چرا مردان ناراحتی خود را بیان نمی کنند ؟
بهترین و تاثیرگذار ترین راه، شناخت مناسب مردان و احترام گذاشتن به عواطف و احساسات آنها می باشد.
مقدمه
برای بسیاری این سوال پیش می آید که چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند؟ به طور کلی، همگان بر این موضوع اشراف دارند که مردان تمایلی به نشان دادن ناراحتی خود نداشته و خیلی به ندرت این کار را انجام می دهند. حتی در شرایط و موقعیت های سخت و دشوار نیز مردان در ابراز ناراحتی خود مقاومت نشان می دهند. در باب این سوال که چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند، باید خاطر نشان کرد که در مواقع ناراحتی، قطره اشکی از چشم مردان سرازیر نمی شود. در این شرایط مردان به جای گریه کردن، شیوه هایی نظیر سکوت، پرخاشگری و خشم را در پیش می گیرند.
بطور کلی، نشان ندادن ناراحتی مردان، می تواند ریشه در عوامل و دلایل مختلفی داشته باشد. بر همین اساس، از جمله دلایل حائز اهمیت و مهمی که چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند، مکانیزم بقا، حفظ و محافظت از غرور مردانه و تفاوت های مغزی می باشد. بهترین راهکار مناسب و مثمر ثمر در اینکه چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند، شناخت ویژگی ها و خصوصیات شخصیتی مردان و احترام قائل شدن برای تفاوت های میان مردان و زنان می باشد.
مقدمه ای بر مقوله چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند؟
در این مقوله که چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند، باید خاطر نشان کرد که معمولاً مردان به جای ابراز ناراحتی خود، به راه های جایگزین آن مانند سکوت و خشم پناه می برند. بر اساس تحقیقات انجام شده، زنان هیچگونه مشکلی در ابراز ناراحتی ها و احساسات خود نداشته و ناراحتی خود را با متوسل شدن به گریه بروز می دهند.
در سوی مقابل، مردان به جای گریه، راه سکوت را بر می گزینند. ناگفته نماند که سکوت کردن مردان در مواقع ناراحتی حاکی از بی احساسی و عدم احساسات آنها نمی باشد. چراکه مردان نیز همانند زنان احساسات داشته و ناراحت شده و ناراحتی، اندوه و غم را به میزان زنان حس می کنند.
ما تفاوت بارز مردان و زنان در این مسئله، عدم توانایی مردان در ابراز ناراحتی و اندوه خود و پیوسته تلاش کردن در جهت مخفی نگه داشتن آن می باشد. بر این اساس و در باب این سوال که چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند، باید عنوان نمود که یکی از موارد حساس و چالش برانگیز برای مردان، ابراز احساسات می باشد. آنها در این مواقع ترجیح می دهند احساسات خود به ویژه ناراحتی و اندوه را بر زبان جاری نسازند.
بررسی مهمترین دلایل ابراز نکردن ناراحتی توسط مردان
همانطور که اشاره شد، در مقوله چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند، علل و مؤلفه های متعددی وجود دارد. تفاوت های مغزی یکی از دلایل عدم ابراز ناراحتی مردان است. بطور کلی، مسئول عواطف و احساسات، نیمکره راست و مسئول منطق، نیمکره چپ مغز می باشد. ارتباط و تعامل نیمکره های راست و چپ مغز در زنان قوی تر است که در نتیجه آن تعادل میان احساسات و عقل به خوبی صورت می گیرد.
در مردان تعادل برقرار کردن میان احساسات و منطق به سختی انجام می پذیرد. بر همین اساس، ابراز ناراحتی و احساسات در مردان امری سخت و دشوار تلقی می گردد. از دیگر دلایل مهم، غرور مردانه می باشد. از عنفوان کودکی این حرف را آویزه گوش پسرها می کنند که مرد هرگز گریه نمی کند.
فراگیری و تلقین این آموزه ها باعث شرم و خجالت مرد در مواقع ابراز ناراحتی و غم می شود. چرا که مردان تصور می نمایند در صورت نشان دادن ناراحتی و اندوه خود، غرور مردانه آنها بشدت تحت شعاع قرار می گیرد. بر این اساس و بمنظور از بین نرفتن غرور مردانه و حفظ شخصیت مردانه خود، در برابر بیان ناراحتی، سکوت اختیار می کنند.
مکانیزم بقا، از دیگر علل مهم در مقوله چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند، تلقی می شود. مردان هنگام قرار گرفتن در موقعیت های ناراحت کننده، علاوه بر کم حرف و ساکت شدن، اقدام به ترک محیط و شرایط ناراحت کننده می نمایند. این امر یک عمل کاملاً غریزی در مردان است که بر احساسات آنها، تاثیر بسزایی از خود بر جای می گذارد. ناگفته نماند که مردان در موقعیت های احساسی، بسیار آسیب پذیر بوده و احتمال بروز خطراتی نظیر حمله قلبی و فشار خون در آنها زیاد می باشد.
نحوه برخورد صحیح با عدم ابراز ناراحتی مردان
بهترین و تاثیرگذار ترین راه، شناخت مناسب مردان و احترام گذاشتن به عواطف و احساسات آنها می باشد. بطور معمول، بسیاری از مردان در مواقع بیان ناراحتی خود، مقاومت نشان داده و گارد می گیرند. در این شرایط، احترام گذاشتن به خواسته مرد و خلوت کردن او با خویش، بسیار تاثیرگذار و راهگشا می باشد. برخی از مردان نیز در مواقع ناراحتی، منتظر یک اشاره برای ابراز ناراحتی و تخلیه خود هستند. به همین جهت، آگاهی از روحیات، عواطف و شخصیت مردان، در این زمینه کمک شایانی می کند.
سوالات متداول
1. چرا مردان ناراحتی خود را نمی گویند؟
در مواقع ناراحتی، قطره اشکی از چشم مردان سرازیر نمی شود. در این شرایط مردان به جای گریه کردن، شیوه هایی نظیر سکوت، پرخاشگری و خشم را در پیش می گیرند.
2. تفاوت بارز میان مردان و زنان در موضوع ناراحتی چیست؟
تفاوت بارز مردان و زنان عدم توانایی مردان در ابراز ناراحتی و اندوه خود و پیوسته تلاش کردن در جهت مخفی نگه داشتن آن می باشد.
3. نحوه برخورد صحیح با عدم ابراز ناراحتی مردان چیست؟
شناخت مناسب مردان و احترام گذاشتن به عواطف و احساسات آنها، بهترین روش برخورد است.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - مهرداد ابراهیمی- راسخون
دوران جوانی، دوران شور و بی نظمی
دوران جوانی، دورانی است که جوان با بی نظمی های خودش سرخوش است و در مقابل این صفت خودش هم کاری نمیکند و عمرش به بطالت می گذرد. جوان، خودش را با دنیای استعداد میبیند اما توانایی ندارد که به آنها نظم ببخشد.
نماز، تمرین نظم و وظیفه شناسی است، جوانی که به نمازهای روزانه پای بند باشد، لا اقل خود را به انجام یک وظیفه مقید کرده و عادت داده است. همین عادت مقدس و پاک، مانعی دربرابر بی بند و باری و سهل انگاری او نسبت به وظایف دیگر و کمک به پیشرفت او در زندگی است. با نماز خواندن از کسالتی ها، سستی ها، بی نظمی ها و سهل انگاری ها جلوگیری کنید.
نماز وسیله دریافت امداد الهی
عبادت و در راس آن نماز، وسیله ای برای دریافت الطاف الهی است. حضرت موسی (علیه السلام) برای دریافت کتاب آسمانی تورات، چهل شبانه روز در کوه طور به عبادت پرداخت. پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) برای دریافت وحی، مدت های طولانی را در غار حرا به عبادت مشغول بود.
(3) تمام بزرگان، توفیقات خود را مدیون عبادت و در راس آن، نماز میدانند. جوان با داشتن روح لطیف و انعطاف پذیر میتواند با نماز و عبادت روح خود را متعالی کند.
جوانان و سرمایه ی اجتماعی
جوانان، سرمایه های عظیم یک جامعه، آینده سازان نظام و افتخار آفرین مردم اند. جامعه شناسان معتقدند جامعه ای سالم است که جوانانی سالم داشته باشد.
یکی از راه های مهم تربیت سالم، آشنایی جوانان با آموزه های دینی و بایدها و نبایدهاست. بایدها و نبایدهای دین به مثابه نسخه دکتر است که انسان را از بیماری ها نجات می دهد و نتیجه آن، ایجاد جامعه ای قانون مند، متمدّن و سالم است.
اگر در برخی روایات از پیامبر(ص) به طبیب یاد شده، درست بدین معناست، زیرا حضرت با نسخه دین، بیماری های روحی را درمان می کند و مردم را به دین مداری فرا می خواند.
