گيتى امروز گلستان باشد
شعر مولاى شيعيان
صابر سیچانی (صابر)
گيتى امروز گلستان باشد
غيرت گلشن جنان باشد
شد شب غم فزاى هجران طىّ
روز وصل جهانيان باشد
در نشاطند جُمله ذرّات
شور محشر مگر عيان باشد
هاتفى گفت دانى از چه سبب
رشك خلد برين، جهان باشد
هست امروز نيمه شعبان
جشن مولاى شيعيان باشد
حجّت عصر، قائم بالحق
آنكه ياور بر انس و جان باشد
آنكه چون عرش و فرش، لوح و قلم
خلقتش در طُفيل آن باشد
بر در قدر و جاهش از جبريل
تا ابد سر بر آستان باشد
حكم فرماى آسمان و زمين
از خداوند مستعان باشد
نتوان وصف او كند سطرى
خامه را گر كه صد زبان باشد
خم به درگاه او پى تعظيم
چون كمان پشت آسمان باشد
هم بود ركن عالم امكان
هم شهنشاه لامكان باشد
«صابرا» با ولاى او در حشر
هر گنهكار، در امان باشد
بی توجهی کودکان به حرف والدین
بی توجهی کودکان به حرف والدین به این معناست که غالباً در خود فرو رفتهاند یا درگیر تخیلات خود هستند. بهترین رویکرد در مواجهه با کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین، این است که دقیقاً بررسی کنیم که کدامیک از عملکردهای کودک دچار اختلال شده است. با ما همراه باشید.
اکثر والدین وقتی می بینند بچه به حرف آنها گوش نمی کند فریاد می کشند. این کار را بدتر می کند. توصیه می شود که والدین آرام تر و مهربانانه تر صحبت کنند.
مقدمه
علل کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین «ذهن» عملکردهای متنوعی را به عهده دارد. تقریباً همگی این عملکردها وابسته به «توجه» هستند. بی توجهی کودکان به حرف والدین به این معناست که غالباً در خود فرو رفتهاند یا درگیر تخیلات خود هستند. دسته دیگری از کودکان کم توجه فعالیتهای بیش از حد از خود بروز میدهند و یا حتی پرخاشگری نشان می دهند. لازم به ذکر است که گاهی، ترسها و نگرانیها باعث میشوند که کودک بسیار فعال و کمتوجه شود. برخی کودکان ممکن است چنین واکنشهایی را به علت حساسیت به برخی داروها، موادغذائی و شیمیائی بروز دهند. برخی کودکان، وقتی در محیطهای شلوغ، پر ازدحام یا پر از سرو صدا قرار میگیرند، واکنشهای شدید، فعالیت گسترده و بیتوجهی نشان میدهند. گروهی دیگر زمانی که در موقعیت ترسناک یا تهدیدکننده واقع میشوند، پر جنب و جوش و بیتوجه میگردند.
نکاتی برای رفع کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین
الف) مشخص کردن سر منشأ مشکل
بهترین رویکرد در مواجهه با کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین، این است که دقیقاً بررسی کنیم که کدامیک از عملکردهای کودک دچار اختلال شده است.
ب) اتخاذ یک رویکرد گروهی
والدین و معلمان اعضاء اصلی هر گروه درمانی هستند. آنها کودک را بیش از هر فرد دیگری میشناسند و بهتر از همه بهتر میدانند که کودک چه عملکردهایی را میتواند انجام دهد. حتی می دانند که کودک قادر به انجام کدامیک از عملکردهای جزئی نیست. دیدگاه معلمان و والدین میتواند تکمیلکننده اطلاعاتی باشد که متخصصان برای پی بردن به مشکل کودک و حل آن نیاز دارند. بعلاوه، مراجعه به یک درمانگر متخصص برای دریافت شدت و گستردگی اختلال کمک کننده است.
ج) تقویت کردن نقاط قوت کودک
بهتر است به جای اینکه ذهن خود را درگیر پاسخگوئی به این سئوال کنید که آیا فرزندم دچار اختلال نقص توجه یا بیشفعالی هست یا نیست، و آیا نیاز به خوردن دارو دارد یا ندارد؟ بهتر است تلاش کنید تا توانمندیهای او را شناسائی کرده و آنها را تقویت نمائید.
7 دلیل بی توجهی کودکان به حرف والدین و راهکار صحیح آن
1. الگوی خوبی برای کودکان خود باشید
- به او نشان دهید که شنونده خوبی هستید.
- وقتی با شما صحبت می کند مستقیم به او نگاه کنید.
- به او نشان دهید که به حرف هایش توجه می کنید و اهمیت می دهید.
- بچه ها تقلید کننده های خوبی هستند هر جور که با آنها رفتار شود رفتار می کنند.
2. حرف های شما با کلماتی مثل اگر، تو، چرا شروع نشود
وقتی جمله را با این سه کلمه شروع می کنید در واقع کودک تمایلی به شنیدن ندارد و از شما رویگردان می شود به این علت که:
اگر: می تواند یک کلمه تهدیدآمیز باشد و او را بترساند و بچه ها همیشه از ترس فرار می کنند
تو: کودک احساس می کند که از سوی شما مورد حمله قرار گرفته و شخصیتش مورد تهدید قرار می گیرد
چرا: با این کلمه از کودک خود می خواهید که چیزی را توضیح دهد، کاری که معمولا بچه ها قادر به انجامش نیستند.
3. بدون جلب توجه کردن کودکان، شروع به صحبت نکنی
وقتی می خواهید با کودک خود صحبت کنید ابتدا مطمئن شوید که توجه او را جلب کرده اید. برای جلب توجه کودک چند راه توصیه می کنیم:
- در مقابل کودک خود بنشینید.
- به چشم های او نگاه کنید.
- با مهربانی و به آرامی صورت او را بالا نگه دارید که به چشمان شما نگاه کند.
- در ابتدای صحبت کردن از جملاتی نظیر لطفا به من گوش کن استفاده کنید.
- در طول صحبت می توانید با مهربانی دستان او را بگیرید تا توجه او به شما باشد.
4. فریاد کشیدن و جیغ زدن را کنار بگذارید
اکثر والدین وقتی می بینند بچه به حرف آنها گوش نمی کند فریاد می کشند. این کار را بدتر می کند. توصیه می شود که والدین آرام تر و مهربانانه تر صحبت کنند. این کارنتیجه مثبت تری دارد تا اینکه صدا را بلندتر کنیم.
5. از زیاد صحبت کردن پرهیز کنید
- می توانید در خیلی کوتاهی به کودک خود حرفی بزنید.
- زیاد صحبت کردن، وقت تلف کردن است و اینکه توجه بچه در گفت و گوی طولانی کمتر می شود.
- خوب است که خواسته خود را صریح و کوتاه بیان کنید.
6. درخواست خود را بدون سوالی کردن آن به کار ببرید
اگر می خواهید بچه از قوانین خانه و خانواده شما اطاعت کند درخواست خود را بدون سوالی کردن آن به کار ببرید. مثلاً به جای اینکه بگویید: می خواهی حمام کنی؟ بگویید: الان وقت حمام کردن است، لطفا برو حمام.
7. نتیجه و پیامد کاری که می کند را برای او توضیح دهید
اگر مطمئن هستید که بچه درخواست شما را شنیده اما هنوز می خواهد آن را نادیده بگیرد لازم است درخواست خود را با نتیجه و پیامدش همراه کنید.
