یکبار تو هم به من بگو "نوکر من"
دو بیت شعری که سید مجید بنیفاطمه از زبان مرحوم آیتالله العظمی صافی گلپایگانی رضوان الله تعالی علیه
در محضر ایشان خواند و ماندگار شد.
یک عمر تو را خطاب کردم “مولا”
یکبار تو هم به من بگو “نوکر من”
در ادامه فایل تصویری قابل مشاهده می باشد
زندگینامه حضرت آیت الله صافی گلپایگانی رحمه الله علیه
حضرت آیت الله صافی گلپایگانی از اساتید و محققان برجسته حوزه بودند که از محضر آیات عظام بروجردی، خوانساری، حجت، صدر، موسوی گلپایگانی و محمدکاظم شیرازی کسب فیض کرده بودند.

به گزارش خبرگزاری حوزه، مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی پس از حدود یک قرن عمر با برکت و جهاد علمی و عملی، ساعتی قبل دار فانی را وداع گفتند.
به همین مناسبت به مرور بخشهایی از زندگی ایشان میپردازیم:
معرفی کتاب | صعود چهل ساله به همراه فایل PDF کتاب
کتاب «صعود چهل ساله»، ثمـره تـلاش نزدیـک بـه ۷۰ نفـر از نخبـگان حـوزوی و دانشــگاهی ،با تکیه بر آمار های بین المللی و اسناد معتبر جهانی بصورت نوین و موضوعی از سوی انتشارات آستان قدس رضوی منتشر و در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.

در این کتاب ،میزان دستیابی جمهوری اسلامی ایران بــه آرمان هایی از قبیـل عدالت، اســتقال، معنویــت، آزادی، کرامت زن، مردم سالاری دینی، گسـترش رفــاه عمومی و… را بــا اسـتفاده از نزدیکترین و متناسبترین شــاخصه های بین المللــی بــه آرمانهای انقــلاب اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. نکته منحصر به فرد درباره کتاب مذکور این است که ارجاعات آن بــه معتبرتریــن منابــع بین المللــی نظیــر داده هــای اطلاعاتی سازمان ملل، بانک جهانی، ســازمان جهانــی غــذا و کشــاورزی، ســازمان جهانی سـلامت، دفتر برنامه توســعه ملل متحد و دیگر مراجع آماری جهانی مســتند شــده اســت.
صعود چهل ساله
کتاب «صعود چهل ساله» در ۳۲۰ صفحه تهیه و تدوین شده و شامل ۹ فصل است.
* فصل اول: استقلال (از وابــستگی دوران پــهلوی تـا اســتقلال ایـــران اسلامی، استقلال در کشورهای دنیا)
* فصل دوم: گسترش عدالت اجتماعی (نابرابری، فقر)
* فصل سوم: گسترش برخورداری های عمومی (امنیت غذایی، آموزش مناسب، بهداشت، دسترسی به آب، دسترسی به برق، دسترسی به سوخت، دسترسی به وسایل ارتباطی، شاخصه توسعه انسانی)
* فصل چهارم: عزت و اقتدار (اقتدار امنیتی، اقتدار نظامی، اقتدار منطقه ای)
* فصل پنجم: پیشرفت های زیرساختی (حوزه حمل و نقل، علم و فناوری)
* فصل ششم: پیشرفت صنعتی (انرژی، صنعت)
* فصل هفتم: پیشرفت در معنویت (معنویت در دوران پهلوی، معنویت در جمهوری اسلامی، تأثیر جمهوری اسلامی بر معنویت دنیا، بحران معنویت در غرب)
* فصل هشتم: کرامت زن (زن در نگاه سران ایران، بررسی وضعیت زنان، کرامت زن در غرب)
* فصل نهم: آزادی و مردم سالاری (آزادی و مردم سالاری، آزادی و مردم سالاری در انقلاب اسلامی، نقد شاخص های آزادی در غرب)
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نسخه الکترونیکی این کتاب ارزشمند تقدیم میگردد.
مرجع تقلیدی که هفتگی به محضر حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه) مشرّف می شدند...

