه نامه هفته پدآفند غیرعامل
غروب خورشید فقاهت
شب پانزدهم ماه رجب سال 1317 ق، شب مبارک و فرخنده ای برای جهان اسلام بود. در آن شب، آیت اللّه حاج سید علی اکبر خویی، از علمای بزرگ و نامی شهرستان خوی، صاحب فرزندی شد که سالیان بعدْ ده ها سال بر کرسی تدریس در مهم ترین حوزه علمی آن زمان تکیه زد و با پرورش صدها عالم و مجتهد و تألیف ده ها کتاب و تأسیس مراکز علمی و فرهنگی متعدد، در رأس مرجعیت قرار گرفت. این عالم فرزانه، کسی نبود جز آیت اللّه سید ابوالقاسم خویی که یکی از پэم داران موفّق علوم اسلامی در زمان معاصر گردید.
بشارت ولادت
چند ماه بود که آیت اللّه سید علی اکبر خویی در انتظار فرزند به سر می برد. روزی هنگام تدریس در حوزه عملیه خوی، ناگهان آقاسلمان، یکی از شاگردانش سراسیمه وارد کلاس درس شد و به استاد گفت: خوابی دیده ام که پیامی برای شما دارد. دیشب در عالم رؤیا حضرت علی علیه السلام را دیدم که فرمود: به سید علی اکبر بگو «حمل عیالش پسر است، اسم او را ابوالقاسم گذاشتم و برای او مقام و منزلت بلندی خواهد بود». سرانجام در 15 رجب 1317ق، نوزادی که همه منتظرش بودندْ چشم به جهان گشود و پدرش بنا بر آن رؤیا، نام او را ابوالقاسم نهاد.
عزیمت به نجف
سیدابوالقاسم دوران کودکی را در دامان پرمهر و محبت پدر و مادر، در فضایی آکنده از معنویت پشت سرنهاد. او علوم مقدماتی را تا 13 سالگی در زادگاه خویشْ و نزد پدر بزرگوارش آیت اللّه سید علی اکبر خویی فراگرفت. او در سال 1330 ق، همراه برادر بزرگ تر خویش سید عبداللّه به نجف عزیمت کرد و مشغول تحصیل در حوزه علمیه آن جا شد. سیدابوالقاسم به دلیل هوش و حافظه قوی، در مدت کوتاهی توانست ادبیات عرب، منطق و درس های مقدماتی فقه و اصول را فراگیرد و در 21 سالگی، در درس خارج آیت اللّه شیخ فتح اللّه شریعت اصفهانی، معروف به شیخ الشریعة حضور یابد و خوشه چین علوم و معارف دینی گردد.
هوش و ذکاوت
سید ابوالقاسم از دوران کودکی و نوجوانی، در میان دوستان و خویشاوندان به ذکاوت و استعداد سرشار معروف بود و در اندک زمانی، گوی سبقت را از همگان ربود. استاد اوسید عبدالعزیز طباطبایی نقل می کند: «زمانی ایشان در حالی که 15 سال بیش تر نداشت، در صحن مقدس امیرالمؤمنین به حضور آیت اللّه سید محمد کاظم یزدی رسید و از مسأله ای پرسش نمود. مرحوم سید پاسخی داد، امّا آقای خویی قانع نشد و گفت: «شما در کتاب عُروة خلاف این را می فرمایید». مرحوم سید پس از رجوع به کتاب، صحبت آقای خویی را تصدیق نموده، به پدرشان فرمود: «قدر این بچه ات را بدان؛ او آینده درخشانی خواهد داشت».
اساتید آیت اللّه خویی
آیت اللّه خویی درباره استادان بزرگوار خود در فقه و اصول چنین می گوید: «من درس خارج را در محضر تعدادی از استادان بزرگ آن زمان آموختم، ولی در میان آنانْ از پنج نفر نام می برم که خداوند روح آن ها را قرین رحمت فرماید:
آیت اللّه شیخ فتح اللّه معروف به شیخ الشریعه، آیت اللّه شیخ مهدی مازندرانی، آیت اللّه شیخ ضیاء الدین عراقی، آیت اللّه شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی و بالاخره آیت اللّه شیخ محمد حسین نائینی». ایشان در ادامه می فرمایند: «من از دو استاد اخیر بیش تر بهره بردم و یک دوره کامل از اصول را نزد آنان فراگرفتم. مرحوم نائینی آخرین استاد بزرگوار من بود که تا آخر عمرْ ملازم محضر گهربار او بودم».
