اختلاف سنی در ازدواج چقدر اهمیت دارد؟
یکی از مسائل مهمی که باید هنگام تصمیم گیری برای ازدواج درنظر بگیرید، اختلاف سنی در ازدواج است. برخی میگویند که زن حتما باید چند سال کوچکتر از مرد باشد، درحالیکه ممکن است بقیه سنوسال را فقط یک عدد بدانند و معتقد باشند که با هر میزان اختلاف سنی میتوان زندگی مشترک موفق و یک ازدواج پایدار داشت. برای اینکه بدانید حق با کدام نظریه است، با ما همراه شوید.
چگونه میتوانید تصمیم بگیرید که آیا اختلاف سنی در ازدواج شما مشکلی ایجاد خواهد کرد یا نه؟
درحالیکه سالها قبل، ازدواج با فاصلهی سنی زیاد به اندازهی امروز متداول و عادی نبود و در اغلب موارد، این مردان بودند که با دختران بسیار جوانتر از خودشان ازدواج میکردند اما این روزها چنین ازدواجهایی به دلایل مختلف درحالافزایش است و در بعضی موارد زنان هم با مردان جوانتر از خودشان ازدواج میکنند
.
اما چگونه میتوان فهمید که چنین رابطهای، آیندهی روشنی پیشرو دارد یا نه! اگر در حال حاضر درگیر چنین رابطهای هستید و نمیتوانید درست تصمیم بگیرید یا میخواهید دید منطقیتری نسبت به این موضوع پیدا کنید، مطلب زیر را از دست ندهید
!
بین شما و فرد مورد علاقهتان چند سال اختلاف سنی وجود دارد؟ تفاوتهای سنی در آشناییهای قبل از ازدواج و در زندگی مشترک معمولا موضوع مهم و حساسی برای زوجهایی هستند که بین آنها پنج، ده یا بیشتر از ده سال اختلاف سنی وجود دارد. امتیازی که زوجهای تقریبا همسن از آن برخوردارند، آن است که بهندرت در مورد این مسئله فکر میکنند اما برای سایر زوجها این یک مسئلهی حیاتی بهشمار میرود، بهخصوص هنگامیکه یک رابطهی جدی را شروع میکنند و میخواهند بدانند که اختلاف سنیشان چه تأثیری روی رابطهشان میگذارد.
اختلاف سنی در اکثر زوجها چقدر است؟
میزان تفاوت سنی در زوجهای بزرگسال آمریکایی بهدقت مورد بررسی قرار گرفته است: مرکز تحقیقات Pew، دادههای مربوط به سازمان بررسی جامعهی آمریکا در سال ۲۰۱۳ را تجزیهوتحلیل کرد و دریافت که اگرچه اغلب آمریکاییها (۷۸ تا ۸۰ درصد) در اولین ازدواجشان شریکهایی تقریبا همسن خودشان انتخاب میکنند، بسیاری دیگر نیز اینگونه عمل نمیکنند
.
در زوجهای دارای تفاوت سنی، مردان بیشتر به سراغ زنان کمسنوسالتر میروند تا زنان بزرگتر از خودشان: ۱۰ درصد از مردان با زنانی که ۶ تا ۱۰ سال جوانتر از آنها هستند و ۵ درصدشان با زنانی که ۱۰ سال یا بیشتر از ۱۰ سال از آنها کوچکتر هستند، ازدواج میکنند. اما این گرایش در میان زنان متفاوت است و فقط ۲ درصد از آنها با مردانی که ۶ تا ۹ سال از آنها کوچکترند ازدواج میکنند و فقط ۱ درصد از زنان، همسرانی دارند که ۱۰ سال یا بیشتر از ۱۰ سال از آنها جوانترند.
اختلاف سنی در ازدواجهای مجدد، بیشتر است
اگر اینگونه بهنظر میرسد که مردان هنگام ازدواج مجدد بهدنبال زنان جوانتر هستند، باید بگوییم که با توجه به تحقیقی در مرکز تحقیقات Pew در سال ۲۰۱۴، این مسئله کاملا حقیقت دارد. تنها ۵۷ درصد از مردان در ازدواج مجدد با زنان تقریبا همسن خودشان ازدواج میکنند؛ ۱۰ درصد زنانی را انتخاب میکنند که ۱۰ سال یا بیشتر از ۱۰ سال از آنها کوچکترند و ۱۸ درصد به دنبال شریکهایی هستند که ۶ تا ۸ سال از آنها جوانترند. در همان مطالعه، زنان فقط در ۱۱ درصد از موارد از همسرانشان بزرگتر بودند.
چگونه میتوانید بفهمید که آیا یک رابطه با اختلاف سنی زیاد، خوب پیش خواهد رفت یا نه؟
با افزایش تعداد ازدواجهایی که زوجهای آنها اختلاف سنی زیادی باهم دارند، دیگر قرارگذاشتن با کسی که چندین سال از شما بزرگتر یا کوچکتر است، عجیب و غیرمعمول نیست. بااینحال چنین روابطی ممکن است با چالشهایی همراه باشند: اما چگونه میتوانید تصمیم بگیرید که آیا اختلاف سنی در ازدواج شما مشکلی ایجاد خواهد کرد یا نه؟ آیا اختلاف سنیتان بیشازحد زیاد است یا سن، عامل مهمی بهحساب نمیآید؟
اینها نمونههایی از مسائل بالقوهای هستند که در روابط زوجهایی با اختلاف سنی زیاد، از اهمیت بیشتری برخوردارند:
۱. چقدر شبیه هم هستید؟
شباهت میان دو طرف میتواند میزان رضایتمندی را در روابط طولانیمدت پیشبینی کند. درحالیکه همهی زوجها گاهی اوقات در مورد علایق مشترک و اولویتهایشان باهم بحث میکنند اما زوجهای دارای اختلاف سنی زیاد معمولا این مسئله را بیشتر از بقیه تجربه میکنند. سن ممکن است فقط یک عدد باشد یا میتواند به عاملی تبدیل شود که باعث ایجاد تفاوتهای فاحش در نحوهی گذراندن اوقات فراغت، چگونگی صرف پول یا تصمیمات دیگر میشود.
۲. آیا هردوی شما زمانبندی مشابهی برای رابطهتان دارید؟
اگر احتمال ازدواج وجود دارد، صحبتکردن درمورد زمان برداشتن گام بعدی میتواند برای زوجهای دارای اختلاف سنی، بسیار مفید باشد. اگر شبکهی اجتماعی یکی از آنها عمدتا از زوجهای متأهل تشکیل شده است اما دیگری فقط دوستان مجرد دارد، هریک از دو طرف با انتظارات و فشارهای مختلفی مواجه خواهد شد. صحبتکردن در مورد انتظارات و برنامههای هریک از طرفین میتواند به چنین زوجهایی کمک کند که در مورد گام بعدی در رابطهشان بهتر تصمیم گیری کنند.
۳. آیا دوستان و اعضای خانوادهتان از شما حمایت میکنند؟
باتوجه به بررسیهای انجامشده، زوجهای دارای اختلاف سنی نسبت به زنوشوهرهای همسن، بیشتر با مخالفت و عدم تأیید اجتماعی مواجه میشوند. نادیدهگرفتهشدن رابطهی آنها توسط دوستان و اعضای خانواده میتواند فشار زیادی روی آنها وارد کند، آنها را منزوی سازد و حتی میتواند دیدگاههای دو طرف را نسبت به رابطه تغییر دهد. درحالیکه زوجهای دارای اختلاف سنی بهاندازهی زوجهای همسن بههم متعهد هستند اما عدم تأیید رابطهی آنها توسط دیگران میتواند از میزان تعهدشان بکاهد. بهعبارت دیگر داشتن خانواده و دوستانی که از چنین زوجهایی حمایت میکنند، میتواند برای روابطی با اختلاف سنی بالا بسیار مفید باشد.
۴. بچه میخواهید یا نه؟
این سؤال فقط مختص زوجهای دارای تفاوت سنی نیست اما وجود فاصلهی سنی زیاد بین دو طرف میتواند تصمیمگیری در این مورد را دشوارتر کند. پدرومادرشدن – خواه فرزند بیولوژیکی خودتان باشد یا فرزندخوانده – در دههی ۲۰ و اوایل دههی ۳۰ با دههی ۴۰ یا ۵۰ یا ۶۰ زندگی، بسیار متفاوت است. اگر هر دو طرف نظر مشابهی در مورد پدرومادرشدن در آینده داشته باشند، از هر نظر به نفع رابطهشان است.
۵. آیا از لحاظ مالی آماده هستید؟
اگر قرار است رابطهی شما به ازدواج ختم شود، ممکن است لازم باشد با یک مشاور مالی مشورت کنید تا یک برنامهی مالی در اختیارتان قرار دهد که از هر دوی شما پشتیبانی میکند. تفاوتهای سنی میتوانند چالشهایی در برنامه ریزی بازنشستگی ایجاد کنند. مجلهی خبری اخبار آمریکا و گزارش جهانی میگوید که برای داشتن یک شریک زندگی جوانتر، باید خودتان را از نظر مالی آماده کنید؛ این در برخی شرایط میتواند بهمعنای بهتأخیرانداختن بازنشستگی برای طرف مُسنتر باشد.
۶. آیا اهداف رابطهی شما هماهنگ (همسو) هستند؟
خیلی سخت است که یکی از طرفین رابطه به خوشگذرانی کوتاهمدت فکر کند، اما طرف دیگر اهداف بلندمدت داشته باشد. چنین اهداف ناهماهنگی در یک رابطه، به روابط دارای اختلاف سنی محدود نمیشود، بااینحال برخی از عوامل مربوط به سن میتوانند در تعیین اهداف نقش داشته باشند. یک نظرسنجی از بزرگسالان مجرد آمریکایی نشان داد که ۳۳ درصد از افراد ۱۸ تا ۲۴ ساله، دلیل اصلی ازدواجنکردنشان را «نداشتن آمادگی برای ازدواج/ بیشازحد جوان بودن» اعلام کردند، درحالیکه فقط ۱۱ درصد از افرد بالای ۳۵ سال، همین دلایل را برای مجردماندنشان برشمردند
.
زوجها برای آنکه بفهمند آیا میتوانند یک رابطه زناشویی پایدار و شاد ایجاد کنند یا نه، در مورد تمام تفاوتهایشان بحث و گفتوگو میکنند. اختلاف سنی ممکن است یک بُعد از رابطهباشد اما بعید است که بتوان آن را تعریف (مشخص) کرد. درواقع یک نظرسنجی جدید نشان میدهد که اکثر آمریکاییها عشق (۸۸ درصد)، تعهد (۸۱ درصد) و همدلی (۷۶ درصد) را بهعنوان دلایل مهم ازدواج درنظر میگیرند و اینها ارتباط چندانی با سنوسال ندارند
راسخون
والدین کمال گرا، تربیت نادرست فرزند
والدین کمال گرا نه تنها موفقیت های فرزندان شان را کم اهمیت جلوه می دهند، بلکه برایشان سخت است که تلاش های آنها را بپذیرند و به آنها پاداش دهند. این والدین به جای ارزیابی مثبت و تشویق فرزندان شان، مدام از آنها می خواهند که بهتر از قبل عمل کنند. آنها بیش از اندازه انتقاد می کنند، سخت گیرند و عموما کمتر از فرزندان شان حمایت می کنند. با ما همراه باشید.
فرزندان والدین کمال گرا دست به نوآوری و کارهای تازه نمی زنند. همیشه مضطرب و پریشانند. به توانایی های خود اعتماد ندارند.
