داستان- پاداش زیارت
آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی (ره) نقل می کنند :
شب اول قبر آیتالله شیخ مرتضی حائری برایش نماز لیلة الدّفن خواندم، همان نمازی که در بین مردم به نماز وحشت معروف است.
بعدش هم یک سوره یاسین قرائت کردم و ثوابش را به روح آن عالم هدیه کردم .
چند شب بعد او را در عالم خواب دیدم. حواسم بود که از دنیا رفته است. کنجکاو شدم که بدانم در آن طرف مرز زندگی دنیایی چه خبر است؟!
پرسیدم: آقای حائری، اوضاعتان چطور است؟
آقای حائری که راضی و خوشحال به نظر می آمد، رفت توی فکر و پس از چند لحظه، انگار که از گذشتهای دور صحبت کند شروع کرد به تعریف کردن…
وقتی از خیلی مراحل گذشتیم، همین که بدن مرا در درون قبر گذاشتند، روحم به آهستگی و سبکی از بدنم خارج شد و از آن فاصله گرفت. درست مثل اینکه لباسی را از تنت درآوری. کم کم دیگر بدن خودم را از بیرون و به طور کامل میدیدم. خودم هم مات و مبهوت شده بودم، این بود که رفتم و یک گوشهای نشستم و زانوی غم و تنهایی در بغل گرفتم.
صفحات: 1· 2
دارالشفاست مرقد سلطان دین رضا
دارالشفاست مرقد سلطان دین رضا
باید که رو به جانب دارالشفا کنیم
باشد سزا که بر در طب الرضا رویم
وانگاه درد خویش در آنجا دوا کنیم
ما را اگر بساحت قدسش اجازه داد
آنجا ولا برای همه دست و پا کنیم
مهمان شویم جمله بدار الضیافهاش
بر خوان او نشسته دمی را صفا کنیم
بالجمله روز از شعف و شب ز روی جد
خود را در آستان رضا جابجا کنیم
چون پیروی بساحت کیوان رسید گفت
باید به پیروان علی اقتدا کنیم
طلوع آفتاب هشتمین فروغ امامت
روز پنج شنبه یازدهم ربیع الاول سال 153 هجری و پنج سال بعد از شهادت ششمین فروغ امامت در شهر مدینه حضرت امام رضا(علیه السلام) دیده به جهان گشود. البته شیخ کلینی زمان این ولادت با سعادت را سال 148 هجری ذکر کرده و این خبر را صحیحتر دانسته است.(1)
آن روز که این وجود مبارک بدنیا آمد، نسیمی از نور، زمین را از عطر میلادش روشن ساخت، عرشیان و فرشتگان مقدم مُنورش را گلباران کردند، آسمان شادمان و آیینه بندان و زمین زیر چتر خورشیدی در انتظار در آغوش کشیدن مردی از تبار رسول اکرم(صلی الله علیه واله) پر تپش شده بود و آن روز خجسته نه تنها مدینه، حجاز که جهان اسلام مواج از شفافی عشق شده و آسمان نورافشان گردید. لحظهها بر قدوم این نوزاد کرنش نمودند. از اوج ملکوت تا سطح زمین، از کوه تا دشت، از بالا تا پایین با تابندگی جذّاب مهتاب و درخشش ستارگان، چراغانی شده بود. نور و سرور در حجاز خیره کننده، دلانگیز و دلپذیر بود، روزی که خورشید هشتم بامداد سعادت و ابتهاج را اعلام داشت، فراز ملکوت لبخند میزد. مردمان نیز شکر گزار بودند چرا که مشیّت الهی بر این تعلق گرفته تا بر جهانیان منّت بگذارد و فروغی درخشان را به گیتی بیاورد. شخصیتی مشعشع و مقدس که نمیتوان او را در قالب الفاظ و مفاهیم محدود وصف کرد.
صفحات: 1· 2
توصیه ابرار، 1- با زبان خودتان با امام رضا حرف بزنین ولو 2 دقیقه...
روش برخورد با مردم از نگاه آقا امام رضا(علیه السلام)
کتاب «چهل داستان و چهل حديث» اثری از آقای عبدالله صالحی است که برای هر کدام از 14 معصوم در کتابی مستقل، به بیان داستان های گوناگون پرداخته که منتخبی از این داستان ها در شماره های گوناگون تقدیم علاقمندان می گردد.
* روش برخورد با مردم
مرحوم شيخ طوسى رضوان اللّه تعالى عليه در كتاب رجال خود آورده است:
در يكى از روزها، عدّه اى از دوستان امام رضا عليه السلام در منزل آن حضرت گرد يكديگر جمع شده بودند و يونس بن عبدالرّحمن نيز كه از افراد مورد اعتماد حضرت و از شخصيّت هاى ارزنده بود، در جمع ايشان حضور داشت .
هنگامى كه آنان مشغول صحبت و مذاكره بودند، ناگهان گروهى از اهالى بصره اجازه ورود خواستند.
امام عليه السلام ، به يونس فرمود: داخل فلان اتاق برو و مواظب باش هيچ گونه عكس العملى از خود نشان ندهى؛ مگر آن كه به تو اجازه داده شود.
آن گاه اجازه فرمود و اهالى بصره وارد شدند و بر عليه يونس ، به سخن چينى و ناسزاگوئى آغاز كردند.
و در اين بين حضرت رضا عليه السلام سر مبارك خود را پائين انداخته بود و هيچ سخنى نمى فرمود؛ و نيز عكس العملى ننمود تا آن كه بلند شدند و ضمن خداحافظى از نزد حضرت خارج گشتند.
بعد از آن ، حضرت اجازه فرمود تا يونس از اتاق بيرون آيد.
يونس با حالتى غمگين و چشمى گريان وارد شد و حضرت را مخاطب قرار داد و اظهار داشت :
ياابن رسول اللّه ! من فدايت گردم ، با چنين افرادى من معاشرت دارم ، در حالى كه نمى دانستم درباره من چنين خواهند گفت ؛ و چنين نسبت هائى را به من مى دهند.
امام رضا عليه السلام با ملاطفت ، يونس بن عبدالرّحمان را مورد خطاب قرار داد و فرمود: اى يونس ! غمگين مباش ، مردم هر چه مى خواهند بگويند، اين گونه مسائل و صحبت ها اهميّتى ندارد، زمانى كه امام تو، از تو راضى و خوشنود باشد هيچ جاى نگرانى و ناراحتى وچود ندارد.
اى يونس ! سعى كن ، هميشه با مردم به مقدار كمال و معرفت آن ها سخن بگوئى و معارف الهى را براى آن ها بيان نمائى .
و از طرح و بيان آن مطالب و مسائلى كه نمى فهمند و درك نمى كنند، خوددارى كن .
اى يونس ! هنگامى كه تو دُرّ گرانبهائى را در دست خويش دارى و مردم بگويند كه سنگ يا كلوخى در دست تو است ؛ و يا آن كه سنگى در دست تو باشد و مردم بگويند كه درّ گرانبهائى در دست دارى ، چنين گفتارى چه تأثيرى در اعتقادات و افكار تو خواهد داشت ؟
و آيا از چنين افكار و گفتار مردم ، سود و يا زيانى بر تو وارد مى شود؟!
يونس با فرمايشات حضرت آرامش يافت و اظهار داشت: خير، سخنان ايشان هيچ اهميّتى برايم ندارد.
امام رضا عليه السلام مجدّدا او را مخاطب قرار داد و فرمود:
اى يونس، بنابراين چنانچه راه صحيح را شناخته ، همچنين حقيقت را درك كرده باشى ؛ و نيز امامت از تو راضى باشد، نبايد افكار و گفتار مردم در روحيّه، اعتقادات و افكار تو كمترين تأثيرى داشته باشد؛ مردم هر چه مى خواهند، بگويند.
تجربه تاریخ-دکتر مصدق؛ حسن یا سوء عاقبت!؟
وقتی که دکتر مصدق میخواست علاوه بر نخست وزیری، وزارت جنگ را نیز برعهده بگیرد، با مخالفت شاه مواجه شد. بنابراین مصدق استعفا داد و شاه هم بلافاصله احمد قوام را مأمور تشکیل کابینه نمود. در این میان آیتاللَّه کاشانی که حضور دکتر مصدق را در نخست وزیری مفید میدانست با اتخاذ تصمیمی قاطع، بازگشت مصدق به نخستوزیری را خواستار شد. آیت اللَّه کاشانی تهدید کرد، در صورتی که قوام کنار نرود اعلام جهاد کرده و کفن میپوشد و پیشاپیش مردم حرکت خواهد کرد. احمد قوام که مردی وابسته به استعمار و در خدمت دستگاه استبدادی بود، بلافاصله پس از نخستوزیری، نغمه شوم جدایی دین از سیاست را سر داد و لبه تیز حملات خود را متوجه رهبری نهضت یعنی آیت اللَّه کاشانی و نیروهای مسلمان کرد. آیت اللَّه کاشانی با انتشار اعلامیهای به صدور فرمان نخست وزیری قوام السلطنه به شدت اعتراض نمود. به این ترتیب وقایع سیتیر شکل گرفت و قیام عمومی مردم مسلمان، در شهرهای مختلف ایران آغاز شد. هرچند این تظاهرات به وسیله عوامل شاه به خاک و خون کشیده شد، اما در نهایت، شاه، عقبنشینی کرد و چون در رضایت و تطمیع آیت اللَّه کاشانی توفیقی به دست نیاورد، مجبور شد، قوام را برکنار کرده و بار دیگر مصدق را به نخست وزیری مأمور سازد و وزارت جنگ را نیز به او بسپارد. مصدق پس از به دستگیری مجدد قدرت، سرلشکر وثوق عامل کشتار مردم بیگناه در جریان قیام را به معاونت وزارت جنگ منصوب نمود و چون آیت اللَّه کاشانی به این عمل اعتراض کرد، مصدق در نامهای، از آن روحانی مجاهد خواست تا در امور سیاسی مداخله ننماید. این عمل، پشتیبانی مردم را از مصدق برداشت و دولت مصدق که برای دومین بار در اثر مبارزات پیگیر مردم روی کار آمده بود، بیشتر از سیزده ماه دوام نیاورد و سرانجام با کودتای آمریکایی 28 مرداد سال 1332 شمسی، سرنگون شد.
منبع: راسخون
سرود دانشجویان امامیه پاکستان در وصف رهبر معظم انقلاب+ فیلم
سازمان دانشجویان امامیه پاکستان کراچی به مناسبت روز ولادت حضرت آیت الله خامنه ای مدظله العالی رهبر معظم انقلاب، سرود زیبایی به زبان اردو با عنوان ما سرباز امام مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشرسف) هستیم و امام خامنه ای سردار ماست، منتشر کرد.
شاعر این سرود خانم معصومه شیرازی است و ایشان اشعار بیشتری در مورد انقلاب و رهبری سروده است و خواننده این سرود عاطر حیدر است.
گفتنی است سازمان دانشجویان امامیه پاکستان یک سازمان مردمی از دانشجویان و طلاب و دانشاموزان پاکستانی که سالهای سال است در جهت ترویج گفتمان انقلاب و امام خمینی در پاکستان فعالیت می کند.
این سازمان که ساختار، آرمانها، اهداف و برنامههای آن شباهت زیادی به بسیج مقاومت در ایران دارد هر سال با برگزاری چند کنفرانس و اردوی دانش آموزی و دانشجویی و همینطور برگزاری برنامههای مناسبتی و البته چاپ کتاب و نشریات هفتکی و ماهانه، نقش به شدت مهمی در حضور و نفوذ فرهنگ انقلابی در پاکستان دارد.
سازمان دانشجویی امامیه چند سالی است که به ساخت فیلم و موسیقی هم روی آورده است و این کلیپ هم از محصولات این سازمان مردمی است.
برنامه سالگرد رحلت امام خمینی ره، سالگرد انقلاب و سالگرد شهدای معروف دفاع مقدس (جنگ تحمیلی) مانند شهید چمران، آوینی و دیگر این سازمان در هر سال به شدت مفصل و مشهور است و در این چند ساله به محفل مهمی برای نشر آرمانهای امام با حضور قشر وسیعی از پاکستانیها تبدیل شده است.
نماز روز یکشنبه ماه ذی القعده
فضيلت ماه ذي القعده
ماه ذى القعده، نخستين ماه از ماههاى حرام است كه در آنها جنگ، حتّى با دشمنان اسلام حرام است; مگر اين كه جنگ بر مسلمين تحميل شود (سه ماه ديگر از ماههاى حرام، ذى الحجّه، محرّم و رجب است).
آتش بس در اين چهار ماه وسيله اى براى آرامش جامعه و توفيق براى حجّ و عبادت، حلّ مشكلات اقتصادى و بازنگرى در امر جنگ و يافتن نقطه پايان براى آن و سپس مرهم نهادن بر زخم هاى جانكاه ناشى از آن است.
ماهى است كه زوّار خانه خدا از اطراف و اكنافِ جهان به سوى خانه خدا حركت مى كنند، گروهى به مدينه مى روند و قبر پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) و قبور ائمّه هدى(عليهم السلام) را زيارت مى كنند و آثار تاريخى كه در جاى جاى اين خاستگاه اسلامى وجود دارد را مى بينند و غرق لذّات عميق روحانى مى شوند (هرچند نابخردان و جاهلان، بسيارى از اين آثار عظيم و گرانقدر را از ميان برده اند).
گروه ديگرى راهى مكّه مى شوند و با انجام مناسك «عمره تمتّع» در انتظار مراسم بزرگ عبادى سياسى حج مى نشينند و با طواف كعبه و شركت در صفوف پرشكوه جماعت، روح و جانشان را تازه مى كنند (خداوند اين سفر روحانى را نصيب همه آرزومندان فرمايد) تجديد ياد و خاطره آن، براى آنها كه به اين سفر رفته اند نيز لذّت بخش است.
«سيّد بن طاووس» در فضيلت اين ماه مى گويد: «ماه ذى القعده ماهى است كه به هنگام شدّت و گرفتارى، زمان خوبى براى دعاست، و براى رفع ظلم و ستم و دعا بر ضد ظالم مؤثّر است».(7)
همچنين مى گويد: «اين ماه «ماه اجابت دعاها» ناميده شده است; لذا بايد اوقاتش را غنيمت شمرد و در آن روزه حاجت گرفت».(8)
اعمال ماه ذى القعده
نماز در روز يكشنبه اين ماه:
براى نماز در روز يكشنبه اين ماه روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است. در فضيلت اين نماز، آمده است كه هر كس آن را بجا آورد توبه اش پذيرفته مى شود و گناهانش آمرزيده مى گردد و سبب بركت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قيامت كسانى كه از او طلبى و يا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ايمان از دنيا مى رود و قبرش براى او وسيع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نيز مورد مغفرت خداوند قرار گيرند، ذريّه او نيز بخشيده شوند و روزى او وسيع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا كند و به آسانى جانش را بگيرد.(9)
نماز در روز يكشنبه اين ماه:
براى نماز در روز يكشنبه اين ماه روايتى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) نقل شده است. در فضيلت اين نماز، آمده است كه هر كس آن را بجا آورد توبه اش پذيرفته مى شود و گناهانش آمرزيده مى گردد و سبب بركت براى نمازگزار و خانواده اش خواهد بود، و در روز قيامت كسانى كه از او طلبى و يا حقّى دارند، از وى راضى گردند و با ايمان از دنيا مى رود و قبرش براى او وسيع و نورانى گردد و پدر و مادرش از او راضى شوند، و آنها نيز مورد مغفرت خداوند قرار گيرند، ذريّه او نيز بخشيده شوند و روزى او وسيع گردد. فرشته مرگ به هنگام مردن، با او مدارا كند و به آسانى جانش را بگيرد.(9)
رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كيفيّت نماز را اين گونه بيان فرمود كه، در روز يكشنبه غسل كند و وضو بگيرد و چهار ركعت نماز بخواند (هر دو ركعت به يك سلام) در هر ركعت، سوره «حمد» يك مرتبه، سوره «قل هو الله» سه مرتبه و سوره هاى «فلق» و «ناس» را يك مرتبه بخواند; و بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفار كند، سپس بگويد:
لا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاَّ بِاللهِ الْعَلىِّ الْعَظيمِ
جنبش و نيرويى نيست جز به خداى والاى بزرگ
آنگاه بگويد:
يا عَزيزُ يا غَفّارُ، اِغْفِرْ لى ذُ نُوبى، وَذُ نُوبَ جَميـعِ الْمُؤْمِنينَ وَالْمُؤْمِناتِ، فَاِنَّهُ لا يَغْفِرُ
اى نيرومند اى بسيار آمرزنده بيامرز گناهانم را و گناهان همه مردان مؤمن و زنان با ايمان را كه نيامرزد كسى
الذُّنُوبَ اِلاَّ اَنْتَ.(10)
گناهان را جز تو.
از ذيل اين روايت استفاده مى شود كه اين اعمال را در غير اين ماه نيز، مى توان انجام داد.
سه روز روزه در اين ماه:
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است، هر كس روزهاى پنج شنبه، جمعه و شنبه از ماههاى حرام را روزه بگيرد، عبادت يك سال براى او نوشته شود.(11)
شب پانزدهم ماه:
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) روايت شده است كه شب پانزدهم ماه ذى القعده، شب مباركى است و خداوند در اين شب، به بندگان مؤمن، نظر رحمت مى افكند و آن كس كه در اين شب به اطاعت خداوند مشغول باشد، پاداش بسيار زيادى دارد.
در ادامه فرمود: چون شب به نيمه رسيد، به عبادت خدا و نماز بپرداز و از خداوند حاجت بطلب كه در اين شب، حاجت كسى بدون پاسخ نخواهد ماند!(12)
روز بيست و پنجم (روز دحوالارض):
همان گونه كه پيش از اين گفته شد، روز بيست و پنجم ذى القعده، روزى است كه نخستين خشكى ها از زير آب سربرآورد، و سپس گسترش يافت. براى اين روز اعمالى نقل شده است:
الف) در روايتى از اميرمؤمنان(عليه السلام) نقل شده است: اوّل رحمتى كه از آسمان به زمين نازل شد، روز بيست و پنجم ذى القعده بود; بنابراين اگر كسى آن روز را روزه بگيرد، و آن شب را به عبادت بپردازد، پاداش عبادت يكصد سال را دارد.
همچنين فرمود: در آن روز، اگر گروهى به ذكر خدا بپردازند، خداوند حاجتشان را پيش از آن كه متفرّق شوند برآورده سازد; خداوند در اين روز هزار هزار رحمت نازل مى كند كه قسمتى از آن شامل كسانى است كه جمع گردند و به ذكر خدا بپردازند و روزش را روزه بدارند و شبش را عبادت كنند.(13)
1. فروغى از كوثر، (زندگى نامه حضرت فاطمه معصومه) صفحه 32.
2. منتهى الآمال، تاريخ زندگانى امام رضا(عليه السلام) و بحارالانوار، جلد 49، صفحه 9، حديث 16 و صفحه 10، حديث 17.
3. منتهى الآمال، تاريخ زندگانى امام رضا(عليه السلام).
4. بحارالانوار، جلد 11، صفحه 217، حديث 29.
5. منتهى الآمال، تاريخ زندگانى امام محمّد تقى(عليه السلام).
6. بحارالانوار، جلد 50، صفحه 64 و كشف الغمّه، جلد 2، صفحه 363.
7. اقبال، صفحه 306.
8. همان مدرك، صفحه 307.
9. اقبال، صفحه 308.
10. همان مدرك.
11. همان مدرك.
12. همان مدرك، صفحه 309.
13. اقبال، صفحه 312.
14. همان مدرك، صفحه 314.
15. مصباح المتهجّد، صفحه 669.
منبع:مفاتيح نوين
حکمت/ تواضع چه درجاتی دارد؟
امام رضا علیه السلام :
اَلتَّواضُعُ دَرَجاتٌ: مِنْها أَنْ یَعْرِفَ الْمَرْءُ قَدْرَ نَفْسِهِ فَیُنْزِلَها مَنْزِلَتَهابِقَلْبٍ سَلیمٍ، لایُحِبُّ أَنْ یَأْتىَ إِلى أَحَدٍ إِلاّ مِثْلَ مایُؤْتى إِلَیْهِ، إِنْ رَأى سَیِّئَةً دَرَأَهابِالْحَسَنَةِ، کاظِمُ الْغَیْظِ عافٍ عَنِ النّاسِ، وَاللّه ُ یُحِبُّ الْمُحْسِنینَ؛
تواضع درجاتى دارد: یکى از آنها این است که انسان اندازه خود را بشناسد و با طیب خاطر خود را در آن جایگاه قرار دهد، دوست داشته باشد با مردم همان گونه رفتار کندکه انتظار دارد با او رفتار کنند، اگر بدى دید آن را با خوبى جواب دهد، خشم خود را فروخورد و از مردم درگذرد، و خداوند نیکوکاران را دوست دارد.
کافى، ج 2، ص 124، ح 13
جایگاه حضرت شاهچراغ در نزد امام موسی کاظم (ع)
مرحوم شیخ مفید (رحمه الله علیه) در کتاب نفیس ارشاد می فرماید: احمد بن موسی، بزرگوار و جلیل القدر و فوق العاده باتقوا بود و پدرش ابوالحسن موسی بن جعفر (علیمها السلام) او را بسیار دوست می داشت و مقدم می شمرد و آن حضرت مزرعه خود را که معروف به یسیره بود به او بخشید و گفته شده است حضرت احمد بن موسی از آن مزرعه هزار برده را خرید و آزاد کرد.
شیخ مفید در ادامه آورده است: حسن بن محمد بن یحیی برای من حدیث کرد از جدش که گفت: شنیدم از اسماعیل فرزند حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) که می گفت: پدرم با فرزندان خود از شهر مدینه به سوی برخی از اموال خود بیرون رفت و با احمد بن موسی (علیهما السلام) بیست مرد از خدمتگزاران و خادمین پدرم همراه بودند و چنان مراسم احترام و ادب نسبت به آن جناب بجای می آوردند که هرگاه احمد بن موسی(علیهما السلام) می نشست آن بیست تن می نشستند و چون برمی خاست بپا می ایستادند. در چنین شرایطی پدرم احمد را قلباً چنان دوست می داشت و باطناً به وی مهر می ورزید که چون احمد از پدر غافل می گردید پدرم مخفیانه با گوشه چشم بر او نگاه های گرم و محبت آمیز می نمود و چشم از وی برنمی داشت و تا ایشان از جمع ما خارج نمی گشت متفرق نمی شدیم.
مقام معظم رهبري حضرت آیت ا…خامنه ای نیز در اردیبهشت ماه سال 1387 در توصيف جايگاه رفيع حضرت شاهچراغ (ع) فرمودند: از جنبه دينى که من باز هم روى اين مسئله تأکيد خواهم کرد مرقد جناب احمدبن موسى و برادران بزرگوارش و ديگر امامزاده هاى خاندان پيغمبر، يک نشانه بسيار مهم است.
اين که پيغمبرزادگان محترم و معتبر، مردم فارس را مخاطب خود و منطقه و منزل آنها را مأمن خود قرار دهند، بسيار چيز پرمعنا و مضمون دارى است؛ بخصوص شخصيت برجسته جناب احمدبن موسى که در ميان امامزادگان شناخته شده خاندان پيغمبر، جزو برجستگان محسوب مى شود.
درباره وي اينگونه نوشته اند که: و کان احمدبن موسی کریماً جلیلاً وَرَعاً و کان ابوالحسن الرضا (علیه السّلام) یُحِبُّه و یُقَدِّمه»؛ مردى بخشنده ،کريم، باورع و داراى جلالت، مقام و منزلت بود و پدرش - حضرت موسى بن جعفر - اين بزرگوار را بر فرزندان و خويشاوندان ديگر خود مقدم مى داشت و به او محبت ويژه اى داشت.