راهکارهایی برای مثبت اندیشی
هنگامی که در تلاش برای دستیابی به موفقیت هستید، به دنبال جنبههای مفرح و لذتبخش زندگی نیز باشید. این باعث میشود که استرس تان کاهش پیدا کند. هر چقدر کمتر استرس داشته باشید، انرژی مثبت بیشتری خواهید داشت…
برای حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهایی برای موفقیت خلق کنید و مدام دربارهی آنها فکر کنید.
راهکارهایی برای مثبت اندیشی
1- آماده سازی ذهن
شما باید یاد بگیرید که خودتان را برای یک وضعیت ذهنی مثبت آماده کنید. افکاری که از ایمان و عقیده و قدرت درونیتان سرچشمه میگیرد را جایگزین افکار ترسآور و ناامیدکنندهی تان کنید. برای این کار باید تمرکز خود را بر تواناییهای تان بگذارید. این کار باعث میشود که از حرکت باز نایستید و به تلاش ادامه بدهید.
2- عامل انگیزه خود را کشف کنید
در جستوجوی چیزهایی باشید که به شما انگیزهی تلاش و کوشش میدهد. فکر کنید که در گذشته چه چیزهایی به شما انگیزه داده است تا تغییری در زندگیتان ایجاد کنید و به دنبال اهدافتان بروید. زمانی که بتوانید به خودتان برای یک هدف انگیزه بدهید، باعث میشود سریعتر در مسیرتان حرکت کنید و در نهایت موجب خواهد شد که موفقیتهای بیشتری به دست آورید.
۳- الگوهای ذهنی تان را انتخاب کنید
الگوهایی برای خود انتخاب کنید که به تجسم اهدافتان کمک کند تا برای رسیدن به آنها، مهارتهای خود را افزایش دهید. برای حفظ نگرش مثبت و مشتاقانه، الگوهایی برای موفقیت خلق کنید و مدام دربارهی آنها فکر کنید.
۴- به تحقق یافتن هدف تان باور داشته باشید
هرچقدر عمیقتر به تحقق یک هدف باور داشته باشید، احتمال بیشتری برای محقق شدن آن وجود دارد. این نوع تمرین ذهنی، باعث مثبتاندیشی شما میشود و شما را به سمت دستیابی به موفقیت سوق میدهد. من معتقدم که شما به شکل طبیعی برای آنچه که تجسم میکنید، تلاش خواهید کرد.
5- به ذهن خود نظم ببخشید و با برنامه حرکت کنید
زمانی که در کار خود با چالش مواجه میشوید، شاید احساس کنید که کنترل احساسات و افکار خود را از دست دادهاید. برای اینکه خوشبین باقی بمانید، ذهن خود را نظم ببخشید تا از افکار بدبینانه خالی شود و از لغزش در سراشیبیِ سؤالِ «چه میشود؟» نجات پیدا کنید.
6- مدیریت اضطراب
اضطراب در واقع ترس از آینده است. به خودتان یادآوری کنید که «اگر …. شود چه؟» در حال حاضر رخ نداده است. این تنها یک تئوری است. پس بر آنچه که در حال حاضر میتوانید کنترل کنید، تمرکز کنید.
7- تمرکز کردن روی راه حل
هر فکر دانهای است که شما برای برنامهریزی نوع نگرش و در نتیجه نوع رفتارتان، آن را میکارید. برای اینکه نگرش خوبی داشته باشید، یاد بگیرید که ذهنتان را بر راهحلها متمرکز کنید نه بر مشکلات.
8- با انرژی و خوشحال باشید
باید با انرژی و خوشحال باشید، بشتر بخندید و از کارتان لذت ببرید. مشتاق موفقیت باشید و اشتیاق خود را نشان بدهید. به این ترتیب یک شوق طبیعی در رفتار شما نمایان خواهد شد و به نظر خواهد آمد که نمیتوانید برای دست به کار شدن و تبدیل اشتیاقتان به عمل صبر کنید. این شوق نمایندهی تمام احساسات شماست.
9- متعهد باشید
زمانی که ۱۰۰ درصد متعهد به کارتان باشید، به عنوان موتور محرکهی شما برای رسیدن به اهدافتان عمل میکند. تعهد کامل، شک و تردید را از بین میبرد.
10- معنویات ذهن تان را تقویت کنید
به دنبال معنای عمیقتری باشید. انگیزه های معنوی نه تنها روح شما را پرورش میدهد، بلکه اگر بتوانید بین آنها با اهداف کاری خود ارتباط برقرار کنید، به این احساس خواهید رسید که با کارتان اهدافی که برای زندگی دارید، محقق خواهد شد. شغل شما جایی است که بتوانید در یک مقیاس بزرگ بر دیگران تأثیر مثبت بگذارید. این نوع تفکر به هدفی که برایش کار میکنید، معنا میبخشد و شما را قادر خواهد کرد که ببینید چگونه هدفتان به زندگی دیگران کمک میکند. این موضوع به شما قدرت بیشتری برای انجام کارتان میدهد.
11- کمی بیخیال باشید
هنگامی که در تلاش برای دستیابی به موفقیت هستید، به دنبال جنبههای مفرح و لذتبخش زندگی نیز باشید. این باعث میشود که استرستان کاهش پیدا کند. هر چقدر کمتر استرس داشته باشید، انرژی مثبت بیشتری خواهید داشت که باعث تلاش سختتر شما خواهد شد. بیخیال بودن مهارت بزرگی است که باعث میشود محیط کاری اطرافتان شادتر شود و به شخصیت شما کاریزما میبخشد (جذابیت شخصیتی) و در کسانی که با شما یا برای شما کار میکنند، اعتماد و علاقه بهوجود میآورد.