مقدمه
کمال گرایی باوریست که در آن باید تمام کارها را به شیوه ای وسواسی و کامل انجام داد و غیر از آن مورد قبول فرد نیست. این افراد( چه والد باشند و چه کودک) فشار دایمی برای حرکت به سمت اهداف غیرقابل دستیابی در دورن خود احساس می کنند و ارزش خودشان را با کارایی خودشان و دستاوردهای شان می سنجند. کمال گرایی یکی از ویژگی های والدین است که با تلاش برای کامل و بی نقص بودن و تعیین معیارهای بسیار عالی و افراطی برای خود و فرزندان شان تعریف می شود و گرایش به رفتارهای ارزیابانه و انتقادی در آنها به شدت به چشم می خورد.
واژه کمال یک مفهوم نسبی دارد و می توان گفت همه انسان ها به نحوی کمال گرایند؛ برخی کمال گرایی بهنجار دارند و برخی از تاثیرات کمال گرایی نابهنجار در زندگی خود رنج می برند. فرد کمال گرای بهنجار از تلاش و رقابت برای برتری لذت می برد و در عین حال محدودیت های شخصی را به رسمیت می شناسد. اما کمال گرای نابهنجار به دلیل داشتن انتظارات غیر واقع بینانه، هرگز از عملکرد خود خشنود نخواهد شد و از منظر خود هرگز کاری را خوب انجام نمی دهد که بتواند از آن لذت ببرد.
در بعد منفی کمال گرایی، والدین کمال گرا استانداردهای خیلی سختی برای فرزندان خود در نظر می گیرند و انتظارات بالای آنها با توان و شرایط فرزندان سازگاری ندارد؛ لذا موجب شکست آنها می شود و این شکست انتقاد شدید والدین را به دنبال دارد. اما در کمال گرایی مثبت، والدین خواستار موفقیت و رشد فرزندان، متناسب با شرایط آنها هستند و به این منظور شرایط را برای آنها مهیا می کنند.
مصایب زندگی با والدین کمال گرا
اگر والدین قابل اعتماد، همدل، آرامش دهنده و برخوردار از رفتارهای سازنده باشند و دایم از کودک ایراد نگیرند، تصور ذهنی او نسبت به خویش به صورت مثبت تقویت می شود. اما اگر والدین در کنترل، زیاده روی کنند و انجام خواسته های آنها برای کودک امکان نداشته باشد، بایدها و اجبارها و نتوانستن را به کودک تحمیل کنند، به تدریج کودک پیام «من به حساب نمی آیم» را در خود درونی می کند. ممکن است والدین به صورت لفظی از کودک نخواهند که کامل باشد.
اما اگر ابراز مهر و محبت آنان به رفتار کودک بستگی داشته باشد، به تدریج تفکر خاص «تنها اگر رفتار کاملی داشته باشم، مورد قبول آنها خواهم بود» و «اگر همیشه خوب به نظر بیایم، ارزش خود را حفظ کرده ام» در او شکل می گیرد. در واقع افرادی که اعتماد به نفس اندکی دارند، برای حفظ هویت و ارزش خویش به معیارهای کمال گرایانه احتیاج دارند.
رفتارهای والدین کمال گرا
والدین کمال گرا نه تنها موفقیت های فرزندان شان را کم اهمیت جلوه می دهند، بلکه برایشان سخت است که تلاش های آنها را بپذیرند و به آنها پاداش دهند. این والدین به جای ارزیابی مثبت و تشویق فرزندان شان، مدام از آنها می خواهند که بهتر از قبل عمل کنند. آنها بیش از اندازه انتقاد می کنند، سخت گیرند و عموما کمتر از فرزندان شان حمایت می کنند. درخواست های افراطی آنان ممکن است از راه های گوناگون تقویت شود. به عنوان مثال از طریق اجبار، تهدید، تنبیه یا اظهار یاس.
از آنجا که این والدین کودکان خود را تایید نمی کنند، کودک نیز به خود و توانایی هایش اعتماد نخواهد داشت و احساس خود ارزشمندی لازم را پیدا نمی کند و با خلا های عاطفی مواجه می شود. نتایج مطالعات نشان می دهد افراد کمال گرا، فرزند پدر و مادران کمال گرا هستند. این رابطه به ویژه وقتی والد و فرزند همجنس هستند، قوی تر به نظر می رسد. فرزندان این افراد باید همواره بی نقص باشند و به تلاش خود ادامه دهند تا جایی که تایید پد و مادر را به دست آورند. فرزندان پدر و مادران کمال گرا احساس خوشبختی نمی کنند
چنین فرزندانی دست به نوآوری و کارهای تازه نمی زنند. همیشه مضطرب و پریشانند. به توانایی های خود اعتماد ندارند. هیچ گاه عمیقا احساس خوشحالی نمی کنند چرا که گمان می کنند رفتارشان به آن اندازه خوب نیست که نظر دیگران را جلب کنند. این کودکان هرگز نمی توانند به احساس رضایت و خشنودی از زندگی دست یابند و از شرکت در رقابت ها حتی اگر از توانایی خود مطمئن باشند، دوری می کنند.
ویژگی های مشخص کمال گرایی
- داشتن اهداف بلندپروازانه، جاه طلبانه، مبهم، دست نیافتنی و تلاش افراطی برای رسیدن به اهداف
- نیاز شدید به موفقیت
- گرایش به اندیشه همه یا هیچ
- ارزیابی سخت گیرانه از خود و دیگران
- پرهیز از آشکار شدن عیب ها و نقص ها
- انتظارات زیاد از خود و دیگران
- احساس ستیره نسبت به خود و دیگران به دلیل برآورده نشدن انتظارات
- ناتوان بودن از درخواست کمک از دیگران، حتی از نزدیک ترین دوستان
- ترس از بازنده بودن و نارضایتی دیگران
دردهای در سایه
زمانی که کمال گرایی به صورت ناسالم و نابهنجار باشد، می تواند زمینه ساز بروز اختلالاتی چون وسواس، افسردگی ، بی اشتهایی عصبی، اختلالات شخصیت، اختلالات اضطرابی، استرس، اختلالات روان تنی و میگرن، مشکلات خواب، اهمال کاری، اختلالات خوردن، تمایل به خودکشی، روابط شخصی آشفته و بسیار بیماری های روانی دیگر شود؛ بنابراین بی توجهی به علایم آن می تواند نتایج جبران ناپذیری را در پی داشته باشد. همچنین از آنجا که کمال گرایی والدین بر روی جهت گیری های ذهنی و خودپنداره کودکان تاثیر بسزایی دارد، درمان اختلالات رفتاری پدر و مادرها که میراث سال های کودکی آنهاست، یک ضرورت است تا با فراهم آوردن یک محیط امن و سالم که حق طبیعی هر کودک است، او را همدلانه حمایت کنند تا بتواند آزادانه و ایمن در میدان زندگی رشد کند و بالنده شود.
منبع: راسخون
نظریات مدارا در آداب معاشرت
در حوزه مدارا، نظریات متفاوتی وجود دارد. پذیرش و اجازه دادن، تحمل کردن و تاب آوری، حمایت و تسهیل کردن برخی از این نظریات است. با ما همراه باشید تا با این نظریات بیشتر آشنا شوید.
مدارا عبارت است از نرم برخورد کردن با دیگران، به آنها جا دادن و در حق آنها خشونت روا نداشتن.
نظریات مدارا
فضیلت مدارا، مستلزم همزیستی مسالمت آمیز با عقیده یا عملی است که از منظر فرد، باطل یا اخلاقة ناروا به شمار میرود. (برنارد، ۱۹۹۶) این تعریف، در حوزه های مختلف سیاسی، اخلاقی، جامعه شناسی و روان شناسی مورد بحث قرار گرفته، اما مدارایی که ما در اینجا از آن سخن می گوییم، به عنوان یک فضیلت اخلاقی است. آن هم در حوزه روابط بین فردی نه در سایر حوزه ها مثل حوزه های بین الادیانی.
بسیاری از مقالات اخلاقی که در این زمینه وجود دارد، خلط نوشت های بین مدارا و رفق است. و لذا از ذکر آنها خودداری می نماییم. تنها به عنوان نمونه به ذکر یک مورد بسنده می کنیم.
تعریف مدارا
نویسنده ای در تعریف مدارا نوشته است: «مدارا عبارت است از نرم برخورد کردن با دیگران، به آنها جا دادن و در حق آنها خشونت روا نداشتن. مدارا در پیدایش سه زاویه خوش اخلاقی یعنی نرم برخورد کردن، همدمی نیکو و تحمل کردن دیگران به گونه ای که از انسان فرار نکنند نقش فراوانی دارد»[1]
در حالی که در واقع، این مطلب، درباره رفق صدق می کند. خود نویسنده هم آن را به تعریف مجمع البحرین ولسان العرب ذیل ماده رفق ارجاع می دهد. متاسفانه این نوع تحلیل ها، تحلیل های عرف زده است. نه علمی. وقتی بین ما و فردی که با وی وارد یک تعامل ارتباطی شده ایم، در موضوع خاصی تفاوت وجود دارد، به دو گونه می توانیم رفتار کنیم؛ یکی منازعه و دیگری مدارا. در منازعه، ما از وی می خواهیم که از باور با رفتار خود دست بردارد و با تعصب و جزمیت درباره موضع خود در صدد تحمیل عقیده و رفتار خود به او هستیم و این کار را همراه با ناراحتی و گاه پرخاشگری انجام می دهیم.
اما مدارا با رد کردن ارعاب، ممنوعیت و محرومیت، تقدم را به استدلال و تعقل می دهد، مدارا در ضدیت با پاکسازی اخلاقی با ناشکیبایی روانی است. منظور از آن، مکانیسم ایمنی بخش است که هر آنچه از خود نیست را نمی پذیرد. به عبارت دیگر هر آنچه با ایده ها و اعتقاداتمان همخوانی ندارد را رد می کند.[2]
بنابراین در برخورد مدارایی، در عین باورمندی و پای بندی به اصول و باورهای خود، عقاید یا رفتارهای رقیب را تحمل کرده و به او اجازه می دهیم که بر موضع باطلل خودش بماند. هرچند ممکن است ما از او بخواهیم که از نظر خود دست بردارد و موضع متفاوت خود دفاع کنیم. اما از هر گونه تحمیل و پرخاشگری اجتناب ورزیده و این کار را با مهربانی و نرمی و تسهیل انجام می دهیم و به وی کمک می کنیم تا خود به موضع ما برسد.
پس مدارا به معنی «پذیرش یا اجازه دادن» به چیزی که شخصا قبول ندارد، است. همچنین در معنای «تحمل و تاب آوردن» یا «پشتیبانی، حمایت یا نگه داشتن» اندیشه متفاوت هم تعریف شده است.[3]
با توجه به آنکه مدارا، از دیدگاه نویسنده، گونه ای از رفق است و باید مؤلفه های رفق را دارا باشد، باید این نتیجه صحیح باشد که هر سه گزینه زیر در معنی مدارا وجود دارد:
1.پذیرش و اجازه دادن
بر این اساس، باید بین اعتقاد به باور خود و تعصب به آن فرق گذاشت. این دو موضوع متفاوت از هماند بسیاری از کسانی که از مدارای مذهبی سخن راندند و مدعی شدند که باید از تعصبهای مذهبی دست برداشت و از عقاید و آیین های دیگران آگاهی یافت و ارزش های خویش را در ترازوی فضایل دیگر زمانها و مکان ها سنجید، به اتهام نسبی گرایی یا تساهل و تسامح متهم شدند.
در حالی که چنین نیست که هر کس از عدم تعصب بر باورها حرف زد به معنی تساهل و تسامح باشد. چرا که میتوان هر دو را باهم جمع کرد. یعنی هم به باور خود معتقد بود و جزم داشت و هم به باورهای دیگر اجازه داد که ارائه شوند. او باید دارای حداقل به اندازه طرح این سوال در خود، دارای نگرش منعطف باشد که «آیا ممکن است فرد مقابل من درست بگوید؟» همین که این سؤال را برای خود طرح کرده و به دیدگاه های دیگر اجازه طرح و به خود اجازه فکر کردن درباره آنها را می دهد به این معنی است که با آن شخص مدارا کرده است.
