ام البنين؛ الگوي مادران شهيد
وي همسر اميرالمؤمنين عليه السلام است كه پس از شهادت حضرت فاطمه عليها السلام به معرفي عقيل به همسري علي عليه السلام درآمد. نامش فاطمه «فاطمه بنت خرام» از قبيله «بني كلاب» و خواهر «لبيد» شاعر بود. زني با شرافت، از خانوادهاي دلاور بود. او نسبت به فرزندان حضرت زهرا عليها السلام بسيار مهربان بود. ثمره ازدواج او با علي عليه السلام چهار فرزند پسر به نامهاي عباس، جعفر، عبدالله و عثمان بود كه هر چهار فرزندش روز عاشورا در ركاب سيدالشهداء عليه السلام به شهادت رسيدند. 1
«ام البنين» پس از شهادت فرزندانش همه روزه به بقيع ميرفت و بچههاي عباس را نيز به همراه ميبرد و به ياد فرزندان شهيدش مرثيه و نوحه ميخواند. زنان مدينه نيز با ندبه و نوحه سوزناك او جمع ميشدند و ميگريستند. اشعاري هم درباره عباس سروده بود. وقتي زنان مدينه به وي تسليت ميگفتند، ميگفت: ديگر مرا «ام البنين» خطاب نكنيد. چرا كه امروز ديگر آن فرزندانم نيستند و شهيد شده اند. 2
«لاتدعوني ويك ام البنين تذكريني بليوث العرين
كانت بنون لي ادعي بهم واليوم اصبحت ولا من بنين؛
مرا ديگرام البنين نخوانيد. مرا به ياد شيران شكست ناپذير مياندازيد.
من فرزنداني داشتم كه به اعتبار آنان صدا ميشدم اما امروز از پسرانم خبري نيست.»
پي نوشت:
1) همان، ص 55.
2) همان.
منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره16.
السلام علیک یا عزیزة الزهرا
ما اهل فتنه و انحراف نیستیم مردمسالاری تنها بماند!
به گواهی آنچه در 92 و 96 انجام دادیم و به شهادت آنچه در سالهای اخیر، بلکه در روزهای اخیر علیه فتنه و انحراف نوشتهایم، مختصات رفتار و مشخصات گفتار ما را و نمود عمل و نمودار سخن ما را، اصولی چون تبعیت از قانون، احترام به همه آرای ملت، پذیرش رأی اکثریت ولو هنگام باخت با کمترین فاصله، پرهیز از کشاندن اعتراض به کف خیابان، پیگیری شکایت از مجاری قانونی، مرزبندی با فتنههای دشمنشادکن مولد تحریم، رعایت حرمت نهادهای قانونی، مخالفت قاطعانه با ایدههای متوهمانه و متوحشانهای چون ابطال انتخابات و در یک کلام؛ «پایبندی همیشگی به موازین مردمسالاری» معین کرده است.
ما صرفنظر از اینکه از نتیجه انتخابات، خوشحال باشیم یا ناراحت و حتی صرفنظر از آنکه به فلان و بهمان تصمیم شورای نگهبان، نقد داشته باشیم یا نه، هم سازوکار انتخابات را محترم شمردهایم، هم اصل مسلم مردمسالاری را! اگر سال 88 ناظر بر اصولی که برشمردم، از فردی حمایت کردیم، هرگاه که آن فرد را در تضاد با آن آرمانها ببینیم، قطعا نقدش خواهیم کرد و حتی در صورت لزوم، طردش خواهیم کرد! هر کس میخواهد ما را بشناسد، ملاک و معیارهای ما را بخواند! ما برخلاف دوم خردادیها، هرگز خود را سوم تیری تعریف نکردهایم! و این فخر برای ما بس که با آنکه به نامزد پیروز سوم تیر رأی دادهایم و اگر چه تا سفرهای استانی و وجوه مثبت مسکنمهر و یارانه و روحیه خدمت و کار شبانهروز، با شماری از دولتمردان او رفتهایم، لیکن تا درکات دوزخ منیت و خسارت همزمان در دنیا و آخرت و هرجومرج و منممنم و توهم و توحش و ادعای دروغ تقلب و فتنه و انحراف، هیهات! ما هرگز نمیگوییم چون روز کذا به آقای «الف» رأی دادهایم، پس اگر در گوش 