چالش #مومو؛ همه چیز در مورد یک حقه اینترنتی!
چالش #مومو؛ همه چیز در مورد یک حقه اینترنتی!
احتمالاً شنیدید که فردی به نام [[مومو]] که یه هکر فوقِ فوقِ حرفهای دارای وب هست،میتونه “کل گوشی شمارو هک کنه".
در مورد چالش مومو چه اطلاعاتی دارید؟
پیشنهاد می کنیم جهت کسب اطلاعات بیشتر فایل تصویری پیوستی را که سخنان دکتر محمد لسانی کارشناسی ارشد معارف اسلامی و فرهنگ و ارتباطات دانشگاه امام صادق علیه السلام و معاون سالم سازی و سواد رسانه قرارگاه فضای مجازی سازمان بسیج مستضعفین می باشند را مشاهده فرمایید
?دکتر محمد لسانی
حكايتي جالب از مذمت دنيا فرصت عمر
فردی دچار بیماری گِل خواری بود و چون چشمش به گِل می افتاد، اراده اش سست می شد و شروع به خوردن آن می نمود. وی روزی برای خریدن قند به دکان عطاری رفت. عطار در دکان سنگِ ترازو نداشت و از گِل سرشوی برای وزن کشی استفاده می کرد.
عطار به مرد گفت: من از گِل به عنوان سنگِ ترازو استفاده می کنم. برای تو مشکلی نیست؟
مرد گفت: من قند می خواهم و برایم فرق نمی کند از چه چیزی برای وزن کشی استفاده کنی. در همین هنگام مرد در دل خود می گفت: چه بهتر از این! سنگ به چه دردی می خورد برای من گِل از طلا با ارزش تر است. اگر سنگ نداری و گِل به جای آن می گذاری باعث خوشحالی من است.
عطار به جای سنگ در یک کفه ی ترازو، گِل گذاشت و برای شکستن قند به انتهای مغازه رفت. در همین اثنا، مرد گِل خوار دزدکی شروع به خوردن از گِلی که در کفه ی ترازو بود کرد. او تند تند می خورد و می ترسید مبادا عطار متوجه ماجرا شود.
عطار زیرچشمی متوجه ی گل خوردن مشتری شد ولی به روی خودش نیاورد. بلکه به بهانه پیدا کردن تیشه قند شکن، خود را معطل می کرد.
عطار در دل خود می گفت: تا می توانی از آن گل بخور. چون هر چقدر از آن می دزدی در واقع از خودت می دزدی! تو بخاطر حماقتت می ترسی که من متوجه دزدیت بشوم. در حالیکه من از این می ترسم که تو کمتر گل بخوری! تا می توانی گل بخور. تو فکر می کنی من احمق هستم؟ نه! این طور نیست. بلکه هنگامی که در پایان کار، مقدار قندت را دیدی، خواهی فهمید که چه کسی احمق و چه کسی عاقل است!
این داستان یکی از حکایت های زیبای مولانا در مثنوی معنوی است.
مولانا با ظرافتی ستودنی گل را به مال دنیا و قند را به بهای واقعی زندگی آدمی تشبیه می کند. در نظر او آنان که به گمان زرنگ بودن تنها در پی رنگ و لعاب دنیا هستند همانند آن شخص گِل خواری هستند که پی در پی از کفه ترازوی خود می دزدند که در عوض از وزن آنچه در مقابل دریافت می کنند، کاسته می شود.
رئيس جمهور هم رئيس جمهور هاي قديم!!
در خانطومان چه گذشت ...
گوشهای از غربت و رشادت فرزندان غیورتان در سوریه را در ادامه مشاهده فرماييد …
چرا ظهور تأخیر میافتد؟
اینکه حکومت امام زمان علیهالسلام عقب میافتد علتش این است که کسانی که میخواهند با حضرت کار کنند، باید فطرتشان بسیار قوی باشد و این چیز مشکلی است.
اگر بخواهیم از زمین آبی برداریم که بسیار زلال باشد، باید چاهی بسیار عمیق حفر کنیم.
ممکن است ما در زندگی در جایی به آب برسیم، اما چون این آبها سطحی است، زود تمام میشود. حکومتهایی که میآیند و میروند، مانند آبهای سطحی هستند؛ نه بهداشتیاند و نه خوردنی. آبی که به درد خوردن میخورد با حفر چاه عمیق به دست میآید.