از این رو بایسته است همه مردم به ویژه جوانان با دین بیش تر آشنا شوند. البته همه مردم به طور فطری، دین گرا هستند، ولی این امر در اثر برخی عوامل، کم رنگ و گاهی در برخی موارد فراموش می گردد.
در این میان آشنایی جوانان با دین اهمیت بیش تری دارد، زیرا فتح قله های موفقیت و طی مسیر پر فراز و نشیب زندگی، با دین گرایی امکان پذیر است.
جان.بی.کایزل می گوید: «بی ایمانی به خصوص از این لحاظ رنج آور است که دنیا و هر چه را که در اوست در نظر ما لغو و بیهوده و ناپایدار جلوه می دهد، در صورتی که صاحب ایمان در آفرینش و در زندگانی، منظور و مقصودی می بیند
منبع: راسخون
پرخاشگری در کودکان و شیوه درمان
پرخاشگری در کودکان جزئی از احساسات آنهاست ولی کودکان معمولا با نشانه های خشم آشنا نیستند، برای کنترل خشم کودک بهتر است ابتدا نشانه های کودک پرخاشگر را بشناسید و بعد راهکارهای کنترل آن را به کودک بیاموزید….
کودکان پرخاشگر معمولا در خانواده هایی زندگی می کردند که روابط عاطفی ضعیفی در آنها وجود داشته است.
مقدمه
پرخاشگری در کودکان جزئی از احساسات آنهاست ولی کودکان معمولا با نشانه های خشم آشنا نیستند، برای کنترل خشم کودک بهتر است ابتدا نشانه های کودک پرخاشگر را بشناسید و بعد راهکارهای کنترل آن را به کودک بیاموزید. پرخاشگری در کودکان رفتاری است که هدف آن آسیب رساندن به خود و دیگران است. براساس تحقیقات روانشناسان پرخاشگری دو گونه است. گونه اول معمولا با درد شروع می شود. این شکل از پرخاشگری هیجانی است و هدفش آسیب است. مثلا دعوا با خواهر و برادر و کتک کاری این نوع پرخاشگری است. نوع دیگر پرخاشگری در کودکان به واسطه خشم ایجاد نمی شوند و به این دلیل به وجود می آیند که می خواهند چیزی را به دست بیاورند. مانند کودکی که برای به دست آوردن پاداش کودک دیگری را کتک می زند.
آیا نشانه های پرخاشگری در کودکان عادی است؟
پرخاشگری در کودکان و ستیزه جویی آنها تا حدی عادی است ولی به تدریج این موضوع برایش عادی می شود. شاید در این لحظه کودک شما به دلیل مشکلات عاطفی افسرده باشد. پرخاشگری شدید ممکن است به علت ناراحتی کودک در مقابل تبعیض والدین باشد.
نشانه های پرخاشگری در کودکان چیست؟
خشم در کودک به صورت های مختلف مانند گریه کردن، داد زدن، خود را به زمین کوبیدن، فحش دادن و کتک زدن خود و دیگران نمود پیدا می کند. نشانه های دیگر عبارت است از:
- کتک کاری
- فشردن دندان ها
- حمله به دیگران
- آسیب به خود و اعضای خانواده
- نگاه های تند و غضب آلود
- احساس خستگی بیش از حد کودک
- کاهش تمرکز
- گوشه گیری
- ایجاد مزاحمت برای دیگران
- به هم زدن نظم خانه و اجتماع
- سرزنش دیگران
نشانه های پرخاشگری در کودکان در پسران بیشتر است یا در دختران؟
پرخاشگری در دختران کمتر از پسران است. ولی بعضی تحقیقات تفاوتی در آنها قائل نمی شوند. زمانی که کودکان با مشکلات سختی مانند جدایی پدر و مادر روبه رو می شوند پرخاشگرند و پرخاشگری آنها در یک سطح است.
نقش خانواده در پرخاشگری کودکان
نبود ثبات تنبیه هدف دار در خانواده
زمانی که کودک پرخاشگر می شود گاهی والدین به آنها دامن می زنند. معمولا والدین این کودکان در زندگی مشکلات بزرگی داشتند. مادران این کودکان در برابر رفتارهای زشت کودک خود در اجتماع و یا فامیل هیچ گونه واکنشی از خود نشان نداده اند. و گاهی هم واکنش آنها بسیار سخت گیرانه بوده است. این بی ثباتی در کودک تاثیرات بسیار منفی خواهد گذاشت.
کمبود روابط عاطفی در خانواده
کودکان پرخاشگر معمولا در خانواده هایی زندگی می کردند که روابط عاطفی ضعیفی در آنها وجود داشته است. معمولا آنها کودکان طلاق بوده و به واسطه نبود یک خانواده محکم و خوب دچار افسردگی شده اند.
نقش جمعیت خانواده در پرخاشگری در کودکان
کودکان پرخاشگر معمولا در خانواده های پرجمعیت رشد می کنند و به آنها توجه کمتری می شود. این موضوع نه تنها باعث بی قراری در کودک می شود بلکه اعتماد به نفس آنها نیز پایین می آید. مسلما کودک نمی تواند رفتارهای پرخاشگرانه را به ارث ببرد اما چیزی که از طریق وراثت منتقل می شود ناتوانی در تجربه برانگیختگی است.
همچنین بعضی از کودکان به دلیل شرایط اجتماعی و محیط نامناسب، این رفتارهای بزهکارانه را ندارند و شاید از آنجایی که این کودکان قابلیت برانگیختگی نسبت به محرک های اجتماعی را به ارث برده اند به واسطه اجتماعی شدن از رفتارهای پرخاشگرایانه و اجتماعی دوری می کنند.
تاثیر مشکلات مغزی بر روی پرخاشگری در کودکان
براساس تحقیقات انجام شده مشخص شد بعضی از قسمت های مغز منجر به رفتارهای غیر عادی و پرخاشگرایانه می شود. این رفتارها در دوران کودکی نمود پیدا می کند. شدت این پرخاشگری ها ناشی از تحریک نواحی مختلف است.
نقش رسانه و شبکه های اجتماعی در پرخاشگری کودکان
ابزار های رسانه مانند ماهواره و موبایل و اینترنت و بازی های خشن رایانه ای نقش مستقیمی در پرخاشگری کودکان دارد. درواقع بسیاری از برنامه ها و کارتون ها با هدف ستیزه جویی کودکان ساخته می شود. به عنوان مثال، فیلم ها و کارتون های بتمن و مرد عنکبوتی در روحیه بسیاری از کودکان تاثیر گذاشته و آنها را پرخاشگر کرده است. سعی کنید این موضوع را مدیریت کنید.
تاثیر اجتماع بر روی پرخاشگری در کودکان
اجتماع نقش بسیار زیادی در تربیت کودک دارد. مدرسه یکی از مهمترین مکان ها برای تربیت کودک است. اما همین مدرسه می تواند قربانگاه کودک شما شود. بر روی مدرسه ای که کودک خود را می فرستید وسواس شدید داشته باشید. بر روی هم کلاسی های کودک و نوع روابط آنها با کودک شما نظارت کنید.
یکی از علت های پرخاشگری کودک در اجتماع می تواند ناشی از مسخره کردن کودک تان توسط دوستانش باشد. گاهی کودک شما علاوه بر مدرسه با دوست خود دائما در حال دعوا و کتک کاری است. به کودک خود یاد دهید تا حقش را از دیگران بگیرد و از لوازم خود محافظت کند. اگر به کودک شما در مدرسه زور بگویند و وسائل او را به زودی بگیرند و او را کتک بزنند و با او بازی نکنند کودک تان با افت تحصیلی مواجه شده و افسردگی شدید می گیرد و در خانه شروع به پرخاشگری می کند.
علائم دیگری که در پرخاشگری کودک نقش دارد
- اختلالات بینایی و شنوایی
- مشکلات هیپوتالاموس
- اختلال در ترشح مغزی
- ناکامی در ارضای نیازهای مختلف در کودک
- تنبیه شدید والدین
- مشکلات اخلاقی پدر و مادر
- نبود پدر و مادر در خانه به مدت طولانی
- تولد کودک جدید در خانواده
- ترس و دلهره بسیار زیاد
- عدم آگاهی از رفتار با دیگران
- پرخاشگر بودن پدر و مادر
- احساس ناامنی در کودک
- دخالت بیش از حد والدین در کارهای کودک
- دیدن فیلم های وحشتناک و خشن
- فقر اقتصادی خانواده
- اعتیاد پدر یا مادر
- رفتار زشت معلمان کودک
- عدم ثبات در تنبیه کودک
- دادن تکلیف بسیار در مدرسه و سپردن کار زیاد به کودک در خانه
- تحقیر کردن کودک توسط پدر و مادر یا خواهر یا برادر
- آزار و اذیت جنسی
- بی عدالتی در خانواده و اجتماع نسبت به کودک
- نبود یک برنامه منظم در خانواده
منبع:راسخون
آیا ازدواج مانع ادامه تحصیل دختران می شود؟
معمولا دختران جوان گمان می کنند با ازدواج کردن، برنامه تحصیلیشان به هم میخورد، اما این تصور صحیح نیست. چرا که در پرتو ازدواج، همسران جوان میتوانند یکدیگر را در این راه یاری کنند و به هم دلگرمی و امید ببخشند که این مسأله در موفقیت تحصیلی شان بسیار مؤثر است.