درگذشت آيت اللَّه “سيدمحمد حجت كوه كمره اي” عالم وفقيه رباني(1373 ق)
آيت اللَّه سيدمحمد حجت كوه كمره اي در سال 1310 ق درتبريز به دنيا آمد. او پس از فراگيري دروس مقدماتي در زادگاه خود، رهسپار نجف اشرف گرديد و از محضر حضرات آيات؛ سيدمحمد كاظم يزدي، سيد ابوتراب خوانساري، شريعت اصفهاني، ميرزاي ناييني، سيدمحمد فيروزآبادي و آقا ضياءعراقي بهره جست و در اندك مدتي به درجه ي عالي اجتهاد نايل گرديد.
✅ ايشان درسال 1349 ق رسماً در قم رحل اقامت افكند و ضمن حضور در درس آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري، خود به تدريس فقه و اصول پرداخت. وی پس از درگذشت آيت اللَّه شيخ عبدالكريم حائري، به همراه حضراتِ آياتِ عظام: سيدمحمدتقي خوانساري و سيد صدرالدين صدر به رياست امور حوزه ي ديني دست يافت و هر سه بزرگوار، به عنوان مراجع ثلاث يا سه گانه شهرت يافتند. مدرسه ي مشهور حجتيه از آثار ماندگار اين عالم رباني است.
✅ او سرانجام، در سال 1373ق، در 62 سالگي رحلت نمود و بنا به وصيت خود، در مدرسه حجتيه ي قم مدفون گرديد.
کتاب سلام بر ابراهیم جلد اول(PDF)

زندگینامه و خاطرات شهید ابراهیم هادی
یکی از پرفروشترین و جذابترین کتابها در زمینه زندگینامه شهدا با تیتراژ بیش از یک میلیون و سیصدهزار نسخه
فایل Pdf این کتاب توسط ناشر به صورت رایگان منتشر شده است. که در ادامه نسخه الکترونیک این کتاب خواندنی قابل دریافت می باشد
"خوشا سرو"؛ روایتگر شجاعت و درایت یک فرمانده

معرفی کتاب؛“خوشا سرو"؛ روایتگر شجاعت و درایت یک فرمانده
کتاب “خوشا سرو” نوشته فاطمه وفاییزاده روایتگر زندگی شهید “حسین اسلامیت” فرمانده گردان حبیب بن مظاهر(ع) در عملیات بیتالمقدس و به خصوص شجاعت و درایت این فرمانده در سال های دفاع مقدس است.
این کتاب که اخیراً به همت انتشارات ۲۷ بعثت به زیور طبع آراسته شده، در واقع از سلسله کتابهای زندگینامه ای سرداران شهید دفاع مقدس است که با استقبال خوب مخاطبان یار مهربان در سالهای اخیر همراه شده است.
در این کتاب زندگی شهید اسلامیت در دو فصل قبل از جنگ و بعد از جنگ تحمیلی روایت شده است.
این کتاب خواندنی در ۱۶۰ صفحه منتشر شده و در بخشی از آن میخوانیم؛
” وقتی حسین ده سالش شد، عمو محمدتقی که در آلمان زندگی میکرد و تاجر فرش بود، پیشنهاد کرد حسین را بفرستند آلمان تا درس بخواند. دایی مظفر نژاد موافق نبود. میگفت آنجا محیط خوبی برای رشد بچه نیست و حسین هم کم سن و سال است. صدیقه خانم هم به رفتن او راضی نبود. اولین پسرش بود و آنقدر عزیز که طاقت دوریش را نداشت. با این حال عمو محمدتقی خیلی از مدارس آنجا برای حاج رحیم تعریف کرد، طوری که کمکم حاج رحیم راضی شد برای پیشرفت حسین به این دوری تن بدهد. همیشه دوست داشت خانوادهاش در زندگی پیشرفت کنند. رفتند سفارت و برایش ویزا گرفتند…”
خبرگزاری رسمی حوزه
"ویژه نامه صهبای شهادت"
“وَ قَتْلاً في سَبيلِكَ فَوفِّقْ لَنا”
«بنده شب و روز به یاد شهید سلیمانی عزیز هستم»
«نباید به شهید سلیمانی به عنوان یک فرد نگاه کرد. بایدحاج قاسم را به چشم یک مکتب، یک راه و یک مدرسه درس آموز نگاه کنیم»
مقام معظم رهبری مد ظله العالی
آشنایی با ابعاد شخصیتی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی که به تعبیر مقام معظم رهبری مد ظله العالی “نمونهی برجستهای از تربیت شدگان اسلام و مکتب امام خمینی بود” می تواند درس آموز و الهام بخش باشد. معاونت فرهنگی تربیتی مرکز آموزشهای غیرحضوری در آستانه اولین سالگشت شهادت سردار دلها، اقدام به برگزاری فراخوان صهبای شهادت به زبان های فارسی، عربی، انگلیسی و اسپانیایی نمود و پس از دریافت و ارزیابی بیش از 400 اثر، آثار منتخب در قالب ویژه نامه به زبان های فارسی، انگلیسی و اسپانیایی تهیه و در آستانه چهل و دومین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی جهت بهره برداری و آشنایی با ابعاد شخصیتی آن مجاهد شهید منتشر گردید. نسخه دیجیتال (pdf) ویژه نامه در ادامه قابل دریافت می باشد
یک دقیقه با قرآن!

