احکام روزه 2
قصد انجام مفطر
اگر روزهدار در ماه رمضان قصد کند یکی از مبطلات روزه را انجام دهد اما آن را انجام ندهد، آیا روزه او صحیح است؟ مثلاً قصد کند آب بخورد، ولی پشیمان شود؟
امام خمینی (ره): روزه او صحیح است.
آیات عظام: خامنهای، سیستانی: به احتیاط واجب روزه او باطل است و باید تا افطار روزه را بگیرد و بعداً آن را قضا کند.
آیات عظام وحید خراسانی، شبیری، مکارم، صافی گلپایگانی، نوری همدانی: روزه او باطل است، اما باید امساک کند (کارهایی که روزه را باطل میکند انجام ندهد) و بعداً آن را قضا کند.
ترک نیت
همه مراجع (غیر از آیه الله سیستانی): اگر روزهدار در ماه رمضان قصد کند که دیگر روزه نباشد، روزه او باطل است، گرچه هیچ مبطلی هم انجام ندهد، اما باید تا اذان مغرب امساک کند (کارهایی که روزه را باطل میکند انجام ندهد) و بعداً آن را قضا کند.
آیه الله سیستانی: اگر دوباره نیت روزه کند بنا بر احتیاط واجب روزهی آن روز را تمام کند و بعداً آن را قضا کند.
قضا شدن نماز صبح
همه مراجع: کسی که نماز صبحش چه عمداً و چه سهواً قضا شود اگر از شب نیت روزه داشته است روزهاش صحیح است.
سحری خوردن
همه مراجع: سحری خوردن در رمضان واجب نیست، بلکه مستحب است؛ لذا اگر از شب نیت روزه کند و سحر خواب بماند روزهاش صحیح است.
مفطرات روزه
1-خوردن و آشامیدن
آدامس و سقز
همه مراجع: جویدن آدامس و سقز اگر شیرینی یا ذراتی از آن از حلق پایین برود، روزه را باطل میکند.
چشیدن غذا
همه مراجع: چشیدن غذا اشکال ندارد و اگر سهواً چیزی از حلق پایین برود اشکال ندارد و روزه صحیح است.
باقی ماندن مزه غذا
همه مراجع: اگر صرفاً مزه غذا در دهان باقی بماند فرو دادن آب دهان اشکال ندارد.
فروبردن آب دهان
همه مراجع: فرو بردن آب دهان اگرچه بهواسطه خیال کردن ترشی و مانند آن در دهان جمع شده باشد، روزه را باطل نمیکند.
فروبردن اخلاط سر و سینه
همه مراجع غیر از آیات عظام، سیستانی و شبیری زنجانی: فروبردن اخلاط سر و سینه تا به فضای دهان نرسیده اشکال ندارد، ولی اگر داخل فضای دهان شود، احتیاط واجب آن است که آن را فرونبرد
آیات عظام سیستانی و شبیری زنجانی: … ولی اگر داخل فضای دهان شود، احتیاط مستحب آن است که آن را فرو نبرد.
فرو بردن آب دهانی که مزه عفونت میدهد.
همه مراجع: اگر صرفاً آب دهان مزه عفونت بدهد، فرو بردن اشکال ندارد.
خلال کردن
همه مراجع: خلال کردن دندانها در حال روزه اشکال ندارد، فقط باید مراقب باشد چیزی از حلق پایین نرود. چنانچه سهواً از حلق پایین رود روزه صحیح است.
مسواک زدن
همه مراجع: مسواک زدن در حال روزه اشکال ندارد، فقط باید مراقب باشد چیزی از حلق پایین نرود. چنانچه سهواً خمیردندان پایین برود اشکال ندارد. البته اگر میداند چیزی از حلق پایین میرود نباید مسواک بزند.
مزه خمیردندان
همه مراجع: اگر بعد از مسواک زدن فقط مزه آن در دهان باقی بماند اشکالی ندارد و فرو بردن آب دهانی که مزه خمیردندان میدهد اشکال ندارد.
سرمه کشیدن
همه مراجع: سرمه روزه را باطل نمیکند، ولی اگر مزه یا بوی آن به حلق برسد کراهت دارد.
آرایش کردن (غیر از سرمه)
همه مراجع: آرایش بانوان موجب بطلان روزه نمیشود، ولی اگر رعایت نامحرم نشود ثواب روزه را کم میکند.
خوردن قرص
آیا اگر بیماری بتواند با مصرف قرص در طول روز، روزه بگیرد بر او واجب است روزه بگیرد؟
همه مراجع: خوردن قرص در هر حال روزه را باطل میکند. لذا لازم است در صورت امکان و ضرر نداشتن ساعات مصرف قرص را تغییر دهد و الا نباید روزه بگیرد.
قرص زیرزبانی
آیا مصرف قرص زیرزبانی در حال روزه جایز است؟(به حلق نمیرسد، بلکه از زیر زبان جذب بدن میشود و انرژیزا هم نیست)
آیات عظام خامنهای سیستانی: استفاده از چنین قرصی روزه را باطل نمیکند.
آیه الله مکارم: درصورتیکه مجبور باشد استفاده کند، ولی بعداً روزه را قضا کند.
تزریق آمپول غذایی (تقویتی)
آیا روزهدار میتواند از آمپول غذایی یا تقویتی استفاده کند؟
آیه الله شبیری: باید خودداری کند.
آیه الله مکارم: اگر در رگ تزریق میشود اجتناب کند.
آیات عظام امام، خامنهای: بنا بر احتیاط واجب خودداری کند.
آیات عظام صافی گلپایگانی، سیستانی، وحید خراسانی، نوری همدانی: بهتر است اجتناب کند، ولی روزه را باطل نمیکند.
تزریق آمپول دارویی و بیحسی و غیر تقویتی
همه مراجع غیر از آیات عظام مکارم و رهبری: اشکال ندارد.
آیه الله مکارم: اگر عضلانی است اشکال ندارد، ولی اگر در رگ تزریق میشود اجتناب کند.
ایه الله خامنهای: اگر عضلانی است اشکال ندارد و اگر در رگ تزریق میشود بنا بر احتیاط واجب اجتناب کند.
تزریق واکسن
همه مراجع: با توجه به اینکه واکسن نه غذایی است و نه در رگ تزریق میشود به نظر اشکال ندارد.
سرم زدن
آیه الله مکارم، شبیری زنجانی: باید اجتناب کند.
آیات عظام خامنهای، وحید: بنا بر احتیاط واجب از سرم غذایی خودداری کند.
آیات عظام صافی گلپایگانی، سیستانی،: بهتر است اجتناب کند، ولی روزه را باطل نمیکند. (با کتاب روزه تطبیق شود)
تزریق خون
آیا تزریق خون به شخص روزهدار موجب بطلان روزه میشود؟
آیات عظام سیستانی صافی: اشکالی ندارد.
آیه الله خامنهای: بنا بر احتیاط واجب روزه را باطل میکند.
آیه الله شبیری زنجانی: روزه را باطل میکند.
آیه الله مکارم: احتیاط اتمام روزه و قضای آن است.
اهداء خون
همه مراجع خون دادن روزهدار بهخودیخود روزه را باطل نمیکند، ولی اگر او را دچار ضعف میکند کراهت دارد.
چنانچه میداند طوری ضعیف میشود که از ادامه روزه ناتوان میشود در حال روزه جایز نیست خون بدهد.
کشیدن دندان
همه مراجع: کشیدن دندان بهخودیخود کراهت دارد، ولی روزه را باطل نمیکند؛ البته اگر میداند که با کشیدن دندان ناخودآگاه خون از حلق پایین میرود جایز نیست دندان را بکشد، مگر در صورت ضرورت که روزه را بعداً قضا میکند.
البته اگر سهواً خون پایین برود روزه صحیح است.
قطره گوش و چشم
همه مراجع: ریختن قطره در گوش و بینی اشکال ندارد.
قطره بینی
همه مراجع: اگر از راه بینی به حلق برسد و فرو رود روزه را باطل میکند.
آندوسکوپی
آیا واردکردن اشیای غیرخوراکی از طریق حلق، مانند لوله آندوسکوپی و…به داخل بدن روزه را باطل میکند؟
آیات عظام خامنهای، مکارم، سیستانی، صافی گلپایگانی: آندوسکوپی مبطل روزه نیست، مگر اینکه همراه موادی باشد که وارد حلق گردد، در این صورت از جهت مواد روزه باطل میشود.
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت سوم»
پیام سوم قرآنی: ذکر خداوند متعال
ذکر الهی یکی از پیام ها و درس های عرفانی و اخلاقی است که نه تنها دویست مرتبه در قرآن آمده است بلکه سفارش مؤکد بر انجام و مراقب از آن گردید، از همین رو و در آیه (41) سوره آل عمران خطاب به حضرت ذکریا می فرماید :((۰۰وَ اذْكُرْ رَبَّكَ كَثِيراً وَ سَبِّحْ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِبْكارِ:پروردگار خود را (به شكرانهى اين نعمت) بسيار ياد كن و هنگام شب و صبح او را تسبيح گوى.))وهمچنین در ایه (205)اعراف می فرماید((اذْكُرْ رَبَّكَ فِي نَفْسِكَ تَضَرُّعاً وَ خِيفَةً وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَ الْآصالِ وَ لا تَكُنْ مِنَ الْغافِلِينَ :وپرورد گارت را از روى خوف وتضرّع، آهسته و آرام در دل خود و در هر صبح و شام ياد كن وازغافلان مباش))ونیزدرایه( 41)
سوره احزاب آمده است(( يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثِيراً:اى كسانى كه ايمان آوردهايد! خدا را بسيار ياد كنيد.))