به عبارت دیگر، در مدارا اصول و مبانی ثابت است و در آن اغماضی صورت نمی گیرد. و این تفاوت آن با تساهل و تسامح است. نکته ای که بدیهی است آن است که رفتار مدارایی، یک رفتار عمدی و اختیاری است. بدین معنی که کسی می تواند به شکل معنادار در مورد مدارا (پذیرفتن یا اجازه دادن به رقیب) صحبت کند که در موقعیتی باشد که بتواند نپذیرد یا قدرت داشته باشد اجازه ندهد.
2.به تحمل کردن و تاب آوردن
این ویژگی، در واقع بعد هیجانی ویژگی قبل است. بدین معنی که تحمل کردن و تاب آوری در برابر مخالف، باعث می شود که او اجازه عرض اندام پیدا کرده و پذیرفته شود. این تاب آوری در موقعیت هایی که نظر مخالف باید تغییر کند مثل موضوعات مذهبی، برای دوری از شتاب زدگی است تا با تدبیر و سیاست برای تغییر مخالفت طرحی بریزد. و در موقعیت هایی که نیازی به این تغییر نیست مثل موضوعات روزمرهای که دو طرف آن مساوی است، برای تسکین یافتن خود جهت گذشتن از نظر با ایده شخصی است.
بنابراین، اگر چه تحمل در ماهیت مدارا نیز هست اما مراد از آن صبر نیست. چرا که اصل مدارا همان احتیاط و نیرنگ و پرهیز از شر و اذیت مقابل است. و به این هدف، تحمل صورت می گیرد.
3.حمایت و تسهیل کردن
علاوه بر اینکه مخالف، تحمل و پذیرفته میشود، از وی حمایت عاملقی می شود این حمایت عاطفی به دو منظور است؛ اگر لازم است نظر مخالف تغییر کند، به منظور جلب نظر وی و تغییر درونی (نه بیرونی) است این حمایت عاطفی، نمود بارز ترمی شخص مداراگر است. در این موارد، شخص مداراگره راههای تغییر نظر مخالف را به آسانی برای او هموار و زمینه آن را با تدبیر و تفریح تسهیل می نماید. اما اگر موقعیت مدارا، از مواردی است که لازم نیست در نهایت نظر مخالف تغییر کند، حمایت عاطفی به منظور آن است که شخص مداراگر، از اینکه از نظر خود گذشته است، منت یا ناراحتی نداشته باشد و هیچ گونه خلل و سردی در تعامل خود با وی ایجاد نکند این سه ویژگی که در مدارا وجود دارد.
معنی این تحقیق در استخراج شاخصهای آن در روابط همسران خواهد بود این سه ویژگی را برخی به نوعی دیگر با تمایز بعد اعتقاد و عمل در مدارا چنین بیان کردهاند که: فضیلت مدارا دارای جز، اعتقادی و جز، عملی است: فرد مطلق گرا جزء دوم مدارا را نمی پذیرد و فرد کثرت گرا جزء اول را بنابراین مدارا نفیلمهای میان این دو نظر است.
جز، نخست اعتقادی است. فضیلت مدارا تحقق نمی یابد مگر آنکه فرد باور خود را نسبت به امر الف حق بداند و باور رقیب را در خصوص آن باطل بشمارد. بنابراین مدارا، فقط به آن دسته از عقاید و اعمالی تحقق می گیرد که از منظر فرد ناحق یا نادرست تلقی می شود.
پس اشتباه است که فکر کنیم مدارا مستلزم نوعی بیطرفی است که درباره هیچ رفتار و باوری قضاوت نداشته باشیم. اشتباه است که فکر کنیم شخصیت نرم از حیث روان شناختی، دارای حساسیت های کمی است، باید و نبایدهای زیادی ندارد و یک شخصیت غیر مقید به اجرای اصول است. بلکه حساسیت و تقید دارد اما تفاوت آن در جزء دوم مدارا مشخص میشود.
این در حالی است که در روان شناسی در عامل های شخصیت، انعطاف پذیری را در مقابل جزمیت قرار داده اند، اما رفق و مدارا اگر چه نوعی رفتار انعطافی هستند. اما به این معنا نیست که شخص، دارای تفکر جزمی (سیاه و سفید) نباشد. چرا که در آن صورت، اصلا موضوع مدارا پیش نمی آید.
جزء دوم عملی است. فضیلت مدارا فقط در صورتی تحقق می پذیرد که شخص علیرغم آنکه عقیده یا عملی را ناحق می داند بنا بر دلایل با ملاحظاتی مایل است با صاحبان آن عقاید یا عاملان آن رفتار به صلح و مسالمت زندگی کند.[4]
مدارا، قرابت زیادی با اصل آزادی های فردی پیدا می کند. و هر عملی که این آزادی را محدود کند، عملی مداراگونه تلقی نمی شود. در عین حال که مداراگری به معنی نداشتن اصول و یا نبود باور جزمی به آنها نیست. به این معنا نیست که در برابر باورها و رفتارهای مخالف خود، هیج عکس العملی نباید نشان داد. بلکه مقصود، آن است که نباید آنها را سرکوب کرد و با خشونت رفتار نمود. نوع عکس العمل، باید همراه با نرمی و رعایت اصول مدارا باشد.
پی نوشت:
[1]. عباس پسندیده، کانون مهرورزی، تهران: ریاست جمهوری، مرکز امور زنان، 1389، ص 33.
[2]. مورن ادگار، اخلاق، مترجم: امیر نیک پی، تهران: نگاه معاصر، 1393، ص ۱۰۹.
[3]. عبدالرحمن میاح، اصطلاحات سیاسی، زیر نظر ناصر جمال زاده، قم: پارسایان، 1382، ص 29.
[4]. احمد نراقی، معراج السعاده، قم: نشر جمال، ۱۳۹۲، ص 79.
جلوگیری از آثار مخرب طلاق بر فرزندان
وقتی استحکام روابط زناشویی از بین می رود و زن و مرد دچار ناسازگاری های همه جانبه می شوند، راهی جز جدایی باقی نمی ماند اما باید بدانید طلاق، صدمات روحی جدی به فرزندان وارد می کند و در جسم و روح آنها آثار زیان باری به جا می گذارد.
بعداز طلاق، کودکان کم سن ممکن است بشدت احساس گناه کنند.
چکیده : وقتی استحکام روابط زناشویی از بین می رود و زن و مرد دچار ناسازگاری های همه جانبه میشوند، راهی جز جدایی باقی نمی ماند اما باید بدانید طلاق، صدمات روحی جدی به فرزندان وارد می کند و در جسم و روح آنها آثار زیان باری به جا می گذارد.
تعداد کلمات 1226 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
جلوگیری از آثار مخرب طلاق بر فرزندان
دنیای متفاوت
فرزندان بدون اینکه تقصیری در جدایی والدین داشته باشند شاهد تشنج و درگیری در خانواده خواهند بود. طلاق برای کودک به معنای وارد شدن به دو دنیای متفاوت است که باید هر کدام را بهطور جداگانهای درک کند و خود را با شرایط جدید تطبیق دهد. کودکان طلاق، در برابر کودکان عادی احساس تنهایی، استرس و بیپناه بودن میکنند اما والدین باید در این شرایط دشوار، امنیت عاطفی و احساس اطمینان را به کودکشان منتقل کنند.
پیامدهای روانی طلاق برای کودکان
طلاق برای کودکان پراسترس، ناراحتکننده و گیجکننده است، ممکن است کودکان برای اینکه زندگی آنها به چه صورت درخواهد آمد دچار اضطراب و درگیری فکری شوند و به دلیل نقطهنظرهای والدینشان احساس عصبانیت نسبت به آنها پیدا کنند. مساله طلاق امری مهم شمرده میشود و از نظر هیچکدام از اعضای خانواده آسان نیست، با این حال والدین میتوانند در این مورد به گونهای رفتار کنند تا این شرایط برای فرزندانش قابل تحملتر شود.
مراحل کمک به فرزندان
کمک کردن به فرزندان برای کنار آمدن با مساله طلاق میتواند به این صورت باشد که اول؛ ثبات را در خانه به وجود بیاورند و در درجه بعد، توجه بیشتری به نیازهای بدنی و روحی روانی فرزندان شود. برای مثال والدین میتوانند دیدگاه مثبت و اطمینانبخشی را به فرزندانشان القا کنند. برای رسیدن به این هدف پدر یا مادر در درجه اول باید مراقب وضعیت فعلیشان باشند و سعی کنند با همسر قبلی خود رابطه خالی از جنجال و دعوا داشته باشند. والدین نباید فرزندشان را نسبت به همسرشان بدبین کنند و ذهن فرزند خود را نسبت به طلاق به گونهای صلحآمیز و عاری از کینه آماده کنند. علاوه براین والدین باید سعی کنند محبت کافی غیرشرطی به فرزندانشان عرضه کنند. بهطور کلی صبر و حوصله، اطمینان و گوش دادن میتواند تنش را در کودکان کاهش دهد و به آنها کمک کند تا با شرایط جدید کنار بیایند.
اقدامات قبل از طلاق
کودکان ذاتا به حالت ثبات در خانه تمایل دارند و والدین میتوانند با مراقبت و ایجاد روال خاص و ساختار بهخصوص، این ثبات را ایجاد کنند. در این شرایط ایجاد وضعیت مناسب برای کودکان باید در اولویت قرار گیرد. والدین برای برقراری آرامش باید به شدت از جروبحث در مقابل فرزندان اجتناب کنند. یادتان باشد کودکان نیاز دارند تا هم پدر هم مادر را در زندگیشان احساس کنند البته این کار با نوشتن نامه و تلفن نیز امکانپذیر است. پدر و مادر نباید فضایی بهوجود بیاورند تا فرزندان مجبور به قضاوت در مورد والدینشان شوند یا بخواهند جانبداری کنند، بلکه باید محبت را در دل فرزندان نسبت به همسرشان افزایش دهند.
مطلع کردن فرزندان از طلاق
اگر والدین میخواهند فرزندانشان را از جدایی خود باخبر کنند باید صادقانه و به زبان ساده واقعیت را برای آنها مطرح کنند. پدر و مادر بعد از بیان علت طلاق باید به فرزندشان ابراز محبت کنند و به آنها بفهمانند که طلاقشان هیچ خدشهای به علاقه آنها نسبت به فرزندشان وارد نمیکند، این موضوع از اهمیت بسیاری برخوردار است. والدین باید با فرزندانشان صادق باشند بدون اینکه در مورد مسایل قضاوتی روی همسرشان تاکید کنند و کسی را برای چنین اتفاقی سرزنش نکنند. والدین قبل از طلاق، آمادگیهای لازم را با کودکان انجام دهند و هنگام بیان توضیحات حتما در مورد همسرشان با احترام صحبت کنند.
توجه به سن کودکان
این مساله نیز باید خاطرنشان شود که سن فرزندان هم در نظر گرفته شود، کودکان کم سنوسال نیاز به توضیحات کمتر و سادهتری دارند ولی کودکان بزرگتر احتیاج به توضیحات بیشتری دارند. والدین باید در مورد یکسری تغییرات احتمالی در زندگی آینده فرزندانشان با آنها صحبت کنند، با توجه به این شکل مسایلی که مطرح میکنند حتما واقعی باشد و از داستانسرایی پرهیز کنند. والدین میتوانند اتفاقاتی را که پیش آمده به زبان ساده برای فرزندانشان تعریف کنند و به آنها اجازه دهند تا احساساتشان را در این مورد بیان کنند و والدین بدون اینکه دفاعی برخورد کنند با دلوجان به حرفهای آنها گوش کنند. اطمینانبخشی و از بین بردن ترس و سوءتفاهم در درجه بعدی از اهمیت شایانی برخوردار است و البته محبت غیرشرطی را نیز نباید فراموش کرد. والدین باید به کودکان اطمینان دهند که به هیچ عنوان آنها علت طلاق نیستند.
