كتاب چرا تغلب؟
در یکی از روزهایی که فتنه همچنان ادامه داشت، جلسهای با حضور سران قوا و برخی دیگر از مسئولین مرتبط با موضوع در حضور رهبر انقلاب تشکیل میشود؛ در آن جلسه آیتالله خامنهای رخدادهای پس از انتخابات را اینطور تحلیل مینمایند: این یک فتنهی عمیق است که توسّط یک مرکز فعّال و هوشمند هدایت میشود؛ این مرکز از گذشته وجود داشته و با نظام و انقلاب مشکل دارد؛ این مرکزیّت دنبال ضربه زدن بوده و از مسائل انتخابات حدّاکثر استفاده را هم کرده است. مسئلهی اینها، دولت و رئیسجمهور نیست، بلکه نظام است. این جریان میخواهد با نظام درافتد و نظام را به زانو درآورد. در این جلسه که رئیسجمهور هم حضور داشته، یکی دیگر از حاضران در جلسه که مواضع مناسبی نیز در آن ایّام نداشت، از دو حزب و سازمان ساختارشکن و منحلشده نام میبرد و میگوید: اینها مرکزیّت حوادث پس از انتخابات هستند؛ اگر با اینها برخورد شود قضیّه تمام میشود. آقا در پاسخ تأکید میکنند اینطور نیست که مرکزیّت جریان مقابله با نظام، این دو حزب و سازمان باشند؛ اینها حدّاکثر میتوانند پیادهنظام آن مرکزیّت باشند؛ طرّاحی، خیلی ریشهدارتر از این بحثها است؛ بخش عمدهی این مرکزیّت در خارج از کشور است؛ این مرکزیّت توانست حرفهای خود را از زبان بعضی چهرهها بزند، از زبان آقای …، از زبان آقای …، و تا حدودی از زبان آقای … ؛ این افراد و مجامعشان بلندگوی مرکزیّت فوق شدند. اگر این افراد و گروهها داخلِ کار نبودند مسائل تا این حد گسترش پیدا نمیکرد…
روایت آیت الله مصباح یزدی از دیدار با پاپ ژان پل دوم
در اول ملاقات با پاپ سابق، ژان پل دوم، به ایشان گفتم که به نظر بنده بشریت گرفتار دو بلای بزرگ شده است؛ یکی فساد عقیدتی و فکری و دیگری فساد اخلاقی و عملی؛ فساد فکری اش …
در اول ملاقات با پاپ سابق، ژان پل دوم، به ایشان گفتم که به نظر بنده بشریت گرفتار دو بلای بزرگ شده است؛ یکی فساد عقیدتی و فکری و دیگری فساد اخلاقی و عملی.
فساد فکری اش «فراموش کردن خدا» و «اینکه ما بنده او هستیم و باید از او اطاعت کنیم» و فساد اخلاقی اش همین هرج و مرج اخلاقی که در دنیا حاکم شده و واضحترین اصول اخلاقی زیر پا گذاشته شده است.
گفتم: برای مبارزه با این بلای عالمگیر مهمترین نقش را میتواند روحانیت مسیحی و روحانیت اسلام ایفا کنند.
اگر این دو قطب دینی و اخلاقی با هم همکاری کنند میتوانند نقش بسیار مهمی در کاهش بلاهای فکری و اخلاقی دنیا داشته باشند.
منبع: خبرگزاري رسمي حوزه
آن شب شيرين...