40 میلیون رأی ملت هم زد یا اگر با سیلیزن علیه مردمسالاری همراه شد یا اگر مرز خود را با متوهم متقلب متوحشی روشن نکرد که هنوز انتخابات تمام نشده، شوی پیروزی برگزار میکند، همچنان ناچاریم به حمایت از او! نه! برای ما و به فرموده معصوم، آنچه اصل است «حق» است، نه افراد! ما این روزها با همان سمتوسویی علیه بعضی حرافیها موضع میگیریم که سال 88 علیه عملیات فتنه، موضع گرفتیم! و یومالله «9 دی» موضع گرفتیم! ما در آن چهارشنبه خدایی، اصولی را سردست گرفتیم که همیشه خدا اصول ما هستند! ما آن روز، از قانونگرایی گفتیم و از حرمت انتخابات و از زشتی قانونشکنی و از لزوم دفاع توأمان از کلیت آرای مردم، نیز رأی اکثریت! و این همه را در 92 و 96 و صدالبته این روزها هم از خود بروز دادهایم! این را جریان فتنهگر انحراف، خوب بداند؛ اگر قرار بود ما این سالیان اخیر، ماله روی گفتار ساختارشکن، ضدقانون و خلاف مردمسالاری جماعت بکشیم، سال 88 هم بر رفتار ساختارشکن، ضدقانون و خلاف مردمسالاری جریان منحرف فتنه، ماله میکشیدیم! لیکن «اصول» برای ما، نه بستگی به دیروز و امروز و فردا دارد، نه وابسته است به افراد! و دقیقا سر همین «اصولگرایی» بود و سر همین «مردمسالاری» بود که سال 76 با تمدید ریاستجمهوری مرحوم هاشمی، مخالفت کردیم! بدعتی که البته از یاد نمیبریم؛ با دفاع تام و تمام شماری از حضرات بعدا موسوم به «دوم خردادی» همراه شد! پس دوم خردادیها حتی روز نازنازی خودشان را هم مدیون مبارزه ما و البته نظام با بدعتها هستند و الا در فردای دوم خرداد، مجبور بودند «عالیجناب سرخپوش» را باز هم «رئیسجمهور» ببینند! و این گزاره، صدالبته برای روزهای سوم تیر 84 و 22 خرداد 88 هم صادق است! اگر قرار بود نظام مقدس جمهوری اسلامی، تن به بدعتهای خلاف مردمسالاری بدهد، لاجرم روی چشم میگذاشت آن پیشنهادات بیشرمانه را! عجبا از بیمعرفتی بعضی بیصفتها که هنوز نشناختهاند جمهوری اسلامی را! نظام ما اگر قرار بود امروز برخلاف موازین مردمسالاری عمل کند، ابتدا باید 8 سال پیش در سال 88 تن به مطالبات نویسنده «نامه سرگشاده» علیه سازوکار انتخابات میداد و خب! در آن صورت، رئیسجمهور را نظر «سران فتنه» معین میکرد، نه «رأی اکثریت»! جناب منحرف!
اگر قرار بود من و ما و این نظام 300 هزار شهید، تن به حرف زور بدهیم و تسلیم فتنهگران علیه مردمسالاری و انتخابات و قانون شویم، هرگز 9 دی، در پاسداشت مردمسالاری و انتخابات و قانون، خلق نمیشد! شگفتا از توهم تو! ما که تسلیم زور «نامه سرگشاده» نشدیم؛ در برابر «نامه متوهمانه» بیزور، تسلیم شویم؟! والله اگر قرار بود ما در امتحان مردمسالاری و احترام انتخابات، دست در دست بعضی خواص انصافا دانهدرشت و گردنکلفت، هم از اصل و هم از اسب بیفتیم، اصلا نوبت به تو نمیرسید! از قضا، ما از خود تو هم به خاطر مردمسالاری و اینکه رأی اکثریت بودی، دفاع کردیم، نه بهخاطر خودت! بگذار فاش بگویم؛ ما در مکتب ولایت فقیه آموختهایم که حتی از خمینی و خامنهای هم به خاطر «خدا»دفاع کنیم! ما مفتخریم به وجود رهبرانی که اگر «سوم خرداد» شد، از خدا گفتند و اگر «9 دی» باز هم از خدا! لیکن چه نظرشان با رأی مردم در انتخابات، همخوان بود و چه نه، تنفیذ کردند