نکات طلایی برای مقابله با تشنگی و افت انرژی در روزهداری
روزهداری میتواند فواید بسیاری برای سلامتی داشته باشد، ولی یکی از چالشهای آن، تشنگی و افت انرژی در طول روز است.اما راهکارهایی برای مقابله با این مشکلات وجود دارد.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ روزه بخش مهمی از بسیاری از سنتهای مذهبی است و معمولاً میتوان آن را با خیال راحت انجام داد. باوجود این، اگر شرایط خاصی مانند بارداری، شیردهی، دیابت یا بیماریهای دیگری دارید بهتر است با پزشک خود مشورت کنید تا مشخص شود چه راهکارهایی را باید در این دوران مدنظر داشته باشید تا بتوانید بدون آسیب روزه بگیرید.
اگر دارویی مصرف میکنید، حتماً باید از پزشک خود بپرسید که آیا میتوانید با خیال راحت آنها را نادیده بگیرید یا در ساعتهای مجاز مصرف کنید میتوانید بدون غذا و مایعات مصرف کنید.
رازهای مقابله با تشنگی و افت انرژی در روزهداری
هیدراته ماندن در ساعات مجاز
بهترین راه برای جلوگیری از تشنگی، مصرف کافی آب در فاصله بین افطار تا سحر است.نوشیدن ۸ تا ۱۰ لیوان آب بهصورت تدریجی، بدون افراط، به بدن کمک میکند تا در طول روز دچار کمآبی نشود. علاوه بر آب، مصرف نوشیدنیهای طبیعی مانند شربت خاکشیر و تخم شربتی نیز مفید است.
پرهیز از غذاهای پرنمک و پرادویه
مصرف غذاهای شور، سرخشده و پرادویه باعث افزایش نیاز بدن به آب میشود؛ بنابراین، بهتر است از غذاهای سبکتر مانند سبزیجات تازه، میوهها و پروتئینهای کمچرب استفاده کنید که به حفظ تعادل آب بدن کمک میکنند
غذاهایی مانند نان سبوسدار، برنج قهوهای و جو دوسر، انرژی را بهصورت پایدار در اختیار بدن قرار میدهند و از افت قند خون جلوگیری میکنند. این مواد غذایی بهآرامی هضم شده و به حفظ سطح انرژی در طول روز کمک میکنند.
مصرف پروتئین کافی
پروتئینها نقش مهمی در حفظ انرژی بدن دارند. به طور ویژه تخممرغ، لبنیات کمچرب، گوشت سفید و حبوبات را بهعنوان منابع خوبی برای تأمین پروتئین معرفی میکند و یادآور میشود که این مواد غذایی به جلوگیری از ضعف و خستگی در طول روز کمک میکنند.
مصرف میوهها و سبزیجات پرآب
میوهها و سبزیجاتی مانند هندوانه، خیار، کاهو و پرتقال دارای آب زیادی هستند و به هیدراته ماندن بدن کمک میکنند؛ بنابراین بهتر است آنها را بیشتر در برنامه افطار خود قرار دهید. این مواد غذایی همچنین حاوی ویتامینها و مواد معدنی موردنیاز بدن هستند.
پرهیز از نوشیدنیهای کافئیندار
چای پررنگ، قهوه و نوشابههای گازدار باعث افزایش دفع آب از بدن میشوند و میتوانند تشنگی را تشدید کنند. بهتر است مصرف این نوشیدنیها را در ماه رمضان به حداقل برسانید.
خواب کافی و استراحت مناسب
کمخوابی میتواند احساس خستگی و ضعف را تشدید کند. داشتن خواب منظم و کافی به بدن کمک میکند تا انرژی خود را در طول روز حفظ کند. داشتن خواب و استراحت کافی اجازه میدهد تا بدن بتواند در روزهای روزهداری عملکرد بهتری داشته باشد.
با رعایت این نکات، میتوان روزهای سالمتر داشت و از افت انرژی و تشنگی در طول روز جلوگیری کرد.
منبع: راه دانا
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت هشتم»
((تحلیل هشتم پیام قرآنی: ((مواسات و ایثار))
«مواسات و گذشت»
پیام دیگر قرآنی است که بخشی از آیات قرآن کریم به آن اختصاص یافته است، هرچند مواسات در همه انسان ها به حکم این که انسان اند و از روحیه رقت و دل سوزی برخوردارند، با شدت و ضعف وجود دارد، ولی مواسات قرآنی مدل و سبک خاصی از مواسات است که در هیچ فرهنگی مذهب و کشوری جز فرهنگ و مذهب اسلامی این مدل از مواسات وجود ندارد فهم دقیق از مواسات قرآنی زمانی امکان پذیر است که چند نکته به درستی توضیح داده شود؛
نکته اول؛ این است در فرهنگ قرآنی «مواسات» و دستگیری از نیازمندان حلقه وصلی بین «وجه اللهی با وجه الخلقی» و «وجه الخلقی با وجه اللهی» است. به این معنا اسلام می خواهد جامعه و مردمی را تربیت کند که از درون و باطن امور عبادی چون نماز، حج و روزه نگاه به مستمندان به عنوان عیال اللَّهِ داشته باشند و از وجه اللهی به وجه الخلقی برسند، در همان حال دستگیری از مستمندان نیز جنبه انسانی نگیرد بلکه این وجه الخلقی نیز جنبه وجه اللهی گرفته، رضا و خشنود خواهد موج بزند.
از همین روست قرآن کریم از یک طرف «مواسات و انفاق» را که جنبه وجه الخلقی دارد در کنار نماز و شب زنده داری که جنبه وجه الخلقی دارد می گزارد و می خواهد از درون وجه اللهی مؤمنان به «مواسات» برسند و می فرماید: «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ (16/سجده)(مؤمنان، به هنگام شب،) پهلوها يشان از بسترها دور مىماند (و) پروردگارشان را از روى بيم و اميد مىخوانند، و از آنچه به آنان روزى دادهايم انفاق مىكنند.» ونیز می فرماید:««إِنَّ الَّذِينَ يَتْلُونَ كِتابَ اللَّهِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِيَةً يَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ (29/فاطر)همانا كسانى كه كتاب خدا را تلاوت مىكنند و نماز بر پا مىدارند و از آن چه ما روزيشان كردهايم، پنهان و آشكار انفاق مىكنند، به تجارتى دل بستهاند كه هرگز زوال نمىپذيرد.»
از همین رو صادق علیه السلام در پاسخ هشام حکمت روزه داری را این چنین بیان می فرمایند: «إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ الصِّيَامَ ، لِيَسْتَوِيَ بِهِ الْغَنِيُّ وَ الْفَقِيرُ وَ ذَلِكَ أَنَّ الْغَنِيَّ لَمْ يَكُنْ لِيَجِدَ مَسَّ الْجُوعِ ، فَيَرْحَمَ الْفَقِيرَ . لِأَنَّ الْغَنِيَّ كُلَّمَا أَرَادَ شَيْئاً قَدَرَ عَلَيْهِ فَأَرَادَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ أَنْ يُسَوِّيَ بَيْنَ خَلْقِهِ ، وَ أَنْ يُذِيقَ الْغَنِيَّ مَسَّ الْجُوعِ وَ الْأَلَمِ ، لِيَرِقَّ عَلَى الضَّعِيفِ فیرحم الجائع:( من لا یحضره الفقیه، ج3، ص73) براستي خداوند روزه را واجب كرده تا به وسيلة آن بين اغنيا و فقرا مساوات و برابري وجود آيد، و اين براي آن است كه ثروتمنداني كه هرگز درد گرسنگي را احساس نكردهاند، به فقرا ترحم نمايند. زيرا اغنيا هر گاه (خوردن و آشاميدني را) اراده نمودند (و هوس هر نوع مأكولات و مشروبات كردند) برايشان ميسر است، پس خداوند تبارك و تعالي (روزه را واجب نمود) كه بين بندگانش از فقير و غني، برابري به وجود آورد، و اين كه سرمايه داران مسلمان درد گرسنگي رالمس نمايند، تا بر ضعفاء رقّت آورند، و بر گرسنگان عالم ترحم نمايند»
از طرف دوم، «مرضات الله» و «وجه الله» را که جنبه وجه اللهی دارد کنار مواسات و انفاق قرار داده و می گوید مومنان از باطن همین امر وجه الخلقی به «مرضات الله» و «وجه الله» می رسند. از همین روست که می فرماید: «وَ مَثَلُ الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ وَ تَثْبِيتاً مِنْ أَنْفُسِهِمْ كَمَثَلِ جَنَّةٍ بِرَبْوَةٍ أَصابَها وابِلٌ فَآتَتْ أُكُلَها ضِعْفَيْنِ فَإِنْ لَمْ يُصِبْها وابِلٌ فَطَلٌّ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(265/بقره) و مَثل كسانى كه اموال خود را در طلب رضاى خداوند واستوارى روح خود انفاق مىكنند، همچون مَثل باغى است كه در نقطهاى بلند باشد (واز هواى آزاد بحدّ كافى بهره بگيرد) وبارانهاى درشت به آن برسد وميوهى خود را دو چندان بدهد.» وهمچنین درایه(272) سوره (بقره) می فرماید:« وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ فَلِأَنْفُسِكُمْ وَ ما تُنْفِقُونَ إِلَّا ابْتِغاءَ وَجْهِ اللَّهِ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ خَيْرٍ يُوَفَّ إِلَيْكُمْ : وآنچه را از خوبىها انفاق كنيد، به نفع خودتان است. و جز براى كسب رضاى خدا انفاق نكنيد و (پاداش) آنچه از خوبىها انفاق كنيد، به طور كامل به شما داده خواهد شد».
با تامل در چینش آیات که انفاق و امور عبادی کنار هم قرار گرفته اند می یابیم مواسات حلقه وصل بین (وجه اللهی با وجه الخلقی) است، و حق تعالی با تشریع روزه ماه رمضان می خواهد در این کارگاه ریاضت، انسان هایی با این مدل تربیت شوند که از انفاق که جنبه وجه الخلقی دارد پلی به وجه اللهی و مرضات الله بزنند.