12- فعالیت بدنی خود را بیشتر کنید
یکی از سریعترین راهها برای تغییر نگرش منفی، تغییر در وضعیت جسمی است. اگر استرس دارید، فعالیت بدنی خیلی سریع در شما آرامش ایجاد میکند. این کار کمک میکند تا فکرهای منفی را از سر خود بیرون کنید و انرژی خود را برای دیدن افکار مثبت جمع کنید. ورزش (یا هر نوع فعالیت بدنی) شما را به سمت یک وضعیت متعادل ذهنی سوق میدهد که به شما اجازه میدهد تا مثبتاندیشی خود را افزایش دهید. حرکت به صورت طبیعی باعث آزاد شدن استرس میشود که برای تعادل ذهنی و تداوم انگیزه بسیار ایدهآل است. اگر نمیتوانید در یک روز پر از استرس به باشگاه بروید، حداقل یک پیادهروی کوتاه (مثلا ۱۵ دقیقه) انجام بدهید.
13- افکار و احساسات تان را کنترل کنید
بر خودتان مسلط شوید: برای موفق شدن باید بر دو چیز تسلط داشته باشید. افکار و احساساتتان. اگر به طور ذاتی بدبین هستید، تصمیم بگیرید که آگاهانه مسئولیت انتخاب نگرش خود را بر عهده بگیرید. مثبتاندیشی را در اخلاق و تعاملتان با دیگران در پیش بگیرید. زمانیکه بتوانید بر دنیای درونی خود تسلط پیدا کنید، بر دنیای بیرونی خود نیز میتوانید تسلط پیدا کنید.
منبع:راسخون
چرا والدین به کودکان نباید دروغ بگویند
از جمله مواردی که در برنامه تربیتی تمام والدین وجود دارد آموزش راستگویی به اوست. اما نقش خود والدین در این موضوع چیست؟ والدین علاوه بر تربیت صحیح کودک باید به رفتارهای خود نیز اهمیت دهند. در این مطلب قصد…
آثار مخرب دروغگویی را از ابتدای کودکی به او بیاموزید. بگذارید حرف های شما را سرلوحه کار خود قرار دهد. صداقت را در رفتار و عمل تان به کودک بیاموزید.
دلایل دروغ نگفتن والدین به کودک
دروغگو دشمن خداست
همه ی ما این جمله را هزاران بار شنیده ایم. طوری که هر وقت راجب به دروغ بحث به میان می آید ناخودآگاه خود ما نیز این جمله تکرار می کنیم. اما فقط گفتن این جمله کافی نیست. متاسفانه گاهی مواردی پیش می آید که والدین به کودک خود دروغ می گویند و فکر می کنند این دروغ مصلحتی است و اشکالی ندارد. غافل از اینکه وقتی دروغ شان فاش شد کودک متوجه می شود که نه دروغ گفتن آنقدرها که می گویند بد نیست. بهتر است کمی در این مورد فکر کنید و این سوال را از خود بپرسید که چرا نباید به خودمان دروغ بگوییم.
بی اعتمادی کودک به والدین
اینکه چرا نباید به کودک دروغ بگوییم این است که این کارما باعث سلب اعتماد کودک خواهد شد. بعضی از والدین عادت دارند از این جملات زیاد استفاده کنند. جملاتی مثل اگر این را بخوری من فلان چیز را به تو می دهم. یا اگر این کار را بکنی امروز با هم به گردش می رویم. کودک به امید وعده دروغین شما کاری را که می خواهید انجام می دهد اما بعد از اینکه شما به وعده خود عمل نکنید هم اعتمادش به شما کم شده و هم کارهایی که می خواهید را دیگر انجام نخواهد داد.
نکته :
شاید در نگاه اول او را به چشم یک کودک ببینید که همه چیز را فراموش می کند. در صورتی که این کار او را ترغیب به دروغگویی خواهد کرد. حتی در سنین نوجوانی و جوانی نیز مانند شما به دیگران قول های دروغ خواهد گفت. این نکته را جدی بگیرید. بدون اینکه بخواهید کودک دروغگویی را پرورش خواهید داد.
بازی با روح و روان کودک
یکی از دلایل دروغ نگفتن به کودک بازی نکردن با روح رو روان آنهاست. در بعضی موارد والدین از سر دلسوزی دروغ می گویند. فرض کنید کودک شان پرنده ای را در خانه نگه داشته و به آن بسیار علاقه دارند. بعد از مرگ پرنده والدین به دلیل اینکه نمی خواهند آسیب روحی به کودک شان برسد و با اعصاب او بازی کنند می گویند پرنده ات با پدر و مادرش پرواز کرد و رفت.
خوب به عقیده روانشناسان این دروغ در آینده بر روی کودک اثر منفی خواهد گذاشت. واصل شدن به دروغ به مرور بدترین راه برای مقابله با این مساله است. کودک باید با بعضی واقعیات زندگی رو در رو شود تا بتواند سختی های زندگی را تحمل کند.
الگوبرداری کودک از والدین
یکی از مهمترین دلایل دروغ نگفتن به کودک همین الگوبرداری آنها از والدین است. کودک مانند لوح سفیدی است که تمام رفتارهای خوب و بد دیگران را ثبت و ضبط می کند. اگر والدین سر هر مساله ای به کودک خود بگویند قطعا این رفتار ما روی کودک تاثیر خواهد داشت و چیزهای خوب را از خود به یادگار بگذارند کودکی بسیار مثبت تربیت خواهند کرد.
اما متاسفانه امروزه پدران و مادران ما صداقت قدیم را ندارند. حتی در کوچکترین مسائل هم فرزندشان را فریب می دهند و به آنها وعده های دروغ خواهند داد. این دروغ ها برای کودک تبدیل به یک هنجار خواهد شد. متوسل شدن به دروغ در زندگی آینده اش یکی از راه های رسیدن خواسته هایش را خواهد شد. اگر می خواهید کودکی قوی و صادق تربیت کنید بهتر است ابتدا از خودتان شروع کنید.