بی توجهی کودکان به حرف والدین دلیل علمی دارد
دانشمندان معتقدند بی توجهی کودکان به حرف والدین یک دلیل علمی دارد که به کارکرد مغز کودکان مربوط است. آنها می گویند کودکان عمدا ما را نادیده نمیگیرند، بلکه این موضوع همان تفاوت بین دیدن و نگاه کردن است یا بین شنیدن و ثبت کردن آنچه گفته شده است.
آگاهی کودکان از محیط اطراف به مراتب کمتر از بزرگسالان است. والدین، مراقبان و یا آموزگاران باید بدانند که در مقایسه با بزرگسالان، تمرکز حتی روی یک مسئله کوچک و ساده توجه بچه ها به محیط اطراف را کاهش می دهد.
میزان آگاهی از آنچه بیرون دایره تمرکز کودک است با رشد او ارتباط دارد. اما بی توجهی کودکان به حرف والدین و یا حتی برای بزرگترها مزایایی هم دارد!
چه کسی دلش نمی خواهد بی مزاحمت و بدون پرت شدن حواس به کارش برسد؟!
بی تردید عدم آگاهی محیطی به معنی این است که می توانیم متمرکز باقی بمانیم و تمرکز بالا داشته باشیم. روانشناسان می گویند ما ظرفیت محدودی برای توجه و تمرکز داریم، طبیعتا برای انجام کارهایی که به تمرکز نیاز بالا دارند، این خصوصیت خودش را نشان می دهد.
بخش بزرگی از مغز به این کار اختصاص دارد، کار مشکلی است و به همین دلیل مغز نمیخواهد به موضوعات بی اهمیت بپردازد. برای همین به کوری (تفاوت بین دیدن و نگاه کردن) ناشی از بیتوجهی نیاز داریم، چرا که درغیر اینصورت نمیتوانیم تمرکز کنیم.
ما این تصور باطل را داریم که مغزمان همیشه در حال مشاهده همه چیز است، بنابراین وقتی متوجه چیزی نمیشویم، تعجب میکنیم. ما از چیزهایی بدیهی غافل می شویم؛ مثل راننده ای که عابر را نمی بیند چون متوجه خطر دیگری است. ما بزرگسالان دائما یاد میگیریم چه چیزهایی مهم نیستند.
همه ما به شکلی به کوری ناشی از بیتوجهی دچاریم، همه از آن ناراضی هستیم ولی لازمه زندگی است. ولی یادمان بماند وقتی حواس مان متمرکز تلویزیون است انتظار نداشته باشیم بچه هایمان از اینکه دیده نمیشوند خوشحال باشند.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب- راسخون
راهکارهای افزایش اعتماد به نفس
داشتن خودباوری، بستر مناسب برای استفاده بهتر و مطلوب تر از مهارت ها و قابلیت های خود را فراهم می آورد. در این زمینه باید خاطر نشان نمود که افراد موفق، یکی از دلایل مهم و کلیدی موفقیت خود را اعتماد به نفس…
اعتماد به نفس در طی یک روز و به راحتی ایجاد نمی شود. تمرین و صرف زمان در این زمینه برای ایجاد تغییراتی در خود، از ابزارهای کاربردی و راهگشا قلمداد می گردند.
مقدمه
اطمینان داشتن از خود و توانایی های خود، معنای اعتماد به نفس را به ذهن متبادر می سازد. از سوی دیگر، این عامل یکی از پایه های اصلی و مهم برای سلامت روان به شمار می آید. عدم وجود این عامل در زندگی علاوه بر ایجاد مشکلات عدیده، عملکرد و کارکرد انسان را نیز به شدت تحت شعاع خود قرار می دهد. شایان ذکر است که یکی از پیش شرط های لازم برای دستیابی به موفقیت و کامیابی، اعتماد به نفس تلقی می شود. بر همین اساس، رسیدن به موفقیت و پیشرفت در زندگی، در درجه اول مستلزم باور داشتن و دست کم نگرفتن توانایی های خود می باشد.
به بیان دیگر، داشتن خودباوری، بستر مناسب برای استفاده بهتر و مطلوب تر از مهارت ها و قابلیت های خود را فراهم می آورد. در این زمینه باید خاطر نشان نمود که افراد موفق، یکی از دلایل مهم و کلیدی موفقیت خود را اعتماد به نفس می دانند. به طور کلی، باور داشتن توانایی های خود، در مواقع مواجهه با مشکلات و مسائل پیش رو، سبب حل و فصل آنها با قدرت و توان بیشتری می گردد. بر این اساس، نوعی خودباوری که در آن، فرد توانایی ها و قابلیت های خود را در مقایسه با دیگران، به صورت واقع بینانه و مناسب ارزیابی و بررسی می کند، در مفهوم اعتماد به نفس تعبیر می شود.
فرآیند شکل گیری اعتماد به نفس
به طور کلی، شکل گیری اعتماد به نفس، یک فرآیند دراز مدت بوده که ماحصل مقایسه کمال مطلوب یا وضعیت آرمانی با مقایسه خود پنداره می باشد. بر این اساس، چنانچه برداشت افراد از خود و توانایی های خود تناسب و تطابق نداشته باشد، خودباوری آنها کمتر و کمتر خواهد شد. در سوی مقابل، در صورتی که باورهای مثبت و سازنده در وجود فرد پرورش و توسعه یابد، خود اتکایی و اعتماد در وجود شخص بیش از پیش ارتقا پیدا می کند. لازم به ذکر است که در شکل گیری اعتماد به نفس، دو عنصر عزت نفس و خود کارآمدی، نقش برجسته و بارز ایفا می نمایند. بر این اساس، خود کارآمدی، در معنای اطمینان داشتن به توانایی های خود، برای به جان خریدن چالش ها و تلاش و کوشش سخت به منظور دستیابی به موفقیت و کامیابی می باشد.
در پرتو عامل خود کارآمدی، این باور در وجود فرد تقویت می شود که با فراگیری آموزش های لازم و سخت تلاش کردن، موفقیت وی قطعی خواهد بود. عزت نفس به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد اعتماد به نفس، میزان احترام و ارزشی است که فرد برای خود قائل می باشد. لازم به ذکر است که بخشی از عزت نفس افراد، از سمت و سوی اطرافیان به فرد منتقل می شود. به همین جهت، در مواقعی که فرد احساس نماید دیگران او را قبول دارند، نوعی اطمینان و اعتماد در وجود فرد ایجاد می گردد.
نقش عزت نفس در ایجاد اعتماد به نفس
گفتنی است که در بسیاری مواقع افراد کلمه عزت نفس را بجای اعتماد به نفس مورد استفاده قرار می دهند. در این زمینه باید خاطر نشان نمود که از نقطه نظر روانشناسی این دو واژه با یکدیگر، از تفاوت های ظریفی برخوردار می باشند. در یک نگاه کلی، افراد دارای عزت نفس پایین، از لحاظ روانشناسی، فیزیکی و احساسی بسیار ضعیف بوده و خودباوری خود را نیز از کف می دهند. حتی عدم وجود این عامل در برخی مواقع می تواند مشکلات روحی و جسمی را برای فرد در پی داشته باشد.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته، افرادی که عزت نفس پایینی دارند، در مقایسه با سایرین، بیشتر در معرض مشکلات جسمی و روحی هستند. از سوی دیگر، میزان باور و اطمینان افراد از خود، ماحصل عملکرد آنها در موقعیت ها و شرایط مختلف زندگی می باشد. بر همین اساس، یکی از مؤلفه های تاثیر گذار برای برخورداری از اعتماد به نفس بالا، داشتن عزت نفس به شمار می رود.