رأی مردم را! و مردمسالاری را! و انتخابات را! و قانون را! جز این بود، نه جنابعالی «رئیسجمهور سابق»بودی، نه حتی «رئیسجمهور اسبق» توان حمل این سمت را داشت، بر اساس آنچه در سطور میانی این متن نوشتم! نظر ما هم اگر در برخی دوگانهها، نزدیکتر به نظر تو بود، منبعث از خدماتی بود که داشتی و الا اگر قرار بود در همه نظرات و تا هر روز و در هر جا، همراهیات کنیم و در قعر هر منیتی که میلرزی، ما هم با تو بلرزیم، پس چه بود فرق ما با دوم خردادیهای رادیکال که معالاسف رأی و وجدان را با هم دادند؟! نه! ما تکرار نمیکنیم هر چه تو گفتی را! و هر چه تو نوشتی را! بگذریم که مثل چی پشیمان هستند تقلیدکنندگان «تَکرار»! ما از نسل همان پدرانیم که شاید در مدح بازرگان و منتظری و کی و کی، شعار هم داده بودند! و حتی شاید به بنیصدر هم رأی داده بودند! اما بیعتشان، فقط و فقط با «روحالله» بود و خیلی زود پس زدند مسالهسازها را! قسم به نام مقدس شهیدان، اگر قرار بود «مسألهسازی» و «انباشت مسائل»، انقلاب اسلامی و مهمترین ثمره آن یعنی جمهوری اسلامی را تضعیف کند، پدران ما هرگز از زیر برف سنگین پاوه و مریوان، سر به سلامت بیرون نمیگذاشتند؛ خواندن نماز فتح در مسجد جامع خونینشهر، آن هم بدون «سیدمحمد جهانآرا» پیشکش! ما الان، رئیسجمهور سابقی داریم که آخر مسالهسازیاش، نوشتن «نامه متوهمانه» از سرمشق «نامه سرگشاده» است و البته آنقدر کاریکاتوری که بیشتر به کار لو دادن مضاعف خودش میخورد. آن روز «مصطفی چمران» مسائل موجود را با خون مطهر خود در «کربلای دهلاویه» حل کرد! و دیروز همین کار را «مصطفی احمدیروشن» انجام داد، در «کربلای هستهای»! و امروز «مصطفی صدرزاده» در «کربلای شام»! و این انقلاب، فردا و فرداها هم «مصطفی» دارد! و شاید به پشتوانه همین «جمهوری مصطفیها» بود که امام دوراندیش ما در مدح فرزند شهیدش، سخن از «امید آینده اسلام» گفت! که هر مصطفای شهیدی، تداعیگر «مصطفی خمینی» است! که هر شهیدی «یادگار خمینی» است! اگر دیروز، مسائل انقلاب را «حسین فهمیده» حل کرد؛ همان رهبر 13 ساله، امروز هم خون پاک شهیدی جوان و سرجدا، حلالمسائل انقلاب خواهد شد! که سرخی، سیاهی را میشوید! نه! آنقدرها هم غریب نیست انقلاب اسلامی که بعضی متوهمان، توهم زدهاند! ما با قاسم سلیمانی کربلای 5 تسلیم مسألهسازیها نشدیم؛ با قاسم سلیمانی خود کربلا تسلیم مسألهسازیها و مغلوب توطئهها شویم؟! پس به اصول و آرمانهای مردمسالارانه ما اضافه کنید خیبر و بدر پیش رو را! و همراه با بهار، لالههای فتحالمبین را! و اندکی بعد، روز بهشتی دهم اردیبهشت را! و ستارههای الی بیتالمقدس را! چشم ما به رهایی قدس است و سپیده و سحر و نور و ظهور! تو بگذار بعضیها، قند در دل تیتر یک رسانههای انگلیسی آب کنند! و بروند روی جلد معاریو! و اضافه شوند به ناکثانی که نتانیاهو، آنها را سرمایههای اسرائیل در ایران خواند! مسأله اما در این مسألهسازیها نیست! مسأله این است؛ اگر باز هم قرار بود «مالک» از خیمه معاویه به عقب برگردد، هرگز حسین خرازی شرق ابوالخصیب به قاسم سلیمانی غرب آسیا تبدیل نمیشد! فیالحال، رئیسجمهور آمریکا «ترامپ» است؛ بهترین و دقیقترین نماد لیبرال- دموکراسی! و همانقدر دیوانه! و همانقدر وحشی! و سالیانی است هیچ خبری از ژنرال پترائوس در منطقه نیست! و ملک عبدالله هم تأیید شد «خبر مرگش»! پس مسأله این است؛ عبور کرده سردار نیروی قدس سپاه ما، از خیمه معاویه! مدتها پیش! به شهادت اربعین! و به گواهی آن شکوه بیبدیل! ما در آستانه خیمه نور هستیم! و خانه خورشید! چه بدوقتی بعضی ها شب پرست شدهاند!اضافه کنید به اصول ما وصال «مهدی فاطمه» را! که ما در تحقق وعده خدا- همان خدای سوم خرداد و 9 دی- ذرهای تردید نداریم! نه! «اصولگرایی» جریانی مقابل «اصلاحطلبی» نیست، بلکه یک «افتخار» است! افتخار نفروختن حق به افراد! ما فتنهگر یا منحرف نیستیم که «مردمسالاری» تنها بماند! که «قانون و انتخابات و رأی مردم» تنها بماند! که «علی» تنها بماند! ملت ما را با مردم صدر اسلام، اشتباه نگیرید! ما اگر اهل کوفه بودیم، هشتاد و هشت، تسلیم فتنه میشدیم! به تقویم نگاه کنید! چیزی تا خیبر و بدر نمانده! و چیزی تا بهار! بیخود نیست به ما میگویند «راهیان نور»! بیخود نیست «دوکوهه»منتظر است! بیخود نیست کوهها و صحراها و دشتها را دنبال شهادت میگردد حاجقاسم! بیخود نیست امیدواری حضرت ماه! «روزگار جنگ» باشد یا «جنگ روزگار»! دیروز یا امروز! از آن بیسیم که پشتش «همت» بود، جز «روایت فتح»شنیده نخواهد شد؛ «الا ان حزبالله همالغالبون»
منبع: پایگاه خبری تحلیلی صراط- ۰۶اسفند ۱۳۹۶
برخی از مناسبت های مهم امروز
روز امور تربيتي و تربيت اسلامي
نوجوانان و جوانان، نقش مهم و تعيين كنندهاي در ساختن جامعه دارند. استمرار و بقاي هر جامعه نيز مستلزم انتقال مجموعه باورها، ارزشها، رفتارها، گرايشها، دانشها و مهارتها به نسلهاي جديد به وسيله آموزش و پرورش است. همچنين مدرسه، علاوه بر ايفاي نقش انتقال دانش و مهارت فني، به اجتماعي كردن افراد و نيز تطبيق دادن دانشآموزان با هنجارها و نگرشهاي اجتماعي مطلوب و مناسب توجه خاص دارد. بر همين اساس و از آن جا كه مدرسه، نقش مهمي در آموزش و انتقال ارزشها به نسل بعدي جامعه دارد، در دوره نخستوزيري شهيد رجايي و در دوران تصدي شهيد باهنر در وزارت آموزش و پرورش، در 8 اسفند 1359، اقدام به تأسيس ستادهاي امور تربيتي در مدارس كردند تا فرهنگ اسلامي را گسترش دهند و دانشآموزان را به احترام و عمل به ارزشهاي اسلامي ترغيب نمايند و به اخلاق پسنديده شخصيتي، آراسته گردانند. هر ستاد امورتربيتي در مدرسه، از سه عضو تشكيل ميشود. مدير مدرسه يا يكي از معاونين، مربي تربيتي مدرسه و يكي از معلمان يا دبيران مومن كه ضمن موفقيت در انجام وظايف آموزشي، به مباني و روشهاي تربيتي اسلام آشنا باشد. پاسداري از ارزشهاي اسلامي و دستاوردهاي انقلاب، برنامهريزي و ايجاد هماهنگي بين عملكرد عوامل تربيتي، توجه جدي به اهميت نقش معلمان در فعاليتهاي تربيتي و توجه به نقش دانشآموزان در فعاليتهاي تربيتي از جمله اهداف حاكم بر ستادهاي امور تربيتي است. همچنين تلاش در جهت اشاعه فرهنگ اسلامي در بين دانشآموزان، نظارت بر فعاليتهاي آموزشي و پرورشي، نظارت بر برنامههاي انضباطي و اخلاقي مدرسه و برنامهريزي به منظور استفاده بهينه از انجمن اوليا و مربيان به منظور تقويت و توسعه فعاليتهاي پرورشي مدرسه از جمله وظايف ستادهاي امور تربيتي مي باشند.
