هزینه کردن به اندازه وسع
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
إنَّ المُؤمِنَ یأخُذُ بِأَدَبِ اللّهِ عز و جل؛ إذا وَسَّعَ عَلَیهِ اتَّسَعَ، وإذا أمسَک عَلَیهِ أمسَک.
همانا مومن، به ادب خداوند عز و جل رفتار می کند؛ هر گاه خدا به [زندگی] او گشایش بدهد، او گشاده دستی می کند، و هر گاه بر او تنگ بگیرد، او نیز دست نگه می دارد.
الکافی: ج ۴، ص ۱۲
حقّ فرزند دختر بر پدر
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله فرمودند:
حَقُّ الوَلَدِ عَلى والِدِهِ … إذا کانَت اُنثى أن یَستَفرِهَ اُمَّها … ویُعَجِّلَ سَراحَها إلى بَیتِ زَوجِها.
حقّ فرزند بر پدرش، این است که … اگر دختر باشد، مادر او را گرامى بدارد … و هر چه زودتر، او را به خانه شوهرش بفرستد.
الکافی: ج ٦ ص ٤٩
برترین سرمایه
امام علی علیه السلام به فرزندشان امام حسن علیه السلام فرمودند:
یَا بُنَیَّ… إِنَّ أَغْنَى الْغِنَى الْعَقْلُ، وَأَکْبَرَ الْفَقْرِ الْحُمْقُ، وَأَوْحَشَ الْوَحْشَةِ الْعُجْبُ، وَأَکْرَمَ الْحَسَبِ حُسْنُ الْخُلُقِ؛ فرزندم!…
بالاترین سرمایه ها عقل، و بزرگ ترین فقر حماقت، و بدترین تنهایى و وحشت خودبینى، و برترین حسب و نسب اخلاق نیک است.
نهج البلاغه، حکمت 38.
شرح حدیث:
نکته اوّل و دوّم: برترین سرمایه و بدترین فقر
عقل، از هر سرمایه اى برتر است و بدترین فقر، فقر عقل است. انسان سرمایه هایى در اختیار دارد، ازجمله سرمایه عمر، سلامتى، مال، آبرو و نفوذ اجتماعى، وعلم؛ ولى اگر این سرمایه ها زیر چتر عقل قرار نگیرد، از بین مى رود: عالم نمى تواند از علمش استفاده کند و ثروتمند از ثروتش بى بهره مى ماند همچنین دارنده سایر نعمت ها. کسى که همه چیز دارد الّا عقل، انسان فقیر و بى مایه اى است؛ زیرا مسئله مهم درباره سرمایه، تدبیر آن است، به این معنا که سرمایه را چگونه و در کجا خرج کند؟ و این تنها عقل است که مى تواند نعمت ها را در جاى مناسب به کار بگیرد و به جا مصرف کند.
نکته سوم: وحشتناک ترین وحشت ها
حضرت در سومین نکته مى فرماید: بدترین تنهایى و وحشت عجب و خودبرتربینى است. زیرا هنگامى که کسى خود را از مردم برتر مى بیند، مردم او را ترک مى کنند و از او دور مى شوند. نتیجه این کار تنهایى و وحشت است.
نکته چهارم: اخلاق نیک
برترین حسب و شرف و شخصیّت، اخلاق نیک است. انسان گاهى اوقات این شرف و بزرگى را از پدران خود کسب مى کند؛ به این معنا که چون فرزند فلان شخصیّت است مردم او را احترام مى کنند؛ امّا گاهى اوقات، خودش آن را به دست مى آورد؛ مثلا علم و دانش اوست که باعث شرف وى مى شود. امام (علیه السلام) مى فرماید: بالاترین شرف، حسن خلق است که مى تواند شخص را در دل ها جا بدهد؛ چنان که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) با جاذبه اخلاقى خود، در دل ها نفوذ کرد.
سرچشمۀ عُجب
«عُجب» به معناى خود را برتر از دیگران دیدن است. سرچشمه اصلى این صفت ناپسند، عدم شناخت خویشتن است؛ زیرا اگر انسان خود را به خوبى بشناسد و کوچکى خود را دربرابر عظمت و بزرگى خداوند در نظر بگیرد، هرگز دچار عُجب و خودستایى نمى شود. عُجب، گویاى اعتقاد انسان به کمال خویشتن است؛ لذا باعث عقب ماندگى شخص مى گردد؛ چون رمز تکامل انسان، اعتراف به تقصیر و قبول ضعف هاست.
خداوند متعال در سوره نجم، آیه 32 مى فرماید: «(فَلاَتُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَى)؛ خودستایى مکنید، خداوند پرهیزکاران را بهتر مى شناسد».
سرچشمه خودستایى، همان عجب و غرور و خودبینى است که از تکبر و برترى جویى سر درمى آورد.
امام على (علیه السلام) در خطبه همام درباره صفات پرهیزکاران مى فرماید: «لاَ یَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِیلَ وَلاَ یَسْتَکْثِرُونَ الْکَثِیرَ فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَمِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ إِذَا زُکِّیَ أَحَدٌ مِنْهُمْ خَافَ مِمَّا یُقَالُ لَهُ فَیَقُولُ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسی مِنْ غَیْرِی وَرَبِّی أَعْلَمُ بی مِنِّی بِنَفْسی اللَّهُمَّ لاَتُوَاخِذْنِى بِمَا یَقُولُونَ وَاجْعَلْنی أَفْضَلَ مِمَّا یَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِى مَا لاَیَعْلَمُونَ؛
آن ها هرگز از اعمال کم خودراضى نیستند و هیچ گاه اعمال زیاد خود را بزرگ نمى شمرند. پرهیزکاران در همه حال، خود را دربرابر انجام دادن وظایف متهم مى دانند و از اعمال خویش بیمناک اند. هنگامى که کسى یکى از آنان را بستاید، او از آنچه آن کس در حقش مى گوید، وحشت مى کند وچنین مى گوید: من به حال خود از دیگران آگاه ترم و خدا درباره من از من آگاه تر است. پروردگارا! به این ستایشى که ستایشگران در حقّ من مى کنند، مرا مؤاخذه مکن و مرا از آنچه گمان مى برند نیز برتر قرار بده و آنچه را که آن ها از خطاهاى من نمى دانند، بر من ببخش!».{1}
امام باقر (علیه السلام) فرمود: «لاَیَفْتَخر اَحَدُکم بِکَثْرَةِ صَلاتِهِ وَصِیامِهِ وَزَکاتِهِ وَنُسُکِهِ، لاَِنَّ الله عزّوجلّ اَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقى مِنْکُمْ؛ هیچ کس از شما نباید به زیادى نماز و روزه و زکات و مناسک حج و عمره خود افتخار کند؛ چون خداوند پرهیزکاران شما را از همه بهتر مى شناسد».{2}
در حدیث دیگر آمده است: «اَلْعُجْبُ یَأْکُلُ الْحَسناتَ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ اَلْحَطَبَ؛ عُجب، نیکى هاى انسان را مى خورد و از بین مى برد، همان گونه که آتش، هیزم را مى خورد».{3}
راهکار معالجه عُجب و خودپسندى این است که انسان به فرموده امام على (علیه السلام){4} به خلقت اولیه خود نگاه کند و بنگرد که از چه چیز آفریده شده است.{5}
پینوشتها:
1. نهج البلاغه، خطبه 193
2. نور الثقلین، ج 5، ص 165، ح 77.