راهکارهای افزایش اعتماد به نفس
بدون تردید، اعتماد به نفس در طی یک روز و به راحتی ایجاد نمی شود. تمرین و صرف زمان در این زمینه برای ایجاد تغییراتی در خود، از ابزارهای کاربردی و راهگشا قلمداد می گردند. باور داشتن خود یکی از راهکارهای بهینه در این رابطه محسوب می شود. استفاده کردن از قواعد اجتماعی به نفع خود، در افزایش این عامل بسیار تاثیر گذار و مؤثر می باشد. به عنوان نمونه هنگام حضور یافتن در یک مصاحبه کاری، برخورداری از پوشش لباس متناسب و فراگیری مهارت های ارتباطی، نقش بسزایی ایفا می نمایند.
داشتن لحن مناسب برای صحبت کردن، انجام فعالیت های ورزشی، پیدا کردن یک الگوی مهم و مناسب، از دیگر مؤلفه های مؤثر و تاثیر گذار در افزایش اعتماد به نفس افراد به شمار می رود. ناگفته نماند که رسیدن به پیروزی های هر چند کوچک نیز بسیار مهم و حائز اهمیت تلقی می شود. اهمیت قائل شدن برای پیروزی های کوچک سبب رشد نوعی حس رقابت طلبی و خودباوری در وجود افراد می گردد. در آخر جا دارد این مقاله را با تعریفی از باربارا دی آنجلیس به پایان برسانیم. دی آنجلیس معتقد است که اعتماد به نفس، ایمان به قابلیت ها و توانایی های خود با وجود ترس های درونی ما می باشد.
اعتماد به نفس ما چطور با افکار نادرست قربانی می شود
افکار سگی، ارزیابی های قضاوت گونه و سرزنش گر درباره خودمان یا دیگران هستند که حس اعتماد به نفس ما را به شدت مخدوش می کند. برای روشن تر شدن معنی افکار سگی در اعتماد به نفس مساله مثالی را خدمت شما عرض می کنم. همه ما بارها در بسیاری از فیلم ها، شاهد این صحنه بوده ایم که چگونه سگی، پاچه کسی را می گیرد و اجازه نمی دهد که برود. فرد قربانی، نا امیدانه کمی بالا و پایین می پرد و سعی می کند تا سگ را از خودش جدا کند، اما این کار، فقط باعث می شود که سگ هر چه سفت تر و محکم تر او را بگیرد.
افکار سگی نیز دقیقا همین کار را با شما انجام می دهند. این افکار محکم به ذهن تان چنگ می زنند و ذهن را گرفتار حقارت، اتهام و سرزنش، نا امیدی، اضطراب و استرس و در یک کلام تخریب شدید اعتماد به نفس شما را در پی دارد.
یاد بگیریم افکار خود را مدیریت کنیم؟
بخش اول:
اگر نفس خود را درست بررسی کنیم واقعیت این است که قضاوت کردن نه تنها نباید مشکل ساز باشند بلکه باید کمک کنند تا نقص های خود را بهبود ببخشید و رشد کنیم و البته برخی قضاوت ها ارزشمندند و از ما حمایت می کنند. ذهن ما به خاطر نحوه آموزش ما از کودکی به منطق ارسطویی نزدیکتر شده است و عادت دارد تا آنچه را که در اطراف مان تجربه می کنیم، تحت عنوان خوب یا بد یا صفر و یک دسته بندی کند. بدین معنا که آیا آنها اثر خوبی بر ما دارند یا اثر بد. این نوع دسته بندی کردن وقایع و اتفاقات، به ما کمک می کند تا سریع تر تصمیم بگیریم ولی باید همواره در نظر داشته باشیم که یک موضوع را از ابعاد مختلف در نظر بگیریم و بعد تصمیم بگیریم.
بخش دوم :
آیا به چیزی باید نزدیک شویم یا از آن اجتناب کنیم. اما این فرایند حیاتی، اغلب در بعضی مواقع به حدی زیاد و افراطی است که باعث می شود ذهن مان، سگ ها را آزاد کند و به جای رسیدن به نتیجه مبتنی بر توانایی ها و شخضیت خود در خود تحلیل گیر می کنیم حال دیگر افکارمان نه تنها کمکی به ما نمی کند بلکه مانند سگی پاچه ما را گرفته است. سگ ها یکی پس از دیگری بیرون می پرند و به سمت ما یا کسانی که دربارهاشان قضاوت کرده ایم، حمله می کنند و بدین ترتیب آسیب روانی شدیدی را بر جای می گذارند.
خیلی فرق نمی کند که افکار قضاوت گرانه چه کسی را هدف قرار می دهند، زیرا همه آنها از یک منبع اصلی نشات می گیرندکه آن منبع اعتقاد به باید ها و نباید هایی است که به این موضوع جزم اندیشی یا استبداد باید ها میگوییم به طور مثال: «من باید تمام اطرافیانم را از خودم راضی نگه دارم» و یا این که «من باید در همه کار ها موفق باشم».
بسیاری از قضاوت ها ما برخاسته از ایده آل نگری ما در باره مسائل هستند که البته این موضوع خوب است ولی اولا باید در کنار واقع نگری باشد و ثانیا خودشناسی و تحلیل لازم را نیاز دارد که ما را به نتیجه برساند. نباید هر چیزی که از ایده آل مورد نظر کمتر باشد و یا از آن فاصله بگیرد، زشت و بد تلقی می شود. برخی افکار سگی از قواعد ما درباره کفایت، سخت کوشی و رفتار شایسته نشات می گیرند و هر کسی این قواعد را نقض کند و یا طبق خواست ما اقدام نکند سزاوار سرزنش ماست.
اهداف بزرگ انتخاب کنیم :
شما می توانید شیوه برخورد با افکار سگی را تغییر دهید. بدین منظور، اولین کاری که بایستی انجام دهید، این است که به آنها توجه کنید. وقتی به افکارتان توجه می کنید، از تب و تاب می افتند و دیگر نمی توانند به شما آسیبی برسانند. نکته دیگری که باید در نظر داشته باشید تاثیر و وجود خداوند متعال به عنوان یک موضوع اثر گذار در زندگی ما می باشد. سعی کنیم به خداوند اعتماد کنیم و وقایع را درست تحلیل کنیم. گذاشتن اهداف دسته چندم بجای هدف اصلی انسان یعنی خداوند باعث می شود تا هر اشتباهی سبب افزایش افکار سگی و کاهش اعتماد به نفس ما گردد ولی اگر اهداف را ذیل هدف بزرگتر ببنیم نه تنها این اتفاقات ناگوار منفی نیست بلکه سبب رشد و تعالی ما شده و هر چه جلوتر می رویم ما را به خداوند متعال نزدیکتر می کند.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - مهرداد ابراهیمی
ثواب افطاری دادن در کلام معصومین علیهم السلام
خداوند در سوره انسان (دهر) به سیره اهل بیت (ع) در اطعام و افطاری دادن اشاره میکند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یکی از عادتهای خوب و پسندیده در جامعه اسلامی،اطعامو دعوت دیگران به غذا در مناسبتهای مختلف دینی است. افطاری دادن از سنتهای خوبی است که ریشه در ایمان مردم دارد و همه سعی میکنند که به نوعی از ثواب انجام این کار حسنه جا نمانند. شاید حکمت اصلی این سنت نبوی هم بیشتر توجه به نیازمندانی است که برای تهیه ضروریترین نیاز خود یعنی غذا مشکل دارند.
از طرف دیگر افطاری دادن باعث ایجاد انس و اتحاد در میان مسلمانان میشود. در روایات مختلفی از ائمه معصومین علیهم السلام به افطاری دادن سفارش شده است.