آسیب های اجتماعی
از جمله دلایل دروغ نگفتن به کودک که بسیار مهم است آسیب های اجتماعی به کودک است. کودک زمانی که در اجتماع قرار می گیرد و یا در مهد کودک با دوستانش ارتباط دارد. در صورتیکه مشکلی برای او ایجاد شود به جای اینکه حقیقت را به والدین بگوید، دروغگویی را انتخاب می کند.
این دروغ باعث می شود شما هیچ اشرافی در زندگی اجتماعی او نداشته باشید و مطمئنا این موضوع مشکلاتی برای شما ایجاد خواهد کرد. این موضوع نه تنها در دوران کودکیش به او آسیب جدی خواهد زد و در دوران بلوغ و بعد از بلوغ به پدر و مادر خود اعتماد نمی کند. این شخص از کودکی تا دوران جوانی و حتی بعد از آن نیز هیچ گاه حقیقت را به آنها نخواهد گفت.
توصیه مهم :
آثار مخرب دروغگویی را از ابتدای کودکی به او بیاموزید. بگذارید حرف های شما را سرلوحه کار خود قرار دهد. صداقت را در رفتار و عمل تان به کودک بیاموزید. فرزند راستگو از بسیاری از آسیب های اجتماعی در امان خواهد بود. این موضوع یکی از دلایل دروغ نگفتن به کودک است که بسیار حائز اهمیت می باشد.
منزوی شدن کودک
از جمله مهم ترین دلایل دروغ نگفتن به کودک، منزوی شدن آن است. قطعا کودک از 2 یا 3 سالگی به بعد تمام رفتارهایش را می بینید و رفتارهای غلط والدین را درک می کند. می داند که گاهی به او وعده های دروغ می دهید. بسیاری از مسائلی که کودک باید بداند را به آنها نمی گویید. قول های الکی و حتی دروغ هایی که بین والدین رد و بدل می شود و کودک شاهد آنهاست تاثیر بسیار مستقیمی در دوران زندگی او خواهد داشت و کودک را به فردی افسرده و وابسته تبدیل می کند. این کودک در جمع و با دوستان خود نیز رفتار والدینش را تکرار می کند و فکر می کند این رفتارها هنجار است و همه آن را انجام می دهند. به همین دلیل دوستانش از او ترد می شود و همین موضوع باعث تنهایی و انزوای آنها خواهد شد.
نظر روانشناسان درباره دلایل دروغ نگفتن به کودک
به عقیده روان شناسان دروغ گفتن به کودک نه تنها در دوران کودکی او نقش دارد بلکه در آینده نیز از او انسانی ضعیف، منزوی، غیر قابل تحمل و بی تربیت بار خواهد آورد. پس کمی در رفتارهای خود دقت کنید و بدانید که کودکان شاهد کارهای شما هستند و شما را می بینند. دروغ را از زندگی خود حذف کنید.
منبع: راسخون
سبک زندگی سیاسی امام خمینی (ره)
1. عاشق ریاست کردن نبودند
یکی از مشکلاتی که سیاست به همراه خود دارد این است که فرد را عاشق خودش میکند و این عاشقی به حدی خواهد شد که فرد نمیتواند خودش را جدا کند. همین عاشق شدن ها باعث میشود تا مشکلات بزرگی برای جامعه بوجود آورد. برای ابقا در صندلی ریاست به افراد باج میدهند، دست و پا میزنند تا ریاست را حفظ کنند. همه این رفتارها به خاطر این است که افراد، تهذیب نفس ندارند. اما امام (رحمة الله علیه) اول نفس خود را تربیت کردند و هیچ گونه دلبستگی به ریاست نداشتند. «در حقیقت این ریاست و مرجعیت است که به دنبال امام خمینی روان است و دست از سر ایشان برنمی دارد و هرگاه احساس خطر برای اسلام و جامعۀ اسلامی ایشان را وانمی داشت که بر این کاروان سرگردان و قافله سالاری کند هرگز به این وادی قدم نمی گذاشت» [1]
2. قاطعیت و شجاعت داشتند
فردی که در مسیر الهی قدم بردارد و تمام اهدافش این باشد که دین خدا را زنده کند، مانند کوه استواری خواهد بود که طعنه ها و رفتارهای دوستان و دشمنان در او تاثیری نخواهد گذاشت. امام با شجاعت کامل در مقابل ظلم ظالمین ایستادگی میکردند و هیچ ترسی به دل نداشتند. و برای اجرا کردن احکام الهی هیچ کوتاهی نمیکردند و با قاطعیت کامل، انجام میدادند. «به همین جهت نویسندگان و شاعران ایرانی و خارجی او را با تعابیری چون رهبر سازش ناپذیر، رزمندۀ سرسخت آزادی، صاحب خط قاطع و هوشیارانه.» [2]
3. تواضع و فروتنی داشتند
یکی از ویژگی های که برای هر حاکم اسلامی در هر نقطه ای از این کره خاکی لازم است، داشتن تواضع و فروتنی است. ریاست به همراه خودش آفت تکبر و غرور را به همراه دارد اگر نتوانیم خودمان را مدیریت کنیم، اسیر غرور خواهیم شد و محبوبیت های بدست آورده را از کف خواهیم داد. امام خمینی به گونه ای بودند که ریاست نتوانسته بود کوچکترین تغییری در رفتار او با زیر دستان داشته باشد. «حجت الاسلام مرتضی تهرانی: «هر کس توفیق معاشرت با این بزرگوار را پیدا می کند، هر چه بیشتر موفق به تماس با ایشان و درک حضورشان بشود، ارادتش بیشتر می شود. ایشان با همه مقامات علمی شان… برای طلب رضای خدا و مطلع ساختن مرحوم آیت الله العظمی حکیم نسبت به آنچه که آن زمان در ایران می گذشت، آنچنان تواضع می نماید که به ایشان می گوید: من یکی از پیروان شما، من یکی از افرادی که اوامر شما را اطاعت می کنم، شما امر کنید ما اطاعت می کنیم. شما دستور بدهید ما عمل می کنیم…».[3]
