سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)
1. عاشق ریاست کردن نبودند
یکی از مشکلاتی که سیاست به همراه خود دارد این است که فرد را عاشق خودش میکند و این عاشقی به حدی خواهد شد که فرد نمیتواند خودش را جدا کند. همین عاشق شدن ها باعث میشود تا مشکلات بزرگی برای جامعه بوجود آورد. برای ابقا در صندلی ریاست به افراد باج میدهند، دست و پا میزنند تا ریاست را حفظ کنند. همه این رفتارها به خاطر این است که افراد، تهذیب نفس ندارند. اما امام (رحمة الله علیه) اول نفس خود را تربیت کردند و هیچ گونه دلبستگی به ریاست نداشتند. «در حقیقت این ریاست و مرجعیت است که به دنبال امام خمینی روان است و دست از سر ایشان برنمی دارد و هرگاه احساس خطر برای اسلام و جامعۀ اسلامی ایشان را وانمی داشت که بر این کاروان سرگردان و قافله سالاری کند هرگز به این وادی قدم نمی گذاشت» [1]
2. قاطعیت و شجاعت داشتند
فردی که در مسیر الهی قدم بردارد و تمام اهدافش این باشد که دین خدا را زنده کند، مانند کوه استواری خواهد بود که طعنه ها و رفتارهای دوستان و دشمنان در او تاثیری نخواهد گذاشت. امام با شجاعت کامل در مقابل ظلم ظالمین ایستادگی میکردند و هیچ ترسی به دل نداشتند. و برای اجرا کردن احکام الهی هیچ کوتاهی نمیکردند و با قاطعیت کامل، انجام میدادند. «به همین جهت نویسندگان و شاعران ایرانی و خارجی او را با تعابیری چون رهبر سازش ناپذیر، رزمندۀ سرسخت آزادی، صاحب خط قاطع و هوشیارانه.» [2]
3. تواضع و فروتنی داشتند
یکی از ویژگی های که برای هر حاکم اسلامی در هر نقطه ای از این کره خاکی لازم است، داشتن تواضع و فروتنی است. ریاست به همراه خودش آفت تکبر و غرور را به همراه دارد اگر نتوانیم خودمان را مدیریت کنیم، اسیر غرور خواهیم شد و محبوبیت های بدست آورده را از کف خواهیم داد. امام خمینی به گونه ای بودند که ریاست نتوانسته بود کوچکترین تغییری در رفتار او با زیر دستان داشته باشد. «حجت الاسلام مرتضی تهرانی: «هر کس توفیق معاشرت با این بزرگوار را پیدا می کند، هر چه بیشتر موفق به تماس با ایشان و درک حضورشان بشود، ارادتش بیشتر می شود. ایشان با همه مقامات علمی شان… برای طلب رضای خدا و مطلع ساختن مرحوم آیت الله العظمی حکیم نسبت به آنچه که آن زمان در ایران می گذشت، آنچنان تواضع می نماید که به ایشان می گوید: من یکی از پیروان شما، من یکی از افرادی که اوامر شما را اطاعت می کنم، شما امر کنید ما اطاعت می کنیم. شما دستور بدهید ما عمل می کنیم…».[3]
4. احکام الهی را اجرا میکردند
امام به گونه ای زندگی کردند که دین در متن زندگی آن بزرگوار بوده، نه در حاشیه و کناره زندگی که اهمیتی نداشته باشد. در زمان امامت، استادی حوزه، شوهر بودن، پدر بود و به عنوان رفیق، در همه حالات سعی داشتند تا احکام الهی را اجرا کنند و نسبت به دین الهی هیچ کوتاهی نمیکردند. مسئول کشوری باید عالم نسبت به احکام الهی باشد و نگذارد هیچ اهالی صورت گیرد. فرقی نمیکند که اهمال در سرمایه، رفتار سیاسی و اخلاق،،، «آقای سید محمد جلالی همدانی» نقل میکنند که: «من با حضرت امام از ایام جوانی ایشان همحجره بودم. از همان موقع بسیار دقیق و مواظب بودند. وقتی کسی به حجره ما میآمد، اگر خدا نکرده غیبتی شروع میکرد، امام مخالفت میکردند که غیبت نکند و اگر دفعه دوم ادامه میداد، باز تذکر میدادند که غیبت نکنید و اگر طرف ادامه میداد، حاجآقا روحا… بلند میشدند و عبا را بر سرشان کشیده از حجره بیرون میرفتند که غیبت را نشنوند [4]
برای امام فرقی نمیکرد که فرد خاطی، دوست باشد یا غریبه، بلکه نگاه امام این بود که دستور خداوند در این مورد چیست؟ نه اینکه درخواست دیگران چیست! اگر تمام مسئولان نگاه الهی داشته باشند، هیچ مشکلی در جامعه بوجود نخواهد آمد چون اسلام یک دین کامل و جامعی است و برای تمام مراحل زندگی انسان برنامه دارد.
5. کمک کار همسر بودند
دغدغه های شغلی و کاری نباید عاملی باشند تا نتوانید به همسر خود رسیدگی کنید. چون همسرتان به وجود شما نیازمند است و اگر تمام وقت خود را صرف کار کنید، او را آزرده خاطر میسازید. برای فردی که کارهای سیاسی انجام میدهد داشتن آرامش یک شرط اساسی است. این آرامش را با مشارکت در کار خانه میتواند از طریق همسر خودش کسب کند.
امام خمینی(رحمة الله علیه) یک الگوی درست برای تمام افراد هستند که چگونه وقت های خود را تقسیم کنند تا هم مارهای مردم را انجام دهند و هم به امور خانواده رسیدگی کنند. «فاطمه طباطبایی (عروس امام خمینی (ره)) در کتاب خاطراتش از امام(ره) مینویسد: «خانم [همسر امام] تعریف میکردند چون بچههایشان شبها خیلی گریه میکردند و تا صبح بیدار میماندند، امام شب را تقسیم کردهبودند. یعنی دو ساعت خودشان از بچهها نگهداری میکردند و خانم میخوابیدند و دو ساعت بعد خودشان میخوابیدند. روزها بعد از تمام شدن درس، امام ساعتی را به بازی با بچهها اختصاص میدادند تا کمک خانم در تربیت بچهها باشند.» [5]
نکته: امام خمینی در زمان خود زندگی میکردند اما برای آیندگان حرف میزدند و عمل میکردند، محدود به زمان نبودند و یک نمادی هستند برای کسانی که به دنبال مبارزه با ظلم هستند.
پی نوشت :
[1] سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، چاپ دوم، ج ۱، ۱۳۶۱، ص ۲۸
[2] محمدرضا حکیمی، تفسیر آفتاب، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا، صفحه 170
[3] سرگذشت های ویژه، صفحه 41 و 42.
[4] امام به روایت دانشوران، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) صفحه 42
[5] فاطمه طباطبایی ،یک ساغر از هزار،تهران: انتشارات عروج، سال چاپ 1380، صفحه 85
راسخون
چه کنیم تا فرزندانمان مستقل بار بیایند؟
یکی از دغدغه های این روزهای والدین، عدم استقلال و وابستگی بیش از حد فرزندان است. متأسفانه بسیاری از کودکان از انجام کارهای مرتبط با خود مانند مرتب کردن اتاقشان نیز طفره می روند. این وابستگی علاوه بر اینکه کار در و مادرها را سخت می کند، آینده خود فرزندان و جامعه را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد ساخت. در این مقاله به برخی روش های آموزش استقلال به کودکان اشاره می کنیم. با ما همراه باشید.
مقدمه
تصور کنید چه قدر زندگی برای شما آسان تر خواهد شد اگر بچه ها بعد از غذا خوردن ظرف های خود را جمع کنند، وقتی بین روز گرسنه شدند، خودشان یک ساندویچ آماده کرده و بخورند و یا بعد از بازی کردن اسباب بازی های خود را جمع کنند. البته آموزش استقلال و مسئولیت پذیری نه تنها زندگی را برای شما آسان تر می سازد، بلکه موفقیت آن ها در زندگی را نیز تأمین خواهد کرد.
با این حال، آموزش استقلال به بچه ها ممکن است دشواری هایی را نیز به همراه داشته باشد. در ادامه به برخی راهبردها و روش های آموختن استقلال به فرزندان اشاره می کنیم. با ما همراه باشید.
انتظارات خود را مشخص کنید
بچه ها سعی می کنند تا زمانی که انتظارات بزرگ ترها، معقول و البته روشن باشد، آن ها را برآورده سازند. اگر انتظارات شما از بچه ها زیاد باشد، شک نکنید که از عهده آن ها برنیامده و کم کم بی خیال می شوند. از سویی اگر انتظارات شما خیلی اندک باشد، فرزند شما مسئولیت پذیری را نخواهد آموخت.
بنابراین سعی کنید انتظاراتی در حد معقول داشته باشید که فهمیدن آن نیز ممکن است به آزمون و خطا نیاز داشته باشد.
اگر مطمئن نیستید انتظاراتتان تا چه حد منطقی است، سعی کنید اندکی سطح آن ها را بالا برده و منتظر عکس العمل کودک باشید. اگر توانست از پس آن انتظار و مسئولیت برآید، احتمالاً انتخابتان درست بوده است.
همچنین باید انتظارات واضح باشند. مثلاً بگویید: «انتظار دارم خودت در عرض 5 دقیقه لباس هایت را بپوشی.» یا اینکه «انتظار دارم بعد از خوردن غذا، ظرف خود را داخل سینک ظرفشویی بگذاری.»
برای آموزش وقت بگذارید
در بسیاری از موارد اینکه بخواهید خودتان کاری را انجام دهید، خیلی آسان تر از این است که انجام همان کار را به فرزند خود بسپارید. از سویی نگاه کردن به کودک، در حال تقلا و تلاش برای کاری که خودتان آن را با سادگی انجام می دهید، اصلاً کار ساده ای نیست!
اما باید بدانید در واقع با این کار وقت تلف نمی کنید، بلکه با آموزش کودک، در آینده او بسیاری از کارها را خودش انجام می دهد و در وقت شما نیز صرفه جویی خواهد شد.
برای فرزندان برنامه ریزی داشته باشد
بیشتر بچه ها اگر برنامه مشخصی برایشان در نظر گرفته شود، کارهایشان را بهتر انجام می دهند. داشتن برنامه به کودک این امکان را می دهد که بداند در چه زمانی چه کاری را باید انجام دهد و در واقع با این کار به صورت ناخودآگاه، نظم را نیز می آموزد.