ازدواج دختران در جوانی، علاوه بر امکان استفاده مفید از بهار عمر، موجب ادامه تحصیل آنها با آسودگی خیال بیشتر می شود.
پسری که علاقمند به ادامهی تحصیل است در صورتی که احساس نیاز به ازدواج ندارد، بهتر است ازدواج را تأخیر بیندازد. ولی اگر فرد احساس کند نسبت به جنس مخالف دچار لغزش شده است، احساس میکند کنترل شهوات برایش سخت شده چه در برخورد با جنس مخالف، چه همجنس، چه در تنهایی، همین که این احساس را کرد، اینها همه نشانهی نیاز به ازدواج است و در این صورت نباید بخاطر تحصیلات ازدواج را عقب بیندازد. البته در مورد خانمها چه نیاز به ازدواج پیدا شد و چه نشد، اصل اوّلیه این است که دختر هر چه زودتر اگر امکان ازدواج فراهم بود، ازدواج کند.
چرا دختران باید هرچه زودتر ازدواج کنند؟
1ـ بخاطر انواع و اقسام مزاحمتها؛ دختر میخواهد درس بخواند، مرتّب برایش مزاحمت ایجاد میشود، چه با قصد منفی، چه به نیت خواستگاری که موجب میشود دغدغهی محیط و افراد را پیدا کند. اینها وقت زیادی از او میگیرد.
2ـ ذهنیتهای اطرافیان؛ دختری که دنبال کسب علم است و میخواهد به مرکزی یا نزد استادی برود و بحث کند، چون مجرّد است، همیشه یک ذهنیت منفی به دنبالش هست. این ذهنیتها مانع خیلی پیشرفتها میشود.
3ـ از دست دادن موقعیتهای مناسب؛ در این چند سال که دختر میخواهد به اهداف علمی خود برسد، خواستگارهای خوبی داشته و رد کرده و حالا مثلاً فوق لیسانس گرفته و در ضمن سنش هم بالاتر رفته ولی از آن طرف هم کمیت و هم کیفیت خواستگارها پائین آمده است و در ضمن توقعات او هم بالا رفته است. در این حالت دختر به یک تعارض میرسد که خودش لیاقتهای ویژهای دارد ولی طالبین او به این لیاقتها نرسیدهاند و احساس جفا از طرف جامعه میکند و مجبور است به خواستگاری کمتر از آنچه میخواست جواب مثبت بدهد که امکان دارد بعداً دچار مشکل بشود.
4ـ عدم سازگاری انسان؛ بطور طبیعی انسان هر چه سنّش بالاتر میرود، قوّهی سازگاری و انعطافپذیریش کمتر میشود. لذا چه دختر، چه پسر بهتر است زودتر ازدواج کنند.
5ـ عدم تناسب تحصیلی؛ میانگین سطح تحصیلی دخترها از پسرها بالاتر رفته است. بنابراین بخشی از دختران تحصیل کرده مجبورند با پسری ازدواج کنند که از نظر تحصیلی پایینتر از آنها هستند. بنابراین یا ازدواج نمیکنند و یا ازدواج میکنند و زندگی برای آنها سخت میشود.
آیا ازدواج مانع ادامه تحصیل دختران است؟
بنابراین توصیه میشود اگر شرایط مهیّاست، ازدواج کنید. اگر همهی شرایط در نظر گرفته شد، تحصیل مانع ازدواج نیست؛ اگر چه ازدواج کمّیت وقت را کم میکند، ولی برکتش را زیاد مینماید. ازدواج به کار، تحصیل و… برکت میدهد؛ به شرط آنکه متناسب و مناسب باشد. شرایط متناسب با ازدواج ضمن تحصیل، یعنی اینکه شما که الآن وضعیت آنچنانی ندارید، از طرف مقابل هم توقّع آنچنانی نداشته باشید. فرد مناسب، منظور فرد ایدهآل نیست؛ مگر خود شما ایدهآل هستید که میخواهید طرف مقابل ایدهآل باشد؟
منظور از مناسب، یعنی به خود، خانواده و فرهنگت نگاه کن و انتخاب کن. پس ازدواج مانع تحصیل نیست؛ امّا نوع انتخاب مانع تحصیل است. موضوع این نیست که کسی را انتخاب کنیم که همانند ما درس بخواند، بلکه گاهی همسر با آنکه خود نتوانسته است ادامه تحصیل دهد، ولی واقعاً احساس علاقه به تحصیلات همسرش دارد و این را میتوان در زندگی دید. عشق به تحصیل، بعضی اوقات در وجود فردی هست ولی به خاطر شرایط زندگی نمیتواند برود دنبال تحصیل. این عشق را انتقال میدهد به وجود همسرش. این افراد زوجهای موفّقی هستند.
یک نکتهی اساسی برای خانمها این است که یک دختر تا ازدواج نکند، خیلی چیزها برایش دغدغه است. مثلاً پدر و مادرش، دوستان، تحصیلات، کار و… و نمیتواند از آنها جدا بشود. ولی طبیعت دختران این طور است که یک دختر به محض ازدواج دغدغهی اصلی و کانون توجّهش همسرش میشود. حال، اگر شوهر او رغبت به ادامهی تحصیل همسرش داشته باشد، کانون توجّه خانم به ادامهی تحصیل منتقل میشود. امّا اگر خدای ناکرده طوری شود که این خانم از شوهرش سرد شود، ولی فردی باشد که مزاحم او نباشد و همزیستی مسالمتآمیز داشته باشند، باز این دختر میرود سراغ درسش. چون دغدغهاش شوهرش نیست. امّا اگر به شوهرش علاقمند باشد و او به درس علاقمند نباشد، این زن دیگر نمیتواند در تحصیل موفّق باشد. بنابراین دختر خانمها به این نکته توجه داشته باشند که اگر فرد مناسبی برای ازدواج پیدا شود، آنچه مقدم میباشد ازدواج است نه تحصیل. البته با در نظر داشتن این نکته که در حال سپری کردن مقاطع حساس تحصیلی (کنکو و …) نباشند.
فکر نکنید با ازدواج کردن برنامه تحصیلیتان به هم میخورد بلکه در پرتو ازدواج، شما و همسرتان میتوانید یکدیگر را در این راه یاری کنید و به هم دلگرمی و امید دهید که این مسأله در موفقیتتان در تحصیلات علمی بسیار مؤثر است.
توجّه داشته باشید در ماههای اوّل ازدواج تحصیلات فرد تحتالشعاع قرار میگیرد و گاهی دچار تزلزل میشود که با توجه به روحیهی خانمها، این امر در آنها بیشتر است؛ پس شروع ازدواج نباید با مقاطع حساس تحصیلی همراه باشد. به طور کلی راه حل خروج از تشویش ذهنی در این زمینه، بررسی زندگی کسانی است که ازدواج کردهاند و تحصیلاتشان را نیز ادامه دادهاند. اگر نهایتاً مسیر ازدواج در حین تحصیل را برگزیدید و نگران مشکلاتی هستید که با آن مواجه میشوید، به راهحلهای زیر توجه کنید:
ازدواج در حین تحصیل و راهکارهایی برای مواجهه با مشکلات
ـ میتوانید با مقدمات ساده و بدون تشریفات عقد شرعی کنید، اما زندگی مشترک را به تأخیر بیندازید. اصطلاحاً ازدواج نیمه مستقل داشته باشید.
ـ کار کردن همگام با تحصیل، میتواند در کاهش مشکلات اقتصادی شما تأثیرگذار باشد.
ـ وقتی زندگی ساده و قانعی داشته باشید، آرامش فکری و روحی بیشتری خواهید داشت؛ در این صورت راحتتر میتوانید در مسائل علمی، پژوهشی و صنعتی پیشرفت کنید.
ـ حمایتهای والدین میتواند در کاهش مشکلات دوران تحصیل مؤثر باشد.
ـ وقتی هر دو زوج یا یکی از زوجین محصل باشد، انجام کارهای منزل به طور مشترک صورت میگیرد که این مسأله علاوه بر محبت و دلگرمی، اجر اخروی را هم به دنبال دارد.
ـ با توافق یکدیگر تا پایان تحصیل، از بچهدار شدن جلوگیری کنید و با آسودگی بیشتری به تحصیل بپردازید.