برای اینکه نسبت به این دستور العملی قرآنی شناخت ومعرفت لازم پیدا کنیم تابکار ببندیم بیان چند نکته لازم است:
1- تعریف ذکر و تفاوت آن با ورد و دعا
مقصود از ((ذکر)) تلفظ کردن اسما ء( یاالله تعالی)، صفات جمال(یارحمان رحیم، تواب، ستار، غفار طبیب،حبیب) صفات جلال(یاقهار منتقم، متکبر) صفات افعال(يا خالق،، صانع)در هر حال، در هر مکان، در هر زمان است، ازهمین روست که درایه(191)سوره آل عمران در توصیف متقین آمده است:((191» الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ:(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار))
((ورد)) همان ذکر و تلفظ و به زبان آوردن، اسماء، صفات، افعالی الهی است ولی باعدد خاص، و در زمان خاص و عدد خاص است که نبایست کم یا زیاد شود و این نشان می دهد که هر کلیدی با خاصی قفل بسته شده را باز می کند، مثل سه بار تکرارکردن((یارب، یارب، یارب)) دعای کمیل، ده بار اسم جلاله ((یا الله)) و نیز اسماء معصومین علیهم السلام که مظهر اسماء الحسنی هستند در مراسم ویژه قرآن به سرگرفتن لیالی قدر از همین روست د روایت آمده است :((در روایات آمده: هر کس سی بار ذکر «سبحان الله والحمدلله ولا اله الا الله والله اکبر» را با اخلاص بگوید و به مفاهیم بلند آن دل سپارد،خدا را فراوان یاد کرده است. واز اماصادق علیهالسّلام رسیده که «هر کس تسبیح حضرت فاطمه فاطمه زهرا سلاماللهعلیهم را بگوید خدا را فراوان یاد کرده است: مجمع البیان، ج۸، ص۳۰.))
((دعا)) همان تلفظ وبه زبان آوردن اسماء، صفات، و افعال الهی است همراه با در خواست و مطالبه حاجت از پیشگاه خداوند متعال.
2- مراتب ذکر الهی
اثر معنوی ذکر را بایست در مراتب ذکر جستجو کرد، چراکه ازمنظر آیات وروایات ذکر سه مرتبه دارد، و هر مرتبه اذکر اثر خاص خودش رادارد:
الف- ذکر زبانی:
مقصود از ذکر ربانی حمد و ثنای الهی، نجواکردن (آهسته حرف زدن)، درد دل کردن، درخواست کمک از درگاه خدای سبحان و پناه بردن از شر شیاطین انس و جن به آن بارگاه مقدس است.ذکر زبانی گرچه نسبت به مراتب دیگر ذکر پایین تر است ولی در عین حال اثر خاص خودش را دارد ولی مهم این است که ذکر زبانی لقلقه زبان نشود و همراه با غفلت دل نباشد، بلکه ذکر زبانی نشان ذکر قلبی و ابراز مکنون دل باشد یا دستکم مقدمه ذکر قلبی گردد.«وَاذْکر رَّبَّک فِی نَفْسِک تَضَرُّعاً وَخیفَةً وَدُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْلِ بِالْغُدُوِّ وَالآصَالِ وَلاَ تَکن مِّنَ الْغَافِلِینَ؛:(55 /اعراف) : پروردگارت را درل خود ، از روی تضرّع و خوف، آهسته و آرام، صبحگاهان و شامگاهان، یاد کن و از غافلان مباش!»
ب- ذکر قلبی:
مقصود از ذکر قلبی همان توجه قلبی به خدای سبحان است که دل را صفا و صیقل داده، جلوهگاه محبوب میکند و روح را تصفیه کرده، انسان را از قید اسارت نفس میرهاند. اگر قلب به تذکّر محبوب و یاد حق تبارک و تعالی عادت کرد و با آن عجین شد، انسان را دگرگون میکند، بطوری که چشم، زبان، دست، پا و سایر اعضا، با ذکر حق انجام میگیرد و برخلاف وظایف، امری انجام نمیدهند. کاملترین و بهترین مراتب ذکر نیز همین است که در همه مراتب انسانی، جاری شده و حکمش ظاهر و باطن و نهان و آشکار را در برگیرد و اگر ذکر زبانی نیز از نظر مکتب اسلام مطلوب است و به آن سفارش شده، سرّش در آن است که زبان قلب گشوده شود و بحدی برسد که زبان، چشم، گوش و سایر اعضای بدن از قلب پیروی کنند تا بدینوسیله دل برای ورود صاحب منزل، پاک و پاکیزه گردد.
ج- ذکر عملی:
مقصوداز ذکر عملی انست که انسان در عمل، خدا را ناظر و شاهد اعمال و رفتار خود دانسته، هرجا که صحبت واجب باشد، آنجا حاضر بوده و هرجا که صحبت از محارم الهی، گناه و نافرمانی خدا باشد، غایب باشد و در حال گناه و نافرمانی دیده نشود. این نوع ذکر در آیات قرآن، به تعابیر گوناگون، در مورد اعمال انسانی به کار رفته است باتوجه به این مراتب ازذکر است که امام العارفین امیر المؤمنین ((وله وشیدایی ذکر)) که همان اوج ((ذکر لفظی، قلبی، عملی)) است ازحق تعالی مطالبه می کند ودر فرازی از مناجات شعبانیه اینگونه مناجات می کند :((اِلهی وَ اَلْهِمْنی وَلَهاً بِذِکْرِکَ اِلی ذِکْرِکَ:معبود من! شیدایى و شیفتگى به ذكرت را الهام فرما))
3- آثارعملی و کاربردی ذکرالهی
باتامل درایات و روایات مربوط به ذکر می توان فهرستی از اثارعملی ذکر را استخراج و برداشت نمود به چند نمونه از مهمترین آثار ذکر را در اینجا می اوریم.
نخستین اثرعملی ذکر ایجاد تفکر واندیشه کردن در عالم هستی وبه هم رسیدن سلوک باطنی باسلوک فکری در وصول ولقاء به حضرت حق است، به این معنا ذکر لفظی مقدمه و بستری می شود که قلب را متوجه خدا و یاد حضرت حق نماید معنا ومضمون اسماء، صفات جمال وجلال، وصفات افعال تصور وملاحظه نماید، ذكر قلبی مقدمه وزمینه می شود که عقل را وادارد به مطالعه وتفکر درنظام هستی وافرینش نماید وبا چنین معرفت وشناخت سالک واصل الی الله شود ازهمین روست که درایه (41)سوره آل عمران نتیجه وثمره زکر را تفکر در عالم آفرینش دانسته ومی فرماید :(الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّارِ:(خردمندان) كسانى هستند كه ايستاده و نشسته و (خوابيده) بر پهلو ياد خدا مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين انديشه مىكنند (و از عمق جان مىگويند:) پروردگارا! اين هستى را باطل و بى هدف نيافريدهاى، تو (از كار عبث) پاك و منزّهى، پس ما را از عذاب آتش نگهدار))
دومین ثمره عملی ذکر الهی((آرامش قلبی وروانی)) است، چرا که منشاء ناامید ی، افسردگی، اضطراب، احساس تنهایی، نداشتن تکیه گاه مطئن وقابل اعتماد است، اما ذکر الهی و به یاد خدا بودن ومتصل شدن به غنی مطلق ازنظر قلبی، وفکری آنچنان آرامش وطمنانیه درسرا سر وجود انسان به وجود می اید که حاضر نمی شود آن راباهیچ امری معامله کند، ازهمین رو درایه(28)سوره رعد آمده است:((الَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ:(هدايت شدگان) كسانى هستند كه ايمان آورده و دلهايشان به ياد خدا آرام مىگيرد. بدانيد كه تنها با ياد خدا دلها آرام مىگيرد.))
سومین ثمره عملی ذکرقدرت((دفع)) درمقابل معصیت و((واکسینه)) شدن درمقابل محرمات الهی است۰به این معنا ذکرالهی وقلبی آنچنان حوضچه وجودی انسان پر می کند که خدا را ناظر وحاضر دربرابر خویشتن می بیند وچون خدا را حاضر می بیند، جر ئت برجسارت در ارتکاب گناه از شخص گرفته می شود، با وجود قدرت برگناه مر تکب گناه نمی شود و گناه را ازخود دفع می کند ازهمین روست درسوره اعلی پیوندی ظریف بین ذکر لفظی، قلبی وعملی ایجادکرده ومی فرماید:((قَدْ أَفْلَحَ مَنْ تَزَكَّى «14» وَ ذَكَرَ اسْمَ رَبِّهِ فَصَلَّى «15»«14»: به راستى رستگار شد آن كس كه خود را (از پليدىها) پاك گردانيد.«15» نام پروردگارش را ياد كرد و نماز گذارد))
چهارمین ثمره ذکر قدرت((رفع)) و توفیق توبه پیداکردن ازگناه است، به این معنا اگر از سر تقصیر یا قصور حریم وحرکت الهی را شکسته باشد ومرتکب معصیت ومحرمات الهی شده باشد ذکر ویاد حضرت حق موجب می شود که توفیق توبه پیداکند وازتور پهن شده شیطان ونفس رهایی پیداکند وبه آغوش حق تعالی برگردد ازهمین رو قرآن کریم در ایه(135)ال عمران با لطافت خاصی بین ذکر وتوبه پیوند ایجاد نموده ومی فرماید:(135» وَ الَّذِينَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَكَرُوا اللَّهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَ مَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلَّا اللَّهُ ۰۰:(افراد با تقوا) كسانى هستند كه هرگاه كار زشتى انجام دهند و يا به خويشتن ستم كنند، خدا را ياد كرده و براى گناهان خود استغفار مىكنند.))