3. روح البیان، ج 8، ص 522.
4. شرح غررالحکم و درر الکلم، ج 6، ص 98، ح 9666.
5. گفتار معصومین (علیهم السلام)، ج 3، ص 293-296، ح 48.
منبع: نخستین آفریده خدا، آیت الله العظمی مکارم شیرازی (دام ظله)، تهیه و تنظیم: ابوالقاسم علیان نژادی، انتشارات امام علی بن ابی طالب علیه السلام، قم، 1394
بالاترین نعمت ها
امام على علیه السلام فرمودند:
أَجَلُّ النِّعَمِ اَلْعافِیَةُ وَ خَیْرُ مادَامَ فِى الْقَلْبِ اَلْیَقِیْنُ؛
بالاترین نعمت ها، تندرستى و سلامتى، و بهترین چیزى که مى تواند قلب انسان را پر کند، ایمان به خداست.
تحف العقول.
شرح حدیث:
در حقیقت امیرمؤمنان (علیه السلام) انگشت روى بزرگترین نعمت مادى و معنوى گذارده است. سلامت تن نه تنها بزرگترین موهبت الهى است، بلکه سرچشمه همه فعالیت ها و تلاش ها و برکات است، و در میان مواهب معنوى چیزى برتر، و بالاتر از نور یقین و روشنایى ایمان نیست که پرفروغ ترین چراغ راه زندگى و مؤثرترین داروى درمان بیمارى جهل و ذلّت و حقارت و آلودگى است و آرام بخش قلب و جان!
قال الإمام علی (علیه السلام): (من یعمل یزدد قوةً، من یقصر فی العمل یزدد فترة)
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
هر کس کار (بدنی ) کند قوی تر شده، و هر کس در کار کردن کوتاهی نماید، ضعیف تر خواهد شد.
غرر الحکم: 5 / 204
قال الإمام علی (علیه السلام): (وسر البردین، وغور بالناس ورفه فی السیر)
حضرت علی (علیه السلام) فرمودند:
در بامداد وعصر که هوا خنک است راه پیمایی کن ودر وسط روز که هوا گرم است مردم را (برای استراحت وآسایش) باز دار وآهسته بران (تا ناتوانان نیز بتوانند همراه توانایان بیایند).
نهج البلاغه فیض الاسلام: نامه 12 / 856
امام علی (علیه السلام) در تفسیر آیه شریفه ی «وَ لا تَنْسَ نَصِیبَکَ مِنَ الدُّنْیا» فرمودند:
«لَا تَنْسَ صِحَّتَکَ وَ قُوَّتَکَ وَ فَرَاغَکَ وَ شَبَابَکَ وَ نَشَاطَکَ؛ تندرستی، و توانایی، و آسایش خاطر، و جوانی، و نشاط خویش را فراموش مکن و با این ها آخرت را به دست آور».
حضرت در اینجا پیرامون تفسیر سخن خدا به اموری توصیه فرمودند که هر کدام با ورزش بدست می آید زیرا سلامتی، توانایی، آسایش خاطر و نشاط و شادابی حتی جوان ماندن از آثار ورزش است. پدیده ی ورزش و تحرک بدنی مفید از لوازم زندگی ایده آل بشر به حساب می آید.
بر اساس متون دینی حکم جواز این امر و بلکه ضرورت آن در طول زندگی به خوبی اسفاده می شود، در قرآن کریم از نیرومندی برخی بندگان الهی خبر داده و آن را به عنوان یک امتیاز و صفت ستودنی برشمرده است.
در روایات معصومین (علیهم السلام) نیز برخی از انواع ورزش آمده و برای داشتن یک برنامه ورزشی همیشگی تأکید شده است. بنا بر شواهد تاریخی برخی از رشته های ورزشی در زمان پیامبر و امامان معصوم (صلوات الله علیهم) رایج بوده است، و آن بزرگواران مردم را نسبت به فرا گیری آن تشویق، و احیانا خودشان شرکت داشتند.
در عصر حاضر که ماشین و صنعت جای فعالیت های طبیعی بشر را گرفته است؛ ورزش و فرهنگ سازی آن در جامعه ضروری می نماید و نیاز به فوائد و آثار سازنده ی فردی و اجتماعی آن بیشتر احساس می شود.
منبع: makarem.ir
آداب قنوت نماز وتر
امام صادق علیه السّلام فرمودند:
استغفرالله ربى و اتوب الیه فى الوتر سبعین مرة تنصب یدیک الیسرى ، و تعد بالیمنى الاستغفار؛
در قنوت نماز وتر، هفتاد بار استغفار، بگویید براى اینکار دست چپ را مقابل صورت قرار دهید و با دست راست استغفار را بشمارید.
نماز وتر چیست؟
نماز وتر از نمازهای پرفضیلت است که در نماز شب خوانده میشود. برای آگاهی بیشتر در ادامه مطلب میگوییم نماز وتر چند رکعت دارد و چگونه خوانده میشود. با ما همراه باشید.
نماز چگونه خوانده می شود؟
نماز شب از 11 رکعت تشکیل شده است که یک رکعت آخر آن نماز وَتر نامیده میشود. نماز وتر در کنار نماز شفع بهترین قسمت از نماز شب میباشد و از لحاظ فضیلت، نماز وتر حتی برتر از نماز شفع دانسته میشود.