ولادت حضرت عیسی علیه السلام مبارک باد
لحظاتی از دیدار پر از احساس رهبرمعظم انقلاب حضرت ايت الله العظمي امام خامنه ای مدظله العالي با والدین شهید آوانسیان در ادامه مشاهده فرماييد
عنايتي حضرت اميرالمومنين به علامه اميني
مرحوم علامه اميني در ايامي که کتاب الغدير را تاليف مي کردند، مي فرمودند، که من دنبال کتاب ربيع الابرار زمخشري بودم. علامه زمخشري نسخه اي دارد که پيش شيخ محمد سماوي بود. شيخ محمد سماوي از نسخه شناسان معروف کتابهاي خطي بود. مرحوم علامه اميني مي فرمايد: من پيش ايشان رفتم و گفتم اين نسخه از کتاب را براي تحقيق و تاليف نياز دارم ايشان قبول نکرد که کتاب را به من بدهد هر چه اصرار کردم، ايشان قبول نکرد من رفتم خدمت آقاي سيد حسن که مرجع عصر بودند، خدمت ايشان عرض کردم که شما واسطه شويد و کتاب را از ايشان بگيريد. آقا سيد حسن، شيخ محمد سماوي را خواست و از ايشان پرسيد که مرجع تقليد شما کيست؟ ايشان گفت: شما.
آسيد حسن فرمودند: من امر مي کنم که شما کتاب را به آقاي اميني بدهيد. آقاي سماوي گفت: امر شما در هر حال مطيع است الا در اين زمينه، من معذورم هستم و اين کتاب را نمي توانم بدهم. هر چه آسيد حسن اصرار کرد، ايشان امتناع کرد. مدتي گذشت، شيخ محمد حسين که از علماي معروف و بسيار عصبي بود هم واسطه شد تا کتاب را بگيرد، نشد که نشد. بعد از آن هم مرحوم کاشف الغطاء را واسطه کرد که آن هم جواب نداد. مرحوم علامه اميني مي فرمود که يک روز که در حرم حضرت علي (ع) نشسته بودم، ديدم که يکي از اين دهاتي ها آمد و بچه اش را که مريض بود، دخيل بست و از حضرت شفاي بچه را خواست و رفت. مرحوم اميني مي گويد: من هم نشستم تا جريان را ببينم.حدود نيم ساعتي گذشت تا سرو صداي بچه بلند شد و معلوم شد که شفا پيدا کرد ده دقيقه گذشت و پدر آمد و از حضرت علي تشکر کرد و رفت.
۲۸ربیع الثانی سالگردرحلت بزرگ مرزبان شيعه
علامه امینی فرمودند:
«روز قیامت با دشمنان امیرالمومنین علیه السلام مخاصمه خواهم کرد!
همانطور که آن ها وقت آقا را گرفتند، وقت مرا هم گرفتند
وگرنه می خواستم معارف امیرالمومنین علیه السلام را گسترش بدهم، این ها آمدند مرا وادار کردند که من در اثبات امامتش کتاب بنویسم.»
مَنْ كُنْتُ مَوْلاه فَهذا عَلِىٌّ مَوْلاه
هرکجا نام غدیر بیاید ناخود آگاه نام علامه امینی وکتاب الغدیر او به ذهن میرسد
او عُمروجوانی،زندگی خودراصرف مولایش امیر المومنین علیه السلام کرد.
۲۸ ربیع الثانی برابر است با سالگرد احیاء گر بزرگ #غدیر علامه شیخ عبدالحسین امینی نجفی رحمه الله
به دنبال یک عمر فعالیت علمی و فرهنگی با برکت در سال های پایان زندگی دچار کسالت و ناراحتی جسمی شده و در نهایت به دنبال شدّت یافتن کسالت در روز ۲۸ ربیع الثانی ۱۳۹۰ (برابر با ۱۲ تیرماه ۱۳۴۹) به هنگام اذان ظهر دعوت حقّ را لبیک گفتند. نقل می کنند در آخرین ساعات زندگی به یکی از فرزندانشان میگوید با آبی که به تربت امام حسین علیه السلام ممزوج است لب های مرا مرطوب کنید و دعاهای صحیفه سجادیه امام زین العابدین علیه السلام را برایم بخوانید. آن گاه خود نیز به همراه فرزند «مناجات متوسّلین» و «مناجات معتصمین» را با صدای حزین زیر لب زمزمه می کنند. ناگهان در لحظات نزدیک به اذان ظهر درحالی که عبارت: «اللهمّ اِنّ هذِهِ سکراتُ الموت قد حلّت فاقبل اِلیّ بوجهک الکریم» را زمزمه می کردند، جان به جان آفرین دادند و به دیار باقی منتقل شدند. جنازه آن اندیشمند فرزانه به نجف اشرف منتقل و در کنار کتابخانه بزرگی که خود بنا کرده بود، به خاک سپرده شد.