«مشخصه های مواسات اسلامی»
نکته دوم؛ براین که مواسات اسلامی حلقه و صلی بین (وجه اللهی) و (وجه الخلقی)است ملاکات و مشخصاتی دارد اگر این مشخصات در مواسات وجود داشته باشد و مواسات کننده این مشخصات را در انفاقش لحاظ کرده باشد می تواند به مرضات الله برسد؛
نخستین ملاک مواسات و انفاق اسلامی آنست دستگیری از مستمندان بایست با حفظ کرامت و شخصیت و آبروی فقرا و محرومین باشد و نبایست این انفاق و دستگیری از مستمندان به گونه ای باشد که به قیمت از دست رفتن شخصیت و ابروی آنان تمام شود و این هدف درصورتی حاصل می شود انفاق کننده محرومین را طلب کار و خود را بدهکار ببیند و هیچ منتی به آنان نداشته باشد و باور کند با دستگیری از آنان از خود دستگیری می کند وان دستی که از آنان ب به سمت دراز می شود دست خدای متعال است، از همین رو قرآن کریم در آیه (264) سوره ( بقره) شرط در مواسات و انفاق را خالی بودن از «منت و آزار» به مستمندان می داند و می فرماید: «پيا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُبْطِلُوا صَدَقاتِكُمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذى كَالَّذِي يُنْفِقُ مالَهُ رِئاءَ النَّاسِ: اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بخششهاى خود را با منّت وآزار باطل نسازيد، همانند كسى كه مال خود را براى خودنمايى به مردم، انفاق مىكند».
و همچنین در آیه (262) سوره(بقره) می فرماید: الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ثُمَّ لا يُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ:كسانى كه اموال خود را در راه خدا انفاق مىكنند و سپس به دنبال آنچه انفاق كردهاند، منّت نمىگذارند و آزارى نمىرسانند، پاداش آنها برايشان نزد پروردگارشان (محفوظ) است و نه ترسى دارند و نه غمگين مىشوند.»
دومین ملاک در مواسات و انفاق «مکتوم و پنهانی» بودن است. به این معنا هرچند انفاق شب و روز زمان و مکان ندارد ولی از آنجایی که هدف و غرض و حکمت از مواسات و دستگیری از نیازمندان حفظ آبرو شخصيت آنان و نیز پرهیز از هرگونه ریاکاری برای انفاق کننده است انفاقی می تواند از وجه الخلقی انفاق کننده را به وجه اللهی برساند که درنهایت پنهانی انجام بگیرد که بهترین موقعیت آن در شب خواهد بود. از همین رو ابتدا در سوره بقره آیه (274) می فرماید: «الَّذِينَ يُنْفِقُونَ أَمْوالَهُمْ بِاللَّيْلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِيَةً فَلَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لا هُمْ يَحْزَنُونَ:كسانى كه اموال خود را در شب وروز، پنهان وآشكارا انفاق مىكنند، اجر وپاداش آنان نزد پروردگارشان است و نه ترسى براى آنهاست و نه غمگين مىشوند» ولی درایه (271) سوره (بقره) توصیه وسفارش برپنهانی انجام دادن انفاق می کند ومی فرماید:« إِنْ تُبْدُوا الصَّدَقاتِ فَنِعِمَّا هِيَ وَ إِنْ تُخْفُوها وَ تُؤْتُوهَا الْفُقَراءَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَ يُكَفِّرُ عَنْكُمْ مِنْ سَيِّئاتِكُمْ وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ:اگر صدقات را آشكارا بدهيد، پس آن كار خوبى است، ولى اگر آنها را مخفى ساخته وبه نيازمندان بدهيد، پس اين براى شما بهتر است وقسمتى از گناهان شما را مىزدايد و خداوند به آنچه انجام مىدهيد آگاه است.»
سومین ملاک در مواسات و انفاق اسلامی «طیب بودن» جنس انفاق است. به این معنا انفاق و مواسات ارزش دارد و به انفاق کننده ارزش و بها می دهد و مواساتش جان می دهد و ملکوتی می شود جنس انفاق از چیزی باشد که انفاق کننده برای خودش می پسندد نه آن چیزی که از ارزش افتاده و بی مقدار و بنجل شده است، از همین رو در ایه (276) سوره (بقره) آمده است: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبِيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِيهِ إِلَّا أَنْ تُغْمِضُوا فِيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ:اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از پاكيزهترين چيزهايى كه بدست آوردهايد و از آنچه ما براى شما از زمين رويانيدهايم، انفاق كنيد وبراى انفاق به سراغ قسمتهاى ناپاك (وپست) نرويد، در حالى كه خود شما هم حاضر نيستيد آنها را بپذيريد مگر از روى اغماض (وناچارى) و بدانيد خداوند بىنياز وستوده است.»
چهارمین ملاک در مواسات و انفاق اسلامی «کوچک دیدن» و فراموش کردن مواسات و انفاق است. به این معنا درصورتی انفاق و مواسات که جنبه وجه الخلقی دارد باطن و ماهیت وجه اللهی پیدا می کند و پیش از آنکه از نیازمندان دستگیری کند از انفاق کننده دستگیری می کند و او را به عالم قدس وصل می نماید که انفاق کننده عملش را کوچک ببیند نه بزرگ، و حقیقت فراموش کند که کار مهمی انجام داده است از همین رو در ایه (6) سوره (مدثر) آمده است: «وَ لا تَمْنُنْ تَسْتَكْثِرُ»: و (در عطا) منّت مگذار و (كارت را) بزرگ مشمار.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت هشتم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
به من فحش میدهند، شما چرا ناراحتید؟
محمدرضا شاه به آیت الله کمالوند گفته بود: این سید میخواهد چه کار کند، حرفش چیست؟
اسفند سال ۱۳۴۱ همین ایام، تعدادی از روحانیون و علما تهرانی درخواست دیدار با شاه را با دربار مطرح کردند.آیت الله کمالوند پیشتاز بود. شاه در این دیدار به آیت الله کمالوند گفت: این سید میخواهد چه کار کند، حرفش چیست؟ این گروه روحانی مخالف امام بودند یا لااقل با او همراهی نمیکردند. همین ایام تخریب شخصیت و شایعه پراکنی آغاز شد.
اسفند سال ۴۱ ساواک تصمیم گرفت عملیات روانی علیه آیت الله خمینی طراحی و اجرا کند. اعلامیه سراسر توهین و تهمت توسط چند تشکل دفاع از حقوق زنان چاپ شد.
صبح زود تمام دیوارهای شهر قم پر بود از این اطلاعیهها! هدف فقط تخریب آیت الله خمینی بود. اسم سایر مراجع را نیاورده بودند.
از اینکه خمینی انگلیسی است تا دروغهایی درباره نظرات آیت الله خمینی علیه زنان!
این شاید نخستین بار بود که ساواک توهین و تهمت سازماندهی شدهای علیه آیت الله پخش میکرد.
شاگردان و طلبههای وفادار و عاشق آیت الله صبح آن روز شوکه شدند. سراسیمه خودشان را به منزل آیت الله خمینی رساندند تا به او اطلاع دهند. وارد خانه شدند.
دیدند ایشان بی خیالِ بی خیال درحال مطالعه کتاب برای درس امروز است! آماده میشود تا برای تدریس به مسجد برود!
شاگردانش با نگرانی و ناراحتی توضیح دادند، دیوارهای قم پر شده از توهین و تهمت به شما! سراسیمه دنبال اقدام بودند.
آیت الله پاسخ داد: به من فحش میدهند، شما چرا نگران هستید؟ شما چرا ناراحتید؟! من که از امام علی(ع) بالاتر نیستم.از او در صدر اسلام هتک حرمت کردند!
یکی از طلبه ها پیشنهاد داد همین حالا همه اطلاعیههای چسبیده به دیوارهای قم را پاره کنیم.
آیت الله خمینی مخالفت کرد. گفت: بذارید بماند. مردم این دستگاه جبار را بشناسند.
اولین بار که ساواک به ایشان تهمت انگلیسی بودن زد اینجا بود. چند ماه قبل از قیام ۱۵ خرداد ۱۳۴۲.
شرح مضامین دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
در این نوشتار، شرحی بر دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان خواهیم داشت تا با مضامین این دعا آشنا شده و با معرفت بیشتر این دعا را بخوانیم.
در روز یازدهم ماه مبارک رمضان، دست نیازمند خود را به سوی خدای بی نیاز بلند می کنیم و می خوانیم:
«اللَّهُمَّ حَبِّبْ اِلَیَّ فِیهِ الْاِحْسَانَ وَ کَرِّهْ اِلَیَّ فِیهِ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیَانَ وَ حَرِّمْ عَلَیَّ فِیهِ السَّخَطَ وَ النِّیرَانَ بِعَوْنِکَ یَا غِیَاثَ الْمُسْتَغِیثِینَ».
خدایا در این ماه نیکی را پسندیده من گردان، و نادرستیها و نافرمانیها را مورد کراهت من قرار ده، و خشم و آتش برافروخته را بر من حرام گردان به یاریات ای فریادرس دادخواهان.
شرح فراز اول دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان
دعای روز یازدهم ماه مبارک رمضان این گونه آغاز می شود:
خدایا! در این روز احسان و نیکی را در نظرم محبوب گردان.
انسان به طور فطری به سوی نیکی ها و خوبی ها کشیده می شود، ولی در این بین گناه و معصیت سبب انحراف آدمی از طبع انسانی و فطرت الهی خویش می گردد و او را از حق و حقیقت دور می سازد. در این دعا با درخواست فضایل و خوبی ها، در حقیقت از پروردگار می خواهیم ما را به فطرت پاک و الهی خودمان رهنمون فرماید.
محبّت، نعمتی است خدادادی که به صورت غریزه در حیوانات نیز وجود دارد، امّا در انسان با شعور و معرفت آمیخته است. مادری که در نیمه های شب، همه ناملایمات و سختی ها را به جان می خرد؛ به فرزندش شیر می دهد و از او پرستاری می کند، احتیاج به تذکر و رهنمود ندارد بلکه علاقه و عشق او به فرزند، وی را به سوی آن کودک می کشاند.