طریقه خواندن نماز وتر
نماز وتر مستحبی است و بخشی از نماز شب به حساب میآید که در نیمه شب و پیش از طلوع خورشید خوانده میشود. طریقه خواندن نماز وتر به شرح زیر است:
1. برای خواندن نماز وتر ابتدا نیت کنید: یک رکعت نماز وتر میخوانم قُربة اِلی الله
2. در نماز وتر یک مرتبه سوره حمد، سه مرتبه سوره توحید، یک مرتبه سوره فلق و یک مرتبه سوره ناس به همین ترتیب خوانده میشود.
3. سپس به قنوت رفته و پس از خواندن ذکرهای مخصوص به تعداد مشخص، حاجت بیان میشود.
4. در پایان نماز نیز تشهد و سلام خوانده میشود.
حکم نماز وتر چیست؟
در مورد حکم نماز وتر که واجب است یا نه اختلاف نظر وجود دارد. در بین اهل تسنن نماز وتر از نظر امام ابوجنیفه واجب تلقی میشود و از نظر دو شاگرد او به نام های امام ابویوسف و امام محمد و جمهور ائمه، سنت موکده به حساب میآید. امام ابوحنیفه این نماز را واجب میداند زیرا در حدیث به خواندن آن امر شده و امر به معنای واجب بودن عمل است. عَنْ أَبِی سَعِیدٍ أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ قَالَ أَوْتِرُوا قَبْلَ أَنْ تُصْبِحُوا.
از ابی سعید رضی الله عنه نیز نقل شده است که پیغمبر (ص) فرمودند: نماز وتر را قبل از طلوع صبح بخوانید.
و دلیل جمهور ائمه برای واجب بودن نماز وتر: از ابوهریره نقل شده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: إن الله وتر، یحب الوتر متفق علیه. خداوند وتر (تنها) است و وتر را دوست دارد.
بحارالانوار، ج 87، ص 287.
گيتى امروز گلستان باشد
شعر مولاى شيعيان
صابر سیچانی (صابر)
گيتى امروز گلستان باشد
غيرت گلشن جنان باشد
شد شب غم فزاى هجران طىّ
روز وصل جهانيان باشد
در نشاطند جُمله ذرّات
شور محشر مگر عيان باشد
هاتفى گفت دانى از چه سبب
رشك خلد برين، جهان باشد
هست امروز نيمه شعبان
جشن مولاى شيعيان باشد
حجّت عصر، قائم بالحق
آنكه ياور بر انس و جان باشد
آنكه چون عرش و فرش، لوح و قلم
خلقتش در طُفيل آن باشد
بر در قدر و جاهش از جبريل
تا ابد سر بر آستان باشد
حكم فرماى آسمان و زمين
از خداوند مستعان باشد
نتوان وصف او كند سطرى
خامه را گر كه صد زبان باشد
خم به درگاه او پى تعظيم
چون كمان پشت آسمان باشد
هم بود ركن عالم امكان
هم شهنشاه لامكان باشد
«صابرا» با ولاى او در حشر
هر گنهكار، در امان باشد
بی توجهی کودکان به حرف والدین
بی توجهی کودکان به حرف والدین به این معناست که غالباً در خود فرو رفتهاند یا درگیر تخیلات خود هستند. بهترین رویکرد در مواجهه با کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین، این است که دقیقاً بررسی کنیم که کدامیک از عملکردهای کودک دچار اختلال شده است. با ما همراه باشید.
اکثر والدین وقتی می بینند بچه به حرف آنها گوش نمی کند فریاد می کشند. این کار را بدتر می کند. توصیه می شود که والدین آرام تر و مهربانانه تر صحبت کنند.
مقدمه
علل کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین «ذهن» عملکردهای متنوعی را به عهده دارد. تقریباً همگی این عملکردها وابسته به «توجه» هستند. بی توجهی کودکان به حرف والدین به این معناست که غالباً در خود فرو رفتهاند یا درگیر تخیلات خود هستند. دسته دیگری از کودکان کم توجه فعالیتهای بیش از حد از خود بروز میدهند و یا حتی پرخاشگری نشان می دهند. لازم به ذکر است که گاهی، ترسها و نگرانیها باعث میشوند که کودک بسیار فعال و کمتوجه شود. برخی کودکان ممکن است چنین واکنشهایی را به علت حساسیت به برخی داروها، موادغذائی و شیمیائی بروز دهند. برخی کودکان، وقتی در محیطهای شلوغ، پر ازدحام یا پر از سرو صدا قرار میگیرند، واکنشهای شدید، فعالیت گسترده و بیتوجهی نشان میدهند. گروهی دیگر زمانی که در موقعیت ترسناک یا تهدیدکننده واقع میشوند، پر جنب و جوش و بیتوجه میگردند.
نکاتی برای رفع کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین
الف) مشخص کردن سر منشأ مشکل
بهترین رویکرد در مواجهه با کم توجهی و بی توجهی کودکان به حرف والدین، این است که دقیقاً بررسی کنیم که کدامیک از عملکردهای کودک دچار اختلال شده است.
ب) اتخاذ یک رویکرد گروهی
والدین و معلمان اعضاء اصلی هر گروه درمانی هستند. آنها کودک را بیش از هر فرد دیگری میشناسند و بهتر از همه بهتر میدانند که کودک چه عملکردهایی را میتواند انجام دهد. حتی می دانند که کودک قادر به انجام کدامیک از عملکردهای جزئی نیست. دیدگاه معلمان و والدین میتواند تکمیلکننده اطلاعاتی باشد که متخصصان برای پی بردن به مشکل کودک و حل آن نیاز دارند. بعلاوه، مراجعه به یک درمانگر متخصص برای دریافت شدت و گستردگی اختلال کمک کننده است.
ج) تقویت کردن نقاط قوت کودک
بهتر است به جای اینکه ذهن خود را درگیر پاسخگوئی به این سئوال کنید که آیا فرزندم دچار اختلال نقص توجه یا بیشفعالی هست یا نیست، و آیا نیاز به خوردن دارو دارد یا ندارد؟ بهتر است تلاش کنید تا توانمندیهای او را شناسائی کرده و آنها را تقویت نمائید.
7 دلیل بی توجهی کودکان به حرف والدین و راهکار صحیح آن
1. الگوی خوبی برای کودکان خود باشید
- به او نشان دهید که شنونده خوبی هستید.