به عنوان مثال یک برنامه صبحگاهی می تواند شامل موارد زیر باشد:
- لباس پوشیدن
- شانه کردن موها
- شستن دست و صورت
- خوردن صبحانه
- مسواک کردن دندان ها
- برداشتن کیف و رفتن به مدرسه
پس از مدرسه نیز می توانید این برنامه ها را برای کودک در نظر بگیرید:
- خوردن ناهار
- 30 دقیقه تماشای تلویزیون و یا بازی با رایانه و تبلت و …
- انجام تکالیف مدرسه
- مرتب کردن اتاق
- خوردن شام
- انجام یک بازی (غیر الکترونیک)
- مسواک زدن و آماده شدن برای خواب
- مطالعه کتاب
- خوابیدن
کارهای بزرگ را به وظایف کوچک تقسیم کنید
اینکه به بچه بگوییم «اتاقت را مرتب کن» و یا اینکه «برای رفتن به مدرسه آماده شو»، ممکن است برای بچه ها خصوصاً آن هایی که سن و سال کمتری دارند، مقداری مبهم باشد. بنابراین باید جزء جزء مرتب کردن و یا آماده شدن برای مدرسه را از بچه ها بخواهید. مثلاً از او بخواهید که اسباب بازی های خود را در کمد و لباس های کثیفش را در حمام یا هر جایی که مشخص کرده اید بگذارد.
اگر کودک سواد خواندن و نوشتن دارد می توانید مراحل مرتب کردن اتاق را بر روی کاغذی نوشته و از او بخواهید مطابق آن اتاقش را مرتب کند و پس از انجام هر مرحله، مقابل آن کار یک تیک بزند. اگر هم سواد ندارد می توانید کارهایی که باید انجام دهد را برایش نقاشی کنید!
با انجام این کار هم کودک مراحل مرتب کردن اتاق را می آموزد و هم اینکه برای انجام دادن آن تشویق می شود، چرا که مرتب کردن اتاق برایش تبدیل به یک سرگرمی و سپس یک عادت خواهد شد.
تحسین و تشویق فراموش نشود
توجه به کودک در هنگامی که مطابق میل ما رفتار نکرده و به وظایفش عمل نمی کند، خیلی ساده است و معمولاً همه ما این کار را انجام می دهیم. اما باید بدانید که توجه (هر چند که به همراه تنبیه باشد) می تواند رفتارهای بد کودک را تقویت نماید.
اما بیشتر ما وقتی فرزندمان همه کارها را خوب انجام می دهد، توجه کافی به او نداریم، در حالیکه توجه و تشویق از اصلی ترین روش های تقویت یک رفتار خوب است.
مثلاً می توانید به کودک خود بگویید «آفرین پسرم که امروز پس از خوردن شام ظرفت را داخل سینک گذاشتی!» البته باید تشویق و توجه، متناسب با سن کودک و با رعایت حد تعادل انجام شود.
به کودک انگیزه بدهید
وقتی کودک و یا نوجوان شما در انجام کارهایش مستقل عمل کرد، بهتر است با پاداش دادن به او، انگیزه اش را برای تکرار رفتارش، بالا ببرید. مثلاً اگر بچه شما در سنین قبل از مدرسه قرار دارد، می توانید برایش برچسب تهیه کنید و به ازای انجام هر وظیفه ای که بر عهده اش گذاشته اید، به او یک برچسب داده تا در جایی که قبلاً مشخص کرده اید بچسباند. و یا اگر فرزندتان بزرگ تر است، اگر در طول هفته اتاقش را تمیز و مرتب نگه داشته است، می توانید در پایان هفته، مقداری پول به او بدهید. اگر جایزه و پاداش غیرمنتظره و نامشخص باشد، احتمالاً تأثیر بیشتری خواهد داشت و فرزند شما در هفته آینده نیز با انگیزه بیشتری اتاقش را تمیز و مرتب خواهد کرد.
نق نزدید، التماس هم نکنید
اگر برای یادآوری وظایف کودک مرتب به او غر بزنید و یا از او خواهش کنید، نه تنها مشکلی را حل نکرده اید، بلکه او را به خود وابسته تر خواهید کرد.
به عنوان مثال هرگز چنین جملاتی را به کودک نگویید: «اگر می خواهی جایزه بیشتری بگیری، یادت باشه بعد از شام اتاقت را مرتب کنی.»
اگر این کار را کردید، کودک عادت می کند بدون تذکرات شما، اتاقش را مرتب نکند و در واقع شرطی می شود. بلکه باید شما به طور کلی این قانون را برای او وضع کنید و او خودش وظایفش را به یاد بیاورد.
بنابراین، نق زدن و یا التماس و خواهش کردن از کودک، موجب می شود بیش از پیش به شما وابسته شوند.
منبع:راسخون
نحوه درست صحبت کردن با کودکان
از مهم ترین امتیازهای یک والد خوب این است که ارتباط عاطفی گرم و مناسبی با کودک خود داشته باشد و این ارتباط دوطرفه و تعاملی باشد. در ارتباط با کودک فقط صحبت کردن والدین ملاک نیست بلکه برای بهبودی رفتارهای…
با کودکان همدلی کنید تا آرام شود، حامیانه با او برخورد کنید و مانند چتری عاطفی بر سرش باشید تا در حضور شما حتی در سختی ها احساس امنیت پیدا کند.
مقدمه
از مهم ترین امتیازهای یک والد خوب این است که ارتباط عاطفی گرم و مناسبی با کودک خود داشته باشد و این ارتباط دوطرفه و تعاملی باشد؛ یعنی کودک با پدر و مادرش احساس راحتی داشته باشد و مجبور نشود چیزی از آنها پنهان کند و از تنبیه و عواقب رفتارش بترسد. کودکان به طور غریزی آموزش ندیده اند که چگونه احساسات و هیجانات خودشان را به والدین و اطرافیان نشان دهند، بلکه این والدین هستند که با ایجاد رابطه ای صمیمی با آنها این آموزش ها را به کودک انتقال می دهند. در ارتباط با کودک فقط صحبت کردن والدین ملاک نیست بلکه برای بهبودی رفتارهای کودک لازم است که شنونده خوبی نیز باشید.
برخی از والدین یک جمله را بارها و بارها برای فرزندشان تکرار می کنند و هر بار آن را بلندتر نیز می گویند که فایده چندانی ندارد. پیشنهاد می کنم به جای این همه تکرار سرزنش گونه، به صورت ملایم و بدون تنش با کودک رفتار کرده و پافشاری بر حرف تان را هدف قرار دهید، یعنی آرام آرام و آهسته به دنبال تغییر رفتار باشید نه با شتاب و فوری. می توانید با ایجاد ارتباطی صمیمی، بدون درگیری و کشمکش حرف خود را به کودک بگویید تا انجام دهد.
نحوه درست صحبت کردن با کودکان
زبان بدن را به خوبی زیر نظر بگیرید
خیلی از کودکان نمی توانند احساسات خود را هنگام بروز مشکلات یا لحظات حساس به زبان بیاورند. گاهی نیز آن را به اشتباه بیان می کنند و والدین نیز ممکن است برداشت نادرستی کنند که خودش بر مشکلات می افزاید. لازم است علاوه بر توجه به گفتار آنها، تمرکز بیشتری روی عکس العمل های آنها پس از بروز احساساتشان بگذارید تا به درون کودک پی ببرید یا حتی اگر مجدداً هم نتوانست هیجانات و احساسات خود را بگوید شما کمک شان کنید، مثلاً زمانی که بغض کرده است و با کسی صحبت نمی کند بگویید: «می دانم به خاطر اینکه اسبا ب بازی ات خراب شده ناراحت و غمگینی» یا «وقتی رضا توپ را به صورتت زد، عصبانی شدی» و از این دست مثال ها. شما با این روش، نحوه بیان احساسات و هیجانات را چه به صورت مثبت و چه منفی به کودک خود آموزش می دهید. ممکن است اوائل کودک متوجه منظورتان نشود ولی با استمرار شما در این کار، با شرایط جدید بیشتر آشنا خواهد شد و ارتباط بهتری برقرار خواهد کرد.
به احساسات و هیجانات کودک برچسب نزنید
وقتی کودک تان از موضوعی عصبی، پرخاشگر، مضطرب، بی قرار و … است، سریعاً به او برچسب هایی از این قبیل نزنید: «عصبانی، باز هم که ناخن هایت رو می جوی، خیلی غرغرو هستی، همه اش باید دنبال جمع و جور کردن اشتباهات تو باشم و …،» بلکه لازم است در این شرایط، کنار کودک تان باشید و همراهش شوید، شرایط سنی و توانایی هایش را درک کنید، اجازه دهید در مورد احساسات و عواطفش با شما صحبت کند، حتی اگر لازم است گریه کند. لازم است با او همدلی کنید تا آرام شود، حامیانه با او برخورد کنید و مانند چتری عاطفی بر سرش باشید تا در حضور شما حتی در سختی ها احساس امنیت پیدا کند. همیشه به خاطر داشته باشید که کودک بسیار بی پناه است و فقط شما هستید که می توانید او را آرام کنید.
مثلاً اگر نتوانست تکالیف خود را به درستی انجام دهد و بسیار عصبی و پرخاشگر شده است، می توانید بگویید بعد از اینکه عصبانیتت کمتر شد و آرام شدی می توانی با من صحبت کنی تا در این رابطه کمکت کنم، الآن که با گریه با من حرف می زنی، متوجه نمی شوم چه می گویی. هر وقت گریه هایت تمام شد، می توانی با من صحبت کنی تا کمکت کنم. این گونه به احساسات کودک در هر شرایطی احترام گذاشته اید؛ یعنی من حتی وقتی عصبانی هستی هم احساسات تو را درک خواهم کرد و برای کمک کردن به تو تمام تلاشم را خواهم کرد.
به او بگویید که باید به چشمان شما نگاه کند
وقتی می خواهید با کودک تان صحبت کنید به او یاد بدهید به چشمان شما نگاه کند و همه حواسش به شما باشد اما اگر از نگاه کردن به شما می ترسد یا اضطراب پیدا می کند بگویید روبروی شما قرار بگیرد اما کار دیگری انجام ندهد. این کار باعث می شود کودک بتواند نظرات شما را بشنود یا حرف هایش را مستقیم به شما بگوید و چیزی برای پنهان ماندن نماند. این کار موجب افزایش اعتماد به نفس و افزایش اعتمادش به شما خواهد شد، لازم به ذکر است که این گفتگوها باید به صورت تعاملی در شرایط امن برای کودک باشد و حالت بازجویی و کارآگاهی به خود نگیرد زیرا نتیجه معکوس خواهد داشت و رفتار او بدتر از قبل خواهد شد.
آرام ولی محکم و ثابت قدم صحبت کنید
اغلب والدین پس از چند بار تکرار جملات خود یا کارهایی که از کودک می خواهند، صدای خود را بالا می برند و فریاد می کشند که شاید برای کوتاه مدت این روش جواب بدهد اما در دراز مدت مفید نخواهد بود. پیشنهاد می کنم وقتی با فرزندتان صحبت می کنید آرام باشید و لحن آرامی داشته باشید اما به هیچ عنوان از حرف خود کوتاه نیایید و ثابت قدم بمانید، مثلاً: «علی، از تو می خواهم به اتاقت بروی وکمد لباس هایت را مرتب کنی». این جمله هم به صورت واضح بیان شده و هم طولانی و خسته کننده نیست. بهتر است مدت زمانی را هم برای کاری که باید انجام دهد در نظر بگیرید و رأس زمان مقرر به اتاقش بروید و بازدید کنید.