2- مراتب تلاوت و قرائت قرآن
تلاوت و قرائت قرآن می تواند درچهار مرتبه انجام بگیرد و هر کس درهر مرتبه وپ له ای از تلاوت قرار بگیرد ازنظر معنوی و سلوک قلبی به همان اندازه و مرتبه انس وارتباط با قرآن برقرار می کند وبه همان مرتبه ازا جر اخروی سهم می برد.
مرتبه اول: این است قاری خودش را دربرابر کتابی ببیند که 114 سوره و شش هزار و دویست سی وشش آیه دارد ونیز وحی الهی است تصور دیگری ندارد وباهمین قصد قرآن را تلاوت می کند.
مرتبه دوم: تلاوت این است که قاری حجاب مکانی و زمانی را کنار بزند و انچنان ترقی پیدا کند، آیات را به گونهای تلاوت نماید مثل اینکه رسول الله صلی الله علیه وآله وسلم برایش می خواند
مرتبه سوم: از تلاوت قرآن به این است قاری به گونه ای قران را تلاوت نناید مثل این که می بیند جبرئیل ایات قران را بر پیامبرنازل می کند.
مرتبه چهارم: این است قاری و تلاوت کننده به گونه ای قرآن را تلاوت کند مثل این که قرآن برخوردش نازل می شود که برترین والاترین مرتبه از ارتباط باقر آن همین مرتبه است ازهمین روست که امام سجاد علیه السلام فرمود: ((علیک بالقُرآنِ ، فإنَّ اللّه َ خَلـقَ الجَنّـةَ … و جَعلَ دَرَجاتِها على قَدْرِ آياتِ القُرآنِ ، فمَن قَرأَ القُرآنَ قالَ لَهُ : إقْرَأْ و ارْقَ ، و مَن دَخـلَ مِنهُمُ الجَنّةَ لَم يَكُنْ في الجَنّةِ أعلى دَرَجـةً مِنهُ ما خـلا النَّبِيّونَ و الصِّدِّيقـونَ: بر تو باد قرآن؛ زيرا خداوند بهشت را آفريد … و درجات آن را به اندازه آيات قرآن قرار داد. پس هر كه قرآن بخواند، قرآن به او مى گويد: بخوان و بالا رو. و هر كس از اين افراد وارد بهشت شود در آن جا كسى بلند مرتبه تر از او نخواهد بود مگر پيامبران و صدّيقان.: بحار، ج 39،ص132))
3- تدبر گام دوم انس با قران
هرچند در ایات و روایات ((تلاوت قرآن)) از اهمیت ویژه ای برخوردار است،و گام نخست انس وارتباط باقران می باشد ولی انچه که بیش از تلاوت، ازنظر قرآن وروایات اهميت دارد((تدبر)) درایات قرآن به هنگام تلاوت است که زمینه ارتباط باجان وروح قرآن را فراهم می کند ازهمین رو در ایه(29 ) سوره(ص) آمده است:
((كِتَابٌ أَنْزَلْنَاهُ إِلَيْكَ مُبَارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آيَاتِهِ وَلِيَتَذَكَّرَ أُولُو الْأَلْبَاب: قرآن کتاب بابرکتی است که آن را به سوی تو (ای پیامبر) فرستادیم تا (مردم) در آیات آن تدبّر کنند و برای خردمندان تذکّر است.)) همچنین در ایه(24) سوره مائده آمده است:
((أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا:آیا در قرآن تدبر نمی کنند یا بر قلب آنها قفل است؟)) را ز حکمت تدبر درایات قرآن دراین است که قرآن درچهار سطح قرار دارد و هرکس به تناسب استعداد وظرفیت خودش می تواند آن سطح را فهم کرده پیام آن مرتبه را دریافت نماید و در متن زندگیش راه دهد از همین روست امام سجاد(ع) می فرماید:((قران در چهار سطح قرار دارد که شامل عبارت، اشاره، لطایف و حقایق است. عبارت آن برای عوام، اشارت آن برای خواص، لطایف آن برای اولیا و حقایقش برای انبیاست: کتاب الله عز وجل على أربعة أشیاء: على العبارة، والإشارة، واللطائف، والحقائق. فالعبارة للعوام، والإشارة للخواص، واللطائف للأولیاء، والحقایق للانبیاء: بحار،ج 92 ص 966)
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت سوم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
راهکارهای ایجاد انگیزه در نوجوانان
یکی از مهمترین وظایف اصلی پدر و مادر بعد از تامین نیازهای مالی و عاطفی، هدف دار کردن و انگیزه مند کردن نوجوانان است. مسئولیت پذیری شاید مهمترین راه های انگیزه مند کردن نوجوان باشد. والدین باید به نوجوان خود معنی وظیفه و انجام درست آن را بیاموزند. در این مطلب به راهکارهای ایجاد انگیزه در نوجوانان اشاره خواهیم کرد. با ما همراه باشید.
والدین سخت گیر متاسفانه باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی شدیدی در نوجوان می شوند و اضطراب و استرس آنها را بیشتر می کنند.
مقدمه
شاید یکی از مهمترین وظایف اصلی پدر و مادر بعد از تامین نیازهای مالی و عاطفی، هدف دار کردن و انگیزه مند کردن نوجوانان است. اینکه بر روی دوران نوجوانی بسیار تاکید شده علتش این است که این دوران زمینه ساز ورود به اجتماع و شروع کار و فعالیت و رسیدن به اهداف عالی است. دوران نوجوانی و بلوغ بسیار حساس است. به همین دلیل توجهی که والدین نسبت به فرزندشان دارند باید در دوران نوجوانی دو برابر شود. زیرا کوچکترین غفلت از سوی شما والدین عزیز ممکن است به از بین رفتن آمال و آرزوهای شما بیانجامد. اما راه های ایجاد انگیزه در نوجوانان چیست؟
راه های ایجاد انگیزه در نوجوانان
به او مسئولیت بدهید
مسئولیت پذیری شاید مهمترین راه های انگیزه مند کردن نوجوان باشد. والدین باید به نوجوان خود معنی وظیفه و انجام درست آن را بیاموزند. برنامه هر خانه ای مشخص و واضح است. سعی کنید برنامه ای برای فرزند خود بنویسید و مسئولیت های او را مشخص کنید. به فرض مثال وظیفه تمیز کردن منزل را هفته ای دو بار به او بسپارید یا خرید از بیرون را به او واگذار کنید. اجازه دهید او حس کند که وجود دارد و به همین روش برای او انگیزه ایجاد کنید. البته در کنار آن اجازه دهید کارهایی که دوست دارد را انجام دهد. مثلا ممکن است دختران و پسران نوجوان از انجام کار مشخصی لذت ببرند. این فرصت را در اختیار آنها قرار دهید و از به کار بردن کلماتی مانند این کار برای تو زود است یا هنوز برای انجام این کار خیلی بچه هستی استفاده نکنید.
نوجوانان را تشویق کنید
از جمله راهکار های انگیزه مند کردن نوجوانان تشویق و تعریف از نوجوانان است. تشویق کردن با منطق و کنترل شده قطعا بسیار موثر خواهد بود.نوجوان زمانی که حس کند شما از رفتارها و عملکرد او راضی هستید سعی می کند خود را بهتر اصلاح کند. اگر نوجوان مدام تشویق شود و در کنارش بسیار محترمانه و با آرامش از او نقد شود انگیزه می گیرد که در مراحل بعدی بهتر رفتار کند. متاسفانه به دلایل مختلف شاهد آن هستیم که به علت بی توجهی و نادیده گرفته شدن او، نا امید می شود و دیگر انگیزه ای برای رسیدن به اهداف خود ندارد. گاهی می توانید با آنها قرارداد ببندید. مثلا به او بگویید در صورت انجام دادن تکالیفش بدون کمک شما به طور مستمر و مدام و به مدت 1 ماه، برای او هدیه ای بخرید و او را به این صورت تشویق کنید.
سعی کنید با او درباره آینده و برنامه هایش صحبت کنید
از عوامل مهم انگیزه مند کردن نوجوانان، صحبت کردن و دادن مشاوره به اوست. این نوع مشاوره بسیار آسان است و تمام والدین تقریبا می دانند که چگونه با نوجوان خود صحبت کنند. زیرا از یک سو نسبت به نوجوان شناخت کافی پیدا کرده اند و از سویی دیگر تجربیات خوب و بد زندگی و راه های رسیدن به اهداف کوتاه مدت و بلند مدت را می دانند. سعی کنید اول از همه درباره آینده و برنامه هایش با او صحبت کنید. مثلا اینکه قصد داری چه رشته ای بری و در دانشگاه چه رشته ای قبول شوی.. به کدام درس بیشتر علاقه داری؟ انجام چه کاری بیشتر خوشحالت می کند؟ بعد از شناخت علاقمندیی های نوجوان تان، به جای سنگ اندازی به آنها کمک کنید تا اولین گام را در برنامه های خود محکم تر بردارد. این یعنی انگیزه مند کردن نوجوان..حمایت و پشتیبانی شما والدین عزیز زندگی را برای نوجوان هموار می کند و با امید به سوی آینده ای روشن پیش می رود.
مدیریت زمان را به او بیاموزید
از مهمترین عوامل انگیزه مند کردن نوجوانان، آموزش مدیریت زمان به اوست. سعی کنید با مثال هایی به او بیاموزید تا برای هر کاری برنامه ریزی کند و به این صورت بر روی زمان خود مدیریت داشته باشد. مثلا مسئولیت هایی که به او می دهید را در برنامه او بگنجانید. تکالیف و زمان انجام آن را در برنامه بگنجانید. ساعات تفریح و درس خواندش را به طور جدا در جدول زمان بندی او بکشید. در این صورت زمان و نوع فعالیت های نوجوان کاملا مشخص و واصح است. با این کار علاوه براینکه او را منظم و مسئول بار می اورید بلکه می توانید نوع برنامه ریزی کردن را به او بیاموزید. در این صورت فرزندتان هر روز صبح که از خواب بیدار می شود با هدف و با انگیزه است و می داند برنامه های امروز او چیست.