اساتید اخلاق آیت اللّه خویی
آیت اللّه خویی در کنار تحصیل علم، به تهذیب نفس و خودسازی می پرداخت. فرزانه خوی عرفان را از آقاشیخ مرتضی طالقانی، آقاسید عبدالغفار مازندرانی و عارف بی بدیلْ آیت اللّه العظمی سید علی آقا قاضی طباطبایی فراگرفت و آنانْ در سیر و سلوک معنوی و شکل گیری شخصیت های عرفانی آیت اللّه خویی نقش زیادی داشتند. ایشان درباره آن دوران می فرماید: «من در ایامی که در نجف اشرف مشغول تحصیل علوم دینیه بودم، بیش تر مقیّد به آداب و سنن و اوراد و اذکار بودم و در مجلس پر فیض مرحوم آیت اللّه علی قاضی شرکت می کردم و از انفاس قدسیه آن بزرگوار بهره می بردم».
علاقه به تدریس
آیت اللّه خویی، از دوران جوانی به تدریس و بحث و گفت و گوهای علمی علاقه فراوانی داشت.
در علاقه آیت اللّه خویی به بحث و مباحثه علمی همین بس که چه بسا ساعاتی با طرف مقابل به بحث و گفت و گو می پرداخت و ذرّه ای احساس خستگی نمی کرد.
شیوه مناظره
روش آیت اللّه خویی در بحث و مناظره علمی، همان روش سقراط بود که در برابر طرفِ بحث و گفت و گوی خودْ به ظاهر تسلیم گردیده، گفتار و رأی وی را می پذیرفت و سپس مانند یک نفر شاگرد که در مقام دانش پژوهی است، اشکالات را به عنوان سؤال علمی پیش می کشید و طرف او نیز بدون توجه و از روی سادگی، به سوالات وی پاسخ می داد و حقایقی را به زبان می آورد که گفتار سابق خود را نقض می کرد و بدین روش، در تناقض گویی و بن بست قرار می گرفت و راهی جز اعتراف به اشتباه و جهل خویش نداشت.
روش تدریس
روش گفتار و بیان آیت اللّه خویی، واقعا اعجاب انگیز بود، چون ایشان به نکات و دقایق ادبی زبان عربی کاملاً احاطه داشت. درس وی فشرده ای از آرا و مبانی آقاضیاءالدین عراقی، میرزای نائینی، مرحوم کمپانی و نظرات خود ایشان بود. ایشان درس خود را با بحث و استدلال بر ردّ و قبول مبانی دیگرانْ و بیان جذّاب و تحلیلی عجین می کرد، و به حقْ در حقایق و مبانی اصولی که در طول ادوار مختلفْ بر آن ها اتفاق شده بود و خدشه ناپذیر می نمود، انقلاب و دگرگونی پدید می آورد. در لابلای درس ایشانْ نظریات جدید، ابتکار در مبانی، خروج از آرای پیشینیان، تعمق و تحقیقْ و دقت و ژرف نگری و پژوهش موج می زد. جمع همین ویژگی های علمی بود که آیت اللّه خویی را این چنین کم نظیر نمود.
شاگردان آیت اللّه خویی
حقیقتا نمی توان شاگردان و خوشه چینان حوزه درس آیت اللّه خویی، این عالم بزرگوار و این بزرگْ مدرّس حوزه علمیه نجف را به شمار آورد. در طول قریب به هفتاد سال تدریس، انبوهی از فضلا و علما از محضر درس ایشان بهره گرفته اند و همانند ستارگان درخشانی، در افق آسمان جهان اسلام پراکنده گشته اند.
از این میان، می توان از آیات عظام و مجتهدان چون مقام معظم رهبری، شهید سید محمد باقر صدر، میرزا جوادآقا تبریزی، سید علی سیستانی، محمد تقی بهجت، محمد تقی جعفری، سید موسی شبیری زنجانی، حسین وحید خراسانی و ناصر مکارم شیرازی یاد کرد.
آثار
شاید یکی از موفق ترین مراجع عصر اخیر از نظر تألیف و تصنیف و تقریر، آیت اللّه خویی باشد؛ زیرا علاوه بر کتاب های گران مایه و پرمحتوایی که خود ایشان به رشته تحریر درآورد، به همان مقدار و بلکه بیش تر، فارغ التحصیلان مکتب فقهی و اصولی و تفسیری ایشانْ کتاب هایی نگاشته اند و نشر داده اند.