جملات سؤالی نپرسید
زمانی که می خواهید درخواستی از فرزندتان بکنید از او سؤال نپرسید بلکه آن را به صورت خبری و جمله ای کوتاه پیشنهاد دهید، مثلاً نگویید «چطوره الآن بروی مشق هایت را بنویسی؟» چون کودک پس از این سؤال ممکن است بگوید: «خیر الآن حوصله ندارم، بعداً می نویسم، بعد از ظهر کلی وقت دارم و …» اما اگر با یک جمله خبری به او بگویید متوجه می شود که گزینه ای پیش روی خودش ندارد و باید الآن تکالیفش را انجام دهد، مثلاً «میلاد الآن وقت نوشتن تکالیف است، بهتر است تلویزیون را خاموش کنی و تکالیفت رو انجام دهی»، سپس مدت زمان کوتاهی به او زمان بدهید و بعد از او بخواهید آن را خاموش کند و به انجام تکالیفش بپردازد. (البته اگر کارتون یا سریال مورد علاقه اش فقط در همان زمان پخش می شود و نمی تواند زمان دیگری آن را مشاهده کند، این تکنیک را اجرا نکرده و اجازه دهید که تلویزیون ببیند. درعوض از قبل زمانی را برای انجام تکالیفش با او توافق کنید).
نکته کلیدی
وقتی فرزندتان در مورد موضوعی صحبت می کند حتماً با تمام وجود به حرف هایش گوش دهید، به چشمانش نگاه کنید، جواب های کوتاه میان صحبت هایش بدهید تا متوجه شود که حواستان هست، کارهای دیگرتان را کنار بگذارید یا اگر کاری مهم دارید هرچند لحظه یکبار به او نگاه کنید و به فرزندتان اطمینان دهید که به او هم گوش می دهید ولی اگر کارتان خیلی ضروری نیست و می توانید بعداً انجام دهید حتماً آن را کنار بگذارید و به حرف فرزندتان با دقت گوش دهید.
ممکن است گاهی احساس کنید که زمان مناسبی برای صحبت با فرزندتان نیست. در این صورت اگر کودک شناخت زمان و ساعت ها را بلد است زمان مشخصی را تعیین کنید که با او صحبت نمایید. اگر ساعت ها را بلد نیست مثلاً بگویید: «وقتی عقربه بزرگه رفت روی 12، بیا با هم صحبت کنیم، من هم تا آن موقع کارهایم را تمام خواهم کرد. مهمترین نکته این است که به قول تان در همان ساعت عمل کنید. اگر هنگام صحبت با کودک شخص دیگری از اعضاء خانواده خواست با شما صحبت کند، به او بگویید اجازه دهید حرف های فرزندم تمام شود، سپس شما صحبت کنید. با این شیوه به کودک و احساساتش احترام گذاشته اید و او نیز احترام گذاشتن به دیگران را یاد خواهد گرفت.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - علی اصغر رضائی
اضطراب اجتماعی، نشانه ها و درمان آن
اختلال اضطراب اجتماعی که بیشتر در سنین نوجوانی خود را نشان می دهد، می تواند در کودکی نیز نمایان شود و چنانچه با اختلالات دیگری مثل بی قراری، فرار از مدرسه، اضطراب جدایی، کمرویی و سایر اختلالات مشابه همراه…
برای درمان اضطراب اجتماعی کودکان، درمان های روانشناختی متفاوتی وجود دارد که می توان با مراجعه به درمانگر متخصص از آنها بهره گرفت.
مقدمه
ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن، تحقیر شدن و خجالت کشیدن، ساده ترین علایمی است که خبر از یکی از فراگیرترین اضطراب های کودکان به نام اختلال اضطراب اجتماعی می دهد. علایم اختلال اضطراب اجتماعی بسیار متنوع و مشخص است و طبق تعریفی که در منابع معتبر علمی اعلام شده، این اختلال، فراتر از یک خجالت کشیدن ساده است و می تواند به طور قابل ملاحظه ای ناتوان کننده فرد در انجام بسیاری از فعالیت های خود باشد.
به گفته متخصصان علایم این اختلال باید حداقل تا 6 ماه ادامه داشته باشد و برای تشخیص آن، فرد باید به طور مشخص از ناراحتی و آسیبی در رنج باشد که فعالیت های معمول او را در موقعیت های اجتماعی، مدرسه و سایر مجامعی که شرکت می کند، تحت تاثیر قرار دهد. گاه اما اضطراب های اجتماعی به گونه ای هستند که برخی کودکان مایل به مطرح کردن دغدغه هایشان نیستند، اما در موقعیت های مختلف اجتماعی احساس ناخوشایندی دارند. این کودکان نه تنها در کنار بزرگسالان بلکه در کنار هم سن و سالان شان نیز احساس ناراحتی می کنند.
کدام رفتارها خبر از اضطراب اجتماعی می دهند؟
اختلال اضطراب اجتماعی که بیشتر در سنین نوجوانی خود را نشان می دهد، می تواند در کودکی نیز نمایان شود و چنانچه با اختلالات دیگری مثل بی قراری، فرار از مدرسه، اضطراب جدایی، کمرویی و سایر اختلالات مشابه همراه شود، تبدیل به دوره های مزمنی شده و اختلال جدی در عملکرد اجتماعی آنها ایجاد می کند. متخصصان می گویند، گریه کردن و قشقرق راه انداختن های شدید و طولانی، آویزان شدن های زیاد به والدین و ناتوانی در صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی از مهمترین نشانه های این اضطراب در کودکان است.
نشانه های اضطراب اجتماعی
افراد دارای این اختلال، اغلب در موقعیت های اجتماعی یا عملکردی، نگران و آشفته اند و از شرمندگی و احتمال تغییر واهمه دارند. به همین علت از موقعیت های ترس آور اجتناب کرده و اضطراب شدیدی را تجربه می کنند. آنها ارزیابی منفی از خود، عزت نفس ضعیف و احساس حقارت دارند و اغلب در مدرسه به علت اضطراب، پیشرفت چندانی نمی کنند و به دنبال آن احساس شکست می کنند. ارتباط این کودکان با افراد آشنا مثل اعضای خانواده اغلب خوب و راضی کننده است، اما مشکل زمانی است که از فعالیت های اجتماعی کناره گیری می کنند و برای تعامل اجتماعی با کودکان دیگر تحت فشار قرار می گیرند.
این اضطراب نابودگر را چطور نابود کنیم؟
شروع اضطراب اجتماعی می تواند سرآغاز آثار و نشانه های افسردگی باشد و این امر نشان می دهد که ترس اجتماعی دارای نقشی در توسعه و پیشرفت دیگر اختلالات روانی است؛ از این رو تعلل در درمان آن به ویژه در کودکان به هیچ وجه جایز نیست. برای درمان اضطراب اجتماعی کودکان، درمان های روانشناختی متفاوتی وجود دارد که می توان با مراجعه به درمانگر متخصص از آنها بهره گرفت. اما روش اثر بخش دیگری که بسیار برای درمان این اختلال به کار گرفته شده و مورد علاقه بسیار زیاد کودکان نیز هست، بازی درمانی است.
استفاده از بازی درمانی در کاهش اثرات اختلال اضطراب اجتماعی
بازی باعث ارتباط افکار درونی کودک با دنیای خارجی او شده و موجب می شود که بتواند اشیای خارجی را تحت کنترل خود در آورد و تجربیات، افکار، احساسات و تمایلاتی که برای او تهدیدکننده هستند را به خوبی نشان دهد. پژوهش های فراوانی نیز در این حوزه صورت گرفته که نتایج آنها حاکی از آن است که بازی درمانی می تواند در مهار اضطراب اجتماعی کودکان بسیار موفق عمل کند. چرا که تاثیرات مثبتی در خودپنداره، رفتار، مهارت و توانایی های اجتماعی کودکان ایجاد می کند و در جریان آن خودکنترلی، ابراز احساسات، پذیرش خود، افزایش عزت نفس را به آنها می آموزد.
ترتیب درمان، از بزرگ به کوچک
بررسی های صورت گرفته بر روی والدین مبتلا به اختلالات اضطرابی نشان می دهند که کودکان آنها در معرض خطر بیشتری برای اختلالات اضطرابی قرار دارند و از میان اختلالات اضطرابی والدین، اضطراب اجتماعی از جمله شایع ترین اختلالات در طول زندگی افراد است. تحقیقات همچنین نشان می دهد که میزان بالایی از اضطراب اجتماعی در بین والدین کودکان خجالتی مشاهده می شود و نکته جالب توجه این است که اضطراب اجتماعی و اضطراب جدایی در کودکان، هر کدام با شیوع بالاتر همان اختلال در مادران شان مرتبط است.
اغلب اختلالات اضطرابی با گذر زمان برطرف نمی شوند و اگر کودک درمان نشود، در بزرگسالی دچار مشکلات رفتاری فراوان خواهد شد. از این رو لازم است به محض بروز علایم این اختلال در کودک به درمانگر مراجعه کرد. البته توجه به این نکته، بسیار مهم است که بخش زیادی از این اضطراب در کودکان میراثی است که ما پدرها و مادرها به آنها به یادگار داده ایم و تا ما درمان نشویم، شاید آنها هیچگاه درمان نشوند!
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - افسانه احمدی
تشکر و قدردانی، عامل بقای زندگی مشترک
بیشتر زوجین به دنبال این هستند تا در زندگی مشترک خود به آرامش و لذت دست پیدا کنند اما هر فردی موفق به کشف آن نخواهد شد. برای رسیدن به خوشبختی مسیرهای زیادی وجود دارد که یکی از مهم ترین و تأثیر گذار ترین روش برای رسیدن به خوشبختی و آرامش، ایجاد جو تشکر و قدردانی در خانواده می باشد. از همسرتان تشکر کنید تا کشتی زندگی شما در مسیر خوشبختی حرکت کند.
تشکر نکردن از زحمات هم، عاملی است برای سرمای بیشتر و به مرور زمان سبب دور شدن از هم و باعث طلاق عاطفی خواهد شد.
مقدمه
سپاسگزار و قدرداتی کردن ابزاری مهم برای بقا و ادامه مسیر زندگی بشر است. هر فردی که برای شما زحمت کشیده و تلاش خود را صرف راحتی شما کرده، شایسته است با زبان ملایم و گفتارهای نیکو از او و زحماتش تشکر کنید. قدردانی های شما باعث خواهد شد تا فرد، تمایل بیشتری برای خوبی کردن به شما پیدا کند، اما سرد بودن و رفتار خشک شما سبب دور شدن او خواهد شد.