4. احکام الهی را اجرا میکردند
امام به گونه ای زندگی کردند که دین در متن زندگی آن بزرگوار بوده، نه در حاشیه و کناره زندگی که اهمیتی نداشته باشد. در زمان امامت، استادی حوزه، شوهر بودن، پدر بود و به عنوان رفیق، در همه حالات سعی داشتند تا احکام الهی را اجرا کنند و نسبت به دین الهی هیچ کوتاهی نمیکردند. مسئول کشوری باید عالم نسبت به احکام الهی باشد و نگذارد هیچ اهالی صورت گیرد. فرقی نمیکند که اهمال در سرمایه، رفتار سیاسی و اخلاق،،، «آقای سید محمد جلالی همدانی» نقل میکنند که: «من با حضرت امام از ایام جوانی ایشان همحجره بودم. از همان موقع بسیار دقیق و مواظب بودند. وقتی کسی به حجره ما میآمد، اگر خدا نکرده غیبتی شروع میکرد، امام مخالفت میکردند که غیبت نکند و اگر دفعه دوم ادامه میداد، باز تذکر میدادند که غیبت نکنید و اگر طرف ادامه میداد، حاجآقا روحا… بلند میشدند و عبا را بر سرشان کشیده از حجره بیرون میرفتند که غیبت را نشنوند [4]
برای امام فرقی نمیکرد که فرد خاطی، دوست باشد یا غریبه، بلکه نگاه امام این بود که دستور خداوند در این مورد چیست؟ نه اینکه درخواست دیگران چیست! اگر تمام مسئولان نگاه الهی داشته باشند، هیچ مشکلی در جامعه بوجود نخواهد آمد چون اسلام یک دین کامل و جامعی است و برای تمام مراحل زندگی انسان برنامه دارد.
5. کمک کار همسر بودند
دغدغه های شغلی و کاری نباید عاملی باشند تا نتوانید به همسر خود رسیدگی کنید. چون همسرتان به وجود شما نیازمند است و اگر تمام وقت خود را صرف کار کنید، او را آزرده خاطر میسازید. برای فردی که کارهای سیاسی انجام میدهد داشتن آرامش یک شرط اساسی است. این آرامش را با مشارکت در کار خانه میتواند از طریق همسر خودش کسب کند.
امام خمینی(رحمة الله علیه) یک الگوی درست برای تمام افراد هستند که چگونه وقت های خود را تقسیم کنند تا هم مارهای مردم را انجام دهند و هم به امور خانواده رسیدگی کنند. «فاطمه طباطبایی (عروس امام خمینی (ره)) در کتاب خاطراتش از امام(ره) مینویسد: «خانم [همسر امام] تعریف میکردند چون بچههایشان شبها خیلی گریه میکردند و تا صبح بیدار میماندند، امام شب را تقسیم کردهبودند. یعنی دو ساعت خودشان از بچهها نگهداری میکردند و خانم میخوابیدند و دو ساعت بعد خودشان میخوابیدند. روزها بعد از تمام شدن درس، امام ساعتی را به بازی با بچهها اختصاص میدادند تا کمک خانم در تربیت بچهها باشند.» [5]
نکته: امام خمینی در زمان خود زندگی میکردند اما برای آیندگان حرف میزدند و عمل میکردند، محدود به زمان نبودند و یک نمادی هستند برای کسانی که به دنبال مبارزه با ظلم هستند.
پی نوشت :
[1] سید حمید روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم، چاپ دوم، ج ۱، ۱۳۶۱، ص ۲۸
[2] محمدرضا حکیمی، تفسیر آفتاب، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، بی تا، صفحه 170
[3] سرگذشت های ویژه، صفحه 41 و 42.
[4] امام به روایت دانشوران، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره) صفحه 42
[5] فاطمه طباطبایی ،یک ساغر از هزار،تهران: انتشارات عروج، سال چاپ 1380، صفحه 85
راسخون
چه کنیم تا فرزندانمان مستقل بار بیایند؟
یکی از دغدغه های این روزهای والدین، عدم استقلال و وابستگی بیش از حد فرزندان است. متأسفانه بسیاری از کودکان از انجام کارهای مرتبط با خود مانند مرتب کردن اتاقشان نیز طفره می روند. این وابستگی علاوه بر اینکه کار در و مادرها را سخت می کند، آینده خود فرزندان و جامعه را با مخاطراتی جدی روبرو خواهد ساخت. در این مقاله به برخی روش های آموزش استقلال به کودکان اشاره می کنیم. با ما همراه باشید.
مقدمه
تصور کنید چه قدر زندگی برای شما آسان تر خواهد شد اگر بچه ها بعد از غذا خوردن ظرف های خود را جمع کنند، وقتی بین روز گرسنه شدند، خودشان یک ساندویچ آماده کرده و بخورند و یا بعد از بازی کردن اسباب بازی های خود را جمع کنند. البته آموزش استقلال و مسئولیت پذیری نه تنها زندگی را برای شما آسان تر می سازد، بلکه موفقیت آن ها در زندگی را نیز تأمین خواهد کرد.
با این حال، آموزش استقلال به بچه ها ممکن است دشواری هایی را نیز به همراه داشته باشد. در ادامه به برخی راهبردها و روش های آموختن استقلال به فرزندان اشاره می کنیم. با ما همراه باشید.