- وقتی با شما صحبت می کند مستقیم به او نگاه کنید.
- به او نشان دهید که به حرف هایش توجه می کنید و اهمیت می دهید.
- بچه ها تقلید کننده های خوبی هستند هر جور که با آنها رفتار شود رفتار می کنند.
2. حرف های شما با کلماتی مثل اگر، تو، چرا شروع نشود
وقتی جمله را با این سه کلمه شروع می کنید در واقع کودک تمایلی به شنیدن ندارد و از شما رویگردان می شود به این علت که:
اگر: می تواند یک کلمه تهدیدآمیز باشد و او را بترساند و بچه ها همیشه از ترس فرار می کنند
تو: کودک احساس می کند که از سوی شما مورد حمله قرار گرفته و شخصیتش مورد تهدید قرار می گیرد
چرا: با این کلمه از کودک خود می خواهید که چیزی را توضیح دهد، کاری که معمولا بچه ها قادر به انجامش نیستند.
3. بدون جلب توجه کردن کودکان، شروع به صحبت نکنی
وقتی می خواهید با کودک خود صحبت کنید ابتدا مطمئن شوید که توجه او را جلب کرده اید. برای جلب توجه کودک چند راه توصیه می کنیم:
- در مقابل کودک خود بنشینید.
- به چشم های او نگاه کنید.
- با مهربانی و به آرامی صورت او را بالا نگه دارید که به چشمان شما نگاه کند.
- در ابتدای صحبت کردن از جملاتی نظیر لطفا به من گوش کن استفاده کنید.
- در طول صحبت می توانید با مهربانی دستان او را بگیرید تا توجه او به شما باشد.
4. فریاد کشیدن و جیغ زدن را کنار بگذارید
اکثر والدین وقتی می بینند بچه به حرف آنها گوش نمی کند فریاد می کشند. این کار را بدتر می کند. توصیه می شود که والدین آرام تر و مهربانانه تر صحبت کنند. این کارنتیجه مثبت تری دارد تا اینکه صدا را بلندتر کنیم.
5. از زیاد صحبت کردن پرهیز کنید
- می توانید در خیلی کوتاهی به کودک خود حرفی بزنید.
- زیاد صحبت کردن، وقت تلف کردن است و اینکه توجه بچه در گفت و گوی طولانی کمتر می شود.
- خوب است که خواسته خود را صریح و کوتاه بیان کنید.
6. درخواست خود را بدون سوالی کردن آن به کار ببرید
اگر می خواهید بچه از قوانین خانه و خانواده شما اطاعت کند درخواست خود را بدون سوالی کردن آن به کار ببرید. مثلاً به جای اینکه بگویید: می خواهی حمام کنی؟ بگویید: الان وقت حمام کردن است، لطفا برو حمام.
7. نتیجه و پیامد کاری که می کند را برای او توضیح دهید
اگر مطمئن هستید که بچه درخواست شما را شنیده اما هنوز می خواهد آن را نادیده بگیرد لازم است درخواست خود را با نتیجه و پیامدش همراه کنید.
بی توجهی کودکان به حرف والدین دلیل علمی دارد
دانشمندان معتقدند بی توجهی کودکان به حرف والدین یک دلیل علمی دارد که به کارکرد مغز کودکان مربوط است. آنها می گویند کودکان عمدا ما را نادیده نمیگیرند، بلکه این موضوع همان تفاوت بین دیدن و نگاه کردن است یا بین شنیدن و ثبت کردن آنچه گفته شده است.
آگاهی کودکان از محیط اطراف به مراتب کمتر از بزرگسالان است. والدین، مراقبان و یا آموزگاران باید بدانند که در مقایسه با بزرگسالان، تمرکز حتی روی یک مسئله کوچک و ساده توجه بچه ها به محیط اطراف را کاهش می دهد.
میزان آگاهی از آنچه بیرون دایره تمرکز کودک است با رشد او ارتباط دارد. اما بی توجهی کودکان به حرف والدین و یا حتی برای بزرگترها مزایایی هم دارد!
چه کسی دلش نمی خواهد بی مزاحمت و بدون پرت شدن حواس به کارش برسد؟!
بی تردید عدم آگاهی محیطی به معنی این است که می توانیم متمرکز باقی بمانیم و تمرکز بالا داشته باشیم. روانشناسان می گویند ما ظرفیت محدودی برای توجه و تمرکز داریم، طبیعتا برای انجام کارهایی که به تمرکز نیاز بالا دارند، این خصوصیت خودش را نشان می دهد.
بخش بزرگی از مغز به این کار اختصاص دارد، کار مشکلی است و به همین دلیل مغز نمیخواهد به موضوعات بی اهمیت بپردازد. برای همین به کوری (تفاوت بین دیدن و نگاه کردن) ناشی از بیتوجهی نیاز داریم، چرا که درغیر اینصورت نمیتوانیم تمرکز کنیم.
ما این تصور باطل را داریم که مغزمان همیشه در حال مشاهده همه چیز است، بنابراین وقتی متوجه چیزی نمیشویم، تعجب میکنیم. ما از چیزهایی بدیهی غافل می شویم؛ مثل راننده ای که عابر را نمی بیند چون متوجه خطر دیگری است. ما بزرگسالان دائما یاد میگیریم چه چیزهایی مهم نیستند.
همه ما به شکلی به کوری ناشی از بیتوجهی دچاریم، همه از آن ناراضی هستیم ولی لازمه زندگی است. ولی یادمان بماند وقتی حواس مان متمرکز تلویزیون است انتظار نداشته باشیم بچه هایمان از اینکه دیده نمیشوند خوشحال باشند.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب- راسخون
راهکارهای افزایش اعتماد به نفس
داشتن خودباوری، بستر مناسب برای استفاده بهتر و مطلوب تر از مهارت ها و قابلیت های خود را فراهم می آورد. در این زمینه باید خاطر نشان نمود که افراد موفق، یکی از دلایل مهم و کلیدی موفقیت خود را اعتماد به نفس…
اعتماد به نفس در طی یک روز و به راحتی ایجاد نمی شود. تمرین و صرف زمان در این زمینه برای ایجاد تغییراتی در خود، از ابزارهای کاربردی و راهگشا قلمداد می گردند.