قدردانی باعث پایداری زندگی شما میشود
اگر بدانید با یک ابراز تشکر و قدردانی ساده روابطتان چقدر بهتر خواهد شد، هرگز آن را فراموش نمیکنید.عقل انسان حکم میکند که هر کسی به شما خوبی کرده از او تشکر کنید، حالا همسر شما دارد فضای خانه را برای شما شاد نگه میدارد و فرزندان خوبی برای شما تربیت میکند، شایسته تقدیر و قدردانی نیست؟ امام سجاد(علیه السلام) فرمودند؛ اما حق کسی که بر تو خوبی کرده، آن است که سپاسگزار باشی و خوبی اش را به زبان آورده و منتشر نمایی و در حق او خالصانه دعا کنی.[1]
توجه؛ هنگامی که قدردانی از زحمات یکدیگر صورت گیرد، تعامل سازنده ای در روابط زوجین ایجاد می شود، این تعامل سازنده فزاینده است و دوام و بقای خانواده را به دنبال دارد و باعث زیباتر شدن زندگی خواهد شد.
قدردانی از همسر را در بین فرزندتان بیان کنید
کانون خانواده، اولین مدرسه فرزندان است. اگر بتوانید آداب و رسوم و رفتارهای نیکو را به آنها آموزش دهید، آنها فرد خوبی خواهند شد. از زحمات و تلاش های همسرتان در جمع فرزندان خود تشکر کنید تا آنها نیز یاد بگیرند در آینده از زحمات همسرشان تشکر کنند.
زهرا اشراقی نقل کرده اند؛ آقا وقتی اخم میکردند و ما شوخی می کردیم که اگر خانم باشد، آقا میخندد و هر چه سر به سر آقا میگذاشتیم، اخم آقا باز نمیشد. بالاخره من گفتم؛ خوشا به حال خانم، که شما اینقدر دوستش دارید. ایشان گفتند؛ خوش به حال من که چنین همسری دارم. فداکاری که خانم در زندگی کرده اند، هیچ کس نکرده است. شما هم اگر مثل خانم باشید، همسرتان شما را اینقدر دوست خواهد داشت. [2]
نکته؛ همسرتان نزدیکترین فرد به شماست و شایسته بهترین کلمات عاطفی از طرف شماست. زندگی شما غرق در خوشی ها خواهد شد به شرطی قدردان زحمات یکدیگر باشید. امام صادق(علیه السلام) فرمودند: « در تورات نوشته است سپاسگزاری کن از کسی که به تو احسان کرد و احسان کن به کسی که از تو سپاسگزاری کرد. زیرا نعمت ها با سپاسگزاری پایدارند و با ناسپاسی ناپایدار. [3]
شما آیا تشکر کردن را دوست ندارید؟
خانمی که در منزل شما زندگی میکند و قرار است تمام عمر خود را صرف شما کند تا زندگی آرامی را برای شما بسازد، لازم است درک کند که کارهای او دیده میشود. او باید احساس امنیت و ت ام کند و در صورتی احساس آرامش پیدا خواهد کرد که قدردانی و تشکر شما را ببیند. وقتی وارد منزل شدید و بوی غذا در خانه پیچید، زبان خود را باز کرده و اظهار تشکر کنید تا خستگی از وجود زن خارج شود.
نکته: همانگونه که زن نیاز به تشکر و قدردانی دارد، مردان هم نیاز دارند تا از طرف شریک زندگیشان مورد لطف قرار بگیرند. مردی که تمام تلاش خود را برای فراهم آوردن امکانات زندگی میگذارد، دوست دارد تا کلمات عاشقانه و محبت آمیز را از طرف همسرش بشنود و احساس لذت کند. زن های خوب آن زنانی هستند که شرایط را درک میکنند و میدانند که چگونه تشکر کنند. امام صادق (علیه السلام) فرمودند: « بهترین زن های شما زنی است که وقتی شوهرش چیزی می آورد سپاسگزاری کند و اگر نیاورد راضی باشد ».[4]
تشکر نکردن باعث بی انگیزگی خواهد شد
ناسپاسی در برابر رفتارهای خوب دیگران، عاملی خواهد شد تا آنها به سراغ کارهای خوب نروند و باعث ایجاد بی انگیزگی در آنها میشود. شما خودتان را در نظر بگیرید و تصور کنید که دائما تلاش میکنید تا وسایل رفاهی را برای افرادی تهیه کنید و آنها مانند چوب خشکی هستند که هیچ احساسی از خود نشان نمیدهند، قطعا برای شما انگیزه قبلی بوجود نخواهد آمد. سعی کنید با قدردان بودن از زحمات دیگران باعث انگیزه و اشتیاق آنها شوید تا دوباره به سمت آن کارها بروند.
تشکر کردن باعث گرم شدن کانون زندگی میشود
در روزگاری که سردی، حاکم بر زندگی ها شده است. شما سعی کنید با قدردانی و تشکر کردن از یکدیگر به این زندگی گرما ببخشید و زندگی خود را در برابر سختی های روزگار مستحکم کنید. تشکر نکردن از زحمات هم، عاملی است برای سرمای بیشتر و به مرور زمان سبب دور شدن از هم و باعث طلاق عاطفی خواهد شد.
نکته: اگر از زحمات همسرتان تشکر نکنید، باعث خواهد شد تا جلوه های بیرونی و دشمنان کمین کرده او را جذب خود کنند. زندگی زیبا خواهد شد، به شرطی که قدر زحمات یکدیگر را بدانید.
پی نوشت :
[1] شیخ صدوق، امالی، صفحه 372
[2] امیر رضا ستوده، پا به پای آفتاب(گفته ها و ناگفته ها از زندگی امام خمینی)، تهران: پنجره 1391، جلد 1، صفحه 316، به نقل از زهرا اشراقی (نوه امام خمینی)
[3] اصول کافی، جلد ۲، صفحه ۹۴
[4] بحارالانوار، جلد 103، صفحه 239
راسخون
راه های تثبیت آموزه های دینی در کودک
پدر و مادر وظیفه دارند که فرزند خود را در مسیر الهی قرار دهند و برای رسیدن به این هدف هم باید تلاش دو چندان داشته باشند. با رفتارهای درست و انتخاب همنشین های خوب برای فرزندش او را در مسیر الهی قرار میدهد. باید صبر و حوصله داشته باشید تا این نهال نو پای شما تبدیل به درخت تنومندی شود که هیچ بادی نتواند او را تکان دهد.
گاهی اوقات لازم است که شما یک مسیری را صدها بار طی کنید تا بتوانید یک مفهوم را برای فرزندتان روشن کنید.
مقدمه
برای آموزش دادن معارف دینی و مذهبی به فرزندتان باید تلاش و کوشش کنید و طبق مقتضای سنی کودک به او آموزش دهید تا معارف را با جان و دل خودش کسب کند تا فرزند صالح و سالمی برای شما باشد. برای تثبیت کردن این اعتقادت و باورها در وجود فرزند، لازم است که نکاتی را رعایت کنید. عدم رعایت این نکاتی که ذکر خواهد شد سبب کم رنگ شدن اعتقاد و باور کودک میشود. آنهایی که دوست دارند پدر و مادر خوبی باشند و فرزند صالحی را تربیت کنند، این نوشتار را از دست ندهند.
توجه: قبل از بیان کردن اصل مطلب لازم است به این نکته اشاره کنیم که: کودکان، انعکاس تربیت والدین هستند. اگر پدر و مادر ها دوست دارند تا خصیصه ها و رفتارهای مثبت در فرزندشان نهادینه شود، در گام اول باید آن رفتار خوب را در خود پرورش دهند؛ چون کودک به خوبی رفتارهای والدین را آنالیز میکند و از والدین خود الگو میگیرد. خودتان را اصلاح کنید، فرزندتان راحت تر اصلاح خواهد شد.
راه های تثبیت آموزه های دینی در کودک
1. حوصله و تحمل داشتن
گاهی اوقات لازم است که شما یک مسیری را صدها بار طی کنید تا بتوانید یک مفهوم را برای فرزندتان روشن کنید. نباید در بین راه خسته شوید و احساس ضعف کنید. باید برای تربیت آنها تلاش کنید و در پی آن، صبر و استقامت خودتان را بالا نگهدارید تا بتوانید به مقصود و هدف تان برسید. نباید نا تحت و افسرده شوید که چرا خواسته من عملی نمیشود، بلکه باید تلاش و صبر خودتان را بیشتر کنید. رسول اکرم( صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند : صبور سه نشانه دارد : اول آن که سستى نمى کند ، دوم آن که افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن که از پروردگار خود شِکوه نمى کند ؛ زیرا اگر سستى کند، حق را ضایع کرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شکر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است.[1]
توجه: رفتارهای هستند که در مقابل صبر قرار دارند و باعث دور شدن شما از هدف تان میشود و آنها عبارت اند از :عصبانیت، بی توجهی و بی حوصلگی در تربیت فرزند دلبندتان. این نوع رفتارها نمیتواند کمک کننده و کارگشا باشد. بلکه باید رفتار شما مهربانانه و گفتار نیکو و اخلاق پسندیده باشد که سبب جذب شدن فرزندتان به آموزه های دینی میشود. دختر حضرت امام خمینی (قدس سره) میگوید؛ کودکی 5 ساله بودم، در نماز به حضرت امام اقتدا کردم؛ بعد از تمام شدن نماز، مادرم به من گفت؛ دخترم! به شکل صحیح اقتدا نکردی. از امام پرسیدم، ایشان 15 دقیقه برایم توضیح دادند. [2]
2. اعتماد فرزندتان را جلب کنید
با رفتارهای که در مقابل کودک انجام میدهیم یا با قول و قرار های که با یکدیگر میگذاریم و در انجام دادن آنها کوتاهی می کنیم و تناقض های که در نوع رفتار ما در مقابل کودک وجود دارد، در واقع دارید یک گوهر گرانبهای به نام اعتماد را از بین میبرید.
ما بزرگترهای اگر به کسی اعتماد نداشته باشیم، برای حرفهای آن شخص هیچ ارزشی قائل نمیشویم چون احتمال کذب بودن در حرفهای او وجود دارد. پس با فرزندتان صادق باشید و اعتماد او را جلب کنید تا سبب احساس امنیت در وجود فرزند ایجاد شود و حرف های شما را به راحتی قبول کند. اما اگر تناقض در حرف و عمل شما وجود داشته باشد فرزندتان میگوید؛ اگر حرف های آنها خوب است پس چرا خودشان عمل نمیکنند.
3. با خانوادهای مذهبی ارتباط بگیرید
نمیتوانید انکار کنید که رفتارهای دیگران در شما تاثیر گذار نیست. بلکه رفتارهای خوب یا بد دیگران میتواند در نوع رفتارهای ما نیز تاثیر گذار باشد. وقتی فرزندان شما ببینند یک خانواده مذهبی که دارای فرزندان با ادب، محجبه و خوش برخورد است و والدین از وجود این فرزندان احساس رضایت دارند،سعی میکنند تا خودشان را شبیه آنها کنند.