“ابرار” در تعریف قرآن
آیات بسیاری در قرآن است که در آن به ثواب افطاری دادن اشاره شده است. خداوند کریم در آیه 5 تا 8 سوره انسان (دهر) به سیره و سنت اهل بیت علیهم السلام در اطعام و افطاری دادن اشاره میکند و میفرماید: آنها برای خوشنودی خدا از غذای خودشان به مسکین و یتیم و اسیر میدادند تا این گروه از جامعه از نعمتهای خدا بهرهمند شوند.
نکتهای که در اینجا به آن تأکید شده است این است که اهل بیت علیهم السلام نه برای پاداش و یا تعریف و تمجید و امور دیگر بلکه تنها برای رضا و خوشنودی خدا از غذایشان گذشته و آن را به افراد نیازمند که در میان آن کافر اسیری نیز بوده هدیه دادند، در حالی که خودشان به آن غذا نیاز داشتند و خداوند آنها را به سبب این اعمال نیک جزو کسانی دانسته است که در مقام ابرار قرار گرفتهاند.
ثواب افطاری دادن در کلام معصومین علیهم السلام
ابو شیخ ابن حیان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که حضرت فرمودند: «مَنْ فَطر صائما فی شهر رمضان مِنْ کسب حلال صَلَّت علیه الملائکه لیالی رمضان کُلٌها صافَحَهُ جَبْرائیل لیله القدْر و مَنْ صافَحَهُ جَبْرائیل یَرِقُّ قلبهُ و تَکْثُرُ دُمُوعُهُ؛ کسی که با مالی که از راه حلال به دست آورده در ماه رمضان روزهداری را افطاری دهد، در تمام شبهای رمضان فرشتگان بر او درود میفرستند و و جبرئیل در شب قدر ا وی مصافحه میکند و هر کس جبرئیل با او مصافحه کند، قلبش نرم و اشک چشمش بسیار میشود. »
همچنین امام صادق علیه السلام میفرماید: فردی به نام سدیر، در ماه مبارک رمضان بر پدرم امام باقر علیه السلام وارد شد. حضرت فرمود: «ای سدیر، آیا میدانی در چه شبهایی قرار داریم؟» عرض کرد: «آری، پدرم فدایت باد، شبهای ماه مبارک رمضان است.»
امام فرمود: «آیا میتوانی در هر شب از این شبها 10 بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟» سدیر گفت: «پدر و مادرم فدایت باد این اندازه ثروت ندارم.» امام فرمود: «آیا میتوانی 9 بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟» سدیر باز همان گونه جواب داد. حضرت یکی یکی کم کرد تا فرمود: «آیا میتوانی هر شب یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟» سدیر عرض کرد: «این نیز در توانم نیست.»
امام فرمود: «آیا میتوانی هر شب مسلمانی را افطار دهی؟» مرد گفت: «آری، بلکه 10 مسلمان را نیز میتوانم.» پدرم فرمود: «ای سدیر، من نیز همین را اراده کردهام. اگر بتوانی یک برادر مسلمان را افطاری بدهی، ارزش آن مانند آزاد کردن یکی از فرزندان اسماعیل است.» همچنین از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده: «افطاری دادن به برادر روزهدار از روزه فرد با فضیلتتر است.»
افطار در سیره عملی ائمه معصومین علیهم السلام
آداب افطار یعنی چگونه افطار کردن، و با چه افطار کردن از جمله مسائل مورد توجه سیره معصومین علیهم السلام است. از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادعیه خاصی در وقت افطار نقل شده است.
امام صادق علیه السلام میفرماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در وقت افطار این دعا را میفرمودند: «اللهم لک صمنا علی رزقک افطرنا فتقبله منا، ذهب الظلما و ابتلت العروق و بقی الاجر.» بار خدایا برای تو روزه گرفتیم، و بر روزی تو افطار میکنم، پس آن را از ما بپذیر.
اما اینکه با چه چیزی افطار میکردند، از امام باقر علیه السلام نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با آب و خرما یا آب و رطب افطار میکردند. (رطب غیر از خرما است) و اگر آن حضرت شیرینی یا حلوا نمییافت تا با آن افطار کند گاهی با شکری که از نی گرفته میشد، افطار میکرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمود: «آب ولرم باعث پاکیزگی کبد و معده است و دهان را خوشبو میسازد و ریشه دندان و دید چشم را تقویت میکند.»
در کتاب مکارم انس نوشته شده است: غذای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شربتی بود که در افطار میآشامید و شربتی که آن را در سحر میخورد، خیلی از اوقات این شربت عبارت بود از شیر و خیلی از اوقات مقداری آب بود که در آن نان را حل کرده بودند.
در کافی، ابن قداح از ابی عبدالله علیه السلام نقل شده است که فرمود: رسول خدا روزهایی که روزه میگرفت نخستین چیزی که با آن افطار میکرد خرمای تازه و یا خرمای خشک بود. در کافی به سند خود از سکونی از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی روزه میگرفت و برای افطار به شیرینی دست نمییافت با آب افطار میکرد، و در بعضی روایات آمده است که با کشمش افطار میکرد.
ابن طاووس از امام باقر علیه السلام نقل میکند که حضرت علی علیه السلام دوست داشت که با شیر افطار کند.
صفحات: 1· 2
چگونه حال بد خود را تغییر دهیم؟
می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به…
عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید.
چکیده : می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به چالش ها و شکست هایشان فکر می کنند، هرگز هم اجازه نمی دهند مشکلات، انگیزه و کارایی مثبت آنها را از بین ببرد.
تعداد کلمات 1136 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
چگونه حال بد خود را تغییر دهیم؟
چگونه حال بد خود را تغییر دهیم؟
افراد مثبت اندیش بخوبی می دانند که باید بتوانند افکار منفی را به اندیشه هایی تبدیل کنند که برایشان مفید است و حال شان را خوب می کند.
اگر چه شاید در نگاه اول مثبت اندیشی کار دشواری به نظر آید، اما شما می توانید با اندکی انگیزه به تغییر و تلاش برای تحول، زندگی تان را تغییر دهید و مثبت اندیش می شوید اگر:
به مثبت اندیشی عادت کنید
عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که نمی خواهید و یا آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید. شاید در نگاه اول این دو سبک تفکر، یکسان به نظر آید، اما بی تردید در عمل متوجه خواهید شد که این سبک های اندیشه کاملا
متفاوت و متمایز از یکدیگرند و در داشتن احساس مثبت و یا منفی نسبت به خودتان بسیار تاثیر گذار هستند.پیشنهاد می کنیم تصمیم جدی بگیرید و از این پس مثبت اندیشیدن را در ذهن خود تمرین کنید، تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر آنچه که ندارید، به آنچه که دارید بیندیشید، یعنی هنگامی که افکار منفی و مخرب به ذهن تان هجوم می آورند، سعی کنید که آنها را به افکار مثبت و مطلوب تبدیل کنید.
به بیان دیگر یاد بگیرید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پرآن را ببینید.برای مواجهه با افکار مخرب و منفی، لازم است به یقین بپذیرید که این فکر، تنها یک فکر منفی است و سودی برای شما ندارد، سپس سعی کنید با ذهنی آرام به دنبال راهکارهایی باشید که بتوانید آن را به شیوه مثبت بررسی کرده و جنبه های منفی آن را از ذهن تان پاک کنید.از همین امروز، این تمرین را شروع کنید تا ببینید چند روز می توانید بدون افکار منفی زندگی کنید و یا تخمین بزنید که میزان توانایی تان برای مواجهه با افکار منفی و حذف آنها از ذهن تان چقدر است؟ این تمرین را مانند یک رژیم غذایی ذهنی دنبال کنید و به آن متعهد باشید، اگر بتوانید با جدیت این عادت را در خود ایجاد و تقویت کنید، بی شک در آینده ای نه چندان دور، می توانید تغییرات مثبتی را نیزدر زندگی تجربه کنید.