علاقه به احسان و نیکی، همه سختی ها را آسان می سازد، تا جایی که انسان مشتاق سر از پا نمی شناسد و همه چیز خود را فدای آن می کند. البته مراحل احسان متفاوت است: گاهی احسان، در حد دستگیری از فقرا و ایتام، سیر کردن گرسنگان، ساختن مساجد و شرکت در کارهای خیر دیگر است. گاهی از این هم فراتر رفته و به اوج خود می رسد. تا آنجا که آدمی حاضر است جان خود را در راه معبود و محبوب خود ایثار کند و از زن و فرزند و خانه و تعلقات بگذرد.
حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرمایند:
عدل آن است که حق مردم را به آنان برسانی و احسان آن است که بر ایشان تفضّل کنی(1)
صفحات: 1· 2
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت هفتم»
تحلیل هفتم پیام قرآن: ((امید وامیدواری))
((رجاء و امید)) از پیام های مهم و سرنوشت ساز قرآنی و سیره نبوی وعلوی و از اموزه های و حیانی است که انسانها در هر دوره و زمان، به خصوص بشر این عصر به ویژه امت اسلامی در شرایط موجود سخت محتاج و نیازمند به ان خواهد بود، برای اینکه این پیام قرآنی همه جانبه مورد تحلیل قرار بگیرد توضیح چند نکته بهم پیوسته بسیار لازم وضروری است؛
1-اهمیت وضرورت امید وامید واری
در میزان اهمیت وضرورت امید وامیدواری را می توان از تعبیراتی و مشخصه هایی که در لسان و زبان آیات و روایات آمده است به آسانی فهم کرد و دریافت، چراکه در آیات و روایات سه تعبیر و سه مشخصه قابل تامل و درنگ نسبت به امیدواران در زندگی و به آینده و همچنین سرخوردگان و مایوسان اززندگی و نسبت به آینده است.
مشخصه اول؛ امیدواران به زندگی و نسبت به آینده کد و نشانه از ایمان و برخورداری از پشتوانه عظیم معنوی است، در مقابل یاس و ناامیدی نشانه کفر و بی ایمانی شخص خواهد بود، اولیاء الهی کسانی اند هم خود در مقابل بحرانها مایوس نمی شوند و هم دیگران را مایوس نمیکنند ازهمین رو در ایه(87) سوره یوسف حضرت یعقوب خطاب به فرزندانش می گوید:
((یابَنِيَّ اذْهَبُوا فَتَحَسَّسُوا مِنْ يُوسُفَ وَ أَخِيهِ وَ لا تَيْأَسُوا مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ :اى پسرانم! (بار ديگر به مصر) برويد و از يوسف و برادرش جستجو كنيد و از رحمت خداوند مأيوس نشويد، حقّ اين است كه جز گروه كافران، از رحمت خداوندى مأيوس نمی گردند)).
مشخصه دوم؛ این است امیدواران به زندگی و به آینده زندگی عالمان، آگاهان، و نسبت به خود ا فرهیختگان اند که در برخورد با بحران ها پیوسته به دنبال راهکار خروج از بحران اند ولی ناامیدانه جماعتی جاهل و نادانند که در برخورد با بحران خودرا دربن بست دیده وراهکار خروج ازبحران را در خود کشی وحذف خود جستجو می کنند ازهمین روست امام علی علیه السلام ((امیدواران و ناامیدان را این گونه توصیف می کند:
((الفَقيهُ كُلُّ الفَقيهِ مَن لم يُقَنِّطِ الناسَ مِن رَحمَةِ اللّه ِ ، و لم يُؤيِسْهُم مِن رَوحِ اللّه ِ ، و لم يُؤمِنْهُم مِن مَكرِ اللّه؛ فقيه به تمام معنا، كسى است كه مردم را از رحمت خدا نوميد نگرداند و از فضل و بخشايش خدا، مأيوسشان نسازد و از مكر و عذاب خدا هم آسوده خاطرشان نكند: نهج البلاغة : الحكمة ۹۰)).
مشخصه سوم؛ امید وامید واری به زندگی وآینده زندگی، به معنای حسن ظن داشتن به خدا و او را درهرحال در زندگی دیدن و به وی اعتماد کردن است، ولی ناامیدی به معنای سوء ظن داشتن و به وعده های حق تعالی و مؤمن نبودن و همسو شدن بامنافقین وکفار، جهنم وعذاب الهی راخریدن است، چراکه حق تعالی درسوره فتح آیه(6) می فرماید:((وَ يُعَذِّبَ الْمُنافِقِينَ وَ الْمُنافِقاتِ وَ الْمُشْرِكِينَ وَ الْمُشْرِكاتِ الظَّانِّينَ بِاللَّهِ ظَنَّ السَّوْءِ عَلَيْهِمْ دائِرَةُ السَّوْءِ وَ غَضِبَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ وَ لَعَنَهُمْ وَ أَعَدَّ لَهُمْ جَهَنَّمَ وَ ساءَتْ مَصِيراً :و مردان و زنان منافق و مردان و زنان مشرك را كه به خداوند گمان بد دارند، (و مىگويند خداوند پيامبرش را يارى نخواهد كرد،) عذاب كند، بدى بر آنها احاطه كرده است، خداوند بر آنان غضب كرده و از رحمت خود دورشان ساخته و برايشان جهنّم را آماده كرده است كه بد سرانجامى است.))
از همین رو امام على عليه السلام ـدر مناجات شعبانيهـ می فرماید: (( إلهي لم اُسَلِّطْ على حُسنِ ظَنِّي قُنوطَ الإياسِ ، و لا انقَطَعَ رَجائي مِن جَميلِ كَرَمِكَ ! نوميدى و يأس را بر گمان نيكم [به تو] چيره نمى گردانم و اميدم را از بزرگوارى و بخشش زيباى تو، نمى بُرم))
2- ((راهکارهای تقویت نمودن امید وامیدواری))
قرآن کریم به تناسب بحرانی که ممکن است هر انسانی با ان روبرو شود و احسا س تنهایی و بی پناهی کند راهکاری را در پیش وی قرار داده تا از ناامیدی خارج شده و با قرانی درمانی امید به زندگی و آینده زندگی پیداکند، که چند راهکار قرآنی را دراینجا می اوریم؛
یکم:((بحرانی اخلاقی))
اگر بحرانی که انسان با ان روبرو شده است احساس شکست، بن بست، و سرخوردگی و بی هویتی می کند((بحران اخلاقی)) باشد، به این معنا از سر تقصیر و قصور ریز ودرشت، بزرگ و کوچک محرمات الهی را مرتکب شده و در لجنزار معصیت گرفتار شده است، ازهمین جهت احساس می کند از نظر حق افتاده است و جهنم رفتنش قطعی است و کاملا مایوس از رحمت الهی است، قرآن کریم راهکار برای رهایی از ناامیدی، وامیدوار شدن به مغفرت و رحمت الهی را ((توبه)) و بازگشت از گناه معرفی میکند، و یاس از مغفرت الهی و قبولی توبه را مذمت کرده و گناه دیگر می داند ازهمین رو می فرماید: ((قُلْ يا عِبادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ (53/زمر): بگو: «اى بندگان من كه بر نفس خويش اسراف (و ستم) كردهايد! از رحمت خداوند مأيوس نشويد، همانا خداوند همهى گناهان را مىبخشد، زيرا كه او بسيار آمرزنده و مهربان است.))
دوم:(( فشارمعیشتی وتنگنای اقتصادی))
اگر منشاء ناامیدی، سرخوردگی، حس شکست وزمین گیر شدن(( فشار معیشتی، وتنگنای اقتصادی)) باشد، قرآن کریم راهکار ش کسب تقواوتوکل به خدا می داند که اگر شخص زندگی پاکی داشته باشد در فشارهای معیشتی به خدا توکل داشته باشد حق تعالی گشایشی را درزندگی وی ایجاد می کند که نداند چگونه راه بسته بازشده است وازچه طریقی قفل بسته شده معیشتی بازشده است ازهمین رو درایه: ((وَيَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لَا يَحْتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا(3/طلاق)): و او را ازک جایی که گمان ندارد روزی میدهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را میکند؛ خداوند فرمان خود را به انجام میرساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازهای قرار داده است!))
کسانی که چنین راهکاری را در زندگی تجربه کرده اند،فراوانند فقط چند مورد را دراینجا می اوریم
1- ((مفسرین گویند: که این قسمت از آیات «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لایحْتَسِبُ» درباره عوف بن مالک الاشجعى آمده که مردى فقیر و بىچیز بود و پسرى داشت که مشرکین او را اسیر کرده بودند. عوف نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و از درد اندرونى خویش به خاطر اسارت فرزند و فقر و بىچیزى مى نالید. پیامبر او را تسکین داد و در عین حال فرمود: امشب در خانه ما هیچ برگ و توشه اى جز یک مد طعام یافت نمى شود سپس فرمود: اى عوف، صبر کن و پرهیزکار باش و زیاد کلمه «لاحول و لاقوّة الّا باللَّه» را بر زبان جارى ساز.
عوف به خانه خویش برگشت و به اهل خویش گفت: رسول خدا صلی الله علیه و آله ما را به تقوى و صبر امر فرموده و نیز فرمود: به گفتار «لاحول و لاقوّة الّا باللّه» زیاد بپردازیم. اهل وى گفتند: نیکو مداوائى و بهترین مرهمى است که پیامبر به ما داده اینان به دستور رسول خدا صلی الله علیه و آله عمل کردند. چندى نگذشت که پسر عوف با گله اى از گوسفندان و قطارى از شتران بازگشت و به پدرش گفت: کسى که مرا اسیر نموده بود، او را غافلگیر کردم و در حال غفلت او گوسفندان و شتران او را به غنیمت آوردم.
عوف نزد پیامبر رفت و سؤال کرد که آیا این گوسفندان بر او حلال است یا نه؟ پیامبر فرمود: بلى بر شما حلال است سپس این آیات نازل گردید. تفسیر نمونه جلد 24))
2- در کتاب «اقلیم خاطرات» فاطمه طباطبایی همسر سید احمد خمینی آمده است: یکی از شبها صحبت به این مسئله کشیده شد که گاهی اموری غیر منتظره رخ میدهد و انسان امدادهایی را میبیند و شگفتزده میشود و هرچه میاندیشد جز لطف الهی چیزی نمیبیند.
امام با تأکید بر این مطلب، ماجرای خرید خانه را در قم تعریف کردند و گفتند: خانهای در محله یخچال قاضی اجاره کرده بودیم. این خانه چندمین خانه اجارهای بود که تعویض میکردیم؛ زیرا صاحبخانه یا قصد فروش خانهاش را میکرد یا به دلایل دیگر، مجبور به اجاره خانه دیگری میشدیم. یک روز صاحبخانه آمد و گفت: مشکلی دارم و باید این خانه را بفروشم و شما برای تخلیه چند روز فرصت دارید. من در حال خروج از خانه با خونسردی به خانم گفتم: الان صاحبخانه آمد و گفت که خانه را تخلیه کنید. خانم از شنیدن این سخن برخلاف بارهای پیشین ناگهان با ناراحتی نشستند و گفتند که من دیگر نمیتوانم. از این همه جابهجایی و خانه عوض کردن خسته شدم.
امام افزودند: حقیقت این بود که گمان نمیکردم، جابهجایی خانه برای خانم کار دشواری باشد؛ زیرا خانم هرگز اظهار ناراحتی نکرده بود. چیزی نگفتم و با اندوه بیرون رفتم.
ظهر که برگشتم خانم به آرامی از من پرسید: چرا صاحبخانه میگوید تخلیه کنیم؟ گفتم: صاحبخانه به پول احتیاج دارد و میخواهد اینجا را بفروشد. خانم چیزی نگفتند، اما من از ناراحتی خانم به شدت اندوهگین شدم. عصر همان روز، پس از پایان درس در صحن حضرت معصومه (س) نشسته بودم. دو نفر نزد من آمدند و پرسیدند: ببخشید، آقا سید روحالله خمینی شما هستید؟ گفتم: بله. گفتند: ما از اصفهان آمدهایم و میخواهیم به زیارت عتبات مشرف شویم. مقداری پول داریم و میخواهیم آن را نزد شما امانت بگذاریم. اگر مقدر شد از عتبات هم به مکه میرویم که نزدیک یک سال طول میکشد، اگر هم نرفتیم شش ماه دیگر برمیگردیم. پرسیدم چرا مرا انتخاب کردهاید؟ گفتند: از هر کس که پرسیدیم: پول را نزد چه کسی امانت بگذاریم؟ شما را معرفی کردند من گفتم: نمیپذیرم. آنها اصرار کردند که ما مسافریم و به همین منظور از اصفهان به قم آمدهایم. باپذیرش این امانت مشکل ما برطرف میشود. من پذیرفتم. بلافاصله چهره خانم در نظرم مسجم شد و تعویض خانه و… به فکر رسید که ممکن است این پول بتواند مشکل خانه را حل کند.
از اینرو به آنها گفتم: آیا مجاز هستم در پول تصرف کنم؟ گفتم: یعنی آن را خارج کنم و هنگام بازگشت شما همان مقدار را به شما برگردانم. آنها هم گفتند: بله، اختیار آن را دارید. پول را گرفتم و نه یک ریال کمتر و نه یک ریال بیشتر. آنها رفتند و من نزد صاحبخانه رفتم و اولین قسطی را که لازم داشت، به او دادم.
پس از آن با خود گفتم: باید به فکر این پول باشم تا هنگام بازگشت آنها آماده باشد. فردای آن روز، توسط مسافری که از مشهد آمده و راهی خمین بود به آقای پسندیده پیغام دادم که ملک مرا بفروشد و پولش را برایم بفرستد. اما به طور معمول، چند ماه طول میکشید تا ملک فروش رود. مسافر به خمین رفته و پیغام را رسانده بود آقای پسندیده که تا آن لحظه چنین درخواستی را از من نشنیده بود، فهمید که در وضع دشواری قرار گرفتهام؛ بنابراین همسر ایشان (همدم خانم) متقاضی خرید خانه میشود. اتفاقاً فردای همان روز، یکی از اهالی خمین که قصد زیارت مشهد را داشت، برای خداحافظی نزد آقای پسندیده میرود. ایشان هم مقداری پول به او میدهد و میگوید: در قم به دست حاجآقا روحالله برسان و بگو همسر من خریدار ملک شماست.
این مقدار موجود بود و در فرصتی دیگر باقی را خواهم فرستاد. وجه ارسالی درست به اندازه همان مبلغ امانت داده شده بود. پول را گرفتم و زیر تشک گذاشتم. طولی نکشید، آن دو اصفهانی که رفته بودند تا دست کم شش ماه دیگر برگردند، وارد شدند و سلام کردند و گفتند: مقدمات سفرمان آماده نشد و نتوانستیم برویم. آمدهایم تا امانت خود را پس بگیریم. من هم دست کردم زیر تشک و پول را به آنها دادم. آنها هم تشکر و خداحافظی کردند و رفتند. مبهوت در فکر فرو رفتم که اگر این پول از خمین به دست من نرسیده بود، نزد آنها شرمنده میشدم و همینطور اگر امانت آنها نبود من تصمیم به خرید خانه نمیگرفتم و خانه را تخلیه میکردم.))
سوم: ((فشارهای دشمن درجنگ نظامی))
اگر منشاء احساس شکست، ناامیدی فشارهای نظامی باشد که د رمحاسبات ظاهری سپاه دشمن ازنظر عده ((تعداد نفرات)) عده ((امکانات، تجهیزات، تسلیحات)) دست بر را دارد، درچنین موردی راهکار قرآنی درخروج از ناامیدی ویاس آنست سپاه حق بایست باور داشته باشد در ورای این محاسبات ظاهری قدرت نامرئی وغیبی وجود دارد که دشمن درمحاسبات خودش آن را ملاحظه نمی کند وان(( نصرت الهی)) و((امداد غیبی)) است که وقتی ظاهر می شود قوی ترین سپاه دشمن را ادار به هزیمت وشکست می کند،و قرآن کریم خطاب به مجاهدین اسلامی می گوید((يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ(7/محمد):اى كسانى كه ايمان آوردهايد! اگر خدا را يارى كنيد، شما را يارى مىكند و گامهايتان را استوار مىسازد))
ازهمین روست که رهبر معظم انقلاب حضرت آیه الله خامنه ای می فرمایند:
((من بارها از قول امام (رضوان اللَّه علیه) نقل کردهام که فرمودند: من از اولی که وارد این قضیه شدیم، دیدم - یا احساس کردم - یک دست قدرتی دارد کارها را پیش میبرد. حقیقتاً همین جور است؛ و این را ایشان به من فرمودند. انسان این دست قدرت الهی را میبیند. البته این دست قدرت الهی، قوم و خویشیای با ما ندارد:((من کان لله کان الله له:هر که برای خدا باشد،خدا هم برای اوست::بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ۷۹، ص ۱۹۷)) «إن تنصروا اللَّه ینصرکم:محمد ایه/7»، «و لینصرنّ اللَّه من ینصره: حج آیه/ ۴۰» - باید در خدمت این راه باشیم؛ خالصانه؛ آنچه که داریم، بیاوریم میدان و برای این راه تقدیم کنیم؛ تلاشمان و کارمان را برای این راه تقدیم کنیم. خدای متعال هم تفضل خواهد کرد؛ لطف خواهد کرد؛ امروز هم همین کار شده و خدای متعال تفضل کرده و سنگ دشمن به سوی خودش برگشته؛ تیرش کمانه کرده به طرف خودش؛ و نتوانستند از توطئهای که کردند، طرفی ببندند(دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲/۷/۱۳۸۸.))
ایستادگی و پیروزی در مقابل قدرتهای بزرگ دنیا، احتیاج به نیرویی بزرگ دارد. مسلمانان باید توجه به نیرویی داشته باشند که آنها دارند و دشمنان ندارند، و آن عبارت است از قدرت خداوند متعال که حمایت کننده از جامعه مسلمانان است. طبیعی است که این قدرت الهی در کشورهای اسلامی مداخله میکند، و به آنها نصرت اهدا میکند که به او توکل نمایند، و با ایمان به نصرت او پیش بروند. اگر این اعتماد به خدا در دنیای اسلام باشد وجود دشمنان از آنجا ریشهکن میشود.: دیدار فرماندهان و مسؤلان سپاه.))
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت هفتم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت ششم»
پیام ششم قرآنی: محاسن اخلاق و مکارم اخلاق
مکارم اخلاق و محاسن اخلاق یکی ازپیام ها و درس های مهم اخلاقی قرآنی است، که انسانیت انسان، به متصف شدن انسان به این صفات حمیده وپسندیده دارد که امروزه خلاء و کمبود آن در روابط فردی، اجتماعی، خانوادگی بسیار احساس می شود، برای این که به میزان اهمیت پیا م قرانی((محاسن ومکارم خلاق)) در پی ببریم و این پیام قرآنی باهمه جوانبش تحلیل شود، توضیح چند نکته لازم است:
1- ((تفاوت محاسن اخلاقی با مکارم اخلاقی))
هرچند در کتب اخلاقی و عرفان تفاوت زیادی بین ((محاسن اخلاقی ومکارم اخلاقی)) ذکر کردند، ولی روشن ترین تفاوت در این است محاسن اخلاق آن صفات حمیده و پسندیده ایست اگر انسان متصف به آن باشد نشانه برخورداری از حس اخلاق است و اگر فاقد آن باشد نشانه از سوء و بدی اخلاق است، و در مقابل((مکارم اخلاق)) به این است اگر شخص متصف به این صفت باشد نشانه بربزرگواری، بزرگی و تعالی روح شخص است، و حکایت از این دارد که صاحب مکارم اخلاق نفس کشی کرده است تابه این مرتبه ازاخلاق برسد، بهترین تمثیلی که بتوان با تامل در آن تفاوت (محاسن اخلاق) را با (مکارم اخلاق) بازشناخت تمثیلی است که علامه محمد تقی جعفری اینگونه توضیح می دهند:
کسی کفشش را برای تعمیر نزد کفاش میبرد. کفاش با نگاهی میگوید این کفش سه کوک میخواهد و هر کوک مثلاً ده تومان و خرج کفش میشود سی تومان. مشتری هم قبول میکند. پول را میدهد و میرود تا ساعتی دیگر برگردد و سوار کفش تعمیر شده بشود. کفاش دست به کار میشود. کوک اول، کوک دوم و در نهایت، کوک سوم و تمام …، اما با یک نگاه عمیق در مییابد اگرچه کار تمام است، ولی یک کوک دیگر اگر بزند عمر کفش بیشتر میشود و کفش، کفشتر خواهدشد.از یکسو، قرار مالی را گذاشته و نمیشود طلبِ اضافه کند و از سوی دیگر، دودل است که کوک چهارم را بزند یا نزند.او میان نفع و اخلاق، میان دل و قاعدهی توافق، مانده است. یک دوراهی ساده که هیچ کدام خلاف عقل نیست.
اگر کوک چهارم را نزند، هیچ خلافی نکرده اما اگر بزند، به رسالت هزار پیامبر تعظیم کرده.اگر کوک چهارم را نزند، روی خط توافق و قانون راه رفته اما اگر بزند، صدای لبیک او، آسمان اخلاق را پر خوا هد خواهدکرد.))
دراین تمثیل کفش دوز ازاینکه سه کوک رابراساس قرار داد انجام داد ازکارش کم نگذاشت وکم کاری نکرد، کاری اخلاقی کرد وازاخلاق حسنه برخوردار بود، ولی کوک چهارم به کفش زدوماندگارش کرد وبه ندای دل پاسخ داد ودرمحاسبات مادی نماند نشان ازتعالی وبزگواری روحی دارد که همان مکارم اخلاق است، امروز جامعه محتاج به این کوک چهارم است))
2- دلایل آراسته شدن به مکارم اخلاق
به دلایل متعدد متصف شدن هر مسلمان متشرع به ضوابط و چارچوب اسلامی و قرآنی وظیفه و تکلیف است و در راس همه درس ها و پیام ها ازهر فرصتی استفاده کرده وبا ریاضت کشیدن ونفس کشی خود آراسته به (محاسن اخلاق)و (مکارم اخلاق) بنماید.
نخستین دلیل بر متصف شدن به ((مکارم اخلاق)) آنست قریب به یک چهارم از آیات قرآن کریم توصیه و تاکید بر متصف شدن هر مسلمان به صفات حمیده و اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی است. ازهمین رو(475)آیه قرآن به اخلاق اجتماعی و375 آیه به اخلاق فردی اختصاص دارد وهمین دلیل براین معنا است که مکارم اخلاق از سایر فرائض واجبات اسلامی است و هر انسان مسلمان به همان اندازه مکلف به انجام واجبات است به همان مرتبه وظیفه دارد مکارم اخلاق را بشناسد و آن را در خود نهادینه کند.
به همین دلیل رسول الله صلی الله علیه و آله در خطبه شعبانیه مکارم اخلاق را بهشت ساز دانسته ومی فرمایند:
((أیُّهَا النّاسُ، مَن حَسَّنَ مِنکُم فی هذَا الشَّهرِ خُلُقَهُ کانَ لَهُ جَوازا عَلَى الصِّراطِ یَومَ تَزِلُّ فیهِ الأَقدامُ، ومَن خَفَّفَ فی هذَا الشَّهرِ عَمّا مَلَکَت یَمینُهُ خَفَّفَ اللّه ُ عَنهُ حِسابَهُ ، ومَن کَفَّ فیهِ شَرَّهُ کَفَّ اللّه ُ فیهِ غَضَبَهُ یَومَ یَلقاهُ، ومَن أکرَمَ فیهِ یَتیما أکرَمَهُ اللّه ُ یَومَ یَلقاهُ، ومَن وَصَلَ فیهِ رَحِمَهُ وَصَلَهُ اللّه ُ بِرَحمَتِهِ یَومَ یَلقاهُ ، ومَن قَطَعَ رَحِمَهُ قَطَعَ اللّه ُ عَنهُ رَحمَتَهُ یَومَ یَلقاهُ : اى مردم! هر کس اخلاقش را در این ماه ، نیکو سازد ، براى او وسیله عبور از صراط خواهد بود ، در آن روز که گام ها بر صراط مى لغزد ؛ و هر کس در این ماه بر بردگان خود آسان بگیرد ، خداوند حساب او را سبک خواهد گرفت ؛ و هر کس در این ماه ، شرّ خود را [از دیگران] باز دارد ،خداوند در روز دیدارش ، غضب خویش را از او باز خواهد داشت ؛ و هر که در این ماه ، یتیمى را گرامى بدارد ، در روز دیدار ، خداوند ، گرامى اش خواهد داشت ؛و هر که در آن بخویشاوند خود نیکى کند ، در روز دیدار ، خداوند با رحمتش به او نیکى خواهد کرد ؛ و هر کس در آن از خویشان خود ببُرد ، خداوند در روز دیدار ، رحمتش را از او قطع خواهد نمود.))
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت ششم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت پنجم»
پیام پنجم قرآنی: تواصی در حلقه مؤمنین
تواصی در حلقه مؤمنین یکی از پیام های عملی و کاربردی و به روز قرآن کریم است که در سوره عصر آمده است و رهبر معظم انقلاب اسلامی حضرت آیه الله خامنه ای به دلیل شرایط ویژه تحریم و فشارهای سخت دشمن نسبت به کشور وملت در سال اخیر به در ایام مبعث سال 99 یکی از موضوعاتی که به آن توصیه وسفارش مؤکد کردند که بایست فرهنگ سازی شود همین پیام و اصل قرانی یعنی(( تواصی درحلقه مؤمنین)) است، برای اینکه این پیام قرآنی در سوره ((والعصر)) به درستی و همه جانبه مورد تفسیر، تحلیل و تطبیق قرار بگیرد بیان چند در راستای آیات مبارکه بسیار لازم و ضروری است.
1- راز قسم به عصر در سوره عصر
آیه نخست سوره ((والعصر)) که مؤمنین رادعوت به((تواصی)) در حلقه خودشان کرده است قسم و سوگند خوردن حضرت حق تعالی به عصر است از همین رو می فرماید ((والعصر:سوگند به عصر)) در اینکه مقصود از عصر درایه چه عصری است، یک احتمال این است مقصود از ((عصر)) زمان بعثت پیامبر گرامی اسلام اسلام است آنگونه که برخی ازمفسرین همین احتمال را داده اند و در ذیل آیه مبارکه روایات به همین مضمون نیز وارد شده است،وممکن است مقصود عصر حضرت بقیه الله الاعظم ارواحنا له الفدا باشد که بعضی از وآیات دلالت براین معنادارند، و دربرخی ازروایات امده است که مقصود ازعصر نماز است، همانگونه که برخی ازمفسرین احتمال داده مقصود از ((عصاره)) خلقت نظام هستی انسان کامل است، هرکدام ازاین احتمالات یاهمه این احتمالات باشد راز و سر اینکه حق تعالی سوگند خورده به این دلیل بوده است تاذهن وفکر را وادار به تأمل وحساس نماید که امر ویژه و خطیری را درپیش رو دارند که غفلت ازآن جایز نخواهد بود.
2- خسارت و زیان از دست دادن عمر
در ایه دوم و با فرمودن: ((آن الانسان لفی خسر)) همه مخاطبین قرآنی متوجه امر خطیری که برایش قسم خورده است می کند و ان در زیان بودن همه انسان ها است که اگر آن سرمایه مقدسی که بدون منت وزحمت و از آن در اختیارشان قرارداده است بهره برداری درست نکنند از دست خواهد رفت و قابل باز گشت نخواهد بود و ان سرمایه مشترک بین همه انسان ها ((عمر)) است که هر لحظه از دست می رود و قابل برگشت نیست اگر انسان ها نتوانند از هر لحظه عمرشان استفاده کنند قطعا ضرر خواهند نمود، به دلیل اهمیت ویژه ای که عمر انسان داردامام علی بن موسی الرضا علیه السلام از اجداد طاهرینش روایت می کند که رسول الله صلی الله علیه وآله فرمود:((إِذَا كَانَ يَوْمُ الْقِيَامَةِ لَا يَزُولُ الْعَبْدُ قَدَماً عَنْ قَدَمٍ حَتَّى يُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَةِ أَشْيَاءَ عَنْ عُمُرِهِ فِيمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِيمَا أَبْلَاه وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَيْنَ اكْتَسَبَهُ وَ فِيمَا ذَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَيْت :روز قيامت بنده قدم از قدم برنمىدارد تا اينكه چهار سؤال از وى میشود: از عمرش كه در چه سپرى ساخته؟ و جوانيش در چه راهی صرف كرده؟ و از مالش كه از كجا آورده و به چه مصرفی رسانده؟ و از دوستى ما اهل بيت.:. جامع الاخبار، ص 175، .امالی الصدوق، ص 39؛ خصال، ج1، ص 253؛ تحف العقول، ص 56.))
در تفسیر معنای قرآنی این آیه مبارکه است رهبر معظم آیه الله خامنه ای انقلاب می فرمایند:
(( برادران و خواهران عزیز! قدر این موقعیّت را بدانید و بدانید که بسیار زودگذر است؛ یعنی تا چشم به هم بزنیم، چهار سال گذشته. مثل عمرمان دیگر؛ عمر ما هم همینجور است؛ انسان به پشت سرش که نگاه میکند، میبیند این دوران مثل برق گذشت و خوشیها، سختیها، تلخیها، شیرینیها، لذّتها، رنجها تمام شد. اگر در این طومار طولانی -حالا در مورد امثال حقیر هفتاد هشتاد ساله مثلاً فرض کنید- انسان توانسته باشد یک نقطهای گذاشته باشد که بتواند محاسبه کند آن را پیش خدای متعال و امیدی به آن داشته باشد، خب چه بهتر؛ امّا اگر چنانچه در این طومار طولانی، کاری که بتوان از آن در مقابل خدای متعال دفاع کرد -[چون] انسان را محاسبه میکنند دیگر- نداشته باشیم، زندگی خواهد شد خسارت؛ همان «اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ» اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰت؛ ایمان و عمل صالح؛ اگر این عمل صالح و این ایمان در این مجموعهای که از عمر ما گذشته است وجود داشته باشد، خب بله، خسارت نیست؛ به همان اندازه سود هست؛ [امّا] اگر خدای نکرده نباشد یا انسان وقتی محاسبه میکند، ببیند میتوان در آن خدشه کرد و مناقشه کرد، آنوقت کار انسان خیلی مشکل است؛ خیلی. در دعای شریف ابیحمزه، حضرت [علی (ع)] عرض میکند به خدای متعال: اَللّهُمَّ ارحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛ آنوقتی که تو از من سؤال میکنی، من جوابی ندارم به تو بدهم -تفحّص میکنند از اعمال انسان؛ انسان باید بتواند جواب بدهد دیگر- کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی، زبانم بند میآید، نمیتوانم جواب بدهم، وَ انقَطَعَت حُجَّتی، و استدلال من تمام میشود -انسان یک استدلالهایی پیش خودش دارد دیگر: «این کار را برای این کردم، برای آن کردم»؛ بعد [وقتی] هر یک از اینها را جواب میدهند، آدم دستش خالی میشود از استدلال- وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی، و مغز من، دل من، روح من در مقابل این سؤالهای پیاپی که از من خواهد شد، حیران و سرگردان میمانَد؛ اینجوری میشود. بنده این را خودم تجربه کردهام))
3- سعادتمندان در کسب عمر
در آیه سوم: چهار گروه از ((سعادتمندان درکسب عمررا)) از صنف زیان دیدگان در عمر که می تواند اسوه و الگوی عملی برای همه باشد استثنا کرده و معرفی می نماید:
گروه اول؛ آن دسته ازانسان های اند که انسانی فکر می کنند نه حیوانی، به دنبال حیات طیبه اند نه حیات سیئه، عرشی می اندیشند نه فرشی، نمی خواهند تهی وخالی بمانند اینان کسانی که باورمندند، حوضچه وجودیشان را از معرفت حضرت حق پرمی کنند، و مؤمن به زندگی پس ازمرگ، شریعت ودین می باشند.
گروه دوم؛ همان گروه اول اندکه زندگی را هدفمند می دانند که همان رسیدن به ((لقاءالله)) است، چراکه این کلام الهی است که درباره خلقت انسان می فرماید و این سلوک معنوی نیازمند به زاد وتوشه است که ((عمل صالح)) آمیخته بااخلاص ورضای الهی است، چراکه حق تعالی خود فرموده:((فمن کان)) ازهمین رو این دسته به لوازم عمل نموده وعمرشان را درکسب عمل صالح مصرف می کنند که درایه سوم این دوگروه را اینگونه توصیف می کند.
گروه سوم؛ همان گروه اول و دوم اند وقتی گردو غبار فتنه بلند می شود شناخت حق از باطل، و شناخت باطل پیچیده وسخت می شود اهل ایمان به دلیل داشتن قدرت تشخیص حق را ازباطل می شناسند وحاضرند در نصرت رساندن به حق نه تنها ازمال بلکه ازجانشان هزینه کنند
گروه چهارم؛ همان گروه سه گانه پیشینند برای اینکه درکنار حق بمانند وکم نیاورند آیه مبارکه:(.فَاسْتَقِمْ كَما أُمِرْتَ وَ مَنْ تابَ مَعَكَ «112/هود»:پس (اى پيامبر!) همان گونه كه مأمور شدهاى، استوار باش و (نيز) هر كس كه با تو، به سوى خدا آمده است.)) وایه((رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَيْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ(250/: پروردگارا صبر و شكيبايى بر ما فرو ريز و قدمهاى ما را ثابت و استوار بدار و مارا بر گروه كافران پيروزگردان)) نقشه مشی سیاسی، الهی خود قرار داده و در دفاع ازحق استقامت وصبرمی کنند، ازهمین روست آیه سوم. این دوگروه را بهاین صورت توصیف نموده ومی فرماید((وتواصو
4- راز توصیف ویژه اهل تواصی
هر چند ((حق)) و ((صبر)) مصداقی از همان ایمان و عمل صالح اند، راز مستقل آوردن این دو، توجه ویژه دادن مؤمنین به((حق وصبر)) است، چراکه تواصی ازباب تفاعل است ودرجایی کاربرد دارد که دوطر ف داشته باشد، ویژگی گروه سوم((اهل حق)) گروه چهارم((اهل صبر)) دراین است که برای جمع خود حلقه مؤمنانه تشکیل می دهند وپیوسته یکدیگر به ((حق))و((صبر)) توصیه وسفارش می کنند که مبادا باگذشت زمان گرفتار نفسانیات شده ازحق فاصله بگیرند ویادراستقامت درمسیر خسته شان به دلیل نقش کلیدی که این اصل قرانی((تواصی)) در حلقه مؤمین دربرابر بحران ها دارد، رهبر معظم انقلاب اسلامی آیه الله خامنه ای در آخرین بیانات خود در سال (99)به مناسبت مبعث فرمودند: در این جنگ نرم، دشمن دو حرکت را انجام دهد و دو هدف را دنبال میکند. یک اینکه این زنجیره تواصی به حق و صبر را قطع کند، دوم اینکه حقایق را وارونه نشان دهد. حقایق عالم را به دروغ وارونه نشان دهند.
اینکه تواصی به حق و صبر و این رشته را در بین مؤمنان قطع کنند، این چیز خطرناکی است. کاری کنند که مومنین همدیگر را توصیه نکنند، همدیگر را حفظ نکنند و به یکدگیر امید ندهند. اگر این جریان قطع شود خیلی خطرناک است و موجب میشود انسانها احساس تنهایی و ناامیدی کنند و ارادهها ضعیف و امیدها کمرنگ شود. جرأت اقدام از دست برود. وقتی تواصی نبود این اتفاقات میافتد.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت پنجم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»
مهم ترین اعمال سفارش شده ماه رمضان
یکی از بهترین ماه ها برای نزدیک شدن به خدا و عبادت ماه رمضان است که به ماه نزول قرآن و برکات آسمانی مشهور است و یکی از بهترین ماه ها برای ارتباط با خداوند می باشد که در این مقاله به اعمال مشترک سفارش شده در ماه مبارک رمضان پرداخته ایم.
رمضان نهمین ماه در تقویم اسلامی است. مسلمانان این ماه را ماه روزه داری نماز، مراقبه و حضور در جمع مؤمنان میدانند.مسلمانان معتقدند قرآن در این ماه بر محمد نازل شدهاست. در قرآن، مستقیماً به کسانی که ایمان آورده اند دستور داده شده که در این ماه روزه بگیرند. هر سال ماه رمضان از رویت هلال ماه آغاز و تا رویت هلال ماه دیگر به مدت بیست و نه تا سی روز ادامه دارد. روزه گرفتن از اذان صبح تا اذان مغرب، بر هر مسلمان مکلف که توانایی روزه گرفتن دارد و مسافر نیست، واجب است.
به وعده غذایی که پیش از روزه در هنگام سحر می خورند سحری و به وعده ای که در هنگام غروب آفتاب روزه خود را با آن می گشایند؛ افطار گفته می شود.
در طول زمان روزه داری، مسلمانان غیر از خوردن و آشامیدن، از سیگار و قلیان کشیدن و انجام گناه نیز نهی شده و در عوض به نماز و قرآن خواندن و دعا کردن توصیه شده اند.
عید فطر که پایان ماه رمضان و آغاز شوال، ماه قمری بعدی است، پس از رویت هلال ماه یا بعد از اتمام سی روز روزه در صورت عدم مشاهده ماه اعلام می شود.
این ماه به عنوان خجسته ترین و بهترین ماه در اسلام شناخته می شود. مسلمانان از این ماه به عنوان ماه میهمانی خدا نیز نام می برند.
رمضان یکی از چهار ماهی است که خداوند جنگ را در آن حرام کرده است.
مسلمانان اعتقاد دارند در این ماه کتاب های قرآن، انجیل، تورات، صحف و زبور نازل شدهاست.
مسلمانان شب قدر را مهمترین شب سال می باشد، یکی از سوره های قرآن بنام سوره قدر به توصیف این شب پرداخته است ولی در قرآن بهطور صریح به شماره شب آن در ماه رمضان اشاره نشده است.
در شب نوزدهم این ماه حضرت علی علیه السلام به دست یکی از خوارج یعنی ابن ملجم مرادی زخمی شد و بعد از سه شب در بیست و یکم رمضان درگذشت.
صفحات: 1· 2
خدای پرده پوش
بنا بر صریح روایات اسلامی، پردهپوشی خداوند متعال بسیار گسترده و عمیق است. اگر گفته شود: «پردهپوشی خدا چیست»، پاسخ میدهیم: «پردهپوشی خدا، مخفی نگاه داشتن و آشکار نکردن گناهان بندگان خویش در دنیا و آخرت است».
مقدمه
در میان معارف اسلامی، دعای جوشن کبیر نقش بسیار مهمی در امر خداشناسی دارد؛ تا آنجا که میتوان آن را جامعترین نسخه متنی که معرّف ویژگیها و اوصاف خداوند متعال است، شمرد. در فراز 22 این دعای شریف میخوانیم: «یَا مَنْ أَظْهَرَ الْجَمِیلَ یَا مَنْ سَتَرَ الْقَبِیحَ یَا مَنْ لَمْ یُؤَاخِذْ بِالْجَرِیرَةِ یَا مَنْ لَمْ یَهْتِکِ السِّتْرَ یَا عَظِیمَ الْعَفْوِ یَا حَسَنَ التَّجَاوُزِ یَا وَاسِعَ الْمَغْفِرَةِ یَا بَاسِطَ الْیَدَیْنِ بِالرَّحْمَةِ یَا صَاحِبَ کُلِّ نَجْوَی یَا مُنْتَهَی کُلِّ شَکْوَی؛[1] ای آنکه زیبایی را آشکار نمودی، ای آنکه زشتی را پوشاندی، ای آنکه بر گناه سرزنش نکردی، ای آنکه پردهدری ننمودی، ای که گذشتت بزرگ، ای که نیکو درگذری، ای آمرزشت فراگیر، ای دستت به مهر گشوده، ای شنوای هر راز، ای سرانجام هر شکایت».
این فراز از دعا در روایات متعدد دیگر و با تعابیری نزدیک به همین تعبیر و عمدتاً با برخی اضافات در انتهای آن، در وقایع مختلفی مورد توجه قرار گرفته است. برای مثال علی بن بصیر از امام(علیه السلام) درخواست میکند تا دعایی به او تعلیم دهد که به وسیله این دعا از گناهان محفوظ بماند و خیر دنیا و آخرت در آن جمع باشد. حضرت در پاسخ نامهای برای او نوشت و در انتهای آن، این فراز از دعای جوشن کبیر را برایش مکتوب کرد.[2]
آنچه در این فراز دعای جوشن کبیر مورد توجه ویژه قرار دارد، مسئله «پردهپوشی» خداوند متعال است؛ خدایی که زیباییهای بندگانش را نشر میدهد و آنها را به اخلاق خوب و شایسته معروف میکند، اما زشتیهای آنها را پشت پرده قرار میدهد و از انتشار آنها جلوگیری میکند. این ویژگی مهم، شایسته تبیین و توضیح است و در این نوشتار کوتاه به این مهم خواهیم پرداخت. در ادامه بر همین اساس از چیستی، چرایی و چگونگی پردهپوشی خداوند متعال سخت خواهیم گفت.
1. چیستی پردهپوشی خدا
بنا بر صریح روایات اسلامی، پردهپوشی خداوند متعال بسیار گسترده و عمیق است. اگر گفته شود: «پردهپوشی خدا چیست»، پاسخ میدهیم: «پردهپوشی خدا، مخفی نگاه داشتن و آشکار نکردن گناهان بندگان خویش در دنیا و آخرت است». بر همین اساس پردهپوشی خدا را میتوان در دو مقطع دنیا و آخرت تبیین کرد.
1-1. پردهپوشی در دنیا
امام سجاد(علیه السلام) در دعای 16 صحیفه سجادیه، در بیان بلندی پردهپوشی خداوند متعال در دنیا را چنین توصیف کرده است:
یا إِلَهِی فَلَک الْحَمْدُ فَکمْ مِنْ عَائِبَةٍ سَتَرْتَهَا عَلَیّ فَلَمْ تَفْضَحْنِی، وَ کمْ مِنْ ذَنْبٍ غَطّیتَهُ عَلَیّ فَلَمْ تَشْهَرْنِی، وَ کمْ مِنْ شَائِبَةٍ أَلْمَمْتُ بِهَا فَلَمْ تَهْتِک عَنّی سِتْرَهَا، وَ لَمْ تُقَلّدْنِی مَکرُوهَ شَنَارِهَا، وَ لَمْ تُبْدِ سَوْءَاتِهَا لِمَنْ یلْتَمِسُ مَعَایبِی مِنْ جِیرَتِی، وَ حَسَدَةِ نِعْمَتِک عِنْدِی؛ ای معبود من! شکر و سپاس تو را که چه بسیار عیبم را پوشاندی و رسوایم نکردی و چه فراوان گناهم را پنهان کردی و در گناهان، مشهورم نساختی و چه بسیار زشتیها که انجام دادم و پرده آبرویم را ندریدی و بدیهای آن را بر همسایگان که در جستوجوی عیبهایم هستند و بر حسودانی که تحمل دیدن نعمتهایت را ندارند، آشکار نساختی.
بر اساس روایتی از امام صادق(علیه السلام) ـ که در تفسیر این فراز دعای جوشن کبیر وارد شده است ـ پردهپوشی خدای متعال قبل از روز قیامت، منحصر به پردهپوشی گناهان انسان از سایر انسانها نیست؛ بلکه خدای کریم گناهان مؤمنین را حتی از فرشتگان نیز مستور نگاه میدارد و آبروی آنها را در مقابل ملائکه نیز نمیبرد.[3]
1-2. پردهپوشی در آخرت
در باب پردهپوشی خدا در آخرت نیز روایات متعددی وارد شده است. بر اساس روایت امام صادق(علیه السلام)، کسی که توبه حقیقی میکند؛ خدای متعال در دنیا و آخرت رفتارهای او را پوشیده نگاه میدارد. پوشیدگی دنیا روشن است؛ زیرا مردم خبردار نمیشوند و آبروی او نمیرود، اما در آخرت نیز گناهان او مستور میماند؛ بهگونهای که اولاً فرشتگانی که گناهان او را ثبت کرده بودند، فراموش خواهند کرد؛ ثانیاً اعضای بدن او مأمور میشوند تا در قیامت علیه او شهادت ندهند و رفتارهای زشت او را کتمان کنند و ثالثاً حتی آن بخشی از زمین که روی آن گناه مرتکب شده است، مأمور به کتمان و پردهپوشی خواهند شد. بنابراین وقتی در قیامت به ملاقات خدا میآید، هیچ کسی نیست که درباره گناهانش علیه او شهادت دهد.[4]
صفحات: 1· 2
تحلیل پیام های قرآنی در ماه مبارک رمضان «قسمت چهارم»
پیام چهارم قرآنی: انس و ارتباط با قران
انس و ارتباط با قرآن یکی دیگر ازپیام های مهمی قرآن است که بخشی از ایات قرآن و نیز روایات به آن اختصاص یافته است،برای اینکه این پیام حیات بخش قرانی بطور همه جانبه مورد تحلیل قرا ر بگیرد بیان چند نکته لازم است؛
1-قرائت قرآن گام اول انس با قران
به سه دلیل گام نخست ارتباط و انس با قران از نظر خود قران ((قرائت قرآن)) است۰ به این معنا هر عارف وسالک و هر فرد متقی اگر بخواهد بداند تاچه میزانی درمحضر قرآن حضور دارد و تا چه ميزانی وصل به قران است و قرآن تا چه اندازهای درسبک و متن زندگی وی ساری و جاری است بایست آن را با میزان تعداد تلاوت قرآن تست نماید چراکه به دلایل متعدد گام اول در ارتباط انس باقران تلاوت قرآن است.
دلیل اول: براینکه گام اول بر انس با قرآن تلاوت است ایه(1تا5)سوره مزمل. است، در این آیات خداوند به رسول خدا امر می کند بخشی از شب را به سحر خیزی و شب زنده داری اختصاص بده ولی این شب زنده داری بادوام معنوی پرنما نخست باتلاوت قرآن و سپس نافله و نماز شب، ازهمین رو می فرماید:(( يا أَيُّهَا الْمُزَّمِّلُ «1» قُمِ اللَّيْلَ إِلَّا قَلِيلًا «2» نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِيلًا «3» أَوْ زِدْ عَلَيْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِيلًا «4»:اى جامه به خود پيچيده. شب را جز اندكى، به پا خيز. نصف آن، يا اندكى از آن كم كن يا بر آن بيفزاى و قرآن را با تأنّى و شمرده بخوان. .))
دلیل دوم؛ بر این که نخستین گام وعمومی ترین راه برای انسان با قرآن تلاوت است، برای اینکه ارتباط قطع نشود بلکه عینی تروجدی شود یک ماه دوازده ماه را که ماه رمضان است اختصاص به تلاوت قرآن داده شد از همین روامام رضا(ع)، فرموده است:((مَن قَرَاَ فى شَهرِ رَمضانَ آیَة مِن کِتابِ اللهِ کانَ کَمَن خَتَمَ القُرآنَ فِى غَیرِه مِن الشُهُورِ؛ هر کس ماه رمضان یک آیه از کتاب خدا را قرائت کند مثل این است که در ماههاى دیگر تمام قرآن را بخواند: بحار ج۹۳، ص۳۴۱) وهمچنین امام باقر (ع ) فرمود:((لِکلِّ شَيْءٍ رَبيعٌ وَ رَبيعُ الْقُرْآنِ شَهْرُ رَمَضان: هر چیزی بهاري دارد و بهار قرآن، ماه رمضان است.:کافی، ج2، ص630)
و نیز رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود: ((شهر رمضان شهر الله عزوجل ، و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات ، و یمحو فیه السئیات ، و هو شهر البركة ، و هو شهر الانابة ، و هو شهر التوبة و هو شهر المغفرة ، و هو شهر العتق من النار، و الفوز بالجنة . الا فاجتنبوا فیه كل حرام ، و اكثیروا فیه من تلاوة القرآن ، و سلوا فیه حوائجكم ، واشتغلوا فیه بذكر ربكم ، و لایكونن شهر رمضان عندكم كغیره من الشهور، فان له عندالله حرمة و فضلا على سائر الشهور، و لایكونن شهر رمضان یوم صومكم كیوم فطركم: ماه رمضان ماه خداى عزوجل مى باشد، و آن ماهى است كه خداوند كارهاى نیك را در آن دو چندان كند و بدیها را در آن محو سازد، ماه بركت ، و ماه انابة و بازگشت ، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ ، و كامیاب شدن به بهشت است :.
بحار، ج96، ص340))
دلیل سوم: این است علی(ع) در خطبه متقین وقتی اوصاف پرهیزگاران و متقین رابیان کند یکی 110 اوصاف متقین را تلاوت وقرایت قرآن بیان می کند و می فرماید:
((أَمَّا اللَّيْلَ فَصَافُّونَ أَقْدَامَهُمْ تَالِينَ لِأَجْزَاءِ الْقُرْآنِ يُرَتِّلُونَهَا تَرْتِيلًا يُحَزِّنُونَ بِهِ أَنْفُسَهُمْ وَ يَسْتَثِيرُونَ بِهِ دَوَاءَ دَائِهِمْ فَإِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَشْوِيقٌ رَكَنُوا إِلَيْهَا طَمَعاً وَ تَطَلَّعَتْ نُفُوسُهُمْ إِلَيْهَا شَوْقاً وَ ظَنُّوا أَنَّهَا نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ وَ إِذَا مَرُّوا بِآيَةٍ فِيهَا تَخْوِيفٌ أَصْغَوْا إِلَيْهَا مَسَامِعَ قُلُوبِهِمْ وَ ظَنُّوا أَنَّ زَفِيرَ جَهَنَّمَ وَ شَهِيقَهَا فِي أُصُولِ آذَانِهِمْ فَهُمْ حَانُونَ عَلَى أَوْسَاطِهِمْ مُفْتَرِشُونَ لِجِبَاهِهِمْ وَ أَكُفِّهِمْ وَ رُكَبِهِمْ وَ أَطْرَافِ أَقْدَامِهِمْ يَطْلُبُونَ إِلَى اللَّهِ تَعَالَى فِي فَكَاكِ رِقَابِهِمْ:پرهيزكاران در شب بر پا ايستاده مشغول نمازند، قرآن را جزء جزء و با تفكّر و انديشه مى خوانند، با قرآن جان خود را محزون و داروى درد خود را مى يابند. وقتى به آيه اى برسند كه تشويقى در آن است، با شوق و طمع بهشت به آن روى آورند، و با جان پر شوق در آن خيره شوند، و گمان مى برند كه نعمت هاى بهشت برابر ديدگانشان قرار دارد،و هر گاه به آيه اى مى رسند كه ترس از خدا در آن باشد، گوش دل به آن مى سپارند، و گويا صداى بر هم خوردن شعله هاى آتش، در گوششان طنين افكن است، پس قامت به شكل ركوع خم كرده، پيشانى و دست و پا بر خاك ماليده، و از خدا آزادى خود را از آتش جهنّم می طلبند))
2- آثارعملی و کاربردی انس و ارتباط با قرآن
گفته شد ارتباط وانس با قرآن در دو سطح و در دو مرتبه ((قرائت و تدبر)) می تواند انجام بگیرد، این سطح ازارتباط و انس با قران چند اثر عملی و کاربردی در حوزه فکر و رفتار قاری و تدبر کننده دارد.
اول: پیشگیری از الودگی به گناه
نخستین اثر عملی انس و ارتباط با قران برای قاری ((پیشگیری ازالودگی به گناه)) است. به این معنا هرچه ارتباط و انس فرد و اجتماع با قران بیشتر باشد به همان اندازه دربرابر آلودگی گناه و انحراف های فکری واکسینه می شود نورانیتی که قرآن درقلب و فکر شخص پدید می آورد اجازه آلودگی را نمی دهد از همین رو در روایات آمده است:
1- امام صادق(ع) :شَكَي رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ (صلي الله عليه و آله) وَجَعاً فِي صَدْرِهِ فَقَالَ اسْتَشْفِ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَقُولُ- وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُور:(كافی، ج2، ص: 600)حضرت صادق (عليه السّلام) از پدرانش (عليهم السلام) حديث كند كه مردى از درد سينه به پيغمبر(صلي الله عليه و آله) شكايت كرد، حضرت فرمود: «به وسيله قرآن شفا بجوى زيرا خداى عزوجل فرمايد: « (و اين قرآن) شفاء است براى آنچه در سينه ها است»(سوره يونس آيه 57)) .
2- رسول الله (صلي الله عليه و آله) فرمود: ((1 الْقُرْآنُ هُدًى مِنَ الضَّلَالِ وَ تِبْيَانٌ مِنَ الْعَمَى وَ اسْتِقَالَةٌ مِنَ الْعَثْرَةِ وَ نُورٌ مِنَ الظُّلْمَةِ وَ ضِيَاءٌ مِنَ الْأَحْدَاثِ وَ عِصْمَةٌ مِنَ الْهَلَكَةِ وَ رُشْدٌ مِنَ الْغَوَايَةِ وَ بَيَانٌ مِنَ الْفِتَنِ وَ بَلَاغٌ مِنَ الدُّنْيَا إِلَى الْآخِرَةِ وَ فِيهِ كَمَالُ دِينِكُمْ وَ مَا عَدَلَ أَحَدٌ عَنِ الْقُرْآنِ إِلَّا إِلَى النَّارِ». (اكافی، ج2، ص: 601):قرآن راهنماى گمراهى است و بينائى از هر كورى است، و سبب گذشت از لغزشها است، و روشنى در هر تاريكى است، و در پيشامدها (و بدعتها) پرتوى است، و نگاهدارنده از هر هلاكتى است و رهجوئى در هر گمراهى است، و بيان كننده هر فتنه و اشتباهى است و انسانى را از دنياى پست به سعادتهاى آخرت رساند، و در آنست كمال دين شما، و هيچ كس از قرآن رو گردان نشود جز بسوى دوزخ)) .
دوم: انقلاب روحی و روانی
دومین اثر عملی تلاوت و تدبر در قرآن برای شخص((انقلاب روحی)) است۰ به این معنا ممکن است شخص از روی قصور یا تقصیر مرتکب معصیت و گناه شده باشد و این آلودگی قلب و جانش را میرانده و حیات معنوی را از او گرفته باشد اما اگر همین انسان مرده معنوی ازطریق تلاوت و تدبر انس و ارتباط با قرآن برقرار کند به صورت شگفت انگیزی در او انقلاب ایجاد کرده و با تحول روحی تبدیل به انسان جدیدی خواهد شد که نمونه و مصداق روشن آن فضیل بن عیاض است چراکه در داستان زندگی وی آمده است:
((در ابتداى جوانى یکى از راهزنان و سارقان و غارتگران و دزدان و بدکاران و هرزه گران و عیّاشان مشهور زمان خود بود که هر کس اسم او را مى شنید لرزه بر اندامش می افتاد که در آن زمان سلطان و خلیفه وقت خود هارون الرشید از دست او ناراحت بود و ترس داشت.
روزى از روزها سوار بر اسب آمد کنار نهرى ایستاد تا اسبش آب بخورد که ناگهان چشمش به دختر بسیار زیبائى افتاد که مشک خود را بدوش گرفته و مى خواست بیاید کنار نهر آب ، آب بردارد. عشق و محبت آن دختر در قلبش رخنه کرد و چشم از آن دختر برنداشت تا وقتى که دختر مشک را پُر از آب کرد و راه خود را گرفت و رفت . به نوکران و بادمجان دور قاب چین هایش دستور داد تا او را تعقیب کرده و بعد به پدر و مادر و دختر خبر دهند که دختر را شب آماده کرده و خانه را خلوت نموده زیرا فضیل راغب آن زیبارو گشته فرستاده فضیل پس از تعقیب در خانه را زد و گفته هاى فضیل را به آنها ابلاغ نمود. تا این خبر به گوش پدر و مادر دختر رسید بسیار ناراحت و متوحش و لرزان گردیدند چون چاره اى نداشتند یک عده از پیران و ریش سفیدان شهر را دعوت کردند و با آنها مشورت نمودند که چه کنیم ؟
آنها گفتند: بیا و دخترت را فداى یک شهر کن زیرا اگر فضیل به مقصود خود نرسد همه این شهر را به غارت برده و همه چیز را به آتش مى کشد، پدر و مادر از روى ناچارى دختر را مهیا کرده و خانه را خلوت نمودند.
شب هنگام فضیل وارد شهر شد و قلاب و کمند انداخت از بالاى دیوار و پشت بام به روى بامهاى دیگر رفت همینکه خواست وارد منزل معشوقه خود گردد یک وقت شنید صدائى مى آید خوب که گوش داد شنید صداى قرآن مى آید و یکى قرآن مى خواند توجه خود را به این آیه جلب کرد:((.الم یاءن للّذین آمنوا اَن تخشع قلوبهم لذکر اللّه :.آیا وقت آن نرسیده که قلب مؤ منان خاضع و خاشع گردد بذکر خدا (دیگر دست از گناه بردارند و بیاد خدا باشند) :این آیه چنان در او اثر کرد که از نیمه راه از دیوار فرود آمد و زندگیش را دگرگون کرد و با کمال اخلاص و صفاى دل گفت پروردگا را چرا نزدیک شده و هنگام خشوع رسیده .
سوم: حق گویی علیه خود
انسان باید حق طلب و حق گو باشد، البته سخت است که انسان در همه جا حق را مدار و محور قرار دهد؛ زیرا در بسیاری از موارد حق گویی و حق طلبی علیه خود شخص تمام می شود. اما انسانی که در مرتبه مکارم اخلاقی است، خود را نمی بیند چنانکه در مسئله ایثار این گونه است و از خود برای اهداف متعالی چون رضایت الهی در می گذرد. این گونه است که همواره رضایت خدایی را در نظر می گیرد و از خود عبور می کند حتی اگر در دنیا به ضرر و زیانش با شد در مواردی انسان ممکن است دست از حق گویی بردارداز جمله زمانی است که شخص منافع خود را در نظر می گیرد و می بیند که اگر سخنی بگوید علیه خودش تمام می شود. خداوند می فرماید بهتر آن است که این گونه رفتار نکنید، بلکه برای رسیدن به حق مطلق حتی اگر شده حق را بگویید هرچند به نفع شما نباشد و حتی به ضررتان تمام شود و به مال یتیم - جز به نحوی [هر چه نیکوتر] - نزدیک مشوید، تا به حد رشد خود برسد. و پیمانه و ترازو را به عدالت، تمام بپیمائید خداوند می فرماید: هیچ کس را جز بقدر توانش تکلیف نمی کنیم و چون [به داوری یا شهادت] سخن گوئید دادگری کنید، هرچند [درباره] خویشاوند [شما] باشد. و به پیمان خدا وفا کنید. اینهاست که [خدا] شما را به آن سفارش کرده است، باشد که پند گیرید. (انعام، آیه 152) از دیگر مواردی که انسان از حق گویی دست برمی دارد، زمانی است که با دشمنی درگیر است. خداوند در این باره نیز می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید، برای خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید، و البته نباید دشمنی گروهی شما را بر آن دارد که عدالت نکنید. عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید، که خدا به آنچه انجام می دهید آگاه است. (مائده، آیه 8) پس کسی که اهل مکارم اخلاقی است به جای این که منافع شخصی را در نظر بگیرد دنبال منافع برتر الهی می رود و رضایت خداوند را می جوید حتی اگر به ضرر خود وحتی به نفع دشمن باشد. این اوج مکارم اخلاقی است که در آیات قرآن و روایات بیان شده است.
پایگاه اطلاع رسانی بلاغ| تحلیل پیام های قرآنی درماه مبارک رمضان «قسمت چهارم»
نگارنده: «مبلغ نخبه حجت الاسلام و المسلمین سید محمدتقی قادری»