مقدمه
اطمینان داشتن از خود و توانایی های خود، معنای اعتماد به نفس را به ذهن متبادر می سازد. از سوی دیگر، این عامل یکی از پایه های اصلی و مهم برای سلامت روان به شمار می آید. عدم وجود این عامل در زندگی علاوه بر ایجاد مشکلات عدیده، عملکرد و کارکرد انسان را نیز به شدت تحت شعاع خود قرار می دهد. شایان ذکر است که یکی از پیش شرط های لازم برای دستیابی به موفقیت و کامیابی، اعتماد به نفس تلقی می شود. بر همین اساس، رسیدن به موفقیت و پیشرفت در زندگی، در درجه اول مستلزم باور داشتن و دست کم نگرفتن توانایی های خود می باشد.
به بیان دیگر، داشتن خودباوری، بستر مناسب برای استفاده بهتر و مطلوب تر از مهارت ها و قابلیت های خود را فراهم می آورد. در این زمینه باید خاطر نشان نمود که افراد موفق، یکی از دلایل مهم و کلیدی موفقیت خود را اعتماد به نفس می دانند. به طور کلی، باور داشتن توانایی های خود، در مواقع مواجهه با مشکلات و مسائل پیش رو، سبب حل و فصل آنها با قدرت و توان بیشتری می گردد. بر این اساس، نوعی خودباوری که در آن، فرد توانایی ها و قابلیت های خود را در مقایسه با دیگران، به صورت واقع بینانه و مناسب ارزیابی و بررسی می کند، در مفهوم اعتماد به نفس تعبیر می شود.
فرآیند شکل گیری اعتماد به نفس
به طور کلی، شکل گیری اعتماد به نفس، یک فرآیند دراز مدت بوده که ماحصل مقایسه کمال مطلوب یا وضعیت آرمانی با مقایسه خود پنداره می باشد. بر این اساس، چنانچه برداشت افراد از خود و توانایی های خود تناسب و تطابق نداشته باشد، خودباوری آنها کمتر و کمتر خواهد شد. در سوی مقابل، در صورتی که باورهای مثبت و سازنده در وجود فرد پرورش و توسعه یابد، خود اتکایی و اعتماد در وجود شخص بیش از پیش ارتقا پیدا می کند. لازم به ذکر است که در شکل گیری اعتماد به نفس، دو عنصر عزت نفس و خود کارآمدی، نقش برجسته و بارز ایفا می نمایند. بر این اساس، خود کارآمدی، در معنای اطمینان داشتن به توانایی های خود، برای به جان خریدن چالش ها و تلاش و کوشش سخت به منظور دستیابی به موفقیت و کامیابی می باشد.
در پرتو عامل خود کارآمدی، این باور در وجود فرد تقویت می شود که با فراگیری آموزش های لازم و سخت تلاش کردن، موفقیت وی قطعی خواهد بود. عزت نفس به عنوان یک عامل کلیدی در ایجاد اعتماد به نفس، میزان احترام و ارزشی است که فرد برای خود قائل می باشد. لازم به ذکر است که بخشی از عزت نفس افراد، از سمت و سوی اطرافیان به فرد منتقل می شود. به همین جهت، در مواقعی که فرد احساس نماید دیگران او را قبول دارند، نوعی اطمینان و اعتماد در وجود فرد ایجاد می گردد.
نقش عزت نفس در ایجاد اعتماد به نفس
گفتنی است که در بسیاری مواقع افراد کلمه عزت نفس را بجای اعتماد به نفس مورد استفاده قرار می دهند. در این زمینه باید خاطر نشان نمود که از نقطه نظر روانشناسی این دو واژه با یکدیگر، از تفاوت های ظریفی برخوردار می باشند. در یک نگاه کلی، افراد دارای عزت نفس پایین، از لحاظ روانشناسی، فیزیکی و احساسی بسیار ضعیف بوده و خودباوری خود را نیز از کف می دهند. حتی عدم وجود این عامل در برخی مواقع می تواند مشکلات روحی و جسمی را برای فرد در پی داشته باشد.
بر اساس تحقیقات صورت گرفته، افرادی که عزت نفس پایینی دارند، در مقایسه با سایرین، بیشتر در معرض مشکلات جسمی و روحی هستند. از سوی دیگر، میزان باور و اطمینان افراد از خود، ماحصل عملکرد آنها در موقعیت ها و شرایط مختلف زندگی می باشد. بر همین اساس، یکی از مؤلفه های تاثیر گذار برای برخورداری از اعتماد به نفس بالا، داشتن عزت نفس به شمار می رود.
راهکارهای افزایش اعتماد به نفس
بدون تردید، اعتماد به نفس در طی یک روز و به راحتی ایجاد نمی شود. تمرین و صرف زمان در این زمینه برای ایجاد تغییراتی در خود، از ابزارهای کاربردی و راهگشا قلمداد می گردند. باور داشتن خود یکی از راهکارهای بهینه در این رابطه محسوب می شود. استفاده کردن از قواعد اجتماعی به نفع خود، در افزایش این عامل بسیار تاثیر گذار و مؤثر می باشد. به عنوان نمونه هنگام حضور یافتن در یک مصاحبه کاری، برخورداری از پوشش لباس متناسب و فراگیری مهارت های ارتباطی، نقش بسزایی ایفا می نمایند.
داشتن لحن مناسب برای صحبت کردن، انجام فعالیت های ورزشی، پیدا کردن یک الگوی مهم و مناسب، از دیگر مؤلفه های مؤثر و تاثیر گذار در افزایش اعتماد به نفس افراد به شمار می رود. ناگفته نماند که رسیدن به پیروزی های هر چند کوچک نیز بسیار مهم و حائز اهمیت تلقی می شود. اهمیت قائل شدن برای پیروزی های کوچک سبب رشد نوعی حس رقابت طلبی و خودباوری در وجود افراد می گردد. در آخر جا دارد این مقاله را با تعریفی از باربارا دی آنجلیس به پایان برسانیم. دی آنجلیس معتقد است که اعتماد به نفس، ایمان به قابلیت ها و توانایی های خود با وجود ترس های درونی ما می باشد.