قضاوت را برای همیشه فراموش کنید
در مورد خودتان بیش از دیگران کنجکاوی کنید، هنگامی که مشکلی برایتان پیش می آید، دیگران را مقصر ندانید و آنها را به قضاوت ننشینید، بهتر است به درون خودتان رجوع نمایید و سهم خود را در مشکل به وجود آمده شناسایی کنید.یادتان باشد مقصر دانستن دیگران، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه شما را از خویشتن واقعی تان نیز دور خواهد ساخت. توصیه می کنیم به جای قضاوت کردن و یا پیش دواری های منفی چه در مورد خودتان و چه در مورد دیگران، به دنبال راه حل هایی برای حل مشکلات باشید که بتوانید به خودتان و دیگران کمک کنید.
اگر در مورد دوستی احساس خشم و ناراحتی می کنید، به جای تادیب و یا سرزنش کردن وی، به این بیندیشید که آن فرد، چگونه در این موقعیت بحرانی قرار گرفته و چرا مرتکب چنین خطایی شده است.تلاش کنید شرایط وی را بیش از پیش درک کنید، اگر چه القای چنین عطوفت و مهربانی نسبت به خود هم ضروری است، چه بسا برخی از افراد، در مورد خطاها و اشتباهات خویش دیده اغماضی ندارند و دایما با خودسرزنش گری، خویش را تادیب می کنند. برای مثبت بودن باید تصمیم بگیرید بیشتر درک کنید و کمتر قضاوت کنید.
دنبال کشف مثبت ها باشید
همیشه منفی بودن بد هم نیست، چه بسا گاهی اوقات افکار منفی داشتن مفید و سودمند است، به شرط آن که بتوانید از آنها به درستی استفاده کرده و به عنوان یک عاملی انگیزشی که می تواند شما را به شرایط مثبت سوق دهد، بهره گیرید. تلاش کنید در هر موقعیت منفی و یا در رویارویی با افراد منفی، چیزی را جستجو و کشف کنید که آن را تحسین می کنید و یا آن را به عنوان ویژگی ارزشمند این شرایط منفی قلمداد می کنید.
حقیقت شرایط را آنگونه که در واقع هست، درک کنید، سپس به این مهم بیندیشید که از آن شرایط موجود چه می خواهید و یا قرار است چه چیزی را در آن موقعیت تغییر دهید، به طور حتم این طرز تفکر، شما را به سمت تغییر مثبت رهنمون خواهد شد، چه بسا بعضی اوقات شرایط سخت زندگی به ما کمک می کنند که ارزشمندترین منابع را برای ایجاد تغییر و تحولات شگرف در زندگی مان بیابیم. پس به جای غرق شدن در شرایط منفی، به دنبال نکات مثبت آن شرایط منفی باشید و به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنید، به خاطر داشته باشید این امر نه تنها شما را از شر افکار منفی همیشه مزاحم رها می کند، بلکه بین افکار مثبت و منفی شما تعادل نیز ایجاد می کند.
خود کنونی تان را بپذیرید
برخی از افراد دائما در تلاشند که در همه زمینه ها بهترین و کامل باشند و چون نمی توانند، احساس ناراحتی می کنند و از سبک زندگی شان رضایت ندارند و ناخشنودند، به گونه ای که گاه حتی دچار خود سرزنشگری می شوند. باید بپذیرید شما هم مانند همه نقص هایی دارید و حتی ممکن است تصمیماتی بگیرید که نباید بگیرید و یا کارهایی را انجام دهید که نباید انجامشان می دادید، به یقین بپذیرید اگر چه کامل نیستید، اما به اندازه کافی خوب هستید و شایستگیها و توانمندیهای بهینه ای هم دارید.
بهتر است به مواردی فکر کنید که شما را تبدیل به فرد بهتری کند، فقط و فقط به این فکر کنید که هر روز بهتر و بهتر شوید، ولی هرگز از خودتان انتظار نداشته باشید که هم اکنون بتوانید در همه زمینه های مورد علاقه تان کامل و بدون نقص باشید.خودتان را همان گونه که هستید، بپذیرید، نه بیشتر و نه کمتر! تصمیم بگیرید که خودتان را باور کنید، با باور و اعتماد به خویش می توانید تردید های تان را کنار بگذارید و با اطمینان هر چه بیشتر در جهت کسب موفقیت پیش ببرید. شما می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.
منبع: راسخون
اهمیت ازدواج کردن و ثمرات آن
ازدواج کردن، سبب میشود تا در این دنیا صاحب آرامش باشیم و زمینه را برای داشتن عاقبت خوب هم فراهم می کند. به شرطی که ازدواج آنها عاقلانه باشد.
مهم ترین نیازی که بوسیله ازدواج تامین میشود، نیاز به آرامش و آسودگی است.
بی تردید، هیچ شالوده ای مقدس تر از ازدواج نیست، زیرا در سایه این بنای مقدس، زن و شوهر به آرامش واقعی میرسند و نیازهای طبیعی خود را برطرف میسازند و علاوه بر اینکه آینده خودشان را در این دنیا میسازند و صاحب آرامش میشوند، برای کسب سعادت و عاقبت بخیری در جهان آخرت نیز گام بهتری بر میدارند. بدین ترتیب امنیت و آرامش جهان آخرت را نیز در این جهان و با امر مقدس ازدواج، پایه گذاری میکنند.
ازدواج را به درختی که میوه های پر ثمری دارد تشبیه میکنم که بعد از ازدواج میتوان از ثمراتش مانند؛ آرامش فردی، اجتماعی، دنیایی و آخرتی بهره برد.
تاکید معصومین برای ازدواج
در روایات معصومین، بسیار تاکید شده است که ازدواج کنید و ترک ازدواج را برای کسانی که به سن ازدواج رسیدن و شرایطش را هم دارند، گناه قلمداد کرده است.
1. روزی پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) به مردی به نام عکاف فرمودند؛ “آیا تو همسر داری؟ عرض کرد؛ خیر ای رسول خدا. پرسید؛ آیا کنیز داری؟ عرض کرد؛ نه، یا رسول خدا. پرسید؛ آیا توان مالی داری؟ عرض کرد؛ آری. پیامبر فرمود؛ (تزوج وإلا فأنت من المذنبین.) ازدواج کن، وگرنه از گناهکاران هستی. (1)
2. امام رضا (علیه السلام) می فرمایند؛ زنی به امام باقر (علیه السلام) عرض کرد؛ خدایت نیکو گرداند! من زنی تارک دنیا هستم. حضرت فرمود؛ منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد؛ نمیخواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید؛ چرا؟ عرض کرد؛ در ترک ازدواج، به دنبال کسب فضیلت هستم.
حضرت فرمودند؛ دست بردار، اگر در این مار فضیلتی بود، فاطمه(علیها السلام) از تو سزاوارتر به آن بود. هیچ کس نیست که در فضیلت از او سبقت بگیرد. (2)
این دو روایت( مشت نمونه خروار) بود از انبوه روایاتی که تاکید بر ازدواج دارند.
توجه؛ خانواده ها دقت داشته باشند که دختر یا پسرشان به سنی رسیده است که میتواند ازدواج کند، سنگ جلوی پای او نیندازند و زمینه را برای ازدواج آنها فراهم سازند و اگر این کار را نکردند باید منتظر هلاکت فرزندشان باشند.