پس توجه داشته باشید که با هر خانواده ای ارتباط نداشته باشید. خانواده های خوب برای زندگی شما بذر خوشبختی و آرامش میکارند اما ارتباط داشتن با خانواده های نااهل، بذر ناامنی و دل مردگی را در زندگی شما میکارد. حضرت علی (علیهالسلام) به مالک اشتر فرمودند: ای مالک! مردان آبرومند و خانوادههای خوب و خوش سابقه را در نظر بگیر و از میان آنان مردان رادمنش، شجاع و با سخاوت را انتخاب کن که ایشان مجموعه کرم و مرکز نیکی و احسانند. [3]
4. والدین با هم تعارض نداشته باشید
در لحظه به لحظه تربیت کودک این نکته ارزشمند است که والدین با یکدیگر هماهنگ باشند مخصوصا در آموزش معارف دینی. چون کودک نباید در امر تربیت دچار تعارض دوگانه شود. به نحوی که پدر از یک روشی و مادر از روش دیگری استفاده کند باعث میشود کودک گرفتار دوگانگی شود و در انجام دادن آنها ناتوان میشود.
نکته: پدر و مادر باید تلاش کنند و بستر را برای تربیت صحیح فرزندان آماده سازند و آنها را به شکل نیکو تربیت کنند، چون خودشان بهرمند خواهند شد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند؛ به فرزندان خود احترام بگذارید و آنان را آداب نیکو بیاموزید تا آمرزیده شوید. [4]
پی نوشت :
[1] علل الشرایع، جلد 2، صفحه 498، ح1
[2] نگرشی نو به تربیت دینی کودکان و نوجوانان، صفحه 86
[3] کتاب خصال، ترجمه کمره ای، جلد 2، صفحه 80
[4] میزان الحکمة، جلد 1، صفحه 107
راسخون
آثار طلاق عاطفی بر فرزندان
از طرف دیگر طلاق عاطفی بیش از طلاق قانونی برفرزندان تاثیرگذار است، به طوری که ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی از طلاق عاطفی ایجاد میشود. در این نوشتار به برخی از آثار طلاق عاطفی بر فرزندان اشاره خواهد شد.
طلاق عاطفی زمینه ساز بروز انحرافات در فرزندان است.
آثار طلاق عاطفی بر فرزندان
کودکان حتی قبل از شش ماهگی نسبت به صداهایی که در اطراف خود می شنوند، حساس هستند و به برخوردها و منازعات پرخاشگرانه، واکنش نشان می دهند
.
والدین عصبانی و ناراحت، این احساس را به فرزندان خود نیز منتقل می کنند و فرزندان نیز معمولا در زندگی، پدر و مادر خویش را الگوی خود قرار داده، رفتار و گفتار والدین بر ذهن پاکشان نقش می بندد و آنان نیز به موجوداتی پرخاشگر، عصبانی و ناراحت تبدیل می شوند و در آینده زندگی مشترکشان، همان مشکلات زندگی پدر و مادر دیگربار ظاهر می شود.
باید بدانیم رابطه سرد پدر و مادر و دعوای آنان از چشم فرزندان مخفی نمی ماند. آنان همواره تصویری از پدری عصبانی و مادری کم حوصله را می بینند که مدام بر سر هم داد و فریاد می زنند و از یکدیگر دل خوشی ندارند. ناراحتی ها، گریه ها و غم های مادر معمولا بر فرزندان تأثیر گذاشته، پیامدهای مختلفی را در زندگی آنان به دنبال دارد که در این مجال به برخی از آنها اشاره می کنیم. مادر و پدرانی که به سعادت خود و فرزندانشان می اندیشند، باید به زندگی خصوصی خود صفا ببخشند تا بتوانند نسل سالم و توانمندی را به بار آورند.
تأثیر طلاق عاطفی بر فرزندان در سنین مختلف
در طلاق عاطفی، آسیب های وارده به فرزندان بسته به شرایط سنی و شخصیتی شان متفاوت است. به عنوان مثال، اختلافات والدین و بی اعتنایی آنان به یکدیگر، معمولا در کودکان کم سن و سال سبب می شود تا عادات غذایی آنها تغییر یابد و دچار کم اشتهایی شوند؛ در فرزندان بزرگتر، اختلاف ها ممکن است آنان را به احساس گناه دچار کند و آنان فکر کنند مسبب این مشکلات اند و در نتیجه خشم و رنجش خود از این موضوع را بر روی خواهر، برادر و یا هم سن و سالان خود تخلیه کنند.
وجود رابطه سرد در خانواده، معمولا باعث می شود نوجوانان به تماس های تلفنی طولانی با دوستان، چت کردن و وبگردی های افراطی تمایل پیدا کنند و در نتیجه غفلت والدین، ممکن است فرزندان به سمتی کشیده شوند که هر کاری را که دوست دارند، انجام دهند و این خود سرآغازی برای آسیب های مختلف خانوادگی - اجتماعی است
.
بی عاطفگی همسران بر روی فرزندان پسر و دختر تأثیر متفاوتی دارد و معمولا در پسران با رفتارهای بیرونی و کنترل نشده و در دختران بیشتر با اختلال های روانی مانند اضطراب و استرس همراه است.
انواع مشکلات فرزندان
هم زمان با باز شدن چشم نوزاد به این دنیا اولین دریافت های او از جهان اطرافش شناخت مادر و پدر است و این چنین اولین تعاملات آدمی با محیط از کانون خانواده آغاز می شود و میزان سلامتی جسمی - روحی و روانی هر کودکی به ویژه به ارتباطش با خانواده وابسته است. کودکانی که در خانواده کم محبت و سرد بزرگ می شوند، به انواع مشکلات و آسیب های اجتماعی دچار می شوند. مشکلاتی روحی- روانی که بازتاب اولیه آن با شیطنت های آزار دهنده کودک، دروغگویی ها و گستاخی ها و همچنین حرف نشنیدن های مکرر آغاز می شود و به دنبال آن انواع عقده های درونی، درگیری های بیرونی و بسیاری از حالات و رفتارهای زشت و زننده نمودار می شود.
اضطراب کودکان
اضطراب و فشارهای روحی در کودکان به عوامل مختلفی بستگی دارد، که از جمله مهم ترین آنها، چگونگی روابط اعضای خانواده با یکدیگر است زمانی که فقدان رابطه ای گرم و باصفا در کانون خانواده حس می شود، حتی کودکان در سنین بسیار کم متوجه آن شده، بسیار مضطرب می شوند.
گاه پدر یا مادر با «درد دل کردن» کمبود محبت و سردی زندگی عاطفی خود را با کودک یا فرزند نوجوان شان در میان می گذارند، که این نیز سبب اضطراب و ترس بیشتر در بچه ها می شود؛ چرا که فرزندان دوست ندارند، جانب یکی از والدین را بگیرند و دیگری را از دست بدهند.
کودکان به گرمای محبت همه اعضای خانواده نیاز دارند و ارتباط محبت آمیز اعضای خانواده و حتی روابط گرم فامیل، سبب ایجاد امنیت روحی-روانی کودکان می شود؛ زیرا احساس می کنند که در تنگناهای زندگی، خانواده و نزدیکان به یکدیگر کمک کرده، پشتیبان واقعی هم خواهند بود و این احساس داشتن حامی، امنیت خاطر کودکان را تأمین می کند
.
ارتباط بیشتر والدین و فرزندان و گرمای محبت در همسران باعث می شود خانواده شاداب تر باشد؛ اما رابطه سرد روزمره خانواده، بر روح و جسم فرزندان تأثیر منفی می گذارد، آنان را نگران ساخته، افکارشان را به هم می ریزد و این عملکرد نادرست خانواده، ترس و اضطراب آنان را افزایش می دهد. می دهد
.
معمولا فشارهای روحی مولد اضطراب بوده، اضطراب نیز باعث با عدم تمرکز، انزواجویی، بداخلاقی، مشکلات خواب، کم خوری، کم شدن ز حافظه، یبوست، کاهش وزن و … می شود؛ پس تربیت درست فرزندان نه به صورت عمیقی دچار اختلال خواهد شد
.
یادمان باشد اضطراب پدر و مادر به اضطراب و فشار روحی در کودکان و دامن زده، به سرعت به فرزندان منتقل می شود؛ زیرا در موقعیت های گوناگون، کودکان حالت و رفتار خود را از حالت پدر و مادر وام می گیرند. بنابراین والدین در مرحله نخست باید به حل و فصل مشکلات خویش بپردازند و با ساختن محملی گرم و پر از عاطفه، زمینه های رشد و تربیت صحیح کودکان را فراهم آورند.
پرخاشگری
محیط خانواده و روابط پر از درگیری پدر و مادر، می تواند به پرخاشگری کودکان خصوصا در سنین پایین منجر شود. از آنجایی که فرزندان، بسیاری از رفتارها و گفتارهایشان را با تقلید کردن از بزرگترها یاد می گیرند و بیشتر از هر کس، والدین خویش را الگو قرار می دهند، با پرخاش کردن یکی از والدین یا هر دوی آنها، کودک نیز تا حد فراوانی به آنان شبیه خواهد شد
.
گاه روابط سرد همسران، سبب بی توجهی شان به کودک می شود؛ در نتیجه زمانی که کودک خواسته ای دارد و والدین به خواسته او توجه نمی کنند، او نیز ممکن است با داد و فریاد، کتک کاری و با استفاده از راه های پر تنش سعی کند نظر والدین را به سمت خود جلب کند
.
بی توجهی به نیازهای ضروری و برحق کودکان باعث می شود، در اندک زمانی بچه ها عصبانی و پرخاشگر شده، برای جلب توجه دیگران، از و رفتار پرخاش جویانه استفاده کنند.
علاقه به بیرون از منزل
فرزندان در سنین مختلف به محبت و عشق ورزی والدین نیاز دارند، زمانی که سرای خانواده به سردی و بی روحی دچار می شود، بچه ها به افراد و امکان های دیگر علاقمند شده، سعی می کند به سرگرمی های بیرون از منزل روی آورند
.
گاهی فرزندان طلاق عاطفی، حضور و همنشینی با دیگران را ۔ مثل پدربزرگ و مادربزرگ در کنار والدین خود بودن ترجیح می دهند. بچه ها در هر سنی که باشند به شدت نیازمند محبت اند؛ اگر آن را در خانه و خانواده خویش نیابند، هر کس که مهر و عاطفه ای بخشید، به سوی او جذب می شوند و از حضور او خرسند می شوند؛ مشکل زمانی آغاز می شود که فرزندان در خارج از منزل و محیط خانواده و در میان افراد بیگانه و نه چندان قابل اعتماد به جستجوی محبت بپردازند که در این صورت امکان وقوع آسیب های اجتماعی برای آنها بسیار بیشتر می شود.
آثار طلاق عاطفی بر فرزندان
افت تحصیلی
افت تحصیلی فرزندان، از دلایل مختلفی نشات می گیرد؛ یکی از این عوامل انتقام جویی فرزندانی است که احساس سرشکستگی کرده، می بینند مورد توجه پدر و مادر نیستند؛ زمانی که فرزند، مخصوصا نوجوان و جوان می بیند که والدین به او و خواسته هایش توجهی ندارند، تصمیم می گیرد با درس نخواندن به تقابل با والدین و انتقام جویی از آنها بپردازد
.