سخت گیری بیش از حد ممنوع
از موارد دیگر در انگیزه مند کردن نوجوانان آرامش دادن به اوست. زبان ادب و احترام به همراه آرامش در کلام بسیار بهتر و سریعتر از بی احترامی و سخت گیری در تربیت نوجوانان جوابگوست. والدین سخت گیر متاسفانه باعث ایجاد مشکلات روحی و روانی شدیدی در نوجوان می شوند و اضطراب و استرس آنها را بیشتر می کنند. سخت گیری بیش از حد والدین نوجوان را از درس و انجام تکالیفش دلزده می کند. اشتباهات و کوتاهی فرزندان تان را ببخشید و اگر مجدا آنها را تکرار کردند سعی کنید با آرامش با آنها برخورد کنید. تخریب کردن شخصیت نوجوان شاید بزرگترین اشتباهی است که والدین بدون اطلاع و صرفا به دلیل اینکه می خواهند کودک بهتری داشته باشند مرتکب می شوند.
گاهی اجازه دهید خودش تجربه کند
البته این تجربیات مربوط به اعمال زشت مانند سیگار کشیدن یا مسائل جنسی نیست. منظور این است که بهتر است اجازه دهید گاهی نوجوان کاری را انجام دهد که دوست دارد.اگر اشتباه کرد این فرصت را بدهید که خودش اشتباهاتش را جبران کند. نهی کردن مداوم از کاری باعث می شود نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. گاهی دست او را باز بگذارید و حتی دربعضی موارد خودتان به آنها کمک کنید. تجربه ای که خود نوجوان در زندگی به دست می آورد بسیار کاربردی تر است و از جمله عوامل انگیزه مند کردن نوجوانان در زندگی به حساب می آید.
با نوجوان شوخی کنید و شوخ طبع باشید
یکی از کاربردی ترین راه های انگیزه مند کردن نوجوانان این است که با او شوخی کنید و مهربان باشید. رفتار مناسب والدین در خانواده علاوه بر ساختن محیطی امن، باعث انگیزه مند کردن نوجوانان نیز خواهد شد.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - معصومه راهی
به نقل از راسخون
کسانی به مقامات عالیه می رسند که تحصیل با تقوا توام شود
آیت الله وحید خراسانی دامت برکاته:
علم دین مشروط است، شرطش چیست. هر فنی آزاد است، لابه شرط است. بخواهید طبیب شوید. یهودی، نصرانی و مجوسی، طب را بخواند، طبیب می شود. ریاضی را بخواند، ریاضی دان می شود. فاسق و فاجر می شود. وقتی خوب ریاضیات را خواند، فیزیک و شیمی را خواند، استاد فن می شود. ولی علم دین مشروط به شرط است ذلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ فِیهِ هُدًی لِلْمُتَّقِینَ (البقره:۲) آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.
کسانی به مقامات عالیه می رسند که تحصیل با تقوا توام شود. هر چه قدر تقوا بیشتر، کمک از غیب بیشتر می شود. شیخ انصاری که شیخ اعظم و تاج الفقها و المجتهدین شد، چه شد که شد شیخ انصاری شد. جد، جهد و تقوا ضمیمه شد و شیخ انصاری به وجود آمد.
اهمیت روزه داری در بیان مرحوم آیت الله مصباح
مرحوم آیت الله مصباح یزدی در یکی از سخنرانی های خویش در ماه رمضان بیان می دارند: “آب آثار و برکات زیادی دارد و سرچشمه حیات به شمار می آید «وَجَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْءٍ حَیٍّ» در میان مواد طبیعی هیچ چیز همچون آب آلودگی ها را از بین نمی برد. بهترین، راحت ترین و مفیدترین وسیله برای شست وشو و زدودن آلودگی ها و کثافات آب است. ماه رمضان نیز ماه طهور نامیده شده است. ماهی که آلودگی ها را از بین می برد. بیش تر مردم در ماه های سال آلودگی هایی پیدا می کنند. آلودگی هایی که انسان را از خدا دور می کند یعنی گناه. براساس حکمت و تدبیر الهی ماه رمضان در میان ماه ها این خاصیت را یافته که مردم وقتی در این ماه احکام شرع را رعایت کنند و احترام آن را نگه دارند از آلودگی ها پاک می شوند. روزه، تلاوت قرآن و دعاهایی که در این ماه خوانده می شود باعث ریزش گناهان و تمیز شدن روح انسان از آلودگی ها می شود. به ویژه آن که انسان اگر بتواند موفق به توبه و استغفار شود از تمام آلودگی ها پاک می شود. “
آیت الله مصباح همچنین تأکید می کنند: “هیچ عبادتی مثل روزه ویژگی پاک کردن و تمیز کردن را ندارد. در روایت داریم که می فرماید: «اَلصُّومُ لی وَ اَنَا اُجزی به» خدا می فرماید: روزه برای من است. نمی فرماید نماز برای من است، هم چنان که می فرماید در زمین کعبه خانه من است، در ماه های سال، ماه رمضان ماه من است، در بین عبادات هم می فرماید، روزه برای من است. نماز برای شما و حج برای جامعه. اما روزه برای من است. شاید راز آن این باشد که هیچ عبادتی به اندازه روزه انسان را از وابستگی به دنیا جدا نمی کند. روزه آدم را وارسته و پاک می کند. سنگ ها را از پای انسان باز و مرغ دل را آماده پرواز می کند. در هیچ عبادتی جز روزه این حالت برای انسان به وجود نمی اید. کسانی که آداب روزه را درست رعایت کنند، لذت هایی از حالت سبکی روح می برند که از هیچ عبادتی برده نمی شود.”
منبع: حوزه نیوز
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت دوم»
پیام دوم قرآنی: تقوا
تقوا پیام و منزل دوم سلوک عرفانی، قرآنی است که 17 بار ماده آن و 200 بار مشتقات آن در قرآن آمده است، و مردم توصیه و سفارش به آن شده اند ، برای اینکه برداشت همه جانبه ای از (تقوا) این پیام ودرس قرآنی داشته باشیم بیان چند نکته لازم و ضروری است:
اول: اهمیت و ارزش کاربردی تقوا
میزان و درجه اهمیت و جایگاه ((تقوا)) را از تعبیراتی که قرآن کریم نسبت به این مقوله اخلاقی وعرفانی دارند می توان فهمید و درک نمود:
1 - تقوا ملاک قبولی اعمال: میزان و ملاک قبولی اعمال صالحه به کثرت یاقلت، کم یا زیاد اعمال صالحه نیست هر چند ساختن مسجد باشد. بلکه ملاک امیختگی((اعمال باتقوا)) و خالی بودن از ریاء کاری است، از همین روست درایه (27) سوره می فرماید:((وَ اتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ ابْنَيْ آدَمَ بِالْحَقِّ إِذْ قَرَّبا قُرْباناً فَتُقُبِّلَ مِنْ أَحَدِهِما وَ لَمْ يُتَقَبَّلْ مِنَ الْآخَرِ قالَ لَأَقْتُلَنَّكَ قالَ إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِينَ :اى پيامبر!) داستان دو پسر آدم را به حقّ بر مردم بازخوان، آنگاه كه (هر يك از آن دو) قربانى پيش آوردند، پس از يكى (هابيل) پذيرفته شد و از ديگرى (قابيل) قبول نگشت. (قابيل) گفت: حتماً تو را خواهم كشت، (هابيل) گفت: خداوند، تنها از متّقين قبول مىكند.))
چرا که ملاک قبولی تقرب بود نه قربانی کردن قربانی قابیل قبول شد ولی هابیل ردگردید. در روايات آمده است كه هابيل، دامدار بود و بهترين گوسفند خود را براى قربانى آورد و قابيل، كشاورز بود و بدترين قسمت زراعت را براى انفاق در راه خدا برگزيد.:كافى، ج 8، ص 113))
2- خیرالزاد:قران کریم ما ادمیان را مکلف می کند برای اخرت خویش زاد و توشه آماده و مهیا کنیم ولی نکته لطیف قرآنی آنست که بهترین زاد و توشه را ((تقوا)) دانسته و در ایه (197) سوره بقره می فرماید:((الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَعْلُوماتٌ فَمَنْ فَرَضَ فِيهِنَّ الْحَجَّ فَلا رَفَثَ وَ لا فُسُوقَ وَ لا جِدالَ فِي الْحَجِّ وَ ما تَفْعَلُوا مِنْ خَيْرٍ يَعْلَمْهُ اللَّهُ وَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ يا أُولِي الْأَلْبابِ:موسم عمره و) حج (در) ماههاى معيّنى است (شوّال، ذىالقعده، ذىالحجة)، پس هر كه در اين ماهها فريضهى حج را ادا كند، (بداند كه) آميزش جنسى و گناه و جدال در حج روا نيست و آنچه از كارهاى خير انجام دهيد خدا مىداند. و زاد و توشه تهيه كنيد كه البتّه بهترين زاد و توشه، پرهيزگارى است. اى خردمندان! تنها از من پروا كنيد.))
توصیه به تقوا در ضمن اعمال مناسک حج شاید از این جهت باشد همان گونه که انسان در سفر حج نیازمند توشه مادی کافی و مناسب است، در عزیمت به آخرت نیز محتاج اندوخته معنوی تقواست و چون انسان در سفر پرمخاطره حج به ضرورت زاد و نیاز مبرم به آن پی می برد، به خوبی می تواند دریابد سفر آخرت نیز بی توشه تقوا میسّر نیست و از آنجا که حرکت به سوی آخرت بسی پر مخاطره تر از سفرهای دنیایی و رحلتی جاودانه است، نیاز انسان به توشه آخرت بسیار بیشتر و اساسی تر است.