انتظارات خود را مشخص کنید
بچه ها سعی می کنند تا زمانی که انتظارات بزرگ ترها، معقول و البته روشن باشد، آن ها را برآورده سازند. اگر انتظارات شما از بچه ها زیاد باشد، شک نکنید که از عهده آن ها برنیامده و کم کم بی خیال می شوند. از سویی اگر انتظارات شما خیلی اندک باشد، فرزند شما مسئولیت پذیری را نخواهد آموخت.
بنابراین سعی کنید انتظاراتی در حد معقول داشته باشید که فهمیدن آن نیز ممکن است به آزمون و خطا نیاز داشته باشد.
اگر مطمئن نیستید انتظاراتتان تا چه حد منطقی است، سعی کنید اندکی سطح آن ها را بالا برده و منتظر عکس العمل کودک باشید. اگر توانست از پس آن انتظار و مسئولیت برآید، احتمالاً انتخابتان درست بوده است.
همچنین باید انتظارات واضح باشند. مثلاً بگویید: «انتظار دارم خودت در عرض 5 دقیقه لباس هایت را بپوشی.» یا اینکه «انتظار دارم بعد از خوردن غذا، ظرف خود را داخل سینک ظرفشویی بگذاری.»
برای آموزش وقت بگذارید
در بسیاری از موارد اینکه بخواهید خودتان کاری را انجام دهید، خیلی آسان تر از این است که انجام همان کار را به فرزند خود بسپارید. از سویی نگاه کردن به کودک، در حال تقلا و تلاش برای کاری که خودتان آن را با سادگی انجام می دهید، اصلاً کار ساده ای نیست!
اما باید بدانید در واقع با این کار وقت تلف نمی کنید، بلکه با آموزش کودک، در آینده او بسیاری از کارها را خودش انجام می دهد و در وقت شما نیز صرفه جویی خواهد شد.
برای فرزندان برنامه ریزی داشته باشد
بیشتر بچه ها اگر برنامه مشخصی برایشان در نظر گرفته شود، کارهایشان را بهتر انجام می دهند. داشتن برنامه به کودک این امکان را می دهد که بداند در چه زمانی چه کاری را باید انجام دهد و در واقع با این کار به صورت ناخودآگاه، نظم را نیز می آموزد.
به عنوان مثال یک برنامه صبحگاهی می تواند شامل موارد زیر باشد:
- لباس پوشیدن
- شانه کردن موها
- شستن دست و صورت
- خوردن صبحانه
- مسواک کردن دندان ها
- برداشتن کیف و رفتن به مدرسه
پس از مدرسه نیز می توانید این برنامه ها را برای کودک در نظر بگیرید:
- خوردن ناهار
- 30 دقیقه تماشای تلویزیون و یا بازی با رایانه و تبلت و …
- انجام تکالیف مدرسه
- مرتب کردن اتاق
- خوردن شام
- انجام یک بازی (غیر الکترونیک)
- مسواک زدن و آماده شدن برای خواب
- مطالعه کتاب
- خوابیدن
کارهای بزرگ را به وظایف کوچک تقسیم کنید
اینکه به بچه بگوییم «اتاقت را مرتب کن» و یا اینکه «برای رفتن به مدرسه آماده شو»، ممکن است برای بچه ها خصوصاً آن هایی که سن و سال کمتری دارند، مقداری مبهم باشد. بنابراین باید جزء جزء مرتب کردن و یا آماده شدن برای مدرسه را از بچه ها بخواهید. مثلاً از او بخواهید که اسباب بازی های خود را در کمد و لباس های کثیفش را در حمام یا هر جایی که مشخص کرده اید بگذارد.
اگر کودک سواد خواندن و نوشتن دارد می توانید مراحل مرتب کردن اتاق را بر روی کاغذی نوشته و از او بخواهید مطابق آن اتاقش را مرتب کند و پس از انجام هر مرحله، مقابل آن کار یک تیک بزند. اگر هم سواد ندارد می توانید کارهایی که باید انجام دهد را برایش نقاشی کنید!
با انجام این کار هم کودک مراحل مرتب کردن اتاق را می آموزد و هم اینکه برای انجام دادن آن تشویق می شود، چرا که مرتب کردن اتاق برایش تبدیل به یک سرگرمی و سپس یک عادت خواهد شد.
تحسین و تشویق فراموش نشود
توجه به کودک در هنگامی که مطابق میل ما رفتار نکرده و به وظایفش عمل نمی کند، خیلی ساده است و معمولاً همه ما این کار را انجام می دهیم. اما باید بدانید که توجه (هر چند که به همراه تنبیه باشد) می تواند رفتارهای بد کودک را تقویت نماید.
اما بیشتر ما وقتی فرزندمان همه کارها را خوب انجام می دهد، توجه کافی به او نداریم، در حالیکه توجه و تشویق از اصلی ترین روش های تقویت یک رفتار خوب است.
مثلاً می توانید به کودک خود بگویید «آفرین پسرم که امروز پس از خوردن شام ظرفت را داخل سینک گذاشتی!» البته باید تشویق و توجه، متناسب با سن کودک و با رعایت حد تعادل انجام شود.
به کودک انگیزه بدهید
وقتی کودک و یا نوجوان شما در انجام کارهایش مستقل عمل کرد، بهتر است با پاداش دادن به او، انگیزه اش را برای تکرار رفتارش، بالا ببرید. مثلاً اگر بچه شما در سنین قبل از مدرسه قرار دارد، می توانید برایش برچسب تهیه کنید و به ازای انجام هر وظیفه ای که بر عهده اش گذاشته اید، به او یک برچسب داده تا در جایی که قبلاً مشخص کرده اید بچسباند. و یا اگر فرزندتان بزرگ تر است، اگر در طول هفته اتاقش را تمیز و مرتب نگه داشته است، می توانید در پایان هفته، مقداری پول به او بدهید. اگر جایزه و پاداش غیرمنتظره و نامشخص باشد، احتمالاً تأثیر بیشتری خواهد داشت و فرزند شما در هفته آینده نیز با انگیزه بیشتری اتاقش را تمیز و مرتب خواهد کرد.