ازدواج جوانان و راهکارهایی برای مواجهه با مخالفت نامعقول والدین
گاهی اوقات والدین ادامهی تحصیل فرزندانشان را مانع ازدواج آنها میدانند و با ازدواج آنها مخالفت میکنند در این صورت از طریق افراد بانفوذ باید به آنها گوشزد کرد که گاهی فرزندان به خصوص دختران از ابراز نیاز به ازدواج خجالت میکشند و یا حتی ممکن است جواب منفی هم بدهند؛ در صورتی که درونشان غوغایی برپاست. اشکالتراشی و سنگ انداختن بیجای والدین باعث میشود فرزندان به آنها بدبین شوند و از آنها کینه به دل بگیرند.
بنابراین فرزندان برای از بین بردن اشکالتراشیهای غیرمنطقی و نامعقول بهتر است راهکارهای زیر را به کار بندند:
ـ صحبت مستقیم، معقول، مؤدبانه، منطقی و همراه با احترام به والدین و گوشزد کردن اشکالات آنها و توجیه آنها نسبت به غیرمنطقی بودن شیوهی برخوردشان.
ـ در صورت شرم و حیا و یا تأثیرگذار نبودن صحبت مستقیم، واسطه کردن افرادی که حرف آنها در والدینشان مؤثر واقع میگردد.
سخن آخر
یکی از دلایل بالا رفتن سن ازدواج تحصیلات است که ازدواجهای دانشجویی علاوه بر کاهش تنشهای روحی جوانان از بالا رفتن سن ازدواج نیز جلوگیری میکند و همچنین از مزایای جشنهای ازدواج دانشجویی صرفهجویی اقتصادی برای زوجین است.
منبع:
مطلع مهر، امیرحسین بانکی پور (1396)، انتشارات حدیث راه عشق، اصفهان، چاپ شصت و هشتم.
مثبت اندیشی، رازی برای خوشبختی
بسیار از مشکلاتی که در زندگی ما وجود دارد به نحوه نگرش ما به آن موضوع بستگی دارد. بسیاری از افراد از کاه، کوه درست میکنند و با تفکر خودشان سبب رنجش خاطر خودشان میشوند. برای خوشبخت شدن لازم است که ذهن…
مثبت اندیش بودن سبب خوشبختی و رضایتمندی از زندگی مشترک میشود و منفی نگری عاملی است برای شکوه کردن از زندگی مشترک.
مقدمه
مرد جوانی با حالت افسرده و چهره ای در هم کشیده پیش من آمد و گفت: دیگر تحمل این زندگی را ندارم و از همسرم متنفرم. گفتم مشکل شما چی است که توانسته تا این حد شما را آشفته کند. گفت: همسرم به من میگوید با فلان رفیق دور نزن، فلان کار را انجام نده، فلان غذا را نخور، فوتبال نرو و بسیاری از مشکلات دیگر.. با لبخند به او گفتم شما نیازی نیست از همسرتان طلاق بگیرید شما باید از منفی نگری طلاق بگیرید و ذهن خودتان را با مثبت نگری پُر کنید. وقتی شما در ذهن خودتان افکار مثبت داشته باشید، توجه شما را از سمت این مشکلات به خوبی ها و زیبایی ها معطوف میسازد.
وقتی شما مثبت نگر باشید، رفتارهای ناخوشایند همسرتان را توجیه می کنید. مثلا: وقتی به شما میگوید که فوتبال نروید، اگر با دید منفی نگاه کنید میگویید که همسرم نمیخواهد من تفریح داشته باشم و احساس لذت کنم. اما اگر نگاه مثبت به ماجرا داشته باشید می گویید: همسرم نگران است که خدای نکرده من مصدوم نشوم، برای سلامتی من میگوید که فوتبال نروم. این افکار خود شماست که سبب رنجش خاطر شما میشود پس نگاه و افکار خودتان را مثبت کنید تا به آرامش برسید.
رفتارهای خوب همسرتان را کشف کنید
باور کنید زندگی شما یکسره، تلخی و سختی نیست. بلکه دارای شادی و نشاطی هم هست. همسرتان یک فردی نیست که غیر قابل تحمل باشد، در وجود او نیز خوبی های نهفته است که شما باید آنها را کشف کنید و اگر موفق شوید که به آنها توجه کنید تا حد زیادی مشکل شما را حل خواهد کرد. اعمال شما تحت تاثیر افکار شما هستند، بنابراین اگر منفی نگر باشید، آینده روشنی پیش روی تان وجود نخواهد داشت و همیشه زندگی همراه غم و اندوه خواهید داشت.
بنابراین برای رسیدن به آرامش در زندگی مشترک تان، باید به شناسایی و کشف نقاط مثبت همسرتان بپردازید و ذهن خودتان را از منفی نگری پاک سازید، افکارتان را کنترل کنید تا به آرامش برسید. افراد مثبت نگر می دانند اگر افکار خود را کنترل نکنند، کنترل اعمال و رفتارشان را نیز از دست می دهند.
لازم است یک تعریف جزئی از مثبت نگری داشته باشیم تا ذهن شما با این واژه، آشنا تر شود.
تعریف مثبت نگری یا خوش بینی
خوش بینی را می توان استفاده کردن از تمامی ظرفیت های ذهنی مثبت، نشاط انگیز و امیدوار کننده در زندگی، برای تسلیم نشدن در برابر عوامل منفیِ ساخته ذهن و احساس های یأس آورِ ناشی از دشواری ارتباط با انسان ها و رویارویی با طبیعت، دانست.[1]
مشکل را ذهن شما می سازد
هر مشکلی فقط به اندازه ای که شما آن را مشکل می گیرید مهم است . بیشتر مشکلات بی اهمیت و کوچک هستند مثل بحث کردن های زن و شوهر در مورد انتخاب رنگ فلان وسیله یا انتخاب مارک لباس، اینها اختلافاتی هستند که سبب مشکل میشوند اما بسیار بی اهمیت هستند اما ذهن منفی از همین کارهای بی اهمیت یک دیو خطرناک میسازد و زندگی را تباه میسازد. تعداد بسیار کمی از مشکلات واقعا جدی و مخرب هستند که آنها را هم میشود با مدیریت کردن ذهن خودتان، حل کنید.
دوستان مثبت اندیش پیدا کنید
در بین دوستان تان کسانی هستند که دائما از زمین و زمان مینالند و شما با قرار گرفتن در معرض امواج منفی دیگران و همنشینی با آنهایی که بیش از اندازه زبان به شکوه میگشایند، شما را به سوی منفی بافی و بدبینی سوق میدهند. در انتخاب دوستان تان دقت داشته باشید و افراد منفی باف را از زندگی خودتان حذف کنید. امام علی (علیهالسلام) میفرماید : همنشین خوب نعمت است. [2] امام علی (علیهالسلام) فرمودند : بیشترین صلاح و درستی در همنشینی با خردمندان و صاحبدلان است. [3]
نکته : اگر می خواهید در زندگی مشترک خود، آرامش را مشاهده کنید چاره ای جز این ندارید که افکار منفی را از ذهن خود کاملا پاک کنید و افکار مثبت را جایگزین آن کنید و فرکانس مغزتان را روی زمان مثبت اندیش تنظیم کنید و احساس لذت کنید.
ارتباط خودتان را با خدا بهتر کنید
تنها انسان هایی که از روح آرام برخوردار هستند می توانند از زندگی خود لذت ببرند و داشتن روح آرام مستلزم این است که با خداوند ارتباط داشته باشید و همیشه ذکر خداوند را روی لب هایتان داشته باشید. الَّذِینَ آمَنُواْ وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِکْرِ اللّهِ أَلاَ بِذِکْرِ اللّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ، همان کسانى که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد، آگاه باش که با یاد خدا دلها آرامش مىیابد. [4] اگر ارتباط خود را با خداوند درست کردید، سختی ها و گیر دادن های همسرتان را برای خودتان یک نردبانی به سمت موفقیت میبینید و ذهن تان سرشار از آرامش و انرژی مثبت خواهد شد.
اندیشیدن و نحوه فکر کردن نقش بسیار مهمی در زندگی انسان دارد. مثبت اندیش بودن سبب خوشبختی و رضایتمندی از زندگی مشترک میشود و منفی نگری عاملی است برای شکوه کردن از زندگی مشترک. انسانها همواره با نوع تفکر خود و نگرشی که به جهان دارند از یکدیگر متمایز میشوند. انسانی که مثبت میاندیشد، هیچ اتفاقی را در عالم شر و بد نمیداند، (گیر دادن های همسر) بلکه لحظه به لحظه آن را حساب شده و تحت کنترل خالق بزرگ عالم میداند و میداند که روح او بوسیله موفقیت در این امتحان، قوی و بزرگ خواهد شد.
پی نوشت :
[1] الوود چپمن، نگرش مثبت، مترجم فهیمه نظری، تهران: شرکت انستیتو ازایران، سال چاپ: 1384، چاپ دوم، صفحه 11.
[2] میزان الحکمه، ری شهری،81، باب نعمت، صفحه 198.
[3] غررالحکم، صفحه 429.
[4 ] قرآن کریم ، سوره مبارکه رعد، آیه 28.