ملااحمد نراقی فقيهى زمانشناس، مبتكر
اشتغال «ملااحمد نراقی» به امور اجتماعى و سياسى و سعى وى در طرح مباحث جديد فقهى به گونهاى كه با مسائل مستحدثه هماهنگ باشد، او را به فقيهى زمانشناس، مبتكر و مجدد كه حقايق زمان خود را به خوبى درك مىكرد، تبديل كرده بود.
۲۳ ربيعالثانى، برابر است با سالروز رحلت فقيه ربانی، «ملااحمد نراقی»، مؤلف «معراجالسعادة»، در سال ۱۲۴۵ هجری قمری.
علامه ملااحمد نراقى، معروف به فاضل نراقى است. وى در چهاردهم جمادىالثانى، در سال ۱۱۸۵ ق در خاندان علم و فضيلت در نراق ديده به جهان گشود. وى دوران نوجوانى و جوانى را در شهر كاشان و در محضر پدر بزرگوارش محقق نراقى به تحصيل دورههاى مقدمات، سطح و خارج گذراند.
او از همان ابتدا با استعداد قوى و همت عالى و ذهن توانایى كه داشت، به سرعت مدارج علمى را طى كرده و خود شروع به تدريس كرد. وی از محضر اساتيدی همچون آيتالله بحرالعلوم بهره گرفته است. وی در سال ۱۲۰۵ قمری به درجه اجتهاد نائل شد و همراه پدر بزرگوارش به عتبات عاليات مشرف و مراتب عالى تحصيلات حوزوى را در آنجا گذراند.
هنوز بيش از چهار سال از اقامت وى در نجف اشرف نمىگذشت كه به خاطر وفات پدر بزرگوارش به كاشان بازگشت و به جاى پدرش مسئوليت اداره حوزه علميه، تدريس و خدمت به مردم آن سامان را به عهده گرفت. ملااحمد نراقى در بين علماى قرون اخير از جايگاه خاصى برخوردار است.
وى در علوم مختلف، اصول فقه، حديث، رجال، درايه، رياضيات، نجوم، حكمت، كلام، اخلاق، ادبيات و شعر سرآمد علماى زمان خود بوده است. هوش سرشار، سهولت فراگيرى علوم متعدد، عمق تحقيق و وسعت تتبع و عنايات خاص الهى، او را در طول تاريخ دانشمندان شيعه به عنوان فقيهى كمنظير مطرح كرده است.
وى از همان دوران جوانى مسئوليت مرجعيت و رياست و زعامت دين و دنياى مردم كاشان و قسمتهاى وسيعى از ايران را بر عهده داشت و كلمات معاصرين و علماى پس از وى شاهد بر اين مطلب است. ايشان اشعار عرفانی فراوانی سروده است و در شعر، «صفايی» تخلص میكرد.
نام بعضى از شاگردان ملااحمد نراقی عبارتند از: شيخ مرتضى انصارى كه بين سالهاى ۱۲۴۱ تا ۱۲۴۴ در اواخر عمر شريف مولى احمد از محضر وى استفاده كرده است؛ برادر فاضل و دانشمندش محمدمهدى بن محمدمهدى نراقى، معروف به آقا بزرگ؛ سيدشفيع چابلقى؛ محمدحسن جاسبى؛ فرزندش محمد بن احمد، ملقب به عبدالصاحب و معروف به حجتالاسلام، داماد محقق قمى؛ برادرش ميرزا ابوالقاسم كاشانى و … .