نق نزدید، التماس هم نکنید
اگر برای یادآوری وظایف کودک مرتب به او غر بزنید و یا از او خواهش کنید، نه تنها مشکلی را حل نکرده اید، بلکه او را به خود وابسته تر خواهید کرد.
به عنوان مثال هرگز چنین جملاتی را به کودک نگویید: «اگر می خواهی جایزه بیشتری بگیری، یادت باشه بعد از شام اتاقت را مرتب کنی.»
اگر این کار را کردید، کودک عادت می کند بدون تذکرات شما، اتاقش را مرتب نکند و در واقع شرطی می شود. بلکه باید شما به طور کلی این قانون را برای او وضع کنید و او خودش وظایفش را به یاد بیاورد.
بنابراین، نق زدن و یا التماس و خواهش کردن از کودک، موجب می شود بیش از پیش به شما وابسته شوند.
منبع:راسخون
نحوه درست صحبت کردن با کودکان
از مهم ترین امتیازهای یک والد خوب این است که ارتباط عاطفی گرم و مناسبی با کودک خود داشته باشد و این ارتباط دوطرفه و تعاملی باشد. در ارتباط با کودک فقط صحبت کردن والدین ملاک نیست بلکه برای بهبودی رفتارهای…
با کودکان همدلی کنید تا آرام شود، حامیانه با او برخورد کنید و مانند چتری عاطفی بر سرش باشید تا در حضور شما حتی در سختی ها احساس امنیت پیدا کند.
مقدمه
از مهم ترین امتیازهای یک والد خوب این است که ارتباط عاطفی گرم و مناسبی با کودک خود داشته باشد و این ارتباط دوطرفه و تعاملی باشد؛ یعنی کودک با پدر و مادرش احساس راحتی داشته باشد و مجبور نشود چیزی از آنها پنهان کند و از تنبیه و عواقب رفتارش بترسد. کودکان به طور غریزی آموزش ندیده اند که چگونه احساسات و هیجانات خودشان را به والدین و اطرافیان نشان دهند، بلکه این والدین هستند که با ایجاد رابطه ای صمیمی با آنها این آموزش ها را به کودک انتقال می دهند. در ارتباط با کودک فقط صحبت کردن والدین ملاک نیست بلکه برای بهبودی رفتارهای کودک لازم است که شنونده خوبی نیز باشید.
برخی از والدین یک جمله را بارها و بارها برای فرزندشان تکرار می کنند و هر بار آن را بلندتر نیز می گویند که فایده چندانی ندارد. پیشنهاد می کنم به جای این همه تکرار سرزنش گونه، به صورت ملایم و بدون تنش با کودک رفتار کرده و پافشاری بر حرف تان را هدف قرار دهید، یعنی آرام آرام و آهسته به دنبال تغییر رفتار باشید نه با شتاب و فوری. می توانید با ایجاد ارتباطی صمیمی، بدون درگیری و کشمکش حرف خود را به کودک بگویید تا انجام دهد.
نحوه درست صحبت کردن با کودکان
زبان بدن را به خوبی زیر نظر بگیرید
خیلی از کودکان نمی توانند احساسات خود را هنگام بروز مشکلات یا لحظات حساس به زبان بیاورند. گاهی نیز آن را به اشتباه بیان می کنند و والدین نیز ممکن است برداشت نادرستی کنند که خودش بر مشکلات می افزاید. لازم است علاوه بر توجه به گفتار آنها، تمرکز بیشتری روی عکس العمل های آنها پس از بروز احساساتشان بگذارید تا به درون کودک پی ببرید یا حتی اگر مجدداً هم نتوانست هیجانات و احساسات خود را بگوید شما کمک شان کنید، مثلاً زمانی که بغض کرده است و با کسی صحبت نمی کند بگویید: «می دانم به خاطر اینکه اسبا ب بازی ات خراب شده ناراحت و غمگینی» یا «وقتی رضا توپ را به صورتت زد، عصبانی شدی» و از این دست مثال ها. شما با این روش، نحوه بیان احساسات و هیجانات را چه به صورت مثبت و چه منفی به کودک خود آموزش می دهید. ممکن است اوائل کودک متوجه منظورتان نشود ولی با استمرار شما در این کار، با شرایط جدید بیشتر آشنا خواهد شد و ارتباط بهتری برقرار خواهد کرد.
به احساسات و هیجانات کودک برچسب نزنید
وقتی کودک تان از موضوعی عصبی، پرخاشگر، مضطرب، بی قرار و … است، سریعاً به او برچسب هایی از این قبیل نزنید: «عصبانی، باز هم که ناخن هایت رو می جوی، خیلی غرغرو هستی، همه اش باید دنبال جمع و جور کردن اشتباهات تو باشم و …،» بلکه لازم است در این شرایط، کنار کودک تان باشید و همراهش شوید، شرایط سنی و توانایی هایش را درک کنید، اجازه دهید در مورد احساسات و عواطفش با شما صحبت کند، حتی اگر لازم است گریه کند. لازم است با او همدلی کنید تا آرام شود، حامیانه با او برخورد کنید و مانند چتری عاطفی بر سرش باشید تا در حضور شما حتی در سختی ها احساس امنیت پیدا کند. همیشه به خاطر داشته باشید که کودک بسیار بی پناه است و فقط شما هستید که می توانید او را آرام کنید.
مثلاً اگر نتوانست تکالیف خود را به درستی انجام دهد و بسیار عصبی و پرخاشگر شده است، می توانید بگویید بعد از اینکه عصبانیتت کمتر شد و آرام شدی می توانی با من صحبت کنی تا در این رابطه کمکت کنم، الآن که با گریه با من حرف می زنی، متوجه نمی شوم چه می گویی. هر وقت گریه هایت تمام شد، می توانی با من صحبت کنی تا کمکت کنم. این گونه به احساسات کودک در هر شرایطی احترام گذاشته اید؛ یعنی من حتی وقتی عصبانی هستی هم احساسات تو را درک خواهم کرد و برای کمک کردن به تو تمام تلاشم را خواهم کرد.