راسخون
مهارت آزاد اندیشی
انسان به دلیل محدودیتی که در وجود اوست، نمی تواند همه ابعاد و جوانب یک کار و یا موضوع را درک کند؛ از همین روی به او سفارش شده است که از اندیشه دیگران بهره گیرد. مهارت آزاد اندیشی با مشورت ارتباط نزدیکی…
مهارت آزاد اندیشی
آزاداندیشی به معنای بهره گیری از بهترین اندیشه هاست.
چکیده: انسان به دلیل محدودیتی که در وجود اوست، نمی تواند همه ابعاد و جوانب یک کار و یا موضوع را درک کند؛ از همین روی به او سفارش شده است که از اندیشه دیگران بهره گیرد. مهارت آزاد اندیشی با مشورت ارتباط نزدیکی دارد. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
مفهوم آزاداندیشی
آزاد اندیشی به معنای چاره اندیشی (تصمیم گیری) از طریق استقبال از دیدگاه ها و اندیشه های مختلف و انتخاب بهترین آنهاست.
تصمیم گیری و حل مسئله، مستلزم تفکر برای برشمردن راه حل ها و گزینه های ممکن و نیز انتخاب بهترین راه حل و گزینه است. اولین گزینه ضرورت بهترین گزینه ممکن نیست. انتخاب بهترین راه حل، مستلزم استقبال از کلیه نظرها و اندیشه های مختلف است.
بر اساس روایات آنچه موجب نابودی انسان می شود، این است که آنچه را نمی داند، سئوال نمی کند. استقبال از نظرها و اندیشه های مختلف موجب شناسایی اشتباهات می شود. بنابراین، اندیشه های مختلف را باید کنار یکدیگر گذاشت تا راه درست از آنها متولد شود یا اینکه به تمام نظرها توجه کرد و درست ترین آنها را برگزید؛ زیرا فرد عاقل نظر عقلا و دانش دانشمندان را به نظر و دانش خود می افزاید.
بهره گیری از اندیشه های دیگران
چاره اندیشی (تصمیم گیری)، لازمه بقای قدرت هاست و تفکر، لازمه و اندیشی است و کسی که از نظرهای مختلف آگاه نباشد، قادر به چاره اندیشی صحیحی نخواهد بود. چه بسا چاره اندیشی هایی که چاره اش او را به خاک افکند. عاقل کسی است که با تفکر صحیح و توجه به سرانجام کارها نظرها و اندیشه های مختلف را مورد توجه قرار دهد. احمق ترین فرد کسی است که خود را عاقل ترین مردم می داند و کسی که دانش دانشمندان را سبک می شمارد و به آن توجه نمی کند، فردی است احمق و نادان و عاقل کسی است که نظر خود را متهم کند و به هر چیزی که نفس او در نظر او می آراید، اعتماد نکند.
مهم ترین نقش عقل، قدرت تجزیه و تحلیل اطلاعات و تفکیک اطلاعات صحیح از اطلاعات صحیح است.[1] به بندگان من بشارت ده، کسانی که سخن را می شنوند و سپس بهترین آن را انتخاب و پیروی می کنند؛ آنان کسانی هستند که مورد هدایت الهی قرار گرفتند و صاحب عقل و خرد هستند (قرآن کریم).
ذهن باید به صورت یک غربال و یا صافی عمل کند؛ به گونه ای که قادر به تشخیص اطلاعات درست از نادرست باشد و اطلاعات درست را بپذیرد و اطلاعات نادرست را رد کند:
بزرگ ترین جهالت این است که انسان هر آنچه را شنید، بیان کند (پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)، و سخن حق را از اهل باطل بپذیرید و سخن باطل را از اهل حق نپذیرید و نقد کننده سخن باشید (حضرت مسیح (علیه السلام).
آزاداندیشی علاوه بر قدرت تجزیه و تحلیل، مستلزم روح علمی است. روح علمی به این معناست که فرد بدون دخالت دادن هوای نفس خود فقط به دنبال حقیقت باشد نه اینکه بخواهد حقیقت به گونه ای باشد که او می خواهد؛ یعنی ابتدا مدعا را انتخاب بعد دلایل و شواهدی را برای اثبات آن جستجو نماید؛ بلکه باید بر عکس عمل کرد؛ یعنی صرف نظر از اینکه نتیجه و حقیقت اثبات شده مطابق و یا برخلاف میل فرد باشد، ابتدا باید در جستجوی دلایل و شواهد باشد و بر این اساس مدعای خود را انتخاب کند.[2] آزاد اندیشی، مستلزم مشورت با دیگران نیز می باشد. مشورت یکی از روش های رشد عقلانی است.
پیشه ور کامل شود از پیشه گر
عقل قوت گیرد از عقل دگر
آشنایی عقل با عقل از صفا
چون شود هر دم فزون باشد ملا
عقل را با عقل یاری یارکن
امرهم شوری بخوان و کار کن[3]
امام علی(علیه السلام) می فرماید: «کسی که با مردان (خردمند) مشورت کند، در عقل آنان شریک می شود.» از سوی دیگر اگر اندیشه ای بر جمعی حاکم باشد و آنان نتوانند آن را نقد کنند، عقل آنان امکان تعالی نمی یابد. همان گونه که استفاده نکردن از یک عضله آن را از کار می اندازد، چنانچه عقل به فعالیت وادار نشود، به تدریج از کار می افتد. بنابراین، عقول باید با یکدیگر برخورد کرده و فرصت تحرک داشته باشند. در محیطی که مدام مسائل نو طرح می شود و انسان را به تأمل و سؤال وامی دارد، عقل امکان شکوفایی و رشد می یابد.[4]
پی نوشت :
[1] . مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت در اسلام، تهران، صدرا، ص 38.
[2] . همان، ص 51.
[3] . مولوی
[4] . محسن ایمانی، تربیت عقلانی، تهران، امیرکبیر، ص ۲۰۳-۱۷۲.
راسخون
نقش پدر و مادر در زندگی فرزندان
اصول تربیتی پدر و مادر، در موفقیت فرزندان تاثیر مستقیم و بسزایی از خود برجای می گذارد. والدین بر حسب دانش و تجربه قبلی و با تکیه بر روش های تربیتی خود، درصدد تربیت فرزندی کامل و موفق بر می آیند. از سوی…
والدین دانا، یک الگوی سازنده و مثبت برای بچه های خود به حساب می آیند. همچنین اصول فکری و قالب های رفتاری صحیح و بهینه را به فرزندان خود آموزش می دهند.
مقدمه
بدون تردید، اصول تربیتی پدر و مادر، در موفقیت فرزندان تاثیر مستقیم و بسزایی از خود برجای می گذارد. به طور کلی، والدین بر حسب دانش و تجربه قبلی و با تکیه بر روش های تربیتی خود، درصدد تربیت فرزندی کامل و موفق بر می آیند. از سوی دیگر، نحوه تعامل و ارتباط والدین با فرزندان، یکی از مؤلفه های تاثیر گذار برای تحویل دادن فرزندانی سالم و متعهد به جامعه می باشد.
گفتنی است که پدر و مادر دانا، علاوه بر برقراری ارتباط و تعامل عمیق و قوی با فرزند خود، در جهت شناسایی نیازهای او اقدامات لازم را بکار می بندند. همچنین این دسته از والدین چتر حمایتی خود را به صورت کامل، بر سر فرزندان خود باز می کنند. ضمناً پدر و مادر موفق، زمینه ساز و سکوی پرتابی برای موفقیت فرزندان خود به شمار می روند. در سوی مقابل، پدر و مادر معمولی، در تعامل و ارتباط با فرزند خود، صمیمیت کمتری را لحاظ می کنند. ادامه این روند، به تدریج یک شکاف و خلأ عاطفی را میان بچه ها و والدین ایجاد می سازد.
ناگفته نماند که بر اساس تحقیقات صورت گرفته، پدر و مادر، علی الخصوص پدر، در یادگیری سالم، شناخت احساسات و ایجاد اعتماد به نفس در فرزند، نقش برجسته و پر رنگی را بر عهده دارد. سهل انگاری در این امر، عصبانیت، پرخاشگری و احساس ناامنی را در وجود بچه ها متبلور می سازد.
نقش پدر و مادر در زندگی فرزندان
به طور کلی، رفتار و حضور پدر و مادر علاوه بر تربیت فرزندان، در ابعاد مختلف زندگی آنها نیز بسیار تاثیر گذار و مؤثر می باشد. گفتنی است که عدم حضور یا مؤثر نبودن هر یک از والدین، باعث بروز آسیب در زندگی و جنبه های مختلف شخصیتی فرزندان می شود. حضور گرم و صمیمانه والدین تاثیر بسزایی در شخصیت فرزندان برجای می گذارد. شایان ذکر است که بچه ها به صورت ناآگاهانه یا آگاهانه، خصوصیات بسیاری از پدر و مادر خود به ارث خواهند برد. بر این اساس، والدین دارای ویژگی های اجتماعی، بچه های خود را به سوی اجتماعی شدن رهنمون می سازند.