هم چنین، دلایلی چون مشکلات روحی و عدم آرامش، نبودن فضای مناسب روحی برای درس خواندن، کمبود محبت و عشق، احساس غربت و بی کسی و … سبب می شود که دیگر فرزندان تمرکز لازم را نداشته باشند و این عدم تمرکز، از مؤلفه های مهم در افت تحصیلی به شمار می رود
.
اختلاف پدر و مادر، بلایی خانمان سوز است که بر روح و روان کودک، تأثیری بسیار منفی می گذارد. دعواهای لفظی، درگیری فیزیکی، بی محبتی و - سردی و بی اعتنایی همسران، گاهی به جایی می رسد که فرزندان با التماس درخواست می کنند که والدین دعوا را کنار بگذارند؛ این نوع نگرانیها به طور حتم در تمام برنامه های زندگی، به خصوص تحصیل فرزندان - که عامل مهمی در توفیق آینده شان است - اثر گذار خواهد بود.
تعارض و سردرگمی کودکان
از دیگر پیامدهای جدایی عاطفی پدر و مادر، افتادن به دام روزمرگی است که سبب می شود توجهشان نسبت به همسر و فرزندان کاهش یابد؛ در این زمان، هماهنگی والدین در تربیت فرزندان از میان می رود و بر اثر برخوردهای مختلف و روش های تربیتی متفاوت والدین، کودک دچار تعارض می شود. این نکته ای بسیار مهم است که درگیرودار سردی عاطفی و دورشدن روح همسران از یکدیگر هماهنگی ها و ایثار آنان در زندگی رنگ می بازد و به تبع آن تناقض هایی در رفتارهایشان نسبت به یکدیگر و فرزندانشان شکل می گیرد به گونه ای که پدر با مبنایی و مادر با مبنا و روشی دیگر سعی در ابراز وجود بیشتر در عرصه خانواده دارند. در این شرایط کودک مجبور است یکی را انتخاب کرده، به خواسته پدر یا مادر تن دهد؛ پس در سردرگمی بین خواسته و نظر پدر با مادر، توان انتخاب را نداشته، دچار التهاب درونی و تعارض روحی می شود
.
در زمینه اختلاف و درگیری میان والدین نیز، کودک در می ماند که جانب کدام یک را بگیرد به این ترتیب کودک در ازدحام احساس تعارض و دوگانگی و به سردرگمی و گیجی دچار می شود و به دلیل عدم توانایی در خارج شدن از این وضعیت، احساس آرامش و تمرکز فرزند در زندگی و امر تحصیل رو به افول می گذارد و در نتیجه وضعیتی بحرانی تر دامن گیر خانواده می شود.
آثار سوء در آینده کودک
کودکان آنگونه خواهند بود که «ما هستیم» نه آنگونه که «ما دوست داریم» یا آرزو می کنیم. آنان در مراحل مختلف زندگی از والدین خویش الگوبرداری می کنند و صحنه ها یا خاطرات قبلی زندگی شان با والدین همانند فیلمی از نظر شان می گذرد
.
به یاد داشته باشیم کودک امروز همان مادر و پدر فرداست و آنچه در این زندگی آموخته، در زندگی فردای خویش مصرف می کند؛ رفتارها و واکنش های نامناسب، بد رفتاری ها، سردی زندگی، نا آگاهی از چگونه عشق ورزیدن و بسیاری از مسائل دیگر، پیامد طلاق عاطفی پدران و مادرانی است که امروز و بی توجه به آینده خود و فرزندانشان در هیاهوی زندگی روزمره گم شده اند و تنها هدف آنان فراهم نمودن احتیاجات مادی و جسمی کودکان خویش است.
منبع: کتاب «صمیمانه با همسران (راه کارهای پیشگیری و درمان طلاق های عاطفی)»
راسخون
اصل کفویت و همسانی در ازدواج
ازدواج میتواند آینده انسان را بسازد به شرطی که همسرمان را خوب انتخاب کرده و او هم کفو ما باشد، تا با هم زندگی خوبی را بسازیم.
مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم شان بودن زن و مرد است.
مقدمه
ذات انسان ها به گونه ای است که به سمت افرادی جذب و گرایش پیدا میکنند که او را همسان و همانند خود میپندارند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این خصوص میفرماید؛ کُلُ اِمرِءٍ یمیلُ الی مِثلِه. (1)واژه “میل” هنگامیکه با "الی” به کار رود، به معنای رغبت است؛(2) یعنی انسان راغب است با افراد همانند خویش ارتباط برقرار کند. در نتیجه از آنجا که ازدواج نوعی برقراری ارتباط و پیوند میان زوجین است، (3)می توان گفت افراد به طور طبیعی و فطری در هنگام ازدواج به سمت و سویی کسی میروند که با هم شباهت داشته باشند.
در هر زمینه ای، انسان به سمت کسی میرود که با او شباهت داشته باشد. از لحاظ فرهنگی، دینی، مذهبی و اقتصادی.
روایت دیگری از امام علی(علیهالسلام) نقل شده که: النفوسُ اشکالٌ، فما تشاکل مِنها اتفق، و الناسُ الی اشکال هم امیلُ (4)
انسان ها دارای شخصیت های متفاوت می باشند؛ پس آنان که هم شکل و هم سنخ یکدگر هستند، با هم موافقت خواهند کرد و مردم به هم شکل ها و هم سنخ های خود گرایش بیشتری دارند.
نکته: افرادی که در صدد ازدواج هستند، معمولا کسی را برای همسری انتخاب میکنند که از بیشترین سطح همسانی و مشابهت با آنان برخوردار باشد. هر چقدر وجوه اختلاف و تمایز بیشتر باشد، تمایل افراد به ازدواج کاهش پیدا میکند.
بعضی از افراد بر خلاف فطرت خودشان به دنبال کسانی میروند که هیچ شباهت با یکدیگر ندارند و همسانی بین آنها شکل نمیگیرد و ازدواج هم با یکدیگر میکنند اما بعد از مدتی دچار مشکل میشوند و زندگی را تباه میکنند.
بی گمان از مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم شان بودن زن و مرد است و درست انتخاب کردن همسر از حیاتی ترین انتخاب های انسانی است.
در اینجا به مهمترین همسانی ها اشاره میکنیم:
1. همسان بودن زوجین در دین و ایمان
بسیاری از ادیان، ازدواج پیروان خود به ویژه زنان را با پیروان دیگر ادیان مجاز نمیدانند. چون هم کفو بودن در دین و ایمان باعث میشود تا زندگی طرفین بر پایه نور الهی و محبت بنا شود.
ایمان و اسلام، هم شرط لازم و هم شرط کافی برای تحقق کفویت است.
2. همسانی در سن
مرد یا زن اگر با زنی یا مردی ازدواج کند که از او بسیار بزرگتر یا اینکه بسیار کوچکتر باشد در زندگی مشترک خودش دچار مشکل می شود ” البته استثناهای هم هستند که اختلاف سنی داشتند اما در زندگی خودشان، مشکلی نداشتند. چون هنر زندگی و کنار آمدن با آن را بلد بودند.” اختلاف سنی زیاد سبب سرد شدن رابطه در بلند مدت میشود البته هستند کسانی که اختلاف سنی زیادی دارند اما از رابطه خودشان ناراحت نیستند، چون شوهر یا خانم توانایی این را دارند که خود را با او وفق دهند.
3. همسانی در محل سکونت
عاملی که اگر در بین زوجین باشد خیلی ارزشمند است این است که زوجین از یک منطقه باشند. چون فرهنگ های آنها نزدیک به هم است و در مراسمات خودشان دچار مشکل نمیشوند و زمینه های اختلاف هم رشد آنچنانی نمیکند.
در تبیین تاثیر عامل جغرافیا میتوان گفت اولا نزدیکی جغرافیایی باعث افزایش ارتباطات میان جوانان شده، زمینه آشنایی آنها را فراهم میسازد و ثانیا افرادی که در یک محدوده جغرافیایی به سر میبرند، معمولا از تشابه فرهنگی بیشتری برخوردارند و به طبقه واحدی تعلق دارند. (5)
4. همسانی در تحصیلات
دنیای امروز دنیای دانش و اطلاعات است و مردمان دوست دارند که با هم سطح علمی خودشان ازدواج کنند و پیشرفت بیشتری را برای خودشان متصور هستند.
نکته: اگر فردی ازدواج کرده و همسر او همسان او نیست در درجه علمی، این فرد از نظر عقلی و شرعی حق ندارد که همسر خودش را سرکوفت بزند و او را مسخره کند. این علم و دانش زمانی مفید است که شما بتوانید در راه صحیح از آن استفاده کنید.
پس اگر این احتمال را میدهید که بعد از ازدواج به میزان تحصیلات طرف مقابل خودتان واکنش نشان میدهید، در همین ابتدای امر به فردی که میخواهید با او ازدواج کنید بیان کنید تا او بتواند تصمیم درستی را بگیرد و به دنبال هم کفو برای خودش باشد.
اسلام و کفویت در ازدواج
دین مبین اسلام برای تمام مراحل زندگی بشر، راهکارهای بیان کرده و مبنا های خودش را ارائه داده است.
در امر ازدواج هم به قاعده همسانی اشاره دارد و در روایت بیان شده که؛ “مرد مؤمن، کفو زن مومن و مرد مسلمان، کفو زن مسلمان است.” (6)
همچنین در روایت دیگری از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیان شده است؛ مؤمنان کفو و همسان یکدیگرند. (7)
ضرورت هم کفو بودن همسر
همسر مناسب در فرایند الهی شدن انسان، نقش بی بدیلی ایفا میکند.
کسی را که قرار است به عنوان همراه و همگام همیشگی و همراه ما در سختی ها و راحتی ها انتخاب کنیم باید از لحاظ دینی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی شبیه ما باشد.
در انتخاب خودمان دقت داشته باشیم و بدانی که همان گونه که همسر شایسته، منبع خیرات و آرامش می باشد (8)، همسر ناشایست، کمرشکن بوده و زندگی انسان را تباه و نابود میسازد. (9)
سجاد رستمی چورتی
پی نوشت
(1)تمیمی آمدی، شرح غرر الحکم، قم: موسسه انتشاراتی امام عصر (عج)، چاپ اول، 1381، جلد 4، صفحه 532
(2)مصطفوی حسن، التحقیق، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول 1368 جلد 11، صفحه 288
(3)حسین بستان،اسلام و جامعه شناسی خانواده، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، صفحه 6 و ساروخی، جامعه شناسی خانواده، صفحه 23
(4)علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 78،صفحه 92
(5)مندراس و گورویچ، مبانی جامعه شناسی، تهران: امیرکبیر، صفحه 237
(6)حر عاملی، وسائل الشیعة ، جلد 14، صفحه 44
(7)همان صفحه 39
(8)عطاردی، مسند امام رضا (علیه السّلام) جلد 2، صفحه 256
(9)علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 72، صفحه 344
راسخون
عواملی موثر در ازدواج موفق
خانواده در واقع اولین واحد اجتماعی است که شکل گیری آن بر مبنای ازدواج صورت می گیرد. عوامل مهمی در شکل دادن به ازدواج موفق نقش دارند که قبل از ازدواج باید به دقت بررسی شده و زوجین آنها را مورد توجه قرار دهند. با ما همراه باشید.