آیت اللّه خویی از نگاه رهبر معظم انقلاب
مقام معظم رهبری، حضرت آیت اللّه خامنه ای، درباره شخصیت علمی و معنوی آیت اللّه خویی می فرمایند: «ما به ایشانْ نه از دید یک مرجع، بلکه از دید یک محقق، مؤلف و مُدرّس نگاه می کنیم. اگر شما به زندگی این بزرگوار نگاه کنید، می بینید که حداقل در سه رشته علمی و درسیِ مهمْ دارای فرآورده های تحقیقی هستند که یکی فقه، دیگری اصول و سومی رجال است. این همه کتاب فقهی و اصولی که شاگردان ایشان نوشته اند، همه از کلمات ایشان است، علاوه بر آن چه از قلم خود ایشان مستقیما صادر شده است».
خدمات اجتماعی
فقهای عالی قدر و مراجع بزرگوار، هرکدام با توجه به دامنه نفوذ و اقتدار احترام خویش، در جامعه به ایجاد آثار ماندگار خدمات مختلف اجتماعی همت گماشته اند. آیت اللّه خویی نیز در سلسله نور و رحمت فقاهتْ فرد شاخص و چهره بسیار ممتازی است که ده ها اثر ماندگار و بنای خیر و جاودان از او به یادگار مانده است. احداث کتاب خانه، مدرسه، مسجد، بیمارستان، مؤسسه خیریه و دارالایتام در ایران و نقاط مختلف جهان، از جمله کشورهای عراق، لبنان، هندوستان و به ویژه انگلستان و آمریکا، از خدمات آن مرجع بزرگ جهان اسلام است.
عشق به عبادت و ولایت
آیت اللّه خویی در کنار تحصیل و تدریس، هرگز از اهمیت عبادت، زیارت، دعا و ذکر غافل نبود و سال های پربرکت عمر خویش را با اُنس به همین ادعیه و زیارات گذراند. با وجود این که ایشان از برجسته ترین مُدرّسان حوزه علمیه نجف بود و بیش تر اوقات خویش را صرف مطالعه و تحصیل و تدریس می کرد، ولی عشق و علاقه به پرودرگار متعال، شب های چهارشنبه او را به مسجد سهله ـ ده کیلومتری نجف ـ می کشانید و چنان از شمیم عطر عبادت سر مست می شد که چهل شب چهارشنبه پشت سرهم در آن مسجد بیتوته کرده تا صبح با مولا و خالق خویش راز و نیاز می کرد. جذبه ولایت اباعبداللّه الحسین علیه السلام او را چنان شیدای خویش می کرد که گاه چهل شب جمعه به کربلا می رفت. آیت اللّه خویی هر روز پیش از درس به حرم مطهر حضرت علی علیه السلام مشرف می شد و همین ارتباط با پروردگار و ائمه اطهار علیهم السلام را رمز پیشرفت و موفقیت خویش می دانست.
ساده زیستی
آیت اللّه خویی این مرجع بزرگْ در زندگی، بی آلایش و ساده بود و از تجمّل و رفاه دوری می کرد و سفره هایش را غذایی ساده تشکیل می داد. او در صرف وجوهات شرعی، کاملاً احتیاط و تا حدامکانْ از استفاده وجه شرعی در مصارف شخصی، خوددای می کرد. ایشان از جوانی تا سنین بالا که مرجعیت والا و عظیمی پیدا کرد، زیّ طلبگی و زندگی ساده و بی پیرایه خود را از دست نداد.
دستگیری از ضعیفان
از ویژگی های اخلاقی آیت اللّه خویی، این بود که هر جا احساس می کرد عده ای به کمک و رسیدگی نیاز دارند، بدون درنگ به یاری آنان می شتافت و مؤیّد این مطلبْ مؤسسات خیریه ایشان در ایران و کشورهای مختلف جهان است. اهتمام ایشان به زندگی فقیران و یتیمانْ به ویژه در ماه های رمضان و ذی الحجه بیش تر می شد. آیت اللّه خویی با وجود تمام مشکلات، سсرستی بسیاری از خانواده های اُسرا، مفقودان و شهیدان جریانات عراق را به عهده گرفته بود.