همچنین نحوه صحبت و نوع رفتار پدر و مادر با فرزندان، بستر مناسب برای تحریک احساسات و رشد آنها را فراهم می آورد. در یک نگاه کلی، پدر و مادر آینه تمام قد و مهمترین الگوی فرزندان به شمار می آیند. بنابراین، بچه ها رفتار والدین خود را از نزدیک لمس نموده و آن را تقلید و تکرار می نمایند. بر این اساس، ارتباط و تعامل مناسب و احترام قائل شدن پدر و مادر برای یکدیگر، سبب فراگیری و آموزش ارتباطات سالم و حفظ احترام در فرزندان می شود.
تفاوت پدر و مادر معمولی و دانا
به طور کلی، تفاوت پدر و مادر معمولی و دانا، در زمینه های مختلفی به چشم می خورد. پدر و مادر دانا، اهمیت ویژه ای برای ارتباط فیزیکی، حسی و مهر ورزی به فرزندان خود قائل هستند. همچنین این دسته از پدر و مادر ها، از ثبات و پایداری لازم در مقررات و قوانین تربیتی خانواده برخوردار می باشند. والدین دانا تنها به حرف و کلام اکتفا نمی کنند، بلکه در عمل هم رفتارهای درستی نشان می دهند.
پدر و مادر های دانا، ضمن تمرین کردن موفق بودن، راه و روش رسیدن به موفقیت را به فرزندان خود می آموزند. اهمیت و مورد توجه قرار داشتن نشاط و سلامتی فرزندان، احترام گذاشتن به نظر و عقیده فرزندان، سهیم کردن بچه ها در تصمیم گیری های کوچک و مرتبط با خود و خانواده و تقویت عنصر خودباوری در فرزندان، دیگر تفاوت پدر و مادر معمولی و دانا را رقم می زند.
ویژگی های حائز اهمیت پدر و مادر دانا
یکی از ویژگی های بارز و شاخص پدر و مادر دانا، به ایجاد روابط سالم و مثبت و افزایش اعتماد به نفس فرزندان، مربوط می شود. بر اساس تحقیقات صورت گرفته، پدر و مادر باعاطفه و حمایتگر، در رشد تحصیلی، شناختی و اجتماعی فرزندان بسیار تاثیر گذار و مؤثر می باشند. بدون تردید، چنین والدینی، حس اصالت، عزت نفس و برخورداری از شخصیت قوی را برای بچه ها با خود به ارمغان می آورند. همچنین پدر و مادر دانا، از طریق ارتباط گفتاری و کلامی، اثرات مثبت و سازنده ای بر روی فرزندان خود می گذارند.
در این زمینه باید خاطر نشان نمود که والدین دانا، یک الگوی سازنده و مثبت برای بچه های خود به حساب می آیند. پدر و مادر دانا، اصول فکری و قالب های رفتاری صحیح و بهینه را به فرزندان خود آموزش می دهند. ناگفته نماند که والدین دانا در مقایسه با پدر و مادر معمولی، در صورت مرتکب شدن اشتباهی، فرزند خود را تحقیر و سرزنش نمی کنند. بلکه به او اجازه می دهند که اشتباه خود را پذیرفته و در جهت جبران آن اقدام نماید.
پدر و مادر دانا، به فرزندان خود یاد می دهند که کارهای شان را تا حد لازم به صورت مستقل انجام دهند. این امر علاوه بر کمک به آنها برای رسیدن به مرز خود اتکایی و اعتماد، زمینه مناسب، به منظور وارد شدن راحت تر به اجتماع و دستیابی به موفقیت بیشتر را مهیا می سازد. ناگفته نماند که این دسته از بچه ها، قادر خواهند بود روی پای خود ایستاده و کمترین وابستگی را به پدر و مادر خود پیدا نمایند.
منبع:راسخون
نقش مثبت اندیشی در سعادت خانواده
یکی از نشانه های سلامت روان، رویکرد مثبت و سازنده به هستی است؛ چنین رویکردی زمینه ای برای گرایش و برخورد مثبت با جهان محسوب می شود؛ به عبارت دیگر، مثبت اندیشی، مقدمه ی مثبت گرایی است.
نقش مثبت اندیشی در سعادت خانواده
بنیان خانواده و زندگی مشترک بر «خوب دیدن»، استوار است.
چکیده : یکی از نشانه های سلامت روان، رویکرد مثبت و سازنده به هستی است؛ چنین رویکردی زمینه ای برای گرایش و برخورد مثبت با جهان محسوب می شود؛ به عبارت دیگر، مثبت اندیشی، مقدمه ی مثبت گرایی است.
شناخت عینی
به باور مزلو، کسانی که از سلامتی کامل روحی برخوردارند، از موضوعات و اشخاص دنیای پیرامونشان شناخت عینی دارند؛ در حالی که شخصیت های ناسالم، جهان را، با قالب ذهنی خویش ادراک می کنند و میخواهند به زور آن را به شکل ترس ها، نیازها و ارزش های خود درآورند. (1)
بر این اساس، انسان های مثبت اندیش و مثبت گرا از مرز سلامت و تعادل روان فراتر رفته، به تعالی روان دست می یابند. و در برخورد با دیگران، تمایل دارند که به افکار، عملکردها و رفتارهای آنان از دریچه ی مثبت بنگرند.
فواید حسن ظن از نگاه روایات
در منابع اسلامی نیز، گمان نیک نسبت به دیگران، بسیار ستایش شده و بر فواید و محاسن آن تأکید گردیده است. در زیر برخی از فرموده های امیرالمومنین (ع) را در این زمینه می آوریم:
«حسن الظن من افضلِ السجایا و اجزل العطایا؛[1] گمان نیکو به افراد، از بهترین خصایل و بزرگ ترین نعمت های الهی است».
«حسن الظن یخفف الهم و ینجی من تقلد الاثم؛[2] خوش گمانی، اندوه انسان را کاهش می دهد و او را از بر گردن گرفتن گناه، نجات می دهد».
«من حسن ظنه بالناس حاز منهم المحبه؛[3] کسی که به مردم حسن ظن داشته باشد، مهر و محبت آنان را به دست خواهد آورد. »
اهمیت حسن ظن در زندگی مشترک
تحقق این امر در روابط زوجین اهمیت بیش تری دارد؛ زیرا آنان مایلند که:
- از نظر همسرشان نسبت به خود آگاه شوند؛
- این نظر، مثبت سازنده و ارزشمند باشد؛
- با اطمینان از رویکرد مثبت همسر، احساس امنیت کنند؛
- و شاهد استمرار چنین رویکردی باشند.
چنین تمایلاتی، زمانی ارضا می شود که هر یک از طرفین با در پیش گرفتن شیوهای مثبت و سازنده، با دیگری ارتباط برقرار کند. اصولاً یکی از مهم ترین ویژگیهای خانوادهی سالم، تلقی مثبت و سازنده ی اعضا و یا به عبارتی «مثبت اندیشی» نسبت به یکدیگر است. افراد دارای این ویژگی، به همسر خود با دید مثبت مینگرند، جنبه های مثبت او را در نظر می گیرند و از جنبه های منفی او تا آنجا که ممکن است، چشم پوشی می کنند؛ در این حالت، فرد پیوسته در همسرش آنچه را که زیبا است مشاهده می کند و حتی برخی معایب او را حُسن می بیند.
«خوب دیدن»
اصولاً بنیان خانواده و زندگی مشترک بر محبت و مهربانی، خوش بینی، چشم پوشی از عیب ها، بزرگ دیدن محاسن و به طور کلی «خوب دیدن»، استوار است. زن و شوهر اگر به دنبال زندگی شیرین و لذت بخش باشند، باید طرف مقابل را در ذهن خود «خوب» تصور کنند و به خود بگویند: « اگر همسر من این عیب ها را دارد، این محاسن بزرگ را هم دارد؛ من هم بدون عیب نیستم؛ با این حال، او به من علاقه دارد. »
نقش نگرش در رفتارمان
بدون شک، رفتاری که شما با همسرتان دارید، برخاسته از نگرش شما نسبت به او است؛ اگر شما به همسرتان به چشم انسانی ارزشمند و شایسته بنگرید، رفتارتان متین و توأم با احترام و تکریم خواهد بود، ولی اگر به او با دید یک انسان ارزشمند ننگرید، بی تردید او را نالایق و بی کفایت خواهید دانست و احیاناً رفتار توأم با تحقیر با او خواهید داشت؛ نتیجه ی این امر، سست شدن روابط شما، دلسردی نسبت به زندگی خانوادگی، بیعلاقگی به او و احساس نارضایتی از زندگی زناشویی خواهد بود.