ویژگی های شخصیتی زوجین و تناسب این ویژگی های یکی از مهمترین عوامل در شکل دادن به روابط بین فردی، تعاملات عاطفی و زندگی زناشویی موفق می باشد.
عواملی موثر در ازدواج موفق
سن ازدواج
سن به عنوان نشانه و نمادی از میزان رشد و بلوغ روانی و اجتماعی شناخته می شود و در عین حال می تواند نمادی از تجربه زندگی، میزان استقلال و ثبات نیز محسوب شود.
توانایی های عقل و هوش
این توانایی ها مجموعه ای از توانایی های ذهنی هستند که نقش مهمی در اجرای موفقیت امیز امور مختلف زندگی در ابعاد تحصیلی، اجتماعی، شغلی، روابط بین فردی و … ایفا می کنند. در عین حال تناسب سطح هوشی طرفین ازدواج نقش مهمی در توازن زناشوئی ایفا می کند.
بلوغ
بلوغ به معنای رشد و پختگی فرد در ابعاد مختلفی به شرح زیر می باشد:
بلوغ زیستی: تحقق ظرفیت تولید مثل و رسیدن به مراحل پایانی رشد اسکلتی و عضلانی
بلوغ اجتماعی: شکل گیری هویت اجتماعی و پذیرش نقش های مرتبط با آن و کفایت نسبی در ایفای این نقش ها
بلوغ هیجانی: قابلیت فرد برای شناخت احساسات خود و دیگران و مدیریت ابراز هیجانات
بلوغ شناختی: قابلیت فرد برای تفکر تنزاعی، مدیریت پردازش اطلاعات و واقعیت سنجی
نقص جدی در هر یک از حیطه های چهارگانه بلوغ به نارسائی جدی در قابلیت های فرد برای برقرای تماس روانی با خود و دیگران منتهی می شود.
سطح تحصیلات
سطح تحصیلات و تناسب آن در زوجین، یکی از مهمترین عوامل موثر بر شکل گیری ازدواج موفق است. تاثیر تحصیلات بر روابط زناشوئی، تحت تاثیر مولفه های واسطه ای نظیر فرهنگ، هوش، وضعیت اقتصادی و رشد یافتگی شخصیتی طرفین قرار دارد.
سلامت روان
سلامت روانی زوجین از جمله مهمترین عناصر موثر بر سازگاری زناشوئی و شکل گیری ازدواج موفق، محسوب می شود. بهره مندی از سلامت روان، می تواند نقش مهمی در شادکامی و بهزیستی زوجین و زندگی مشترک آن ها داشته باشد، بسیاری از کارکردهای مهم دیگر نظیر موفقیت های شغلی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. شناخت ابعاد مختلف سلامت روان، فرایندی پیچیده و چند بعدی داشته و نقش مهمی در سازگاری های زناشویی در دوره های مختلف زندگی مشترک قبل از ازدواج، بعد از ازدواج، فرزند آوری و تربیت فرزند و … خواهد داشت.
سلامت جسمی و فیزیکی
سلامت جسمانی به معنای بهره مندی از وضعیت فیزیکی سالم و بدون بیماری جسمانی در فرد می باشد. وجود هر گونه علامت از بیماری جسمانی و فقدان سلامت جسمانی و ظاهری می تواند تاثیری جدی بر روابط بین فردی زوجین داشته باشد. برخی از مشکلات و بیماری های جسمانی ممکن است به نسل بعدی نیز منتقل شوند، بنابراین این مساله از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. بیماری های واگیردار، بیماری هایی که کارکرد طبیعی جنسی را مختل می کنند و بیماری هائی که به معلولیت های جدی و یا اختلالات مزمن و مختل کننده اندام های حسی یا حرکتی منتهی می شوند، می توانند تهدید جدی برای روابط زناشوئی محسوب شوند.
طبقه اجتماعی اقتصادی
اگر چه با پیشرفت سطح پوشش آموزش های عمومی و حتی فراگیر شدن تحصیلات دانشگاهی، امروزه افراد امکان خیلی زیادی برای تغییر جایگاه اقتصادی و اجتماعی خود را در اختیار دارند، با این وجود هنوز فاصله زیاد بین سطح اقتصادی و به طبع آن جایگاه اجتماعی خانوادگی افراد می تواند باعث تفاوت زیاد در سلایق، انتظارات و خواسته ها و سبک روزمره زندگی شود. به نظر می رسد افرادی که از زمینه ای اقتصادی خیلی متفاوتی هستند با مشکلات خیلی زیادی برای غلبه بر تفاوت های فرهنگی، ارزشی، سبک زندگی و انتظارات روبرو خواهند شد.
شرایط خانوادگی
به تناسب سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد، خانواده نقش مهمی در فرایند شکل گیری ازدواج موفق خواهد داشت. خانواده مبدا، محل رشد و پرورش و خاستگاه ویژگی های رفتاری، روانی و شخصیتی هر فرد محسوب می شود. خانواده چه قبل و چه بعد از ازدواج، از جمله منابعِ مهمِ حمایتِ عاطفی و هویت اجتماعی افراد است. تفاوت فاحش در سطوح فرهنگی، ارزشی، اعتقادی/مذهبی، اقتصادی و جایگاه اجتماعی می تواند منبع بسیاری از ناسازگاری های زناشوئی بشود.
با این وجود، متغیر های واسطه متعددی هستند که می توانند در نحوه تاثیر متقابل شرایط خانوادگی هر یک از زوجین با سازگاری زناشوئی آنها مداخله کنند. باور های خاص زوجین، ظرفیت تحمل تفاوت ها، میزان احترامی که زوجین صرف نظر از اختلاف در زمینه های خانوادگی برای هم قائل هستند و سطح استقلال اقتصادی و روانی آنها از خانواد خود از جمله متغیر های مداخله گر در رابطه خانواده هر یک از همسران با سازگاری زناشوئی آنها است.
شغل
داشتن شغل در واقع به معنای توانایی اقتصادی برای مدیریت زندگی مشترک از جنبه مالی و تامین مایحتاج زندگی می باشد. شغل با میزان استقلال فردی، کفایت های روانی اجتماعی و تجربه عمومی و خاص افراد رابطه دارد. برای یک ازدواج موفق شاغل بودن مرد ضروری و اشتغال زنان یک امتیاز مثبت محسوب می شود. نوع شغل نیز در بسیاری از موارد، خیلی مهم و اساسی است. اگر یکی از طرفین در مورد نوع شغل فرد دیگر حساسیت خاصی داشته باشد، باید به آن توجه کرد.
ویژگی های شخصیتی
ویژگی های شخصیتی زوجین و تناسب این ویژگی های یکی از مهمترین عوامل در شکل دادن به روابط بین فردی، تعاملات عاطفی و زندگی زناشویی موفق می باشد. بهره مندی زوجین از ویژگی های شخصیتی مختلف به خودی خود امری طبیعی است و قابل ارزشگذاری نمی باشد، با این حال در صورتیکه زوجین تناسب و تطبابق شخصیتی لازم را با یکدیگر نداشته باشند، توان زندگی مسالمت آمیز، پویا و شکوفا را با یکدیگر نیز نخواهند داشت. هر چند شناخت شخصیت امری پیچیده و زمانبر خواهد بود و گاها برخی ابعاد آن ممکن است هرگز آشکار نشود، با این حال آگاهی زوجین از ویژگی های شخصیتی یکدیگر و توان سازگاری با ان ها، از جمله مهمترین ابعاد زندگی زناشویی موفق خواهد بود.
ارزش های فردی
داشتن اهداف سازگار با یکدیگر و یا اهدافی که مکمل یکدیگر محسوب شوند و بدست آوردن درک متقابل از طرح آینده یکدیگر، نقش اساسی و حیاتی برای تامین یک زندگی زناشوئی شاد بازی می کند. مهمتر از یکی بودن اهداف، مغایر نبودن آنهاست. ارزش ها، آندسته از باور های فرد است که تعیین کننده خوب و بد امورند. صرف نظر از منشا ارزش های فردی، وجود هماهنگی بین ارزش های زوجین برای یک زندگی شاد ضروریست.
باور های مربوط به صمیمیت ازدواج و روابط عاطفی زناشویی
باور های مربوط به ازدواج و رابطه عاطفی/زناشوئی آن دسته از باور ها هستند که مربوط به عقاید فرد در مورد ویژگی های ازدواج، روابط عاطفی، و روابط زناشوئی صحیح در زندگی مشترک می باشند. این باورها نقش انکار ناپذیری در تعبیر و تفسیر رویداد ها، انتخاب پاسخ و بروز رفتار دارند و موجب به شکل گیری انتظارات و خواسته های معقول یا نامعقول در زندگی مشترک می گردند، باور های غیر واقع بینانه، واکنشی و یا ناسازگار با باور های طرف مقابل می توانند بشدت سطح سازگاری و خشنودی زناشوئی را پایین آورند و منجر به شکل گیری تعارضات و آسیب های شدید در زندگی عاطفی و زناشویی گردند. باورها، خود را در ترجیح ها، انتخاب ها، خواسته ها و ناخواسته ها نشان می دهند. فرایند کمک به افراد برای اتخاذ تصمیم درست در انتخاب همسر شامل کمک به آنها در درک بهتر مرحله ای از فرایند انتخاب همسر که مشغول طی کردن آن هستند می باشد. به این ترتیب می توان به آنها کمک کرد تا از انتخاب شتاب زده و یا قطع نا به هنگام رابطه اجتناب کنند.
آغاز مراوده و ایجاد گرایش
در این مرحله افراد از بین تعامل های موجود خود با دیگران یکی را انتخاب می کنند. این انتخاب بر اساس میزان شباهت های ادراک شده است. اصلی ترین حوزه هائی که این شباهت ها اهمیت پیدا می کنند عبارتند از:
- میزان شباهتی که موضوع مورد توجه با معیارهای فرد برای جذابیت جسمی دارد
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه ارزش ها
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه علائق
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه هوشمندی
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه شخصیت
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه سایر ارزش های رفتاری
آشنا شدن بیشتر
افراد، خود افشاءسازیِ شروع شده از مرحله قبل را، عمق می دهند. اطلاعات بیشتری از جنبه های شخصیت طرف مقابل به دست می آورند. ارزش ها و علائق یکدیگر را به منظور کشف شباهت هامقایسه می کنند. اگر شباهت های بیشتری بین خود پیدا کنند رابطه پیشرفت می کند و در غیر اینصورت قطع می گردد. در صورت ادامه رابطه، آنها وارد نوعی رابطه ایده آل پردازی ذهنی می شوند که می تواند از واقعیت فاصله زیاد داشته باشد. شیفتگی محصول چنین ایده آل گرائی ذهنی است که از مشخصه های این دوره است.