3- تقوا ملاک کرامت آدمیان: میان مرد و زن ، عرب و عجم و گروه ها، قبائل مختلف و نژادهای گوناگون انسان فرقی نیست چرا که همه از خاک آفریده شدند و همه از یک پدر و مادرند که آدم و حوا باشند پس از این جهت بر یکدیگر برتری ندارند و برتری فقط در رعایت تقواست و با تقواتر در پیشگاه خداوند گرامی تر است،از اهمین رو درایه(13) سوره حجرات آمده است((أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ :اى مردم! ما شما را از مرد و زن آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد، همانا گرامىترين شما نزد خدا، با تقواترين شماست، همانا خدا داناى خبير است.))
دوم: معنا و مفهوم تقوا
تقوا در اصل از ماده “وقی یقی وقایه” به معناى قرار دادن خویش در پناهگاه است و در اصطلاح شرع، به معناى خویشتن دارى در برابر گناهان است.(مفردات راغب ج1، ص881) ولی دراصطلاح علمای اخلاق وعرفان تقوا عبارت از یک نیروى بازدارنده ای باطنی است که به صورت یک ملکه نفسانی و نیروی درونی در وجود انسان به وجود می آید و او را در برابر طغیان شهوات و ارتکاب کارهای خلاف واکسینه و حفظ می کند از همین رو بعضى از بزرگان، تقوا را به حالت کسى تشبیه کردهاند که از یک سرزمین پر از خار عبور مى کند، سعى دارد دامن خود را کاملا برچیند و با احتیاط گام بردارد مبادا نوک خارى در پایش بنشیند، و یا دامنش را بگیرد. این تشبیه به خوبى استفاده مى شود که تقوا به این نیست که انسان انزوا و گوشه گیرى انتخاب کند، بلکه باید در دل اجتماع باشد و اگر اجتماع آلوده بوده خود را حفظ کند:(تفسیر نمونه، ج 1، ص 80، )
سوم: مراتب تقوا
درباره ی مراتب و معنای تقوا به یک روایت نورانی در شرح و توضیح تقوا اکتفا می کنیم که از امام صادق(ع) حکایت شده، تقوا بر سه گونه است:
نوع اول، تقوای بالله فی الله است؛ یعنی در راه خدا و برای خدا از هر چه غیر خدا است، گذشتن. هر کس به این مرتبه رسید، به واسطه ترس از افتادن به دام حرام و شبهه، حتی از بعضی کارهای حلال نیز پرهیز می کند. این مرتبه، بالاترین مرتبه تقوا است که به آن، تقوای خاص الخاص هم می گویند.
نوع دوم، تقوای من الله است که به معنای گذشتن از شبهه به واسطه خوف از حرام است و این، تقوای خواص می باشد.
نوع سوم، تقوای از جهنم و عذاب است؛ یعنی به سبب ترس از عذاب و عقاب ترک حرام می کند و این، تقوای عوام الناس است.
سپس حضرت می فرماید:
تقوا و پرهیزکاری، مانند آبی است که در نهری روان باشد و این سه مرتبه تقوا، مانند درختانی هستند که بر لب آن نهر، غرس شده باشند که به قدر لطافت و ظرفیت خود، از آن نهر آب استفاده می کنند و خلق هم از این درختان به طور مختلف بهره مند می شوند:شرح مصباح الشریعه، عبدالرزاق گیلانی، ، ص ۵۰۳)) از همین روست استاد حضرت علامه جوادی آملی حفظه الله تعالی در این خصوص می فرمایند : پرهیزکاران از نظر تعظیم شعائر ( تکریم اوامر و نواهی الهی ) سه گروه اند :
گروه اول کسانی هستند که در مقام عمل, متقی هستند . این ها از جهنم نجات پیدا کرده به بهشت می رسند ؛ اما تقوی دل چیز دیگری است . گاهی انسان خود را بزرگ دانسته و محبوب می دارد و برای نجات جان خود از عذاب دست به آلودگی دراز نمی کند . چنین شخصی , گر چه اوامر الهی را انجام داده , و از نواهی پرهیز کرده اما در حقیقت او خود را بزرگ می دارد ؛ نه دستورهای الهی را او متقی است اما تقوای بدنی دارد نه تقوای دل و در مرحله عمل , با تقوی و طهارت است .
گروه دوم که از گروه اول بالاترند , کسانی هستند که شعائر الهی را بزرگ می شمارند , یعنی آنچه را که خدا به آن امر کرده , چون فرمان الهی است گرامی می دارند و به آن عمل میکنند و از آنچه خدا نهی کرده , چون نهی خداست پرهیز میکنند . این گروه نیز از دوزخ میرهند و به بهشت میرسند و تقوای آنان نیز تقوای قلب است ؛ زیرا دستورات الهی را , از آن جهت که دستور الهی است گرامی میدارند نه از آن جهت که ضامن نجات از دوزخ و مایه وصول به بهشت است .
کسی که برای نجات از جهنم تلاش و کوشش میکند عبد النجاه من النار و آن کس که برای رسیدن به بهشت کوشش می کند عبد الفوز بالجنه است نه عبد الله ! او پس از نجات از جهنم و ورود به بهشت , مانند مزدوری است که اجرتش را بعد از کار, از کارفرما میگیرد , دیگر رابطه ای با کارفرما ندارد .
گروه سوم که از گروه اول و دوم بالاترند , کسانی هستند که اوامر و نواهی الهی را تکریم می کنند , واجب ها و مستحب ها را انجام می دهند , حرام ها و مکروه ها را ترک می کند , نه برای رهیدن از جهنم و رسیدن به بهشت و نه برای اینکه امر و نهی خداست , بلکه از این جهت که خدا محبوب بالاصاله و عظیم و اعلای بالذات است , آنچه از ناحیه او و به او منسوب باشد نیز از عظمت و حرمت برخوردار است .(تفسیر موضوعی /علامه جوادی آملی /ج ۱۱)
چهارم: کارکرد واثارعملی تقوا
باتامل پیرامون آیات قرآنی می توان اثارعملی وکار کرد های فراوانی را برای ((تقوا)) فهرست کرد ولی ازباب ((مالایدرک کله لایترک کله)) چند آثار وکار کرد برجسته عملی تقوا را دراینجا می اوریم:
1- بصیرت و تشخیص حق از باطل
همان طورى که تفکر راهى است که انسان را به حقایق جهان هستى آشنا مى کند. تقوا هم طریقى است که انسان را قادر به مشاهده حقایق و اسرار عالم مى گرداند، هر قدر خواهش هاى مادى کمتر باشد و دل آدمى متوجه معبود گردد، معرفت فطرى شکوفاتر و عبادت درونى نمود بیشترى مى یابد، لذا متقى معارف دینى را آشکارا مشاهده کرده و مى یابد. اما انسان بى تقوا آن چنان در تاریکى فرو مى رود که اگر همه آیات الهى را به او ارائه دهند، چیزى نمى بیند. از این رو اگر انسان راه تقوا و پاکى نفس را طى کرد هم اسرار عالم را مى بیند و هم صراط مستقیم را به آسانى مى پیماید. چنانچه حضرت حق مى فرماید: «إِن تَتَّقُواْ اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا؛(2) اگر با تقوا بودید خداوند توان فرق نهادن بین حق و باطل را نصیب شما مى کند.» اگر چه عقل آدمى براى درک حقایق آماده است، اما گاهى هوس ها و محبت هاى پوچ و حرص هاى بى مورد، چونان غبارى مانع دید عقل مى گردند لذا شناخت حق از باطل، نیک از بد و راه و چاه در مسیر حرکت انسان مشکل مىگردد و این تقوا و تهذیب نفس است که نورانیتى ایجاد کرده و غبار راه را مى نشاند.
2- گشایش و برکت زندگی
بهرهمندى از روزى و برکات آسمان و زمین
خداوند سبحان بندگان خود را آنچنان ظریف روزى مى دهد که کس را بر آن وقوفى نیست. در هاى خزائن الهى را طورى مى گشایند که مشهود کسى نمى باشد.
از این رو کسى شایسته روزى الهى است که در کارهاى خود، ظریف و دقیق باشد و ظرافت در سیر و سلوک، همان تقواى اعتقادى، اخلاقى و عملى است. لذا درسوره طلاق آیه (2-3) مىفرماید: «مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ:هر که تقوا پیشه کند، خداوند براى او راه خروج از تنگنا قرار مىدهد و از آنجائى که گمان نمى برد به او روزى عطا کند.»
3- نجات از سختى ها و خروج از بن بست ها
چنان چه گذشت، فرد متقى از تعلیم الهى برخوردار بوده و توان تشخیص حق از باطل نصیب او شده است لذا او در دشوارى هاى زندگى فردى و اجتماعى خود درمانده نمى گردد و در تنگنا نمى ماند. او صاحب دید نیرومندى است که او را در مصائب و سختى ها یارى مى رساند چنانچه درسور طلاق ایه(2) فرموده: «مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا: هر که تقوا بورزد خداوند راه گشایش در سختى ها به او عطا مى کند.)) آن گونه که طبق بیان نورانى رسول اکرم(ص) حتى اگر آسمان ها و زمین براى فرد متقى در هم پیچیده شود، خداوند براى او راه گشایش و فرج را مىنمایاند. و نیز درایه(بحار، ج70، ص286) مىفرماید: «مَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا:هر که تقوا بورزد، خدا کار را بر او آسان مى گرداند» از دیگر سوى این فرقان و تعلیم الهى، هشیارى و فراستى به فرد پارسا مىدهد که در برابر دشمنان و حیله گران نیز خود را نمى بازد و در تنگنا قرار نمى گیرد چرا که او با نور خداوندى مى نگرد لذا حضرت حق درایه(120) سوره آل عمران وعده مى دهد که «إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیًْا: اگر صبر کرده تقوا پیشه کنید، مکر و حیله آنان به شما ضررى نمى رساند.»