حکومت حضرت امام زمان به این دلیل عقب میافتد که میخواهد این حکومت از اعماق وجود انسانها نشئت بگیرد و تنها به زور اسلحه نباشد.
كانال در انتظار منجي
اقتصاد اسلامی در کلام شهید مطهری
شهید مطهری دربارهی تسلط و نفوذ غیرمسلمان بر مسلمان مینویسد: اسلام میخواهد که غیرمسلمان بر مسلمان تسلط و نفوذ نداشته باشد. این هدف هنگامی میسر است که ملت مسلمان در اقتصاد نیازمند نباشد و دستش بهطرف غیرمسلمان دراز نباشد، والّا نیازمندی ملازم است با اسارت و بردگی، ولو آنکه اسم بردگی در کار نباشد. هر ملتی که از لحاظ اقتصاد دستش بهطرف ملت دیگر دراز باشد، اسیر و بردهی اوست و اعتباری به تعارفهای دیپلماسی معمولی نیست. به قول نهرو، ملتی مستقل است که جهش اقتصادی داشته باشد. حضرت علی (ع) میفرماید: «احتج الی من شئت تکن اسیره، استغن عمن شئت تکن نظیره، احسن الی من شئت تکن امیره.»۱
محتاج هرکه شوی، اسیر او خواهی بود. بینیاز از هرکه گردی، با او برابر خواهی شد و هرکه را مورد نیکی و احسان خود قرار دهی، فرمانروای او خواهی شد. اگر ملتی کمک خواست و ملتی دیگر کمک داد، خواهناخواه اولی برده و دومی آقاست. چقدر جهالت و حماقت است که آدمی ارزش سلامت بنیهی اقتصادی را درنیابد و نفهمد اقتصاد مستقل یکی از شرایط حیات ملی است.۲
نظر اسلام در مورد اقتصاد مبتنی است بر یک اصل فلسفی و آن اینکه زمین و منابع اولیه برای بشر، یعنی برای اینکه زمینهی فعالیت و بهرهبرداری بشر قرار بگیرد، آفریده شده است: «ولقد مکناکم فی الارض و جعلنا لکم فیها معایش قلیلا ما تشکرون: و همانا شما را در زمین مأوا دادیم و در آن برای شما روزیها قرار دادیم و چه کم شکرگزاری میکنید.»۳
شهید مطهری معتقد است: نظام اقتصادی اسلام با احترام به فرد و همچنین اصیل شمردن اجتماع و امت، ضمن محترم شمردن مالکیت خصوصی در کنار آن، مالکیت دولتی و عمومی را نیز تشریع مینماید. وی با غریزی دانستن اصل مالکیت معتقد است که بعضی حیوانات نیز چنین اولویتی را برای خود قائلاند.۴
از نظر اسلام، اختلاف فاحش که منتهی به فقر طبقهی دیگر، نه بهواسطهی بیماری، بلکه بهواسطهی بیکاری یا کمی مزد بشود، جز از طریق ظلم و استثمار ممکن نیست.
امامان شیعه همه اهل تولید و کشاورزی بودند. حتی برخی امامان ما در همان زمان امامتشان اهل تجارت و سرمایهگذاری بودند. شما در جریان «مصادف» که وکیل اقتصادی امام صادق (ع) است، میبینید که امام صادق (ع) اهل سرمایهگذاری است. ایشان هزار درهم به مصادف میدهد تا برود و تجارت کند.
روایات متعددی از کشاورزی امام باقر و امام کاظم (ع) داریم که این بزرگان اهل تولید و کار بودند. امام علی (ع) باغداری و نخلکاری میکردند. روایاتی مثل «الکاسب حبیبالله» مؤید این موضوع است. همکاری پیامبر اسلام (ص) با خدیجه (س) در زمینهی تجارت، در قالب مضاربه صورت میگرفت.
پی نوشت:
۱. الآمدی التمیمی، ۱۳۶۰، ج۲، ص۵۸۴.
۲. استاد شهید مطهری، ۱۳۶۸ب، ص۲۱-۲۲.
۳. اعراف، ۱۰.
۴. استاد شهید مطهری، ۱۳۶۸ب، ص۵۲.
كانال نداي تهذيب