وقت شناسی
آیت اللّه خویی تا نیمه شب بیدار می ماند و مطالعه می کرد. سپس کمی خوابیده و پس از آنْ یک ساعت و نیم به اذان صبح مانده بیدار می شد و به تهجّد و قرائت قرآن می پرداخت. ایشان اوقات شبانه روز خود را به تدریس، مطالعه، عبادت، جواب به استفتاءات، تألیف کتاب و نمازجماعت تقسیم کرده بود و از کم ترین زمانْ بیش ترین بهره ها را می برد.
تجلیل از علم
آیت اللّه خویی به علم و دانش عشق می ورزید. او از کودکی و نوجوانی، با علم و دانش خو گرفته بود و از این رو، برای علم و عالم احترام فراوانی قائل بود. گاه در مناسبت های مختلفْ از شاگردان فاصل خود مانند شهید صدر و علاّمه محمد تقی جعفری نام برده و مقام فضل و دانش آنان را می ستود. آیت اللّه خویی به استاد خود مرحوم میرزای نائینی بسیار علاقه مند بوده، احترام خاصی برای ایشان قائل می شد. هنگامی که علما به نجف می آمدند، ایشان خود به دیدار آن ها می شتافت.
مبارزات سیاسی
آیت اللّه خویی در طول سال های پُربار عمر خویش، همواره با حکومت های ظلم و ستم در حال مبارزه و پیکار بود. ایستادگی ایشان در برابر مکتب های مادّی گری و الحاد، بر هیچ یک از صاحبان خرد پوشیده نیست؛ از آن جمله، فتوای تاریخی ایشان در مبارزه با مکتب خانه سرخ کمونیستی را می توان نام برد. آیت اللّه خویی از جمله عالمان و مجتهدانی بود که در شکل گیری و آگاهی مردم در انقلاب اسلامی و دفاع از پرچم دار انقلاب، امام خمینی رحمه الله نقش عمده ای ایفا نمود. او بارها با صراحتْ مخالفت خود را با اسرائیل غاصب بیان داشته، از حق مسلّم فلسطینیانِ مظلوم دفاع می کرد.
جنگ ایران و عراق
آیت اللّه خویی در زمان جنگ تحمیلی و سختی ها و کمبودهای حاصل از این تجاوز نابرابر، به جواز صرف وجوهات شرعی در خوراک و پوشاک رزمندگان اسلام فتوا داد. البته در این راستا، رژیم بعث عراق نیز با تبعید، اسارت و به شهادت رسانیدن اطرافیان و نزدیکان ایشان، این عالمِ بزرگ را تحت فشار قرار می داد که از آن جمله، به شهادت رساندن برجسته ترین شاگردشْ سید محمدباقر صدر را می توان نام برد، ولی آیت اللّه خوییْ استوار و با تمام شجاعتْ در برابر این مصیبت ها و سختی ها ایستادگی می کرد.
استقبال از امام خمینی رحمه الله
زمانی که رژیم شاهنشاهی دیگر نتوانست وجود بابرکت و با نفوذ رهبر کبیر انقلاب، حضرت امام خمینی رحمه الله را در کشور تحمل کند، ایشان را به نجف اشرف تبعید کرد. هنگام ورود سرسلسله دار قیام مردمی ایران بر ضد شاه به نجف، آیت اللّه خویی، تعدادی از فضلا و علما را به دیدار امام فرستاد و خود نیز همان روز اول و پس از اتمام درس، به دیدار امام شتافت. آیت اللّه خویی در پاسخ افرادی که از انگیزه این همه عزت و احترام به شخصیت امام خمینی رحمه الله می پرسیدند، فرمود: «ایشان با دیگران فرق می کند، لذا دیدن او هم با دیگران باید فرق داشته باشد».
نقش آیت اللّه خویی در انقلاب اسلامی ایران
مقام معظم رهبری مدظله العالی، درباره آگاهی و همراهی موثر آیت للّه خویی با انقلاب اسلامی می فرماید: «ایشان یکی از نخستین کسانی بود که پس از شروع نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی رحمه الله ، حوزه علمیه نجف را به اهمیت حوادث ایران متوجه ساخت و سعی و کوششی ارجمند در همراهی با حرکت عظیم روحانیت و مردم ایران مبذول داشتند. [ایشان] در نهضت خونین عراق در رمضان 1411 ق، قطب اصلی نهضتْ و مرکز صدور حکم قیام اسلامی بود».