به وجود آمدن علاقه
مشخصه این مرحله در ابتدا شیفتگی احساسی است که به تدریج باید بتواند جای خود را به همدلی دوطرفه و احساس همسازی نقش ها بدهد. پدیده خاص این دوره پیدا شدن میل به حفظ استقلال فردی در واکنش به میل روز افزون به با هم بودن و سهیم کردن یکدیگر در جنبه های مختلف افکار و احساسات است. این پدیده می تواند باعث بروز تنش هائی در رابطه متقابل شود. اگر جذابیت رابطه به اندازه ای باشد که بر میل به استقلال جوئی غلبه کند رابطه دوام پیدا کرده و پیشرفت می کند. در این صورت افراد شروع به تبادل اطلاعات در مورد سنت های خاص خانوادگی و گرایش های جزئی تر شخصی می کنند.
ازدواج
در این مرحله افراد با یکپارچه سازی سنت های خانوادگیِ طرفین از طریق ادغام هنجار ها، قوانین، نقش ها و عادات روزمره در قالب سنت های جدید و مشترک به طرف تصمیم ازدواج پیش می روند.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب- راسخون
6 کارکرد اجتماعی نهاد خانواده
خانواده به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی، دارای کارکردهای فراوانی است که دیگر نهادها نمی توانند جایگزین خوبی برای آن باشند. با ما همراه باشید تا با شش کارکر اجتماعی نهاد خانواده بیشتر آشنا شوید.
خانواده همواره واحدی اقتصادی بوده که اعضای آن برای تامین نیازهای معیشتی مشترک با همکاری یکدیگر به کارتولیدی یا خدماتی می پرداختند.
کار کردهای اجتماعی
خانواده یک نهاد اجتماعی بسیار باارزش است که در اسلام تاکید زیادی برآن شده است وکارکردهای متفاوتی دارد که شامل کارکردهای روانی و اجتماعی می شود، کارکرد روانی ازطریق ارضای نیاز جنسی، وارضای نیازهای عاطفی حاصل می شود.
کارکردهای اجتماعی آن عبارت است از آرامش روانی همسران ودراجتماع، تداوم نسل، گسترش فرهنگ دینی، جلوگیری از انحرافات اجتماعی، مشروعیت بخشی به فرزندان و تامین نیازهای معیشتی که هرکدام در مرتبه ای قراردارد.
1. تامین آرامش روانی
همسران است که توضیح داده شد و با دستیابی آنان به آرامش در جامعه نیز انسان های آرامی هستند.
2. تداوم نسل
تداوم نسل بشر و جلوگیری از انقراض آن بعنوان یکی دیگر از اهداف مهم ازدواج، درگرو آن است که نهاد خانواده دوکارکرد اساسی خود، یعنی«تولید مثل و مراقبت از فرزندان» رابه خوبی انجام دهد. نهاد خانواده همواره از طریق تولیدمثل، بقای نسل بشر را تضمین کرده است، قرآن کریم برحسب آیه شریفه «جعل لکم من انفسکم ازواجا ومن الانعام ازواجا یذروکم فیه»[1]، یکی از دلایل آفرینش انسان ها چارپایان بصورت جفت های متشکل ازمذکر ومونث را تولید مثل و تکثیر و پراکندگی آنها در پهنه گیتی دانسته است.
این خود یکی از نشانه های بزرگ تدبیر پروردگار ربوبیت و ولایت اوست که برای انسان ها همسرانی از جنس خودشان آفریده، که ازیک سومایه آرامش روح، وجان او هستند ورزشی دیگرمایه بقاء نسل و تکثیر مثل و تداوم وجود او.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند ؛اکثروا الولد اکاثر بکم الامم غدا. فرزندان را زیاد کنید که فردای قیامت به کثرت شما برامتها افتخار کنم. [2]
همچنین مراقبت از فرزندان چراکه ناتوانی نوزاد انسان درمحافظت ازخود،که برخلاف بسیاری از گونه های حیوانی، در چندسال پس از تولدش ادامه یابد، مراقبت فیزیکی از کودک رادرراستای تداوم نسل بشر، ضروری ساخته است.
3.گسترش فرهنگ دینی
گسترش فرهنگ دینی از مهمترین اهداف ازدواج و تشکیل خانواده دراسلام است.دربیان اهمیت این هدف از دیدگاه اسلام، می توان به شواهدی استناد کرد، ازجمله قرآن کریم درذیل آیه «نساوکم حرث لکم فاتوا حرثکم این شئتم؛ زنان شما همچون کشتزار برای شمایند،پس هرگاه خواستید به کشتزار خوددرآیید»[3] می فرماید؛«وقدموالانفسکم؛ وبرای خودتان پیش بفرستید»که علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این فراز اخیر می فرماید؛ مقصودازجمله«وبرای خودتان پیش بفرستید» خطاب مردان یا مجموع مردان و زنان به این تکلیف آن است که ایشان را به ابقای نوع انسان ازطریق ازدواج متناسب ترغیب کند.
باتوجه به اینکه خداوند ازنوع انسان ابقای آن چیزی جز حیات دین و گسترش توحید وغبادت خود به واسطهی پرهیزگاری عام انسان ها نمی خواهد…..مرا در این خطاب گرچه دردرجه نخست، تولیدمثل و تقدیم اعضای جدید به اجتماعی است که پیوسته افرادش رابه سبب مرگ و فنا ازدست می دهد «اگرتولید مثل نباشد»جمعیت آن به مرور زمان کاهش می یابد، اما این نه بدان سبب است که افراد جدید به خودی خود مطلوبند،بلکه غرض آن است که به واسطهی آنها یاد خداوند باقی بماند.[4]
به دلیل اهمیت این هدف، اسلام برای برخی کارکردهای خانواده که به این هدف خدمت می کنند ومی توان آنها را مکانیزم های تحقق آن هدف تلقی کرد،اهتمام ویژه ای قائل شده است که ازجمله می توان به کارکرد جامعه پذیری و آموزش دینی فرزندان اشاره کرد. دراین ارتباط، درمتون دینی سفارشهای فراوانی به آموزش قرآن کریم، اعتقادات دینی و مناسک و احکام شرعی به فرزندان کودک و نوجوان دیده می شود برای نمونه، تعلیم قرآن به فرزندازحقوق فرزند بر پدر به شمار آمده است .
ازاین گذشته، همیاری و حمایت معنوی اعضای خانواده به ویژه همسران از یکدیگر، کارکرد دیگر خانواده در راستای گسترش فرهنگ دینی است که اولیای دین نسبت به آن عنایت داشته اند. دربرخی روایات به این نکته اشاره شده که ازویژگیهای همسر مناسب آن است که همسرش را در بندگی و اطاعت خداوند و انجام وظایف دینی یاری برساند.
4.جلوگیری از انحرافات اجتماعی
از منظر جامعه شناسی،کنترل اجتماعی یکی دیگر از کارکرد های نهاد خانواده است که یا از راه نظارت مستقیم و متقابل اعضای خانواده بر رفتار یکدیگر و یا به طور غیرمستقیم و به عنوان پیامد کارکردهایی مانند ارضای نیاز های جنسی و عاطفی و جامعه پذیری تحقق می پذیرد، اسلام نیزجلوگیری از انحرافات اجتماعی را یکی از اهداف ازدواج به شمار آورده و در راستای تحقق این هدف برایفای کارکردهای نظارتی یادشده تاکید کرده است.
درخصوص نظارت مستقیم، افزون برادله عام امربه معروف ونهی از منکر، که طبق تصریح قرآن کریم همه مردان وزنان را در بر می گیرند، ادله ای درخصوص نقش نظارتی اعضای خانواده وارد شده است، ازجمله قرآن کریم میفرماید؛ «یاایهاالذین امنوا قواانفسکم واهلیکم نارا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خودرا از آتش دوزخ نگاه دارید»[5]، که ائمه اطهار (علیهم السلام) مفاد این آیه شریفه رابه انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر تفسیر کرده اند. برحسب روایتی معتبر، از امام جعفر صادق (علیه السلام) درباره چگونگی حفظ خانواده از آتش دوزخ سوآل شده و حضرت پاسخ داد؛ «آنان رابه آنچه خداوند امرکرده، امر می نمایی ازآنچه خداوند نهی نموده ،نهی می کنی؛ پس اگرفرمانت را پذیرفتند، آنان راازآتش حفظ کرده ای و اگر نافرمانی کردند، تو وظیفه ات را به انجام رسانده ای».[6]
ازسوی دیگر، بررسی آثارکنترلی جامعه پذیری برروی فرزندان، جنبه دیگری از کنترل غیرمستقیم ازسوی خانواده را آشکار می نماید.روشن است که فرزندان درنتیجه آموزش های دینی و اخلاقی که در خانواده دریافت می کنند، یک عامل نیرومندکنترل و خویشتن داری دربرابرانحرافات اجتماعی رادرخود درونی می سازند. ازمصادیق بارز این موضوع، آشنایی فرزندان با نماز است که به تعبیرقرآن کریم افراد را از فحشا و منور باز می دارد.
5. مشروعیت بخشی به فرزندان
در دیدگاه اسلام مشروعیت یابی فرزندان به عنوان یکی از اهداف مهم ازدواج و همچنین پیامدهای آن به ویژه پذیرش مسئولیت تربیت فرزند از حقوق پدر و مادر، انتقال نظام من داری و تداوم شبکه های خویشاوندی، مورد تاکید قرارگرفته است.
6. تامین نیازهای معیشتی
خانواده همواره واحدی اقتصادی بوده که اعضای آن برای تامین نیازهای معیشتی مشترک با همکاری یکدیگر به کارتولیدی یا خدماتی می پرداختند، باتوجه به اینکه برای رفع نیازهای مالی ومعیشتی، گزینه های دیگری غیر از ازدواج و چه بسا بهتر و ساده تر از آن در دسترس افراد قرار دارد، دراسلام تاکید خاصی به این نیازهای معیشتی به عنوان یکی از اهداف اصلی ازدواج صورت نگرفته است و حداکثر می توان آن را هدفی فرعی در نظر گرفت. با این حال، اوضاع واقعی اغلب به این صورت است که زن و شوهر در تامین نیاز های معیشتی به یکدیگر وابسته می شوند واز این رو، میتوان تامین نیازهای معیشتی را یکی از کارکرد های خانواده تلقی کرد.
ضمن اینکه کار و کوشش در جهت تامین زن و فرزند، در فرهنگ پاک اسلام عبارتی بزرگ متساوی با جهاد در راه خدا شمرده شده، تا جایی که از معصوم (علیهم السلام) روایت شده، آنکه برای تامین خانواده اش زحمت می کشد مانند مجاهد در راه خداست.[7]
پی نوشت:
[1] . سوره شوری ، آیه 11.
[2] . وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 96.
[3] سوره بقره، آیه 233.
[4] . طباطبایی، تفسیرالمیزان،ج۲،ص 213-214.
[5] .سوره تحریم، آیه 6.
[6] . حرالعاملی، وسائل الشیعه،ج۱۱ .
[7] . بحار الانوار ، ج 101، ص 72.