یکی از عارفان بزرگ می فرماید: اگر انسان نصف عمرش را صرف نماید تا استاد شایسته ای پیدا کند ارزش دارد، زیرا در نیمه دیگر عمرش سعادتمند خواهد شد. لذا اگر انسان نصف عمرش را صرف کند تا همسری شایسته و متناسب با خود پیدا نماید، ارزش دارد زیرا در بقیه عمرش سعادتمند خواهد شد.(3)
حالا که قرار است ازدواج کنید، باید به دنبال کسی باشید که بتواند زمینه را برای رشد و تعالی شما فراهم سازد نه اینکه باعث شود تا شما در لجن زار مادیات غرق شوید.
ازدواج سبب میشود تا انسان ساخته شود و الهی شود و به وسیله ازدواج است که انسان بوجود می آید.
علامه محمد تقی جعفری گفته اند؛ برتراند راسل، فیلسوف مشهور اروپایی به من نوشت؛ چرا اسلام اینقدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده؟ در پاسخ او نوشتم؛ مسئله انسان است؛ با ازدواج میخواهد انسان بوجود آید. (4)
چند کارکرد مهم ازدواج
1. کسب آرامش
نیازی که همه در وجود خودشان به دنبال آن میگردند و بهترین جای که میتوان پیدا کرد، در ازدواج است. مهم ترین نیازی که بوسیله ازدواج تامین میشود، نیاز به آرامش و آسودگی است. خداوند در قرآن کریم میفرماید؛
وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ.
و باز یکی از آیات (لطف) او آن است که برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید که در کنار او آرامش یافته و با هم انس گیرید و میان شما رأفت و مهربانی برقرار فرمود. در این امر نیز برای مردم با فکرت ادلهای (از علم و حکمت حق) آشکار است. (5)
این آرامش، تنها آن آرامش معمولی که روانشناسان و روان پزشکان مطرح میکنند نیست، بلکه علاوه بر آن شامل وقار، اثبات فکری و روحی، احساس ارزشمند بودن، احساس شخصیت و آبرو و حیثیت بیشتر پیدا کردن و غیره… نیز میشود. (6)
2. مسئولیت پذیری
مسئولیت پذیری در مقابل دیگران که باعث رشد اجتماعی شده و شخصیت فرد را به پختگی می رساند، از مزایای ازدواج کردن است. این تاثیر را در هیچ عمل و رفتار فردی و اجتماعی دیگر نمی توان یافت. کسی که تا دیروز تمام دغدغه هایش این بود که چی بپوشد و چی بخورد، حالا مسئولیت بزرگی بر عهدش سپرده شده و ازدواج انسان را از مدار خود بینی به مدار دیگر بینی ارتقاء می دهد.
3. جلوگیری از فساد
اگر بپذیریم که بسیاری از مفاسد و جنایات توسط افراد عذب و یا کسانی که پیوند خانوادگی صحیحی ندارند صورت می گیرد به اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده پی می بریم.ازدواج رفتارها و اعمال انسانی و حتّی گفتار و کلام آدمی را تحت قید و بند و کنترل اندیشه در خواهد آورد و به آدمی دید تازه و نظری به ویژه خواهد داد.(7)
نکته: پختگی ای که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در هیچ جای دیگر نمیتوان به آن رسید و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.
سجاد رستمی چورتی
پی نوشت
[1] بحار الانوار، جلد 103، صفحه 221،ح 27.
[2] بحار الانوار، جلد 103، صفحه 219،ح.13
[3] علی اکبر مظاهری، جوانان و انتخاب همسر، قم: پارسیان، ۱۳۸۹صفحه 4.
[4] همان، صفحه 1
[5] قرآن کریم ، سوره روم، آیه 21
[6] علی اکبر مظاهری، جوانان و انتخاب همسر، صفحه 16
[7] علی قائمی امیری، تشکیل خانواده در اسلام، تهران: امیری، 1365، صفحه 33.
بیشتر بخوانید :
اهمیت ازدواج و فواید آن
اهمیت و جایگاه ازدواج
ارزش و اهمیت ازدواج از نظر روایات
اهمیت ازدواج و ضرورت فراهم نمودن زمینه آن
اهمیت ازدواج و تشکیل خانواده
راسخون
رمز و راز شستن اعضای بدن در وضو
نبی مکرمصلیاللهعلیهوآله در معراج وضوگرفتن را فراگرفت و بهاین روش کنونی وضو گرفتند. مسلمانان نیز باید به ایشان تاسی جویند و دست راست خود را به سوی رحمت خداوند دراز کرده و آب جاریشده از سمت راست عرشِ الهی را در حکم استعارهای بداند که خداوند، فقیران و حاجتمندان را دست خالی رد نمیکند.
پس انسان باید با آب رحمت الهی چهره خویش را که از توجه به دنیا آلوده شده، شستشو دهد؛ چرا که با صورت آلوده نمیتوان به عظمت حق نگاه کرد. سپس باید دستها را که همراه و مباشر منیت و خودپرستی انسانند، تا انگشتان بشوید تا فقط نیرو و توانایی الهی باقی بماند: «فلا حَوْلَ وَلا قُوَّةَ الّا بِاللَّه»؛ چرا که با دستانی که به استقلال نفس، آلودهاند نمیتوان قرآن را لمس کرد.
به هنگام مسح سر لازم است مومن با باقی مانده آب رحمت الهی که آلودگیهای خودپرستی را از دستان خود زدوده است، بزرگی، تکبر، تفاخر و افکار و اندیشههای نادرست را از سر بیرون کند تا لیاقت یابد خداوند دست رحمت خویش را بر سرش بگذارد و او را برکت دهد. سپس مومن باید پای خود را از گناه بازدارد، قدم بر فرق خودخواهیهای خود نهد تا محرم محفل انس شود و لیاقت راهیابی به حریم الهی را به دست آورد.(سرّالصلوه، امام خمینی، ص۴۸)
البته کارکرد وضو برای افراد با درجات مختلف معرفتی، متفاوت است. وضو برای بسیاری از افراد که در زمرة عوام هستند، فقط مقدمه نماز است و برای خواص، عامل پاککننده گناهان و برای اهل معرفت، اسباب صفای روح و باطن و برای ائمه و انبیاء که به بالاترین درجه معرفتی و فناء فیالله رسیدهاند، آمادگی برای رسیدن به مراتب و درجات خاص است.
امام صادق علیهالسلام توصیه میفرماید که انسان به هنگام وضو چنان به سوی آب پیش برود که گویی به رحمت خدا نزدیک میشود؛ چرا که خداوند آب را کلید تقرب به خود و مناجات با خود و راهنمای وصول به آستانش قرار داده است. همچنان که با رحمتش، گناهان بندگان را میزداید، آب نیز آلودگیهای ظاهری را برطرف میسازد
صفحات: 1· 2
چگونه برنامه ریزی خود را عملی کنم؟
ممکن است از آن دسته افرادی باشید که میخواستند کسب و کاری راه بیندازید، و برنامهریزی هم کردند اما هرگز به جایی نرسیدند. یکی از علل اصلی آن عدم مهارت عملی کردن برنامه ریزی بوده است.
اگر شما یکی از آن دسته از افرادی هستید که برنامه های انجام نشده ای در زندگی خود داشته اید که مشتاقانه دنبال آن بودید و آن را در نیمه راه رها کردید، احتمالاً اشتباهات رایجی را مرتکب شده اید که در وهله اول منجر به شکست شما شده است.
به خاطر داشته باشید که داشتن یک کار نیمه تمام در زندگی شما تأثیر بدی بر روحیه شما دارد؛ برای مثال، ممکن است دیگران شما را تنبل خطاب کنند یا فکر کنید که نمی توانید کاری را انجام دهید و بنابراین دنبال رویاهای خود نمی روید.
اما اگر یکی از کارهای نیمه تمام را تمام کنید یا کار جدیدی را که شروع کرده اید تمام کنید. شما بدون شک از ارزشمند بودن احساس رضایت خواهید کرد.
برنامه ریزی چیزی است که اکثر ما در آن مهارت داریم، اما افراد کمی می توانند به برنامه های خود پایبند باشند.
در واقع، اکثر ما خوب برنامه ریزی می کنیم، اما در عمل کار خوبی انجام نمی دهیم، زیرا دوست نداریم سخت کار کنیم و بیشتر به دنبال چیزهای سرگرم کننده باشیم. حالا چه کاری انجام بدهیم تا برنامه ریزی خودمان را عملی کنیم؟ با راسخون همراه باشید:
راهکارهایی برای مثبت اندیشی
هنگامی که در تلاش برای دستیابی به موفقیت هستید، به دنبال جنبههای مفرح و لذتبخش زندگی نیز باشید. این باعث میشود که استرس تان کاهش پیدا کند. هر چقدر کمتر استرس داشته باشید، انرژی مثبت بیشتری خواهید داشت…
برای حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهایی برای موفقیت خلق کنید و مدام دربارهی آنها فکر کنید.
راهکارهایی برای مثبت اندیشی
1- آماده سازی ذهن
شما باید یاد بگیرید که خودتان را برای یک وضعیت ذهنی مثبت آماده کنید. افکاری که از ایمان و عقیده و قدرت درونیتان سرچشمه میگیرد را جایگزین افکار ترسآور و ناامیدکنندهی تان کنید. برای این کار باید تمرکز خود را بر تواناییهای تان بگذارید. این کار باعث میشود که از حرکت باز نایستید و به تلاش ادامه بدهید.
2- عامل انگیزه خود را کشف کنید
در جستوجوی چیزهایی باشید که به شما انگیزهی تلاش و کوشش میدهد. فکر کنید که در گذشته چه چیزهایی به شما انگیزه داده است تا تغییری در زندگیتان ایجاد کنید و به دنبال اهدافتان بروید. زمانی که بتوانید به خودتان برای یک هدف انگیزه بدهید، باعث میشود سریعتر در مسیرتان حرکت کنید و در نهایت موجب خواهد شد که موفقیتهای بیشتری به دست آورید.
۳- الگوهای ذهنی تان را انتخاب کنید
الگوهایی برای خود انتخاب کنید که به تجسم اهدافتان کمک کند تا برای رسیدن به آنها، مهارتهای خود را افزایش دهید. برای حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهایی برای موفقیت خلق کنید و مدام دربارهی آنها فکر کنید.
۴- به تحقق یافتن هدف تان باور داشته باشید
هرچقدر عمیقتر به تحقق یک هدف باور داشته باشید، احتمال بیشتری برای محقق شدن آن وجود دارد. این نوع تمرین ذهنی، باعث مثبتاندیشی شما میشود و شما را به سمت دستیابی به موفقیت سوق میدهد. من معتقدم که شما به شکل طبیعی برای آنچه که تجسم میکنید، تلاش خواهید کرد.
5- به ذهن خود نظم ببخشید و با برنامه حرکت کنید
زمانی که در کار خود با چالش مواجه میشوید، شاید احساس کنید که کنترل احساسات و افکار خود را از دست دادهاید. برای اینکه خوشبین باقی بمانید، ذهن خود را نظم ببخشید تا از افکار بدبینانه خالی شود و از لغزش در سراشیبیِ سؤالِ «چه میشود؟» نجات پیدا کنید.
6- مدیریت اضطراب
اضطراب در واقع ترس از آینده است. به خودتان یادآوری کنید که «اگر …. شود چه؟» در حال حاضر رخ نداده است. این تنها یک تئوری است. پس بر آنچه که در حال حاضر میتوانید کنترل کنید، تمرکز کنید.
7- تمرکز کردن روی راه حل
هر فکر دانهای است که شما برای برنامهریزی نوع نگرش و در نتیجه نوع رفتارتان، آن را میکارید. برای اینکه نگرش خوبی داشته باشید، یاد بگیرید که ذهنتان را بر راهحلها متمرکز کنید نه بر مشکلات.
8- با انرژی و خوشحال باشید
باید با انرژی و خوشحال باشید، بشتر بخندید و از کارتان لذت ببرید. مشتاق موفقیت باشید و اشتیاق خود را نشان بدهید. به این ترتیب یک شوق طبیعی در رفتار شما نمایان خواهد شد و به نظر خواهد آمد که نمیتوانید برای دست به کار شدن و تبدیل اشتیاقتان به عمل صبر کنید. این شوق نمایندهی تمام احساسات شماست.
9- متعهد باشید
زمانی که ۱۰۰ درصد متعهد به کارتان باشید، به عنوان موتور محرکهی شما برای رسیدن به اهدافتان عمل میکند. تعهد کامل، شک و تردید را از بین میبرد.
10- معنویات ذهن تان را تقویت کنید
به دنبال معنای عمیقتری باشید. انگیزه های معنوی نه تنها روح شما را پرورش میدهد، بلکه اگر بتوانید بین آنها با اهداف کاری خود ارتباط برقرار کنید، به این احساس خواهید رسید که با کارتان اهدافی که برای زندگی دارید، محقق خواهد شد. شغل شما جایی است که بتوانید در یک مقیاس بزرگ بر دیگران تأثیر مثبت بگذارید. این نوع تفکر به هدفی که برایش کار میکنید، معنا میبخشد و شما را قادر خواهد کرد که ببینید چگونه هدفتان به زندگی دیگران کمک میکند. این موضوع به شما قدرت بیشتری برای انجام کارتان میدهد.
11- کمی بیخیال باشید
هنگامی که در تلاش برای دستیابی به موفقیت هستید، به دنبال جنبههای مفرح و لذتبخش زندگی نیز باشید. این باعث میشود که استرستان کاهش پیدا کند. هر چقدر کمتر استرس داشته باشید، انرژی مثبت بیشتری خواهید داشت که باعث تلاش سختتر شما خواهد شد. بیخیال بودن مهارت بزرگی است که باعث میشود محیط کاری اطرافتان شادتر شود و به شخصیت شما کاریزما میبخشد (جذابیت شخصیتی) و در کسانی که با شما یا برای شما کار میکنند، اعتماد و علاقه بهوجود میآورد.
12- فعالیت بدنی خود را بیشتر کنید
یکی از سریعترین راهها برای تغییر نگرش منفی، تغییر در وضعیت جسمی است. اگر استرس دارید، فعالیت بدنی خیلی سریع در شما آرامش ایجاد میکند. این کار کمک میکند تا فکرهای منفی را از سر خود بیرون کنید و انرژی خود را برای دیدن افکار مثبت جمع کنید. ورزش (یا هر نوع فعالیت بدنی) شما را به سمت یک وضعیت متعادل ذهنی سوق میدهد که به شما اجازه میدهد تا مثبتاندیشی خود را افزایش دهید. حرکت به صورت طبیعی باعث آزاد شدن استرس میشود که برای تعادل ذهنی و تداوم انگیزه بسیار ایدهآل است. اگر نمیتوانید در یک روز پر از استرس به باشگاه بروید، حداقل یک پیادهروی کوتاه (مثلا ۱۵ دقیقه) انجام بدهید.