مناسبت های قمری (۱۰ جمادی الثانی ۱٤۳۹)
عهدنامه امام علي به اهالي نجران (37 ق)
وصول سر مقدس زيد بن علي به مصر (122 ق)
آغاز قیام ابن طباطبا در کوفه (199 ق)
وفات «شيخ فريدالدين عطار نيشابوري» (627 ق)
وفات «مستنسربالله» (640 ق)
وفات آیةالله «مهدی امامی امیری» (1378 ق)
شهادت «فضل الله محلاتی» (1406 ق)
وفات آیةالله «سید احمد فقیه امامی» (1414 ق)
مناسبت های شمسی (۸ اسفند ۱۳۹۶)
وفات «ملا هادی سبزواری» (1251 ش)
سوء قصد به «محمدعلی شاه» (1286ش)
وفات «ملاعبداللَّه بروجردي» (1289ش)
وفات «سیدعلی حجت کوه کمره ای (1319 ش)
تظاهرات زنان ایران درتهران وشهرستانها(1350ش)
پیام امام خمینی به مردم تبریز (1356ش)
اشغال سفارت ایران در برلن شرقی (1356ش)
حمله گارد به دانشجویان دانشکده«امیرکبیر»(1356ش)
پیام امام خمینی به اهالی آذربایجان (1356ش)
وفات استاد «صدرالدين محلاتي» (1359ش)
روز امور تربيتي و تربيت اسلامي (1359)
بمباران شيميايي جبهه ها توسط عراق (1362 ش)
شهادت «حسين خرازي» فرمانده لشگر (1365ش)
وفات «سیدمحمود مجتهد سیستانی» (1372 ش)
وفات «فرج الله سلحشور» ( 1394 ش)
کارگران با بصیرت و غیرت در صحنه بوده اند
بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مدظله العالی در دیدار دستاندرکاران کنگره ۱۴ هزار شهید جامعه کارگری کشور که در تاریخ ۱۶ بهمن ۱۳۹۶ برگزار شده بود، صبح امروز 7/اسفند/96 در محل این همایش منتشر شد.
متن بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی
بسم الله الرّحمن الرّحیم
تجلیل و تکریم شهدا از هر قشری و از هر نقطهای از نقاط جغرافیایی کشور، حقیقتاً حسنه و کار برجستهای است، و خود اینکه خدای متعال دلهای شماها را به این سمت کشانده که بیایید مشغول این کار بشوید، زحماتش را بر عهده بگیرید و این گردهمایی و این بزرگداشت را به وجود بیاورید، نشانهی لطف الهی است؛ نشاندهندهی این است که خدای متعال میخواهد سایهی شهیدان بر سرِ این کشور همیشه مستمر و مستدام باشد؛ لکن بعضی از قشرها هستند که تکریم آنها بهخاطر شهادت، یک ارزش مضاعفی دارد. قشر کارگرمان از این قبیلند. بنابراین ما خیلی ممنونیم، متشکّریم از شماها برادران محترم در مجموعهی کارگری کشور که دارید این کار باارزش را دنبال میکنید و شهدای کارگری را معرّفی میکنید.
ما در میدان نبرد -چه نبرد در دفاع هشتساله، چه قبل از آن با گروهکها، چه قبل از آن در دوران انقلاب، و چه بعد از آن در حوادث مختلف که اندکی نبردهای نظامی و اغلب غیر نظامی بوده- جای پای برجستهی کارگران را مشاهده میکنیم. بنده بارها این را در سخنرانیها، خطاب به کارگران عزیزمان گفتهام که ضدّانقلابِ کشور از اوّل چشمش به کارگرها بود بلکه بتواند جامعهی کارگری را بهنحوی علیه جمهوری اسلامی تحریک کند؛ از روز اوّل یعنی از همان روز پیروزی انقلاب، این حالت وجود داشت. خود بنده در جریان امر بهطور محسوس حضور داشتم و خدای متعال اینجور پیش آورده بود که تقریباً بهطور اتّفاقی، بهطور تصادفی، بنده در متن یک جریانِ تحریکاتِ ضدِّ [انقلابی] کارگری قرار بگیرم و برخورد کارگران را با این دشمنان انقلاب ببینم که چطور با بصیرت، با همّت، با تدیّن و پایبندی و تقیّدِ به دین، جواب رد دادند. از آن روز به بعد هم تا امروز همیشه همینجور بود. یکی از کارهای اساسیِ دشمنان ما این است که شاید بتوانند در کارخانههای ما، در مجموعههای کارگری ما، بخصوص مجموعههای بزرگ، یک رکودی، لنگیای از سوی کارگران به وجود بیاورند؛ کارگرها را [به این کار] وادار کنند. و کارگران ما در طول این سالها همیشه مقاومت کردهاند، همیشه ایستادهاند، همیشه با بصیرت، دست دشمن را رد کردهاند؛ و اینها خیلی مهم است.