ایجاد حس اطمینان در کودک
در مورد بیان احساس، باید به کودکان کمک کرد چون آنها نمیتوانند از طریق کلمات، احساسات واقعیشان را ابراز کنند، بنابراین والدین باید آنها را یاری کنند تا حرفهایشان را صادقانه و بدون ترس بیان کنند و از اینکه شما را با حرفهایشان برنجانند بیمی نداشته باشند. حمایت و محبت به فرزند، او را در مقابل اینگونه حوادث بیمه میکند و این اطمینانبخشی، استرس را از کودک دور میکند. کودک باید از ادامه یافتن ارتباط با پدر و مادر اطمینان خاطر داشته باشد و بداند که هر دو والدین به همان اندازه قبل به او علاقه دارند و در صورت بروز مشکل همه خانواده با کمک هم از پس آن برخواهند آمد.
سازگار کردن کودک با طلاق
کودکان برای رشد سالم احتیاج به محیط آرام دارند. والدین باید اهمیت این موضوع را در نظر بگیرند و با وجود ناسازگاریهایشان تصمیم بگیرند تا محیطی آرام و بدون تنش برای فرزندانشان ایجاد کنند و بر سر این موضوع به توافق دو نفره برسند. کودک در محیط درگیری والدین آسیب میبیند البته طلاق نیز راهحل درستی نیست و مشکلی را حل نمیکند اما میتواند بین پدر و مادر توافقی باشد. کودکان به دو سال یا بیشتر زمان احتیاج دارند تا بتوانند با این مساله سازگاری پیدا کنند. این تصمیم به میزان درگیری و حمایتهای بعد از طلاق بستگی دارد. بعضی از کودکان با طلاق پدر و مادر سازگاری پیدا میکنند و برخی نیز مشکل بیشتری در دوران بزرگسالی پیدا میکنند.
واکنش های کودکان به جدایی
از آنجا که کودکان پیشدبستان مهارتهای لازم برای کنار آمدن با تغییرات را ندارند، احتمال بروز مشکلات سازگاری در آنها نسبت به کودکان بزرگتر بیشتر است و خودشان را به شدت گناهکار میدانند. در سن شش تا هشتسالگی این احساس گناه کمتر دیده میشود ولی احساس غمگینی بسیاری را به دلیل از دست دادن یکی از والدین تجربه میکنند. کودکان بین ۹ تا ۱۲سال به نحوی بهتر طلاق والدین را درک میکنند و نوجوانان که قدرت درک بالاتری دارند، هم علت طلاق را درک و هم آن را مفهومسازی میکنند، بنابراین میتوانند سازگاری بهتری داشته باشند. عکسالعمل دختران و پسران متفاوت است. دختران معمولا گوشهگیر و مضطرب میشوند ولی پسران پرخاشگر میشوند و سعی میکنند تا از اطاعت سر باز زنند.
رفتار والدین بعد از طلاق
با توجه به نوع برخورد و رفتار والدین، کودکان دچار مسایل متفاوتی میشوند، مهمترین مساله در طلاق، سازگاری والدین و ادامه داشتن دیدارها به یک اندازه با هر دو آنهاست. کودکانی که دارای خلقوخوی خاص هستند دچار پیامدهای بیشتری بعد از طلاق میشوند. پدر و مادر بعد از طلاق نباید وظایف اصلی خود را فراموش کنند و انتظار نداشته باشند که کودکان نیازهای احساسی آنها را برآورده کنند. دیدار کودک با والدین باید منظم و قابل پیگیری باشد و بعد از دیدار، والدین از کودک بازجویی نکنند و نسبت به نیازهای فرزندشان حساس باشند.
منبع: گفتگو با «نسیم رضوی»، کارشناسارشد روانشناسی
راسخون
نحوه آموزش مسئولیت پذیری به کودکان
مسئولیت پذیری اساسی ترین و مهمترین مساله ای است که باید به منظور رسیدن به موفقیت به تمام افراد آموزش داده شود زیرا این مورد از موارد اکتسابی است. حس مسئولیت باید در خانواده و اجتماع رشد کند. والدین در این میان نقش کلیدی ایفا می کنند. به همین دلیل باید در جهت پرورش این حس مهم، کودک را یاری دهید تا در آینده فرد مسئولیت پذیری تربیت کنید. در این مطلب قصد داریم در مورد آموزش مسئولیت پذیری به کودک توضیحاتی ارائه دهیم.
اولین گام برای آموزش مسئولیت پذیری کودک، حفظ استقلال کودک است. به کودک بیاموزید که لزومی ندارد در همه حال والدینش کنارش باشند.
آموزش مسئولیت پذیری به کودک از چه زمانی باید آغاز شود؟
شاید سوال بسیاری از والدین این باشد که از چه زمانی باید به کودک مسئولیت بدهید. والدین عزیز توجه کنند از زمانی که کودک خود را می شناسد و می تواند حرف بزند باید به او مسئولیت داده شود. به همین دلیل مهم است که شما والدین عزیز رفتارهای تربیتی خود را در راستای افزایش مسئولیت پذیری کودکان تنظیم کنید.
انواع مسئولیت پذیری
قبل از آموزش مسئولیت پذیری به کودک باید بدانید که چه مسئولیت هایی را باید به او واگذار کنید. دو نوع مسئولیت پذیری وجود دارد:
- مسئولیت پذیری شخصی
- مسئولیت پذیری اجتماعی
والدین عزیز علاوه بر اینکه مسئولیت های شخصی کودک را به او توضیح می دهند باید درباره مسئولیت های اجتماعی و وظایفی که کودک در اجتماع به عهده خواهد گرفت او را توجیه کنند.
نحوه آموزش مسئولیت پذیری به کودکان
وظایفی مطابق با سن و سالش به او بدهید
مساله ای که در آموزش مسئولیت پذیری به کودک بسیار مهم است این است که به او مسئولیتی بدهید که با سن و جثه او مطابقت داشته باشد. زیرا اگر او نتواند از پس مسئولیت های خود بر بیاید یا آنها را کامل انجام ندهد، اعتماد به نفس خود را از دست خواهد داد و در زندگی آینده اش نیز ترسو بار خواهد آمد. بر عکس اگر مسئولیت های او منطبق با سن کودک باشد او بیشتر مشتاق می شود آنها را تکرار کند.
مسئولیت های او را مشخص کنید
از دیگر آموزش های مسئولیت پذیری به کودک این است که کارهایی که باید انجام دهد را برای او لیست کند. این مسئولیت ها را برای او مشخص کنید و به آنها بیاموزید چگونه آنها را درست انجام بدهند. می توانید برای انجام مسئولیت های او جلسه خانوادگی بگذارید و در جلسات خانوادگی این مسئولیت ها را مشخص کنید. به فرض مثال یکی از وظایف کودک تمیز نگه داشتن و مرتب کردن اتاقش است. کودک می تواند وسائل خود را جمع و جور کند اما کارهایی مثل جارو کردن اتاق از عهده او خارج است. به همین دلیل می توانید این وظایف را برای او شرح دهید که من اتاقت را جارو می کنم اما تمیز کردن تخت و مرتب کردن وسائل به عهده خود توست.
مدام از او ایراد نگیرید
از نکات مهم در آموزش مسئولیت پذیری به کودک این است که مدام از او ایراد نگیرید که این کارت ایراد دارد. چرا چیزی یاد نمی گیری و این دست جملات باعث می شود کودک اعتماد به نفس خود را از دست بدهد. بعضی از والدین عادت دارند مدام کودک خود را سرزنش می کنند. این کار از کودک فردی ضعیف خواهد ساخت که حتی در آینده نیز از پس یک کار کوچک بر نمی آید. اگر ایرادی در کار کودک دیدید بار اول زیاد او را سرزنش نکنید. اجازه دهید دوباره و دوباره این کار را انجام دهد و بعد روش صحیح انجام کار را به او آموزش دهید.
به کودک آموزش دهید که عواقب کار خود را بپذیرد
وقتی به کودک مسئولیتی می دهید یعنی اینکه در نگاه شما و خانواده به او اهمیت داده شده است. پس کودک زمانی که کودک کار اشتباهی انجام می دهد یا تصمیم اشتباهی می گیرد باید درک کند که عواقب کارهایش را چه خوب و چه بد باید بپذیرد. به عنوان مثال اگر کودک کار اشتباهی انجام داد مثلا ظرف غذایی را ریخت باید به او دستمال بدهید تا خودش آن را جمع کند. این رفتار شما باعث می شود که در آینده هر اشتباهی که کرد، گردن دیگران نیندازد و تلاش کند اشتباهش را جبران کند.
الگوی مناسبی برای کودک باشید
ازجمله نکات کلیدی در آموزش مسئولیت پذیری به کودک الگو پذیری او از والدین است. والدین عزیز باید الگوی مناسبی برای کودکان خود باشند. اگر شما نتوانید از پس یک مسئولیت کوچک بر بیایید از کودک خود چه انتظاری دارید. خانه ای که همیشه تمیز است و تمام وسائل آن منظم سر جایش چیده شده قطعا مادری با سلیقه داشته و فرزندان این مادر نیز ناخودآگاه سعی می کنند این نظم را بر هم نزنند. رعایت نظم خود به خود مسئولیت پذیری به دنبال دارد.
در برابر کارهای او پاداش مادی به او ندهید و تنها او را تحسین کنید
تشویق های مادی یا کادو دادن به کودک کار درستی است اما نه زمانی که کودک کاری انجام می دهد که جز وظایفش است. در حالی که این کار اشتباه است. با این کار کودک فکر می کند که در قبال خانواده اش وظیفه ای نداشته و اگر کاری هم انجام داده به آنها لطف کرده است. اتفاقا با این کار او را بی مسئولیت می کنید و یا فردی از او در اجتماع می سازید که مدام از دیگران متوقع است. این کودک در قبال مسئولیت های شخصی و اجتماعی خود توجیه نشده است.
والدین عزیز سعی کنند به تشویق ساده بسنده کنند و در ضمن برای او توضیح دهند که این کار وظیفه تو بوده است و آفرین که به وظیفه ات درست عمل کردی. اما اگر دیدید که کودک فراتر از مسئولیت های خود کارهای دیگری انجام داد می توانید بعد از مدتی از او قدردانی کنید و یا کادوی کوچکی به او بگیرید. اما از دادن پول به او امتناع کنید.
به کودکان آموزش دهید که زندگی او با والدینش مجزا است
اولین گام برای آموزش مسئولیت پذیری کودک، حفظ استقلال کودک است. به کودک بیاموزید که لزومی ندارد در همه حال والدینش کنارش باشند. بعضی اوقات پدر و مادر نیاز دارند که مدتی در تنهایی خود باشند و موظف نیستند مدام نیازهای کودک را برآورده کنند. بهتر است گاهی او را به حال خود بگذارید تا بعضی مسائل شخصی اش را خودش انجام دهد.
منبع:
راسخون
اکرام والدین از نگاه قرآن و روایات
پدر و مادر در نگاه اسلام و دیگر ادیان دارای جایگاه ویژه ایست که سفارش بسیار در تکریم ایشان شده است. با ما همراه باشید تا با اکرام والدین از نگاه قرآن و روایات بیشتر آشنا شوید.
قرآن کریم انسان را به قدر دانی از پدر و مادر با هر مرام و مسلکی که دارند، سفارش می کند.
سوره لقمان
سوره لقمان در مکه نازل شده است و دارای«34آیه ».غرض اصلی این سوره دعوت به توحید و معاد و عمل به تکالیف دینی می باشد[1]و در کنار آن به بخشی از اخلاق اجتماعی و کیفیت معاشرت مردم نیز پرداخته شده و در این جهت سخنان حکمت آمیزی از لقمان شده است، به همین مناسبت به سوره لقمان نامگذاری شده است.
یکی از محتوا هایی که این سوره به آن میپردازد، نصایح حکمت آمیز لقمان به فرزندانش بازگو می کند که شامل: احسان به پدر و مادر است[2] که قرار است در این مقاله به بحث در مورد آن بپردازیم.
قدر شناسی از پدر و مادر
قرآن کریم انسان را به قدر دانی از پدر و مادر با هر مرام و مسلکی دارند سفارش می کند و این سفارش را با کلمه «وصینا» که بیانگر مهم بودن موضوع است آغاز میکند و در آیاتی دیگر انسان را به قدر دانی و تشکر از زحمات پدر و مادر فرا می خواند و آن را در ردیف شکر خدا قرار می دهد.[3]
همینطور در قرآن کریم آیات دیگری وجود دارد که میفرماید: «از بنی اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید و به پدر و مادر نیکی و احسان نمایید»[4]و حضرت یحیی را بخاطر رعایت حقوق والدین فردی ستوده اعلام می دارد و می گوید « او نسبت به پدر و مادرش نیکوکار و خوش رفتار بود و هرگز نافرمان و متمرد نبود»[5] و در نهایت به روایاتی از پیامبر اکرم (صلی علیه و آله و سلم) که او چون از پدر و مادر محروم بود و آرزو می کرد که پدر و مادرش زنده بود و به آنان خدمت می کرد و رضایت شان را جلب می کرد.[6]
پس با توجه به آیات و روایت گفته شده در می یابیم همانطور که خدا ولی نعمت حقیقی است پدر و مادر نیز واسطه نعمت های زیادی برای انسان بوده و زحمت های زیادی برای فرزندان خود کشیده اند و تشکر و قدر دانی از هر ولی نعمتی امری بسیار مهم و ناسپاسی از آن امری کاملا ناپسندیده و زشت می باشد.
مهمترین روش تشکر از پدر و مادر
یکی از مهمترین راه های سپاس و قدر دانی نسبت به پدر و مادر ک باید تمام فرزندان آن را یاد بگیرند استفاده از کلمات دلپذیر و زیبا می باشد، زیرا این روش سبب شده که علاوه بر بهبودی در روابط بین فرزندان و والدین خداوند متعال نیز از آن ها راضی و خشونت باشد، امام صادق (علیه السلام) در همین مورد میفرماید: «احسان به پدر و مادر و سخن گفتن نیکو و دلنشین با آنان است همچنین فرزندان باید تلاش کنند تا والدین مجبور نشوند آنچه را که لازم دارند یا دلشان میخواهد به زبان بیاورند بلکه باید قبل از درخواست های والدین نیازهایشان برطرف کرد.[7]
برکات تشکر از پدر و مادر
بر اساس روایات مختلف از اهل بیت (علیه السلام) سپاس و قدر دانی از زحمات والدین برای فرزندان برکات ب یشماری دارد که در اینجا به چند نمونه آن اشاره می کنیم که به شرح زیر است:
امام صادق( علیه السلام) می فرماید: «مردی پیش پیامبر اکرم (صلی علیه و آله و سلم) رفت و گفت من با تو برای هجرت و جهاد بیعت میکنم ، پیامبر گفت اگر یکی از والدین تو زنده است به سوی آنان برگرد و با آنان با نیکی رفتار کن» با استفاده از این روایات در می یابیم که قدر دانی از والدین با ارزش تر از جهاد و هجرت در خدا می باشد.[8]
امام صادق( علیه السلام) میفرماید: «هر کس دوست دارد خداوند متعال در لحظه مرگ بر او آسان بگیرد به بستگان خود صله ارحام کرده و بر پدر و مادر خود نیکی کند در این صورت در لحظه مرگ احساس آرامش و راحتی خواهد کرد و در دنیا در زندگی خود به فقر و بیچارگی دچار نخواهد شد» با استفاده از این روایات در می یابیم که قدر دانی از والدین موجب رفاه و راحتی در هنگام مرگ خواهد شد.[9]
مضرات نا سپاسی از والدین
همینطور که در بالا از برکات نیکی به پدر و مادر صحبت کردیم ناسپاسی و نافرمانی از آنان نیز مضراتی را برای فرزندان به بار می آورد، از بدترین این مضرات میتوانیم به محرومیت از الطاف خداوند متعال اشاره کنیم که در آیات و روایات به خوبی به این مسئله مهم اشاره شده است.
علاوه بر این باید بگوییم که علاوه بر محرومیت از الطاف خداوند انسان از حقوق اجتماعی نیز محروم خواهد شد به طوری که امام صادق (علیه السلام) در روایاتی فرمودند: «به چند گروه سلام ندهید:
1-شراب خواران
2-قمار بازان
3-اهل ساز و آواز و رقص
4- کافران
5-کسانی که به مادرشان دشنام می دهند
6-شاعران و گویندگان بد دهن.[10]
پی نوشت:
[1]. المیزان، ج16، ص209
[2]. تفسیر نمونه، ج17، ص5-6
[3]. نساء/36
[4]. بقره/83
[5]. مریم/14
[6]. کنز العمال، ج16، ص470
[7]. اسراء/23
[8]. مستدرک الوسائل، ج15، ص199
[9]. روضه الواعظین، ج2، ص367
[10]. خصال شیخ صدوق، ج1، ص330
راسخون
چگونه از نو شروع کنیم و زندگی دلخواه مان را داشته باشیم؟
اگر می خواهید زندگی دلخواهتان را بسازید ، واقع بین باشید و اهداف قابل دسترس و ممکن را برای رسیدن به رویاهای خود انتخاب کنید. برای مفهوم بخشیدن و لذت بردن از زندگی ، برای تفریح و اوقات فراغت خود وقت بگذارید . و در نهایت ، در تصمیمات خود منعطف باشید و هر جا که نیاز بود خود را با شرایط وفق دهید.
در میان هیجانات خود زندانی نشوید ، سعی کنید راه مناسبی برای بیان پیدا کنید.
مقدمه
آماده ی ایجاد یک تغییر بزرگ در زندگی خود هستید؟ شروع دوباره به این معنی است که میل داشته باشید امور غیرقابل حل و موانعی که شما را به عقب می رانند را رها کنید. اگر می خواهید زندگی دلخواهتان را بسازید ، واقع بین باشید و اهداف قابل دسترس و ممکن را برای رسیدن به رویاهای خود انتخاب کنید.
برای مفهوم بخشیدن و لذت بردن از زندگی ، برای تفریح و اوقات فراغت خود وقت بگذارید . و در نهایت ، در تصمیمات خود منعطف باشید و هر جا که نیاز بود خود را با شرایط وفق دهید.
گذشته را کنار بگذارید
به هر مانعی که جلوی شما را می گیرد توجه کنید. اگر می خواهید راه جدیدی را در پیش بگیرید ، هرچیزی که مانع شما می شود را از بین ببرید. برای مثال ، اگر به کسی بدهی دارید ، قرض خود را پرداخت کنید و یک مشاور مالی پیدا کنید . حتی کم اهمیت ترین روش هایی که باعث پیشرفت شما می شوند را نادیده نگیرید ، این باعث می شود که احساس نکنید گیرافتاده اید.
به عنوان مثال ، اگر می خواهید به کشور جدیدی مهاجرت کنید ، وسایل خود را بفروشید یا آن ها در یک انبار ذخیره کنید. یا ، اگر هزینه ی نگهداری از وسیله نقلیه شخصی زیاد و پرخرج است ، راهی برای استفاده از وسایل نقلیه عمومی پیدا کنید تا در هزینه های خود صرفه جویی کرده باشید.
چگونه از نو شروع کنیم و زندگی دلخواه مان را داشته باشیم؟
برای احساسات خود ارزش قائل باشید . اجازه ندهید که احساسات گذشته، روی توانایی پیشروی شما تاثیر بگذارند و مانعی برای شما باشند. برای احساسات خود ارزش قائل باشید ولی آگاه باشید این ها صرفاً احساسات شما هستند و شخصیت شما را تعریف نمی کنند. وقتی دچار هیجان و احساسات می شوید ، آن را برای خودتان بیان کنید ، مثل گفتن ِ ” خیلی عصبانی هستم ” یا ” این خیلی ناراحت کننده است .” اجازه دهید که احساسات منفی شما وجود داشته باشند ، ولی آن ها را به قضاوت و هویت شخصی خودتان نسبت ندهید.”
با فرار کردن از مشکلات ممکن است به طور موقت از استرس و درد رهایی پیدا کنید ، اما این راه حلی طولانی مدت نیست. بهتر احساسات خود را بشناسید و روی آن ها کار کنید.
اگر می خواهید که بعد از یک تجربه ی ناراحت کننده و پردغدغه شروع کنید ، از این موضوع آگاه باشید که شما قوی تر از این تجربه هستید . هرچند ممکن است چنین تجربه ای در حال حاضر دردناک باشد ، اما نهایتاً تمامی دردها فروکش می کنند.
احساسات خود را بیان کنید . اضطراب ها و هیجانات سرکوب شده می توانند ما را تحت فشار قرار دهند ، بنابراین راه مناسبی برای بیان این احساسات پیدا کنید. برای رهایی از اضطراب می توان به : تفریح کردن ، گوش دادن به موسیقی ، نقاشی ، گریه کردن ، و درد و دل با یک دوست قابل اعتماد، اشاره کرد. حتی اگر دوستتان قادر نباشد کمکی به شما کند ، حرف زدن و اشتراک احساساتان می تواند ذهن و روان شما را پاک کنید.
در میان هیجانات خود زندانی نشوید ، سعی کنید راه مناسبی برای بیان پیدا کنید. اهمیتی ندارد که احساست شما چقدر سخت و مشکل هستند ؛ بیان احساسات به شما کمک می کند تا از شر آن ها خلاص شوید.
خاطرات روزانه خود را بنویسید. یک دفتر خاطرات می تواند به جمع آوری احساسات و افکار شما و بیان آن ها با روشی مثبت کمک کند . همچنین دفتر خاطرات باعث می شود که بتوانید موقعیت های پیچیده را به دیدگاهی ساده تر نگاه کنید و در نهایت راه حل مناسبی برای آن ها بیابید، به علاوه باعث می شود که خودتان بهتر بشناسید. از آن جایی دفتر خاطرات کاملا خصوصی است ، شما هیچ محدودیتی برای بیان افکار ، احساسات و خواسته های خود ندارید.
چگونه از نو شروع کنیم و زندگی دلخواه مان را داشته باشیم؟
وقایع را به صورت مرتب و دوره ای در دفتر خود ثبت کنید . این کار باعث می شود که بدانید چه پیشرفت ها و نتایجی را به دست آورده اید و به مشکلات خود از دیدگاهی متفاوت نگاه کنید.
آسیب پذیر بودن را یاد بگیرید ! آسیب پذیری به شما می کند که با گذشته خود کنار بیایید و از آن بگذرید تا بتوانید شروع تازه ای داشته باشید . یعنی باید در مورد اشتباهات ، حسرت ها ، و خواسته های خود صادق باشید. ممکن است که مجبور باشید با حقایق ناراحت کننده ای مواجه شوید ، اما از این حقایق برای قدرتمند تر کردن خودتان استفاده کنید.
کارهایی را امتحان کنید که همیشه دوست داشتید انجام بدهید ولی ترس مانع شما می شد. با کسی که دوست دارید قرار شام بگذارید. از یک حیوان خانگی نگهداری کنید . به کلاس های خوانندگی بروید . با قرار دادن خود در این موقعیت ها و خطر کردن ، احساس بهتری خواهید داشت.
فقط جوابگوی خودتان باشید. از اینکه برای دیگران زندگی کنید و کارهایتان را برای کس دیگری توجیه کنید بپرهیزید. برای یک شروع دوباره انتخاب های شخصی خودتان را داشته باشید و آن ها فقط برای خودتان و نه کس دیگری انجام دهید. تصمیم هایتان بر اساس نیاز های خودتان اتخاذ کنید ، نه بر اساس انتظار و توقعی که دیگران از شما دارند.
اگر احساس ناراحتی و آشفتگی می کنید ، از دیگران کمک بگیرید. به یاد داشته باشید که هیجانات و احساسات ، ضعف نیستند. اعتماد و تکیه به دیگران ، می توانید باعث استحکام روابط شما شود.
افرادی که به شما آسیب زده اند را ببخشید. هرچند که این کار زمان بر است ، ولی به یاد داشته باشید که این شما هستید که باید ببخشید ، نه دیگران .
از تقصیر کسانی که به شما آسیب زده اند ، خشمگینتان کرده اند ، یا باعث درد و رنج شما شده اند بگذرید. با اینکه نیازی به بخشیدن همه و ارتباط داشتن با آن ها ندارید ، ولی بخشش بهترین راه برای رهایی از احساس درد و رنج است. برای مثال ، یک نامه به شخصی که به شما آسیب زده بنویسید و بگویید که چطور اعمال آنها شما را متحمل صدمه کرده .
بعد می توانید نامه ی دیگری در مورد بخشیدن و گذشتن از آن ها بنویسد. برای اطمینان نامه ها را بسوزانید ، این کار صرفاً جنبه ی نمادی دارد تا بتوانید گذشته ی خود را کنار بگذارید و به جلو حرکت کنید.
چگونه از نو شروع کنیم و زندگی دلخواه مان را داشته باشیم؟
نزد یک روان درمانگر بروید. رها کردن گذشته می توانید یک انتخاب باشد ، با این حال اگر می زندگی دلخواهتان را به دست آورید و به جلو پیشروی کنید ، رها کردن گذشته بسیار اهمیت پیدا می کند. اگر فکر می کنید در زندگی دچار پریشانی و سرخوردگی هستید و می خواهید خلاص شوید ، مشاوره با یک روان درمانگر را آغاز کنید. روان درمانگر می تواند به تغییر احساسات شما و وضوح بخشیدن به گذشته و آینده ی شما کمک کند.
در نظر داشته باشید که انواع مختلفی از درمان وجود دارد ، بنابراین درمانی که به آن نیاز دارید را انتخاب کنید. به طور مثال می توانید درمان شخصی را انتخاب کنید ، یا در جلسات مشاوره ی زوج درمانی و خانواده درمانی شرکت کنید.
می توانید از طریق تماس با کلینیک های بهداشت روان ، سراغ یک روان درمانگر بروید . توصیه پزشک و دوستانتان نیز می تواند راهنمایی خوبی باشد.
زندگی دلخواه خود را خلق کنید
فقط جوابگوی خودتان باشید. از اینکه برای دیگران زندگی کنید و کارهایتان را برای کس دیگری توجیه کنید بپرهیزید. برای یک شروع دوباره انتخاب های شخصی خودتان را داشته باشید و آن ها فقط برای خودتان و نه کس دیگری انجام دهید. تصمیم هایتان بر اساس نیاز های خودتان اتخاذ کنید ، نه بر اساس انتظار و توقعی که دیگران از شما دارند.
عادت کنید که همیشه از خودتان این سوال را بپرسید که : ” خواسته من چیست و الان به چه جیزی نیاز دارم؟ “ممکن که دیگران همیشه به شما مشورت و بازخورد هایی را بدهند ، فراموش نکنید که در برابر تصمیم هایتان مسئولیت دارید. به توصیه ی دیگران گوش دهید ، اما در عین حال کاری که به آن نیاز دارید را انجام دهید.
در مورد زندگی که می خواهید داشته باشید یادداشت برداری کنید. آدم ها و مسائلی را که می خواهید در زندگی شما وجود داشته باشند را برای خود تعریف کنید. از اهداف و ایده هایتان در مورد کار ، روابط احساسی ، و شیوه ی صحیح زندگی بنویسید. در اختیار داشتن یک لیست روزانه به شما کمک می کند تا افکار خود را سازمان دهی کنید ، بر اساس آن ها عمل کنید ، و در آینده اصلاحشان کنید.
چگونه از نو شروع کنیم و زندگی دلخواه مان را داشته باشیم؟
شاید تصمیم بگیرید که شغلتان را عوض کنید یا آن را کنار بگذارید . در مورد اینکه دوست دارید چه ایده آل هایی برای شغل مور نظرتان داشته باشید و اینکه این ایده آل ها چه احساسی به شما می دهند بنویسید.
برای مثال ، به زندگی که همین الان خواهان آن هستید فکر کنید ، همینطور به زندگی که در پنج یا ده سال آینده برای خود متصور می شوید. از خودتان بپرسید که مایل به انجام چه کاری هستید ؟ دوست دارید کجا زندگی کنید، و می خواهید چه شیوه ی زندگی را پیش بگیرید.
برای خود اهداف مشخصی را تعیین کنید. اگر بدانید که چه می خواهید و هدفتان مشخص باشد ، می توانید برای رسیدن به خواسته هایتان تلاش کنید. اهدافتان باید این احساس در شما ایجاد که خواسته و نیازهایتان درسترس و قابل دستیابی است ، پس فکر کنید و اهداف خود را ایجاد کنید. جنبه های گوناگون زندگی خود را که می خواهید در آن شروعی دوباره داشته باشید را در نظر داشته باشید ، برای مثال ، روابط ، امور مالی ، تحصیلات ، شغل ، سلامتی و تفریح و سرگرمی .
برای اینکه انگیزه ی خود را از دست ندهید ، اهدافتان را به دو دسته کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم کنید . یک تابلوی آرزوها برای خود ایجاد کرده و اهدافتان را به صورت نوشته یا عکس روی آن قرار دهید. تابلو را جایی بگذارید همیشه در دیدرس شما باشد تا انگیزه ی رسیدن به هدف هایتان را فراموش نشود .
در عملی کردن اهدافتان از همه ی احتمالات استفاده کنید . هدف هایتان را مشخص کنید ، و از عوامل و افرادی که می توانند به شما کمک کنند ، کمک بگیرید. مثلا می توانید به استخدام یک مرکز دربیایید ، در یک باشگاه تناسب اندام ثبت نام کنید ، یا یک قرار ملاقات ترتیب دهید. زمانی که در حال ایجاد زندگی دلخواتان هستید ، فراموش نکنید که تنها نیستید و عوامل و افراد زیادی می توانند به شما کمک کنند.
دوستی را انتخاب کنید که اهداف و انگیزه های شما را تشویق کند و از آن ها پشتیبانی کند . مورد حمایت قرار گرفتن توسط کسی که به شما اهمیت می دهد تاثیر بسیار مهمی در حفظ انگیزه ی شما دارد.
اجازه ندهید ترس و نگرانی مانع شما بشود. اگر یک تصمیم بزرگ شما را می ترساند ، با قدم های کوچک شروع کنید و رفته رفته از محیط امن خود خارج شوید. انجام کار های جدید در ابتدا مشکل و ناراحت کننده به نظر می رسند ، اما به زودی به آن ها عادت می کنید و موفق به انجامشان می شوید.
موانع و نتایج احتمالی را در نظر بگیرید . ممکن است اتخاذ یک تصمیم بزرگ برای یک تجربه ی جدید ، جالب و هیجان انگیز به نظر برسد . هرچند که ممکن است این تصمیمات نتایج فوق العاده و خوبی را به همراه داشته باشند ، مطمئن شوید که تمام مشکلات احتمالی را که ممکن است گریبان شما و اطرافیانتان را بگیرد ، در نظر گرفته باشید. هیچگاه عمداً کاری نکنید که باعث آسیب رساندن به کسی شود یا تصمیمی نگیرید که تاثیرات منفی روی آینده ی شما داشته باشد.
مثلا : اگر تصمیم گرفته اید که یک سگ را به عنوان حیوان خانگی بپذیرید ، اطمینان حاصل کنید که از پسِ مسئولیت های مراقبت از حیوانات خانگی بر می آیید . سگ ها می توانند همراهان بسیار خوبی باشند ، با این حال نیازمند توجه ، تمرین و مراقبت های بهداشتی هستند ، بنابراین ، قبل از پذیرش یک سگ به عنوان حیوان خانگی از توانایی فراهم کردن امکانات لازم مطمئن شوید.
آمادگی شکست خوردن را داشته باشید . این باعث می شود که مواجهه با موانع و مشکل ها آسان تر باشد. در هر صورت ، هیچگاه پیشروی به جلو را فراموش نکنید.
به دنبال حمایت های اجتماعی باشید . ایجاد یک تغییر بزرگ ، آن هم تک و تنها بسیار مشکل است ، بنابراین سعی کنید از حمایت های عاطفی اطرافیانتان بهره مند شوید ؛ به طور مثال حرف زدن با یک دوست خوب یا شرکت در جلسات هفتگی گروه های انگیزشی. اگر در حال انجام یک تغییر بزرگ هستید ، به دنبال فردی باشید که خواهان موفقیت شماست . باید بتوانید به او اعتماد کنید و آزادنه برای او سخن بگویید.
چگونه از نو شروع کنیم و زندگی دلخواه مان را داشته باشیم؟
این به شما بستگی دارد که چه نوع حمایتی را انتخاب کنید. بعضی ها ترجیح می دهند که با یک دوست صمیمی رو در رو صحبت کنند و بعضی ها شرکت در جلسات و صحبت به عنوان یک فرد ناشناس در گروه ها را ترجیح می دهند. هر انتخابی که داشته باشید ، مهم این است که احساس کنید حمایت و تشویق می شوید. اگر فردی را می شناسید که توانسته به رویای شما دست پیدا کند ، از او درخواست کنید تا شما را راهنمایی کند .
هرچه که برایتان اهمیت دارد را نگه دارید . شروع دوباره به این معنی نیست که باید همه چیز و هرکسی که به گذشته شما مربوط می شود را کنار بگذارید. ممکن است بخواهید روابط و ارزش های شخصی خود را بسنجید ، از حفظ کردن افراد و مسائلی که برایتان اهمیت دارند نترسید. به علاوه ، داشتن افراد و چیزهای با اهمیت که به آن ها احساس نزدیکی کنید بسیار ارزشمند و لایق قدر دانی است. مثلا ، اگر به جای دوری نقل مکان کنید ، می توانید با خانواده ی خود در ارتباط باشید ، حتی که این ارتباط مثل قبل نباشند.
به دنبال مسیر های جدید باشید
تفریح و سرگرمی را به زندگی خود اضافه کنید . وقت گذاشتن برای تفریح را به یکی از اولویت های زندگی خود تبدیل کنید. تفریح می تواند شامل : صرف وقت با دوستان ، عضویت در یک تیم بولینگ ، یادگیری گیتار ، و یا گردش های هفتگی باشد. به طور منظم در فعالیت های مورد علاقه خود شرکت کنید.
تفریح کردن و انجام فعالیت های سرگرم کنند به شما کمک می کند تا از عهده ای استرس بر بیایید و یک زندگی مهیج داشته باشید. همچنین به زندگی شما هدف و مقصود مشخصی می بخشد.
بر روی زمان حال تمرکز کنید ؛ نه گذشته. یاد بگیرید در لحظه زندگی کنید و زمانتان را با نگرانی در مورد گذشته و آینده هدر ندهید. اگر می خواهید که در لحظه زندگی کنید ، تلاش کنید که روی تنفس و حواس خود تمرکز کنید. وقتی احساس پریشانی و تردید دارید ، بدون اینکه به چیز دیگری توجه کنید تمرکز خود را روی زمان حال بگذارید.
برای مثال ، وسایل الکترونیکی را کنار بگذارید و روی حواس خود متمرکز شوید . تا زمانی که آرام و متمرکز شوید ، به تک تک حواس خود دقت کنید.
ذهنیت منعطفی داشته باشید . خواسته های شما در طول زمان تغییرات بسیاری می کنند ، پس در برابر خواسته هایتان انعطاف پذیر باشید و مدام آن ها ارزیابی کنید. فراموش نکنید که برای ایجاد تغییرات اولیه چه شجاعتی به خرج دادید ، و نیاز به شجاعت بیشتری بود ، تردید نکنید.
به خواسته هایتان اجازه رشد و تکامل بدهید. مثلاً اگر به مدرسه رفتید و متوجه شدید که دیگر نمی خواهید یک مهندس باشید ، گزینه های دیگر را بررسی کنید ، و برای تغییر نگرش و تمرکز خود آماده شوید . واژه ها را لحظه به لحظه مزه کنید و خواسته ها را به واژه تبدیل کنید ، شکارچیانتان را به تیر معجزه آهو کنید و اجازه دهید این حس خوبی رشد کند تا درخت طوبی خوبی ریشه در نگرش شما داشته باشد، تکاملش شما را کامل تر و آرامتر خواهد کرد
هرگاه نیاز داشتید درخواست کمک کنید. در هر نقطه از شروع و حرکت ، می توانید درخواست کمک کنید. هیچ عیبی ندارد که اقرار کنید امورات به آن شکلی که انتظارش را داشتید پیش نرفته یا اینکه تجربه ی بسیار مشکلی را پشت سر گذاشته اید . بدانید که هرگاه که نیاز داشتید می توانید روی درخواست کمک و دریافت آن حساب کنید.
اگر بعضی از احتمالاتی که می توانستند به شما کمک کنند را نادیده گرفته اید ، نگاه دوباره ای به آن ها بی اندازید.
مترجم: سید نادر موسوی
راسخون
شادی های معنوی ؛ باورها و آیینهای مذهبی
باور به رحمت و فضل پروردگار عالم، مهمترین منبع شادی های معنوی انسان محسوب می شود. همچنین انجام آیینهای مذهبی نیز یکی از بارزترین مصادیق شادیهای معنوی است. از سوی دیگر، کسانی در این دنیا واقعاً شادماناند…
آنچه در آموزههای دین با شادیهای معنوی پیوند خورده است، دو بعد باورها و آیینهای مذهبی است.
چکیده : باور به رحمت و فضل پروردگار عالم، مهمترین منبع شادی های معنوی انسان محسوب می شود. همچنین انجام آیینهای مذهبی نیز یکی از بارزترین مصادیق شادیهای معنوی است. از سوی دیگر، کسانی در این دنیا واقعاً شادماناند، که در عین بهرهمندی از نعمتهای بیشمار خداوند، از وابستگی به دنیا، رها شوند .
تعداد کلمات 1248 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
شادی های معنوی ؛ باورها و آیینهای مذهبی
مقدمه
یکی از منابع شادی در روایات، معنویت است بیتردید، شادیهای معنوی، از جمله مواردی است که دین اسلام، تأکید خاصی بر تقویت آنها دارد. معنویت، به زندگی فرد، معنا میدهد و اهداف بلندی را برایش ترسیم مینماید. اعمال و باورهای مذهبی، هرکدام نقش بسزایی در ارتقای سطح شادی دارند. از سوی دیگر رهایی از دلبستگیهای دنیوی نیز موجب شادی پایدار می شود.
رهایی از دلبستگیهای دنیوی
اگرچه انسان با دل بستن به دنیا، تصور میکند که شادی مضاعفی به دست آورده است؛ اما شادی پایدار، زمانی رخ خواهد داد که بتواند خود را از این دلبستگیها برهاند. نمونههای فراوانی در احادیث وجود دارد که افراد، با انبوهی از دلبستگیهای دنیوی، خود را شادمان پنداشتهاند؛ اما اگر به این نکته واقف میشدند که تمام این شادیها، پشتوانه و داشتهای اندک دارد و اینان، خود را از داشتههای بزرگتری محروم میکنند، شادی را در جای دیگری جستجو مینمودند. خداوند متعال، در آیات متعددی، به این نکته اشاره نموده است و میفرماید: «الله یبسط الرزق لمن یشاء ویقدر و فرحوا بالحیاة الدنیا وما الحیاة الدنیا فی الآخرة إلا متاعٌ؛[1]
خداوند، به هرکه بخواهد، روزی بسیار یا روزی اندک میدهد، و مردم، به زندگی دنیا خشنودند، حال آنکه زندگی دنیا، در برابر زندگی آخرت، جز اندک متاعی نیست.»
امام علی(علیهالسلام) در این باره میفرماید: «ما بالکم تفرحون بالیسیر من الدنیا تُدرکونه و لا یحزنکم الکثیر من الآخرة تحرمونه؛[2]
چگونه است حال شما که به اندکی از دنیا که دریابید، شادمان میگردید؟! و بسیاری از آخرت که از آن محروم اید، شما را اندوهناک نمیگرداند؟!»
نکتهای که باید متذکر شد، آن است که در تقابل واژههای «یسیر» و «کثیر» در روایت، این نکته مشخص میشود که داشتههای دنیوی، کم و اندکاند. لذا نباید صرفاً به خاطر آنها، خرسند شد. از این روست که در روایات بعدی، شاد شدن به واسطه دنیا، هلاکت و حماقت قلمداد شده است. امام على(علیهالسلام) میفرماید: «هلک الفرحون بالدنیا یوم القیامة ونجا المحزونون بها؛[3]
شادمانان به دنیا، در روز قیامت، هلاک میگردند و غمگینان به آن، رستگار میشوند».
در روایت دیگری، آن حضرت میفرماید: «الفرح بالدنیا حمق؛[4]
شاد شدن از دنیا و رو آوردن به آن، کم خردی است.»
در نقطه مقابل این گروه، کسانی قرار دارند که اگرچه از نعمتهای این دنیا بهره میبرند؛ اما هیچگاه به آن، دل نمیبندند. اینان، معتقد به حسابرسیاند و به همین خاطر، به اندک دنیا، دلشاد نمیشوند. این، همان نکتهای است که در این فرموده امام علی(علیهالسلام) بدان اشاره شده است که: «ظَفِر بفرحة البشری من أغر عن زخارف الدنیا؛[5]
به شادمانی مژده، پیروزی مییابد، هرکه از زینتهای دنیا، رو بگرداند.»
پس کسانی در این دنیا، واقعاً شادماناند که بتوانند در عین بهرهمندی از نعمتهای بیشماری که خداوند به آنها عطا نموده، از زخارف دنیا، دلکنده، از وابستگی به آن، وا رهند.
ارتباط شادیهای معنوی با باورها و آیینهای مذهبی
آنچه در آموزههای دین با شادیهای معنوی پیوند خورده است، دو بعد باورها و آیینهای مذهبی است.
1. باورهای مذهبی (باور به رحمت و فضل پروردگار)
باورها، نقشی انکارناپذیر در جهت هدایت رفتار و هیجانات انسان دارند. اگر این باورها در چارچوب آموزههای دینی باشند، تأثیری دوچندان خواهند یافت. الیسون و همکاران وی، دریافتند که باورها، مهمترین منبع شادی هستند و رابطه با خداوند، از طریق تأثیر بر باورها، نفوذ خود را ظاهر میسازند.[6]
قرآن کریم، در این زمینه، مؤمنان را به شاد شدن به فضل (لطف) و رحمت (مهر) خداوند، فرمان میدهد: «قل بفضل الله و برحمتۀ فبذلک فلیفرحوا هو خیر ممّا یجمعون؛[7]
«بگو: به فضل و رحمت خداست که [مؤمنان] باید شاد شوند و این، از هرچه گرد میآورند، بهتر است.»
در کنار باورها، امید به منبعی پایدار، منجر به هیجانات مثبت پایدار خواهد شد؛ اما امید، هنگامی نیرومند است که هدفهای ارزشمندی را دربرگیرد و با داشتن موانع چالش برانگیز، ولی بر طرفشدنی، احتمال دستیابی به آنها در میان مدت، وجود داشته باشد. جایی که مطمئن هستیم به هدف نخواهیم رسید، نا امید میشویم.[8]
امام علی(علیهالسلام) در توصیف پرهیزگاران، به این نکته اشاره میفرماید: «یبیت حذراً و یصبح فرحاً حُذَّر من الغفلة و فرحا بما أصاب من الفضل و الرحمة؛[9]
شب را هراسان به سر میرساند و روز را شادمان، سپری میکند؛ هراسان، از غفلتی که ورزیده است و شادمان، از بخشش و آمرزشی که بدو رسیده است.»
۲. آیینهای مذهبی
الف) شب زندهداری
پیامبر خدا به امام علی(علیهالسلام) فرمود: «یا على ثلاث فرحات للمؤمن فی الدنیا لُقی الإخوان و الإفطار من الصیام و التهجد من آخر اللیل؛[10]
ای علی! مؤمن، در دنیا در سه وقت، خوش حال میگردد، هنگام دیدار با برادران، هنگام روزه گشودن، و بیدار ماندن و (عبادت) آخر شب.»
امام صادق(علیهالسلام) به نیز فرموده است: «للصائم فرحان: فرحة عند إفطاره و فرحة عند لقاء ربه؛[11]
کسی که روزه میگیرد، در انتظار دو شادمانی به سر میبرد: یک شادمانی به هنگام روزه گشودن و یک شادمانی به هنگام دیدار پروردگارش».
ب) نیکی و نیکوکاری
در حدیثی از امام صادق(علیهالسلام) آمده است که خداوند متعال، عیسی بن مریم، چنین پند داد: یا عیسی! افرح بالحسنة فإنّها لی رضا؛[12]
ای عیسی! با کارهای نیکو، مرا شاد گردان، چرا که خشنودی من در گرو آن کارهاست.»
ج) قرآن
همان گونه که در مقاله نشاط، قرآن، مایه ایجاد نشاط دانسته شده است، در این جا نیز، قرآن، یکی از بارزترین مصادیق شادیهای معنوی است. در دعایی از پیامبر در این باره، آمده است: «اللهمّ نوّر بکتابک بصری و اشرح به صدری و فرّح به قلبی؛[13]
بار خدایا! دیدگانم را به قرآنت، روشن گردان و سینه ام را با آن، گشاده کن و دلم را به آن، شاد فرما.»
د) شادی مؤمنانه
روایات بیشماری، مؤمنان را به شادی در جهت سیره و اهداف معصومان، فرا میخواند. از امام رضا(علیهالسلام) نقل شده که به این شبیب فرمود: یا ابن شبیب! إنّ سرّک أن تکون معنا فی الدرجات العُلى من الجنان فأحزن لحزننا و افرح لفرحنا و علیک بولایتنا فلو أنّ رجلا أحب حجراً لحشرهُ الله معه یوم القیامة؛[14]
ای پسر شبیب! اگر میخواهی با ما در درجات بلند بهشت باشی، برای حزن ما، محزون باش و برای شادی ما، شاد باش و ملازم ولایت ما باش و اگر مردی، سنگی را هم دوست داشته باشد، خدا، در روز قیامت، او را با آن سنگ، محشور میکند.»
جابر جعفی میگوید: به امام زینالعابدین(علیهالسلام) گفتم: ای پسر پیامبر خدا! مؤمن، چه حقی بر برادر مؤمن خویش دارد؟ فرمود: «یفرح لفرحه اذا فرح؛[15]
این که از شادی او، شاد شود.»
امام علی ع میفرماید: «إن الله -تبارک و تعالی- اطلع إلى الأرض فاختارنا واختار لنا شیعةً ینصروننا و یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا؛[16]
خداوند -تبارک و تعالی- توجهی به زمین نمود. پس ما را برگزید و برای ما، پیروانی انتخاب نمود که ما را یاری کنند، با شادی ما، شاد باشند و در غم ما، غمگین باشند.»
منبع: کتاب شادی و شادکامی از دیدگاه اسلام
نویسنده: سید مهدی خطیب
آنچه باید در مورد اضطراب کودکان بدانید
استرس و اضطراب بخشی از زندگی انسان است که از کودکانی تا پایان عمر همراه انسان است. آنچه در این میان مهم می باشد شناخت و مدیریت آن است. با ما همراه باشید تا در این مورد بیشتر بدانید.
اضطراب جدایی یکی از شایع ترین انواع اضطراب در کودکان است.
علت های احتمالی اضطراب در دوران کودکی
کودکان اغلب حتی بدون داشتن فشارهای زندگی بزرگسالان، تحت استرس قرار می گیرند که استرس کودکان مانند بزرگسالان باید مورد توجه قرار بگیرد. در این میان شش احتمال وجود دارد که می تواند زمینه ساز این استرس ها باشد که عبارتند از:
درگیری در فعالیت های بیش از حد مدرسه و بیرون از آن
ناکافی بودن زمان بازی آن ها
جنگ و دعوای والدین و عدم سازگاری با کودکان
رفتار والدین و عملکرد آن ها
از دست دادن فرد مورد علاقه
دیدن تصاویر خشونت آمیز در رسانه در مورد جنگ یا بلاهای طبیعی
کودک مضطرب دارای چه خصوصیاتی می باشد؟
این کودکان ممکن است شب ها دچار رویا یا کابوس های وحشتناک شوند
بعد از هربار بیدار شدن از خواب حضور والدین را در کنار خود کنترل می کنند و ترس آن را دارند که والدین ایشان از آنها دور شوند.
کودکانی که دارای اضطراب جدایی هستند به مدرسه و مهد نمیروند و با گریه و فریاد اعتراض خود را در مقابل جدایی نشان می دهند.
دچار علائم جسمی اضطراب می شوند مانند آنکه سردرد یا حالت تهوع یا دل درد و نشانه های دیگری از این قبیل را دارند که تمامی عوامل بالا بستگی به آن دارد که کودک در چه سنینی باشد بدین معنا که هرچه سن کودک کوچکتر باشد علائم بیشتری را نشان می دهد به طور کلی هسته اصلی این اختلال نگرانی شدیدی است که کودک هنگام جدا شدن از اشخاص مهم زندگی خود تجربه می کند.
علت اضطراب جدایی
یکی از انواع اضطراب ها در میان کودکان، اضطراب جدایی است. اکثر کودکان هنگام جدا شدن از والدین دچار اضطراب و ناراحتی می شوند که در مرحله سنی بین18ماهگی تا3 سالگی این ترس و اضطراب نشان دهنده رشد طبیعی بوده و هدف تکاملی دارد.
در کودکان 6 ساله نشان دهنده دلبستگی ایمن و سالم نسبت به مادر بوده و معمولا بعد از سه یا چهار دقیقه بعد از رفتن مادر کاهش یافته یا متوقف می شود و به تدریج با بزرگ شدن کودک و درک کردن مفهوم زمان و تجربه موفقیت آمیز او در مدارا از اضطراب او کاسته می شود.
علتشناسی اختلال علت اضطراب جدایی
در بررسی های صورت گرفته عوامل زیر را می توان به عنوان علل پیدایی اختلال اضطراب جدایی به شمار آورد:
افزایش فعالیت سیستم عصبی
خانواده های تک والدی
خانوادههایی با الگوی روابط بسیار نزدیک و درهم تنیده
خصوصیات سرشتی کودک (مانند کودکان خجالتی و درون گرا که پاسخ رفتاری آن ها در موقعیت های جدید و نا آشنا به صورت گوشه گیری و کناره گیری می باشد)
محیط پر از استرس و مشکلات خانوادگی (مثل طلاق یا جدایی یا مرگ )
علت مکیدن شست در کودکان
انگشت مکیدن طبیعی ترین پاسخ کودک هنگام رویارویی با فشارروانی و مشکلات هیجانی-امنیتی است که این مشکل در کودکان زیر(5_6) سال کاملا عادی و با افزایش سن کودک کاهش می یابند؛ اما اگر کودک 7 سالهای نتواند این عادت خود را ترک کند والدین و اطرافیان باید درصدد درمان او برآیند زیرا ترک چنین عاداتی در زمان نوجوانی بسیار دشوار است.
زمانی که کودک سعی می کند این رفتار خود را تغییر دهد والدین و اطرافیان باید با تشویق و حمایتهای خود به او کمک کنند زیرا حمایت روانی برای کودک امنیت پدید میآورد و باعث می شود کودک در سختی ها و ناملایمات از خود مقاومت بیشتری نشان دهد.
گروهی از والدین سعی میکنند با تذکرهای پی درپی خود این عادت را از سر کودک بیندازند در حالی که برای حذف چنین عادتی باید ابتدا علت اصلی این رفتار را پیدا کرد و آن گاه درصدد بهبودی کودک قدم برداشت زیرا درموارد بسیاری مکیدن انگشت ناشی از نیاز کودک به آرامش و امنیت است که در این موارد پدر و مادر یا مربیان کودکان می توانند با استفاده از روشهای زیر به کودک کمک نمایند تا بر مشکل خود غلبه کند.
هیچگاه برای ترک عادت به کودک خود فشار نیاورید زیرا ممکن است موجب تقویت و تشدید عادت در او شود.
به کودک کمک کنید تا روشهای مقابله با تنش و فشار روانی را یاد بگیرد مثلا با شما یا دوستانش در مورد مشکل خود صحبت کنند یا به ورزش بپردازد
سعی کنید دست های کودک را به نوعی مشغول نگه دارید(نقاشی بکشد یا کار دستی درست کند).
شنیدن داستان های شیرین و ماجراهای افسانهای یا خاطره ای از دوران کودکی موجب تسلی و آرامش خاطر کودک هنگام خواب و ترک عادت میشود
زمانی که کودک این کار را انجام میدهد آن را در جلوی آینه ببرید.
این رفتار کودک کاملا ناخود آگاه است و والدین باید بدون سرزنش و با اشارههای کوچک کودک را از رفتار خود آگاه کنند.
زمانی که کودک این کار را میکنند او را بغل نگیرید و به او توجه نکنید اما زمانی که انگشتش را از دهان خود درآورد به او توجه کنید او را بغل بگیرید و به او توجه کنید و کودک را نوازش کنید.
سعی کنید عواملی که باعث آزار روحی کودک می شود را از بین ببرید.
والدین باید توجه کنند که هیچگاه دچار احساس ناکامی و شکست نشوند زیرا این روحیه به فرزندانتان منتقل می شود و روی آنها تاثیر گذار می باشد.
تماس بدنی(نوازش کردن)موجب آرامش و امنیت کودک میشود و کودک را از اضطراب و نگرانی رها میسازد و به این نکته دقت کنید که با مسخره کردن و شرمنده کردن کودک او را مجبور به ترک عادت کنید زیرا این گونه رفتارها باعث خود کم بینی و احساس بی ارزشی در کودک می شود.
راسخون
حل مشکلات رفتاری کودکان توسط والدین
نقطه مشترک زندگی اکثر کودکانی که برای مشاوره و بازی درمانی به کلینیک های روان درمانی مراجعه می کنند، معمولا یک چیز است و آن مشکلات و اشتباهات رفتاری پدر و مادرهای آنهاست. مشکلاتی که گاه خود همسران با یکدیگر دارند و یا اشتباهات موجود در شیوه های تربیتی و فرزند پروری آنهاست که آنها را به سختی انداخته و مجبور به مراجعه به مراکز مشاوره و گرفتن کمک تخصصی می کند. با ما همراه باشید.
می توانید مقادیری از هزینه های سنگین چیدمان اتاق خواب کودک را صرف درمان و اصلاح روابط خود و کسب آگاهی های لازم کنید.
پدر و مادر آغازگر مشکلات رفتاری کودک
داستان مشکلات کودکان در ابتدا آنقدر پیچیده نیست که ما تصور می کنیم. بچه ها از زمانی که به دنیا می آیند، با این مشکلات وارد زندگی نمی شوند و این ما هستیم که از بدو تولد فرزندان با نحوه برخوردهای مان با آنها و یا در حضور آنها، مسایل و مشکلات جدیدی را در خانواده به وجود می آوریم. کودک نیز به طبع لابلای همین کم و کاستی های تربیتی و روانی رشد کرده و رفتارهایش شکل می گیرند و برآیند همه آنها به انواع مقاومت ها، نافرمانی ها و مشکلات رفتاری در او بدل می شوند.
آماده به استقبال کودک بروید
خوب است به عنوان پدر و مادر، بدانید که اولین درمان کودکان شما هستید و لازم است پیش از به دنیا آمدن آنها، همان اندازه که در چیدمان و تجهیز اتاق او دقت به خرج می دهید و کوچکترین نیازمندی هاش را تهیه می کنید، به نیازهای تربیتی و روانی او نیز توجه کنید.
کودک از بدو ورودش به دنیا، نیاز به حضور حرفه ای و آگاهانه پدر و مادرش را دارد و این صحیح نیست که با دیده ها و شنیده های ناکافی قبلی و بدون دانش صحیح و اضافه، به استقبال فرزند خود برویم. چرا که اگر بی دانش و اطلاعات لازم وارد عمل شیم، مشکلات در بهترین حالت از حدود دو سالگی کودک، دامن پدر و مادر را می گیرد و از آنجایی که نقش ها و دغدغه های پدر و مادری تاریخ انقضا ندارند. تا هر زمان که نفس بکشید، دردها و مشکلات مربوط به مشکلات کودکان گوشه ذهن تان مانده و هر از گاهی خود را نشان می دهند و آسایش تان را بر هم می ریزند.
مشکلات زناشویی تان را حل و فصل کنید
چنانچه تا امروز خیلی به این مساله دقت نکرده بودید، می توانید از حالا شروع کنید. ابتدا ببینید با همسر خود چه مشکلاتی دارید و سعی در حل آنها کنید و در مرحله بعد، برای حل مشکلات رفتاری کودک تان اقدام کنید. بدانید اگر حرفه ای ترین درمان های تخصصی برای کاهش مشکلات رفتاری کودک نیز صورت گیرد اما پدر و مادر تنها و با هم حال شان خوب نباشد، تاثیرگذاری لازم را نخواهد داشت و رفتارهای بچه ها اگه تا حدودی بهتر شوند، دوباره احتمال بازگشت آنها وجود دارد.
برای درمان و ارتقای سطح آگاهی خود هزینه کنید
خوب است برنامه ریزی مالی مناسبی صورت دهید و با تخصیص اعتبار برای افزایش آگاهی خود، سعی در ارتقای سطح دانش والدگری خود کنید. به عنوان مثال می توانید مقادیری از هزینه های سنگین چیدمان اتاق خواب کودک را که شاید تنها درصدش ناچیزش، نیاز واقعی کودک شما باشد و مابقی حتی زمینه ساز مشکلات رفتاری برای او می شود را صرف درمان و اصلاح روابط خود و کسب آگاهی های لازم کنید. کتاب بخوانید، در کارگاه های آموزشی شرکت کرده و به طور مداوم دانش خود را به روز کنید.
تجربه بسیاری از والدینی که جهت درمان به مراکز مشاوره مراجعه می کنند، نشان می دهد که حتی در دوره های سخت اقتصادی و فشارهای کاری و زمانی، با مدیریت کردن، حذف و یا به تعویق انداختن بسیاری از هزینه ها، می توان در این بخش سرمایه گذاری کرد و ماحصل آگاهی های خود را وارد زندگی کرده و از نتیجه لذت برد. کافیست عمیق تر به آن فکر کنید و در لیست اولویت های خود بگذارید. مطمئن باشید که مسیر آگاهی به روی شما گشوده خواهد شد.
آنچه خواندید مطالب و تئوری های موجود در کتاب های روانشناختی نیست. مساله ای است که مشاوران و روانشناسان، در مراودات درمانی خود با کودکان و خانواده های آنها به وفور تجربه و دست و پنجه نرم می کنند. بنابراین به عنوان پدر و مادر لازم است در جهت کسب آگاهی و رشد فردی هر چی بیشتر خود و خانواده تان تلاش و سرمایه گذاری کنید و اعضای خانواده تان را نیز به مسیر روشن سلامت جان و اندیشه خود دعوت کنید.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - افسانه احمدی به نقل از راسخون