اعتماد به نفس ما چطور با افکار نادرست قربانی می شود
افکار سگی، ارزیابی های قضاوت گونه و سرزنش گر درباره خودمان یا دیگران هستند که حس اعتماد به نفس ما را به شدت مخدوش می کند. برای روشن تر شدن معنی افکار سگی در اعتماد به نفس مساله مثالی را خدمت شما عرض می کنم. همه ما بارها در بسیاری از فیلم ها، شاهد این صحنه بوده ایم که چگونه سگی، پاچه کسی را می گیرد و اجازه نمی دهد که برود. فرد قربانی، نا امیدانه کمی بالا و پایین می پرد و سعی می کند تا سگ را از خودش جدا کند، اما این کار، فقط باعث می شود که سگ هر چه سفت تر و محکم تر او را بگیرد.
افکار سگی نیز دقیقا همین کار را با شما انجام می دهند. این افکار محکم به ذهن تان چنگ می زنند و ذهن را گرفتار حقارت، اتهام و سرزنش، نا امیدی، اضطراب و استرس و در یک کلام تخریب شدید اعتماد به نفس شما را در پی دارد.
یاد بگیریم افکار خود را مدیریت کنیم؟
بخش اول:
اگر نفس خود را درست بررسی کنیم واقعیت این است که قضاوت کردن نه تنها نباید مشکل ساز باشند بلکه باید کمک کنند تا نقص های خود را بهبود ببخشید و رشد کنیم و البته برخی قضاوت ها ارزشمندند و از ما حمایت می کنند. ذهن ما به خاطر نحوه آموزش ما از کودکی به منطق ارسطویی نزدیکتر شده است و عادت دارد تا آنچه را که در اطراف مان تجربه می کنیم، تحت عنوان خوب یا بد یا صفر و یک دسته بندی کند. بدین معنا که آیا آنها اثر خوبی بر ما دارند یا اثر بد. این نوع دسته بندی کردن وقایع و اتفاقات، به ما کمک می کند تا سریع تر تصمیم بگیریم ولی باید همواره در نظر داشته باشیم که یک موضوع را از ابعاد مختلف در نظر بگیریم و بعد تصمیم بگیریم.
بخش دوم :
آیا به چیزی باید نزدیک شویم یا از آن اجتناب کنیم. اما این فرایند حیاتی، اغلب در بعضی مواقع به حدی زیاد و افراطی است که باعث می شود ذهن مان، سگ ها را آزاد کند و به جای رسیدن به نتیجه مبتنی بر توانایی ها و شخضیت خود در خود تحلیل گیر می کنیم حال دیگر افکارمان نه تنها کمکی به ما نمی کند بلکه مانند سگی پاچه ما را گرفته است. سگ ها یکی پس از دیگری بیرون می پرند و به سمت ما یا کسانی که دربارهاشان قضاوت کرده ایم، حمله می کنند و بدین ترتیب آسیب روانی شدیدی را بر جای می گذارند.
خیلی فرق نمی کند که افکار قضاوت گرانه چه کسی را هدف قرار می دهند، زیرا همه آنها از یک منبع اصلی نشات می گیرندکه آن منبع اعتقاد به باید ها و نباید هایی است که به این موضوع جزم اندیشی یا استبداد باید ها میگوییم به طور مثال: «من باید تمام اطرافیانم را از خودم راضی نگه دارم» و یا این که «من باید در همه کار ها موفق باشم».
بسیاری از قضاوت ها ما برخاسته از ایده آل نگری ما در باره مسائل هستند که البته این موضوع خوب است ولی اولا باید در کنار واقع نگری باشد و ثانیا خودشناسی و تحلیل لازم را نیاز دارد که ما را به نتیجه برساند. نباید هر چیزی که از ایده آل مورد نظر کمتر باشد و یا از آن فاصله بگیرد، زشت و بد تلقی می شود. برخی افکار سگی از قواعد ما درباره کفایت، سخت کوشی و رفتار شایسته نشات می گیرند و هر کسی این قواعد را نقض کند و یا طبق خواست ما اقدام نکند سزاوار سرزنش ماست.
اهداف بزرگ انتخاب کنیم :
شما می توانید شیوه برخورد با افکار سگی را تغییر دهید. بدین منظور، اولین کاری که بایستی انجام دهید، این است که به آنها توجه کنید. وقتی به افکارتان توجه می کنید، از تب و تاب می افتند و دیگر نمی توانند به شما آسیبی برسانند. نکته دیگری که باید در نظر داشته باشید تاثیر و وجود خداوند متعال به عنوان یک موضوع اثر گذار در زندگی ما می باشد. سعی کنیم به خداوند اعتماد کنیم و وقایع را درست تحلیل کنیم. گذاشتن اهداف دسته چندم بجای هدف اصلی انسان یعنی خداوند باعث می شود تا هر اشتباهی سبب افزایش افکار سگی و کاهش اعتماد به نفس ما گردد ولی اگر اهداف را ذیل هدف بزرگتر ببنیم نه تنها این اتفاقات ناگوار منفی نیست بلکه سبب رشد و تعالی ما شده و هر چه جلوتر می رویم ما را به خداوند متعال نزدیکتر می کند.
منبع: مرکز مشاوره رهیاب - مهرداد ابراهیمی
ثواب افطاری دادن در کلام معصومین علیهم السلام
خداوند در سوره انسان (دهر) به سیره اهل بیت (ع) در اطعام و افطاری دادن اشاره میکند.
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ یکی از عادتهای خوب و پسندیده در جامعه اسلامی،اطعامو دعوت دیگران به غذا در مناسبتهای مختلف دینی است. افطاری دادن از سنتهای خوبی است که ریشه در ایمان مردم دارد و همه سعی میکنند که به نوعی از ثواب انجام این کار حسنه جا نمانند. شاید حکمت اصلی این سنت نبوی هم بیشتر توجه به نیازمندانی است که برای تهیه ضروریترین نیاز خود یعنی غذا مشکل دارند.
از طرف دیگر افطاری دادن باعث ایجاد انس و اتحاد در میان مسلمانان میشود. در روایات مختلفی از ائمه معصومین علیهم السلام به افطاری دادن سفارش شده است.
“ابرار” در تعریف قرآن
آیات بسیاری در قرآن است که در آن به ثواب افطاری دادن اشاره شده است. خداوند کریم در آیه 5 تا 8 سوره انسان (دهر) به سیره و سنت اهل بیت علیهم السلام در اطعام و افطاری دادن اشاره میکند و میفرماید: آنها برای خوشنودی خدا از غذای خودشان به مسکین و یتیم و اسیر میدادند تا این گروه از جامعه از نعمتهای خدا بهرهمند شوند.