به او بگویید که باید به چشمان شما نگاه کند
وقتی می خواهید با کودک تان صحبت کنید به او یاد بدهید به چشمان شما نگاه کند و همه حواسش به شما باشد اما اگر از نگاه کردن به شما می ترسد یا اضطراب پیدا می کند بگویید روبروی شما قرار بگیرد اما کار دیگری انجام ندهد. این کار باعث می شود کودک بتواند نظرات شما را بشنود یا حرف هایش را مستقیم به شما بگوید و چیزی برای پنهان ماندن نماند. این کار موجب افزایش اعتماد به نفس و افزایش اعتمادش به شما خواهد شد، لازم به ذکر است که این گفتگوها باید به صورت تعاملی در شرایط امن برای کودک باشد و حالت بازجویی و کارآگاهی به خود نگیرد زیرا نتیجه معکوس خواهد داشت و رفتار او بدتر از قبل خواهد شد.
آرام ولی محکم و ثابت قدم صحبت کنید
اغلب والدین پس از چند بار تکرار جملات خود یا کارهایی که از کودک می خواهند، صدای خود را بالا می برند و فریاد می کشند که شاید برای کوتاه مدت این روش جواب بدهد اما در دراز مدت مفید نخواهد بود. پیشنهاد می کنم وقتی با فرزندتان صحبت می کنید آرام باشید و لحن آرامی داشته باشید اما به هیچ عنوان از حرف خود کوتاه نیایید و ثابت قدم بمانید، مثلاً: «علی، از تو می خواهم به اتاقت بروی وکمد لباس هایت را مرتب کنی». این جمله هم به صورت واضح بیان شده و هم طولانی و خسته کننده نیست. بهتر است مدت زمانی را هم برای کاری که باید انجام دهد در نظر بگیرید و رأس زمان مقرر به اتاقش بروید و بازدید کنید.
جملات سؤالی نپرسید
زمانی که می خواهید درخواستی از فرزندتان بکنید از او سؤال نپرسید بلکه آن را به صورت خبری و جمله ای کوتاه پیشنهاد دهید، مثلاً نگویید «چطوره الآن بروی مشق هایت را بنویسی؟» چون کودک پس از این سؤال ممکن است بگوید: «خیر الآن حوصله ندارم، بعداً می نویسم، بعد از ظهر کلی وقت دارم و …» اما اگر با یک جمله خبری به او بگویید متوجه می شود که گزینه ای پیش روی خودش ندارد و باید الآن تکالیفش را انجام دهد، مثلاً «میلاد الآن وقت نوشتن تکالیف است، بهتر است تلویزیون را خاموش کنی و تکالیفت رو انجام دهی»، سپس مدت زمان کوتاهی به او زمان بدهید و بعد از او بخواهید آن را خاموش کند و به انجام تکالیفش بپردازد. (البته اگر کارتون یا سریال مورد علاقه اش فقط در همان زمان پخش می شود و نمی تواند زمان دیگری آن را مشاهده کند، این تکنیک را اجرا نکرده و اجازه دهید که تلویزیون ببیند. درعوض از قبل زمانی را برای انجام تکالیفش با او توافق کنید).
نکته کلیدی
وقتی فرزندتان در مورد موضوعی صحبت می کند حتماً با تمام وجود به حرف هایش گوش دهید، به چشمانش نگاه کنید، جواب های کوتاه میان صحبت هایش بدهید تا متوجه شود که حواستان هست، کارهای دیگرتان را کنار بگذارید یا اگر کاری مهم دارید هرچند لحظه یکبار به او نگاه کنید و به فرزندتان اطمینان دهید که به او هم گوش می دهید ولی اگر کارتان خیلی ضروری نیست و می توانید بعداً انجام دهید حتماً آن را کنار بگذارید و به حرف فرزندتان با دقت گوش دهید.
ممکن است گاهی احساس کنید که زمان مناسبی برای صحبت با فرزندتان نیست. در این صورت اگر کودک شناخت زمان و ساعت ها را بلد است زمان مشخصی را تعیین کنید که با او صحبت نمایید. اگر ساعت ها را بلد نیست مثلاً بگویید: «وقتی عقربه بزرگه رفت روی 12، بیا با هم صحبت کنیم، من هم تا آن موقع کارهایم را تمام خواهم کرد. مهمترین نکته این است که به قول تان در همان ساعت عمل کنید. اگر هنگام صحبت با کودک شخص دیگری از اعضاء خانواده خواست با شما صحبت کند، به او بگویید اجازه دهید حرف های فرزندم تمام شود، سپس شما صحبت کنید. با این شیوه به کودک و احساساتش احترام گذاشته اید و او نیز احترام گذاشتن به دیگران را یاد خواهد گرفت.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - علی اصغر رضائی
اضطراب اجتماعی، نشانه ها و درمان آن
اختلال اضطراب اجتماعی که بیشتر در سنین نوجوانی خود را نشان می دهد، می تواند در کودکی نیز نمایان شود و چنانچه با اختلالات دیگری مثل بی قراری، فرار از مدرسه، اضطراب جدایی، کمرویی و سایر اختلالات مشابه همراه…
برای درمان اضطراب اجتماعی کودکان، درمان های روانشناختی متفاوتی وجود دارد که می توان با مراجعه به درمانگر متخصص از آنها بهره گرفت.