4- پاداش اخروی و آمرزش گناهان
آنچه از بهشت و پاداشهاى اخروى، براى انسان ها وعده داده شده است، همه در سایه تقوا و انجام واجبات الهى و پرهیز از محرّمات است، بهشت برین با تمامى نعمت هاى بى پایانش براى پارسایان مهیا گردیده است که «أُزْلِفَتِ الْجَنَّةُ لِلْمُتَّقِینَ؛(31/ق) بهشت را به اهل تقوا نزدیک سازند» اما آنچه که براى پرهیزکاران، چشمروشنى بزرگ است آن است که خداوند را با صفت رحمانیتش مشاهده خواهند نمود که فرمود «یَوْمَ نَحشر الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمنِ وَفْدًا؛(35/مریم) روزى که متقین را به سوى خداى رحمان به اجتماع محشور گردانیم» پس آنان در جایگاهى بس رفیع و منیع به محضر ربوبى راه یابند «فِى مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلِیکٍ مُّقْتَدِرِ؛ در جایگاه صدق نزد مالک مقتدر» به وصال معشوق حقیقى برسند.»
و همچنین گناهانى که از آدمى سر مى زند به مرور او را از درگاه الهى دور و دورتر مى گرداند و قلبش را تاریک مى سازد، اما خداى مهربان که پذیراى توبه بندگان است، در عین آنکه وعده آمرزش و محو گناهان مى دهد. آنان را به رعایت حرمت اوامر خویش فرا مىخواند : «وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیَِّاتِهِ؛(5/طلاق) هر که تقواى الهى پیشه سازد، گناهان او را بپوشد و بیامرزد» از دیگر سوى آیه شریفه از بین رفتن گناهان و آثار آنها را از پاداشهایى بر مىشمرد که بر پرهیزگارى مترتب مىگردد. پس هر آنکه به مقام والاى تقوا نایل آید و سعى در جبران گذشته خود نماید، با نور عبادت و اطاعت خالق خویش، تاریکى ها را از دلش برطرف ساخته و قدم در سعادت و رستگارى مىنهدکه فرمود «قَدْ أَفْلَحَ مَن زَکَّهَا(1۰/شمس) براستى رستگار شد آنکه نفس خویش را پاک گرداند»، از اینرو خداى سبحان بندگان را به اجتناب از معاصى دعوت مى کند تا آنان در سایه پارسایى به فلاح و رستگارى دست یابند چنانچه درایه(200) سوره آل عمران فرموده است:يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ:اى كسانى كه ايمان آوردهايد! (در برابر مشكلات و هوسها) استقامت كنيد و (در برابر دشمنان نيز) پايدار باشيد (و ديگران را به صبر دعوت كنيد) و از مرزها مراقبت كنيد و از خداوند پروا داشته باشيد، شايد كه رستگار شويد.))
دلایل ادامه زندگی در هنگام بروز طلاق عاطفی
طلاق عاطفی زمانی اتفاق میافتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمیکنند. ترس از نگاه دیگران میتواند دلیل عدم طلاق قانونی باشد. در این نوشتار به بررسی بقیه علل می پردازیم.
طلاق عاطفی یعنی زندگی زناشویی ای که در آن علاقه ای نیست.
چکیده: طلاق عاطفی زمانی اتفاق میافتد که زن و مرد در کنار هم به سردی زندگی می کنند ولی تقاضای طلاق قانونی نمیکنند. ترس از نگاه دیگران میتواند دلیل عدم طلاق قانونی باشد. در این نوشتار به بررسی بقیه علل می پردازیم.
آغاز سخن
« از زندگی با او خسته شده ام و دیگر از زندگی ام لذتی نمی برم ؛ اصلا ادامه این زندگی چه فایده ای دارد و حتی لحظه های خلوت زناشویی مان نیز دیگر رضایت بخش نیست؛ راستی که نمی دانم چه بر سر زندگی مان آمده است؟» این ها عبارات و جمله هایی است که بارها و بارها زوجین در مراجعه به مشاوران و گاه در خلوت خود بر زبان می آورند و زمانی که از آنها پرسیده می شود: آیا می خواهید از هم جدا شوید و طلاق بگیرید؟ آنها پاسخ می دهند: خیر!
اکنون جای طرح این پرسش است که اگر زن و شوهر نسبت به هم توجهی ندارند و ملاطفت و ابراز عشق در میانشان مرده است و اگر لوازمات طلاق عاطفی زندگی آنان را به تقابلی یکسره و بدون لذت و آرامش مبدل کرده است:
« پس چرا این همسران به این زندگی بی رمق در کنار هم ادامه می دهند؟»
در پاسخ این سؤال، می توان عوامل زیادی را بررسی کرد:
ترس از نگاه دیگران
آن روزها، همیشه می شنیدید که دیگران از زندگی تان تعریف می کنند: چقدر زندگی خوبی دارند… چقدر به هم می آیند… خوشا به حالشان؛ اما زمانی که طوفان سرد زندگی ورزیدن گرفت و آن همه آرزوهای درخشان و زیبا را تکه تکه کرد، مهربانی و عشق خاطراتی فراموش شده شدند و طلاق عاطفی همچون علف هرز خرمن دوستی ها را به باد نیستی کشاند. طلاق عاطفی، گستن دوستی ها، علقه ها و علاقه هاست و معمولا در بی خبری دیگران رخ می دهد، حتی ممکن است اقوام و آشنایان زندگی این زن و شوهر را خوب و مثال زدنی بدانند، از این رو چنین زن و شوهری فکر می کنند با طلاق گرفتن مورد نکته سنجی مردم قرار می گیرند و نمی دانند که با حرف مردم چه کنند. چنین همسرانی برای عدم پاسخگویی به پدر و مادرشان و همچنین همکاران، دوستان و حتی همسایه ها همه چیز را کتمان می کنند تا در نگاه دیگران همچنان زندگی خوب و خوش آنها مثال زدنی باشد و به نظر برسد عاشقانه در کنار هم زندگی می کنند.
این محاکات درونی مخصوصا زمانی بیشتر خواهد بود که دختر و پسر - با مخالفت والدین - خود همسرشان را انتخاب کرده باشند؛ در چنین حالتی همسران، تصورات دیگری به ذهنشان خطور خواهد کرد و با خود خواهند گفت این انتخاب خودم بوده و دیگران دخالت نداشتند؛ حتی برخی به من گفتند: این فرد مناسب تو نیست! اکنون چطور و چگونه به این شکست - اعتراف کنم … آری، گاه زن و شوهر به دلیل سرزنش و سخن دیگران، نگاه سرزنش آمیز اطرافیان و سؤال و جواب های مکرر، سال های سال و گاهی برای همیشه این وضعیت بحرانی و این زندگی بی روح و پر از جدل را تحمل می کنند و رسما از یکدیگر جدا نمی شوند.
نداشتن امکانات مالی
از دیگر دلایل ادامه دادن زندگی های بی حاصل و سوختن و ساختن ها، آن است که خانم ها اغلب دارای استقلال مالی نیستند و گاه مورد حمایت خانواده شان قرار نمی گیرند؛ بنابراین ترجیح میدهند که با شرایط نامناسب زندگی مشترک به هر ترتیب بسازند و لب به سخن نگشایند؛ زیرا از تنهایی و نداشتن حامی بسیار در هراس اند.
در مردان نیز ممکن است، یکی از سبب های جدانشدن و ماندن به پای زندگی زناشویی نامطلوب، با وجود تمام مشکلات عدم استطاعت مالی در پرداخت مهریه و حق و حقوق همسر باشد.
مسائل اجتماعی
جایگاه ویژه بعضی افراد در اجتماع و داشتن شهرت به عناوین مختلف همچون مسئولیت های سیاسی- اجتماعی، داشتن سمت های مذهبی، هنرمند بودن و به سبب می شود که از انگشت نما شدن به هر طریقی پرهیز کنند؛ زیرا دوست ندارند جایگاه اجتماعی شان متزلزل شود؛ بنابراین چنین افرادی از جدا شدن رسمی و طلاق گرفتن دوری می کنند.
به عنوان مثال یک استاد روان شناسی با مشاور، از مشکلات ارتباطی در خود و خانواده اش چشم پوشی می کند و سعی می کند، علی رغم تجربه کردن یک زندگی سرد و بی روح با مدارا آن را ادامه دهد؛ زیرا با طلاق جایگاه شغلی و اجتماعی اش در جامعه متزلزل می شود، چنین زندگی ای در مدار طلاق عاطفی در حرکت است، اگرچه که طلاق رسمی در آن رخ ندهد.
نکته مهم آنکه، اصولا مدارا کردن افراد خانواده و به فکر راه چاره ای برای حل مشکلات عاطفی بودن، کاری درست و شایسته است؛ اما اگر این تحمل برای فرار از سرزنش ها و از دست ندادن موقعیت اجتماعی و شغلی بود و حل مشکلات را به همراه نداشته باشد، کاری نسنجیده خواهد بود.