سوء تفاهم
از سوی دیگر، از اموری که با حسن ظن و مثبت اندیشی رابطه دارد، سوء تفاهم یا نبود تفاهم است. در سخن گفتن باید روشی را در پیش گرفت که از بروز سوء تفاهم جلوگیری شود؛ این نکته بسیار در خور توجه است. چه بسا اتفاق می افتد که گفته ها با شنیده ها همخوانی ندارد. آنچه می گوییم غیر از چیزی است که طرف مقابل از آن می فهمد؛ هم باید الفاظ را دقیق انتخاب کنیم تا مفهوم را به درستی انتقال دهند و هم از تعبیرهای دور و دراز و برداشت های منفی بپرهیزیم. برخی افراد به سبب داشتن روحیه ای خاص، برای دچار شدن به سوء تفاهم به شدت آماده اند و ذهن آنها از هر سخنی، برداشتی نامطلوب دارد؛ این افراد از موهبت خوش بینی بی بهره اند و حفظ روابط با آنها، گاه بسیار دشوار است.
مراقب زمینه ها باشید
برای زنی که درباره ی علاقه ی همسرش نسبت به خود بسیار حساس است زمانی بیش ترین سوء تفاهم پیش می آید که در این زمینه، احساس امنیت خاطر نکند؛ در این صورت از کاه، کوهی می سازد و فشار روانی شدیدی را بر خود تحمیل می کند؛ مرد باید در کلام و رفتار خود مراقب این جنبه باشد تا زمینه را برای بروز سوء تفاهم فراهم نسازد. خانم ها نیز باید از گمان های بی اساس، تعبیر و تفسیرهای منفی و وسواس های فکری خودداری کنند تا روابط آنها با شوهرانشان بیش از حد شکننده و آسیب پذیر نشود.
برخی روان شناسان عامل اصلی اختلاف های زناشویی را «سوء تفاهم» می دانند و توصیه های فراوانی در این زمینه دارند؛ آنها معتقدند ریشه اصلی مشکلات زناشویی این است که دو طرف به درستی به مقاصد حقیقی یکدیگر پی نمی برند و از ورای سوء تفاهم ها با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند.
منابع:
دینداری و رضامندی خانوادگی، مجتبی حیدری
روان شناسی کمال - الگوهای شخصیت سالم، شولتز، ترجمه: گیتی خوشدل
شرح غرر الحکم، ج 3، آقا جمال خوانساری
راهنمای همسران جوان، محمد علی سادات
پی نوشت :
[1] . شرح غرر الحکم، ج 3، ص 388، ح 4834.
[2] . همان، ص 385، ح 4823.
[3] . همان، ج 5، ص 379، ح 8842.
راسخون
روش های آموزش صبر به کودکان
یکی از مهارت های مهمی که حتماً باید به کودک بیاموزید صبر است. آموزش صبر به کودکان کار سختی است زیرا مدام باید با بی قراری ها و نا آرامی های کودک جنگید و لازمه آن صبور بودن خود والدین است. از نکات کلیدی تربیتی در آموزش صبر به کودکان این است که سعی کنید خواسته های کودک را به تعویق بیاندازید و همان لحظه آن را برآورده نکنید. با ما همراه باشید.
از جمله مهارت های مهمی که حتماً باید به کودک بیاموزید صبر است. آموزش صبر به کودکان کار سختی است زیرا مدام باید با بی قراری ها و نا آرامی های کودک جنگید و لازمه آن صبور بودن خود والدین است. صبر مهارتی است که برای رسیدن به آن باید روح قوی داشت و تقویت روح و ذهن کودک به عهده والدین کودک است. البته در بعضی کودکان زمینه های این مهارت به صورت غریزی و ژنتیکی وجود دارد و تنها باید به آن جهت داد. اما اینکه چگونه با بی قراری های او بسازیم در این مقاله به آن پرداخته شده است. با ما همراه باشید.
خواسته های کودک را همان لحظه اجابت نکنید
از نکات کلیدی تربیتی در آموزش صبر به کودکان این است که سعی کنید خواسته های کودک را به تعویق بیاندازید و همان لحظه آن را برآورده نکنید. بعضی از کودکان متاسفانه بسیار عجول هستند و سر هر مساله کوچکی بی قراری می کنند. والدین عزیز توجه کنند تا خود شما صبر نداشته باشید و در مقابل بی قراری های کودکان نتوانید عکس العمل درستی نشان دهید قطعا نمی توانید کودک صبوری را تربیت کنید.
کودک را به صبر تشویق کنید
از جمله نکات مهم در آموزش صبر به کودک این است که او را به صبور بودن تشویق کنید. تقویت این مهارت در سایه تشویق به دست می آید و به کودک انگیزه می دهد. وقتی کودک برای مدت کوتاه صبر می کند و شما را تحسین می کند متوجه می شود که با این کارش در پیش چشمان شما عزیز تر خواهد شد. به او یک جایزه کوچک مثل شکلات بدهید و به او بگویید که به خاطر صبری که به خرج دادی تو را به گردش می برم.
برای فرزندتان الگوی صبر باشید
از مواردی که در آموزش صبر به کودکان اهمیت بسیاری دارد این است که خود برای کودک تان الگو باشید. می دانید که کودکان در اوایل سال های زندگی مدام رفتارها و گفتارهایشان را از دیگران تقلید می کنند. زیرا والدین نزدیک ترین افراد به کودکان هستند. پس کودک تان کوچکترین رفتار آن ها را زیر نظر خواهد گرفت. اگر نسبت به مسائل گوناگون واکنش منفی نشان بدهید و بی قرار و پر از استرس باشید بالطبع کودک تان نیز همچنین رفتاری خواهند داشت.
کودک باید صبر را تجربه کند
از دیگر مواردی که در آموزش صبر به کودکان اهمیت دارد این است که کودک را در شرایطی قرار دهید که بتواند آن را تجربه کند. بعضی از والدین به اشتباه فکر می کنند که والدین خوب بودن این است که همه چیز را برای فرزندشان باید فراهم کنند و کافی است کودک لب تر کند. همان موقع خواسته های شان انجام می شود. در حالی که این نوع تربیت از اصل اشتباه است. این موضوع را روانشناسان و مشاوران کودک توصیه می کنند. این رفتار کودک به والدین می آموزد که والدین مامور او نیستند تا نیازهای او را برآورده کنند. ثانیا به او می آموزد که برای انجام هر کاری باید به دیگران فرصت کافی داد.
به عنوان مثال: مثلا اگر کودک از شما چیزی می خواهد اگر کارش واجب نبود به او بگویید که در حال حاضر مشغولید و چند دقیقه بعد کارش را انجام می دهید. با این کار به راحتی او را تربیت خواهید کرد و صبر را به او آموزش می دهید. در غیر این صورت بی قراری های او را بیشتر می کنید و کار خود را سخت تر.
مفهوم زمان را به او توضیح دهید
کودکان نیز مانند بزرگتر ها درک صحیحی از زمان ندارند. بهتر است آن ها را با زمان آشنا کنید. مثلا او نمی داند که نیم ساعت دیگر صبر کن یعنی چه. می توانید از روش های دیگر استفاده کنید. مثلا بگویید هر وقت کارم تمام شد کار تو را انجام می دهم یا هر وقت این برنامه را دیدم تو را بیرون می برم. این کودک رفته رفته با مفهوم صبر و زمان آشنا می شود. یا می توانید برای او یک ساعت شنی بخرید و به وسیله آن مفهوم زمان را برای او توضیح دهید.
کارهایی کنید که به صبر نیاز دارد
از جمله روش های آموزش صبر به کودکان انجام کارهایی است که به صبر نیاز دارد. مثلا پرورش گل و گیاه یکی از بهترین تمرین هاست. مثلا می توانید روش سبز کردن یک گیاه لوبیا را به کودک بیاموزید. چیزی که در کلاس های علوم دبستان نیز به کودک آموزش داده می شود. کودک یاد می گیرد تا برای رسیدن به هدفش صبر کند.
راه های انتظار کشیدن را به او آموزش دهید
ممکن است با کودک خود به مطب بروید یا جایی که بروید که نیاز داشته باشید مدتی صبر کنید. در این حالت می توانید به کودک آموزش دهید که چگونه در این مدت وقت خود را بگذراند و حواسش را پرت کند. مثل گوش کردن به موسیقی، تماشای مردم، بازی های فکری یا اسم و فامیل بازی کردن. کودک در این صورت یاد می گیرد که چگونه باید انتظار بکشد و صبر کند. این نکات بسیار مهم است.
هماهنگی والدین
همانگونه که گفته شد کودک از رفتارهای مادرش الگو برداری می کند. در نظر بگیرید که مادری صبور و پدری بی قرار دارد. در این صورت یک احساس دوگانگی در رفتار کودک ایجاد می شود. اینکه باید صبور باشم یا بی قرار. چون پدرم با بی قراری زودتر به خواسته هایش می رسد و مادرم زودتر درخواست های او را اجابت می کند. پس چرا من اینگونه نباشم. این قبیل افکار در کودک رشد پیدا می کند. به همین دلیل بهتر است والدین با هم در این مهارت ها هماهنگ شوند تا بتوانند بالاتفاق کودک صبوری را تربیت کنند.