غروب خورشید فقاهت
آیت اللّه خویی، این مرد فرزانه، پس از 94 سال زندگی پربار با برجا نهادن خدمات بزرگ دینی و ده ها اثر جاویدان، با تحمل فشارها و دردها، در هشتم صفر 1413 ق، به دیدار معبود شتافت. او که هم چون جدّش موسی بن جعفر علیه السلام به طاغوت زمان گرفتار شده بود، پس از وفات همانند مادر مظلومه اش فاطمه زهرا علیهاالسلام ، غریبانه به خاک سپرده شد. رژیم بعث عراق، حتی در نجف اشرف هم اجازه تشییع جنازه نداد و آن مرجع بزرگ، در نیمه های شب و با حضور مأموران امنیتی رژیم بعث و تعداد بسیار اندکی از شاگردان و خانواده اش، پس از اقامه نماز توسط آیت اللّه سید علی سیستانی، غریبانه و مظلومانه، در صحن شریف مولی الموحدین علی بن ابی طالب علیه السلام در مسجد خضراء که جایگاه درسش بود، به خاک سپرده شد.
پیام تسلیت
پس از ارتحال مرجع جهان اسلام، حضرت آیت اللّه خویی، شخصیت های علمی و سیاسی کشوهای مختلف جهان از جمله ایران، با پیام های تسلیت و اعلام عزای عمومی، در غم و فراق این عالم عامل به سوگ نشستند. مقام معظم رهبری در بخشی از پیام تسلیت خود این گونه فرمودند: «عمر طولانی و پربرکت این مرد بزرگ که نزدیک به یک قرن امتداد یافت، سرشار از آزمایش های الهی و نمایشگر سعی و تلاش یک انسان مؤمن و پرهیزکار است».
منبع : حوزه نیوز
شبی با بقیع
اى بقیع! تربت پاك تو، توتیاى چشم عرشیان عالم است. فضاى عطرآگین تو، مشام عشاقت را تا ابد پر كرده است.
در شب هاى آرام تو، غلغله اى از ورد ملائك به پاست. ماه در پرتو پرفروغت روى تابیدن ندارد.
نور ستارگان آسمان پرتوى از سنگریزه هاى مزار توست.
انوار ملكوتى تو روشن تر از جمله ى كهكشان هاى عالم است. خاك آسمانى جمله افلاك در تو آرمیده اند.
تصویر تو بلندترین فریاد مظلومیت تاریخ هستى است. در درونت اسرار آمیزترین رازهاى هستى نهفته است. نقش تو مهر مظلومیت آل الله بر پهنه ى این كره ى خاكى است. در حدیث حرمتت زبان فصاحت الكن مانده است.
انتظارات امام حسن مجتبی علیه السلام از شيعيان
علم و دانش كليد خيرات و دستيابی به سعادت است. بدون دانش نه راه سعادت معلوم است و نه حركت ممكن؛ به همين جهت از مهم ترین مأموريتهای انبيا در طول تاريخ، تعليم كتاب و آموزش مسائل دينی و تربيتی بوده است. از مهمترين توقّعات امامان معصوم عليهم السلام از شيعيان اين است كه اهل دانش و فراگيری حكمت باشند.
امام حسن مجتبی عليه السلام فرمودند: «عَلِّمِ النّاسَ عِلْمَكَ وَ تَعَلَّمْ عِلْمَ غَيْرِكَ؛(7)دانش خود را به مردم بياموز و دانش ديگران را يادگير.»
خداوند تمام امكانات فراگيری دانش را در اختيار ما قرار داده است. لذا لازم است كه از چشم و گوش و فرصتها بيشترين استفاده را ببريم و با فراگيری دانش، شك و شبهه را از دل و درون خويش بيرون برانيم.
امام حسن عليه السلام فرمود: «اِنَّ اَبْصَرَ الاْبْصارِ ما نَفَذَ فِی الْخَيْرِ مَذْهَبُهُ وَ اَسْمَعَ الاْسْماعِ ما وَعَی التَّذْكيرَ وَ انْتَفَعَ بِهِ وَ اسْلَمَ الْقُلُوبِ ما طَهُرَ مِنَ الشُّبَهاتِ؛ به راستي، بيناترين ديده ها آن است كه در خير نفوذ نمايد، و شنواترين گوشها آن است كه تذكّرات [ديگران] را بشنود و از آن بهره مند شود و سالم ترین دلها آن است كه از شك و شبهه پاك باشد.