13- افکار و احساسات تان را کنترل کنید
بر خودتان مسلط شوید: برای موفق شدن باید بر دو چیز تسلط داشته باشید. افکار و احساساتتان. اگر به طور ذاتی بدبین هستید، تصمیم بگیرید که آگاهانه مسئولیت انتخاب نگرش خود را بر عهده بگیرید. مثبتاندیشی را در اخلاق و تعاملتان با دیگران در پیش بگیرید. زمانیکه بتوانید بر دنیای درونی خود تسلط پیدا کنید، بر دنیای بیرونی خود نیز میتوانید تسلط پیدا کنید.
منبع:راسخون
چرا والدین به کودکان نباید دروغ بگویند
از جمله مواردی که در برنامه تربیتی تمام والدین وجود دارد آموزش راستگویی به اوست. اما نقش خود والدین در این موضوع چیست؟ والدین علاوه بر تربیت صحیح کودک باید به رفتارهای خود نیز اهمیت دهند. در این مطلب قصد…
آثار مخرب دروغگویی را از ابتدای کودکی به او بیاموزید. بگذارید حرف های شما را سرلوحه کار خود قرار دهد. صداقت را در رفتار و عمل تان به کودک بیاموزید.
دلایل دروغ نگفتن والدین به کودک
دروغگو دشمن خداست
همه ی ما این جمله را هزاران بار شنیده ایم. طوری که هر وقت راجب به دروغ بحث به میان می آید ناخودآگاه خود ما نیز این جمله تکرار می کنیم. اما فقط گفتن این جمله کافی نیست. متاسفانه گاهی مواردی پیش می آید که والدین به کودک خود دروغ می گویند و فکر می کنند این دروغ مصلحتی است و اشکالی ندارد. غافل از اینکه وقتی دروغ شان فاش شد کودک متوجه می شود که نه دروغ گفتن آنقدرها که می گویند بد نیست. بهتر است کمی در این مورد فکر کنید و این سوال را از خود بپرسید که چرا نباید به خودمان دروغ بگوییم.
بی اعتمادی کودک به والدین
اینکه چرا نباید به کودک دروغ بگوییم این است که این کارما باعث سلب اعتماد کودک خواهد شد. بعضی از والدین عادت دارند از این جملات زیاد استفاده کنند. جملاتی مثل اگر این را بخوری من فلان چیز را به تو می دهم. یا اگر این کار را بکنی امروز با هم به گردش می رویم. کودک به امید وعده دروغین شما کاری را که می خواهید انجام می دهد اما بعد از اینکه شما به وعده خود عمل نکنید هم اعتمادش به شما کم شده و هم کارهایی که می خواهید را دیگر انجام نخواهد داد.
نکته :
شاید در نگاه اول او را به چشم یک کودک ببینید که همه چیز را فراموش می کند. در صورتی که این کار او را ترغیب به دروغگویی خواهد کرد. حتی در سنین نوجوانی و جوانی نیز مانند شما به دیگران قول های دروغ خواهد گفت. این نکته را جدی بگیرید. بدون اینکه بخواهید کودک دروغگویی را پرورش خواهید داد.
بازی با روح و روان کودک
یکی از دلایل دروغ نگفتن به کودک بازی نکردن با روح رو روان آنهاست. در بعضی موارد والدین از سر دلسوزی دروغ می گویند. فرض کنید کودک شان پرنده ای را در خانه نگه داشته و به آن بسیار علاقه دارند. بعد از مرگ پرنده والدین به دلیل اینکه نمی خواهند آسیب روحی به کودک شان برسد و با اعصاب او بازی کنند می گویند پرنده ات با پدر و مادرش پرواز کرد و رفت.
خوب به عقیده روانشناسان این دروغ در آینده بر روی کودک اثر منفی خواهد گذاشت. واصل شدن به دروغ به مرور بدترین راه برای مقابله با این مساله است. کودک باید با بعضی واقعیات زندگی رو در رو شود تا بتواند سختی های زندگی را تحمل کند.
الگوبرداری کودک از والدین
یکی از مهمترین دلایل دروغ نگفتن به کودک همین الگوبرداری آنها از والدین است. کودک مانند لوح سفیدی است که تمام رفتارهای خوب و بد دیگران را ثبت و ضبط می کند. اگر والدین سر هر مساله ای به کودک خود بگویند قطعا این رفتار ما روی کودک تاثیر خواهد داشت و چیزهای خوب را از خود به یادگار بگذارند کودکی بسیار مثبت تربیت خواهند کرد.
اما متاسفانه امروزه پدران و مادران ما صداقت قدیم را ندارند. حتی در کوچکترین مسائل هم فرزندشان را فریب می دهند و به آنها وعده های دروغ خواهند داد. این دروغ ها برای کودک تبدیل به یک هنجار خواهد شد. متوسل شدن به دروغ در زندگی آینده اش یکی از راه های رسیدن خواسته هایش را خواهد شد. اگر می خواهید کودکی قوی و صادق تربیت کنید بهتر است ابتدا از خودتان شروع کنید.
آسیب های اجتماعی
از جمله دلایل دروغ نگفتن به کودک که بسیار مهم است آسیب های اجتماعی به کودک است. کودک زمانی که در اجتماع قرار می گیرد و یا در مهد کودک با دوستانش ارتباط دارد. در صورتیکه مشکلی برای او ایجاد شود به جای اینکه حقیقت را به والدین بگوید، دروغگویی را انتخاب می کند.
این دروغ باعث می شود شما هیچ اشرافی در زندگی اجتماعی او نداشته باشید و مطمئنا این موضوع مشکلاتی برای شما ایجاد خواهد کرد. این موضوع نه تنها در دوران کودکیش به او آسیب جدی خواهد زد و در دوران بلوغ و بعد از بلوغ به پدر و مادر خود اعتماد نمی کند. این شخص از کودکی تا دوران جوانی و حتی بعد از آن نیز هیچ گاه حقیقت را به آنها نخواهد گفت.
توصیه مهم :
آثار مخرب دروغگویی را از ابتدای کودکی به او بیاموزید. بگذارید حرف های شما را سرلوحه کار خود قرار دهد. صداقت را در رفتار و عمل تان به کودک بیاموزید. فرزند راستگو از بسیاری از آسیب های اجتماعی در امان خواهد بود. این موضوع یکی از دلایل دروغ نگفتن به کودک است که بسیار حائز اهمیت می باشد.
منزوی شدن کودک
از جمله مهم ترین دلایل دروغ نگفتن به کودک، منزوی شدن آن است. قطعا کودک از 2 یا 3 سالگی به بعد تمام رفتارهایش را می بینید و رفتارهای غلط والدین را درک می کند. می داند که گاهی به او وعده های دروغ می دهید. بسیاری از مسائلی که کودک باید بداند را به آنها نمی گویید. قول های الکی و حتی دروغ هایی که بین والدین رد و بدل می شود و کودک شاهد آنهاست تاثیر بسیار مستقیمی در دوران زندگی او خواهد داشت و کودک را به فردی افسرده و وابسته تبدیل می کند. این کودک در جمع و با دوستان خود نیز رفتار والدینش را تکرار می کند و فکر می کند این رفتارها هنجار است و همه آن را انجام می دهند. به همین دلیل دوستانش از او ترد می شود و همین موضوع باعث تنهایی و انزوای آنها خواهد شد.
نظر روانشناسان درباره دلایل دروغ نگفتن به کودک
به عقیده روان شناسان دروغ گفتن به کودک نه تنها در دوران کودکی او نقش دارد بلکه در آینده نیز از او انسانی ضعیف، منزوی، غیر قابل تحمل و بی تربیت بار خواهد آورد. پس کمی در رفتارهای خود دقت کنید و بدانید که کودکان شاهد کارهای شما هستند و شما را می بینند. دروغ را از زندگی خود حذف کنید.
منبع: راسخون