اشتغال به امور اجتماعى و سياسى و سعى وى در طرح مباحث جديد فقهى به گونهاى كه با مسائل مستحدثه هماهنگ باشد، او را به فقيهى زمانشناس، مبتكر و مجدد كه حقايق زمان خود را به خوبى درك مىكرد، تبديل كرده بود.
نمونههایى از درك عميق از حقايق و تحقيق فراگير وى را در كتاب عوائدالايام مىتوان ديد. طرح مبحث ولايت فقيه از نمونههاى بارز اين ابتكارات است. وى برخلاف اكثر فقهاى قبل از خود كه به اين بحث به صورت يك مسئله فرعى و جزئى نگاه مىكردند و آن را در امور حسبيه و صرف موارد زكاة و خمس منحصر مىديدند، بين حكومت اسلامى و مبحث ولايت فقيه جمع كرده و آن را به صورت مفصل و منسجم مطرح كرده است.
از وی تأليفاتی به جای مانده است كه عبارتند از: مستندالشيعه فى احكامالشريعه، عوائد الايام، طاقديس، عينالاصول، شرحى بر تجريدالاصول، معراجالسعادة، اسرارالحج، اجتماع امر و نهى، اساسالاحكام، سيفالامه، مناهجالاصول، مفتاحالاحكام، خزائن و يك ديوان شعر فارسى.
مرحوم احمد نراقی در ۲۳ ربيعالثانى سال ۱۲۴۵ ق در اثر بيمارى وبا كه نراق و كاشان و اطراف آن را فراگرفته بود، چشم از جهان فروبست. بدن مطهر او به نجف اشرف منتقل و در صحن علوی، جانب صحن مرتضوى و پشت سر مبارك مولىالموحدين على بن ابىطالب(ع) و در كنار قبر پدر بزرگوارش به خاك سپرده شد.
اما كتاب معراجالسعادة نراقی در بين كتب اخلاقى، نامى آشنا و اثرى بسيار گرانقدر است كه از ديرباز هم در حوزههاى علميه و هم در محافل ادبى بين دانشدوستان، مورد استقبال و توجه بوده و همواره خاص و عام آن را مورد مطالعه قرار داده و از مطالب ارزنده آن بهره بردهاند، تا جایى كه پارهاى از مطالب آن به عنوان متن درسى در كتابهاى درسى گنجانده شده است.
اصولا عنايت به مسائل اخلاقى و پيروى از الگوهاى صحيح اخلاقى يكى از ويژگیهاى جامعه اسلامى است و با تكيه بر اين امر مهم مىتوان بار سنگين مسئوليتهاى اجتماعى را به ثمر رساند. داشتن متونى قوى و سالم و بدور از تحريف و در عين حال شيوا و جذاب مىتواند در تحقق اين هدف مؤثر باشد.
به اعتراف همگان كتاب معراجالسعادة از نظر محتوا و سبك و شيوایى بيان مطالب و تنوع موضوعات مطرح شده در زمينه مسائل تربيتى و اخلاقى، اثرى است در خور توجه و با اينكه قريب ۲۰۰ سال از تاريخ تأليف آن مىگذرد، هنوز تازگى خود را حفظ كرده و عطش جامعه در مورد آن فروكش نكرده است.
به طورى كه مرحوم نراقى در مقدمه كتاب اشاره كردهاند، كتاب «معراجالسعادة» را كه در واقع ترجمه «جامعالسعادات» مرحوم پدرش است، به درخواست فتحلعیشاه قاجار ـ البته با اصلاحات و اضافاتى به خاطر استفاده عموم ـ به رشته تحرير در آورده است.*
*منابع: معراجالسعادة؛ مركز پژوهشهای اسلامی صدا و سيما؛ نامداران راحل شيعه، كريم جوانشير.
خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا)