لطفا دین مردم را ندزدیم
قال جعفربن محمدالصادق علیه السلام:
مَعَاشِرَ الشِّیعَةِ کُونُوا لَنَا زَیْناً وَ لَا تَکُونُوا عَلَیْنَا شَیْناً قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً وَ احْفَظُوا
امام صادق علیه السلام :
ای جمعیت شیعه برای ما زینت باشید ، و باعث ننگ ما نباشید
منبع: بحار الأنوار ؛جلد 65 ،صفحه151
گاهي بعضي از ما کاری می کنیم که مردم از دین برمیگردند . مثلا جواب سلام نمی دهیم صوت مداحی را تا نیمه شب در خیابان بلند می کنیم . لباس کثیف می پوشیم . سر مردم کلاه می گزاریم و .. به هرحال باید مواظب باشیم که آبروی دین را نبریم
داستان
گویند روزی دزدی در راهی، بسته ای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند : چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت: صاحب مال عقیده داشت که این دعا ، مال او را حفظ می کند. من دزد مال او هستم ، نه دزد دین.
اگر آن را پس نمی دادم و عقیده صاحب آن مال ، خللی می یافت آن وقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است.
ربيع زندگي
بعضی از اهل معرفت و اهل سلوک معنوی معتقدند که ماه ربیعالاول، به معنای حقیقی کلمه، ربیع حیات است، ربیع زندگی است؛ زیرا در این ماه، وجود مقدس پیامبر گرامی و همچنین فرزند بزرگوارش حضرت ابیعبداللّه جعفربنمحمدالصّادق ولادت یافتهاند و ولادت پیغمبر سرآغاز همهی برکاتی است که خدای متعال برای بشریت مقدر فرموده است. ما که اسلام را وسیلهی سعادت بشر و راه نجات انسان میدانیم، این موهبت الهی مترتب بر وجود مبارک پیغمبر است که در این ماه اتفاق افتاد. حقیقتاً باید این میلاد عظیم را مبدأ همهی برکاتی دانست که خدای متعال جامعهی بشری را، امت اسلامی را، پیروان حقیقت را به آن سرافراز کرده است.
سخنان مقام معظم رهبري مدظله العالي که در این صوت میشنوید:
این عشق … الهی است
خدایا! آرزوی من ورود به بهشت نیست که اینگونه با تو معبودم صحبت میکنم بلکه تنها نیتم فقط قرب و رضای توست و دوست دارم که تو ای یگانه خالقم از من راضی باشی و مرا به عنوان بنده خود بخوانی و مرا به سوی خود دعوت کنی.
شهید «حمیدرضا بنده پی» متولد سال ۱۳۴۴ و از جانبازان دوران دفاع مقدس بود که در عملیات کربلای ۵، مدال پر افتخار جانبازی را به گردن آویخت و در سال ۷۲ پس از تحمل چندین سال عوارض ناشی از جنگ تحمیلی سرانجام به دیدار همرزمان شهید خود شتافت و به درجه شهادت نائل شد. در ادامه وصیت نامه این شهید والامقام را میخوانید:
بسم الله الرحمن الرحیم
شهید حمیدرضا بنده پی
الذین امنوا و هاجروا و جاهدو فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله
گل اشکم شبی وامیشد ای کاش همه دردم مدارا میشد ای کاش
به هر کس قسمتی دادی خدایا شهادت قسمت ما میشد ای کاش
از آنجا که مرگ حق است بارها از خدای خود خواستهام مرا طوری نزد خود ببرد که وقتی در عالم قبر مرا میگذارند، بدنم در عشق به معشوق خود تکهتکه و خونآلود باشد و با لبانی خندان و بشاش خدای خود ار ملاقات کنم و من دوست دارم قبل از اینکه مرا در خانه قبرم بگذارند برایم روضه حضرت زهرا (سلام الله علیها) را بخوانند و با دستشان چند سیلی به صورتم بزنند تا صورتم نیلی شود تا اگر مولایم را ملاقات کردم به او بگویم که من نیز کشته راه همسرت فاطمه (علیها السّلام) هستم.
خدایا! روسیاهم و گنهکار و نمیدانم که آیا بنده بیچاره و گنه کار را خریداری میکنی یا خیر، چون من آمدهام با تو معامله کنم و خریدارم تو باشی.
بارالها هر وقت دلم از غصه تنگ میآید و میشکند دعایی که در خاطرم میآید و بر زبانم جاری میگردد، ذکر اللّهمّ عجّل لولیک الفرج، اللّهمّ ارزقنی توفیق الشهاده، می باشد و همیشه منتظرم که دوستان و رفقای شهیدم نیز برایم آمین بگویند.
خدایا! من رو سیاه دوست دارم در هنگام شهادت که اگر لیاقتش را پیدا کردم به اینگونه که میگویم به فیض عظمای شهادت نائل بگردم، من دوست دارم لب هایم از تشنگی و عطش خشکیده شود و ترک بخورد تا اگر مولایم و سرورم حسین بن علی (علیهما السّلام) راملاقات کردم، من بگویم آقاجانم دوست داشتم تا با لب تشنه شهید شوم و شما را اینگونه ملاقات کنم چون خجالت می کشم که من سیراب از دنیا رخت بربندم و [حال انکه] علی اصغر (علیه السّلام) تشنه شهید شد.
خدایا! آرزوی من ورود به بهشت نیست که اینگونه با تو معبودم صحبت میکنم بلکه تنها نیتم فقط قرب و رضای توست و دوست دارم که تو ای یگانه خالقم از من راضی باشی و مرا به عنوان بنده خود بخوانی و مرا به سوی خود دعوت کنی.
این عشق… الهی است
خدایا! عشق رسیدن به تو مرا دیوانه کرده است و نمیدانم که چکار کنم، هیچ چیز مرا سیراب نمیکند و روز به روز عطش رسیدن به تو مرا از خود بیخود کرده است و اگر میتوانستم به جایی پناه میبردم که تنها میبودم و آنقدر التماست میکردم تا مرا نزد خود ببری.
بارالها! تفسیر عشق بین من و تو فقط با رسیدن به تو میسر خواهد شد و هیچ فکری و زبانی قدرت فکر کردن و به زبان آوردن و حتی نوشتن این تفسیر را نتواند.
در آخر به خانوادهام و دوستان و آشنایان وصیت میکنم که پیرو محض ولایت فقیه باشید تا هم در این دنیا و هم در آن دنیا سعادتمند شوید. برای شفای مرضای اسلام دعا کنید علی الخصوص جانبازان انقلاب، و این امانت سنگین را که همان انقلاب اسلامی است، حافظ باشید تا در روز قیامت شرمنده خدا و ائمّه (علیهم السّلام) و شهدا نباشید.
فاتحان-مرجع تخصصی و جامع دفاع مقدس
منبر دو دقيقه اي ؛ موضوع: کبر و غرور
يك داستان مدرسهای دانشآموزان را با اتوبوس به اردو میبرد. در مسیر حرکت، اتوبوس به یک تونل نزدیک میشود که نرسیده به آن تابلویی با این مضمون دیده میشود: «حداکثر ارتفاع سه متر» پس از آرام شدن اوضاع مسئولین و راننده پیاده شده و از دیدن این صحنه ناراحت میشوند. پس از بررسی اوضاع مشخص میشود که یک لایه آسفالت جدید روی جاده کشیدهاند که باعث این اتفاق شده و همه به فکر چاره افتادند؛ یکی به کندن آسفالت و دیگری به بکسل کردن با ماشین سنگین دیگر و غیره. اما هیچ کدام چارهساز نبود تا اینکه پسربچهای از اتوبوس پیاده شد و گفت: «راه حل این مشکل را من میدانم!» یکی از مسئولین اردو به پسر میگوید: «برو بالا پیش بچهها و از دوستانت جدا نشو!» پسربچه با اطمینان کامل میگوید: «به خاطر سن کم مرا دست کم نگیرید و یادتون باشه که سر سوزن به این کوچکی چه بلایی سر بادکنک به آن بزرگی میآورد.» مرد از حاضر جوابی کودک تعجب کرد و راهحل را از او خواست. بچه گفت: «پارسال در یک نمایشگاهی معلممان یادمان داد که از یک مسیر تنگ چگونه عبور کنیم و گفت که برای اینکه دارای روح لطیف و حساسی باشیم باید درونمان را از هوای نفس و باد غرور و تکبر و طمع و حسادت خالی کنیم و در این صورت میتوانیم از هر مسیر تنگ عبور کنیم و به خدا برسیم.» پسربچه گفت: «اگر بخواهیم این مسئله را روی اتوبوس اجرا کنیم باید باد لاستیکهای اتوبوس را کم کنیم تا اتوبوس از این مسیر تنگ و باریک عبور کند.» پس از این کار اتوبوس از تونل عبور کرد. خالی کردن درون از هوای کبر و غرور و نفاق و حسادت رمز عبور از مسیرهای تنگ زندگی و نيل به سعادت مي شود. |
خداوند متعال میفرماید: «وَ لا تُصَعِّرْ خَدَّکَ لِلنَّاسِ وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ. [لقمان/18)] و روى خود را از مردم (به تکبّر) بر مگردان، و در زمین مغرورانه راه مرو، زیرا خداوند هیچ متکبّر فخر فروشى را دوست ندارد». |
امام صادق (علیه السلام) هم میفرماید: «لَا یَدْخُلُ الْجَنَّةَ مَنْ فِی قَلْبِهِ مِثْقَالُ ذَرَّةٍ مِنْ كِبْرٍ. داخل بهشت نمیشود، كسی كه در قلبش ذرهای از كبر و غرور باشد».[وسائل الشیعه، ج15، ص 375.] همچنین امام کاظم(علیه السلام)مےفرمایند: زراعت درزمین هموار می روید، نه برسنگ سخت! و چنین است که حکمت در دلهای متواضع جای می گیرد نه در دل های متکبر. خداوند متعال ،تواضع را وسیله عقل، و تکبر را وسیله جهل قرار داده است. تحف العقول،ص۳۹۶ |
معرفي كتاب/ حکمتنامه کودک
پيش گفتار
«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَ جِنَا وَذُرِّيَّـتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا» . [ فرقان : آيه 74 . ]
فرزند شايسته ، خواسته طبيعى و فطرى همه انسان هاست . همه آرزو دارند فرزندانى سالم و صالح داشته باشند ؛ فرزندانى كه روشنى بخشِ ديده و شادى بخش جان آنها باشند . حتّى انسان هاى ناشايسته نيز دوست دارند فرزند آنها خوب و شايسته باشد .
امّا همّت پرورش يافتگان در مكتب قرآن ، از اين خواست طبيعى فراتر است . آنها مى خواهند نه تنها فرزندانشان خوب و شايسته باشند ؛ بلكه مى خواهند فرزندان آنها در كنار خانواده ، پيشوا و سرمشقِ انسان هاى شايسته بشوند . آنان ، در مقام نيايش به خداى مهربان چنين مى گويند :
«رَبَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَ جِنَا وَذُرِّيَّـتِنَا قُرَّةَ أَعْيُنٍ وَ اجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِينَ إِمَامًا .
پروردگارا! به ما از همسران و فرزندانمان ، آن ده كه مايه روشنى چشمان ما باشد، و ما را پيشواىِ پرهيزگاران گردان» .
مسئله مهم اين است كه : چگونه مى توان به
اين آرزوى بلند ، دست يافت و زمينه اجابت اين دعا را در مورد فرزندان فراهم ساخت ؟
پاسخ اين است كه پرورش فرزند شايسته ، بر سه ركن اساسى استوار است . اين اركان عبارت اند از :
۱ . خانواده شايسته
۲ . رعايت حقوق كودك
۳ . وظيفه شناسى كودك .