در میدان جنگ هم همینجور بود؛ حالا اینها [که گفتیم] نبرد غیرنظامی است، در نبرد نظامی هم همینجور بود. هروقت امام (رضواناللهتعالیعلیه) فراخوان میداد، یک بخش عمدهی از این مجموعهی عظیم بسیجی که در این راه حرکت میکردند و از همهجای کشور بهسمت جبههها راه میافتادند، کارگرهای ما بودند. حتّی گاهی کارگرهایی بودند که معاش آنها بسته بود به همین کار روزانه؛ یعنی باید روز کار میکردند تا شب بتوانند نان ببرند خانه؛ زن داشتند، بچّه داشتند، بعضی [سرپرستی] پدر و مادر داشتند، [امّا] بعضی از اینها آنچنان با غیرت و حمیّت دینی و اسلامی با این قضیّه رفتار کردند که همین را کنار گذاشتند، رفتند طرف میدان جنگ. کارهای بزرگی انجام گرفت! یعنی واقعاً تصوّر من این است که اگر ما این چیزها را به چشم خودمان در عرصهی واقعیّت و در زندگی نمیدیدیم، آدم سختش بود باور کند؛ اینهمه [غیرت]؛ جوانِ کارگرِ علاقهمندِ مؤمن، از اندک درآمد زندگی خود بگذرد و به امید خدا رها کند برود بهسمت میدان جنگ برای جنگ! وقتی هم حرف میزنند با او، با منطق جواب میدهد؛ میگوید من باید بروم از کشورم دفاع کنم، از مرز اسلامی دفاع کنم که دشمن مسلّط نشود وَالّا اگر دشمن مسلّط بشود، نه نان، [بلکه] دیگر هیچچیز نخواهیم داشت! واقع قضیّه هم همین است؛ انسان [اینها را] میبیند در استدلالها و حرفهای این جوانان ما. لذا تجلیل و تکریم کارگران شهید، کار بسیار خوبی است و توجّه دادن ذهن عامّهی مردم و افکار عمومی ملّت به فداکاری این قشر در میدان جنگ هم کار برجستهای است.
و این کارهایی هم که اشاره کردید و این برنامههایی که هست،(۱) برنامههای خوبی است منتها توجّه کنید به اینکه جنبههای تشریفاتی و ظاهری و مانند اینها -که گاهی یکمقداری دخالت میکند- دخالت قابل توجّه و مهمّی نداشته باشد؛ نگاه کنید به تأثیر این رفتار و این کاری که شما میکنید در مخاطب؛ یعنی [بهطور] عمده به این توجّه کنید. اگر چنانچه اثر هنری منتشر میکنید یا کتاب مینویسید یا مانند اینها، جوری مشی بکنید که این بتواند در مخاطب اثر بگذارد؛ این مهم است، ظواهر و مانند اینها خیلی مهم نیست. امیدواریم انشاءالله خدای متعال به کارهای شماها برکت بدهد و روح مطهّر شهیدان را از شماها راضی کند و روح امام بزرگوار را از شماها خشنود کند. و انشاءالله بتوانید آن کاری را که باید انجام بدهید، به منصّهی ظهور برسانید و انجام بدهید. انشاءالله موفّق و مؤیّد باشید.
والسّلام علیکم و رحمةالله
۱) اشارهی دبیر کنگره به طرّاحی اهداف کنگره در دو بخش کلّی: تهیّه و تولید آثار ماندگار از شهدا (شامل تدوین و تألیف کتاب، فراخوان شعر، تولید فیلم مستند و فیلم کوتاه، تهیّهی بانک اطّلاعات)؛ ایجاد شور و برانگیختگی در جامعه بویژه جامعهی کارگری (شامل برگزاری یادوارهها، دیدار با خانوادهها و …).
پايگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيتاللهالعظمی سيدعلی خامنهای (مدظلهالعالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی