راه های تثبیت آموزه های دینی در کودک
پدر و مادر وظیفه دارند که فرزند خود را در مسیر الهی قرار دهند و برای رسیدن به این هدف هم باید تلاش دو چندان داشته باشند. با رفتارهای درست و انتخاب همنشین های خوب برای فرزندش او را در مسیر الهی قرار میدهد. باید صبر و حوصله داشته باشید تا این نهال نو پای شما تبدیل به درخت تنومندی شود که هیچ بادی نتواند او را تکان دهد.
گاهی اوقات لازم است که شما یک مسیری را صدها بار طی کنید تا بتوانید یک مفهوم را برای فرزندتان روشن کنید.
مقدمه
برای آموزش دادن معارف دینی و مذهبی به فرزندتان باید تلاش و کوشش کنید و طبق مقتضای سنی کودک به او آموزش دهید تا معارف را با جان و دل خودش کسب کند تا فرزند صالح و سالمی برای شما باشد. برای تثبیت کردن این اعتقادت و باورها در وجود فرزند، لازم است که نکاتی را رعایت کنید. عدم رعایت این نکاتی که ذکر خواهد شد سبب کم رنگ شدن اعتقاد و باور کودک میشود. آنهایی که دوست دارند پدر و مادر خوبی باشند و فرزند صالحی را تربیت کنند، این نوشتار را از دست ندهند.
توجه: قبل از بیان کردن اصل مطلب لازم است به این نکته اشاره کنیم که: کودکان، انعکاس تربیت والدین هستند. اگر پدر و مادر ها دوست دارند تا خصیصه ها و رفتارهای مثبت در فرزندشان نهادینه شود، در گام اول باید آن رفتار خوب را در خود پرورش دهند؛ چون کودک به خوبی رفتارهای والدین را آنالیز میکند و از والدین خود الگو میگیرد. خودتان را اصلاح کنید، فرزندتان راحت تر اصلاح خواهد شد.
راه های تثبیت آموزه های دینی در کودک
1. حوصله و تحمل داشتن
گاهی اوقات لازم است که شما یک مسیری را صدها بار طی کنید تا بتوانید یک مفهوم را برای فرزندتان روشن کنید. نباید در بین راه خسته شوید و احساس ضعف کنید. باید برای تربیت آنها تلاش کنید و در پی آن، صبر و استقامت خودتان را بالا نگهدارید تا بتوانید به مقصود و هدف تان برسید. نباید نا تحت و افسرده شوید که چرا خواسته من عملی نمیشود، بلکه باید تلاش و صبر خودتان را بیشتر کنید. رسول اکرم( صلى الله علیه و آله و سلم) فرمودند : صبور سه نشانه دارد : اول آن که سستى نمى کند ، دوم آن که افسرده و دلتنگ نمى شود و سوم آن که از پروردگار خود شِکوه نمى کند ؛ زیرا اگر سستى کند، حق را ضایع کرده، و اگر افسرده و دلتنگ باشد شکر نمى گذارد و اگر از پروردگارش شکوه کند او را معصیت کرده است.[1]
توجه: رفتارهای هستند که در مقابل صبر قرار دارند و باعث دور شدن شما از هدف تان میشود و آنها عبارت اند از :عصبانیت، بی توجهی و بی حوصلگی در تربیت فرزند دلبندتان. این نوع رفتارها نمیتواند کمک کننده و کارگشا باشد. بلکه باید رفتار شما مهربانانه و گفتار نیکو و اخلاق پسندیده باشد که سبب جذب شدن فرزندتان به آموزه های دینی میشود. دختر حضرت امام خمینی (قدس سره) میگوید؛ کودکی 5 ساله بودم، در نماز به حضرت امام اقتدا کردم؛ بعد از تمام شدن نماز، مادرم به من گفت؛ دخترم! به شکل صحیح اقتدا نکردی. از امام پرسیدم، ایشان 15 دقیقه برایم توضیح دادند. [2]
2. اعتماد فرزندتان را جلب کنید
با رفتارهای که در مقابل کودک انجام میدهیم یا با قول و قرار های که با یکدیگر میگذاریم و در انجام دادن آنها کوتاهی می کنیم و تناقض های که در نوع رفتار ما در مقابل کودک وجود دارد، در واقع دارید یک گوهر گرانبهای به نام اعتماد را از بین میبرید.
ما بزرگترهای اگر به کسی اعتماد نداشته باشیم، برای حرفهای آن شخص هیچ ارزشی قائل نمیشویم چون احتمال کذب بودن در حرفهای او وجود دارد. پس با فرزندتان صادق باشید و اعتماد او را جلب کنید تا سبب احساس امنیت در وجود فرزند ایجاد شود و حرف های شما را به راحتی قبول کند. اما اگر تناقض در حرف و عمل شما وجود داشته باشد فرزندتان میگوید؛ اگر حرف های آنها خوب است پس چرا خودشان عمل نمیکنند.
3. با خانوادهای مذهبی ارتباط بگیرید
نمیتوانید انکار کنید که رفتارهای دیگران در شما تاثیر گذار نیست. بلکه رفتارهای خوب یا بد دیگران میتواند در نوع رفتارهای ما نیز تاثیر گذار باشد. وقتی فرزندان شما ببینند یک خانواده مذهبی که دارای فرزندان با ادب، محجبه و خوش برخورد است و والدین از وجود این فرزندان احساس رضایت دارند،سعی میکنند تا خودشان را شبیه آنها کنند.
پس توجه داشته باشید که با هر خانواده ای ارتباط نداشته باشید. خانواده های خوب برای زندگی شما بذر خوشبختی و آرامش میکارند اما ارتباط داشتن با خانواده های نااهل، بذر ناامنی و دل مردگی را در زندگی شما میکارد. حضرت علی (علیهالسلام) به مالک اشتر فرمودند: ای مالک! مردان آبرومند و خانوادههای خوب و خوش سابقه را در نظر بگیر و از میان آنان مردان رادمنش، شجاع و با سخاوت را انتخاب کن که ایشان مجموعه کرم و مرکز نیکی و احسانند. [3]
4. والدین با هم تعارض نداشته باشید
در لحظه به لحظه تربیت کودک این نکته ارزشمند است که والدین با یکدیگر هماهنگ باشند مخصوصا در آموزش معارف دینی. چون کودک نباید در امر تربیت دچار تعارض دوگانه شود. به نحوی که پدر از یک روشی و مادر از روش دیگری استفاده کند باعث میشود کودک گرفتار دوگانگی شود و در انجام دادن آنها ناتوان میشود.
نکته: پدر و مادر باید تلاش کنند و بستر را برای تربیت صحیح فرزندان آماده سازند و آنها را به شکل نیکو تربیت کنند، چون خودشان بهرمند خواهند شد. پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند؛ به فرزندان خود احترام بگذارید و آنان را آداب نیکو بیاموزید تا آمرزیده شوید. [4]
پی نوشت :
[1] علل الشرایع، جلد 2، صفحه 498، ح1
[2] نگرشی نو به تربیت دینی کودکان و نوجوانان، صفحه 86
[3] کتاب خصال، ترجمه کمره ای، جلد 2، صفحه 80
[4] میزان الحکمة، جلد 1، صفحه 107
راسخون
آثار طلاق عاطفی بر فرزندان
از طرف دیگر طلاق عاطفی بیش از طلاق قانونی برفرزندان تاثیرگذار است، به طوری که ریشه بسیاری از آسیبهای اجتماعی از طلاق عاطفی ایجاد میشود. در این نوشتار به برخی از آثار طلاق عاطفی بر فرزندان اشاره خواهد شد.
طلاق عاطفی زمینه ساز بروز انحرافات در فرزندان است.
آثار طلاق عاطفی بر فرزندان
کودکان حتی قبل از شش ماهگی نسبت به صداهایی که در اطراف خود می شنوند، حساس هستند و به برخوردها و منازعات پرخاشگرانه، واکنش نشان می دهند
.
والدین عصبانی و ناراحت، این احساس را به فرزندان خود نیز منتقل می کنند و فرزندان نیز معمولا در زندگی، پدر و مادر خویش را الگوی خود قرار داده، رفتار و گفتار والدین بر ذهن پاکشان نقش می بندد و آنان نیز به موجوداتی پرخاشگر، عصبانی و ناراحت تبدیل می شوند و در آینده زندگی مشترکشان، همان مشکلات زندگی پدر و مادر دیگربار ظاهر می شود.
باید بدانیم رابطه سرد پدر و مادر و دعوای آنان از چشم فرزندان مخفی نمی ماند. آنان همواره تصویری از پدری عصبانی و مادری کم حوصله را می بینند که مدام بر سر هم داد و فریاد می زنند و از یکدیگر دل خوشی ندارند. ناراحتی ها، گریه ها و غم های مادر معمولا بر فرزندان تأثیر گذاشته، پیامدهای مختلفی را در زندگی آنان به دنبال دارد که در این مجال به برخی از آنها اشاره می کنیم. مادر و پدرانی که به سعادت خود و فرزندانشان می اندیشند، باید به زندگی خصوصی خود صفا ببخشند تا بتوانند نسل سالم و توانمندی را به بار آورند.
تأثیر طلاق عاطفی بر فرزندان در سنین مختلف
در طلاق عاطفی، آسیب های وارده به فرزندان بسته به شرایط سنی و شخصیتی شان متفاوت است. به عنوان مثال، اختلافات والدین و بی اعتنایی آنان به یکدیگر، معمولا در کودکان کم سن و سال سبب می شود تا عادات غذایی آنها تغییر یابد و دچار کم اشتهایی شوند؛ در فرزندان بزرگتر، اختلاف ها ممکن است آنان را به احساس گناه دچار کند و آنان فکر کنند مسبب این مشکلات اند و در نتیجه خشم و رنجش خود از این موضوع را بر روی خواهر، برادر و یا هم سن و سالان خود تخلیه کنند.
وجود رابطه سرد در خانواده، معمولا باعث می شود نوجوانان به تماس های تلفنی طولانی با دوستان، چت کردن و وبگردی های افراطی تمایل پیدا کنند و در نتیجه غفلت والدین، ممکن است فرزندان به سمتی کشیده شوند که هر کاری را که دوست دارند، انجام دهند و این خود سرآغازی برای آسیب های مختلف خانوادگی - اجتماعی است
.
بی عاطفگی همسران بر روی فرزندان پسر و دختر تأثیر متفاوتی دارد و معمولا در پسران با رفتارهای بیرونی و کنترل نشده و در دختران بیشتر با اختلال های روانی مانند اضطراب و استرس همراه است.
انواع مشکلات فرزندان
هم زمان با باز شدن چشم نوزاد به این دنیا اولین دریافت های او از جهان اطرافش شناخت مادر و پدر است و این چنین اولین تعاملات آدمی با محیط از کانون خانواده آغاز می شود و میزان سلامتی جسمی - روحی و روانی هر کودکی به ویژه به ارتباطش با خانواده وابسته است. کودکانی که در خانواده کم محبت و سرد بزرگ می شوند، به انواع مشکلات و آسیب های اجتماعی دچار می شوند. مشکلاتی روحی- روانی که بازتاب اولیه آن با شیطنت های آزار دهنده کودک، دروغگویی ها و گستاخی ها و همچنین حرف نشنیدن های مکرر آغاز می شود و به دنبال آن انواع عقده های درونی، درگیری های بیرونی و بسیاری از حالات و رفتارهای زشت و زننده نمودار می شود.
اضطراب کودکان
اضطراب و فشارهای روحی در کودکان به عوامل مختلفی بستگی دارد، که از جمله مهم ترین آنها، چگونگی روابط اعضای خانواده با یکدیگر است زمانی که فقدان رابطه ای گرم و باصفا در کانون خانواده حس می شود، حتی کودکان در سنین بسیار کم متوجه آن شده، بسیار مضطرب می شوند.
گاه پدر یا مادر با «درد دل کردن» کمبود محبت و سردی زندگی عاطفی خود را با کودک یا فرزند نوجوان شان در میان می گذارند، که این نیز سبب اضطراب و ترس بیشتر در بچه ها می شود؛ چرا که فرزندان دوست ندارند، جانب یکی از والدین را بگیرند و دیگری را از دست بدهند.
کودکان به گرمای محبت همه اعضای خانواده نیاز دارند و ارتباط محبت آمیز اعضای خانواده و حتی روابط گرم فامیل، سبب ایجاد امنیت روحی-روانی کودکان می شود؛ زیرا احساس می کنند که در تنگناهای زندگی، خانواده و نزدیکان به یکدیگر کمک کرده، پشتیبان واقعی هم خواهند بود و این احساس داشتن حامی، امنیت خاطر کودکان را تأمین می کند
.
ارتباط بیشتر والدین و فرزندان و گرمای محبت در همسران باعث می شود خانواده شاداب تر باشد؛ اما رابطه سرد روزمره خانواده، بر روح و جسم فرزندان تأثیر منفی می گذارد، آنان را نگران ساخته، افکارشان را به هم می ریزد و این عملکرد نادرست خانواده، ترس و اضطراب آنان را افزایش می دهد. می دهد
.
معمولا فشارهای روحی مولد اضطراب بوده، اضطراب نیز باعث با عدم تمرکز، انزواجویی، بداخلاقی، مشکلات خواب، کم خوری، کم شدن ز حافظه، یبوست، کاهش وزن و … می شود؛ پس تربیت درست فرزندان نه به صورت عمیقی دچار اختلال خواهد شد
.
یادمان باشد اضطراب پدر و مادر به اضطراب و فشار روحی در کودکان و دامن زده، به سرعت به فرزندان منتقل می شود؛ زیرا در موقعیت های گوناگون، کودکان حالت و رفتار خود را از حالت پدر و مادر وام می گیرند. بنابراین والدین در مرحله نخست باید به حل و فصل مشکلات خویش بپردازند و با ساختن محملی گرم و پر از عاطفه، زمینه های رشد و تربیت صحیح کودکان را فراهم آورند.
پرخاشگری
محیط خانواده و روابط پر از درگیری پدر و مادر، می تواند به پرخاشگری کودکان خصوصا در سنین پایین منجر شود. از آنجایی که فرزندان، بسیاری از رفتارها و گفتارهایشان را با تقلید کردن از بزرگترها یاد می گیرند و بیشتر از هر کس، والدین خویش را الگو قرار می دهند، با پرخاش کردن یکی از والدین یا هر دوی آنها، کودک نیز تا حد فراوانی به آنان شبیه خواهد شد
.
گاه روابط سرد همسران، سبب بی توجهی شان به کودک می شود؛ در نتیجه زمانی که کودک خواسته ای دارد و والدین به خواسته او توجه نمی کنند، او نیز ممکن است با داد و فریاد، کتک کاری و با استفاده از راه های پر تنش سعی کند نظر والدین را به سمت خود جلب کند
.
بی توجهی به نیازهای ضروری و برحق کودکان باعث می شود، در اندک زمانی بچه ها عصبانی و پرخاشگر شده، برای جلب توجه دیگران، از و رفتار پرخاش جویانه استفاده کنند.
علاقه به بیرون از منزل
فرزندان در سنین مختلف به محبت و عشق ورزی والدین نیاز دارند، زمانی که سرای خانواده به سردی و بی روحی دچار می شود، بچه ها به افراد و امکان های دیگر علاقمند شده، سعی می کند به سرگرمی های بیرون از منزل روی آورند
.
گاهی فرزندان طلاق عاطفی، حضور و همنشینی با دیگران را ۔ مثل پدربزرگ و مادربزرگ در کنار والدین خود بودن ترجیح می دهند. بچه ها در هر سنی که باشند به شدت نیازمند محبت اند؛ اگر آن را در خانه و خانواده خویش نیابند، هر کس که مهر و عاطفه ای بخشید، به سوی او جذب می شوند و از حضور او خرسند می شوند؛ مشکل زمانی آغاز می شود که فرزندان در خارج از منزل و محیط خانواده و در میان افراد بیگانه و نه چندان قابل اعتماد به جستجوی محبت بپردازند که در این صورت امکان وقوع آسیب های اجتماعی برای آنها بسیار بیشتر می شود.
آثار طلاق عاطفی بر فرزندان
افت تحصیلی
افت تحصیلی فرزندان، از دلایل مختلفی نشات می گیرد؛ یکی از این عوامل انتقام جویی فرزندانی است که احساس سرشکستگی کرده، می بینند مورد توجه پدر و مادر نیستند؛ زمانی که فرزند، مخصوصا نوجوان و جوان می بیند که والدین به او و خواسته هایش توجهی ندارند، تصمیم می گیرد با درس نخواندن به تقابل با والدین و انتقام جویی از آنها بپردازد
.
هم چنین، دلایلی چون مشکلات روحی و عدم آرامش، نبودن فضای مناسب روحی برای درس خواندن، کمبود محبت و عشق، احساس غربت و بی کسی و … سبب می شود که دیگر فرزندان تمرکز لازم را نداشته باشند و این عدم تمرکز، از مؤلفه های مهم در افت تحصیلی به شمار می رود
.
اختلاف پدر و مادر، بلایی خانمان سوز است که بر روح و روان کودک، تأثیری بسیار منفی می گذارد. دعواهای لفظی، درگیری فیزیکی، بی محبتی و - سردی و بی اعتنایی همسران، گاهی به جایی می رسد که فرزندان با التماس درخواست می کنند که والدین دعوا را کنار بگذارند؛ این نوع نگرانیها به طور حتم در تمام برنامه های زندگی، به خصوص تحصیل فرزندان - که عامل مهمی در توفیق آینده شان است - اثر گذار خواهد بود.
تعارض و سردرگمی کودکان
از دیگر پیامدهای جدایی عاطفی پدر و مادر، افتادن به دام روزمرگی است که سبب می شود توجهشان نسبت به همسر و فرزندان کاهش یابد؛ در این زمان، هماهنگی والدین در تربیت فرزندان از میان می رود و بر اثر برخوردهای مختلف و روش های تربیتی متفاوت والدین، کودک دچار تعارض می شود. این نکته ای بسیار مهم است که درگیرودار سردی عاطفی و دورشدن روح همسران از یکدیگر هماهنگی ها و ایثار آنان در زندگی رنگ می بازد و به تبع آن تناقض هایی در رفتارهایشان نسبت به یکدیگر و فرزندانشان شکل می گیرد به گونه ای که پدر با مبنایی و مادر با مبنا و روشی دیگر سعی در ابراز وجود بیشتر در عرصه خانواده دارند. در این شرایط کودک مجبور است یکی را انتخاب کرده، به خواسته پدر یا مادر تن دهد؛ پس در سردرگمی بین خواسته و نظر پدر با مادر، توان انتخاب را نداشته، دچار التهاب درونی و تعارض روحی می شود
.
در زمینه اختلاف و درگیری میان والدین نیز، کودک در می ماند که جانب کدام یک را بگیرد به این ترتیب کودک در ازدحام احساس تعارض و دوگانگی و به سردرگمی و گیجی دچار می شود و به دلیل عدم توانایی در خارج شدن از این وضعیت، احساس آرامش و تمرکز فرزند در زندگی و امر تحصیل رو به افول می گذارد و در نتیجه وضعیتی بحرانی تر دامن گیر خانواده می شود.
آثار سوء در آینده کودک
کودکان آنگونه خواهند بود که «ما هستیم» نه آنگونه که «ما دوست داریم» یا آرزو می کنیم. آنان در مراحل مختلف زندگی از والدین خویش الگوبرداری می کنند و صحنه ها یا خاطرات قبلی زندگی شان با والدین همانند فیلمی از نظر شان می گذرد
.
به یاد داشته باشیم کودک امروز همان مادر و پدر فرداست و آنچه در این زندگی آموخته، در زندگی فردای خویش مصرف می کند؛ رفتارها و واکنش های نامناسب، بد رفتاری ها، سردی زندگی، نا آگاهی از چگونه عشق ورزیدن و بسیاری از مسائل دیگر، پیامد طلاق عاطفی پدران و مادرانی است که امروز و بی توجه به آینده خود و فرزندانشان در هیاهوی زندگی روزمره گم شده اند و تنها هدف آنان فراهم نمودن احتیاجات مادی و جسمی کودکان خویش است.
منبع: کتاب «صمیمانه با همسران (راه کارهای پیشگیری و درمان طلاق های عاطفی)»
راسخون
اصل کفویت و همسانی در ازدواج
ازدواج میتواند آینده انسان را بسازد به شرطی که همسرمان را خوب انتخاب کرده و او هم کفو ما باشد، تا با هم زندگی خوبی را بسازیم.
مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم شان بودن زن و مرد است.
مقدمه
ذات انسان ها به گونه ای است که به سمت افرادی جذب و گرایش پیدا میکنند که او را همسان و همانند خود میپندارند. امیرالمؤمنین (علیه السلام) در این خصوص میفرماید؛ کُلُ اِمرِءٍ یمیلُ الی مِثلِه. (1)واژه “میل” هنگامیکه با "الی” به کار رود، به معنای رغبت است؛(2) یعنی انسان راغب است با افراد همانند خویش ارتباط برقرار کند. در نتیجه از آنجا که ازدواج نوعی برقراری ارتباط و پیوند میان زوجین است، (3)می توان گفت افراد به طور طبیعی و فطری در هنگام ازدواج به سمت و سویی کسی میروند که با هم شباهت داشته باشند.
در هر زمینه ای، انسان به سمت کسی میرود که با او شباهت داشته باشد. از لحاظ فرهنگی، دینی، مذهبی و اقتصادی.
روایت دیگری از امام علی(علیهالسلام) نقل شده که: النفوسُ اشکالٌ، فما تشاکل مِنها اتفق، و الناسُ الی اشکال هم امیلُ (4)
انسان ها دارای شخصیت های متفاوت می باشند؛ پس آنان که هم شکل و هم سنخ یکدگر هستند، با هم موافقت خواهند کرد و مردم به هم شکل ها و هم سنخ های خود گرایش بیشتری دارند.
نکته: افرادی که در صدد ازدواج هستند، معمولا کسی را برای همسری انتخاب میکنند که از بیشترین سطح همسانی و مشابهت با آنان برخوردار باشد. هر چقدر وجوه اختلاف و تمایز بیشتر باشد، تمایل افراد به ازدواج کاهش پیدا میکند.
بعضی از افراد بر خلاف فطرت خودشان به دنبال کسانی میروند که هیچ شباهت با یکدیگر ندارند و همسانی بین آنها شکل نمیگیرد و ازدواج هم با یکدیگر میکنند اما بعد از مدتی دچار مشکل میشوند و زندگی را تباه میکنند.
بی گمان از مهم ترین عوامل پیوند پایدار و ازدواج موفق و زندگی آرام، هم شان بودن زن و مرد است و درست انتخاب کردن همسر از حیاتی ترین انتخاب های انسانی است.
در اینجا به مهمترین همسانی ها اشاره میکنیم:
1. همسان بودن زوجین در دین و ایمان
بسیاری از ادیان، ازدواج پیروان خود به ویژه زنان را با پیروان دیگر ادیان مجاز نمیدانند. چون هم کفو بودن در دین و ایمان باعث میشود تا زندگی طرفین بر پایه نور الهی و محبت بنا شود.
ایمان و اسلام، هم شرط لازم و هم شرط کافی برای تحقق کفویت است.
2. همسانی در سن
مرد یا زن اگر با زنی یا مردی ازدواج کند که از او بسیار بزرگتر یا اینکه بسیار کوچکتر باشد در زندگی مشترک خودش دچار مشکل می شود ” البته استثناهای هم هستند که اختلاف سنی داشتند اما در زندگی خودشان، مشکلی نداشتند. چون هنر زندگی و کنار آمدن با آن را بلد بودند.” اختلاف سنی زیاد سبب سرد شدن رابطه در بلند مدت میشود البته هستند کسانی که اختلاف سنی زیادی دارند اما از رابطه خودشان ناراحت نیستند، چون شوهر یا خانم توانایی این را دارند که خود را با او وفق دهند.
3. همسانی در محل سکونت
عاملی که اگر در بین زوجین باشد خیلی ارزشمند است این است که زوجین از یک منطقه باشند. چون فرهنگ های آنها نزدیک به هم است و در مراسمات خودشان دچار مشکل نمیشوند و زمینه های اختلاف هم رشد آنچنانی نمیکند.
در تبیین تاثیر عامل جغرافیا میتوان گفت اولا نزدیکی جغرافیایی باعث افزایش ارتباطات میان جوانان شده، زمینه آشنایی آنها را فراهم میسازد و ثانیا افرادی که در یک محدوده جغرافیایی به سر میبرند، معمولا از تشابه فرهنگی بیشتری برخوردارند و به طبقه واحدی تعلق دارند. (5)
4. همسانی در تحصیلات
دنیای امروز دنیای دانش و اطلاعات است و مردمان دوست دارند که با هم سطح علمی خودشان ازدواج کنند و پیشرفت بیشتری را برای خودشان متصور هستند.
نکته: اگر فردی ازدواج کرده و همسر او همسان او نیست در درجه علمی، این فرد از نظر عقلی و شرعی حق ندارد که همسر خودش را سرکوفت بزند و او را مسخره کند. این علم و دانش زمانی مفید است که شما بتوانید در راه صحیح از آن استفاده کنید.
پس اگر این احتمال را میدهید که بعد از ازدواج به میزان تحصیلات طرف مقابل خودتان واکنش نشان میدهید، در همین ابتدای امر به فردی که میخواهید با او ازدواج کنید بیان کنید تا او بتواند تصمیم درستی را بگیرد و به دنبال هم کفو برای خودش باشد.
اسلام و کفویت در ازدواج
دین مبین اسلام برای تمام مراحل زندگی بشر، راهکارهای بیان کرده و مبنا های خودش را ارائه داده است.
در امر ازدواج هم به قاعده همسانی اشاره دارد و در روایت بیان شده که؛ “مرد مؤمن، کفو زن مومن و مرد مسلمان، کفو زن مسلمان است.” (6)
همچنین در روایت دیگری از پیامبر (صلی الله علیه و آله) بیان شده است؛ مؤمنان کفو و همسان یکدیگرند. (7)
ضرورت هم کفو بودن همسر
همسر مناسب در فرایند الهی شدن انسان، نقش بی بدیلی ایفا میکند.
کسی را که قرار است به عنوان همراه و همگام همیشگی و همراه ما در سختی ها و راحتی ها انتخاب کنیم باید از لحاظ دینی، فرهنگی، اخلاقی و اجتماعی شبیه ما باشد.
در انتخاب خودمان دقت داشته باشیم و بدانی که همان گونه که همسر شایسته، منبع خیرات و آرامش می باشد (8)، همسر ناشایست، کمرشکن بوده و زندگی انسان را تباه و نابود میسازد. (9)
سجاد رستمی چورتی
پی نوشت
(1)تمیمی آمدی، شرح غرر الحکم، قم: موسسه انتشاراتی امام عصر (عج)، چاپ اول، 1381، جلد 4، صفحه 532
(2)مصطفوی حسن، التحقیق، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول 1368 جلد 11، صفحه 288
(3)حسین بستان،اسلام و جامعه شناسی خانواده، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، صفحه 6 و ساروخی، جامعه شناسی خانواده، صفحه 23
(4)علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 78،صفحه 92
(5)مندراس و گورویچ، مبانی جامعه شناسی، تهران: امیرکبیر، صفحه 237
(6)حر عاملی، وسائل الشیعة ، جلد 14، صفحه 44
(7)همان صفحه 39
(8)عطاردی، مسند امام رضا (علیه السّلام) جلد 2، صفحه 256
(9)علامه مجلسی، بحارالانوار، جلد 72، صفحه 344
راسخون
عواملی موثر در ازدواج موفق
خانواده در واقع اولین واحد اجتماعی است که شکل گیری آن بر مبنای ازدواج صورت می گیرد. عوامل مهمی در شکل دادن به ازدواج موفق نقش دارند که قبل از ازدواج باید به دقت بررسی شده و زوجین آنها را مورد توجه قرار دهند. با ما همراه باشید.
ویژگی های شخصیتی زوجین و تناسب این ویژگی های یکی از مهمترین عوامل در شکل دادن به روابط بین فردی، تعاملات عاطفی و زندگی زناشویی موفق می باشد.
عواملی موثر در ازدواج موفق
سن ازدواج
سن به عنوان نشانه و نمادی از میزان رشد و بلوغ روانی و اجتماعی شناخته می شود و در عین حال می تواند نمادی از تجربه زندگی، میزان استقلال و ثبات نیز محسوب شود.
توانایی های عقل و هوش
این توانایی ها مجموعه ای از توانایی های ذهنی هستند که نقش مهمی در اجرای موفقیت امیز امور مختلف زندگی در ابعاد تحصیلی، اجتماعی، شغلی، روابط بین فردی و … ایفا می کنند. در عین حال تناسب سطح هوشی طرفین ازدواج نقش مهمی در توازن زناشوئی ایفا می کند.
بلوغ
بلوغ به معنای رشد و پختگی فرد در ابعاد مختلفی به شرح زیر می باشد:
بلوغ زیستی: تحقق ظرفیت تولید مثل و رسیدن به مراحل پایانی رشد اسکلتی و عضلانی
بلوغ اجتماعی: شکل گیری هویت اجتماعی و پذیرش نقش های مرتبط با آن و کفایت نسبی در ایفای این نقش ها
بلوغ هیجانی: قابلیت فرد برای شناخت احساسات خود و دیگران و مدیریت ابراز هیجانات
بلوغ شناختی: قابلیت فرد برای تفکر تنزاعی، مدیریت پردازش اطلاعات و واقعیت سنجی
نقص جدی در هر یک از حیطه های چهارگانه بلوغ به نارسائی جدی در قابلیت های فرد برای برقرای تماس روانی با خود و دیگران منتهی می شود.
سطح تحصیلات
سطح تحصیلات و تناسب آن در زوجین، یکی از مهمترین عوامل موثر بر شکل گیری ازدواج موفق است. تاثیر تحصیلات بر روابط زناشوئی، تحت تاثیر مولفه های واسطه ای نظیر فرهنگ، هوش، وضعیت اقتصادی و رشد یافتگی شخصیتی طرفین قرار دارد.
سلامت روان
سلامت روانی زوجین از جمله مهمترین عناصر موثر بر سازگاری زناشوئی و شکل گیری ازدواج موفق، محسوب می شود. بهره مندی از سلامت روان، می تواند نقش مهمی در شادکامی و بهزیستی زوجین و زندگی مشترک آن ها داشته باشد، بسیاری از کارکردهای مهم دیگر نظیر موفقیت های شغلی و اجتماعی را نیز تحت تاثیر قرار می دهد. شناخت ابعاد مختلف سلامت روان، فرایندی پیچیده و چند بعدی داشته و نقش مهمی در سازگاری های زناشویی در دوره های مختلف زندگی مشترک قبل از ازدواج، بعد از ازدواج، فرزند آوری و تربیت فرزند و … خواهد داشت.
سلامت جسمی و فیزیکی
سلامت جسمانی به معنای بهره مندی از وضعیت فیزیکی سالم و بدون بیماری جسمانی در فرد می باشد. وجود هر گونه علامت از بیماری جسمانی و فقدان سلامت جسمانی و ظاهری می تواند تاثیری جدی بر روابط بین فردی زوجین داشته باشد. برخی از مشکلات و بیماری های جسمانی ممکن است به نسل بعدی نیز منتقل شوند، بنابراین این مساله از اهمیت بالایی برخوردار می باشد. بیماری های واگیردار، بیماری هایی که کارکرد طبیعی جنسی را مختل می کنند و بیماری هائی که به معلولیت های جدی و یا اختلالات مزمن و مختل کننده اندام های حسی یا حرکتی منتهی می شوند، می توانند تهدید جدی برای روابط زناشوئی محسوب شوند.
طبقه اجتماعی اقتصادی
اگر چه با پیشرفت سطح پوشش آموزش های عمومی و حتی فراگیر شدن تحصیلات دانشگاهی، امروزه افراد امکان خیلی زیادی برای تغییر جایگاه اقتصادی و اجتماعی خود را در اختیار دارند، با این وجود هنوز فاصله زیاد بین سطح اقتصادی و به طبع آن جایگاه اجتماعی خانوادگی افراد می تواند باعث تفاوت زیاد در سلایق، انتظارات و خواسته ها و سبک روزمره زندگی شود. به نظر می رسد افرادی که از زمینه ای اقتصادی خیلی متفاوتی هستند با مشکلات خیلی زیادی برای غلبه بر تفاوت های فرهنگی، ارزشی، سبک زندگی و انتظارات روبرو خواهند شد.
شرایط خانوادگی
به تناسب سطوح مختلف اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی افراد، خانواده نقش مهمی در فرایند شکل گیری ازدواج موفق خواهد داشت. خانواده مبدا، محل رشد و پرورش و خاستگاه ویژگی های رفتاری، روانی و شخصیتی هر فرد محسوب می شود. خانواده چه قبل و چه بعد از ازدواج، از جمله منابعِ مهمِ حمایتِ عاطفی و هویت اجتماعی افراد است. تفاوت فاحش در سطوح فرهنگی، ارزشی، اعتقادی/مذهبی، اقتصادی و جایگاه اجتماعی می تواند منبع بسیاری از ناسازگاری های زناشوئی بشود.
با این وجود، متغیر های واسطه متعددی هستند که می توانند در نحوه تاثیر متقابل شرایط خانوادگی هر یک از زوجین با سازگاری زناشوئی آنها مداخله کنند. باور های خاص زوجین، ظرفیت تحمل تفاوت ها، میزان احترامی که زوجین صرف نظر از اختلاف در زمینه های خانوادگی برای هم قائل هستند و سطح استقلال اقتصادی و روانی آنها از خانواد خود از جمله متغیر های مداخله گر در رابطه خانواده هر یک از همسران با سازگاری زناشوئی آنها است.
شغل
داشتن شغل در واقع به معنای توانایی اقتصادی برای مدیریت زندگی مشترک از جنبه مالی و تامین مایحتاج زندگی می باشد. شغل با میزان استقلال فردی، کفایت های روانی اجتماعی و تجربه عمومی و خاص افراد رابطه دارد. برای یک ازدواج موفق شاغل بودن مرد ضروری و اشتغال زنان یک امتیاز مثبت محسوب می شود. نوع شغل نیز در بسیاری از موارد، خیلی مهم و اساسی است. اگر یکی از طرفین در مورد نوع شغل فرد دیگر حساسیت خاصی داشته باشد، باید به آن توجه کرد.
ویژگی های شخصیتی
ویژگی های شخصیتی زوجین و تناسب این ویژگی های یکی از مهمترین عوامل در شکل دادن به روابط بین فردی، تعاملات عاطفی و زندگی زناشویی موفق می باشد. بهره مندی زوجین از ویژگی های شخصیتی مختلف به خودی خود امری طبیعی است و قابل ارزشگذاری نمی باشد، با این حال در صورتیکه زوجین تناسب و تطبابق شخصیتی لازم را با یکدیگر نداشته باشند، توان زندگی مسالمت آمیز، پویا و شکوفا را با یکدیگر نیز نخواهند داشت. هر چند شناخت شخصیت امری پیچیده و زمانبر خواهد بود و گاها برخی ابعاد آن ممکن است هرگز آشکار نشود، با این حال آگاهی زوجین از ویژگی های شخصیتی یکدیگر و توان سازگاری با ان ها، از جمله مهمترین ابعاد زندگی زناشویی موفق خواهد بود.
ارزش های فردی
داشتن اهداف سازگار با یکدیگر و یا اهدافی که مکمل یکدیگر محسوب شوند و بدست آوردن درک متقابل از طرح آینده یکدیگر، نقش اساسی و حیاتی برای تامین یک زندگی زناشوئی شاد بازی می کند. مهمتر از یکی بودن اهداف، مغایر نبودن آنهاست. ارزش ها، آندسته از باور های فرد است که تعیین کننده خوب و بد امورند. صرف نظر از منشا ارزش های فردی، وجود هماهنگی بین ارزش های زوجین برای یک زندگی شاد ضروریست.
باور های مربوط به صمیمیت ازدواج و روابط عاطفی زناشویی
باور های مربوط به ازدواج و رابطه عاطفی/زناشوئی آن دسته از باور ها هستند که مربوط به عقاید فرد در مورد ویژگی های ازدواج، روابط عاطفی، و روابط زناشوئی صحیح در زندگی مشترک می باشند. این باورها نقش انکار ناپذیری در تعبیر و تفسیر رویداد ها، انتخاب پاسخ و بروز رفتار دارند و موجب به شکل گیری انتظارات و خواسته های معقول یا نامعقول در زندگی مشترک می گردند، باور های غیر واقع بینانه، واکنشی و یا ناسازگار با باور های طرف مقابل می توانند بشدت سطح سازگاری و خشنودی زناشوئی را پایین آورند و منجر به شکل گیری تعارضات و آسیب های شدید در زندگی عاطفی و زناشویی گردند. باورها، خود را در ترجیح ها، انتخاب ها، خواسته ها و ناخواسته ها نشان می دهند. فرایند کمک به افراد برای اتخاذ تصمیم درست در انتخاب همسر شامل کمک به آنها در درک بهتر مرحله ای از فرایند انتخاب همسر که مشغول طی کردن آن هستند می باشد. به این ترتیب می توان به آنها کمک کرد تا از انتخاب شتاب زده و یا قطع نا به هنگام رابطه اجتناب کنند.
آغاز مراوده و ایجاد گرایش
در این مرحله افراد از بین تعامل های موجود خود با دیگران یکی را انتخاب می کنند. این انتخاب بر اساس میزان شباهت های ادراک شده است. اصلی ترین حوزه هائی که این شباهت ها اهمیت پیدا می کنند عبارتند از:
- میزان شباهتی که موضوع مورد توجه با معیارهای فرد برای جذابیت جسمی دارد
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه ارزش ها
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه علائق
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه هوشمندی
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه شخصیت
- میزان شباهت ادراک شده در زمینه سایر ارزش های رفتاری
آشنا شدن بیشتر
افراد، خود افشاءسازیِ شروع شده از مرحله قبل را، عمق می دهند. اطلاعات بیشتری از جنبه های شخصیت طرف مقابل به دست می آورند. ارزش ها و علائق یکدیگر را به منظور کشف شباهت هامقایسه می کنند. اگر شباهت های بیشتری بین خود پیدا کنند رابطه پیشرفت می کند و در غیر اینصورت قطع می گردد. در صورت ادامه رابطه، آنها وارد نوعی رابطه ایده آل پردازی ذهنی می شوند که می تواند از واقعیت فاصله زیاد داشته باشد. شیفتگی محصول چنین ایده آل گرائی ذهنی است که از مشخصه های این دوره است.
به وجود آمدن علاقه
مشخصه این مرحله در ابتدا شیفتگی احساسی است که به تدریج باید بتواند جای خود را به همدلی دوطرفه و احساس همسازی نقش ها بدهد. پدیده خاص این دوره پیدا شدن میل به حفظ استقلال فردی در واکنش به میل روز افزون به با هم بودن و سهیم کردن یکدیگر در جنبه های مختلف افکار و احساسات است. این پدیده می تواند باعث بروز تنش هائی در رابطه متقابل شود. اگر جذابیت رابطه به اندازه ای باشد که بر میل به استقلال جوئی غلبه کند رابطه دوام پیدا کرده و پیشرفت می کند. در این صورت افراد شروع به تبادل اطلاعات در مورد سنت های خاص خانوادگی و گرایش های جزئی تر شخصی می کنند.
ازدواج
در این مرحله افراد با یکپارچه سازی سنت های خانوادگیِ طرفین از طریق ادغام هنجار ها، قوانین، نقش ها و عادات روزمره در قالب سنت های جدید و مشترک به طرف تصمیم ازدواج پیش می روند.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب- راسخون
6 کارکرد اجتماعی نهاد خانواده
خانواده به عنوان یکی از مهم ترین نهادهای اجتماعی، دارای کارکردهای فراوانی است که دیگر نهادها نمی توانند جایگزین خوبی برای آن باشند. با ما همراه باشید تا با شش کارکر اجتماعی نهاد خانواده بیشتر آشنا شوید.
خانواده همواره واحدی اقتصادی بوده که اعضای آن برای تامین نیازهای معیشتی مشترک با همکاری یکدیگر به کارتولیدی یا خدماتی می پرداختند.
کار کردهای اجتماعی
خانواده یک نهاد اجتماعی بسیار باارزش است که در اسلام تاکید زیادی برآن شده است وکارکردهای متفاوتی دارد که شامل کارکردهای روانی و اجتماعی می شود، کارکرد روانی ازطریق ارضای نیاز جنسی، وارضای نیازهای عاطفی حاصل می شود.
کارکردهای اجتماعی آن عبارت است از آرامش روانی همسران ودراجتماع، تداوم نسل، گسترش فرهنگ دینی، جلوگیری از انحرافات اجتماعی، مشروعیت بخشی به فرزندان و تامین نیازهای معیشتی که هرکدام در مرتبه ای قراردارد.
1. تامین آرامش روانی
همسران است که توضیح داده شد و با دستیابی آنان به آرامش در جامعه نیز انسان های آرامی هستند.
2. تداوم نسل
تداوم نسل بشر و جلوگیری از انقراض آن بعنوان یکی دیگر از اهداف مهم ازدواج، درگرو آن است که نهاد خانواده دوکارکرد اساسی خود، یعنی«تولید مثل و مراقبت از فرزندان» رابه خوبی انجام دهد. نهاد خانواده همواره از طریق تولیدمثل، بقای نسل بشر را تضمین کرده است، قرآن کریم برحسب آیه شریفه «جعل لکم من انفسکم ازواجا ومن الانعام ازواجا یذروکم فیه»[1]، یکی از دلایل آفرینش انسان ها چارپایان بصورت جفت های متشکل ازمذکر ومونث را تولید مثل و تکثیر و پراکندگی آنها در پهنه گیتی دانسته است.
این خود یکی از نشانه های بزرگ تدبیر پروردگار ربوبیت و ولایت اوست که برای انسان ها همسرانی از جنس خودشان آفریده، که ازیک سومایه آرامش روح، وجان او هستند ورزشی دیگرمایه بقاء نسل و تکثیر مثل و تداوم وجود او.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند ؛اکثروا الولد اکاثر بکم الامم غدا. فرزندان را زیاد کنید که فردای قیامت به کثرت شما برامتها افتخار کنم. [2]
همچنین مراقبت از فرزندان چراکه ناتوانی نوزاد انسان درمحافظت ازخود،که برخلاف بسیاری از گونه های حیوانی، در چندسال پس از تولدش ادامه یابد، مراقبت فیزیکی از کودک رادرراستای تداوم نسل بشر، ضروری ساخته است.
3.گسترش فرهنگ دینی
گسترش فرهنگ دینی از مهمترین اهداف ازدواج و تشکیل خانواده دراسلام است.دربیان اهمیت این هدف از دیدگاه اسلام، می توان به شواهدی استناد کرد، ازجمله قرآن کریم درذیل آیه «نساوکم حرث لکم فاتوا حرثکم این شئتم؛ زنان شما همچون کشتزار برای شمایند،پس هرگاه خواستید به کشتزار خوددرآیید»[3] می فرماید؛«وقدموالانفسکم؛ وبرای خودتان پیش بفرستید»که علامه طباطبایی (ره) در تفسیر این فراز اخیر می فرماید؛ مقصودازجمله«وبرای خودتان پیش بفرستید» خطاب مردان یا مجموع مردان و زنان به این تکلیف آن است که ایشان را به ابقای نوع انسان ازطریق ازدواج متناسب ترغیب کند.
باتوجه به اینکه خداوند ازنوع انسان ابقای آن چیزی جز حیات دین و گسترش توحید وغبادت خود به واسطهی پرهیزگاری عام انسان ها نمی خواهد…..مرا در این خطاب گرچه دردرجه نخست، تولیدمثل و تقدیم اعضای جدید به اجتماعی است که پیوسته افرادش رابه سبب مرگ و فنا ازدست می دهد «اگرتولید مثل نباشد»جمعیت آن به مرور زمان کاهش می یابد، اما این نه بدان سبب است که افراد جدید به خودی خود مطلوبند،بلکه غرض آن است که به واسطهی آنها یاد خداوند باقی بماند.[4]
به دلیل اهمیت این هدف، اسلام برای برخی کارکردهای خانواده که به این هدف خدمت می کنند ومی توان آنها را مکانیزم های تحقق آن هدف تلقی کرد،اهتمام ویژه ای قائل شده است که ازجمله می توان به کارکرد جامعه پذیری و آموزش دینی فرزندان اشاره کرد. دراین ارتباط، درمتون دینی سفارشهای فراوانی به آموزش قرآن کریم، اعتقادات دینی و مناسک و احکام شرعی به فرزندان کودک و نوجوان دیده می شود برای نمونه، تعلیم قرآن به فرزندازحقوق فرزند بر پدر به شمار آمده است .
ازاین گذشته، همیاری و حمایت معنوی اعضای خانواده به ویژه همسران از یکدیگر، کارکرد دیگر خانواده در راستای گسترش فرهنگ دینی است که اولیای دین نسبت به آن عنایت داشته اند. دربرخی روایات به این نکته اشاره شده که ازویژگیهای همسر مناسب آن است که همسرش را در بندگی و اطاعت خداوند و انجام وظایف دینی یاری برساند.
4.جلوگیری از انحرافات اجتماعی
از منظر جامعه شناسی،کنترل اجتماعی یکی دیگر از کارکرد های نهاد خانواده است که یا از راه نظارت مستقیم و متقابل اعضای خانواده بر رفتار یکدیگر و یا به طور غیرمستقیم و به عنوان پیامد کارکردهایی مانند ارضای نیاز های جنسی و عاطفی و جامعه پذیری تحقق می پذیرد، اسلام نیزجلوگیری از انحرافات اجتماعی را یکی از اهداف ازدواج به شمار آورده و در راستای تحقق این هدف برایفای کارکردهای نظارتی یادشده تاکید کرده است.
درخصوص نظارت مستقیم، افزون برادله عام امربه معروف ونهی از منکر، که طبق تصریح قرآن کریم همه مردان وزنان را در بر می گیرند، ادله ای درخصوص نقش نظارتی اعضای خانواده وارد شده است، ازجمله قرآن کریم میفرماید؛ «یاایهاالذین امنوا قواانفسکم واهلیکم نارا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید، خود و خانواده خودرا از آتش دوزخ نگاه دارید»[5]، که ائمه اطهار (علیهم السلام) مفاد این آیه شریفه رابه انجام وظیفه امر به معروف و نهی از منکر تفسیر کرده اند. برحسب روایتی معتبر، از امام جعفر صادق (علیه السلام) درباره چگونگی حفظ خانواده از آتش دوزخ سوآل شده و حضرت پاسخ داد؛ «آنان رابه آنچه خداوند امرکرده، امر می نمایی ازآنچه خداوند نهی نموده ،نهی می کنی؛ پس اگرفرمانت را پذیرفتند، آنان راازآتش حفظ کرده ای و اگر نافرمانی کردند، تو وظیفه ات را به انجام رسانده ای».[6]
ازسوی دیگر، بررسی آثارکنترلی جامعه پذیری برروی فرزندان، جنبه دیگری از کنترل غیرمستقیم ازسوی خانواده را آشکار می نماید.روشن است که فرزندان درنتیجه آموزش های دینی و اخلاقی که در خانواده دریافت می کنند، یک عامل نیرومندکنترل و خویشتن داری دربرابرانحرافات اجتماعی رادرخود درونی می سازند. ازمصادیق بارز این موضوع، آشنایی فرزندان با نماز است که به تعبیرقرآن کریم افراد را از فحشا و منور باز می دارد.
5. مشروعیت بخشی به فرزندان
در دیدگاه اسلام مشروعیت یابی فرزندان به عنوان یکی از اهداف مهم ازدواج و همچنین پیامدهای آن به ویژه پذیرش مسئولیت تربیت فرزند از حقوق پدر و مادر، انتقال نظام من داری و تداوم شبکه های خویشاوندی، مورد تاکید قرارگرفته است.
6. تامین نیازهای معیشتی
خانواده همواره واحدی اقتصادی بوده که اعضای آن برای تامین نیازهای معیشتی مشترک با همکاری یکدیگر به کارتولیدی یا خدماتی می پرداختند، باتوجه به اینکه برای رفع نیازهای مالی ومعیشتی، گزینه های دیگری غیر از ازدواج و چه بسا بهتر و ساده تر از آن در دسترس افراد قرار دارد، دراسلام تاکید خاصی به این نیازهای معیشتی به عنوان یکی از اهداف اصلی ازدواج صورت نگرفته است و حداکثر می توان آن را هدفی فرعی در نظر گرفت. با این حال، اوضاع واقعی اغلب به این صورت است که زن و شوهر در تامین نیاز های معیشتی به یکدیگر وابسته می شوند واز این رو، میتوان تامین نیازهای معیشتی را یکی از کارکرد های خانواده تلقی کرد.
ضمن اینکه کار و کوشش در جهت تامین زن و فرزند، در فرهنگ پاک اسلام عبارتی بزرگ متساوی با جهاد در راه خدا شمرده شده، تا جایی که از معصوم (علیهم السلام) روایت شده، آنکه برای تامین خانواده اش زحمت می کشد مانند مجاهد در راه خداست.[7]
پی نوشت:
[1] . سوره شوری ، آیه 11.
[2] . وسائل الشیعه ، ج 15 ، ص 96.
[3] سوره بقره، آیه 233.
[4] . طباطبایی، تفسیرالمیزان،ج۲،ص 213-214.
[5] .سوره تحریم، آیه 6.
[6] . حرالعاملی، وسائل الشیعه،ج۱۱ .
[7] . بحار الانوار ، ج 101، ص 72.
آموزش دوست یابی به کودکان
با توجه به این که باید به کودکان آموزش داد تا دوست پیدا کنند، بهتر است از همان ماه های اولیه زندگی، به فکر دوست یابی کودکان مان باشیم و کودک خود را وارد اجتماعات مناسب سنش نماییم. کلاس های آموزشی و ورزشی و فرهنگی نیز تا حد زیادی مؤثر است و علاوه بر کمک به دوست یابی کودکان مان فرصت آموزش و یادگیری مهارت های زیادی از قبیل سازگاری، رعایت قانون، کارگروهی … را به آنها می دهد. با ما همراه باشید.
در دوست یابی کودکان تان خودتان الگو باشید و سعی کنید روابط اجتماعی خوبی با دیگران برقرار نمایید. روابط و حضور خود را در جمع و گروه بیشتر کنید.
مقدمه
با توجه به این که باید به کودکان آموزش داد تا دوست پیدا کنند، بهتر است از همان ماه های اولیه زندگی، به فکر دوست یابی کودکان مان باشیم و کودک خود را وارد اجتماعات مناسب سنش نماییم. از چالش های زندگی می توان دوست یابی را نام برد. انسان به عنوان یک موجود اجتماعی ناگزیر به دوست یابی است. حضور در پارک و استفاده از وسایل بازی موجود در پارک، قرار گرفتن در صف سرسره و تاب … در واقع اولین قدم برای پذیرش روابط اجتماعی است.
اگر کودک شما علی رغم تدابیری که به کار بردید، باز هم در پیدا کردن دوست موفق نبود بهتر است بیشتر دقت کنید و علت اصلی آن را پیدا کنید. مثلاً اگر نمی داند چگونه می تواند با کسی دوست شود، به او یاد دهید با نزدیک شدن به فرد مورد نظر و سلام کردن و پرسیدن اسم او می تواند سر صحبت را باز کرده و به این ترتیب با او دوست شود و یا آن کودک را دعوت به خوردن قسمتی از تغذیه اش کند یا از او بخواهد با هم بازی کنند.
دوستیابی کودکان مان در سنین مختلف
کودکان در سنین مختلف به صورت های گوناگون باید دوست پیدا کنند.
دوست یابی کودکان مان در سه سالگی
اگر کودک شما سه ساله است، شما آماده پیدا کردن دوست و همکاری با سایر کودکان می باشد. در رفت و آمد به مهدکودک یا روابط خانوادگی، او قاعدتا به طرف کودکان همسن خودش که از بازی با آنها لذت می برد، تمایل پیدا می کند. فرزند شما از بازی کردن با همسالان خود تحت کنترل و هدایت شما لذت خواهد برد. همچنانکه او در بازی و فعالیت ها شرکت می کند، به هدایت و کنترل شما نیز نیاز دارد تا یاد بگیرد از جنگ و دعوا بر سر مالکیت اسباب بازی ها و نوبت بازی، خودداری کند.
دوست یابی کودکان مان در چهار و پنج سالگی
کودک چهار ساله شما معمولا در این سن بیش از یک یا دو دوست ندارند. وقتی برای بازی به پارک یا محل بازی می روند، انتظار دارند آنها را ببینند و در بازی همکاری بیشتر از خود نشان می دهند. کودکان، روابط دوستانه خود را همچنان حفظ می کنند. علاقه دارند با کودکانی که فعالیت یا بازی خاصی را انجام می دهند، بیشتر بازی کنند.
فرقی نمی کند که بازی جست و خیزی باشد، یا نقاشی و رنگ کاری. داشتن دوست و همبازی برای فرزند چهار ساله شما از اهمیت خاصی برخوردار است. وقتی فرزند شما به جای اینکه با کودکان غیرآشنا بازی کند، با دوستانش بازی می کند، بیشتر می تواند فعالیت های پیچیده را انجام داده و ایده های خوبی از خودش بروز دهد. برای اینکه بتوانید روابط دوستانه فرزند خود را قوی تر و بیشتر سازید، سعی کنید موقعیت هایی مانند مهدکودک یا شرایطی در خانه ایجاد کنید که او بتواند با دوستانش بازی کند.
مهارت های دوست خوب بودن، از جمله خوب گوش کردن، احساس دیگران را درک کردن و سهیم بودن در احساس آنها، در سن چهار سالگی رشد می یابد و همین مهارت ها هستند که فرزند شما را اجتماعی بار می آورد.
دوست یابی کودکان مان در شش و هفت سالگی
دامنه برقراری روابط دوستانه فرزند شش ساله با کودکان دیگر، هم در محیط مدرسه و هم با همسایگان، افزایش می یابد. گاهی روابط دوستانه آنها به هم می خورد که این امر کاملا طبیعی است. برای اینکه بتوانید دامنه روابط دوستانه فرزند هفت ساله خود را گسترش بدهید، او را در باشگاه های ورزشی و فعالیت های خارج از مدرسه ثبت نام کنید تا او بتواند با کودکان دیگری که علایق مشترکی با آنها دارد، دوست شود. حتی می توانید بعضی از آنها را جهت بازی به منزل خود دعوت نمایید.
اگر در دوستیابی کودک تان و ایجاد رابطه با کودکان دیگر مشکل دارد معلم او می تواند وی را ترغیب کند که در گروه های مختلف درسی یا ورزشی شرکت کند. به عنوان مثال انجام طرح درسی و دسته بندی دانش آموزان به گروه های مختلف می تواند بسیار مفید باشد.
دوست یابی کودکان مان در هشت سالگی
کودک هشت ساله شما ممکن است به علت تضاد و کشمش های بسیار جزیی رابطه خود با دوستانش را قطع کند. با وجود اینکه گاهی این نوع روابط برای فرزند شما بسیار مهم است، ولی روز بعد همه چیز فراموش خواهد شد. اما اگر فرزند شما از این که از طرف دوستان طرد شده، غمگین و ناراحت به خانه بیاید، بهترین روش برخورد شما با این مسئله این است که ببینید، مشکل چه بوده است و قبل از آنکه بخواهید دوستان جدیدی برای او پیدا کنید با او همدردی و در این راه حمایتش کنید.
روابط پایدار در دوست یابی کودکان مان از 9 تا 11 سالگی
روابط دوستانه کودکان یازده ساله ای که تغییر مقطع درسی می دهد متفاوت است. بنابراین بهتر است در اوایل شروع مقطع جدید، فرزند شما روابط دوستانه خود را با دوستان قدیم خود همچنان حفظ کند تا همزمان بتواند در مدرسه جدید دوستان جدیدی پیدا کند.
دوست یابی کودکان مان
در دوست یابی کودکان تان خودتان الگو باشید و سعی کنید روابط اجتماعی خوبی با دیگران برقرار نمایید. روابط و حضور خود را در جمع و گروه بیشتر کنید. برای این کار پارک ها و مهدکودک ها مکان مناسبی هستند.
به کودک بگویید اگر می خواهد دوستی داشته باشد، را تشویق کنید در مکانی مثل پارک به کودکی نزدیک شده و از او تقاضای بازی و دوستی نماید. هدایای کوچکی تهیه کنید و به فرزندتان بدهید تا به دوستانش در مناسبت های مختلف هدیه کند و یا در جشن تولد دوستانش شرکت کند.
کلاس های آموزشی و ورزشی و فرهنگی نیز تا حد زیادی مؤثر است و علاوه بر کمک به دوست یابی کودکان مان فرصت آموزش و یادگیری مهارت های زیادی از قبیل سازگاری، رعایت قانون، کارگروهی … را به آنها می دهد.
آیا اخلاق کودک تعیین کننده دوستیابی او هست یا دوست یابی کودکان مان مهم است؟
طبعا اخلاق کودک تاثیر زیادی در دوستیابی دارد، اگر کودکی رفتار برتری طلبی و رهبری داشته باشد ولی در عین حال شوخ طبع و مهربان باشد، توسط دیگران پذیرفته خواهدشد. اما برعکس اگر همین کودک رفتارهای مثبت کمی داشته باشد توسط دیگران دفع و طرد خواهد شد. مهربانی و وظیفه شناسی بهترین راه برای پیدا کردن یک دوست خوب است.
چگونه در دوست یابی کودکان مان کمک کنیم؟
اصولا کودکانی که اعتماد به نفس کافی ندارند، می ترسند حرفی بزنند که اوضاع را بدتر کند یا باعث شود مورد تمسخر همسالان خود قرار بگیرند. کودکی که عادت به نه شنیدن ندارد، هر جواب منفی را ممکن است به حساب رد شدن کامل یا دوست داشته نشدن بگذارد و به همین دلیل هم ترجیح بدهد فاصله بگیرد. در این میان، یادگیری چند نکته مهم، می تواند تا حد زیادی کار دوست یابی کودکان مان را تسهیل کند.
حالت چهره :
طبعاً حالت چهره و گشاده رویی تاثیر زیادی در دوست یابی کودکان مان دارد.
تماس چشمی :
باید برای کودک توضیح بدهید که تماس چشمی مناسب چه ویژگی های دارد:
- نه آن قدر به اطراف نگاه کنند که به طرف مقابل احساس بی توجهی بدهد و نه آن قدر به او خیره شوند که او احساس عدم امنیت داشته باشد.
- برایش توضیح بدهید که معمولا بیش ازاندازه به اطراف نگاه کردن، یعنی من حوصله ام سر رفته، این موضوع برایم جالب نیست، نمی خواهم گوش بدهم یا وقت ندارم به حرف های تو گوش بدهم.
- همچنین بیش ازحد خیره شدن به چشمان کسی، معمولا یا به معنای خشم داشتن نسبت به او است، یا این که در روابط بسیار صمیمی و عاشقانه اتفاق می افتد و به همین دلیل هم در هر دو معنا، به فردی که می خواهی با او دوست شوی، احساس عدم امنیت می دهد.
منبع: راسخون
معیار های کفویت و تناسب در ازدواج
زن و شوهر بهتر است از نظر جسمی (قد، وزن) تناسب داشته باشند؛ گاهی مواقع زوجها در ابتدا به این عامل توجه نمیکنند و بعد از ازدواج نسبت به این عوامل حساسیت به خرج میدهند که باعث تلخی و اختلاف در زندگی میشود. در این مطلب به بیان معیار های کفویت و تناسب در ازدواج خواهیم پرداخت.
همسر انسان باید با او تناسب مالی داشته باشد. به گونهای نباشد که یکی در ناز و نعمت زندگی میکرده و دیگری با مشقت و سختی.
مقدمه
این ملاکها گرچه به اهمیت معیارهای اصلی نیستند، اما شرط کمالاند و برای بهتر شدن و کاملتر شدن زندگی مشترک است؛ با در نظر گرفتن این معیارها احتمال به وجود آمدن اختلاف در زندگی مشترک کمتر میشود. زن و شوهر وقتی با هم تفاهم و رابطهای ناگسستنی دارند که اشتراکات و هماهنگیهای زیادی با هم داشته باشند. این نکته را نباید از نظر دور داشت که همتایی، هماهنگی و تناسب صد در صد امکان ندارد؛ زیرا هر انسانی دارای مغز، روح، اخلاق، تربیت و محیط خانوادگی منحصر به فرد است و با دیگری فرق دارد. اما باید کوشش نمود هر چه ممکن است این فاصله کمتر شود.
موارد همتایی و تناسب در ازدواج
1. تناسب در زیبایی:
هر چند زیبایی معیار ضروری به حساب نمیآید، ولی طرفین در مجموع باید از لحاظ زیبایی و قیافه ظاهری مورد پسند یکدیگر باشند و برای همدیگر جذابیت داشته باشند. زیبایی و تناسب ظاهری در حفظ و تقویت عفت و ایمان تأثیر دارد؛ زیرا اگر همسر فرد از حد نصاب کافی برای زیبایی برخوردار باشد، چشم و فکر و عمل وی متوجه دیگران نخواهد شد و حسرت زیبایان بیگانه را نخواهد خورد و خدای ناکرده به همسرش خیانت نخواهد کرد؛ مگر این که به چشمچرانی و انجام کارهای خلاف عفت کرده باشد.
2. تناسب سنی:
تفاوت سن بلوغ جنسی دختر و پسر حدود 4 سال است. پس بهتر است که تفاوت سن آنها در ازدواج نیز چنین باشد. مگر اینکه واقعاً شرایط دیگر آن قدر مناسب باشد که بتوان از این مسأله صرفنظر کرد و همسری با سن مساوی برگزید؛ ولی به هر حال تفاوت سنی نکتهای حائز اهمیت است.(ضمناً برای یک ازدواج موفّق، بلوغ جنسی، بلوغ اقتصادی(مردها)، بلوغ فرهنگی و اجتماعی در کنار هم ضروری است).
3. جسمی و جنسی:
زن و شوهر بهتر است از نظر جسمی (قد، وزن) تناسب داشته باشند؛ گاهی مواقع زوجها در ابتدا به این عامل توجه نمیکنند و بعد از ازدواج نسبت به این عوامل حساسیت به خرج میدهند که باعث تلخی و اختلاف در زندگی میشود. رضایت جنسی مسئله بسیار مهمی است و اگر یکی از آنها گرم مزاج و دیگری سرد مزاج باشد؛ به بهانهگیری و نزاع منجر میشود که گاهی در ظاهر هم علت بهانهگیریها چیز دیگری به نظر میرسد؛ اما وقتی ریشهیابی میشود متوجه میشویم که ریشه این اختلافها و بهانهگیریها نارضایتی جنسی است.
4. تناسب اقتصادی:
همسر انسان باید با او تناسب مالی داشته باشد. به گونهای نباشد که یکی در ناز و نعمت زندگی میکرده و دیگری با مشقت و سختی. به عنوان مثال اگر جوانی که از لحاظ مالی فقیر و یا متوسط است، با دختری از خانوادهای ثروتمند ازدواج کند، اگر شبانه روز هم کار و تلاش کند نمیتواند همسرش را راضی کند، مگر اینکه آن فرد و خانوادهاش از لحاظ ایمان بسیار قوی باشند و بتوانند به خاطر خدا گذشت کنند و از لحاظ مالی هم بدون منّت به این فرد کمک کنند.
5. تناسب تحصیلی:
اگر چه میزان تحصیلات نمیتواند تضمینکننده روابط معقول و ازدواج موفق باشد، اما باید پذیرفت که بینش و منش افراد تحصیلکرده با دیگر اقشار جامعه متفاوت است. از آنجایی که کسب دانش در رشد و تعالی فکری افراد و نگرش آنها بسیار مؤثر است؛ تناسب در میزان تحصیلات، تأثیر بسیار مهمی در زندگی مشترک دارد؛ زمینه ایجاد درک و تفاهم بیشتر زوجین را فراهم کرده و موجب پرورش بهتر فرزندان و ایجاد نسلی موفق با تربیتی اسلامی و فرهنگی می شود.
از دید روانشناسان برترین حالت تناسب تحصیلی در ازدواج این است که یا طرفین در تحصیلات یکسان باشند یا تحصیلات دختر یک مقطع پایینتر از پسر باشد، دلیل این مسأله ایمن کردن خانواده از برخی مشکلات زناشویی است؛ چرا که این امر ممکن است باعث عدم اطاعت زن از همسر شود.
6. تناسب فرهنگی- اجتماعی:
بهتر است زن و شوهر به لحاظ فرهنگی و اجتماعی نیز تناسب داشته باشند؛ مثلاً کسی که عمدة فعالیتش علمی و پژوهشی است، اگر با کسی ازدواج کند که روحیه اجتماعی او تجملاتی، اشرافی، اهل مسافرت، تفریحات و گشتوگذار است، ممکن است دچار اختلاف شوند.[1]
7. هماهنگی روانشناختی:
روحیات افراد با هم فرق دارد؛ برخی برونگرا (اهل شوخی، ارتباط با دیگران و معاشرت، تفریح، جنب و جوش و تحرک زیاد و…) و برخی درونگرا (تمرکز بر خود، تفکر زیاد، عدم ارتباط زیاد با دیگران و…) هستند. اگر این تناسب حفظ نشود (یعنی هر دو از یک گروه نباشند) در زندگی مشترک به احتمال زیاد با مشکل مواجه میشوند.[2]
در پایان: شرایط و مسایل ازدواج و ملاکهای انتخاب همسر را در عین اینکه باید با دقت مورد توجه قرار داد، اما نباید به طور وسواسگونه و یا مستقل از دیگر شرایط بررسی کرد.
منبع: مشرق نیوز
پینوشت:
[1]. مظاهری، علیاکبر، جوانان و انتخاب همسر، ص144.
[2] . برای مطالعه بیشتر به کتابهای روانشناسی مراجعه کنید.
همه آنچه که از ازدواج سفید باید بدانید
ازدواج سفید یکی از چالش های جدید و نوپدید جامعه ایران است. مهم ترین عوامل گرایش به این رابطه تغییرات فرهنگی جامعه ایران، مشکلات مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق می باشد. با ما همراه باشید.
یکی از گونه های جدید روابط پیش از ازدواج روابط مبتنی بر «هم خانگی» است که در کلان شهرهایی چون تهران رو به افزایش است.
در چند دهه اخیر الگوی روابط جنسی در جهان تغییرات فراوانی داشته و اکنون نیز جامعه ایران با تحولات چشم گیری در حوزه ارزش ها و باورهای جوانان روبه روست. تحقیقات نشان می دهند که رابطه جنسی پیش از ازدواج در ایران در حال افزایش است. یکی از گونه های جدید روابط پیش از ازدواج روابط مبتنی بر «هم خانگی» است که در کلان شهرهایی چون تهران رو به افزایش است. هم خانگی زندگی مشترک دو شریک جنسی بدون ازدواج با یکدیگر است. این ارتباط، گرچه نام زیبایی دارد، اما دلالت بر یک رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شأن یک مسلمان و ایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه دارد؛ رابطه ای که ازدواج نیست و خارج از تعهدات یک ازدواج است.
یکم) چیستی ازدواج سفید
هم باشی(cohabitation) نوعی زندگی زناشویی و برقراری رابطه جنسی بدون ثبت رسمی پیوند ازدواج است که برخی آن را «ازدواج سفید» نامیده اند. این پدیده گرچه در دنیا پدیده جدیدی نیست، اما در ایران به عنوان یک شوک فرهنگی مطرح شده است. در این نوع ازدواج که در نهادهای دولتی مربوطه یا سازمان های دینی ثبت نمی شود، زن و مرد با هم زندگی می کنند و کارهای مربوط به خانواده بر دوش هر دو است، هرچند از نظر قانونی زن و شوهر رسمی محسوب نمی شوند.
در زبان فرانسوی به این ازدواج، ازدواج قانونی و بدون روابط جنسی اطلاق می شود. بنابراین ازدواج سفید نوعی هم خوانگی است، بدون اینکه هیچ رابطه جنسی میان طرفین باشد. این مراسم قانونی محملی برای دور زدن قانون مهاجرت یا مسائل دیگر به کار می رود. اما در فرهنگ لغت آکسفورد به ارتباط جنسی بدون ازدواج قانونی، همباشی"cohabitation” گفته می شود.
بنابراین، ازدواج سفید دو معنا می تواند داشته باشد. معنای اول عبارت است از هم خوانگی که ازدواج قانونی بدون ارتباط جنسی است و معنای دیگر، عبارت است از هم باشی که ارتباط جنسی میان دو غیرهمجنس بدون ازدواج رسمی است. معنای دوم شباهت زیادی به نکاح معطاتی دارد. نکاح معاطاتی ازدواجی است که به منظور تشکیل خانواده و حق تمتع و رابطه جنسی میان دو جنس مخالف برقرار می شود، اما فاقد ایجاب و قبول لفظی است. در این ازدواج ممکن است طرفین بر مهریه، نفقه و سایر حقوق بین زوجین توافق کنند. صحت این نوعازدواج(به معنای دوم) از نظر شرعی و قانونی وابسته به صحت عقد نکاح معاطاتی است.
بر اساس ماده 193 قانون مدنی، معاطات جز در مواردی که قانون استثناء کرده، صحیح است. از جمله موارد استثنا شده، عقد نکاح است. در ماده ۱۰۶۲ این قانون آمده است: «نکاح واقع می شود به ایجاب و قبول به الفاظی که صریحاً دلالت بر قصد ازدواج نماید»؛ یعنی صیغه عقدازدواج به لحاظ حقوقی حتماً باید صیغه عقد ازدواج بیان شود و ایجاب و قبول باید لفظی باشد، مگر در حالت عجز از تلفظ.[2] به نظر بیشتر فقهای شیعه، مانند محقق بحرانی، شیخ انصاری و امام خمینی، بطان نکاح معاطاتی مورد اجماع علمای شیعه و اهل سنت است.
دوم) تاریخچه و فراگیری
این نوع از زندگی که به زندگی زناشویی بدون ازدواج نیز معروف است، یک شیوه جایگزین در غرب است که در بیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی رواج دارد. در این نوع رابطه دختر و پسر بدون هیچ توافق رسمی و مشخصی رابطه را شروع می کنند.
آمارها در دیگر کشورها حاکی از آن است که روابط هم خانگی امروزه در سراسر اروپا و آمریکا، به خصوص در میان نسل های جوان تر، به طور چشم گیری در حال پذیرش و افزایش است؛ به طور مثال در آمریکا در دهه 1970، نزدیک به 400 هزار زوج در قالب الگوهای هم خانگی زندگی می کردند. این در حالی است که بر طبق آمارهای سال 2010 بیش از 7 میلیون زوج ( 14 میلیون نفر) در آمریکا در قالب هم خانگی با یکدیگر زندگی می کنند.
نتایج تحقیقات نشان می دهد بیش از نیمی از زنانی که در آمریکا ازدواج کرده اند، پیش از آن رابطه هم خانگی را با همسر فعلی خود تجربه کرده بودند. با گسترش هم خانگی «تعدادازدواج ها» کاهش چشم گیری یافته، چراکه هم خانگی به شکل رقیبی جدی در مقابل ازدواج قد علم کرده است.
در بسیاری از کشورها ازدواج در حال تضعیف و هم خانگی در حال تقویت است؛ برای مثال شاخص ها در کانادا کاهش شدید میزان ازدواج در چند دهه اخیر را نشان می دهند. در این کشور، میزان ازدواج زنان تا 50 سالگی، از بالای 95 درصد در سال 1965 به کمتر از شصت درصد در سال 2003 رسیده است. در مقابل، میزان هم خانگی در کانادا رشدی 300 درصدی را نشان می دهد و از 15 درصد در اواخر دهه 1960 به نزدیک 50 درصد در سال 2000 رسیده است.
این تغییرات به آمریکای شمالی و اقیانوسیه محدود نمانده و اروپا نیز روندهای مشابهی از آن را تجربه کرده است. هم خانگی در اروپا پدیده جدیدی نیست و قبل از انقلاب جنسی دهه 1960 نیز به علل گوناگون در برخی جوامع اروپایی یافت می شد. البته در آن زمان عملی غیرقانونی، مشمول مجازات و نادر بود.
سوم) مراحل ازدواج سفید
این پدیده نوظهور اجتماعی پنج مرحله دارد که عبارت اند از:
الف) مرحله آشنایی
در این مرحله دختر و پسر در خیابان و یا در مکان های دیگر با یکدیگر آشنا می شوند، سپس به افشا وضعیت خود می پردازند و دردها و محرومیت ها و طرد شدن های مکرر خود را با یکدیگر در میان می گذارند. در بیشتر موارد طرفین خود را غوطه ور در مشکلات و بدبختی ها معرفی می کنند تا حس ترحم و دلسوزی دیگران را تحریک کنند.
ب) مرحله عاشق شدن
پس از آنکه دو طرف از دردهای بی شمار، محنت های فراوان و مصائب پر تعداد خود گفتند، بیش از پیش به یکدیگر نزدیک می شوند. این نزدیکی منجر به ایجاد علقه و ارتباط محبت آمیز می شود؛ البته نه عشقی که موجب تعالی و رشد می گردد، بلکه عشقی که به جهت جبران محرومیت های گذشته است.
ج) مرحله به هم پیوستن
پس از آنکه طرفین احساس کردند یکدیگر را می فهمند تصمیم به با هم زیستن می گیرند؛ لیکن چون به صورت کامل اجتماعی نشده اند و وجدان اخلاقی (سوپر ایگو) قوی ندارند، برای با هم زیستن راه کج روانه و ناهنجار را پیش می گیرند.
د) مرحله بروز تعارض و تنش
به وضوح می توان پیش بینی کرد افرادی که تن به این رابطه می دهند، دنیایی سرشار از تعارض، درگیری و مسائل حل نشده دارند. به همین جهت، دیری نمی پاید که عشق و عاطفه اولیه به تمامی رنگ می بازد و جای خود را به نفرت و کینه و خود سرزنش گری می دهد.
ه) مرحله خاتمه زیست مشترک و احساس شرمساری
زیست سیاه مشترک دیری نمی پاید؛ چراکه به گونه ای ناهنجار شکل گرفته است. با پیدا شدن تعارض ها دو طرف قادر به بهره گیری از ساز و کارهای منطقی و عقلانی برای از میان راندن تعارض های پدید آمده و اختلافات ظاهر شده نیستند. در نتیجه به این رابطه خاتمه می دهند و چیزی جز احساس شرم و شکست برای طرفین، خصوصاً برای زن، باقی نمی ماند.
چهارم) حکم قانونی
در جمهوری اسلامی ایران فقط ازدواج هایی به رسمیت شناخته می شوند که در دفاتر ازدواج ثبت شوند. در این نوع ازدواج ها تکالیف دو طرف مشخص است و هر اتفاقی که پس ازازدواج بیفتد، قانون مسئولیت دو طرف را مشخص کرده است.
همچنین در صورت بروز اختلاف یا موارد جرم با مراجعه به قانون می توان مسئله را پیگیری و حل کرد. در قانون جمهوری اسلامی به تبعیت از دین اسلام، ازدواج سفید به رسمیت شناخته نشده است و جرم محسوب می شود. طبیعتاً وقتی قانون اصل این ازدواج را جرم می داند هیچ گاه مسئولیت پیگیری تبعات آن را بر عهده نمی گیرد و با تبعات آن نیز همانند جرم برخورد می کند.
بر اساس قانون، ازدواج های دائمی که طرفین پس از جاری شدن صیغه عقد برای ثبت آن در دفاتر ثبت اسناد رسمی اقدام نکنند، گرچه به لحاظ شرعی، معتبر هستند؛ اما قانونی نیستند و برای زوجین مجازات در پی دارد.
پنجم) عوامل گرایش به ازدواج سفید
اندیشمندان اجتماعی برای این نوع زندگی، که در ایران عمدتاً در بین دانشجویان رواج دارد، دلایل مختلفی را برشمرده اند. برخی از این دلایل عبارت اند از:
مشکلات مالی، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، الگو برداری از ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، قطع وام ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مالی، تعهد مالی کمتر در این رابطه و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی.
تغییر فرهنگ و نگاه نسل جوان به زندگی و روابط اجتماعی بستری مهیا برای رشد و گسترش این گونه روابط را فراهم کرده است. تحصیل و اشتغال زنان و استقلال مالی آنان باعث شده دیگر قوانین مردسالارانه را بی چون و چرا نپذیرند.
مردان نیز به واسطه تنوع طلبی، که از جمله ویژگی های جوامع مدرن است، به دنبال بهره مندی از روابط بی حدوحصر با جنس مخالف هستند. به همین دلیل زن و مرد جوان در دوره کنونی به جای ازدواج قانونی، به دنبال ارتباط غیررسمی و هم خانگی هستند.
ششم) پیامدها و آسیب ها
آثار و نتایج این نوع رابطه از دو بعد جامعه شناختی و روانی قابل تحلیل و بررسی است:
الف) از نظر جامعه شناختی
پیامدهای نامطلوب این رابطه عبارت اند از:
1.هم خانگی به فقدان یک عنصر سازنده در فرایند بلوغ اشاره می کند؛ میل به متعهد شدن و پایبندی به این تعهدات. فردی که حاضر به پذیرش مسئولیت یک خانواده نباشد، چگونه می تواند در جامعه مسئولیت سنگین تر و مهم تری را قبول کند. پرواضح است که چنین جامعه ای هیچگاه نمی تواند هدفی که بدان باور دارد را دنبال کند.
2.باید نهادی متولی فرزندانی که از طریق این رابطه به دنیا می آیند باشد. این کار جامعه را متحمل هزینه اضافی فرهنگی و اجتماعی می کنند. در جوامعی که این نوع ازدواج را به رسمیت نمی شناسد، سرنوشت فرزندان پس از تولد مشخص نیست و بیشترین لطمه را فرزندان متحمل می شوند.
3.پس از آنکه دوره عاشقی و شیدایی به سر آمد، دخترانی که به این رابطه تن داده اند، بیشترین لطمه را می بینند، خصوصاً در جوامعی مثل جامعه ایران که کسی چنین دخترانی را به عنوان همسر انتخاب نمی کند. در نتیجه این دختران غالباً به هم باشی با هر کسی تن داده، کم کم تبدیل به زنان خیابانی می شوند.
4.آنهایی که هم خانه هستند، کمتر احتمال دارد که با هم ازدواج کنند. نتیجه یک تحقیق ملی تطبیقی در امریکا از خانواده ها و خانوارها با حجم نمونه ۱۳ هزار نفری نشان داد که در حدود ۴۰ درصد از زوج های هم خانه در امریکا بدون آنکه به ازدواج برسند از هم جدا می شوند. نیمی از این افراد در طول زندگی چندین هم خانه داشته اند.
5.آنهایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند، بعد از ازدواج بیشتر طلاق می گیرند. دکتر نیل بنت، جامعه شناس و استاد دانشگاه ییل، در نشریه روان شناسی معاصر یافته هایش را منتشر کرده است. بر اساس آن زنان هم خانه نسبت به زنانی که قبل از ازدواج با همسرشان زندگی نمی کرده اند، ۸۰ درصد بیشتر احتمال دارد که از همسرشان طلاق بگیرند. تحقیق ملی از خانواده ها و خانوارها نشان داد که زوج هایی که با هم خانگی شروع کرده اند، تقریباً دوبرابر بیشتر احتمال دارد که طی ۱۰ سال از هم جدا شوند؛ ۵۷ درصد در مقابل ۳۰ درصد.
6.آنهایی که رابطه جنسی پیش از ازدواج دارند احتمال بیشتری دارد که بعد از ازدواج به همسرشان خیانت کنند.
7.آنهایی که هم خانه هستند، احتمالاً به جای رابطه پایدار یک ماجرای عاشقانه زودگذر دارند. یک ماجرای عشقی شبیه به داشتن یک رابطه پایدار نیست: روابط در زمان شکل می گیرند و گسترش می یابند و حفظ می شوند؛ ولی ماجرای عاشقانه بدون رابطه پایدار در بهترین حالت یک مواجهه کوتاه است. در جامعه مصرفی امروز ماجرای عشقی به سرعت ایجاد می شود و به آسانی با اولین نشانه تعارض یا سرخوردگی دور انداخته می شود. روابط خوب بر اساس شناخت و لذت بردن از بودن با همدیگر در سطوح اجتماعی، سرگرمی، معنوی، عقلانی و ارتباطی ساخته می شود، نه فقط بر سطح جنسی.
ب) از نظر روانی
مهم ترین آسیب هایی که در این نوع رابطه ایجاد می شود عبارت اند از:
1.آسیب های روانی بر دختران؛ مانند کاهش فرزندآوری، کاهش شانس مادر شدن دختران، کشیده شدن به مصرف مواد مخدر، ایجاد خلأ روانی دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی؛ چرا که تصورشان از این رابطه ارتباطی دائمی بوده است که منجر به ازدواج رسمی می شود.
2.وجود مشکلات رفتاری و افسردگی و اضطرابی بیشتر در این افراد از دیگر آثار مخرب این نوع رابطه هاست. آنهایی که هم خانه هستند، بیشتر از افسردگی و اضطراب رنج می برند. زنازدواج نکرده ای که با یک مرد هم خانه است، تقریباً چهار بار بیشتر احتمال دارد که تحت مراقبت های روان پزشکی قرار گیرد.
این زن تحریک پذیرتر، مضطرب تر، نگران تر و افسرده تر از زن ازدواج کرده است. در یک بررسی از ۱۴ هزار نفر در یک دوره ۱۰ ساله یافته شد که کمتر از ۲۵ درصد از آنهایی که هم خانه هستند گفته اند در زندگی شان به طور کلی بسیار شاد هستند. این در حالی بود که این میزان در بین افراد ازدواج کرده ۴۰ درصد بود.
3.آنهایی که قبل از ازدواج با هم زندگی می کنند بعد از ازدواج زندگی مشترک ناشادتری دارند. یک تحقیق، که توسط انجمن ملی روابط خانوادگی امریکا از ۳۰۹ فرد تازه ازدواج کرده انجام شد، نشان داده آنهایی که در ابتدا هم خانه بوده اند بعد از ازدواج شان کمتر شاد هستند.
نتیجه گیری
ازدواج سفید یکی از چالش های جدید و نوپدید جامعه ایران است. مهم ترین عوامل گرایش به این رابطه تغییرات فرهنگی جامعه ایران، مشکلات مالی جوانان، محک زدن رابطه، آشنایی بیشتر، عدم اعتقاد به ازدواج، سست شدن اعتقادات مذهبی، افزایش مردان تنها و زنان بیوه ناشی از طلاق، الگو برداری از ماهواره و رسانه های بیگانه که قبح این نوع رابطه را از بین می برند، توقعات بالای دختران، قطع وام ازدواج و هرگونه کمک مالی به پسران از سوی نهادهای مالی، شدن به مصرف مواد مخدر و ایجاد خلأ روانی برای دختران، دور ساختن طرفین از شروع جدی زندگی، احساس فریب خوردگی تعهد مالی کمتر در این رابطه، و رهایی از هفت خوان ازدواج رسمی است.
این ازدواج آسیب های اجتماعی و روانی زیادی برای جامعه، طرفین و خانواده آنان ایجاد می کند. مهم ترین آسیب ها عبارت اند از: کم شدن حس مسئولیت، تحمیل هزینه اضافی بر جامعه برای پرورش فرزندان این ارتباط، کم شدن اعتماد زوجین به یکدیگر، زیاد شدن احتمال طلاق، کم شدن شادی و نشاط زوجین، به خصوص زنان، کاهش فرزندآوری، کاهش شانس مادر شدن دختران، کشیده ، به خصوص برای دختران.
منبع : مجله پایش سبک زندگی ش 6 , حسن رضایی
راسخون
حکمت ۳۰۱ نهجالبلاغه:
وَ قَالَ (علیه السلام): رَسُولُکَ تَرْجُمَانُ عَقْلِکَ، وَ کِتَابُکَ أَبْلَغُ مَا یَنْطِقُ عَنْکَ.
و درود خدا بر او، فرمود: فرستاده تو بیانگر میزان عقل تو، و نامه تو گویاترین سخنگوى تو است.
راهکارهای درمان فراموشی
اگر مدتی است که شما دچار حواس پرتی شدهاید و در یاد آورده اسم ها، شماره تلفن یا مکان وسیله های تان دچار مشکل شده اید، ناامید نشوید و خود را در معرض فراموشی ندانید. چرا که راهکارهای زیادی برای تقویت حافظه وجود دارد. ما در این مطلب به راهکارهای برای درمان فراموشی اشاره خواهیم کرد.
استرس و اضطراب برای حافظه بسیار مضر می باشند، چرا که ذهن ما برای دسته بندی اطلاعات به هوشیاری نیاز دارد، که اضطراب آن را از بین میبرد.
مقدمه
شاید برای شما پیش آمده باشد که پس از خارج شدن از خانه شک کنید که در را پشت سر خود بسته اید!؟ یا وسیله خود را در خانه جا گذاشته باشید!؟ فراموش کردن اسم رفیق های قدیمی، زمانی که آنها را پس از مدت طولانی میبینید، یا فراموش کردن تاریخ های مهم در زندگی،… به مرور زمان در شما پیشرفت می کند.
برای جلوگیری از این فراموشی ها باید از راهکارهایی برای تقویت حافظه استفاده کنید. در این مطلب از راهکار هایی برای شما آورده ایم که می تواند به آسانی شما را به یک حافظه بهتر هدایت کند.
رفع فراموشی و تقویت حافظه
کارهای تان را با خودتان مرور کنید
زمانی که شما قرار است کار مهمی را انجام دهید، یا وسیله مهمی را خریداری کنید و به همراه داشته باشید، حتماً با خودتان صحبت کنید و آن کار را به خود یادآوری کنید تا بیشتر در یادتان بماند. برای مثال زمانی که سوئیچ خود را بر روی میز گذاشته اید، با خود تکرار کنید که «سوئیچ من روی میز تحریر می باشد». چند بار این جمله را پیش خود بلند بلند بگویید و به مرور به مغز خود یاد می دهید که هر حرکت شما را در ذهن تان مرور کند تا یادآوری آن برای تان راحت تر باشد.
عکس بگیرید
چشم خود را دوربین عکاسی فرض کنید که می تواند از اطراف خود عکسبرداری کند و در ذهن خود ذخیره نماید. سپس زمانی که وسایل خود را در جایی قرار میدهید که می ترسید آن را فراموش کنید، یک چشم خود را گرفته و با چشم دیگر از آن عکسبرداری کنید. هرگز از این عملکرد خجالت نکشید، چرا که این روش ها، روش های بسیار کاربردی برای رفع فراموشی شما میباشد.
لیستی برای خود آماده کنید
آنچه را که باید در روز بعد انجام دهید و کارهای مهمی که پیش رو دارید یا وسایلی که قصد خریدش را دارید، ممکن است از یادتان برود. پس بهتر است که آن را روی کاغذ بنویسید و سعی کنید که یاد آوری های ذهنی خود را مکتوب کنید تا زمانی که حافظه کوتاه مدت ما آن موضوع را فراموش کرده است، یادداشت ها به کمک ما بیایند.
هر وسیله یادآور یک موضوع
زمانی که کاغذ و قلم برای نوشتن یادداشت های خود ندارید و می ترسید که آن را فراموش کنید، هر وسیلهای که به همراه دارید را یادآوری یک موضوع برای خود قرار دهید. به طور مثال ساعت خود را پیام تبریکی به دوستتان تصور کنید، سپس زمانی که به آن نگاه می کنید یادتان می آید که باید به دوست خود پیام تبریکی ارسال کنید.
سطح مطالعه خود را بالا ببرید
- مطالعه کردن در هر موضوعی باعث می شود که ذهن شما به واژه های زیاد و یادگیری آنها عادت کند، به طوری که مطالعه برای مغز شما مانند ورزش می شود، که خود را برای یادآوری کارهای روزمره تان آماده کند.
- مطالعه به مرور زمان برای شما عادتی میشود که هم به یادگیری شما کمک کرده و هم حافظه شما را تقویت میکند.
آرامش خود را حفظ کنید
- استرس و اضطراب برای حافظه بسیار مضر می باشند، چرا که ذهن ما برای دسته بندی اطلاعات به هوشیاری نیاز دارد، که اضطراب آن را از بین میبرد.
- مغز ما نیز به استراحت نیاز دارد و اگر فردی فراموش کار هستید، بهتر است قبل از هر کاری به تفکرات خود پایان دهید و کمی ذهن را استراحت بدهید.
برای یادآوری اسامی به چهره ها دقت کنید
امروزه سخت ترین چیزی که ما در به یادآوری آن مشکل داریم، اسامی افرادی است که اخیراً با آنها برخورد کردهایم. را حل این کار این است که در فکرتان رابطهای را بین اسم شخص و صورتش هک کنید. از این بهتر یک خصوصیت ویژه را در چهره شخص پیدا کنید و روی آن تمرکز کنید. [1]
داروهای مصرفی خود را بررسی کنید
- برخی از حواس پرتی ها یا فراموشی های موقت اثر داروهای مصرفی شما می باشند.
- از جمله داروهایی که میتوانند بر حافظه شما اثر منفی بگذارد، داروهای فشار خون یا آنتی هیستامین ها می باشد.
- استفاده از قرص های اعتیاد آور یا روان گردان ها نیز حافظه شما را ضعیف می کند.
نگاه طب سنتی به درمان فراموشی
- پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود : هر کس که خواهان حافظه است، عسل بخورد [2]
- از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است که فرمودند: انار را با پیه آن بخورید که معده را دبّاغی می کند و توانایی ذهن را می افزاید.(3)
- کسی که بر خوردن مویز ناشتا مداومت نماید، فهم و حافظه و ذهن، روزیش می شود و از بلغم کم خواهد شد. [4]
پی نوشت:
[1] پزشک خانواده، گروه مؤلفان انستیو سلامتی آمریکا، ترجمه حمسین کریمی/پدرام مصطفایی، قم: آیینه دانش، 1388، صفحه 337.
[2] مستدرک الوسایل 16 366 37- باب اکل العسل و … ص365
[3] الکافی 6 354 باب الرمان … ص 352
[4] بحارالانوار 59 271 باب 88- نوادر طبهم ع و جوامع ها … ص 260