وجود فرزندان
از دیگر عوامل تحمل ادامه زندگی با وجود معزل طلاق عاطفی، مسئول پدر و مادری است؛ نقشی که سبب می شود گاه پدر و مادر نتوانند از فرزند یا فرزندان خود بگذرند و با ایثار خود و تمایلات و آرزوهایشان زندگی نامناسبی را ادامه دهند و خود را چنان به آن سرگرم کنند که حتی به تصور آینده ای بهتر و با ثبات تر، گاه به تعداد فرزندان نیز بیافزایند.
امید به آینده
بعضی افراد از سر مثلا دلسوزی به پیوند چنین همسرانی اصرار می کنند و معمولا به آنان توصیه می کنند که زندگی شان به مرور زمان درست خواهد شد و با این عبارت که: «همه زندگی ها دچار چنین مشکلاتی است … شما خیلی حساس هستید و …» سعی می کنند به آنان برای همراهی بیشتر امید دهند و زن و شوهرانی که از طلاق رسمی و جدایی در هراس اند؛ خود را با این جمله امیدوار نگه می دارند که بالاخره گذر زمان همه چیز را درست خواهد کرد.
گاهی همسران، عواملی چون مشکلات اقتصادی با خانوادگی را تنها دلیل طلاق عاطفی خود می پندارند، از این رو امیدوارند که با برطرف شدن این مشکلات، زندگی آنان نیز به مسیر عشق و صفای واقعی خود بازگردد؛ بنابراین صبر را پیشه می کنند و همچنان به زندگی سرد و بی روحشان ادامه می دهند.
منبع : کتاب «صمیمانه با همسران»
شرح دعای روز اول ماه رمضان
بسمالله الرحمن الرحیم
اللهمَ اجْعلْ صِیامی فیه صِیام الصّائِمینَ وقیامی فیهِ قیامَ القائِمینَ ونَبّهْنی فیهِ عن نَومَةِ الغافِلینَ وهَبْ لی جُرمی فیهِ یا الهَ العالَمینَ واعْفُ عنّی یا عافیاً عنِ المجْرمینَ.
خدایا! روزه مرا در این روز مانند روزه داران حقیقی که مقبول توست قرار ده، و اقامه نمازم را مانند نمازگزاران واقعی و مرا از خواب غافلان بیدار ساز و گناهم را ببخش ای معبود جهانیان و در گذر از من ای بخشنده گنهکاران.
پیامبر اسلام (ص) فرمودند: ای مسلمانان آگاه باشید چه بسیارند کسانی که از شبزندهداری و عبادت شبانه جز رنج بیداری در شب بهرهای دیگر ندارند و بسیارند کسانی که از روزه جز تحمل گرسنگی و تشنگی بهره دیگری ندارند.
لازم است که انسان به کیفیت روزه و عبادت خود در این ماه توجه کامل داشته باشد تا از این ماه بهره کامل ببرد.
حضرت رسول اکرم (ص) در ادعیه هر روز این ماه، از خداوند درخواستهایی دارند که موجب تعالی عبادت و بندگی در این ماه است.
روز اول ماه مبارک رمضان، مؤمن چه خواستهای باید داشته باشد؟
۱. از روزهداران واقعی باشد؛
۲. از شبزندهداران حقیقی باشد؛
۳. از خواب غفلت بیدار شود؛
۴. گناهان بخشیده شود؛
۵. گذشت و بخشش خداوند شامل حال او شود؛
«اللّهُمَّ اجْعَلْ صِیامِی فِیهِ صِیامَ الصَّائِمِینَ»
روزه حقیقی روزهای است که ثمره آن فقط تحمل گرسنگی و تشنگی نباشد بلکه انسان زبان را از دروغ نگه دارد، چشم را از دیدن هر چه حرام است بپوشاند، دعوا و منازعه را ترک نماید، حسادت ننماید، غیبت نکند، غضبناک نباشد، ترک دشمنی نماید، آزار و اذیت دیگران نکند و در کارهای خیر و عبادی و نوافل سستی ننماید تا روزهاش وسیله قرب به سوی خدا باشد.
«وَقِیامِی فِیهِ قِیامَ الْقائِمِینَ»
عبادت مرا عبادت واقعی قرار بده و شبزندهداریم را شب زنده داری حقیقی قرار بده که نتیجهاش تحمل بیداری شب نباشد بلکه رسیدن به مقام عبودیت و بندگی خدا باشد که اگر اینطور شود، به هدف خلقت رسیدهایم.
سوره ذاریات آیه ۵۶ میفرماید: وَ مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ (جن و انس را جز برای اینکه مرا بپرستند نیافریدیم)
در فرمایش امام صادق (ع) به عنوان بصری برای مقام عبودیت، ۳ علامت آمده است. یکی از آنها این است که بنده، خود را مالک چیزی نداند. بندگانی که در مرحله عبودیت خداوند هستند، به دنیا رغبتی ندارند و دنیا را مانند زندان میدانند (الدُنیا سِجْنُ المُؤمِن)
وقتی رغبت دنیا از قلبشان خارج شد، خداوند نوری را در قلب آنها جایگزین میکند که از هر عمل خلاف رضای خدا تنفر داشته و از باطل گریزان باشند.
«وَنَبِّهْنِی فِیهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغافِلِینَ»
در منطق اهل ایمان، همه انسانها در حال سیر و سفر بهسوی حضرت حق هستند. در سوره انشقاق آیه ۶ میفرماید: یَا أَیُّهَا الإِنْسَانُ إِنَّکَ کَادِحٌ إِلَی رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلاَقِیهِ (ای انسان، یقیناً تو با کوشش و تلاشی سخت به سوی پروردگارت در حرکتی، پس او را [در حالی که مقام فرمانروایی مطلق و حکومت بر همه چیز ویژه اوست و هیچ حکومتی در برابرش وجود ندارد] دیدار میکنی)
انسان در حال سفر، هرچند سفر مادی باید در حالت بیداری و توجه کامل باشد تا به طرف مقصد حرکت کند. زاد و توشه مناسب بردارد، مرکب مناسبِ راه را داشته باشد، موانع راه را بداند. بدیهی است که با حالت خوابآلودگی و بیتوجهی و غفلت، سفرهای مادی سرانجام ندارد، چه رسد به سفر معنوی به سوی حق. به خاطر همین اهل معرفت، اولین مقام سلوک را یقظه (بیداری و توجه) میدانند و مقابل این حالت غفلت است و بیخبری.
در قرآن کریم غفلت از منکرات شمرده شده است.سوره اعراف آیه ۲۰۵ میفرماید: وَ لاَ تَکُنْ مِنَ الْغَافِلِینَ (و هرگز از غافلان مباش)
باید از غفلت دور بود. انسان غافل مانند کرم ابریشم دورِ خودش را در این دنیا میتند و گرفتار آن میشود و دیگر از زندان دنیا خلاص نمیشود. اگر از این پیلهای که خود درست کرده است رها نشود، از بین میرود، بدون اینکه به نتیجهای برسد که برای آن خلق شده است.
«وَهَبْ لِی جُرْمِی فِیهِ یَا إِلهَ الْعالَمِینَ»
انسان سالک وقتی از غفلت و بیخبری دور شد متوجه میشود که برای رسیدن به مقصد و مقصود نیاز به یک شستشوی باطنی دارد و آن پاک شدن از گناهان است پس درخواست بخشش میکند.
«وَاعْفُ عَنِّی یَا عافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ»
سوره آلعمران آیه ۱۳۵ میفرماید: وَالَّذِینَ إِذَا فَعَلُوا فَاحِشَةً أَوْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ ذَکَرُوا اللهَ فَاسْتَغْفَرُوا لِذُنُوبِهِمْ وَمَنْ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ إِلاَّ اللهُ (و آنان که چون کار زشتی مرتکب شوند یا بر خود ستم ورزند، خدا را یاد کنند و برای گناهانشان آمرزش خواهند؛ و چه کسی جز خدا گناهان را میآمرزد؟)
انسان نیاز به طهارت و پاکی باطن دارد و این پاکی یا از گناه است یا از ظلم به خویش است. بر خویشتن ظلم کردهاند که چرا درون را از رذائل پاک نکردند، چرا درون را به فضائل آراسته ننمودهاند، چرا نور خدا در وجودشان جلوهگر نیست. بنابراین هم از ارتکاب معاصی طلب بخشش باید کرد و هم از ظلم بر خویش و این با دو عبارت از خداوند خواسته شده است: «یَا إِلَهَ الْعَالَمِینَ وَ یَا عَافِیاً عَنِ الْمُجْرِمِینَ».
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت اول»
هرچند سیر سلوک، تهذیب و تزکیه نفس و همچنین تامل و درنگ در پیام های قرآنی زمان خاصی ندارد و انسان بایست پیوسته درحال مراقبه، تهذیب و تزکیه نفس، و در حال تامل پیرامون پیام آیات قرآنی باشد…
هرچند سیر سلوک، تهذیب و تزکیه نفس و همچنین تامل و درنگ در پیام های قرآنی زمان خاصی ندارد و انسان بایست پیوسته درحال مراقبه، تهذیب و تزکیه نفس، و در حال تامل پیرامون پیام آیات قرآنی باشد، ولی از آنجایی که ماه رمضان در همان حال که ((ماه ضیافت الله)) است، ماه ((ربیع القرآن)) و نزول دفعی حقیقت ملکوتی قرآن، بر قلب پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه وآله است، از این فرصت نورانی و استثنایی استفاده کرده به تحلیل و تفسیر پیام و موضوع قرآنی که جنبه عرفانی، تربیتی، اجتماعی، سیاسی، داشته و از موضوعات روز جامعه است می پردازیم:
پیام اول قرآنی: ضرورت تزکیه نفس
پیام اول قرآنی در سلوک و صعود معنوی و عرفانی ((تهذیب و تزکیه نفس))، مهار کردن تمایلات غریزی ونفس سرکش کاست، برای اینکه این پیام قرآنی به درستی تحلیل شده باشد بیان چند نکته لازم و ضروری است.