نقش صبر در خانواده
اگر در این خانواده همه صبور و شکیبا باشند علاوه بر آرامشی که در خانه حکم فرما می شود خود کودک نیز از این شرایط لذت می برد و فکر می کند اتفاقا با همه صبر به همه چیز خواهد رسید. این رفتارهای جزئی و کوچک که در نگاه شما بی اهمیت است درس های بزرگی به کودک می دهد و توانایی لازم را برای واکنش نسبت به مشکلات زندگی برای کودک فراهم می کند. پس با هم هماهنگ باشید.
شناخت هیجانات کودک
هیجانات افراد، تاثیرات مستقیمی بر رفتارآن ها دارد. زمانی که کودکان احساس عصبانیت و بی قراری می کنند رفتارهای بدی از خود نشان می دهند. سعی کنید در ابتدا هیجانات کودک را بشناسید و برخورد مناسبی با آن ها داشته باشید. تنها راه برخورد مناسب با کودک این است که در مقابل بی قراری های او صبر داشته باشید و او را به آرامش و صبر دعوت کنید. این رفتار شما در تربیت کودک عالی است. به شرطی که خود شما آنقدر قوی باشید که علاوه بر آرامش او را نیز به آرامش دعوت کنید. کودک یاد می گیرد که چگونه نیازهای خود را کنترل کند و در زندگی چگونه نیازهای خود را کنترل و در زندگی چگونه در برابر مشکلات آرام باشد و با حوصله خواسته خود را بخواهید. این شیوه تربیتی هم ترین نکات آموزش صبر به کودکان است.
منبع:راسخون
بررسی اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج
از آنجایی که یکی از مؤلفه های مهم و حائز اهمیت برای شکل گیری شخصیت افراد نشأت گرفته از میزان و سطح تحصیلات آنها می باشد، بر این اساس توجه به اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج بیش از پیش حائز اهمیت می شود. در این مطلب به بررسی اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج خواهیم پرداخت. با ما همراه باشید.
تفاوت فرهنگی و اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج به علت تفاوت در نگرش های زوجین، بستر مناسب برای شکل گیری مشکلات و اختلافات دامنه دار و جدی را فراهم می آورد.
مقدمه
بدون تردید، اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج، یکی از مواردی به شمار می آید که می تواند برای زوج ها چالش هایی را با خود به همراه داشته باشد. بر همین اساس، برای برخورداری از یک ازدواج موفق و پایدار، مؤلفه های زیادی در این زمینه و به صورت مستقیم نقش دارند. به طور کلی، متناسب بودن و هم کفو بودن دو طرف ازدواج از جنبه های مختلف، از پیش شرط های حائز اهمیت در این زمینه به شمار می رود. حتی این مسئله بارها و بارها در تعالیم دینی و آموزه های اسلامی ما مورد تأکید فراوان قرار گرفته است. به همین جهت، عدم تناسب و توازن در این مسائل می تواند تمام ابعاد زندگی زوجین را تحت شعاع خود قرار دهد.
اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج نیز از این قاعده مستثنا نمی باشد. اختلاف و شکاف زیاد به ویژه در سطح تحصیلات زوج ها سبب تفاوت در نوع نگاه و زاویه دید آنها نسبت به موضوعات گوناگون می شود. ادامه این اختلاف و نوع نگاه به شکل گیری اختلاف نظرهای عمیق و تعارض های جدی میان زوجین دامن می زند. به همین سبب و به ویژه در مقوله اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج برای جلوگیری از این مشکلات و به حداقل رساندن آنها، در نظر گرفتن نکاتی بیش از پیش ضرورت و اهمیت پیدا می کند.
اهمیت توجه به اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج
از آنجایی که یکی از مؤلفه های مهم و حائز اهمیت برای شکل گیری شخصیت افراد نشأت گرفته از میزان و سطح تحصیلات آنها می باشد، بر این اساس توجه به اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج بیش از پیش حائز اهمیت می شود. میزان تحصیلات نمایانگر و منعکس کننده طرز فکر افراد و میزان فهم و درک آنها از زندگی می باشد. به همین جهت، تحصیلات در ارتقای سبک تفکر فرد، تغییر مطلوب نوع نگاه و نحوه مناسب استدلال کردن او، از درجه اهمیت بسزایی برخوردار می باشد.
بدون تردید، در شکل گیری یک ازدواج موفق و پایدار هم سطح بودن تحصیلات زن و مرد نقش مهم و برجسته ای را ایفا می نماید. بر همین اساس، همفکر بودن زوجین علاوه بر درک متقابل یکدیگر، سازگاری میان آنها به ویژه در بحبوحه زندگی مشترک را ارتقا می بخشد. این همفکری و سازگاری به طور حتم در پرتو برخورداری از تحصیلات هم سطح یا نزدیک بهم تداعی پیدا می کند. بنابراین و با توجه به تفاسیر گفته شده اهمیت اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج به خوبی واضح و مبرهن می باشد.
بررسی حالت های مختلف اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج
به منظور آشنایی و اشراف بیشتر بر موضوع اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج، سه حالت مختلف را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهیم:
- اولین حالت در برگیرنده زن دارای سطح تحصیلات پایین و مرد برخوردار از تحصیلات عالی می باشد. در این حالت به ویژه با توجه به فرهنگ کشور ما مشکلات خاصی بروز پیدا نمی کند. چرا که بسیاری از آقایان به ویژه در هنگام ازدواج به انتخاب همسر دارای تحصیلات کمتر تمایل پیدا می کنند. بر این اساس، مرد برخوردار از سطح تحصیلات کارشناسی یا بالاتر، با همسری که دیپلم دارد به راحتی کنار می آید.
- حالت دوم بیانگر مرد برخوردار از سطح تحصیلات کم و در سوی مقابل زن دارای تحصیلات عالی می باشد. اگرچه در این حالت و در چنین مواقعی مردان از آن استقبال مناسب به عمل می آورند، اما در ادامه مسیر زندگی و به علت بروز عدم تفاهم، تعارضات و ناسازگاری های میان زن و شوهر نمود بارز پیدا می کند. در این مواقع و در اثر اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج حتی احتمال فروپاشی زندگی مشترک نیز بسیار بالا می باشد.
بدون تردید، از نظر تفاهم و تناسب، زن برخوردار از تحصیلات بالا، تفاهم حداقلی را با مرد دارای تحصیلات پایین خواهد داشت. چرا که نوع نگاه و جهان بینی زن و مرد بشدت با یکدیگر تفاوت دارد. به عبارت دیگر، زن با نگاه خود دنیا را می نگرد و مرد نیز با زاویه دید متفاوت خود به دنیا نگاه می کند. در نتیجه این امر ریشه های ناسازگاری و اختلاف نظرهای عمیق در زندگی مشترک بیش از پیش رشد و نمو پیدا می کند.
- حالت سوم اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج، برخوردار بودن زوجین از سطح تحصیلات یکسان و مساوی می باشد. این حالت بهترین وضعیت برای برخورداری از یک ازدواج موفق و پایدار به شمار می رود.
تبعات و پیامدهای اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج
بدون اغراق، تفاوت فرهنگی و اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج به علت تفاوت در نگرش های زوجین، بستر مناسب برای شکل گیری مشکلات و اختلافات دامنه دار و جدی را فراهم می آورد. در این شرایط، افزایش احتمال طلاق، یکی از پیامدهای جدی در این زمینه محسوب می شود. فاصله و اختلاف تحصیلی بالا علی الخصوص در مواقع برخورداری زن از سطح تحصیلات بالاتر، احتمال طلاق را به میزان چشمگیری افزایش می دهد. چرا که در این شرایط سبک زندگی، طرز تفکر و برداشت های زوجین از یکدیگر بسیار متفاوت بوده و در نتیجه آن ناسازگاری و عدم سازش آنها به شکل جدی متجلی می شود. دوگانگی در تربیت فرزندان، از دیگر تبعات جدی اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج قلمداد می گردد.
اختلافات ادامه دار میان زوجین، آسیب های بسیار جدی بر روی جسم و روح فرزندان از خود برجای می گذارد. افراد دارای سطح تحصیلات متفاوت، برای تربیت فرزندان خود روش های متفاوتی را انتخاب می کنند. در نتیجه این امر کودکان با سردرگمی و دوگانگی بزرگی در موضوع تربیت دست و پنجه نرم می کنند. این موضوع در شکل گیری هویت کودکان نیز تاثیرات منفی بر جای می گذارد. افزایش سوء تفاهم ها، حساسیت ها و سرزنش ها، از دیگر آثار اختلاف سطح تحصیلات در ازدواج به شمار می رود.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - مهرداد ابراهیمی
راسخون