نکتهای که در اینجا به آن تأکید شده است این است که اهل بیت علیهم السلام نه برای پاداش و یا تعریف و تمجید و امور دیگر بلکه تنها برای رضا و خوشنودی خدا از غذایشان گذشته و آن را به افراد نیازمند که در میان آن کافر اسیری نیز بوده هدیه دادند، در حالی که خودشان به آن غذا نیاز داشتند و خداوند آنها را به سبب این اعمال نیک جزو کسانی دانسته است که در مقام ابرار قرار گرفتهاند.
ثواب افطاری دادن در کلام معصومین علیهم السلام
ابو شیخ ابن حیان از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نقل کرده که حضرت فرمودند: «مَنْ فَطر صائما فی شهر رمضان مِنْ کسب حلال صَلَّت علیه الملائکه لیالی رمضان کُلٌها صافَحَهُ جَبْرائیل لیله القدْر و مَنْ صافَحَهُ جَبْرائیل یَرِقُّ قلبهُ و تَکْثُرُ دُمُوعُهُ؛ کسی که با مالی که از راه حلال به دست آورده در ماه رمضان روزهداری را افطاری دهد، در تمام شبهای رمضان فرشتگان بر او درود میفرستند و و جبرئیل در شب قدر ا وی مصافحه میکند و هر کس جبرئیل با او مصافحه کند، قلبش نرم و اشک چشمش بسیار میشود. »
همچنین امام صادق علیه السلام میفرماید: فردی به نام سدیر، در ماه مبارک رمضان بر پدرم امام باقر علیه السلام وارد شد. حضرت فرمود: «ای سدیر، آیا میدانی در چه شبهایی قرار داریم؟» عرض کرد: «آری، پدرم فدایت باد، شبهای ماه مبارک رمضان است.»
امام فرمود: «آیا میتوانی در هر شب از این شبها 10 بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟» سدیر گفت: «پدر و مادرم فدایت باد این اندازه ثروت ندارم.» امام فرمود: «آیا میتوانی 9 بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟» سدیر باز همان گونه جواب داد. حضرت یکی یکی کم کرد تا فرمود: «آیا میتوانی هر شب یک بنده از فرزندان اسماعیل را آزاد کنی؟» سدیر عرض کرد: «این نیز در توانم نیست.»
امام فرمود: «آیا میتوانی هر شب مسلمانی را افطار دهی؟» مرد گفت: «آری، بلکه 10 مسلمان را نیز میتوانم.» پدرم فرمود: «ای سدیر، من نیز همین را اراده کردهام. اگر بتوانی یک برادر مسلمان را افطاری بدهی، ارزش آن مانند آزاد کردن یکی از فرزندان اسماعیل است.» همچنین از حضرت موسی بن جعفر علیه السلام روایت شده: «افطاری دادن به برادر روزهدار از روزه فرد با فضیلتتر است.»
افطار در سیره عملی ائمه معصومین علیهم السلام
آداب افطار یعنی چگونه افطار کردن، و با چه افطار کردن از جمله مسائل مورد توجه سیره معصومین علیهم السلام است. از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم ادعیه خاصی در وقت افطار نقل شده است.
امام صادق علیه السلام میفرماید که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در وقت افطار این دعا را میفرمودند: «اللهم لک صمنا علی رزقک افطرنا فتقبله منا، ذهب الظلما و ابتلت العروق و بقی الاجر.» بار خدایا برای تو روزه گرفتیم، و بر روزی تو افطار میکنم، پس آن را از ما بپذیر.
اما اینکه با چه چیزی افطار میکردند، از امام باقر علیه السلام نقل شده است که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم با آب و خرما یا آب و رطب افطار میکردند. (رطب غیر از خرما است) و اگر آن حضرت شیرینی یا حلوا نمییافت تا با آن افطار کند گاهی با شکری که از نی گرفته میشد، افطار میکرد.
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم میفرمود: «آب ولرم باعث پاکیزگی کبد و معده است و دهان را خوشبو میسازد و ریشه دندان و دید چشم را تقویت میکند.»
در کتاب مکارم انس نوشته شده است: غذای رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم شربتی بود که در افطار میآشامید و شربتی که آن را در سحر میخورد، خیلی از اوقات این شربت عبارت بود از شیر و خیلی از اوقات مقداری آب بود که در آن نان را حل کرده بودند.
در کافی، ابن قداح از ابی عبدالله علیه السلام نقل شده است که فرمود: رسول خدا روزهایی که روزه میگرفت نخستین چیزی که با آن افطار میکرد خرمای تازه و یا خرمای خشک بود. در کافی به سند خود از سکونی از امام محمد باقر علیه السلام نقل شده است که رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم وقتی روزه میگرفت و برای افطار به شیرینی دست نمییافت با آب افطار میکرد، و در بعضی روایات آمده است که با کشمش افطار میکرد.
ابن طاووس از امام باقر علیه السلام نقل میکند که حضرت علی علیه السلام دوست داشت که با شیر افطار کند.
صفحات: 1· 2
چگونه حال بد خود را تغییر دهیم؟
می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به…
عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید.
چکیده : می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.افراد مثبت اندیش و موفق کسانی هستند که توانسته اند بین اندیشیدن به مشکلات و مثبت ماندن تعادل ایجاد کنند، آنان در عین حال که به چالش ها و شکست هایشان فکر می کنند، هرگز هم اجازه نمی دهند مشکلات، انگیزه و کارایی مثبت آنها را از بین ببرد.
تعداد کلمات 1136 / تخمین زمان مطالعه 6 دقیقه
چگونه حال بد خود را تغییر دهیم؟
چگونه حال بد خود را تغییر دهیم؟
افراد مثبت اندیش بخوبی می دانند که باید بتوانند افکار منفی را به اندیشه هایی تبدیل کنند که برایشان مفید است و حال شان را خوب می کند.