درس هايى از امام حسن مجتبى عليه السلام
جنادة بن اميّه می گويد: در واپسين لحظه های بيماری امام حسن مجتبی عليه السلام به محضر آن حضرت رسيدم، در حالی كه در مقابل آن حضرت تشتی كه در آن لخته های خون بود، قرار داشت، عرض كردم، چرا خود را درمان نمی كنيد؟ حضرت فرمود: كار از درمان گذشته است. عرض كردم: ای پسر رسول خدا نصيحتی بفرماييد. فرمود: «اِسْتَعِدَّ لِسَفَرِكَ وَ حَصِّلْ زادَكَ قَبْلَ حُلُولِ اَجَلِكَ وَاعْلَمْ اَنَّكَ تَطْلُبُ الدُّنْيا وَالْمَوْتُ يَطْلُبُكَ وَلا تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِكَ الَّذی لَمْ يَأْتِ عَلی يَوْمِكَ الَّذی اَنْتَ فيهِ وَاعْلَمْ اَنَّكَ لاتَكْسِبُ مِنَ الْمالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوْتِكَ اِلاَّ كُنْتَ خازِناً لِغَيْرِكَ وَاعْلَمْ اَنَّ فی حَلالِها حِسابٌ وَ فی حَرامِها عِقابٌ وَ فی الشُّبَهاتِ عِتابٌ؛ خود را برای سفر آخرتت آماده كن، و قبل از فرا رسيدن مرگ، زاد و توشه تهيه كن، و بدان كه به راستی تو به دنبال دُنيا هستی در حالی كه مرگ به دنبال توست، و غصّه روزی را كه هنوز نيامده [يعنی فردا] بر روزی كه در آن قرار داری تحميل نكن [بلكه از امروزت استفاده كن] . و بدان كه آنچه بيش از غذای خود از مال كسب می كني، خزانه دار و نگهبان [وارثان و] ديگران هستي. بدان كه به حقيقت در حلال آن حساب و در حرام آن عقاب و در شبهناك آن سرزنش است.»
«فَاَنْزِلِ الدُّنْيا بِمَنْزِلَةِ الْمَيْتَةِ خُذْ مِنْها ما يَكْفيكَ، فَاِنْ كانَ ذلِكَ حَلالاً قَدْ زَهِدْتَ فيها وَ اِنْ كانَ حَراماً لَمْ يَكُنْ فيهِ وِزْرٌ، فَاَخَذْتَ كَما اَخَذْتَ مِنَ الْمَيْتَةِ، فَاِنْ كانَ الْعِتابُ فَاِنَّ الْعِتابَ يَسيرٌ؛ پس دنيا را به منزله مرداری قرار بده و به اندازه كفايت [و در حد ضرورت] از آن بگير. پس اگر آن [مال] حلال باشد [با مصرف اندك] زهد ورزيده ای و اگر حرام باشد گناهی بر تو نيست؛ چرا [كه به اندازه ضرورت و در حال اضطرار از آن استفاده برده ای و] از آن برگرفته اي، چنانكه از مردار [در حال اضطرار] بهره می بري. پس اگر [هم] عتابی باشد، بسيار اندك است.»
«وَاعْمَلْ لِدُنْياكَ كَاَنَّكَ تَعيشُ اَبَداً وَاعْمَلْ لآِخِرَتِكْ كَانَّكَ تَمُوتُ غَداً وَ اِذا اَرَدْتَ عِزّاً بِلا عَشيرَةٍ وَ هَيْبَةً بِلا سُلْطانٍ فَاخْرُجْ مِنْ ذُلِّ مَعْصِيَةِ اللَّهِ اِلی عِزِّ طاعَةِ اللَّه؛ 15) برای دنيايت به گونه ای كار كن كه گويا همواره زنده هستي، و برای آخرتت [نيز] به گونه ای كار كن كه گويا فردا می ميری [و همواره آماده باش] . و اگر می خواهی بدون عشيره و قبيله عزيز باشی و بدون سلطنت [و حكومت داری] هيبت و شكوه داشته باشي، پس از ذلّت معصيت خدا خارج شود [و] به عزّت طاعت الهی [پناه ببر] .»