******
نکته اول: به دلایل متعدد قرآنی و روایی، گام اول در سلوک، ((تهذیب و تزکیه نفس)) است:
دلیل اول: بر اینکه پله اول از سلوک و صعود و پیدا کردن به عالم معنا و عالم قدس ((تهذیب و تزکیه نفس)) آیات یکم تا یازدهم از سوره شمس است که در این آیات خداوند یازده بار((قسم)) خورده است((الشَّمْسِ وَ ضُحاها (1) وَ الْقَمَرِ إِذا تَلاها (2) وَ النَّهارِ إِذا جَلاَّها (3) وَ اللَّيْلِ إِذا يَغْشاها (4) وَ السَّماءِ وَ ما بَناها (5) وَ الْأَرْضِ وَ ما طَحاها (6) وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها (7) فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها (8) قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَكَّاها (9) وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها (10):به خورشيد و گسترش نورت آن سوگند، (1) و به ماه هنگامى كه بعد از آن درآيد، (2) و به روز هنگامى كه صفحه زمين را روشن سازد، (3) و به شب آن هنگام كه زمين را بپوشاند، (4) و قسم به آسمان و كسى كه آسمان را بنا كرده، (5) و به زمين و كسى كه آن را گسترانيده، (6) و قسم به جان آدمى و آن كس كه آن را (آفريده و) منظّم ساخته، (7) سپس فجور و تقوا (شرّ و خيرش) را به او الهام كرده است، (8) كه هر كس نفس خود را پاك و تزكيه كرده، رستگار شده (9) و آن كس كه نفس خويش را با معصيت و گناه آلوده ساخته، نوميد و محروم گشته است! (10)
دلیل دوم: بر اینکه از منظر قرآن راه صعود به عالم معنا تهذیب و تزکیه نفس است، این است با وجود اینکه حق تعالی نعمت زیادی دراختیار بشر قرار داده که انسان بتواند ادامه حیات بدهد که برخی ازاین نعمت ها چون ((مغز، قلب)) آنچنان حیاتی است که اگر ازانسان سلب شود ادامه حیات از انسان گرفته شود زندگیش مختل می شود ولی با این همه از درجه اهمیت در هیچ آیه ای برانسان منت ننهاده است ولی درآیه(164) مبارکه از سوره بقره(آل عمران) است بعثت انبیاء را به دلیل فلسفه بعثت که تهذیب و تزکیه آنان است منت نهاده و می فرماید:((164» لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ:همانا خداوند بر مؤمنان منّت گذاشت كه در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت، تا آيات او را بر آنها تلاوت كند و ايشان را پاك كرده و رشد دهد و به آنان كتاب و حكمت بياموزد، هر چند كه پيش از آن، قطعاً آنها در گمراهى آشكار بودند.))
دلیل سوم: بر اینکه تهذیب و تزکیه نفس نخستین پله اول ملاقات است آنست ((تهذیب وتزکیه نفس)) هدف و غرض فلسفه بعثت همه انبیاءاست، چرا که در ایه(2) سوره جمعه آمده است :((هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِهِ وَ يُزَكِّيهِمْ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ إِنْ كانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلالٍ مُبِينٍ:اوست كه در ميان مردم درس ناخوانده، پيامبرى از خودشان مبعوث كرد تا آيات الهى را بر آنان بخواند و آنها را رشد و پرورش داده (از آلودگى شرك و تفرقه پاك سازد) و كتاب آسمانى و حكمت به آنان بياموزد و همانا پيش از اين در انحراف و گمراهى آشكار بودند.))
دلیل چهارم: بر اینکه گام اول در سیر سلو ک((الی الله)) تهذیب وتزکیه نفس است روایاتی است که در این روایات جهاد بادشمن جهاد اصغر ولی تهذیب و تزکیه نفس به منزله ((جهاد اکبر)) دانسته شده است ازهمین رو در روایات آمده است:
1-علی علیه السلام روایت می کند كه :
((اِنّ رَسُولَ اللّهِ بَعَثَ بِسَريّةٍ فَلَمّا رَجَعُوا. قالَ (صلّى الله عليه وآله وسلّم) مَرْحَبا بِقُومِ قَضَوُا الجَهادَ الاَصْغَر وَ بَقِى الجَهادَ الاَكبَرَ قيلَ يا رَسُولُ اللّهِ وَ مَا الجَهادَ الاَكبَرْ؟ قالَ: جَهادُ النَّفسِ. ثُمَّ قالَ (صلّى الله عليه وآله وسلّم): اَفْضَلُ الْجَهادِ مَنْ جاهَدَ النَّفْسَ الَّتى بَيْنَ جَنْبَيْهِ.(71)
رسول خدا (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گروهى را به جنگ فرستاد. زمانى كه آنان برگشتند، پيامبر فرمود: آفرين بر مردمى كه جهاد اصغر را انجام دادند و جهاد اكبر مانده است. سؤال شد: ، جهاد اكبر چيست؟ فرمود: جهاد با نفس و سپس فرمود: برترين جهاد، جهاد كسى است كه با نفسى كه در ميان كالبد اوست، مبارزه كند.
******
نکته دوم: تهذیب و تزکیه نفس اگر بخواهد منتج به نتیجه باشد و خروجی متفاوت با ردی داشته باشد زمینه و بستر سلوک الله فراهم بشود امکان پذیر نیست مگر آنکه به صورت تدریجی یا دفعی سه منزل از منازل سلوک و سه پله ازپله های تزکیه نفس طی شود.
1- تخلیه: مقصود از منزل((تخلیه)) آن است تمام رزائل اخلاقی همچون((حسد، تکبر، بخل، حقد، نمامی، پرحرفی، چشم چرانی وهرزگی، غیبت، دروغ، …))که هریک به تنهایی موجب تباهی انسان، و مانند موشی درانبانند که می توانند عمل صالحی که به دست آمده حبط و خالی نمایند و موجب دوری از حق تعالی شوند به تدریج یا همچون بشر حافی یک باره متحول شده باطنش را از این آلودگی ها تصفیه، تطهیر و پاک نماید چرا که درباره بشر امده است:
((بشر حافى فردى متمكن و مرفّه بود. املاك و غلامان و كنيزان بسيارى داشت. اكثر اوقات خود را با تفريح و خوش گذرانى سپرى مى كرد. روزى امام هفتم، حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) از كنار منزل او مى گذشت. ساز و آواز درون خانه بشر به گوش حضرت رسيد. از كنيزكى كه دم در منزل ايستاده بود، پرسيدند: اين منزل از آن كيست؟ پاسخ دادند: از آن مولايم بشر. پرسيدند: او بنده است يا آزاد؟ كنيزك گفت: بنده نيست، بلكه صاحب بندگان فراوان است. حضرت فرمود: آرى اگر بنده بود، اين اندازه بى بندوبار نبود. بنده بايد بسته به حق باشد، نه رسته از حق. بنده بايد گوشش به پيام معبود باز باشد، نه به نواى ساز و آواز. اين بفرمود و بفرت. كنيزك به درون خانه شتافت و جريان را با بشر در ميان گذاشت. بشر از شنيدن اين سخنان به خود پيچيد و بلرزيد و از پى حضرت روان شد، تا به حضرت رسيد و توبه نصوح نمود و ديگر دامنش را به گناه نيالود. به همين جهت، تا آخريش لحظات عمر خود كفش نپوشيد. از اين رو، به بشر حافى ـ يعنى پاى برهنه ـ ملقب شد. اين گونه بازگشت، همان تخليه دفعى است كه بشر حافى توفيق آن را يافت و در عرصه تهذيب نفس موفق و پيروز شد.:منهاج الکرامه، ص۵۹))
2- تجلیه: مقصود و منظور از تجلیه آن ست انسان به موازات اینکه باطن و درونش از رزایل اخلاقی سبعیت، بهیمیت، شیطنت تطهیر وپاک می نماید بایست خودرا به فضائل اخلاقی همچون((تواضع، حسن معاشرت، ایثار ودستگیری از محرومین، ادب و نزاکت اخلاقی آراسته وزینت بدهد و متخلق به اخلاق الهی شود.
3_ تحلیه: مقصود از تحلیه آنست برای اینکه موتور سلوک معنوی شتاب پیداکند ودر پروازبه عالم قدس ولاهوت خاموش نشود، ازنقشه راهی که شرع برای سلوک تعریف کرده حرکت کند ومتشرع به همان آدابی باشد که شارع در برابرش قرار داده است.
یگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت اول»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
*******
احکام روزه1
وقت نیت روزه
همه مراجع: وقت نیت روزه رمضان از شب تا قبل از اذان صبح میباشد و نیت روزه لازم نیست به زبان جاری شود همینکه بداند میخواهد برای انجام فرمان خداوند متعال روزه بگیرد کافی است.
نیت نکردن روزه
اگر کسی قبل از اذان صبح عمداً نیت روزه نکند، حکم روزه وی چیست؟
همه مراجع: روزهاش باطل است.
تذکر: کسی که عمداً نیت روزه نکرده است باید امساک کند (کارهایی که روزه را باطل میکند، انجام ندهد) و در این صورت فقط قضای روزه بر او واجب است و کفاره ندارد.
روزه یومالشک
همه مراجع: روزى را كه انسان شك دارد آخر شعبان است يا اول رمضان، واجب نيست روزه بگيرد و اگر بخواهد روزه بگيرد چنانچه روزه قضا دارد نيت روزۀ قضا کند و الا نیت روزه مستحبی و… بنمايد؛ چنانچه بعد معلوم شود رمضان بوده، از رمضان حساب مىشود.