مقدمه
ترس از مورد تمسخر قرار گرفتن، تحقیر شدن و خجالت کشیدن، ساده ترین علایمی است که خبر از یکی از فراگیرترین اضطراب های کودکان به نام اختلال اضطراب اجتماعی می دهد. علایم اختلال اضطراب اجتماعی بسیار متنوع و مشخص است و طبق تعریفی که در منابع معتبر علمی اعلام شده، این اختلال، فراتر از یک خجالت کشیدن ساده است و می تواند به طور قابل ملاحظه ای ناتوان کننده فرد در انجام بسیاری از فعالیت های خود باشد.
به گفته متخصصان علایم این اختلال باید حداقل تا 6 ماه ادامه داشته باشد و برای تشخیص آن، فرد باید به طور مشخص از ناراحتی و آسیبی در رنج باشد که فعالیت های معمول او را در موقعیت های اجتماعی، مدرسه و سایر مجامعی که شرکت می کند، تحت تاثیر قرار دهد. گاه اما اضطراب های اجتماعی به گونه ای هستند که برخی کودکان مایل به مطرح کردن دغدغه هایشان نیستند، اما در موقعیت های مختلف اجتماعی احساس ناخوشایندی دارند. این کودکان نه تنها در کنار بزرگسالان بلکه در کنار هم سن و سالان شان نیز احساس ناراحتی می کنند.
کدام رفتارها خبر از اضطراب اجتماعی می دهند؟
اختلال اضطراب اجتماعی که بیشتر در سنین نوجوانی خود را نشان می دهد، می تواند در کودکی نیز نمایان شود و چنانچه با اختلالات دیگری مثل بی قراری، فرار از مدرسه، اضطراب جدایی، کمرویی و سایر اختلالات مشابه همراه شود، تبدیل به دوره های مزمنی شده و اختلال جدی در عملکرد اجتماعی آنها ایجاد می کند. متخصصان می گویند، گریه کردن و قشقرق راه انداختن های شدید و طولانی، آویزان شدن های زیاد به والدین و ناتوانی در صحبت کردن در موقعیت های اجتماعی از مهمترین نشانه های این اضطراب در کودکان است.
نشانه های اضطراب اجتماعی
افراد دارای این اختلال، اغلب در موقعیت های اجتماعی یا عملکردی، نگران و آشفته اند و از شرمندگی و احتمال تغییر واهمه دارند. به همین علت از موقعیت های ترس آور اجتناب کرده و اضطراب شدیدی را تجربه می کنند. آنها ارزیابی منفی از خود، عزت نفس ضعیف و احساس حقارت دارند و اغلب در مدرسه به علت اضطراب، پیشرفت چندانی نمی کنند و به دنبال آن احساس شکست می کنند. ارتباط این کودکان با افراد آشنا مثل اعضای خانواده اغلب خوب و راضی کننده است، اما مشکل زمانی است که از فعالیت های اجتماعی کناره گیری می کنند و برای تعامل اجتماعی با کودکان دیگر تحت فشار قرار می گیرند.
این اضطراب نابودگر را چطور نابود کنیم؟
شروع اضطراب اجتماعی می تواند سرآغاز آثار و نشانه های افسردگی باشد و این امر نشان می دهد که ترس اجتماعی دارای نقشی در توسعه و پیشرفت دیگر اختلالات روانی است؛ از این رو تعلل در درمان آن به ویژه در کودکان به هیچ وجه جایز نیست. برای درمان اضطراب اجتماعی کودکان، درمان های روانشناختی متفاوتی وجود دارد که می توان با مراجعه به درمانگر متخصص از آنها بهره گرفت. اما روش اثر بخش دیگری که بسیار برای درمان این اختلال به کار گرفته شده و مورد علاقه بسیار زیاد کودکان نیز هست، بازی درمانی است.
استفاده از بازی درمانی در کاهش اثرات اختلال اضطراب اجتماعی
بازی باعث ارتباط افکار درونی کودک با دنیای خارجی او شده و موجب می شود که بتواند اشیای خارجی را تحت کنترل خود در آورد و تجربیات، افکار، احساسات و تمایلاتی که برای او تهدیدکننده هستند را به خوبی نشان دهد. پژوهش های فراوانی نیز در این حوزه صورت گرفته که نتایج آنها حاکی از آن است که بازی درمانی می تواند در مهار اضطراب اجتماعی کودکان بسیار موفق عمل کند. چرا که تاثیرات مثبتی در خودپنداره، رفتار، مهارت و توانایی های اجتماعی کودکان ایجاد می کند و در جریان آن خودکنترلی، ابراز احساسات، پذیرش خود، افزایش عزت نفس را به آنها می آموزد.
ترتیب درمان، از بزرگ به کوچک
بررسی های صورت گرفته بر روی والدین مبتلا به اختلالات اضطرابی نشان می دهند که کودکان آنها در معرض خطر بیشتری برای اختلالات اضطرابی قرار دارند و از میان اختلالات اضطرابی والدین، اضطراب اجتماعی از جمله شایع ترین اختلالات در طول زندگی افراد است. تحقیقات همچنین نشان می دهد که میزان بالایی از اضطراب اجتماعی در بین والدین کودکان خجالتی مشاهده می شود و نکته جالب توجه این است که اضطراب اجتماعی و اضطراب جدایی در کودکان، هر کدام با شیوع بالاتر همان اختلال در مادران شان مرتبط است.
اغلب اختلالات اضطرابی با گذر زمان برطرف نمی شوند و اگر کودک درمان نشود، در بزرگسالی دچار مشکلات رفتاری فراوان خواهد شد. از این رو لازم است به محض بروز علایم این اختلال در کودک به درمانگر مراجعه کرد. البته توجه به این نکته، بسیار مهم است که بخش زیادی از این اضطراب در کودکان میراثی است که ما پدرها و مادرها به آنها به یادگار داده ایم و تا ما درمان نشویم، شاید آنها هیچگاه درمان نشوند!
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - افسانه احمدی