خاطرهای از همبند امام زمان قلابی!
یکی از دوستانم چند سال پیش به خاطر پخش شبنامه علیه رئیس مجلس وقت، به زندان لنگرود قم افتاد.
بگذریم از این که یک ماه در حبس بود و وقتی برگشت دو سال خاطره تعریف میکرد. بقیه ماجرا را از زبان خودش بخوانید:
در زندان با یک امام زمان همبند بودیم! با او در حیاط والیبال بازی میکردیم و در بوفه ساندویچ میخوردیم. یک روز سر ادعای امامتش شرطبندی کردیم. تصمیم گرفتیم یک کار خارق العاده در نظر بگیریم که اگر توانست انجام دهد به او ایمان بیاورم و برایش یک سوسیسبندری از بوفه بگیرم و اگر نتوانست او برایم یک همبرگر دستی بگیرد و بیخیال ادعاهایش شود. گفت: «من میتونم پیشبینی کنم غذای امروز چیه؟» گفتم: «خوب چیه؟» گفت: «ماهی سرخکرده با خرما و نون محلی.» گفتم: «داداش اون غذای زندان زاویرا بود و یوسف پیغمبر هم زندانیش بود. اینجا لنگرود قمه و تو داری آب خنک میخوری!» گفت: «تو کاری نداشته باش به این کارها. امشب غذا ماهی و خرما و نون محلیه.» گفتم: «خدا کنه. من که خسته شدم از سیبزمینی آبپز و تخممرغ آشغال» نفس عمیقی کشید و گوشه زندان افتاد به خاک. سر به سجده گذاشت و شروع کرد به مناجات. اشک میریخت و ضجه میزد. میشنیدم چه میگوید: «خدایا تو رو به حرمت اجداد طاهرینم، تو رو به قداست نبی مکرم اجازه نده این نامردها که من رو مظلومانه زندانی کردن جلوی بیدار شدن این جوون رو بگیرن. خدایا نور هدایتت رو بر قلب پاک این جوون بتابون و این کمترین رو سربلند کن. برحمتک یا ارحم الراحمین»
از سجده بلند شد تمام صورتش خیس اشک بود. تحت تاثیر قرار گرفتم. لحظهای در دلم گفتم: «نکنه حق با این باشه. نکنه تا الان دربارهاش خطا میکردم.» متوجه تردید من شد. شال سبزش رو بست به دور کمر و گفت: «نگران نباش. ما اهل بیت بخشندهایم. کسی خطا بکنه دستش رو میگیریم و به روش نمیاریم.» گفتم: «خدا حفظتون کنه و به من بصیرت بده.»
تا موقع شام، در استرس بودم و نگرانی. نکند در این ایام حرمت حجت خدا را زیر پا گذاشته باشم. بالاخره استرس تمام شد و چشم بصیرتم باز. شام را آوردند: املت گوجه با پیاز!
خبرگزاری حوزه |
درسی اخلاقی از علامه ذوفنون

? این اواخر حاجیه خانم در بستر بیماری افتاد و پایش به اطاق عمل باز شد، چند بار.
❗️ علامه که در قم بود به هم ریخت. طاقت نیاورد خودش را از قم به پای تخت بیمارستان رساند و با صداقتی که بوی تواضع داشت گفت:
? من تا الان فکر میکردم نویسندهی این کتابها منم و حال آنکه از وقتی تو در بستر افتادی، نرسیدهام حتی یک سطر بنویسم؛ اینقدر که حواسم پیش توست!
❗️ آخر هم وصیت کرد که کنار خانمش دفن شود! درحالیکه میتوانست بهترین نقطه حرم مقدسه قم یا مشهد دفن شود!
? مرحوم علامه حسن زاده عکس خانمش روی میز کارش بود تا همیشه یادش باشد و فاتحه نثار روحش کند
? تبیان