اگر چه شاید در نگاه اول مثبت اندیشی کار دشواری به نظر آید، اما شما می توانید با اندکی انگیزه به تغییر و تلاش برای تحول، زندگی تان را تغییر دهید و مثبت اندیش می شوید اگر:
به مثبت اندیشی عادت کنید
عادت کنید که در زندگی به جای تمرکز بر آنچه که نمی خواهید و یا آن را سودمند نمی بینید، بر چیزی متمرکز شوید که آن را مفید و مثبت می دانید. شاید در نگاه اول این دو سبک تفکر، یکسان به نظر آید، اما بی تردید در عمل متوجه خواهید شد که این سبک های اندیشه کاملا
متفاوت و متمایز از یکدیگرند و در داشتن احساس مثبت و یا منفی نسبت به خودتان بسیار تاثیر گذار هستند.پیشنهاد می کنیم تصمیم جدی بگیرید و از این پس مثبت اندیشیدن را در ذهن خود تمرین کنید، تلاش کنید به جای تمرکز کردن بر آنچه که ندارید، به آنچه که دارید بیندیشید، یعنی هنگامی که افکار منفی و مخرب به ذهن تان هجوم می آورند، سعی کنید که آنها را به افکار مثبت و مطلوب تبدیل کنید.
به بیان دیگر یاد بگیرید به جای دیدن نیمه خالی لیوان، نیمه پرآن را ببینید.برای مواجهه با افکار مخرب و منفی، لازم است به یقین بپذیرید که این فکر، تنها یک فکر منفی است و سودی برای شما ندارد، سپس سعی کنید با ذهنی آرام به دنبال راهکارهایی باشید که بتوانید آن را به شیوه مثبت بررسی کرده و جنبه های منفی آن را از ذهن تان پاک کنید.از همین امروز، این تمرین را شروع کنید تا ببینید چند روز می توانید بدون افکار منفی زندگی کنید و یا تخمین بزنید که میزان توانایی تان برای مواجهه با افکار منفی و حذف آنها از ذهن تان چقدر است؟ این تمرین را مانند یک رژیم غذایی ذهنی دنبال کنید و به آن متعهد باشید، اگر بتوانید با جدیت این عادت را در خود ایجاد و تقویت کنید، بی شک در آینده ای نه چندان دور، می توانید تغییرات مثبتی را نیزدر زندگی تجربه کنید.
قضاوت را برای همیشه فراموش کنید
در مورد خودتان بیش از دیگران کنجکاوی کنید، هنگامی که مشکلی برایتان پیش می آید، دیگران را مقصر ندانید و آنها را به قضاوت ننشینید، بهتر است به درون خودتان رجوع نمایید و سهم خود را در مشکل به وجود آمده شناسایی کنید.یادتان باشد مقصر دانستن دیگران، نه تنها مشکل را حل نخواهد کرد بلکه شما را از خویشتن واقعی تان نیز دور خواهد ساخت. توصیه می کنیم به جای قضاوت کردن و یا پیش دواری های منفی چه در مورد خودتان و چه در مورد دیگران، به دنبال راه حل هایی برای حل مشکلات باشید که بتوانید به خودتان و دیگران کمک کنید.
اگر در مورد دوستی احساس خشم و ناراحتی می کنید، به جای تادیب و یا سرزنش کردن وی، به این بیندیشید که آن فرد، چگونه در این موقعیت بحرانی قرار گرفته و چرا مرتکب چنین خطایی شده است.تلاش کنید شرایط وی را بیش از پیش درک کنید، اگر چه القای چنین عطوفت و مهربانی نسبت به خود هم ضروری است، چه بسا برخی از افراد، در مورد خطاها و اشتباهات خویش دیده اغماضی ندارند و دایما با خودسرزنش گری، خویش را تادیب می کنند. برای مثبت بودن باید تصمیم بگیرید بیشتر درک کنید و کمتر قضاوت کنید.
دنبال کشف مثبت ها باشید
همیشه منفی بودن بد هم نیست، چه بسا گاهی اوقات افکار منفی داشتن مفید و سودمند است، به شرط آن که بتوانید از آنها به درستی استفاده کرده و به عنوان یک عاملی انگیزشی که می تواند شما را به شرایط مثبت سوق دهد، بهره گیرید. تلاش کنید در هر موقعیت منفی و یا در رویارویی با افراد منفی، چیزی را جستجو و کشف کنید که آن را تحسین می کنید و یا آن را به عنوان ویژگی ارزشمند این شرایط منفی قلمداد می کنید.
حقیقت شرایط را آنگونه که در واقع هست، درک کنید، سپس به این مهم بیندیشید که از آن شرایط موجود چه می خواهید و یا قرار است چه چیزی را در آن موقعیت تغییر دهید، به طور حتم این طرز تفکر، شما را به سمت تغییر مثبت رهنمون خواهد شد، چه بسا بعضی اوقات شرایط سخت زندگی به ما کمک می کنند که ارزشمندترین منابع را برای ایجاد تغییر و تحولات شگرف در زندگی مان بیابیم. پس به جای غرق شدن در شرایط منفی، به دنبال نکات مثبت آن شرایط منفی باشید و به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کنید، به خاطر داشته باشید این امر نه تنها شما را از شر افکار منفی همیشه مزاحم رها می کند، بلکه بین افکار مثبت و منفی شما تعادل نیز ایجاد می کند.
خود کنونی تان را بپذیرید
برخی از افراد دائما در تلاشند که در همه زمینه ها بهترین و کامل باشند و چون نمی توانند، احساس ناراحتی می کنند و از سبک زندگی شان رضایت ندارند و ناخشنودند، به گونه ای که گاه حتی دچار خود سرزنشگری می شوند. باید بپذیرید شما هم مانند همه نقص هایی دارید و حتی ممکن است تصمیماتی بگیرید که نباید بگیرید و یا کارهایی را انجام دهید که نباید انجامشان می دادید، به یقین بپذیرید اگر چه کامل نیستید، اما به اندازه کافی خوب هستید و شایستگیها و توانمندیهای بهینه ای هم دارید.
بهتر است به مواردی فکر کنید که شما را تبدیل به فرد بهتری کند، فقط و فقط به این فکر کنید که هر روز بهتر و بهتر شوید، ولی هرگز از خودتان انتظار نداشته باشید که هم اکنون بتوانید در همه زمینه های مورد علاقه تان کامل و بدون نقص باشید.خودتان را همان گونه که هستید، بپذیرید، نه بیشتر و نه کمتر! تصمیم بگیرید که خودتان را باور کنید، با باور و اعتماد به خویش می توانید تردید های تان را کنار بگذارید و با اطمینان هر چه بیشتر در جهت کسب موفقیت پیش ببرید. شما می توانید مثبت باشید فقط باید تصمیم بگیرید که مثبت باشید و مثبت بیندیشید.
منبع: راسخون